حسن ابراهیمی/ در آستانه هفته عقیدتیـ سیاسی در سپاه در گفتوگویی با مجید غلامرضا، معاون تربیت و آموزش عقیدتیـ سیاسی سپاه رویکرد جدید به امر مهم تربیت و آموزش و اقدامات در دست اجرا را بررسی کردیم که از نظر شما خوانندگان عزیز میگذرد.
* به عنوان اولین سؤال، فلسفه نامگذاری این ایام به نام هفته عقیدتیـ سیاسی را تشریح کنید.
در ماه معنوی شعبانالمعظم و در آستانه رمضان المبارک و هفته عقیدتیـ سیاسی و سالروز شهادت استاد آیتالله مرتضی مطهری(ره) که به حقّ سهم مهمی در پایهگذاری نظام فکری انقلاب اسلامی داشتهاند، این ایام را به تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت تبریک و تهنیت عرض کرده و به این وسیله مراتب سپاسگزاری صمیمانه را حضور همه همکاران در ردههای صفی و ستادی ابراز میداریم.
درباره فلسفه نامگذاری این هفته به این عنوان باید گفت، شکلگیری سپاه به منزله یک نهاد انقلابی، بر پایه مرزهای فکریـ اعتقادی مکتب اسلام با هدف حفظ نظام و دستاوردهای آن بنا شد و به فرموده امام راحل عظیمالشأن، سپاه بزرگترين سنگرهاي دفاع از ارزشهاي الهي نظام ما بوده و این رسالت وجه متمایز و برجسته آن است. در تعابیر متعدد امام خامنهای(مدظلهالعالی) به موضوع جایگاه اعتقاد و ایمان و بصیرت دینی توجه شده است که روح و حقیقت مسئله پاسداری و سپاه پاسداران، فکر و عقیده و ایمانـ یعنی عامل معنوی قدرتـ در همه اجزای آن است و در واقع هدف ایجاد سپاه پاسداران، فقط این نبود که نظام میخواهد از نو یک تشکیلات و نیروی مسلّح جدید درست کند. معظمله میفرمایند: «عامل معنوی قدرت در درون این سازمان به طور وافر وجود داشته است و امروز هم وجود دارد. آن عامل معنوی قدرت چیست؟ اعتقاد، ایمان، اخلاص، مجاهدت برای ادای تکلیف، مجاهدت برای خدا، مجاهدت منهای درآمد مادّیِ آن مجاهدت و تلاش. اینها مهمّ است؛ اینهاست که یک مجموعه و یک نظام را حفظ میکند.»
این نگاه نشاندهنده آن است که سپاه یک نهاد عقیدتیـ سیاسی است و عامل حفظ و تقویت آن و نقطه مرکزی آن، تلاشها و برنامهریزیهایی است که نمایندگی ولیفقیه همواره در چارچوب رسالت و مأموریت خود دنبال کرده است و برای ارتقای جهات اعتقادي و فكري با روشنبيني و عمق فكري و روحيه انقلابي و ايمان پاسداران با همکاری فرماندهی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و با انتصاب نماینده ولیفقیه در این دوره درصدد بازسازی و تحول در برنامههای عقیدتیـ سیاسی در مجموعه سپاه است. نامگذاری روز خاص به نام عقیدتیـ سیاسی که با تدبیر شهید محلاتی در ایام مصادف با شهادت شهید مطهری انجام شد، معطوف کردن افکار و اذهان همگان به عامل اصلی قدرت و تأکید بر ادامه مسیر راهبردی تربیت و آموزش عقیدتیـ سیاسی و تقدیر از مربیانی است که نقش اساسی را در این زمینه ایفا کردهاند و سهم آنان در این تلاش مقدس بیبدیل بوده است.
* در اسناد شما دیدم که رویکرد کنونی معاونت در برگزاری دورههای گوناگون و برنامهها کیفیتبخشی و ارتقای اثربخشی مطرح شده است؛ در این باره توضیح دهید.
اساساً هر نوع فعالیتی به ویژه امر خطیر تربیت بدون توجه به کیفیت و تأثیر آن عقلانی نیست و همه هدفگذاریها معطوف به اثربخشی و نتایج و پیامدهای آن است. در امور عقیدتیـ سیاسی عوامل متعددی، مانند مربی، محتوا، مدیریت، متربی، فضا و محیط و دیگر عوامل باید دست به دست هم بدهند تا جهتگیریهایی که در سؤال اول مطرح شد، به نحو مطلوب محقق شود و اگر در یکی از عوامل اصلی اخلال ایجاد شود، نخواهیم توانست به نقش و انتظار خود در سپاه به درستی نائل شویم.
در این زمینه نقش کلیدی را مربیان ما دارند؛ از همین امسال بنا داریم بر این موضوع مهم در اثربخشی تأکید کنیم تا افزون بر تقویت وضعیت و توانمند کردن آنان، میدان وسیعی برای ظهور و بروز تواناییهای آنان و بهرهگیری علما و روحانیون فرهیخته فراهم شود. ما برای رسیدن به اهدافمان، لازم است از نابترین مربیان متعهد و انقلابی بهرهمند شویم و این حق سپاه و پاسداران آن است و هرگونه مسامحه و استفاده از افراد کم ثمر برای ما در عقیدتیـ سیاسی جایز نیست.
