این روزها رسانه‌های بیگانه، همسو با برخی خودفروختگان داخلی، حضور جوانان مؤمن انقلابی عراقی را که برای کمک به مردم سیل‌زده خوزستان آمده‌اند، زیر سؤال برده و آن را حضور بیگانگان در کشور خوانده‌اند! اینها همان‌هایی هستند که کمک‌های ناچیز کشورهای غربی را با آب و تاب بازتاب دادند تا جاده صاف کن حضور غرب در این سرزمین باشند.
به گزارش بصیرت، غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان گفت: «از آنجا که آب در خوزستان به آرامی خارج می‌شود و زمین مسطح است، شهرهای زیادی درگیر سیل هستند. از این رو ما به ماشین‌آلات نیاز داشته و این موضوع را نیز از قبل اعلام کردیم. در همین راستا، برادران عراقی ما یک‌سری ماشین‌آلات نظیر بیل‌مکانیکی، کمپرسی و آمبولانس آوردند. آنها حتی بیمارستان صحرایی نیز آورده بودند که به آنها گفتم به بیمارستان صحرایی نیاز نداریم، همچنین گفتم به این تعداد آمبولانس احتیاج نداریم و لذا تعدادی از آنها را برگرداندند.»
وی افزود: «به آنها گفته بودیم 30 بیل مکانیکی نیاز داریم؛ اما آنها 20 دستگاه آوردند و منتظر هستیم 10 دستگاه دیگر نیز بیاورند. آنها همچنین کمپرسی و لودر آوردند تا سیل‌بند زده و راه‌ها را ایجاد و روستاها را نجات دهند. تنها علت حضور این نیروها همین موضوع بوده و دلیل دیگری در کار نیست.»
وی درباره عکسی که در فضای مجازی از حضور حشدالشعبی در ستاد مدیریت بحران منتشر شده، گفت: «این تصویر مربوط به جلسه مدیریت بحران نیست. برادران عراقی در هیچ‌کدام از جلسات مدیریت بحران چه در استان چه در شهرستان‌ها شرکت نکرده‌اند. ما آن شب جلسه ستاد مدیریت استان را در خصوص شهرستان شادگان داشتیم و بعد از اتمام آن، در محل دیگری به نیروهای عراقی که برای کمک به استان آمده بودند، خوشامد گفتیم.»
استاندار خوزستان اظهار داشت: «باید از همه کشورهایی که به ما کمک کردند؛ از جمله عراق، کویت، پاکستان، آلمان و... تشکر کنیم.»
وی با بیان اینکه حشدالشعبی از کشور عراق برای کمک به سیل‌زدگان امکانات آورده است. یادآور شد: «ما به ماشین‌آلات هرچه بیشتر نیاز داریم و امروز بیش از 2000 ماشین‌آلات در سطح استان فعالیت می‌کند. بی‌تردید ما تنها از این طریق توانستیم سیل را کنترل کرده و نگذاریم آب وارد شهرهای‌مان شود.»
آقای شریعتی اظهار داشت: «نیروهای عراقی از یک هفته قبل از ورود خود به ایران اعلام آمادگی کردند که می‌توانند ماشین‌آلات بیاورند و ما نیز استقبال کردیم. آنها نیز این زحمت را کشیدند و ماشین‌آلات خود را به کمک ما آوردند. بازهم اگر هر سازمان، نهاد یا کشور دیگری که می‌تواند ماشین‌آلات برای ما بیاورد با کمال میل می‌پذیریم تا وارد کشور شده و به سیل‌زدگان ایرانی کمک کند.»
استاندار خوزستان در پاسخ به این پرسش که گفته می‌شود نیروهای انسانی عراق به کشور آمدند در حالی که ما کمبود نیروی انسانی نداریم، گفت: «هیچ نیروی انسانی‌ای به کشور نیامده، بلکه مسئولان نیروهای عراقی به همراه ماشین‌آلات خود به کشور آمده و تشریف هم بردند. مسلماً راننده بیل مکانیکی از خود این نیروها بودند. ماشین‌آلات نیروهای عراقی، قیمتی بوده و آنها این حق را دارند که این ماشین‌آلات را به تنهایی دست ما ندهند. بنابراین راننده خود را دارند و مسئولی برای هندل کردن آنها وجود دارد. این حرف بسیار درستی است که خود به اندازه کافی نیروی انسانی داریم، ولی حشدالشعبی آمد تا به ملت دوست و برادر خود ایران نشان دهد که کمک‌ها دوطرفه است.»
وی در پایان گفت: «همان‌طور که ما در مبارزه با داعش به عراقی‌ها کمک کردیم و این گروه تروریستی را در آن کشور زمین‌گیر کردیم، آنها نیز زمانی که شهرهای ما گرفتار سیل شدند، امکانات خود را برای کمک و حمایت از ایران قرار دادند. این کار انسان‌دوستانه‌ای است که همه باید آن را تشویق و حمایت کنند. بنابراین همانطور که از کشورهای دیگر حمایت‌کننده خود تشکر کردیم، از نیروهای مردمی دولت عراق نیز که به ما کمک کردند سپاسگزاریم.»

سردار یدالله جوانی
مدیر مسئول
دوم اردیبهشت ماه، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(قدس‌الله نفسه الزکیه) است. سپاه هم مانند انقلاب چهل ساله شد و چهار دهه از عمر پرافتخار خود را با همه فراز و نشیب‌هایش پشت سر گذاشت. این در حالی است که دشمن بسیار تلاش کرد تا انقلاب اسلامی به چهل سالگی نرسد، اما ملت ایران جشن چهل سالگی انقلاب را با شکوه هرچه تمام برپا کرد. در چنین شرایطی بود که آمریکای ناکام و بهم ریخته و مستأصل به دلیل چهل سال شکست در برابر ملت ایران و جبهه انقلاب اسلامی، سپاه را به علت کارویژه‌هایش در این چهل سال، در کانون بغض و کینه خود قرار داد و آن را در فهرست سازما‌ن‌های تروریستی ادعایی‌اش وارد کرد. آمریکایی‌ها به رابطه معنادار بین چهل ساله شدن انقلاب اسلامی و نقش‌آفرینی‌های سپاه در مسیر حفظ و پیشبرد انقلاب در این چهل سال پی برده‌اند. پنداشت آمریکایی‌ها از این اقدام، آن است که می‌توانند با ایجاد اختلاف در ایران بخشی از مردم را نسبت به سپاه بدبین کرده و این نهاد انقلابی را عامل پدیدآیی مشکلات کشور معرفی ‌کنند.
اما چه زیبا و با سرعت، مردم، مسئولان و همه جریان‌ها و گروه‌های سیاسی با هر ابزار و امکانی، تصورات دشمن را فرو ریخته؛ سپاه را خط قرمز کشور، نظام و ملت معرفی کردند. در هنگامه‌ای که دشمن خبیث و کینه‌توز، با اقدام از سر استیصال و درماندگی تمامی نگاه‌ها را متوجه سپاه کرده، بازخوانی رسالت و مأموریت سپاه به ویژه برای نسل جوان در سالروز تأسیس ضروری می‌نماید. علت دشمنی آمریکا و متحدانش با سپاه، به فلسفه وجودی‌ این نهاد انقلابی برمی‌گردد. سپاه پاسدار چیست که آمریکایی‌ها این همه از آن کینه در دل دارند؟ فلسفه وجودی سپاه در نام آن آمده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یعنی نهادی که از یک طرف مولود انقلاب است و از طرف دیگر پدید آمده تا از انقلاب اسلامی پاسداری کند. چیستی پاسداری از انقلاب اسلامی را در چهل سالگی سپاه، باید برای نسل جوان تبیین کرد. سپاه از یک سو مظهر حقیقی و تجسم عینی همه شعارهای انقلاب اسلامی و از سوی دیگر پرچمدار این شعارها و جهادگری برای تحقق یافتن آنها است. به عبارت دیگر، سپاه مولود انقلاب اسلامی با هدف پاسداری از حرکت انقلابی ملت ایران، برای تحقق آرمان‌های والای این انقلاب است. بنابراین سپاه مظهر آزادی‌خواهی، عدالت‌خواهی، عزت‌طلبی، استقلال‌طلبی، پیشرفت، استکبارستیزی، حمایت از مستضعفین و مظلومان است. در یک کلام، سپاه پاسدار همه فضیلت‌هایی است که ملت ایران با انقلاب اسلامی خود بر اساس آموزه‌های دینی، در پی دستیابی به آنها است. سپاه با چنین نگاهی، بقای خود را در بقای انقلاب اسلامی با حفظ همه شعارها، آرمان‌ها و اهدافش به صورت حقیقی می‌داند و چنین انقلابی با آن شعارها که تماماً مظهر فضیلت‌ها است؛ دشمنان از جنس جن و انس را در برابر خود به صف‌آرایی و کنش وادار می‌کند. در این میان، سپاه باید از انقلاب اسلامی، در برابر همه توطئه‌ها، دسیسه‌ها، فتنه‌ها و کارشکنی‌های این دشمنان پاسداری کند.
در واقع سپاه پاسدار آزادی و آزاد بودن ملت ایران، پاسدار عدالت و عدالت‌خواهی ملت ایران، پاسدار عزت و عزت‌خواهی ملت ایران، پاسدار استقلال و استقلال‌طلبی ملت ایران است. سپاه پاسدار روح انقلابی و انقلابی‌گری ملت ایران و روحیه ایستادگی و مقاومت ایرانیان در برابر استکبار و همه زورگویان است. سپاه حامی و پشتیبان و مدافع مظلومان و ستمدیدگان است و چه خوب سپاه و پاسداران در این چهل سال، پایبندی، اعتقاد و ایستادگی خود بر این ارزش‌ها و فضلیت‌ها را به نمایش گذاشتند. اگر غیر از این بود، با این همه دشمنی‌ها و توطئه‌های جبهه استکبار انقلاب اسلامی و سپاه هیچ کدام چهل ساله نمی‌شدند. اکنون جبهه استکبار به سرکردگی آمریکا، پریشان احوال، عصبانی و بهم ریخته است. این جبهه آینده خود را تیره و تار، نگران‌کننده و فاقد اعتبار و جایگاه در معادلات جهانی و عرصه بین‌الملل ارزیابی می‌کند.
بر همین اساس، دست و پا می‌زند و به هر کار غیر معمولی از جمله متهم کردن سپاه به تروریسم، برخلاف قوانین و عرف بین‌الملل دست می‌زند. او چنین کرد تا شاید سپاه از چشم مردم ایران بیفتد؛ اما غافل از اینکه سپاه در قلب مردم ایران جای دارد. چرا که سپاه از آن ملت، برای ملت و در کنار ملت است. سپاه پاسدار ارزش‌های اسلامی و آرمان‌های الهی ملت ایران و در یک جمله کوتاه اما پرمغزانه رهبر معظم انقلاب «سپاه پاسدار انقلاب» است. در همه حوادث چهل سال گذشته، سپاه و پاسداران، صداقت خود را در پاسداری از اسلام، ایران و منافع و مصالح مردم به اثبات رساندند. آزمون سیل اخیر، عیار مردمی بودن و برای مردم بودن سپاه را نشان داد. به طور قطع چنین سپاهی که بازوی قدرتمند ولایت است؛ به دلیل اتصال به قدرت لایزال الهی، شکست‌ناپذیر بوده و هرگز در برابر دشمن قد خم نخواهد کرد.

