محمدصالح نادری
کارشناس فناوری اطلاعات
در ادامه اصطلاحات فضای مجازی، در این شماره باقیمانده اصطلاحات توئیتر را توضیح خواهیم داد. ابتدا ادامه مفاهیم مرتبط با صفحه کاربری را میگوییم.
پین توئیت یا سخن سنجاق شده: کاربران توئیتر در صفحه شخصی خود میتوانند یک توئیت را به ابتدای دیگر توئیتهای خود سنجاق کنند. در این حالت آن توئیت پین یا سنجاق شده مانند اعلامیهای بالای تمام توئیتهای کاربران دیده میشود. برای نمونه صفحه توئیتر اطلاعرسانی امام خامنهای(مدظلهالعالی) در پین توئیت خود، لینکی از روایتهای کاربران پیرامون سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب را در حرم مطهر رضوی(علیهالسلام) قرار داده است که کاربران به محض ورود به این صفحه با آن روبهرو میشوند.
لیست یا فهرست: این قسمت در پروفایل هر شخص فهرستی از حسابهایی است که آنها را فالو نکرده و نمیخواهد فالو کند؛ اما میخواهد در جریان توئیتهای آنها باشد. توجه کنید که فقط توئیتهای افرادی که صفحه حساب کاربریشان بهصورت عمومی باشد، در فهرست نمایش داده میشود. شما میتوانید به دو صورت عمومی و خصوصی فهرست درست کنید. فهرست عمومی شما در دسترس سایر افراد هم قرار میگیرد و آنها میتوانند فهرست شما را ببینند و دنبال کنند؛ اما فهرست خصوصی را فقط شما میتوانید مشاهده کنید.
مومِنت یا رشته توئیت: با توجه به محدودیت توئیتر در ارسال متن بلند، زمانی که کاربران بخواهند متنی بلند را منتشر کنند، از قابلیت مومنت استفاده میکنند. درواقع مومنت به رویدادی اشاره میکند که در یک توئیت نمیگنجد. این قابلیت به تازگی به توئیتر اضافه شده است. پیش از آن، کاربران توئیتر قراردادی بین خودشان داشتند که توئیتهای مرتبط به هم را با نوشتن «رشتو» که خلاصه رشته توئیت است در ابتدای توئیتهایشان و در برخی اوقات شمارهگذاری کردن آنها نشان میدادند. با اینکه قابلیت مومنت به توئیتر اضافه شده است، همچنان کاربران شیوه قدیمی رشتو را ترجیح میدهند.
طوفان توئیتری : به اعلام عمومی برای توئیت کردن دربارۀ یک موضوع مشخص طوفان توئیتری میگویند. درواقع یک قدم عقبتر از ترند شدن موضوعی خاص است که کاربرها تلاش میکنند آن موضوع ترند بشود. این طوفانها قدرت ترند جهانی شدن نیز دارند. وقتی میخواهند طوفان راه بیندازند، میگویند فلان هشتگ را همهبا هم در طوفان توئیتری داغ کنیم. این داغ کردن استعاره از ترند کردن دارد. کاربران توئیتر با استفاده از طوفان توئیتری و قرارهایی که بین خودشان میگذراند، سعی بر دیده شدن و شنیده شدن یک موضوع دارند. برای نمونه کاربران این شبکه در جریان تصمیم احمقانه ترامپ برای تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به صورت خودجوش با هشتگ #منـ همـ سپاهیـ ام طوفان توئیتری راه انداختند و سعی در دیده شدن حمایت خود از پاسداران انقلاب داشتند.
آمارها: زمانی که توئیتی منتشر میکنید، میتوانید آمار آن توئیت را ملاحظه کنید و از بازخوردهای سخن خود با خبر شوید. توئتیر دستهبندیهای بسیار مختلفی برای ارائه آمارها دارد. یکی از این دستهها، ایمپِرِشِن یا تأثیر است. ایمپرشن تعداد کاربرانی است که توئیت شما را دیدهاند و تأثیر پذیرفتهاند. این آمار اصولاً خیلی بیشتر از تعداد دنبالکنندگان شما است؛ زیرا توئیت شما به وسیله هشتگها، نتایج جستوجوها، لایکها و کامنتهای دنبالکنندگان شما، برای افرادی که حتی شما را هم دنبال نمیکنند قابل دیدن میشود. دسته دیگر آمار، اِنگِیجمِنت یا تعامل است. این نوع آمار تعداد دفعاتی است که توئیت شما خواننده آن را وادار به یک رفتار دیگر مانند کلیک بر روی هشتگ موجود در آن توئیت، کلیک بر روی پروفایل شما برای دیدن بیوگرافیتان، ریتوئیت، کامنت و... کرده است.