موضوع با اهمیت دیگر رسیدگی به وضعیت مراکز آموزشی است که اغلب آنها استانداردهای لازم را ندارند و ضروری است از نظر امکانات، ساختار و سازمان، نیروی انسانی متخصّص و نوع برنامه درسی، تجدید نظر جدی بشود. در همین راستا، در هماهنگی و تعامل با معاونت تربیت و آموزش سپاه اقدامات در دست بررسی و ابلاغ است و بخش عمده امور باید از سوی نمایندگی در مراکز اقدام و تسهیل شود.
البته برای بررسی دقیق موضوع اثربخشی، تدوین طرح راهبردی از سوی پژوهشگران در دست اقدام است و تا ارائه نتایج، با هماندیشی و دریافت نظرات مدیران با تجربه عقیدتیـ سیاسی در سطح سپاه ظرفیتهای تقویتکننده اثربخشی را مورد بحث و تبادل نظر قرار داده و تا حد امکان در برنامهها، شیوهنامهها و دستورالعملهای تخصصی پیشبینی شده است. این موضوع مطالبه جدّی نماینده ولیفقیه در سپاه از مجموعههای مختلف، به ویژه عقیدتیـ سیاسی است و ما مصمّم هستیم در کنار پیشرفت کمی و رشد موفقیتآمیز در سال 97، وضعیت کیفی فعالیتها را بیش از آنچه وجود دارد، ارتقا دهیم.»
* امر مهم تربیت در فعالیتها کم و بیش مغفول مانده است، برای تقویت زمینههای تربیتی چه برنامههایی در پیش دارید؛ در این زمینه توضیح دهید.
مهمترین موضوع در معاونت، تقویت جایگاه تربیت است. اگرچه تربیت و آموزش در هم تنیده و آمیخته است؛ لکن تربیت عقیدتیـ سیاسی نباید به تعلیم عقیدتیـ سیاسی صرف محدود شود و در این زمینه مطالب قابل ملاحظهای وجود دارد که اجمالاً اشاره میشود.
نکته اول اینکه امر تربیت فلسفه روشنی دارد که در جای خود در مجامع علمی به تفصیل مورد بحث و واکاوی قرار گرفته و مبانی، اصول و اهداف و روشهای آن مورد توجه عقیدتیـ سیاسی است.
نکته دوم و با اهمیت چگونگی تربیت در سپاه است که با چه راهبردها و راهکارهای متناسب با اقتضائات سپاه میتوان زمینه تربیت معنوی پاسداران را فراهم کرد که همه ظرفیتهای مختلف را پای کار بیاورد تا نتایج مطلوب را انتظار داشته باشیم.
مطلب سوم اینکه در چگونگی تربیت، راهبرد اصلی و کلان در سپاه ارتقا و تعمیق معنویت است و برخی راهبردهای بخشی و موضوعی آن راهبرد تقویت بصیرت دینی، راهبرد ارتقای روحیه جهادی و انقلابی، راهبرد نهادینهسازی ولایتمداری است که هر یک به طور وسیع راهکارهایی در ساحتهای بینشی، گرایشی و رفتاری دارد که برخی از راهکارهای موجود تاکنون از کارآمدی لازم برخوردار بوده و به تناسب نیاز جدید و حجم آسیبپذیریها باید راهکارهای نوین در جهت اهداف پیشگیریکنندگی، تقویتی و اعتلاء بخشی طراحی شود.
برخی طرحهای در دست اقدام، مانند طرح معارف سطح یک یا سیره و روش تربیت محمدی(ص) جبران این جهات مغفول را دنبال میکند.
امیدواریم تا پایان سال با توجه به اهمیت موضوع در نظام تعلیم و تربیت سپاه امور طراحی به سرانجام برسد و امکان اجرای آن بیش از وضع فعلی گسترش یابد.
* در سال ۹۸ چه برنامههای محتوایی برای مخاطبان گوناگون سپاه پیشبینی کردهاید؟
در برنامههای سال جدید، همه مخاطبان موجود سپاه به صورت فراگیر در برنامهها و دورههای عقیدتیـ سیاسی تحت پوشش قرار گرفتهاند و در بین مخاطبان، فرماندهان و مدیران برای ما از ویژگی خاصی برخوردارند که زمینههای آن با معاونتهای فرماندهی گذاشته شده است.
جامعه دیگر مخاطبان آحاد پاسداران و سربازان هستند که در دورههای تربیت و تعالی به صورت متمرکز در مراکز تداوم آموزش و در برنامههای آمادگی یگانی تحت برنامه هدایت شده متناسب با نیازها قرار میگیرند. این حجم وسیع از آموزشها با محتوای مشخص و با بهکارگیری هزاران مربی با تلاش مدیران جهادی عقیدتیـ سیاسی اجرا خواهد شد.
در سال جدید برای خانوادههای مکرّم پاسداران به لحاظ اهمیت حفظ و صیانت از کانون خانواده سپاه، همچون سالهای گذشته برنامهریزی کیفی صورت گرفته است و با حمایت فرماندهان و مرکز خدمات کارکنان اقدامات مؤثری در سطح استانها و مشهد مقدس پیش رو داریم و بحمدالله این برنامه از سطح رضایتمندی بالایی در بین خانوادهها برخوردار بوده است .