با وجود تلاش‌های آل‌سعود برای ایجاد فاصله بین ایران و پاکستان

 

سفر نخست‌وزیر پاکستان به تهران در حالی انجام شد که آل‌سعود تلاش زیادی برای دور کردن عمران‌خان از جمهوری اسلامی ایران انجام داد. اما به دلیل پیوند دیرینه دو ملت و گرایش نخست‌وزیر این کشور به جمهوری اسلامی، در اهداف خود موفق نبود.
نخست‌وزیر جدید پاکستان چندی پیش از حزب تحریک انصاف در انتخابات دوره‌ای پاکستان شرکت کرد و با شعار نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران توانست اعتماد مردم را به خود جلب کند.
گرایش به جمهوری اسلامی ایران و سفرعمران‌خان به تهران به دلیل خواسته عمومی مردم پاکستان، سیاستی راهبردی تلقی می‌شود. نکته دیگر اینکه پاکستان با دو همسایه خود، یعنی افغانستان و هند به شدت دچار تنش سیاسی و مرزی است. اگرچه این کشور با چین نیز همسایه است؛ ولی روابط بین دو کشور (چین و پاکستان) برگرفته از رقابت سیاسی و اقتصادی پکن با واشنگتن است؛ از این رو این کشور برای تقویت رابطه خود در زمینه‌های امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با جمهوری اسلامی ایران به جد دنبال تعمیق رابطه با جمهوری اسلامی است. از طرف دیگر، با توجه به تقویت امنیت مرزهای شرقی کشورمان و موضوع مقابله با تروریسم، همکاری امنیتی و اقتصادی دو کشور در قالب سازمان اکو، همچنین به دلیل دارا بودن ایران از منابع غنی به جهت عضویت در کریدور چین‌ـ پاکستان (CPEC)، سفر عمران‌خان نیز برای تهران از اهمیت خاصی برخوردار است. نکته بعدی اینکه نزدیکی دو کشور ایران و پاکستان به یکدیگر، از نتایج شکست سیاست آمریکا مبنی بر در انزوا نگه داشتن جمهوری اسلامی ایران است.

مهدی سعیدی
کارشناس سیاسی

مسئله پايان تاريخ و فرجام جهان و اينکه زندگي بشر در نهايت چه سرنوشتي خواهد داشت، از جمله موضوعاتي است که همواره ذهن آدمي را به خود مشغول داشته است. به اين پرسش پاسخ‌هاي گوناگونی داده شده است که آخرين پاسخ نظام سرمايه‌داري، در قالب نظريه «فرانسيس فوکوياما» صورت‌بندي شده است. وي معتقد است، بشريت با خلق الگوي «دموکراسي ليبرال» به پايان تاريخ رسيده و اين الگو ممتازترين و بي‌رقيب‌ترين مدل حکومتي است که به مثابه فرجام محتوم همه جوامع بشري، عالم‌گير خواهد شد و ديگر سخني برتر براي ارائه وجود ندارد!
اين ادعا بيش از آنکه برآمده از فکت‌هايي مبتني بر حقيقت و مشاهدات تاريخي غيرقابل مناقشه و پيش‌بيني‌اي عالمانه مبتني بر مستندات معتبر باشد، برخاسته از نگرشي دگماتيسم و پيشگوي خيال‌پردازانه‌اي است که بي‌اعتباري آن روز به روز بيشتر آشکار شده؛ به گونه‌ای که فوکوياما به تازگي اعلام داشته است: «سوسياليسم بايد بازگردد و آنچه کارل مارکس فيلسوف سوسياليست مي‌گفت درست از آب در آمده است.»
در اين ميان اديان ابراهيمي و در رأس آن اسلام ناب محمدي(ص) از منظري بالاتر و فارغ از نگاه‌هاي ابتر و تنگ‌نظرانه اومانيستي انسان غربي، به تاريخ نگريسته و تحقق اراده الهي را در حاکميت يافتن مؤمنان و مستضعفان مي‌بينند و تشکيل حکومتي با پرچم شريعت که متضمن گسترش فراگير عدالت بوده و آرامش و امنيت واقعي را به همه جهان هديه خواهد داد؛ امري خطير که به دست دوازدهمين حجت خدا از نسل رسول اکرم(ص) محقق خواهد شد.
در شرح و تبيين ابعاد و چگونگي تحقق اين امر خطير بايد گفت، «ظهور» امري دفعي نيست که بدون مقدمه و فراهم شدن علل و عوامل ممکن شود؛ بلکه «فرايندي مدبرانه» است که با فراهم آمدن مقدمات به تدريج محقق خواهد شد. يکي از الگوهاي نظري متقن که بر مباني قرآني و روايي محکم و مبتني بر معارف زلال مکتب اهل بيت(ع) بنا نهاده شده، الگويي است که رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي صورت‌بندي کرده‌اند و در سال‌هاي اخير از تريبون‌هاي متفاوت ارائه شده است. مبتني بر اين الگو، فرایند «تحقق اهداف انقلاب اسلامي»، فرايندي پنج مرحله‌اي است که شامل «پيروزي انقلاب اسلامي»، «تشکيل نظام اسلامي»، «تحقق دولت اسلامي»، «تشکيل جامعه و کشور اسلامي» و در نهايت «تشكيل تمدن بين‌‌المللی اسلامى» مي‌شود که اکنون ما پس از سپري کردن مرحله اول و دوم، در دوران ايجاد «دولت اسلامي» قرار داريم.
بدون شک رسيدن به مرحله پنجم، رسيدن به زمانه‌ ظهوري است که مقدمات آن فراهم شده است و در آن شرايط آن وارث انبياء و اولياء الهي(عج) پرچمداري هدايت و رهبري تحقق کامل «تمدن بين‌الملل اسلامي» را برعهده خواهد گرفت و آن تحقق اين وعده محتوم الهي است که: «وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لهُمْ دِينکُمُ الَّذِى ارْتَضىَ‏ لهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنُهم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنىِ لَا يُشْرِكُونَ بىِ شَيا وَ مَن كَفَرَ بَعْدَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُون‏» (نور/ 55)
در اين فرايند اگر قرار باشد، ظهور از طريق زمينه‌سازاني مهيا شود، بدون‌شک جوانان مؤمن انقلابي در صف اول کساني هستند که از آنان انتظار مي‌رود در ماجراي زمينه‌سازي ظهور نقش کليدي را بر عهده بگيرند. جوان مؤمن انقلابي به واسطه خصوصياتي چون شجاعت، تقوا، انگيزه متعالي، بصيرت و تيزبيني، کم تعلقي به دنيا، دوري از عافيت‌طلبي و روحيه انقلابي بيش از ديگر اقشار جامعه در ميدان زمينه‌سازي ظهور نقش‌آفرين خواهد بود.
با اين وصف، بيانيه گام دوم را مي‌توان به مثابه مانیفستی براي تحقق تمدن اسلامي و تلاشي براي تحقق امر ظهور حجت حق(عج) تفسير کرد. در متن بيانيه گام دوم با صراحت سخن از ورود به «دوّمين مرحله‌ خودسازي و جامعه‌پردازي و تمدّن‌سازي» شده ‌است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي جوانان مؤمن انقلابي را خطاب قرار داده و مي‌فرمايند: «دهه‌هاي آينده دهه‌هاي شما است و شماييد که بايد کارآزموده و پُرانگيزه از انقلاب خود حراست کنيد و آن را هرچه بيشتر به آرمان بزرگش که ايجاد تمدّن نوين اسلامي و آمادگي براي طلوع خورشيد ولايت عظمي (ارواحنافداه) است، نزديک کنيد.» (22/11/1397)
نگاهي چنين به رسالت تاريخ‌ساز جوانان مؤمن انقلابي، مي‌تواند نور اميد و تلاش را در وجود ايشان برافروخته کند و منشأ آنچنان ايمان و اراده‌اي شود که حاصل آن غلبه بر همه موانع و مشکلات و ناکامي باشد، بدان اميد که صبح ظهور خورشيد عالم‌تاب سر رسد و نسيم روح‌بخش عدالت، پهن دشت کوير بشريت را در نوردد و آزادي انسان از زنجير ظلم و کفر و جهل را محقق گرداند.