کاربر فیک یا تقلبی : کاربران فیک اعضایی هستند که وجود خارجی ندارند. این کاربران عموماً رباتهای توئیتری هستند. این رباتها کارهایی را که برایش برنامهریزی شدهاند، به صورت خودکار انجام میدهند. مثلاً مکلف میشوند هر توئیتی را که با هشتگ ایران زده میشود، ریتوئیت کنند. نوع دیگر کاربر فیک، اشخاصی هستند که چندین حساب کاربری دارند و در هیچ کدام از آن با هویت اصلی خود فعالیت نمیکنند.
محمد کورهپز/ با توجه به وقوع سیلاب در مناطق مختلف کشور، راهکارهای زیر برای نجات، به سیلابهای وطن پیشنهاد میشود:
۱ـ ظرفیت کانال مالی اروپا: با توجه به اینکه هنوز چیزی داخل کانال مالی که بین ایران و اروپا راه افتاده مبادله نمیشود و حیف است این دستاورد بزرگ دیپلماسی بلااستفاده بماند، از سیلاب میخواهیم فعلاً از نزدیک شدن به محدوده زندگی مردم اجتناب کند و از مسیر این کانال تردد کند.
۲ـ کانال آمدنیوز: با عنایت به تجربه بالای این کانال در آب بستن به اتفاقات مختلف میتوان از ظرفیت این کانال برای هدایت جریان سیل استفاده کرد.
۳ـ بیمه سیلاب در برابر طرح سلامت: بیمه سلامت چنان چاهی برای بودجه کنده که اگر خدای نکرده سیلاب به سمت این طرح برود، مملکت کلاً دچار خشکسالی خواهد شد. برای جلوگیری از این امر لازم است سیلابهای محترم دم هر چاهی که رسیدند، ریسک نکنند و بیمه شوند.
۴ـ شعار مرگ بر آمریکا: با توجه به ارتباط بدیهی سیلاب با شعار مرگ بر فلان جا، به سیلهای آتی توصیه میکنیم در صورت کم جان و آب باریکه بودن سعی کنند در ایامی مانند ۲۲ بهمن و ۱۳ آبان و روز قدس بیایند تا توان لازم برای درنوردیدن شهر را داشته باشند.
۵ـ توزیع پیامک بین شهروندان: از آنجا که مسئولان محترم دولتی در عملیات روانی و رسانهای تبحر خاصی دارند، توصیه میشود از اتاق خود جم نخورند و با روشهایی مانند ارسال پیامک به گیرافتادگان در سیلاب، آنها را از سر راه این پدیده بردارند! مثلاً برای شخصی که با خودرویش در سیل گیر کرده و عن قریب با رانش زمین در حال حرکت به سمت درههای اطراف است پیامک، بزنند «عزیزم بکش کنار بذار به
کارش برسه»!
زمانى كه محمد را در بطن داشتم، در خواب دیدم كه حضرت رسول(ص) فرزندى نمازخوان و متقى به من اعطا کردند و همین موضوع باعث شد كه نامش را محمد بگذاریم.
به نقل از مادر شهید محمد سبزی مسجد
زماني كه او در شيراز بستري بود، براي احوالپرسي نزد وي رفتيم. به محض ديدن ما اولين سؤالش درباره وضعيت شهيدمهدي باكري بود و ما نميخواستيم درباره شهادت آقا مهدي صحبتي كنيم. سپس از فرمانده گردان امام حسين(ع) شهيداصغر قصاب عبداللهي سؤال كرد كه باز هم ما نگفتيم شهيد شده است؛ ولي انگار خودش متوجه شده بود، به شدت گريه كرد و گفت: «من نخواهم گذاشت بين من و آقا اصغر فاصله زيادي بيفتد.» يك قطعه عكس از شهيد قصاب به همراه داشت كه مرتب به آن نگاه ميكرد و ميگفت: «اصغر اين بار حتماً ميآيم.»