گفتنی است، در بین مخاطبان به بسیجیان عزیز، خواهران گرامی، عضویتهای دیگر سپاه و نیز عزیزان اهل سنّت در ردههای مربوط توجه شده و همچنین مراکز آموزشی در مقاطع گوناگون و موقعیتها و مناطق عملیاتی سپاه مورد اهتمام بوده است.
* تعامل شما با معاونتهای مختلف سپاه در فرماندهی و نمایندگی چگونه است؟ در نگاه کلی این همکاریها را چگونه ارزیابی میکنید؟
خدا را شکر مسئولان و فرماندهان در زمینه تأثیر برنامههای عقیدتیـ سیاسی در حفظ توان و آمادگیهای معنوی پاسداران آگاهی لازم را دارند و همواره از حمایتهای بیدریغ آنان برخوردار بودهایم و علاقهمند هستیم از نظرات و دیدگاههای ارزشمند آنان برای بهبود و ارتقای کار استفاده کنیم. در مقطع کنونی ضروری است همه مجموعهها به صورت همافزا و به صورت جبهه واحد و منسجم برای تربیت معنوی پاسداران تلاش و مجاهدت کنند.
* در پایان اگر مطلب خاصی دارید، بفرمایید.
ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار قرار داده شد، از خداوند متعال خواهانم ما پاسداران را مشمول ادعیه زاکیه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه قرار دهد و ما را از الطاف و عنایات خودش محروم نکند و همواره در انجام وظایف، اخلاص در عمل را به حقیر و همه همکارانم عطا کند.
امین پناهی/ ولیعهد جوان سعودی مدتی است به بهانه رواج آزادی در کشورش بسیاری از فعالیتهایی که تا به حال در آنجا ممنوع بوده، از جمله رانندگی زنان آزاد کرده؛ اما هنوز هم که هنوز است عربستان با همان شکل و شمایل یک کشور قرون وسطایی عمل میکند و به بهانههای گوناگون شهروندان خود به ویژه شیعیان را از دم تیغ میگذراند. روز سهشنبه 23 آوریل (3 اردیبهشت) وزارت کشور عربستان با صدور بیانیهای اعلام کرد، حکم اعدام ۳۷ نفر را که به تلاش برای اقدامات تروریستی متهم بودهاند، اجرایی کرده؛ این در حالی است که برخی منابع خبری از شیعه بودن بیش از ۳۲ نفر از اعدامشدگان خبر میدهند.
از مدتها پیش عربستان صحنه رویارویی مردم معترض به سیاستهای خصمانه حاکمان سعودی با نیروهای امنیتی آن کشور بوده است. کشوری که نه تنها مجری اصلی سیاستهای آمریکا در منطقه شناخته میشود؛ بلکه برای خوشامد اربابان آمریکاییاش چند سالی است زندگی مردم یمن را به آتش کشیده و حالا به بزرگترین نسلکشی قرن اخیر در کشور یمن متهم است. از سوی دیگر، مردم کشور عربستان نیز از آتشافروزیهای دولت خونریزشان در امان نیستند. اعدام شیخ نمر و 46 نفر در سال 2016 یکی از نمونههایی بود که حاکمان عربستان را در جهان رسوا کرد و سبب شد همه جهان بدانند این افراد هیچ موجودیتی برای مخالفانشان قائل نیستند.
رسوایی پس از رسوایی!
اما این پایان ماجرا نبود و دولت عربستان در قتل خاشقجی که یک روزنامهنگار منتقد بود هم دستان خونینش نمایان شد. این جنایت به حدی پر هیاهو بود که حتی صدای دولتمردان آمریکایی را هم درآورد. اتفاقی که دولت ترکیه مصمم است از آن برای بیآبرو کردن رقیبش در منطقه استفاده کند و هنوز هم پرونده بازی در آن کشور دارد و نو به نو اخبار جدیدی درباره اقدامات دولت ترکیه میشنویم.
حالا هم پس از آن افتضاح بزرگ، دولت سعودی تصمیم گرفته است 37 نفر از مخالفانش را به قتل برساند و آن را به طور رسمی اعلام کند. اعدامهای سعودیها همواره به شکل گردن زدن رخ میدهد و چنانکه مشخص است سعودیها پس از به قتل رساندن مخالفانش سر یکی از آنها را به نمایش گذاشته است. اما چه چیزی سبب شده عربستان پس از آن رسوایی بزرگ در قضیه خاشقجی بار دیگر بی گدار به آب بزند؟ دو هدف عمده برای چنین اعمالی از سوی آلسعود میتوان متصور شد؛ اول اینکه، حاکمان سعودی میخواهند نشان دهند به هیچ عنوان ترسی از خراب شدن وجهه خود در جامعه جهانی ندارند و به دنبال نوعی قدرتنمایی در سطح جهانی و نشان دادن ترس نداشتن از واکنشهای بینالمللی هستند. گویا سعودیها معتقدند با توجه به نیاز آمریکا و اسرائیل به همراهی آنان برای مقابله با ایران، وابستگی اروپا و اقتصاد جهانی به نفت و دلارهای نفتی آنها و نبود آلترناتیو جدی و قابل اعتمادی برای خاندانشان، اعدام دستهجمعی 37 نفر، هزینۀ چندانی برایشان نخواهد داشت. دوم اینکه در شرایطی که حاکمان سعودی خود را در پایان خط میبینند با اعدام مخالفانشان سعی میکنند معترضان را بترسانند و از اعتراضات بعدی جلوگیری کنند و بدینوسیله چند صباح دیگری را به عمر حکومت خود بیفزایند. اما اینکه این نوع اعمال چه نتایجی خواهد داشت، باید منتظر بود. تاریخ نشان داده است، ریخته شدن خون بیگناهان همواره حکومتهای قرص و محکم را از پای درآورده و در بسیاری از موارد سبب انقلابهای عظیمی از جنس انقلاب اسلامی ایران شده است.