در نشستی با حضور آیت‌الله رشاد و دکتر حمید پارسانیا عنوان شد

علی عسگری/ سیدحسن تقی‌زاده یکی از چهره‌های شاخص جریان منورالفکری یا نسل اول روشنفکران ایرانی است. حضور همزمان وی در عرصه نظرورزی و از سوی دیگر در عرصه سیاست‌ورزی در کنار دیدگاه‌های صریح و خصلت فاش‌گویانه، به وی این موقعیت سمبلیک را می‌دهد که نماد روشنفکری زمان خود باشد. این شخصیت نمادین از دیرباز محل بحث اندیشمندان بوده است؛ از جمله رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول فروردین سال جاری خود در حرم رضوی هشداری در جهت مراقبت از تقی‌زاده‌های زمان دادند. از همین رو، دوشنبه ۲۶ فروردین نشستی با حضور دکتر حمید پارسانیا و آیت‌الله رشاد در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با موضوع «تقی‌زاده‌های زمان و وضعیت منورالفکری در ایران» برگزار شد که خبرنگار سرویس اندیشه گزارشی تحلیلی‌ـ خبری از این نشست و مباحث مطرح شده در آن را به نظر مخاطبان می‌رساند.

استعاره تقی‌زاده
در ابتدای جلسه استاد پارسانیا در پاسخ به این پرسش که استعاره تقی‌زاده چه دلالت‌هایی از نظر گفتمانی و روشنفکری دارد و چه جنبه‌هایی از تاریخ روشنفکری ایران را نمایندگی می‌کند، گفت: مسئله منورالفکری و عنوان تقی‌زاده‌ها بازگوکننده مسئله عامل‌ـ ساختار است؛ یعنی چیزی به نام منورالفکری داریم که یک وضعیت اجتماعی است و مانند همه پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی بیرون از افراد وجود ندارد و افراد کارگزار آن هستند. مسئله، مسئله شخص یا حتی جریان نیست؛ بلکه مسئله تعامل جریان با افراد است. به عبارت دیگر، بحث اصلی آن است که جریان منورالفکری چگونه در اشخاص عمل می‌کند؟ ما به دنبال شخصیت و بیوگرافی امثال تقی‌زاده نیستیم. سؤال ما آن است که تقی‌زاده اگر امروز به دنیا می‌آمد، به چه تبدیل می‌شد؟ در واقع، آن عصر چه شاخصه‌هایی داشت که تقی‌زاده را این‌گونه هویت‌بخشی کرد؟ سؤال اصلی ما آن است که چه چیزی تقی‌زاده را به تقی‌زاده تبدیل کرد و در واقع تقی‌زاده‌هایی که آن وضعیت را نمایندگی می‌کنند، چه می‌کنند؟ ما ابتدا باید خود منورالفکری را بشناسیم.

منورالفکری در غرب و ایران
منورالفکری در ایران یک هویت دارد و در موطن و تولد‌گاه خود هم یک هویت. منورالفکری در موطن خود دو رقیب دارد؛ یک رقیب در موطن اصلی وی، در عرض اوست و رقیبی در درون آن متولد می‌شود. تولد منورالفکری یا روشنگری با دکارت است که چند نقطه عطف دارد. نخست ایجاد روشنگری به عقل Critical یا نقدی در دکارت است. نقطه عطف بعدی روشنگری در کانت است که روشنگری وی تفاوت‌هایی با روشنگری دکارت دارد. پاسخ‌های کانت در واقع اقتضای قدم‌های قبلی است. شاخص روشنگری اولیه راسیونالیسم بود و در مقابل آن عقل شهودی است که با پس زدن این عقل از طریق عقل روشنگری، دین از عرصه جامعه پس کشیده شد. این روشنگری با لیبرالیسم پیوند می‌خورد. در ادامه رقیبی که از دل روشنگری متولد می‌شود، روشنفکری است که نگاه نقدی به آن دارد. روشنفکری می‌خواهد کارهای کلی کند، از ارزش‌ها سخن بگوید و از ساینس فراتر رود. کار روشنفکر فراتر از کار علمی به معنای ساینس است. پوزیتیویسم در این گونه از روشنفکری نمی‌گنجد. روشنفکری با رویکرد عمدتاً چپ و عدالت‌خواهانه می‌آید. چیزی که روشنفکری از آن عبور کرده، معنای تاریخی با عنوان دین یا سنت است. هر دوی اینها با تحولات و کنش‌های کنشگران همراه هستند. ویژگی روشنفکری مدرن نسل‌هایی است که پای این جریان جان داده‌اند و فلسفه‌هایی است که برای آن بنیان گذاشته‌اند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: روشنفکری تا نیمه دوم قرن بیستم پشت لیبرالیسم می‌ایستد؛ اما بعد از آن، وضعیت اندکی متفاوت شده و بلوک شرق با روشنفکری خود مطرح می‌شود؛ اما در ایران منورالفکری در سازوکار دیگری فعال شده است. این روشنفکری در بورژوازی یا در جنگ فقر و غنا به وجود نیامده؛ بلکه سازوکار آن مبتنی بر اقتدار و قدرت است. ما در هر فرهنگی دو سطح داریم؛ یک سطح فرهنگ عمومی است که حتی فارابی هم اصطلاح عوام و خواص را دارد. خواص تفکر می‌کنند و عوام از فرهنگ عمومی‌ آموزه‌های خود را دریافت می‌کنند. سطح دیگر فرهنگ، کار کسانی است که افق‌گشایی می‌کنند و این افق‌گشایی را در سطح فرهنگ عمومی گسترش می‌دهند. یکی از کارآمدترین افق‌گشایی‌ها در فرهنگ عمومی قدرت است. برای نمونه، بیست سال پیامبر گرامی اسلام تبلیغ کردند؛ اما تنها بعد از فتح مکه بود که گروه گروه مردم مسلمان شدند؛ چرا که در آن برهه قدرت در دست اسلام قرار گرفت. اگر دو جامعه مقابل هم قرار گیرند، فرهنگ عمومی جامعه‌ای که در موضع ضعف قرار دارد، رنگ می‌بازد و به تعبیر ابن خلدون زبان خود را از دست می‌دهند. از همین رو، کار مجاهدان برای حفظ هویت فرهنگی از کار عالمانی که جوهره فرهنگ را حفظ می‌کنند، کمتر نیست. جهان غرب با اقتداری که به دست می‌آورد، با دیگر نقاط جهان نسبت و رابطه استعمار فرهنگی ایجاد می‌کند. دیدن اقتدار آن سوی جهان فرهنگ جامعه ایرانی را تغییر داد. پدیدار شدن منورالفکری در ایران حاصل تأمل عمیق متفکران در مسائل فرهنگ نیست؛ بلکه حاصل هیمنه اقتدارآمیز غرب جدید بر فرهنگ داخلی است. فرهنگ کشورهای ضعیف به نسبت غرب حالت آینه سان دارد، یعنی جریان‌هایی را که در غرب اتفاق می‌افتد، نشان می‌دهد و از آن شکل می‌گیرد. منورالفکری خصوصیاتی دارد که در کشورهای مادر ندارد. رفتن لیبرالیسم در غرب و آمدن چپ ده‌ها تحول عظیم اجتماعی را می‌طلبد، اما این وضعیت در کشور‌های ما این‌گونه نیست.