به نقل از همرزمان شهید محمد سبزی مسجد
محمد سال 1342 در خانوادهاى روحانى و متوسط در روستاى زارنجى از توابع شهرستان شاهيندژ به دنيا آمد. دوره ابتدايي را در مدرسه روستاي زارنجي گذراند و پس از نقل مكان خانواده به شهرستان بناب، دوره راهنمايي را در مدرسه تربيت بناب پشت سر گذاشت. دوران تحصيل دبيرستان او با پيروزي انقلاب مصادف شد. او تا سال سوم دبيرستان ادامه داد و پس از آن به منظور حضور در جبهه ترك تحصيل كرد. پس از گذراندن دوره آموزش نظامي در پادگان امام حسين(ع) تهران به جبهه گيلانغرب اعزام شد و در عمليات آزادسازي شهر بوكان شركت داشت. در عملياتهاي رمضان، والفجر مقدماتي، والفجرهاي 1، 2 و 4، عمليات خيبر و بدر حضور داشت و به سبب شایستگیهایی که از خود نشان داد، به فرماندهي گروهان منصوب شد و پس از مدتي جانشيني فرماندهي گردان را به عهده گرفت. محمد در عمليات بدر به شدت مجروح شد؛ اما پس از مدتی به جبهه بازگشت. هفتم ارديبهشت ماه 1365 در مرحله تكميلي عملیات والفجر 8 در منطقه فاو تركشي به گردنش اصابت كرد و پس از 60 ماه حضور در جبهه در منطقه فاوـ بصره به شهادت رسيد.
مجموعه انگشتها کنار هم یکدست میشوند. یکدست شدن به معنای شبیه هم شدن نیست، به معنای گروه شدن و پذیرفتن تفاوتها است، به معنای با هم برای رسیدن به هدفی تلاش کردن است. برای یکدست شدن نباید کسی را از بالا نگریست یا خود را حقیر دید.
از عبداللهبنفضل روایت کرده است که امام صادق(ع) فرمود: خدا گناهان گذشته و آینده او را میآمرزد و شفاعت او را درباره هفتاد گناهکار میپذیرد و در کنار آن قبر مبارک حاجتی را از خدا درخواست نمیکند، مگر آنکه برای او برآورده میکند.
سیدمهدی حسینی/ در تقویم تاریخ و سیر تحولات انقلاب اسلامی بر ارتش جمهوری اسلامی چه گذشت؟ داستان پرماجرایی دارد. محوریترین شخصیت انقلابی مدافع ارتش شخص شخیص حضرت امام خمینی(ره) بود. ایشان پیش از همه و به درستی ضرورت وجود و ارزش ارتش را درک کرده بودند که این موضوع بحث جداگانهای را میطلبد؛ اما درباره روز ارتش که امام راحل روز ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ را تعیین کردند، به اختصار توضیح داده میشود.
از روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که انقلاب به پیروزی رسید، کم و بیش سازمان و ساختار ارتش از هم پاشید و فرو ریخت، عدهای از فرماندهان رده بالا به دلیل عملکرد ضد مردمی دستگیر و زندانی شدند، جمعی به دلیل نگرانی از عملکرد نادرست شاه به خارج از ایران گریختند، عدهای در مواضع انفعالی قرار گرفتند و روحیهشان را باختند و گاهی جرئت نمیکردند از درب منزلشان بیرون بیایند، پادگانها تعطیل شده بود و نیروهای مردمی با دیگر جریانها آنها را تصرف کرده بودند؛ البته بسیاری از درجهداران و سربازان و جماعتی از افسران از پیروزی انقلاب لذت میبردند و با رهبری انقلاب بیعت کرده بودند و با انقلابیون راهنما و همراه بودند. از سوی دیگر، گروهکهای ضد انقلاب اسلامی از قبیل کمونیستها، منافقین با شعار انحلال ارتش، اقدام به سرقت تجهیزات و سلاحها کرده و به نقاط نامعلوم انتقال داده بودند و بسیاری از مراکز ارتش در تصرف آنها بود. روند فعالیت گروهکهای ملحد و نفوذی و منافق علیه ارتش یک روز پس از ۲۲ بهمن شدت بیشتری گرفت تا اینکه واقعه هجوم به پادگان مهاباد در تاریخ ۲۶ بهمن ۵۷ رخ داد و حزب دموکرات کردستان همه سلاحهای سبک و سنگین را به غارت بردند و پادگان در سقوط کامل قرار گرفت. در چنین اوضاعی سلسلهمراتب فرماندهی هم وجود نداشت؛ لذا امام خمینی(ره) هوشیارانه