بازتابهای رسانهای
بسیاری از رسانهها و برخی از شخصیتها نسبت به این اتفاق واکنشهایی از خود نشان دادند. «یورونیوز» تیتر زد: «عربستان سعودی ۳۷ نفر را به جرم فعالیت «تروریستی» اعدام کرد.» در ادامه خبر این پایگاه خبری آمده است: «خبرگزاری دولتی عربستان در بیانیهای با اعلام این خبر نوشت: «۳۷ شهروند سعودی به اتهام تشکیل هستههای تروریستی، اخلال در امنیت عمومی و ایجاد فتنههای طایفهای و ناامنی در کشور و آسیب زدن به صلح و امنیت اجتماعی اعدام شدند.»
«صدای آمریکا» هم نوشت: «بیانیه وزارت کشور عربستان که خبرگزاری عربستان آن را روز سهشنبه، سوم اردیبهشت منتشر کرده، میگوید همه اعدامشدگان شهروندان سعودی بودند و یکی از این افراد به صلیب کشیده شد.» در ادامه این خبر آمده است: «عربستان یکی از بالاترین موارد اعدام در جهان را دارد.»
روزنامه «نیویورکتایمز» در گزارشی با موضوع اعدام دستهجمعی ۳۷ نفر در عربستان سعودی، نوشته است: «اغلب این افراد از اقلیت شیعه بودهاند و در مورد منصفانه بودن روند رسیدگی به پروندههای آنها تردید جدی وجود دارد.»
تلاش برای تحریف واقعیت
جالبتر آن است که بسیاری از خبرگزاریهای خارجی سعی کردهاند این اتفاق را پاسخ دولت عربستان به حمله اخیر داعش به پاسگاهی در عربستان عنوان کنند. «دویچه وله» نوشت: «برخی ناظران احتمال دادهاند که اعدامهای اخیر واکنشی به اقدام مسلحانه در روز اول اردیبهشت (۲۱ آوریل) باشد. رسانههای دولتی عربستان در این روز از حمله مسلحانه به یک ساختمان امنیتی در استان ریاض و کشته شدن چهار مهاجم و زخمی شدن سه نفر از نیروهای امنیتی خبر دادند.»
اما واقعیت آن است که این تحلیل برای کسانی قابل باور است که ندانند داعش با پول سعودیها به وجود آمده و حمایت شده است. اگر این تحلیل را درست بدانیم، تنها در یک صورت میتوان آن را تأیید کرد و آن هم اینکه سعودیها برای اعدام این افراد به بهانه نیاز داشته و سعی کردهاند آن را با کمک دستپروردههای داعشی خود مهیا کنند.
محمدجواد ظریف در یادداشت توئیتری خود نوشت: «پس از چشمپوشی از قطعهقطعه کردن یک روزنامهنگار، وقتی که عربستان سعودی 37 مرد را در یک روز گردن میزند هیچ نجوایی از دولت ترامپ شنیده نمیشود، حتی وقتی یکی را دو روز پس از عید پاک مصلوب میکند.» وی تصریح کرد: «عضویت در «تیم ب» شامل بولتون، بنسلمان، بنزاید و بیبی(نتانیاهو) به هر جنایتی مصونیت میدهد.»
سازمان عفو بینالملل، اقدام حکومت سعودی به گردن زدن ۳۷ نفر را نقض آشکار قوانین بینالمللی دانست و اعلام کرد: «اعدام گروهی، که حکومت سعودی دست به آن زد، اقدامی وحشتناک است که نشان میدهد جان انسان در نزد حکومتهایی که مجازات اعدام را به شکلی هدفمند برای سرکوب معارضانی از میان اقلیت شیعه اجرا میکنند، بیارزش است.»
مجلس اعلای اسلامی عراق هم با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «این اقدام با موج محکومیت نهادهای بینالمللی و حقوق بشری و در صدر آنها کمیسیون عالی حقوق بشر سازمان ملل روبهرو شد.»