عزیمت تقی‌زاده از منورالفکری
به سکولاریسم
دکتر پارسانیا در ادامه به سه تغییر و شیفت تقی‌زاده از نسل اول منورالفکری به سمت نسل دوم آن با شاخصه سکولاری اشاره کرد و گفت: تقی‌زاده نسل دوم جریان منورافکری در ایران است. نسل اول جریان منورالفکری در ایران در بخش دیگری از مرز و بوم فرصت حضور پیدا می‌کند. نسل اول سفرا و درباریان هستند که زودتر هیمنه غرب را می‌بینند. نسل دوم کسانی هستند که در فرهنگ علمی جامعه قرار دارند یا به عبارت دیگر از بدنه حوزه‌های علمیه هستند. در نسل دوم سید ضیا‌ءالدین طباطبایی، کسروی و تقی‌زاده را دارید، طلبه‌های جوانی که دنبال هویت اجتماعی جدید در وضعیت نوین هستند. در این زمان روشنفکری در غرب به وجود نیامده است. اینها محصول تغییر اقتدار از فرهنگ بومی به فرهنگ غربی هستند. البته یک وضعیت برزخ وجود دارد که هر دو فرهنگ اقتدارشان کشش دارد و با هم درگیر هستند. عده‌ای یک پای‌شان این طرف است و یک پای‌شان آن طرف. انسان‌های اهل تأمل تناقض‌ها را می‌بینند و نمی‌خواهند جمع کنند. در مقطع اول منورالفکری مقطع جمع است. ملکم خان می‌خواست میان فرهنگ سنتی که هنوز اقتدار داشت و فرهنگ غربی جمع کند. او به فتحعلی شاه می‌گوید، ما باید در لفافه دینی سخن بگوییم. او می‌گوید که ما باید از زبان آخوندها سخن بگوییم. نسل اول دل به آن سو دارد اما قدرت فرهنگ عمومی همچنان زیاد است. جریان منورالفکری به سرعت توانست هژمونی دین را به هم بریزد. ما در مقطع اول تفکیک میان علم و وحی را داریم که در کشور سکولاریسم را شکل می‌دهد و در لفافه است؛ اما در نسل دوم روشنفکری دیگر این‌گونه نیست. در زمان رضاخان سکولاریسم آشکار است. تقی‌زاده که زمانی به دنبال جمع بین غرب و اسلام بود، به جایی می‌رسد که می‌بیند دیگر نیازی به آن کار نیست. تقی‌زاده از نسل اول منورالفکری عبور می‌کند و به سمت سکولاریسم عریان پیش می‌رود و از همین جمله «از نوک پا تا فرق سر باید غربی شویم» را می‌گوید.

خصوصیات تقی‌زاده‌ها
در ادامه این نشست آیت‌الله رشاد درباره خصوصیات جریان منورالفکری و تقی‌زاده‌ها در کشور گفت: رهبر معظم انقلاب با لسان سمبلیک سخن می‌گویند و از استعاره بسیار استفاده می‌کنند. در این بحث اخیر هم ایشان با زبان نماد ورزانه‌ای سنبلِ منورالفکریِ به تعبیر خودشان ناقص‌الخلقه‌زاده مانند تقی‌زاده را مثال زدند تا عالَمی‌ از معنی را به مخاطب منتقل کنند. تقی‌زاده در واقع جزء برجسته‌ترین نمادهای منورالفکری قلمداد می‌شود. اینکه تقی‌زاده چه ویژگی‌هایی داشت و چه مسیری را در حیات طولانی و فعالش طی کرد که رهبر معظم انقلاب وی را نماد طرز فکر روشنفکری معرفی کردند، مسئله ماست. جریان منورالفکری چه ویژگی‌هایی داشت که تقی‌زاده‌ها آن را نمایندگی می‌کردند؟
۱ـ حیات مجازی روشنفکری
مسئله روشنفکری و منورالفکری امری بومی و جوشیده از بطن جامعه و سنت ما نیست. این یک جریان بازآمده از ورای مرز‌هاست؛ به همین دلیل اولین ویژگی این جریان و نمایندگان آن حیات مجازی است که افراد وی مبتلای آن هستند. بر ذهن و زبان این جریان، مجاز حکمفرماست. به عبارت دیگر در بخشی از جهان، مللی ادوار تاریخی و تحولات فرهنگی و سیاسی را سپری کردند که واقعیت دارد. غرب واقعاً دوره سنت، مدرن و پسا مدرن دارد. در ایران کسانی یافت شدند که توجه کردند غرب، غرب است و شرق، شرق است و هزاران تفاوت میان غرب و شرق وجود دارد و نمی‌توان اتفاقاتی را که در غرب افتاده، در شرق کپی کرد. در مقابل منورالفکری تلاشی خلاف آن داشت. این جریان عاریتی از غرب بود که می‌خواست نسخه مجازی غرب را در کشور کپی کند. به واسطه همین ادبیات، عقاید و باورهای ما و... آسیب می‌بیند. مسئله‌های فرهنگ غربی از سوی این جریان به مسئله ما تبدیل می‌شوند. در واقع، این مسائل به نحو تصنعی و ساختگی به مسئله ما تبدیل شدند؛ چرا که ریشه در فرهنگ بومی ما نداشتند، از همین رو آن را مجازی می‌نامیم. البته گاهی با این روش مسئله‌هایی که مسئله نیستند هم مسئله می‌شود. اینها آسیب سیطره مجاز است.
۲ـ بیمار و ناقص‌الخلقه بودن روشنفکری
دومین خصیصه این جریان که رهبر معظم انقلاب بیان کردند، خلق ناقص‌الخلقه در ایران است. سرّ این تعبیر در آن است که اگر هم باید روزگاری در ایران روشنفکری اتفاق بیفتد، باید زمانش فرا می‌رسید. روشنفکری با سزارین زودهنگام سقط شده و ناقص‌الخلقه به دنیا آمد. جریان روشنفکری ما در موقعیت تاریخی خود شکل نگرفته است.
۳ـ بی‌ثباتی شخصیتی
ویژگی سوم روشنفکری که می‌توان به آن اشاره کرد، شخصیت مذبذب عناصر منورالفکری ایران است. اصولاً در عناصر منورالفکر ما شاید یک نفر را هم نتوان پیدا کرد که از آغاز حرکت منورالفکری تا پایان حیاتش بر سر یک جریان و جبهه مستقر بوده باشد. این تغییر جبهه به گونه‌ای است که هر مرحله در تضاد با مرحله قبل است. اینکه نمونه کسی از شاه‌پرستی شروع می‌کند، بعد چپ مارکسیست و بعد راست غرب‌زده افراطی می‌شود. برای نمونه کسی از طلبگی شروع می‌کند و در نهایت دین‌ستیز می‌شود و گاهی هم بر می‌گردد؛ مانند همین تقی‌زاده که در آخر به دین برگشت. بنده در سفری به سوئیس به دیدار جمال‌زاده در محل نگهداری سالمندان رفتم. جمال‌زاده رفیق صمیمی تقی‌زاده بود؛ اما در آخر بسیار تردید کرده بود، به گونه‌ای که حتی نسبت به انقلاب خوش‌بین بود. درباره جمله «از نوک پا تا فرق سر باید غربی شد» تقی‌زاده هم می‌گفت که این شعار غلط بوده و حتی خود او هم نسبت به این شعار پشیمان شده بود. بیشتر کسانی که منورالفکر بودند، در ابتدا طلبه بوده‌اند. عموم اینها طلبه‌های کال هستند؛ یعنی یک یا چند سال در شهر و محله خود درس خوانده‌اند و بعد رها کرده‌اند. برای نمونه، خود تقی‌زاده در ۲۶ سالگی لباس حوزه را در می‌آورد. البته عده‌ای این تذبذب را با عباراتی همچون تقی‌زاده نخست، میانه و انتهایی می‌خواهند تلطیف کنند و از قبح آن بکاهند.
۴ـ بیگانه‌پرستی و خودبزرگ‌بینی
ویژگی دیگر این جریان بیگانه برتربینی در عین خود بزرگ‌بینی است.
۵ـ مخالف استبداد استعمار دوست
ویژگی دیگر این جریان آن است که به ظاهر ضد استبدادند؛ اما موافق استعمار هستند، غافل از آنکه استبدادهای جدید فرزند استعمار است. مگر می‌شود از دست استبداد به سفارت‌های بیگانه پناه برد! خود تقی‌زاده اول کسی است که گرایش آمریکایی را در کشور مطرح می‌کند و می‌گوید به هر شکل برای بهبود وضعیت باید آمریکایی‌ها را به ایران دعوت کرد.
۶ـ سطحی‌نگری
آیت‌الله رشاد در پایان با اشاره به سطحی بودن این جریان، گفت: ویژگی آخر که شاید در تقی‌زاده‌های زمان هم وجود دارد، سطحی‌نگری و ساده‌انگاری است. خود همین تقی‌زاده با وجود سوادی که داشت، با رضاخان بی‌سواد به یک گونه می‌اندیشید که اگر لباس‌ها تغییر کند، ما مدرن
می‌شویم.

