محمدعلی رجبی‌دوانی، نقاش و استاد هنر دانشگاه تهران گفت: «شهید آوینی یک خصوصیت فردی بسیار مهم داشت؛ به جای اینکه بیاید از طریق مباحث نظری به کار عملی در هنر برسد، سراغ جلوه‌ها و تجلیات مبانی نظری انقلاب اسلامی رفت. به همین دلیل، به مستندسازی متأثر از حرکت‌های انقلابی مردمی روی آورد، بنابراین آثار شهید آوینی نوعی مستندسازی انقلاب اسلامی است.»

 

 

 

 

بازنگاهی به یک مسابقه که استعدادهای جوانان را معرفی می‌کند

 

ناهید صفایی/ مسابقات تلویزیونی از سال‌های نه چندان دور نه تنها در ایران، بلکه در کل جهان طرفداران زیادی دارند، هم از جهت رقابتی که وجود دارد و هم به دلیل مشارکت و حضور بینندگان در ساختار برنامه. در این میان برخی موارد مانند جوایز و این اواخر هم استفاده از سلبریتی‌ها به جذابیت این‌گونه مسابقات افزوده است. البته تاریخ مسابقات رسانه ملی به امروز و دیروز برنمی‌گردد؛ بلکه حتی در دهه 60 نیز مسابقات توانسته بودند مخاطبان را با خود همراه کنند و گاهی حتی از برخی سریال‌ها نیز پیشی می‌گرفتند؛ برای نمونه کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که دوران نوجوانی، جوانی و حتی میانسالی خود را در دهه 60 گذرانده باشد، اما پای ثابت «مسابقه محله» نبوده باشد. «مسابقه هفته» مسابقه پرمخاطب دیگری است که در دهه 60 پخش می‌شد. در دهه‌های 70 و 80 نیز مسابقات پای ثابت برنامه‌های رسانه ملی بودند.
اما امروز این مسابقات با جذابیت‌های ساختاری، مانند دکورهای متنوع و در حوزه‌های متفاوت توانسته‌اند جایگاه ویژه‌تری را از آن خود کنند. بنابراین مدتی است که مسابقات کنداکتورهای ویژه و زیادی از برنامه‌های شبانه‌روزی صداو‌سیما به ویژه سیما را به خود اختصاص داده‌اند؛ مانند «دستپخت»، «برنده باش»، «پنج ستاره» و «حرفه‌ای شو»، حتی در برخی از برنامه‌های ترکیبی نیز از مسابقه غافل نشده و بخش ویژه‌ای از زمان خود را به برگزاری مسابقه ولو بین دوستان و حتی بدون جایزه اختصاص داده است؛ مانند خندوانه، که این نشان از جذابیت ماهیت مسابقه دارد.
اما در دی ماه خبری منتشر شد که از ورود یک مسابقه به گردونه مسابقات تلویزیونی اطلاع می‌داد. «احسان علیخانی استعدادیاب می‌شود»؛ این تیتر خبری است که در 10 دی ماه، قول پخش یک برنامه سرگرم‌کننده را در شب‌های طولانی‌مدت زمستان می‌داد؛ برنامه‌ای که از اواخر بهمن ماه و در ایام عید نوروز مهمان خانه‌های مردم بود و پخش آن تاکنون از شبکه سوم سیما ادامه داشته است.
این برنامه با هدف استعدادیابی در زمینه‌های سرگرمی، هنری و مهارت‌های ورزشی معرفی شد، خود علیخانی عصر جدید را برای رفقایش این‌گونه تعریف کرده است: «توانایی گرفتن صحنه و جا کردن هر کسی که فکر می‌کند استعداد نابی دارد در دل دوربین و جلوی مردم، در فاصله نهایتاً ۵ دقیقه»، شاید نتوان برنامه عصر جدید را اولین برنامه استعدادیابی خواند؛ اما بدون شک می‌توان آن را یکی از قوی‌ترین آنها دانست که با اجرای بسیار قوی احسان علیخانی همراه است.
مدتی از پخش این برنامه نگذشت که عصر جدید توانست دوره جدیدی را در کشف استعدادهای توانمند فراهم کند که می‌توان گفت بیشتر آنها هیچ دسترسی‌ای به دیده شدن در قاب تلویزیون ندارند و برخی از آنها در شهرها یا حتی روستاهای دورافتاده‌تری هستند و شاید حضور در این برنامه بتواند دریچه‌های بزرگی را در زندگی آنان باز کند؛ زیرا افراد توانمند به مردم و حتی نخبگان هر حوزه معرفی می‌شوند.
تنوع در حوزه‌های رقابتی مسابقه «عصر جدید»
شاید در این میان عده‌ای بگویند که الآن امکان به نمایش گذاشتن استعدادها و توانمندی‌ها با در دسترس بودن فضای مجازی وجود دارد و به طور قطعی اگر کسی چنین حرفی را بزند از قدرت این جعبه جادویی، یعنی تلویزیون باخبر نیست. گواه این ماجرا هم شناختی است که مردم ایران بعد از «عصر جدید» نسبت به بسیاری از شرکت‌کنندگان این برنامه پیدا کردند که اتفاقاً هم بعضی پیش از این جزء فعالان فضاهای مجازی بوده‌اند و آن طور که باید شناخته هم نشده بودند.