اولین فرمان خود را صادر کردند و بر بازگشت نظامیان به پادگانها و حفظ و حراست از پادگانها تأکید کردند. شورای انقلاب نیز به فکر حفظ انسجام ارتش افتاد و سرلشکر قرنی را به ریاست ستاد ارتش منصوب کرد تا روند سلسلهمراتب در مسیر کاری قرار گرفت. اما جریان ضد انقلاب، مانند حزب دموکرات در سنندج برنامه داشت تا پادگان لشکر ۲۸ سنندج را به سرنوشت پادگان مهاباد تبدیل کند؛ در همین راستا روز اول فروردین ۱۳۵۸ پادگان سنندج در محاصره آنها قرار گفت؛ اما خلبانان هوانیروز، تعدادی از فرماندهان گردانهای نیروی زمینی را با بالگرد به داخل پادگان منتقل کردند. گفتنی است، در شکستن محاصره این پادگان و حفظ آن، سربازها فداکارانه و مردانه دفاع کردند و اقدامی حماسی از خودشان بر جای گذاشتند. سرلشکر قرنی نیز با اقتدار و قاطعیت تمام در برابر گروهکهای شورشی موضع گرفت و با قدرت با آنها برخورد و آنها را از اطراف پادگان متفرق کرد تا امنیت به حومه پادگان بازگردد؛ به این ترتیب ضد انقلاب هم به اهمیت ارتش پی برد و اهرمهای فشار برای انحلال ارتش را شدت بخشید. در چنین وضعیتی حضرت امام(ره) در یک پیام تاریخی در روز ۲۹ فروردین بار دیگر حمایت خودشان را از ارتش اعلام کردند و آن روز را روز «ارتش» نامیدند و روح تازهای در کالبد ارتش دمیده شد و ارتش جمهوری اسلامی شکل گرفت. امام(ره) فرمان برگزاری رژه را دادند و حمایت مردم را خواستار شدند. پس از آن ارتش با برگزاری اولین رژه اقدام به رزمایش خیابانی کرد که مورد حمایت مردم قرار گفت و ارتش بر پادگان مسلط شد؛ بنابراین جریانهای تجزیهطلب و ضد انقلاب عقب زده شدند و ارتش در موضع دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به ویژه در دوران هشت سال دفاع مقدس فداکاریها کرد.
بنابراین روز ۲۹ فروردین روز مبارک دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شد و برای ارتش و ملت و امام خمینی(ره) افتخار آفرید.
حسین دهباشی: کاش راهی بود و کاش راهی وجود داشت برای کمکهای بیمنت مردم ما به سیلزدگان فقیرتر و محتاجتر افغانستانی! بله ایران خصوصاً در این ایام بیپناهی، خودش محتاج یاری است، جایی هم که کمکمان نکرده یا اگر چند کامیونی فرستاده به قول معروف «کجا دهد این باده کفاف مستی ما را!»، اما دیگران که معلم ما نیستند؛ هستند؟
حسین مظفر: پیشنهاد مذاکره با آمریکا به بهانه کاهش منازعات و حل مشکلات مردم، اندیشه خام و رؤیایی پوشالی است. از رابطه گرگ و میش آسایش و آرامش حاصل نمیشود.
سیدعلی خمینی: معتقدم نسبت من با امام(ره) مانند دیگر جوانان است، من این را هیچگاه فضیلتی برای خود ندانسته و نمیدانم. همیشه این حس را داشتم که گویی فردی هستم؛ مانند دیگران و هیچ نسبتی با امام(ره) ندارم. اگر نسبتی داشتم، این بوده که چقدر توانستهام در آثار و راه ایشان تحقیق کنم و آن را بفهمم.
مسعود دهنمکی: در سیل اخیر و کمکهای روحانیون شیعه در مناطق سنینشین و کمک مناطق اهل سنت به سیلزدگان شیعه، پدیدار واقعی دینی است که برای زنده کردن انسانها و حیات بخشیدن به دنیای بیروح آمده است.
پرنده در حصار قفس، گوهر در حصار صدف، غنچه در حصار گلبرگ و... اگر به دنیای پیرامون خود توجه کنیم، میبینیم و میشنویم که هر چیز زیبا یا زشتی وسیلهای برای محافظت از خود دارد.
زن زیباترین و بهشتیترین مخلوق خداوند ظاهرش تا نوع رفتارش زیباییهای خاصی دارد که اگر از آنها محافظت نکند دچار ضربههایی میشود؛ به همین دلیل باید از زیباییهایش محافظت کند؛ حفاظی که سبب امنیت، ارزش و شخصیت و احترام به او میشود.