 

 

دکتر حسین اکبری در نشست شورای تحلیل مطرح کرد

گروه بین‌الملل/ این روزها شمال آفریقا و وقایع و حوادثی که در لیبی و سودان جاری است، در کانون توجه ناظران منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفته است. از یک سو اوضاع امنیتی در لیبی به دلیل حمله نظامی خلیفه حفتر، فرمانده ارتش لیبی به شهر طرابلس رو به وخامت نهاده و از سوی دیگر سرنگونی عمرالبشیر، مهره‌ای که مورد حمایت شدید عربستان و غرب بود، سودان را وارد یک دوران گذار کرده است. دکتر حسین اکبری، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در لیبی و کارشناس مسائل آفریقا در جلسه شورای تحلیل ابعاد مختلف این تحولات را تبیین کرده است که در منظر مخاطبان قرار می‌گیرد.

اهمیت شمال آفریقا و تفاوت آن
با دیگر نقاط جهان اسلام
تفکر مسلمانان شمال آفریقا که بخش عمده‌ای از پیروزی‌های جهان اسلام در این منطقه رقم خورده است، در مقایسه با دیگر مناطق جهان اسلام از جمله منطقه خلیج‌فارس تفاوت چشمگیری دارد که علت آن را باید در حضور «حسن مثنی» در این منطقه جست‌وجو کرد که سبب حضور گسترده سادات حسنی، زیدی‌ها و بعضاً شیعیان در آن شده است. در کنار این موضوعات نوعی روحیه جهادی نیز در برخی کشورهای این منطقه از جمله لیبی، مصر، الجزایر، سودان، چاد و نیجر ایجاد شده که به ظهور گروه‌های جهادی زیادی انجامیده است. کما اینکه مسلمانان این حوزه برخلاف بعضی مناطق اسلامی، میانه چندانی با تفکر تکفیری نداشته و احترام زیادی برای سادات و اهل بیت قائل هستند؛ از این رو می‌توان گفت تفکر حاکم بر این منطقه اختلاف ماهوی با سعودی‌ها دارد؛ اما با وجود این، به دلایل اقتصادی سعودی‌ها توانسته‌اند در این منطقه نفوذی محدود پیدا کنند.

جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی لیبی
لیبی که یک کشور کوچک آفریقایی با 6 میلیون نفر جمعیت است، منابع نفتی و گازی و درآمد اقتصادی خوبی دارد و از نظر جغرافیایی نیز دارای موقعیت ژئوپلیتیک مناسبی است. لیبی از جمله نزدیک‌ترین کشورهای منطقه به اروپاست. این کشور پیش از بحران حاضر دارای قانون اساسی کاملی بود که حتی در آن اصلی پیرامون ممنوعیت ارتباط با رژیم صهیونیستی وجود داشت. لیبی به دلیل منابع غنی نفتی و گازی و همچنین پیوندهای نزدیکی که با همسایگان خود دارد، برای کشورهای همسایه خود با اهمیت است. از نظر ژئوپلیتیک نیز لیبی این توان را دارد تا با کنترل بر صحرای بزرگ آفریقا برای اروپا تهدید ایجاد کند. در صحنه بین‌الملل نیز لیبی با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خاصی که دارد هم برای فرانسه و هم برای ایتالیا و انگلیس هدف مهمی است. آمریکا نیز که قبل از قذافی، بزرگ‌ترین پایگاه نظامی را در منطقه در طرابلس داشت و در دوره قذافی این پایگاه را از دست داد، به دنبال تجدید جایگاه خود در این کشور است. ایتالیا نیز حدود دو سال در این کشور حضور داشته و در حال حاضر لیبی یکی از صادرکنندگان مهم گاز به ایتالیا است و همچنین از صادرکنندگان مهم نفت به اروپا به شمار می‌آید.

نقش آمریکا و کشورهای عربی‌ـ غربی
در ناآرامی‌های لیبی
مهم‌ترین نکته‌ای که سبب توجه غرب به لیبی شده، به این موضوع برمی‌گردد که در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی به ویژه در غرب آسیا و آفریقا، غربی‌ها استقلال کشورهای توانمند اقتصادی از جمله لیبی را بر نمی‌تابند؛ چرا که این موضوع را سبب خروج دیگر کشورهای منطقه از زیر یوغ سلطه خود می‌دانند. برای نمونه، اتفاقاتی که در مصر و تونس در معرض رخ دادن بود، ولی بنا به برنامه‌ریزی پیچیده غربی‌ها، دچار تغییر شد. لازم است در اینجا اشاره کنم که کشورهای غربی به طور کلی و آمریکا به طور خاص، از دو حربه برای حضور در منطقه و کشورهای مختلف استفاده می‌کنند. نخست، ایجاد ناامنی و آشوب و استفاده از شرایط برای حضور در منطقه و دوم؛ کاهش میزان رفاه و تشدید نیازهای اقتصادی برای تشدید وابستگی کشورها. اما در لیبی با توجه به اینکه مشکل اقتصادی چندانی به چشم نمی‌خورد، ولی از حضور دیکتاتوری قذافی برای تحریک مردم به قیام استفاده کردند و مردم را علیه حکومت تحریک کرده و وضعیت کشور به آشوب کشیده شد.
در همین راستا، تبدیل لیبی به قدرتی مستقل در منطقه با توجه به برخورداری از توان اقتصادی و وضعیت مناسب ژئوپلیتیکی برای غرب و اروپا نگران‌کننده بود و احتمال قدرت گرفتن نیروهای اسلام‌گرا و شکل‌گیری ساختارهای اسلامی، مانند قانون اساسی اسلامی چندان مورد پذیرش غرب نبود. در این شرایط دیدیم که جهان بیش از پیش وارد صحنه لیبی شد و در پوشش جنگ اخوان‌المسلمین و ضد اخوان‌المسلمین و دو تکه کردن لیبی به دو قسمت دولت شرق و دولت غرب اهداف غرب دنبال شد؛ دولت شرق تحت حمایت امارات، عربستان، مصر، اردن و فرانسه که گرایش‌های ضد اخوانی داشتند و دولت غرب نیز تحت حمایت ترکیه، قطر، انگلیس، آمریکا، سودان و تونس که نگاه اخوانی داشتند که هر یک حمایت نظامی و سیاسی کشورهای فوق را داشتند و در این شرایط با شکل‌گیری توازن جنگ شرایط آشوب ادامه پیدا کرده است و در حال حاضر حدود شش سال است که جنگ ادامه دارد.
سازمان ملل نیز با ورود به قضیه بعد از دو سال مذاکره در نهایت، طرحی عجیب و ناممکن به اسم دولت وفاق ملی ارائه داد که یک وضعیت آنارشی را در پی ‌داشت و در نهایت نیز نتیجه‌ای در صحنه عمل به دنبال نداشت.
آمریکا با وجود شعار پایان بحران و حمایت از توافق یکی از عناصر ایجادکننده تنش در لیبی است؛ چرا که غرب ترجیح می‌دهد بحران در لیبی ادامه یابد و موافق شکل‌گیری لیبی مستقل و خارج از کنترل خود نیست. از سوی دیگر حتی اگر روزی در لیبی توافق شود و دولت مورد نظر غرب روی کار بیاید، تازه جنگ میان فرانسه و انگلیس و ایتالیا آغاز خواهد شد.
با توجه به اینکه استقلال نداشتن لیبی اراده کلی کشورهای بیگانه است، بی‌شک مردم لیبی باید هزینه سنگینی برای حاکم شدن بر سرنوشت خود و تشکیل دولت و کشوری مستقل بپردازند و در کنار آن به لوازم مهم این موضوع، یعنی نفی تسلط کشورهای بیگانه از جمله دولت‌های غربی از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و برخی دولت‌های منطقه مانند عربستان، امارات و قطر و رجوع به ساختارهای اسلامی فارغ از تندروی‌های موجود در کنار اتحاد گروه‌های مختلف حول این موضوعات و با رهبری واحد توجه کنند.
دلایل سقوط عمر البشیر
سودان با روی کار آمدن عمر البشیر از سال 1979 همواره شاهد رویکردی اخوانی در اداره امورات کشور بوده و از قدرت و موقعیتی مناسب در آفریقا برخوردار بوده است. عمر البشیر در دوره حاکمیت خود تلاش داشت با ایران ارتباط داشته باشد.
اما از حدود چهار سال پیش سعودی‌ها با وعده کمک 2 میلیارد دلاری با سودان وارد توافق شدند که این توافق حتی فضا برای تبلیغات تفکر تکفیری در این کشور را فراهم کرد؛ چنانکه در سال 1394 نیز سودان به تحریک سعودی در حمله به یمن وارد شد. هر چند شکی وجود ندارد که زمینه ورود سودان به ائتلاف سعودی نیازهای مالی این کشور بود. کما اینکه وعده‌هایی از سوی آمریکا نیز برای حذف تحریم‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی سودان داده شد، اما مردم نشانه‌ای از بهبود وضعیت اقتصادی و رفاه مشاهده نکردند. در نهایت سعودی‌ها نیز 500 میلیون دلار از توافق مالی خود را پرداخت کردند و برای بقیه شرط گذاشتند که به صورت تدریجی پرداخت شود. این موضوع با مخالفت‌های گسترده مردمی همراه شد و عمر البشیر در قالب برنامه‌ای طراحی شده با سعودی‌ها و اماراتی‌ها در حالی که نگران فروپاشی نظام از سوی مردم بود، ارتش را وارد میدان کرد و برنامه‌ای که در مصر اجرا شد، در سودان نیز تکرار و ارتش حامی مردم معرفی شد. حتی اقداماتی در برابر پلیس امنیت انجام شد. ساختگی بودن کودتا با انتخاب «بن عوف» وزیر دفاع و معاون عمر البشیر و رئیس ستاد ارتش سودان بر بسیاری آشکار شد؛ ولی بلافاصله وی را برکنار کردند.
در حال حاضر، حمایت‌های بین‌المللی از سوی سعودی‌ها و اماراتی‌ها و کشورهای غربی برای شکل‌گیری ساختار انتقالی قدرت در سودان در حال انجام است تا هر چه زودتر دولت جدید شکل گیرد؛ اما آمریکا و انگلیس در میانه حرکت می‌کنند تا تضمین شود دولت انتقالی به دولت مدنی منتقل شود و به هر سمتی این دولت متمایل بود، حرکت کنند. در اینجا باید اشاره داشت، در کنار حفظ اقتدار ارتش به منزله ابزار دست دولت‌های بیگانه، تلاش می‌شود به سمت شکل‌گیری دولت جدید نیز حرکت شود تا به تدریج حرکت‌های مردمی نیز آرام شود. حمایت‌های بین‌المللی نیز در این مسیر حرکت می‌کنند که پس از حضور ارتش به مدت دو سال در رأس قدرت انتقالی، قدرت به مردم منتقل شود. این در حالی است که بسیاری از بخش‌های مردمی جدی هستند که وضعیت تغییر کند و اصرار دارند مقاومت ادامه یابد.
در پایان باید یادآور شوم که شمال آفریقا این ظرفیت را دارد تا به مثابه بازیگری مستقل در حوزه مقاومت در جهان اسلام مطرح باشد؛ ولی غفلت از این موضوع سبب از دست رفتن فرصت‌ها خواهد شد.