ویژگی دیگری که این مسابقه را از مسابقات دیگر متمایز می‌کند، این است که گستره و طیف زیادی از حوزه‌ها را در برگرفته است، از هنر و ورزش گرفته تا مهارت‌های سرگرم کننده و این به خودی خود جذابیت مسابقه را نیز بالاتر برده؛ زیرا بیننده پس از هر اجرا منتظر است تا ببیند شرکت‌کننده بعدی چه در چنته خود دارد؛ اما شاید بهتر بود گزینه‌ای هم برای دیده شدن نبوغ افرادی که توانمندی علمی بالایی دارند، در نظر گرفته شود.
«عصر جدید» توانست در هدف اولیه خود تا حد زیادی موفق عمل کند، هر چند در این میان نقدهایی هم بر این برنامه پرمخاطب که توانسته است قشر عظیمی از جامعه را پای تلویزیون بنشاند، شده است. یکی از نقدهایی که از همان ابتدای شروع عصر جدید بر این برنامه وارد کردند، این بود که این برنامه کپی‌برداری از یک برنامه آمریکایی است.
آیین‌نامه‌ای با چارچوب محکم‌تر عصر جدیدی با قدرت بیشتر را رقم می‌زند
هر چند این کپی شاید نتواند نقصی برای عصر جدید محسوب شود؛ اما قطعاً داشتن خلاقیت یکی از نکات مثبت هر برنامه تلویزیونی است و همیشه برنامه‌هایی بیشتر در ذهن مخاطب خواهد ماند که از این خلاقیت برخوردار باشد. بنابراین شاید بهتر بود عصر جدید، دکوری متفاوت‌تر را برای خود انتخاب کند.
نقدهای دیگری هم در خلال پخش این برنامه بر عصر جدید وارد شد. برای نمونه، یکی از پایگاه‌های خبری عصر جدید را به دلیل شرکت یک بازیگر با سابقه‌ تئاتر، اما نه چندان معروف را مورد انتقاد قرار داد و نوشت، سابقه حرفه‌ای این بازیگر و حضورش در برنامه «عصر جدید» که مختص استعدادیابی است، این پرسش را در ذهن‌ها ایجاد می‌کند که انتخاب افرادی که در رشته خود حرفه‌ای هستند، به عنوان فینالیست مسابقه چه متر و معیاری دارد و «عصر جدید» آیین‌نامه‌ای مبنی بر چگونگی حضور افراد در اختیار شرکت‌کنندگان قرار داده است یا نه؟
باید بپذیریم هیچ برنامه‌ای بدون کاستی نیست و شاید داشتن آیین‌نامه قوی‌تر، بتواند قدم بزرگی برای بهتر دیده شدن این برنامه بردارد، هر چند حضور یک شرکت‌کننده که سابقه در حوزه اجرایی‌اش را داشته نمی‌تواند دلیلی بر این باشد که نتواند در مسابقه شرکت کند، اتفاقاً شاید شرکت این افراد به هدف اصلی برنامه یعنی دیده شدن استعدادهای جوان‌تر و قوی‌تر بیشتر کمک کند؛ زیرا به این ترتیب فردی بدون سابقه پذیرفته است که می‌تواند با یک شخص باتجربه مسابقه بدهد و او را هم از دور رقابت خارج کند که در این صورت قطعاً پیروزی‌اش برای دیده شدن بسیار جذاب‌تر هم خواهد شد.
اما قطعاً داشتن آیین‌نامه‌ای با چارچوب محکم‌تر، عصر جدیدی با قدرت بیشتر را هم رقم خواهد زد.
اما در پایان می‌توان گفت، در کل این برنامه می‌تواند نمره قبولی را از مردم بگیرد؛ به گونه‌ای که در برخی از شب‌ها هنوز ساعتی از پخش برنامه نگذشته است که بسیاری از پست‌های فضای مجازی به بازنشر بخش‌هایی جذاب از «عصر جدید» اختصاص می‌یابد؛ همین هفته پیش بود که بانویی با اجرای بسیار قوی خود توانست برگی از تاریخ فداکاری و ایثار مردم کشورمان را به نمایش بگذارد و شاید این اجرا توانست تأثیر و بازتابی نه چندان کمتر از یک فیلم سینمایی پرهزینه بر جامعه داشته باشد؛ بنابراین رواج ارزش‌ها در چنین برنامه‌هایی دور از ذهن نیست.
از طرفی با پرکردن کنداکتورهای این گونه برنامه‌ها ولو با وجود اشکالاتی که بدون شک وجود دارد؛ قطعاً می‌توان گامی بلند در جایگزینی شبکه‌های ماهواره‌ای برداشت، به ویژه اینکه ساعات مناسبی هم به این برنامه و برنامه‌هایی از این قبیل اختصاص یافته است.