نمایش مضحک اصلاحات
سیاست یک بام و دو هوای سعودیها بیش از پیش برای همه آشکار شد. کسانی که از آزادی و اصلاحات در کشورشان دم میزدند، حالا دستشان آلوده به خون کسانی است که بسیاری از آنها به زعم خود سعودیها در اعتراضات سالهای گذشته دستگیر شده بودند. متأسفانه، عدهای در کشور ما سعی میکردند شعارهای اصلاحطلبانه و تفویض آزادیهای خیالی را برای شهروندان به چماقی بر سر نظام اسلامی تبدیل کنند. اصلاحاتی از جنس آزادی برای زنان، مانند رانندگی و حق رأی برای آنان و بیبندوباریهای غربی و راهاندازی قمارخانهها تمام آن چیزی بود که ولیعهد سعودی به مثابه آزادی به مردمش ارائه داد. این در حالی است که تاکنون زنان حق شناسنامهدار شدن هم در آنجا نداشتند.
تمام آنچه گفته شد، نشاندهنده آن است که دولت عربستان سعودی یا هیچ تصوری از آزادی واقعی که یک وجه اصلی آن آزادی اظهار نظر و عقیده است، ندارد یا آنکه میداند و دلش نمیخواهد آن را اجرا کند. آزادی در عربستان تنها به آن چیزهایی محدود میشود که مفتیان عربستانی تاکنون داشتن آنها را حرام اعلام کرده بودند و حالا با برگرداندن بدیهیترین حقوق آنها میخواهند چنین عملی را آزادی و اصلاحات بنامند؛ اما هنوز هم که هنوز است هر حلقومی که از آن صدایی در اعتراض یا حتی انتقاد برخیزد، محکوم به بریده شدن است. جورچین این اتفاقات زمانی تکمیل میشود که دیگر رویدادهایی را که سعودیها رقم زدند به یاد آوریم، مانند حصر شاهزادههای سعودی برای آنکه از اعتراض آنان نسبت به ولیعهدی فرزند پادشاه جلوگیری شود و حتی حصر نخستوزیر لبنان و انتشار سخنان او زیر فشار و تهدید درباره ایران و... .
نسیم اسدپور / فروشش نسبت به فیلمهای دیگر کم بوده است، چرا؟ فیلمی که راوی زندگی یک اسطوره و قهرمان وطنمان است، چرا باید از بسیاری فیلمهای دیگر فروش کمتری داشته باشد؟ «غلامرضا تختی» نام فیلمی است به کارگردانی بهرام توکلی که چند هفتهای است مهمان پرده نقرهای سینماها شده و برخلاف آنچه انتظار میرفت، تاکنون نتوانسته جایگاههای بالا و حتی میانه جدول فروش را از آن خود کند.
شاید برخی بگویند تبلیغات آن کم بوده؛ اما واقعیت چیزی دیگری است. تبلیغات فیلم چه در رسانه ملی و چه در جاهای دیگر کم نبوده و تقریباً همه آنها که در سبد هزینه خانواده، سینما را هم قرار میدهند از حضور این فیلم بر روی پرده سینما آگاهی دارند؛ اما انتخابشان شاید بیش از هر چیز به سمت فیلمهای کمدی و طنز میرود و این در حال حاضر واقعیت جامعه و مخاطبان سینماست.
واقعیتی تلخ که از دل تلخیِ وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعهمان بیرون آمده است. مردم به طنز علاقه دارند، ولو طنز سخیف، دلیلش هم این است که دوست دارند برای لحظاتی از آنچه در زندگی واقعیشان میگذرد، فاصله بگیرند و به خندههای هر چند سطحی پناه ببرند. البته این فی نفسه بد نیست که مردم به دنبال طنز و کمدی باشند؛ اما چنانچه توقعشان از سینماگران تا حدی پایین بیاید که فقط از او بخواهند بدون توجه به این که چه محتوایی را به جامعه تزریق میکنند، فقط و فقط کمدی و طنز بسازند، بد و ناخوشایند خواهد بود.
شاید حالا داریم نتیجه ناخوشایندش را میبینیم، فیلمی که از قهرمانشان در سالهای نه چندان دور میگوید، مردی که کمتر فرزندی از فرزندان این مرز و بوم با نامش ناآشنا هستند، جهان پهلوان تختی.
اما این موضوع هم کمکی برای جذب مخاطب نمیکند و در زمانی که سانسهای برخی فیلمهای بیمحتوا پر است، تنها افراد محدودی حاضر به تماشای فیلم اسطوره شان هستند.
فیلمی خوشساخت که به خوبی توانسته است زندگی این قهرمان را روایت کند و انصافاً هم فیلم به نسبت قوی است.
ماجرای فیلم با فلش بک به دوران کودکی جهان پهلوان تختی شروع میشود و با یک سیر خطی قسمتهای مهم زندگی این قهرمان را به تصویر میکشد. بخشهایی از زندگی وی از زبان خبرنگاری که در بسیاری مواقع با او بوده است، روایت شده و تکمیلتر میشود، اما توکلی ترجیح میدهد با روایت راوی از برخی برهههای زندگی تختی ولو با گفتن چند جمله یا چند پلان ساده عبور کند؛ مانند ازدواج و حتی مرگ تختی.