 

 

 

 

ظرفیت‌های بخش آبزی‌پروری در گفت‌وگوی صبح صادق با قائم مقام سازمان شیلات کشور

اکبر کریمی/ مجموعه شیلات یکی از زیربخش‌های حوزه کشاورزی در کشور است که از قابلیت‌های بسیار زیادی برای توسعه اقتصادی برخوردار است. پتانسیل موجود کشور در این بخش امکان افزایش تولید را تا چندین برابر وضعیت فعلی فراهم کرده است. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار ما با دکتر سیف‌الله حقیقی، قائم مقام سازمان شیلات کشور و مجری طرح پرورش ماهی در قفس را می‌خوانیم که در آن به بررسی ظرفیت‌های آبزی‌پروری کشور و میزان برنامه‌ریزی برای به‌کارگیری این ظرفیت‌ها، به ویژه در بخش پرورش ماهیان قفسی پرداخته‌ شده است.
* به عنوان اولین پرسش بفرمایید با توجه به سواحل طولانی در شمال و جنوب کشور، وضعیت و استعداد ایران در زمینه پرورش آبزیان چگونه است؟
در پاسخ به این مطلب باید عرض کنم که کشور ما از طول ساحلی 5800 کیلومتری در شمال و جنوب کشور برخوردار است که این نعمتی خدادادی محسوب می‌شود. ما هم‌زمان در شمال و جنوب کشور و در سواحل دریاهای خزر، خلیج‌فارس و عمان می‌توانیم فعالیت‌های گوناگونی در حوزه شیلات داشته باشیم.
پرورش ماهی در دریا که به پرورش ماهی در قفس نیز معروف است، از جمله قابلیت‌ها و ظرفیت‌های کشور ماست که می‌توان این صنعت نوپا و فوق‌العاده سودآور را هم در مناطق شمالی کشور و هم در جنوب توسعه داد.
اگر به میزان توسعه تولیدی کشور در حوزه شیلات، اعم از آبزی‌پروری و صید و صیادی نگاهی بیندازیم، آمارهای رسمی رشد 40 برابری را در این بخش بیان می‌کنند؛ اما اگر به میزان ظرفیت‌های موجود بنگریم، آمار و اعداد به مراتب بیشتر از این میزان است که می‌توانیم آنها را در کشور اجرا کنیم.
در کشور ما، تا سال 1383 هیچ اقدام مؤثری در حوزه پرورش ماهی در قفس انجام نشده بود. از این سال به بعد، مطالعات درباره این بخش شروع شد. این بخش از جمله بخش‌های اقتصادی فناورانه و پیشرفته است و ورود در آن به فناوری‌های زیادی نیاز دارد. برای این منظور ابتدا از توانمندی و مشاوره‌های کارشناسان نروژی در این زمینه استفاده شد. این کارشناسان در بررسی پتانسیل موجود کشور برای راه‌اندازی این بخش اقتصادی، حداقل ظرفیت کشور را برای تولید ماهی قفسی 1 میلیون تن در هر سال تخمین زدند. در سال‌های بعد کارشناسان کشور با بررسی‌های دقیق‌تر بیان کردند که ایران می‌تواند به‌راحتی تا 3 میلیون تن ماهی قفسی تولید کند. در حالی که مجموع آبزی‌پروری ما در کشور با احتساب برداشت صیادی از دریا که شامل ماهی‌های ریزی مثل کلیکا و ساردین ماهی‌ها و تن ماهی‌هایی است که بالای 100 کیلو وزن دارند، 000/200/1 تن در سال گذشته بوده است؛ اما تنها در بخش پرورش ماهی در قفس پتانسیل 3 میلیون تنی وجود دارد که نباید از آن غافل بود.

* برای رونق این بخش چه باید کرد؟
برای رونق این بخش لازم است تا زنجیره‌ای از فعالیت‌های اقتصادی به موازات هم توسعه یابد که تکمیل آن در کشور به اشتغالزایی قابل توجه منجر خواهد شد.
برای پرورش ماهی در قفس باید مراکز تکثیر در کشور داشته باشیم که این مقوله به تخصص زیادی نیاز دارد. بعد از تولید ماهی‌های قفسی نیازمند کارخانه‌های غذا، بسته‌بندی و عمل‌آوری هستیم که تمامی این قسمت‌ها زنجیره‌هایی از اشتغال ایجاد خواهند کرد. هدف‌گذاری برنامه ششم توسعه در حوزه پرورش ماهی قفسی، 200 هزار تن است. تا سال گذشته سازمان شیلات موافقت اصولی برای تولید 120 هزار تن در سال داشته است. فعالان این عرصه نیز پروانه تخصیص گرفته‌ و به بانک‌های عامل معرفی شده‌اند.
در حوزه تولید ماهی خاویاری با توجه به وضعیتی که در سال‌های بعد از فروپاشی شوروی به وجود آمد، که سبب روند غیر قابل کنترل صید ماهیان خاویاری دریای خزر شد، کنوانسیون تجارت بین‌المللی گونه‌های جانوری و گیاهی در معرض انقراض‌(cites)، صید ماهیان خاویاری در دریای خزر را ممنوع کرد؛ بنابراین فقط برای تکثیر این ماهی‌ها مجوزهای صید داده شد. به همین دلیل ما در کشور اقدامات زیربنایی لازم را برای صید این ماهی‌ها آغاز کرده‌ایم که امیدواریم در سال‌های آینده به اعداد بزرگی از پرورش برسیم. این بخش نیز توجیه اقتصادی بسیار زیادی دارد؛ از این رو شاهد حجم بالایی از متقاضیان و فعالان سرمایه‌گذار برای فعالیت در این حوزه هستیم.
در سال گذشته پرورش میگو در کشور نیز با رکوردزنی بی‌سابقه‌ای همراه بود. در سال 1397 بالغ بر 40 هزار تن میگو تولید شد در حالی که در سال 1392 میزان تولید میگوی کشور کمتر از 10 هزار تن بود که بر اساس برنامه‌ریزی صورت‌گرفته در سال 1397 باید به عدد 30 هزار تن می‌رسید؛ بنابراین قابلیت و بستر لازم در کشور وجود دارد که ما تولید در واحد سطح را بیش از عدد در نظر گرفته شده در برنامه ششم برسانیم که 60 هزار تن میگو در سال است.