 

 

 

 

مصرف فست‌فود در کشورهای غربی رو به کاهش و در ایران رو به افزایش است

شهناز سلطانی / فست‌فود یا همان غذای سریع در آماده شدن گویا با زندگی شهری و صنعتی امروز عجین شده است، روز به روز مشتری‌های جدید پیدا می‌کند و رنگ و لعاب جدیدتر. به همان اندازه و چه بسا بیشتر که جیب‌مان را خالی می‌کند و سلامتی‌مان را هم با خودش می‌برد و ما غافلیم از اینکه فست‌فودخواری نقش بسیاری در صف‌های طولانی بیمارستان‌ها و فهرست پر اقلام بیماری‌های قلبی، فشار خون، دیابت، سرطان، آلزایمر، افسردگی و... دارد.

سفره سلامت
احتمالاً کم شده‌اند تعداد سفره‌هایی که در خانه پهن می‌شد و همه اعضای خانواده دور هم جمع می‌شدند و دست‌پخت خانم خانه را نوش جان می‌کردند و دور سفره با هم گپی می‌زدند و از احوالات هم خبر می‌گرفتند؛ اما هنوز هم هستند حتی زنان شاغلی که کمتر به غذای حاضر و آماده بیرون از خانه تن داده‌اند و وقت و انرژی می‌گذارند تا غذای سالمی را سر سفره خانواده بگذارند و این چه نعمت با ارزشی است و بسیاری از ما از آن بی‌خبر هستیم.
اما در این بین برخی راه راحت‌تر را انتخاب می‌کنند و به انتخاب فست‌فود دست می‌زنند و ادله‌ای هم دارند برای این همه مصرف و خرید آن؛ هرچند این ادله بیشتر به توجیه شباهت دارد تا منطق و عقل. البته اگر می‌دانستند با جسم و روح خودشان و بقیه چه می‌کنند، شاید در انتخاب‌شان تجدید نظر می‌کردند.

فست‌فود و کم شدن آی‌کیو
دانشمندان انگلیسی در پژوهشی علمی به این نتیجه رسیده‌اند که آی‌کیو کودکانی که تا هشت سالگی از فست‌فود و غذاهای ناسالم استفاده کرده‌اند، حداقل دو نمره از بقیه کمتر است. استفاده از مواد غذایی ناسالم در کودکان نشان داده است به موازات افزایش سن این کودکان ضریب هوشی آنها کم می‌شود.
بر پایه این مطالعات سنین 6 تا 24 ماهگی در کودکان سنی است که تغذیه ناسالم و مضر بیشترین تأثیر را در ضریب هوشی آنها دارد.