فیلم هر لحظه جذابتر از لحظه قبل است، به گونهای که گذر زمان در سالن تاریک سینما حس نمیشود و مخاطب خود را برای انتخاب فیلم تحسین میکند؛ نقطه اوج فیلم هم زمانی است که تختی با ضربهای از سوی حریف در میدان کشتی از ناحیه چشم مجروح میشود؛ اما یکی از نقاط ضعف فیلم توکلی این است که این جذابیتها در اواخر داستان که با عزلتنشینی و گوشهگیری تختی همراه است، افت کرده و اتفاقاً سرعت روایت داستان هم شتاب میگیرد. در واقع بیننده خیلی سریع و با چند جمله از راوی باید خود را قانع کند که از مراحل پیروزی و موفقیتهای تختی به مرحله دردناک زندگی و تنهایی او رسیده است، البته این تغییر فاز در فیلم، هر چند با سرعت، اما با پلانی زیبا شکل میگیرد و آن هم با افزایش وزن و چاق شدن تختی است، اتفاقی که برای یک کشتیگیر اتفاق کمی نیست. در واقع، این پلان تغییر زندگی جهان پهلوان به یک فرد گوشهگیر را به بهترین شکل به تصویر میکشد.
توکلی در فیلمش بیشتر به وجهه اسطورهای تختی پرداخته و از بیان نقصها، کمبودها و ضعفهای زندگی و شخصیتی دوری کرده است، در ساخته او، تختی یک قدیس به تمام معنا است که در نهایت با تنهایی و هزاران ابهام از دنیا میرود؛ ابهاماتی که در فیلم تختی بیپاسخ ماند.
درست است که تختی نمونه بارز یک جوان سنتی ایرانی است که با وجود همه مشکلات تلاش میکند راه درستی را پیش بگیرد و زمانی هم که نتیجه این راه عزت و شکوه اوست، عزت کشورش را بر عزت خودش ترجیح میدهد؛ اما تختی فراز و فرودهای زیادی هم در زندگی دارد، ابهاماتی از زندگیاش که هنوز هم یا جواب درستی برای آنها پیدا نشده است یا در فیلم توکلی بنا به ملاحظاتی به آن پرداخته نشده است. بدون شک تختی هم مانند هر انسان دیگری آرزوهایی برای خود و خانوادهاش داشته، مانند درس خواندن اما به این موارد در فیلم کمتر پرداخته شده است، در صورتی که بسیاری درس نخواندن را دلیل اصلی فاصله او با همسرش میدانند.
در طول داستان با جهان پهلوانی به نام تختی روبهرو هستیم، که از همه چیزش به خاطر مردم میگذرد و شاید برای مخاطب این سؤال را ایجاد میکند که چرا این گذشت با آیندهنگری همراه نیست، به گونهای که تختی از لحاظ مالی به جایی میرسد که حتی برای کمک به دیگران مجبور به قرض کردن پول میشود.
برخی قسمتهای فیلم هم بدون پاسخ باقی مانده است، مثل اینکه اصلاً چه شد که تختی با سیاست و افرادی مانند مصدق آشنا شد.
امیدواریم فیلم تختی با همه ایراداتی که بر آن وارد است، مورد توجه جوانان قرار گیرد، زیرا خلاف تصور عدهای که فکر میکنند تنها با تزریق محتواهای کمدی و نشاندن خنده بر لب مردم میتوان جامعهای سالمتر ساخت، فیلمهایی از این دست که الگوهای درست زندگی را به رخ میکشد، میتواند روح را جلا داده و در برابر مشکلات دژی محکمتر بسازد.
با تمام این اوصاف و ضعفها و قوتهای فیلم توکلی در کل میتوان گفت، فیلم تختی فیلمی زیبا است که باید تماشای آن را در سینما تجربه کرد، هر چند بسیاری از پرسشها بیپاسخ میماند و چه بسا حتی پرسشهای جدیدی هم در ذهن بیننده شکل میگیرد که پیش از این برایش مطرح نبوده است.
سردار یدالله جوانی
مدیر مسئول
«اگر تغییر فرمانده سپاه موجب بازگشت آن نهاد به وظایف قانونی/ ذاتی خود و پایان یافتن دخالتهایش در سیاست داخلی و خارجی و نیز اقتصاد و انتخابات شود، باید از آن استقبال کرد. در غیر این صورت مشکلات/ انتقادها همچنان ادامه مییابند و میهن و مردم همچنان زیان خواهند دید.»
با تأمل در این توئيت که از آن یکی از محکومان فتنه ۸۸ است، دو نکته القایی دیده میشود: ۱ـ سپاه در سالهای گذشته، از وظایف قانونی و ذاتیاش عبور کرده و برخلاف جایگاه و فلسفه وجودی خود، در امر سیاست، اقتصاد و انتخابات دخالت کرده است. ۲ـ سپاه عامل مشکلاتی است که اکنون مردم و کشور با آن مواجه هستند.
نظر به اینکه در روزهای اخیر و به ویژه بعد از اقدام نابخردانه و از سر استیصال آمریکاییها در قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی خود، این نوع القائات در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تکرار شده، پاسخگویی به آن و تنویر افکار عمومی ضرورت دارد. در این میان، پرسشهای اصلی آن است که، آیا در دهههای گذشته، سپاه خارج از وظایف ذاتی و قانونیاش عمل کرده است؟ آیا سپاه عامل مشکلات کشور و زیان دیدن میهن و مردم است؟ آیا سپاه برخلاف قانون و وظایف ذاتی خود، در اقتصاد و سیاست دخالت میکند؟ برای پاسخ به این قبیل پرسشها، باید سپاه را از حیث رسالت و فلسفه وجودی، وظایف و مأموریتها، بر اساس اسناد قانونی و بالادستی، مانند ۱ـ قانون اساسی، ۲ـ اساسنامه سپاه مصوب مجلس شورای اسلامی و ۳ـ فرامین، اوامر و تدابیر امام و رهبری شناخت.