* با توجه به ظرفیت‌های بالایی که در این بخش وجود دارد، چه اقداماتی در زمینه اشتغالزایی و کارآفرینی در بخش پرورش ماهی در قفس انجام شده است؟
در بخش پرورش ماهی در قفس، به ازای تولید هر 20 تن آبزی، سه اشتغال مستقیم ایجاد می‌شود. حال اگر مطابق برنامه ششم، تولید ماهی در قفس به 200 هزار تن برسد، حدود 30 هزار اشتغال پایدار مستقیم تنها در همین بخش ایجاد خواهد شد.
به ازای پرورش هر کیلو ماهی قفسی، به 10 هزار تومان سرمایه‌گذاری ثابت و 12 هزار تومان سرمایه‌گذاری جاری نیاز است که این یعنی برای ایجاد هر اشتغال مستقیم در بخش پرورش ماهی در قفس، نیازمند 150 میلیون تومان سرمایه‌گذاری هستیم.

* در خصوص پرورش ماهی در قفس و شرایط آن بیشتر توضیح دهید. اصولاً آیا می‌توان همه آبزیان با استفاده از این روش پرورش داد؟
قفس‌های پرورش ماهیان دریایی، قفس‌هایی استوانه‌ای شکل هستند که زیر سطح دریا مستقر می‌شوند. در این روش برای پرورش ماهی از عمق آب استفاده می‌شود و مشکل و مانعی برای عبور کشتی‌های باری و تفریحی به وجود نمی‌آید. این قفس‌ها نیز به تناسب کوچکی و بزرگی‌شان قابلیت‌های مختلفی برای پرورش ماهی‌ها دارند. به هر میزان که سطح فناوری بالاتر می‌رود، قفس‌های بزرگ‌تر تولید می‌شوند که قابلیت‌های بیشتری برای پرورش ماهی دارند. در کشور ما تولید ماهیان قفسی با قفس‌های 35 تنی شروع شد و در حال حاضر قفس 125 تنی نیز داریم که در آن ماهی پرورش داده می‌شود. در ساحل نیز قفس 250 تنی در حال تولید است که کار طراحی و ساخت آن را یکی از شرکت‌های وابسته به بنیاد مستضعفان در بوشهر انجام می‌دهد که این یکی از موفقیت‌های علمی و تحقیقاتی بزرگ در کشور محسوب می‌شود.
کلنگ‌زنی طرح‌ تولید ماهی در قفس در سال 1392 در کشور صورت گرفت و دو سال بعد اولین مزرعه تولید ماهی قفسی در شمال کشور شروع به کار کرد. در سال 1395 نیز مزرعه دوم در جنوب کشور راه‌اندازی شد.
در حال حاضر بستر لازم برای تولید 35 هزار تن ماهی قفسی در دریاهای کشور فراهم شده است که سال گذشته 15 هزار تن ماهی از این بستر تولید شد.
تولیدات کشور در این بخش به کشورهای روسیه، امارات، قطر و استرالیا صادر می‌شود. در پاسخ به پرسش شما تمامی ماهیان بومی که مورد تأیید مؤسسات شیلات و محیط زیست کشور باشند، قابلیت پرورش در قفس را دارند؛ ولی تولیدکنندگان به سمت بهره‌گیری از گونه‌های اقتصادی‌تر داخلی رغبت دارند. در حال حاضر در شمال کشور که هوا خنک‌تر است، ماهی قزل‌آلا، ماهی آزاد و ماهیان خاویاری در دریا پرورش داده می‌شوند.
سوف، ماهی بومی دیگری در شمال کشور است که ارزش اقتصادی زیادی دارد. تاکنون فناوری تولید و تکثیر انبوه این نوع ماهی به دست نیامده است. اقداماتی برای تولید این‌گونه نیز انجام شده؛ اما فعلاً در حد محدود است و به تولید انبوه نرسیده است. در صورت موفقیت این اقدامات شاهد پرورش و تولید انبوه این گونه بومی نیز خواهیم بود. در جنوب کشور نیز ماهی سوف دریایی و ماهی شانک در قفس پرورش داده می‌شوند. این ماهی‌ها نیز کاملاً توجیه اقتصادی دارند و در آب گرم جنوب سریع رشد می‌کنند.
یکی از دغدغه‌های اصلی توسعه تولیدات آبزی‌پروری کشور، امکان صادرات محصول به بازارهای جهانی است. اگر تولیدات کشور بازارهای جهانی داشته باشند و تقاضای جهانی برای آنها موجود باشد، می‌توان به‌راحتی تولید داخل را افزایش داد و نگران تولید بیشتر نبود. بخش اعظم تولید ماهیان قفسی جنوب کشور این ویژگی را دارند و با استانداردهای جهانی همراه هستند. در این میان به دلیل تقاضا و علاقه‌مندی بازارهای جهانی تقریباً تمامی تولید ماهیان قفسی جنوب کشور صادر می‌شود.
علاوه بر ماهی‌های نام برده شده، فناوری تولید و پرورش ماهی صبیتی نیز در کشور فراهم آمده است که در حال حاضر این ماهی در برخی مزارع پرورشی جنوب کشور، رشد می‌کند. همچنین تحقیقات و مطالعات درباره پرورش میش ماهی (یکی از ماهیان بومی)، با کمک بخش خصوصی در دستور کار قرار دارد. به دلیل اینکه این صنعت، جدید محسوب می‌شود و به فناوری بالایی نیاز دارد، همچنین تبحر و تخصص در آن حرف اول را می‌زند، در سال‌های آتی با افزایش توانمندی‌های داخلی، شاهد جهش بالاتری در توسعه و رونق این بخش اقتصادی در کشور خواهیم بود.

* مزیت‌های پرورش ماهی در قفس چیست؟
پرورش ماهی در قفس مزایای فراوانی دارد. در این روش، از سطح دریا برای پرورش ماهی استفاده می‌شود؛ بنابراین مسئله اصلی برای پرورش ماهی در قفس پهنه دریایی است. ما در این بخش دریای بیکرانی در جنوب و شمال کشور داریم که بخش جزئی و نیاز اندکی به زمین ساحلی در آن وجود دارد که از این بابت مشکلی نداریم.
متوسط تولید ماهیان گرم‌آبی در خشکی، چهار تن در هر هکتار است؛ بنابراین به ازای تولید 5000 تن ماهی به 1250 هکتار سطح حوضچه‌ای نیاز است که با احتساب کانال‌ها و دیواره‌های حوضچه‌ها و... حدود 2 هزار هکتار زمین می‌شود؛ اما برای پرورش این میزان ماهی در قفس و در پهنه دریایی، تنها 20 هکتار مساحت دریایی لازم است؛ از این رو مساحت و شعاع پرورش ماهی در قفس در مقایسه با خشکی، 100 برابر کوچک‌تر است.

* بخش خصوصی در این بخش چقدر فعال است؟
با وجود اینکه این بخش تولیدی هزینه‌بر و جدید محسوب می‌شود‌ـ که هم نیاز به سرمایه‌گذاری زیادی دارد و هم در طرح‌های نو و جدید معمولاً بخش خصوصی رغبتی به سرمایه‌گذاری نشان نمی‌دهد‌ـ به تازگی شاهدیم که بخش خصوصی ورود جدی در این حوزه داشته است. تاکنون نیز تقاضای تولید تا بیش از 400 هزار تن را از بخش خصوصی داشته‌ایم که برای فراهم کردن 120 هزار تن، مجوز تخصیص سرمایه صادر شده است. در صورت تأمین تسهیلات بانکی، تا دو سال آینده توان تولید 120 هزار تن در کشور به وجود خواهد آمد. سازمان شیلات برای کاهش ریسک‌پذیری اقتصادی طرح‌های آبزی‌پروری در بخش تأمین نهاده‌های آبزیان، کمک به بخش خصوصی برای واردات بچه‌ماهی در برخی بخش‌ها یا تولید آنها در داخل و تضمین فروش محصولات تولیدی شیلات، قدم‌های خوبی برداشته است.
یکی از دلایل رغبت زیاد بخش خصوصی در حوزه‌های مختلف آبزی‌پروری کشور، رقابت جهانی تولیدکنندگان داخلی در این حوزه‌هاست.
هم‌زمان با توسعه پرورش، حلقه‌های دیگر این زنجیره را پیش می‌بریم و از بخش‌های دیگر غافل نیستیم. برای تأمین 200 هزار تن ماهی قفسی در سال، باید ظرفیت تولید 400 میلیون بچه‌ماهی را در کشور داشته باشیم. در این حوزه نیز بخش خصوصی ورود جدی داشته است. در حال حاضر، برای بسته‌بندی ماهیان قفسی از شرکت‌های بسته‌بندی موجود و سایر ماهیان پرورشی استفاده می‌شود؛ اما مجوزهای تأسیس شرکت‌های بسته‌بندی مختص این حوزه نیز صادر شده است. اولین کارخانه بسته‌بندی ماهیان قفسی را در بهمن ماه سال گذشته در بندرعباس افتتاح کردیم. کارخانه‌های مشابه دیگر نیز در دست احداث هستند.
برای تولید کارخانه‌های تولید غذا نیز از ظرفیت‌های موجود کشور نهایت استفاده را می‌بریم. مجوزهایی نیز برای احداث کارخانه‌های جدید غذایی صادر کرده‌ایم. حتی متقاضیان دیگری نیز در این حوزه‌ها داشته‌ایم؛ اما منتظریم تا مجوزهای صادرشده به نتیجه برسند تا سپس مجوزهای جدید را صادر کنیم.