رفتاری شبیه معتاد
پژوهشگران دانشگاه «میشیگان» آمریکا هم درباره اثرات فست‌فودها مطالعات گسترده‌ای انجام داده‌اند و البته نتایج این مطالعات جالب و قابل توجه است. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که برخی از افراد در مواجهه با فست‌فود‌ها و مواد غذایی ناسالم رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که بی‌شباهت به رفتار افرادی که اعتیاد به مواد مخدر دارند، نیست؛ یعنی رفتار آنها شبیه کسی است که اعتیاد دارد و در رو به رو شدن با مواد مخدر واکنش به خصوصی از خود نشان می‌دهد.

فست‌فود و افسردگی
در دانشگاه «جیمز کوک» استرالیا هم دانشمندان روی میزان سلامت روانی ساکنان دو جزیره مطالعاتی انجام داده‌اند. افراد یکی از این جزایر فست‌فود مصرف ‌کرده‌اند و ساکنان جزیره دیگر میانه‌ای با فست‌فود نداشته‌اند. نتایج مطالعات نشان داد استفاده از فست‌فود و غذای ناسالم تا چه اندازه می‌تواند مصرف‌کنندگان را در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.
کاهش مصرف در غرب
در اینکه اثرات سوء و منفی فست‌فودها و غذاهای ناسالم ثابت شده است، شک و تردیدی باقی نیست؛ اما بحث بر سر این است که چگونه می‌شود از این تنگنا عبور کرد. واقعیت این است که کشورهای غربی که خودشان مبدع و تولیدکننده اولیه فست‌فودها و مواد خوراکی مضر بوده‌اند، امروز به این آگاهی رسیده‌اند که باید کاری کرد و البته کاری هم کرده‌اند. کاهش مصرف مواد غذایی ناسالم گواه همین موضوع است. کوچک‌تر کردن قوطی‌های نوشابه و کم کردن مواد قندی و مضر این نوشابه‌ها یکی دیگر از این اقدامات عملی و کاربردی است.

افزایش مصرف در ایران
«محمدهادی ایازی» معاون اجتماعی وزارت بهداشت قبلاً گفته بود مصرف فست‌فود و مواد خوراکی ناسالم در کشور ما رو به افزایش است و ما باید سواد سلامت داشته باشیم.
سواد سلامت همان چیزی است که اگر داشته باشیم، نباید آمار مصرف و تولید و تبلیغ فست‌فود و مواد خوراکی مضر رو به افزایش باشد که متأسفانه هست. به نظر می‌رسد، بخشی از ناآگاهی ما متأثر از نداشتن همان فرهنگ مطالعه در کشور است. ما باید در این باره کتاب و مجله و روزنامه بخوانیم و بدانیم جسم و روح ما به چه مواد غذایی نیاز دارد و در هر سنی ما چه رفتار تغذیه‌ای باید با خودمان داشته باشیم‌. آیا می‌دانیم ذایقه کودکان‌مان در سنین دو تا نهایت پنج سالگی شکل می‌گیرد و ما در این سنین حساس که آینده او ساخته می‌شود، چگونه باید به نیازهای تغذیه‌ای آنها پاسخ بدهیم! آیا می‌دانیم پخت غذای سالم و البته بازحمت در خانه چقدر به تأمین سلامت خانواده کمک می‌کند!

رسانه‌های مغفول
به اندازه‌ای که باید و لازم است در رسانه‌های جمعی ما از اثرات مثبت غذا و مواد خوراکی سالم و از اثرات منفی مواد خوراکی ناسالم صحبت نمی‌شود؛ اما در مقابل همین رسانه‌ها، به ویژه رسانه پر بیننده‌ای، مانند تلویزیون سرشار از تبلیغات مواد غذایی ناسالم است.
اگر آگاهی ما در این باره افزایش پیدا کند، این همه تبلیغات و این همه فروش و سودآوری کمی رنگ خواهد باخت. در افزایش بیماری‌های قلبی‌ـ عروقی و دیابت و فشار خون و سرطان‌ها و چاقی و... ردّ پای فست‌فود و مواد خوراکی ناسالم به وضوح دیده می‌شود و اگر ما این رد پا را ببینیم، به حتم کمی محتاطانه‌تر فست‌فود می‌خوریم. آن وقت دیگر هر روز به تعداد رستوران‌ها و فست‌فودی‌های شهر اضافه نمی‌شود و دیگر یکی از خیابان‌های پایتخت فقط رستوران و فست‌فود فروشی نخواهد شد!