حال باید گفت بهترین نوع حفاظ چیست و چگونه است؟ در دنیای ما هر چیز سطحبندی شده است؛ از ضعیف تا سطح عالی؛ اما بهترین و عالیترین نوع حفاظت برای بهشتیترین مخلوق خدا کدام است؟
«چادر» پوششی مشکی است که رنگ مشکی آن هم حکمت دارد. مشکی بودن چادر نشانه افسردگی نیست، بلکه مانع نگاههای آلوده و هرزه است. چشمهایی وجود دارد که صاحبان آن مراقبشان نیستند و خیلی اتفاقی میبینند و میگویند و رواج میدهند. در پاسخ تمام تذکرهایی که داده میشود، نیز میگویند انسان آزاد آفریده شده است...
چادر به تعبیر قرآن زیباییهای بهشتیترین مخلوق خدا را از معرض دید و رفتارهای نامناسب انسانهای بیماردل دور نگه میدارد. این حفاظ لبخند مهدی فاطمه(عج) را به دنبال دارد و چه خوب گفته است بزرگی که چادر «جادُرّ» است.
فاطمه نوری، 14 ساله از تهران
«رویش قلم» از مطالب و دلنوشتههای مخاطبان
به ویژه جوانان و نوجوانان استقبال میکند.
نکته: در زمانهای قدیم نه عروسک صامت پیدا میشد و نه عروسک ناطق؛ پس بهترین راه برای دختربچهها این بود که بچه گربه ملوس و مأنوسی را که در غالب خانهها نگهداری میشد؛ با تکه پارچهها؛ یعنی دستها و پاهایش را قنداق میکردند تا پنجه نزند و فرار نکند. تا بتوانند او را بغل کنند و در گوش او لالایی بخوانند تا به زعم خویش او را بخوابانند. گاهی هم به این حد قناعت نمیکردند و به قول شادروان مستوفی: «دختربچهها گربه را قنداق میکردند و سردست گرفته میرقصانیدند که گربهرقصانی کنایه از همین کارهای بیمغز و مایه بچگانه است.»
به هرحال، گربهرقصانی از مشغولیات شیرین و لذتبخش دختربچهها در زمانهای گذشته بود و این وسیله سرگرمی و نشاط آنچنان مورد توجه و عنایت اطفال قرار داشت که به تدریج به صورت ضربالمثل درآمد و از این رو هرکار بیرویه و بچگانهای را که نفع و فایدتی برآن متصور نباشد به آن تشبیه و تمثیل کردهاند .
نظر: رهبر معظم انقلاب اقدامات ترامپ علیه انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران را به گربهرقصانی آمریکا علیه سپاه تعبیر کردهاند. رسانههای آمریکایی نیز به گونهای این کار آمریکا را غیر کارآمد دانستهاند و ترامپ را تمسخر کردهاند.
والاستریت ژورنال درباره اقدام دولت ترامپ علیه سپاه نوشته است: «اوه، خدا را بابت این شکر! حالا دیگر سپاه نمیتواند به سوریه سفر کند... بسیار خوب، حالا میتوانیم سراغ کسانی برویم که از سپاه حمایت میکنند و با آن همکاری تجاری دارند.»
کار بیمغز و بیمایه ترامپ، نه تنها او را به اهدافش نرساند، بلکه وی در رسیدن به اهدافش دچار مشکل شد.
ای خورشید پشت ابر/ ابرهای غیبت باریدند و شهر را سیل فراگرفت؛ اما غافل از اینکه جلوه شما را نمایانتر کرد.
ای مولای محبت/ نور محبت شما در رگ و خون جوانان و پیران ما دوید و این زندگی پوچ و سیاه و سخت و غمگین یکباره از هم گسیخت و تمامش شیرینی و نور شد. قلبهایمان نیز مانند مرغان وحشی بال و پر زدند و تمام هم و غمشان محبت شد. این مرغان وحشی از تمام دنیا و هر آنچه در آن است، دست شوریدند و در مسیر بینهایت محبت بال گشودند.
ای آقای خوبیها/ زندگی خیلیها در این روزها، سیل زده، سخت و مالامال از رنج و سختی است؛ اما دلهای ما رنگ و بوی دیگری دارد و شبیه سپیده صبح، شیرین و دلچسب است گواه این مطلب انسانهای پاک و از دنیا دست شستهای هستند که به خوشیهای چند روزه دنیا پشت پا زدهاند و بیمنت برای آرامش و آسایش همنوع خود از جان مایه گذاشتهاند.