کسانی که سپاه را به دخالت در سیاست و اقتصاد و دیگر امور برخلاف وظایف ذاتیاش متهم میکنند، یا سپاه را نمیشناسند یا سپاه را به لحاظ جایگاه و رسالت به درستی میشناسند، اما با اهداف و انگیزههای سیاسی این قبیل مطالب را مطرح میکنند. این افراد، سپاه را یک نیروی صرفاً نظامی معرفی میکنند که محل استقرارش، پادگانهای خارج از شهرها است! از نظر این افراد، پاسداران باید در پادگانها باشند و اگر روزی کشور مورد تهاجم واقع شود، با دشمن بجنگند! آیا سپاه این است؟ اگر سپاه این باشد که میشود ارتش و آیا عقلانی است که کشور دو ارتش داشته باشد؟
طبق اسناد بالادستی، سپاه پاسدار انقلاب است. طبق همین اسناد، سپاه کمککننده به عمقبخشی به انقلاب و پیشروندگی انقلاب است. طبق قانون، سپاه باید از انقلاب اسلامی در هر شرایطی و در برابر هر نوع تهدید با هر نوع ماهیتی پاسداری کند. در چهل سال گذشته، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ملت ایران، با هر نوع تهدید، توطئه، فشار، فتنه و دسیسه ممکن و متصور از سوی جبهه استکبار و نظام سلطه مواجه شد.
توطئهها و فشارها در حوزههای سخت، نیمهسخت و نرم، تماماً با هدف شکست انقلاب اسلامی و فروپاشی جمهوری اسلامی و بازگرداندن سلطه آمریکا بر کشور و ملت ایران طراحی و اجرا شد. از افتخارات سپاه و پاسداران، آن است که در این چهل سال، با کمک مردم در قالب سازمان بسیج، همه این توطئهها، فشارها و فتنهها را خنثی کردهاند. اگر سپاه در چهل سال گذشته، غیر از این عمل کرده بود، اکنون نه خبری از انقلاب اسلامی بود و نه نام و نشانی از جمهوری اسلامی وجود داشت. نبود انقلاب و جمهوری اسلامی، یعنی نبود آزادی، استقلال، عزت، کرامت و پیشرفت برای ملت ایران. پایان انقلاب و جمهوری اسلامی، یعنی بازگشت سلطه آمریکا و یک نظام فاسد، دیکتاتور و وابسته در ایران. اگر چنین اتفاقی میافتاد، آنگاه باید همگان میگفتند اگر سپاه به وظایف قانونی و ذاتیاش عمل کرده بود، اینچنین نمیشد. حضرت امام(ره) براساس عمل سپاه فرمودند: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود.» بدون تردید آنچه در این چهل سال، در کارنامه درخشان سپاه ثبت شده، همگی براساس وظایف ذاتی و قانونی بوده است. سپاه با عمل به وظایف قانونی در این چهل سال، از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، تمامیت ارضی، استقلال کشور، عزت ملی، امنیت ملی، امنیت داخلی و در یک کلام از منافع ملی پاسداری کرده است. مشکل اصلی آمریکا با سپاه در همین ایستادگی سپاه و عمل بر مبنای رسالت و فلسفه وجودیاش است. سپاه از مردم، با مردم و برای مردم است. مردم ایران با انقلاب اسلامی در برابر آمریکا و همه مستکبران ایستادند و این مردم، سپاه را پرچمدار و پیشگام این ایستادگی کردند. سپاه در این چهل سال، حق این پرچمداری را به درستی ادا کرد. آینده سپاه و کارکردها و رویکردهای سپاه در گام دوم، در امتداد گام اول با امتیاز برخورداری از چهل سال تجربه است. به طور قطع سپاه در گام دوم انقلاب و چله دوم، مثل گذشته و تمام قد از انقلاب اسلامی پاسداری خواهد کرد. پاسداری از انقلاب اسلامی، یعنی پاسداری از تمامی فضیلتهایی که ملت ایران با هدف تمدنسازی اسلامی و رسیدن به حیات طیبه به دنبال آن است. بنابراین باید گفت، ورود سپاه در هر حوزهای اعم از نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به اقتضای شرایط و براساس رسالت و با هدف پاسداری از انقلاب اسلامی انجام میشود. این ورودها نه از باب دخالت، بلکه براساس وظیفه و رسالت است. اما در این میان و در حوزه سیاست، عمل سیاسی سپاه از نوع عمل احزاب و جریانهای سیاسی نیست. سپاه کارکرد حزبی و گروهی نداشته و نخواهد داشت. سپاه در انتخابات مثل احزاب به دنبال معرفی کاندیدا نبوده و نخواهد بود. سپاه در هر صحنهای و عرصهای، پرچمدار گفتمان انقلاب اسلامی و ارزشها بوده، هر چند عدهای از این رفتار سپاه تفسیر دیگری داشتهاند. سپاه نه حزب است و نه تابع احزاب، بلکه سپاه، سپاه است و پاسدار انقلاب اسلامی.