 

 

 

 

پرسش: اگر همه اهل خانه به جز فرد یا افرادی نمازخوان باشند، چه باید کرد؟ در خانواده ما همه نماز می‌خوانند به جز برادر و دختر ۱۳ ساله‌ام. از این بابت نگرانم، راهکار شما در این باره چیست؟
پاسخ: به سه دلیل ممکن است فرد با نماز انس نگرفته باشد؛ یکی بحث تربیتی خانواده و الگوگیری در آن است، ما نمی‌توانیم در ۱۳ سالگی یکدفعه و با تحت فشار گذاشتن فرزند خود، او را به نماز خواندن اجبار کنیم؛ چرا که اسلام سفارش می‌کند باید از دوران کودکی و پیش از رسیدن به سن بلوغ تصویر زیبایی از نماز در ذهن کودک ایجاد شود. برای نمونه، چنانچه کودک شیرخواره‌ای گریه می‌کند، اول تقاضای او را اجابت کنیم، بعد به نماز بایستیم.
 یا بر اساس سیره عملی بزرگان دین برای تربیت بهتر فرزندان آنها را به مسجد ببریم؛ چراکه بهترین محل برای تربیت و رشد اخلاقی فرزندان مسجد است که اگر ماوای آنها شود، نگرانی‌های ما در دوران نوجوانی فرزندمان کمتر خواهد بود و این‌گونه کودک ما با نماز انس می‌گیرد و تا زمان تکلیف به این سبک عادت می‌کند.
مرحله بعدی که باید آسیب‌شناسی شود، محیط مدرسه و دوستان است؛ کسانی که تأثیر بسیاری در انجام این فریضه دینی دارند. از آنجا که در روان‌شناسی دوره همسالان دوره ۱۱ سالگی به بعد است که فرد از حالت کودکی بیرون می‌آید و وارد دوره نوجوانی می‌شود، دوره استقلال و هویت‌یابی کودک شروع می‌شود و به طور حتم در این سن الگوی نوجوانان هم‌سن و سالان‌شان خواهند بود؛ از این رو بیشترین تبعیت، تقلید و الگوپذیری را از محیط دوستان خواهند داشت. بنابراین اگر فرزند ۱۳ ساله شما در محیط تحصیلی، دوستان مناسبی که اهل نماز نباشند داشته باشد، باید در دوستیابی مجدد و محیط تحصیلی، او را یاری داد.
نکته سوم این است که به فرزندمان چه نوع جهان‌بینی در خصوص معارف اسلامی ارائه داده‌ایم. آیا آثار و فواید روان‌شناسی از نماز را به درستی به او آموزش داده‌ایم یا خیر. آیا در ذهن فرزند ما گزاره‌های تصویری زیبایی از رفتار یک فرد دیندار باقی مانده است یا خیر. اینها همه مباحثی است که جای کار بسیاری دارند.
لیلا وطنخواه، دکترای مطالعات زنان و خانواده و مشاوره خانواده