ای زندهکننده قلبها/ سیل آمد؛ اما مانند خونی که به رگهای مرده سر بزند، همه را از هر قشری نظامی، بسیجی، کارگر، کارمند، دانشجو و... را بیدار و همه را همصدا کرد؛ صدایی که سالها نای و نوایی نداشت و اگر هم داشت از اشک و ماتم بود. تمام این را مدیون محبت شماییم که با گرمای محبتتان در آغازین فصل سال مانند نسیم بهاری که طبیعت را جان میدهد، قلبهای یخزده و سرد ما را شعلهور کرد.
ای بیدارکننده جانها/ به مدد تلألؤ نگاه شما درون سینه ما، چشم دیگری شروع به باز شدن کرد و خواب خرگوشیمان را درهم شکست و پلکهای خسته و سنگینمان را به حرکت درآورد. قلبهایمان نیز نزدیکتر شد و دوست و همدم و همراه و پشتیبان از دشمن و بدخواه و ستیزهجو شناخته شد و لرزه بر تن دشمنان میهنمان انداخت.
کتاب «تنتن و سندباد» را میتوان یک کتاب استراتژیک در حوزه ادبیات نوجوان به شمار آورد. این کتاب که در سال ۱۳۷۰ نگارش شده، با نگاهی دقیق و نافذ مسئله نوظهور زمان خود را به عنوان موضوع و هسته اصلی داستان برگزیده است. هدف نویسنده از خلق چنین داستانی، پرداخت استعاری و غیر مستقیم به مسئله «تهاجم فرهنگی» غرب به شرق است. جالب آنکه در ابتدای دهه هفتاد، مسئله تهاجم فرهنگی امری واضح و قابل رؤیت برای همگان نبود.
سال ۱۹۲۹ میلادی، «ژرژ رمی» نویسنده بلژیکی برای نخستین بار داستانی مصور را با عنوان «تنتن در سرزمین شوراها» منتشر کرد. در این کتاب خبرنگار به اسم تنتن به همراه میلو که سگ خانگیاش است، به شورویـ که نماینده و قطب کشورهای بلوک شرق بودـ سفر میکند و درمییابد افرادی ستمگر و نادان در آن حکومت میکنند که هیچ پیشرفت اقتصادی به وجود نیاوردهاند. این در واقع در دوران تقابل بلوک غرب و شرق نوشته شد و تنتن نماد قهرمان مغربزمین بود. اما این بار تنتن در کتابی از یک نویسنده ایرانی ظهور پیدا کرده است. در این کتاب، تنتن در ادامه ماجراجوییهایش پس از سفر به نقاط گوناگون جهان و خلق داستانهای متعدد حالا به عنوان جهانگرد میهمان مردم شرقی میشود. هدفش یافتن افسانههای شرق و غلبه بر آنهاست تا با تعریف این قصه جدید، خود به منزله افسانههای جدید جهان مطرح و الگوی جوانان و نوجوانان شود. کتاب «تنتن و سندباد» اثری خیالی و استعاری از تقابل دو شخصیت تنتن و سندباد به نمایندگی از دو فرهنگ غرب و شرق است. این کتاب را «محمد میرکیانی» به نگارش درآورده و نمونهای موفق از نگاه اجتماعی یک هنرمند و دغدغه او درباره حفظ فرهنگ بومی کشور در دهه هفتاد است. او با نگاهی دقیق از کارکرد ماهواره و خدمت ابزاری آن به دگرگونی فرهنگی، مطلع شد و این مسئله را در کتاب خود به شکل داستانی مطرح کرد.
نگاهی کن نیازم را نگاهی کن نگاهم را
سکوت سر به زیرم را قنوت گاه گاهم را
به پایان میرسد اسفند، تو از ره میرسی ای عید
به لبها میرسد لبخند به شبها میرسد خورشید
تو را من چشم در راهم ولی از ره نمیمانم
به راه افتادم و در راه دعای ندبه میخوانم
به راه افتادهام آری نشستن شیوه من نیست
که رسم انتظار تو نشستن نیست ماندن نیست
خروش انتظارت را نمیگیرد جهان از ما
بگو عشق تو هر ساعت بگیرد امتحان از ما
بگیر این امتحانها را مگیر از ما نگاهت را
بیا دریاب فرمانده بسیجیهای راهت را
مزار لالههای ما، علامات ظهور توست
شهید بینشان هر جاست نشانی حضور توست
شکوه دیگری دارد سپاهی که تو میسازی
پر از صیاد و زینالدین پر از چمران و خرازی