* به عنوان آخرین پرسش، برای رونق پرورش ماهی و توسعه این صنعت مهم چه باید کرد؟
مهم‌ترین عامل حرکت و توسعه پرورش ماهی در کشور که با برطرف شدن آن شاهد رونق بیشتر وضع فعلی خواهیم بود، تأمین و تخصیص تسهیلات بانکی است که امروزه یکی از مشکلات ما محسوب می‌شود.
شاید بتوان در یک بخش کشاورزی با سرمایه‌گذاری 10 یا 20 میلیاردی گام خوب اقتصادی برداشت؛ اما در این بخش برای تولید یک مزرعه متوسط پرورشی، حدود 100 میلیارد تومان سرمایه نیاز است. به همین دلیل لازم است بانک‌های عامل کشور به اهمیت و سطح بالای سرمایه مورد نیاز در این بخش توجه کافی داشته باشند، دست فعالان در این عرصه را بیش از پیش بگیرند و با برداشتن قوانین دست و پا گیر بانکی، تخصیص منابع را تسهیل کنند تا شاهد افتتاح سریع‌تر این طرح‌ها در کشور باشیم.
پرورش ماهی در قفس در کنار فعالیت‌های گلخانه‌ای، جزو پروژه‌های برتر اقتصاد مقاومتی وزارت جهاد کشاورزی محسوب می‌شود که برای توسعه بیش از پیش آن و تولید پایدار باید این نگاه در کل زنجیره‌ تسری یابد.
آموزش بخش دیگر مورد نیاز است که در آن باید توسعه سطح آموزش‌های عملی در کنار آموزش‌های تئوری مدنظر قرار بگیرد. مؤسسه تحقیقات علوم شیلات کشور متولی آموزش در بخش‌های مختلف آبزی‌پروری است. در سال‌های پیش نو بودن صنعت پرورش ماهیان قفسی مانع توسعه آموزش‌ها در کشور بود؛ اما از دو سال پیش آموزش‌ها در این حوزه افزایش داشته است؛ بنابراین در سال جاری به دلیل نیاز موجود و فراهم بودن بسترهای توسعه فعالیت، بخش آموزش سرعت بیشتری خواهد گرفت.
این بخش نیازمند فناوری‌های زیادی است. برای برداشتن قدم‌های بزرگ‌تر در بخش پرورش ماهی قفسی، حداقل در دوره برنامه ششم نیازمند واردات و استفاده از فناوری برتر خارجی هستیم تا بتوانیم فناوری بومی را در بازه زمانی کمتری ارتقا دهیم.
در حال حاضر ایران بعد از ترکیه دومین کشور پیشرفته در حوزه پرورش ماهی قفسی منطقه غرب آسیا محسوب می‌شود؛ بزرگ‌ترین مرکز تولید و پرورش بچه ماهی‌ـ که سال گذشته افتتاح شد‌ـ همچنین بزرگ‌ترین مزرعه پرورش ماهی قفسی در اختیار ایران است. کشورهایی مثل قطر و عمان کشورهای بعدی در این عرصه هستند.

 


حمایت تقاضامحور راهبرد دولت برای رونق تولید

 


امیرحسین عسکریان/ تقاضا به میل، خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمات اطلاق می‌شود.
تقاضا را چنین تفسیر می‌کنند که عبارت است از کمیت یا مقداری از کالای خاص که در یک یا گروهی از بازارهای مربوط به یک یا گروهی از قیمت‌های مشخص خریداری می‌شود. مقداری از یک کالای اقتصادی که براساس قیمت معین خریداری می‌شود، «تقاضای بازار» نامیده می‌شود.
رهبر معظم انقلاب مطابق با روال سال‌های اخیر، رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را مهم‌ترین برنامه کشور در سال پیش رو بیان کردند و بر همین اساس، شعار «رونق تولید» را برای سال جاری برگزیدند.
در این میان وزارت صنعت، معدن و تجارت وظیفه خطیری برای تحقق شعار سال بر عهده دارد. در واقع این وزارتخانه یکی از مهم‌ترین پیشران‌‌های حرکت کشور به سمت رونق اقتصادی به شمار می‌رود و باید تعامل سازنده خود با دیگر بخش‌های تولیدی و صنعتی کشور را بهبود بخشد.
بررسی‌ها نشان می‌دهد تمرکز اصلی وزارت صنعت، معدن و تجارت برای حمایت از شرکت‌ها و تولیدکنندگان، به طور عمده از طرف عرضه است؛ به این صورت که حمایت اصلی این وزارتخانه از واحدهای تولیدی، تنها به ارائه تسهیلات به منظور افزایش میزان تولید خلاصه می‌شود و این رویه طی سال‌های اخیر جاری بوده است. شکایت بیشتر فعالان حوزه تولید از کمبود تقاضا برای کالاها و خدماتی است که تولید می‌کنند یا می‌توانند تولید کنند و البته کمبود فراگیر تقاضا برای کالاها و خدمات مختلف را قطعاً می‌توان از نشانه‌های رکود و کسادی بازار دانست.
اما به منظور رونق تولید نباید تنها به حمایت از طرف عرضه محدود شد. اگر چه تأمین مالی یکی از چالش‌های تولیدکنندگان در حال حاضر به شمار می‌رود، اما عمده مشکلات تولیدکنندگان مربوط به طرف تقاضا می‌شود.
بنابراین، بهترین روش برای حمایت از تولیدات داخلی و تحقق شعار سال، افزایش میزان تقاضا از طریق بازارسازی برای آنهاست که به مراتب نتایج بهتری در مقایسه با حمایت از سمت عرضه دارد.
خرید کالا و خدمات مورد نیاز دولت از تولیدکنندگان و اعطای وام ریالی به خریداران داخلی و خارجی کالاهای ایرانی از جمله اقداماتی است که مصداق حمایت دولت از طرف تقاضا است.
در این راستا، یکی از مهم‌ترین الزامات تحقق شعار سال، توجه بخش‌های دولتی و حاکمیتی به خرید کالاهای دولتی است. به دلیل امکان جهت‌دهی راحت‌تر بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی، ترجیح خرید محصولات داخلی در بخش دولتی اولویت بیشتری دارد.
بنابراین، راه‌اندازی سامانه جامع خرید دولتی، یک اقدام اولویت‌دار برای رونق تولید ملی است. متولی راه‌اندازی این سامانه باید وزارت صمت باشد.
الزام مدیران به ثبت محصولات مورد نیاز خود در این سامانه پیش از اقدام به واردات، شناسایی شرکت‌های تولیدکننده داخلی و ثبت اطلاعات آنها در سامانه و اعلام عمومی محصولات مورد نیاز سال‌های آتی از سوی نهادهای دولتی و حاکمیتی، از جمله مواردی است که باید در این سامانه وجود داشته باشد.
اعطای وام ریالی به خریداران داخلی و خارجی کالاهای ایرانی از دیگر اقدامات هوشمندانه در این زمینه است. یکی از مشکلات فعلی تولیدکنندگان داخلی «بازارسازی» است که با این اقدام می‌توان امیدوار بود بخشی از این مشکلات مرتفع شود؛ برای نمونه، می‌توان برای خریداران داخلی کالاهای ایرانی کارت خرید اعتباری در نظر گرفت.
همچنین دولت می‌تواند به خریداران خارجی کالاهای ایرانی به صورت ریالی وام پرداخت کند. پرداخت این نوع وام یکی از روش‌های متداول به منظور افزایش میزان صادرات است. بخش قابل توجهی از صادرکنندگان کالاهای ایرانی می‌توانند در ازای محصولات صادراتی، از داخل منابع ریالی دریافت کنند و برای این منظور نیازی به هزینه‌کرد منابع دلاری کشور نیست.
در این صورت پول ملی نیز تقویت می‌شود و امکان تأمین منابع مالی لازم در این طرح، از روش‌های دیگری همچون خط اعتباری بانک مرکزی یا منابع بانکی فراهم خواهد بود.