محبوبه ابراهیمی/ «آن روز تعداد مهمان‌ها بیشتر از حد معمول بود. غذا که تمام شد، آقا بلافاصله به آشپزخانه رفت، آستین‌هایش را بالا زد و شروع کرد به شستن ظرف‌ها... همه از شرم روی‌شان قرمز شده بود و با عجله دست‌های آقا را می‌گرفتند و شیر آب را می‌بستند تا شاید از شستن ظرف‌ها منصرف شود؛ اما آقا کنار نیامد و تا آخرین ظرف را شست. می‌گفت: امروز ظرف‌ها زیادند و من باید حتماً کمک کنم...» نه تنها امام خمینی(ره) که مردان بزرگ دیگری نیز برای کمک در امور خانه آستین بالا می‌زدند‌؛ حتی اهل بیت(ع) نیز در کمک و یاری به اهل خانه، از کارهایی مانند جارو کردن، وصله زدن لباس و حتی کمک به خدمتکار خانه شرمی‌ نداشتند! و اینها همه یعنی مردان خدا همواره در مسیر خدمت و یاری‌رسانی بودند؛ یاری همسر، یاری مردم و یاری دین خدا... .
در این میان، همیاری در امور خانه، تنها یکی از جلوه‌های کمک و خدمت به دیگران است که نشان می‌دهد، حتی در اجتماع کوچکی مانند خانواده نیز افراد از کمک به یکدیگر بی‌نیاز نیستند. بدون شک، این همیاری و مشارکت در اجتماعات بزر‌گ‌تری، همچون جامعه، جلوه ویژه و مهم‌تری به خود می‌گیرد. به گونه‌ای که در واقع زندگی اجتماعی انسان‌ها به یاری و دستگیری از همنوعان گره خورده و نمی‌توان زندگی را بدون این مؤلفه‌ها تصور کرد. این باور مهم و حیاتی چنانچه از شعار و کلیشه خارج شده و جایگاه خود را در زندگی افراد باز کند، صفاتی مانند خودخواهی و منفعت‌طلبی، جای خود را به خیراندیشی برای دیگران داده و در نهایت نه تنها بسیاری از درگیری‌ها و اختلافات خانوادگی، که حتی برخی آسیب‌های مهم اجتماعی از بین می‌رود؛ چرا که برخی نزاع‌های خانوادگی به ویژه میان همسران، ناشی از خستگی افراطی زنان است که گاهی به تنهایی مسئولیت فرزندداری، خانه‌داری و حتی مهمان‌داری را بر عهده دارند یا ناشی از خستگی روحی و جسمی مردان است که از همسر خود توقع مشارکت فکری و روحی دارند، اما همواره خود را از آن محروم می‌دانند. از سوی دیگر، بیشتر آسیب‌های کلان اجتماعی، از نادیده گرفتن حقوق دیگران و خودخواهی نشئت می‌گیرد. به هر تقدیر چنانچه فرد بیاموزد نه در خانه و نه در اجتماع نباید خود را تافته‌ای جدابافته بداند و تنها به نفع و سود خود نیندیشد، با دستگیری از دیگران و گره‌گشایی از کارهای‌شان افزون بر حس تعلق، حس زیبای آرامش و خوشبختی را نیز در خود و اطرافیان تقویت کرده و زندگی آینده خود را با داد و ستد «همیاری» بیمه می‌کند. نتایج مطالعات علمی نیز تأثیر کمک و همیاری داوطلبانه به دیگران در رشد آرامش و کاهش میزان استرس را ثابت کرده و این امر به خوبی نشان می‌دهد، کمک رساندن به دیگران افزون بر شاد کردن یاری‌گیرنده، خیر و برکت و نشاط فراوانی را برای یاری‌دهنده در پی دارد. این کمک‌های کوچک و بزرگ، از هر نوع و شکلی که باشند، بستر رسیدن آدمی به مقامات بالا و رساندن دیگران به آرامش هستند؛ خواه فرد در جایگاه یک روانشناس با مشاوره و ابزار فکر به کمک دیگران آید، خواه با ثروت انبوه یا دارایی اندک خود به کمک مالی دیگران بشتابد. نکته مهم و قابل توجه این است که به هر تقدیر این حس نوع‌دوستی و همیاری، شاید در روزهای کودکی با هدایت پدر و مادر در یاری همنوعان یا با مشاهده رفتارهای عملی والدین در همیاری اهل خانه و جامعه شکفته شده، رشد کرده و حاصل آن در بزرگسالی در قالب‌ها و شکل‌های گوناگون نمایان و جلوه‌گر می‌شود.
مصداق روشن این سخن در روزهای آغازین سال جدید و تلاقی نوروز با گرفتاری برخی هموطنان‌مان در سیل و سیلاب‌ها و به گل نشستن خانه‌های‌شان نمایان بود؛ خانه‌هایی که میزبان مسافران سیل‌زده در شهر شیراز بودند، کمک‌های حضوری و داوطلبانه مردمی و سیل کمک‌های نقدی و غیر نقدی مردم، جلوه‌ای از همین همیاری و مساعدت بود. بدون شک بیش از هر کس جوانانی در این عرصه خوب درخشیدند که در کودکی خود آموخته بودند کمک و یاری رساندن به فردی که به این کمک نیاز دارد، مسئله‌ای است که نباید در شلوغی‌های روزمرگی فراموش شود. او از معلمانی دلسوز همچون پدر و مادر خود آموخته که گستره این یاری به حدی است که حتی همه مرزهای دینی و جغرافیایی را درمی‌نوردد و انسان‌های بزرگ و مجاهد با شنیدن صدای فردی نیازمند در گوشه‌ای دور از این کره خاکی به یاری آن فرد نیازمند می‌شتابند و این اعجاز «همیاری» و «خدمت‌رسانی» است که تاکنون توانسته است بشر را سر پا نگه دارد.
اصلی که به منزله یکی از اصول اساسی در روابط خانوادگی و اجتماعی و حتی در سطح ملی و بین‌المللی باید به رسمیت شناخته شود تا جهانیان با عشق در جاده‌های همیاری و خدمت قدم بزنند و جهان مملو از رایحه خدمت شود، مانند جهادی که در پلدختر شاهد آن بودیم.

 

 

 

نسیم اسدپور/ انقلاب اسلامی با مبانی فکری و آرمان‌هایی که دنبال می‌کرد، به طور طبیعی بر همه عرصه‌ها تأثیر گذاشت و در این میان، استعدادهایی شکوفا شد که شاید برای برخی از آنها به این سادگی‌ها جایگزینی پیدا نشود. عرصه «هنر» و «رسانه» هم یکی از این میدان‌ها بوده که ستاره‌های فروزانی در آسمان آن به برکت انقلاب اسلامی و راه و مکتب امام(ره) درخشیدند و روشنی‌بخش مسیر شدند. اگر قرار باشد برای آسمان «هنر انقلاب اسلامی» تک‌ستاره‌ای را بشناسیم و از او برای هدایت در دل شب کمک بگیریم، او بدون شک «سیدمرتضی آوینی» است. هنرمندی که نماد هنر متعهد و انقلابی شد و روز شهادتش هم زینت‌بخش این عنوان.
آوینی که به گفته خودش «از راه طی شده» با ما سخن می‌گوید و گم‌شده‌اش را در امام(ره) پیدا کرده و با «روایت فتح» و «خان‌گزیده‌ها» و «گُم‌گشتگان دیار فراموشی»، فصل تازه‌ای را در هنر متعهد و انقلابی باز کرد، حکایت حال و روزش را این‌گونه توصیف می‌کند: «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر، من از یک «راه طی شده» با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام، موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام، من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام، ریش پروفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده‌ام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که تظاهر به دانایی، هرگز جایگزین دانایی نمی‌شود... با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر.» مسئله «هنر» که شهید آوینی نماد نوع انقلابی‌اش برای امروز و فردای ما شده، در بیان بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبر کبیر مستضعفان این‌طور توصیف شده است: «هنر، دمیدن روح تعهد است در کالبد انسان‌ها» و «هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‌داری و کمونیسم خون‌آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی و اسلام مرفهین بی‌درد و در یک کلمه، اسلام آمریکایی باشد.» در میان همه تعریف‌ها و توصیف‌ها از هنری که برخاسته از دامان انقلاب اسلامی و آرمان‌هایش باشد، شاید همین توصیف امام امت گویا باشد؛ اما شاید بتوان با اندکی تأمل در آنچه از آموزه‌های ناب اسلام و انقلاب اسلامی برمی‌آید، این ویژگی‌ها را برای «هنر انقلاب اسلامی» برشمرد و آن را ملاک راه اهالی هنر قرار داد. هنر انقلاب اسلامی، «تعالی‌خواه» است و به نان و آب مردم بسنده نمی‌کند و به دنبال تربیت نسلی است که به قله‌های اخلاق و معنویت می‌اندیشد. چنین هنری «مردمی» است و انعکاس درد و رنج توده‌های رنج‌کشیده و انقلابی و شهید داده را برای خود واجب شرعی می‌داند و برای بیان این دردها و آرمان‌ها در مقابل اقلیت مرفه، سرمایه‌سالار و دگراندیش،‌ هیچ خجالت و ابایی ندارد.
هنر برگرفته از متن انقلاب اسلامی «مبتکر و پویا» است و نه به بهانه پایبندی به اصول، درگیر تحجر می‌شود و نه به بهای جذب مخاطب، به دام ابتذال می‌افتد و در هر حال،‌ از پیمودن راه‌های بدیع و ابتکاری برای شیرین کردن کام مخاطب غفلت نمی‌کند و در آخر اینکه، هنر انقلاب اسلامی باور دارد که باید جامعه اسلامی و انقلاب کرده را برای دوران «ظهور» و یاری کردن آخرین موعود حق تربیت و آماده کند.