حجتالاسلام والمسلمین حاجیصادقی در نامههای جداگانهای به سردار سرلشکر جعفری و سردار سرلشکر اسلامی، ضمن تشکر و قدردانی از تلاشهای سردار جعفری، فرمانده سابق سپاه، انتصاب سردار سلامی را به عنوان فرمانده کل سپاه تبریک گفت. متن پیام نماینده ولیفقیه در سپاه به شرح زیر است:
برادر ارجمند سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی
سلام علیکم
انتصاب شایسته جنابعالی به سمت فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی فرماندهی معظم کل قوا(مدظلهالعالی) همزمان با نیمه شعبان و سالروز تأسیس سپاه، برگ زرین دیگری بود بر افتخارات دوران خدمت در سنگر دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و صیانت از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
یقیناً انتصاب شایسته، حاکی از اعتماد معظمله به جنابعالی است که از پیشینهای درخشان و تجارب ارزنده برخوردار و از زینت بلاغت و خلاقیت بهرهمند بوده و قریب چهار دهه نقشآفرینی در سنگرهای خطیر و راهبردی این نهاد مقدس را در کارنامه خود به ثبت رساندهاید.
انجام مطلوب این مسئولیت خطیر، تنها با تکیه بر الطاف الهی و توجه ویژه به پیادهسازی انتظارات مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) به ویژه در عرصه تقویت گوهر درونی سپاه یعنی تقوا، بصیرت و معنویت با نقشآفرینی جنابعالی و به کارگیری نیروی انسانی مؤمن، کارآمد، اندیشهورز و آیندهنگر و ارتقای روزافزون سطح آمادگیها و توانمندسازی و تعالی معنوی و بصیرتی فرماندهان و آحاد کارکنان سپاه پاسداران با اقدام و عمل جهادی و انقلابی میسر خواهد بود.
اینجانب ضمن اعلام آمادگی همهجانبه حوزه نمایندگی ولیفقیه در سپاه برای تعمیق همکاریها و همافزاییها، توفیق روزافزون جنابعالی را در پیشبرد اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و اعتلای همهجانبه کشور در ظل توجهات حضرت بقیهاللهالاعظم(اروحنافداه) و عمل به تدابیر و منویات حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای(مدظلهالعالی) از درگاه ایزد منان مسئلت
مینمایم.
برادر ارجمند سردار سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری
سلام علیکم
اکنون که با تدبیر و ارائه حکیمانه مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) پس از دوره موفق «فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به مسئولیت «قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیهاللهالاعظم(ارواحناهفداه) منصوب شدهاید، وظیفه خود میدانم ضمن تبریک این انتصاب مبارک، از مدیریت جهادی و تلاشهای مخلصانه آن برادر گرانقدر، طی دوران تصدی فرماندهی افتخارآمیز نهاد مقدس سپاه در خدمت به نظام و ملت باعظمت ایران اسلامی قدردانی نمایم.
بیتردید حسن اعتماد معظمله و توانمندیها و شایستگیهای جنابعالی برای ایفای نقشهای موفق و مؤثر در گسترش و تبیین معارف انقلاب اسلامی، با تکیه بر خطوط ترسیمشده در بیانیه گام دوم انقلاب و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در جامعه اسلامی، به ویژه علمای دینی و نخبگان فرهنگی و جهادی و انقلابی و تعامل و همافزایی با مجموعههای فرهنگی سپاه و بسیج، پشتوانهای ارزشمند و مطمئن برای موفقیت در عرصه مقابله با جنگ نرم دشمنان انقلاب و میهن اسلامی به شمار میرود.
اینجانب توفیق روزافزون جنابعالی در این سنگر خطیر، تحت توجهات حضرت بقیهالله(ارواحناهفداه) و تبعیت از رهنمودهای مقام عظمای ولایت و رهبری حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای(مدظلهالعالی) را از درگاه ایزد منان خواستارم.
سرانجام همانگونه که پیشبینی میشد، دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا معافیت نفتی هشت کشور، از جمله کره جنوبی، ژاپن، چین، هند و ترکیه را در قبال خرید نفت از کشورمان تمدید نکرد.
اقدام واشنگتن در تقابل مطلق نفتی با ایران، وفق «تحریمهای یکجانبه کاخ سفید» صورت گرفته است. به عبارت دقیقتر، این تصمیم ماحصل و خروجی تحریمهای چندجانبه علیه کشورمان نیست. همین مسئله افزون بر جنبههای حقوقی و اعتباری، جنبه عملیاتی تصمیم ترامپ را نیز خدشهدار میکند. قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران در حوزه «فروش غیر مستقیم نفت» یا «فروش از طریق واسطهها» در چنین فضایی افزایش پیدا میکند. موضوعی که بسیاری از تحلیلگران مسائل نفتی طی دو روز اخیر بر روی آن تأکید کردهاند. در چنین شرایطی هدف اصلی ترامپ، پمپئو و بولتون برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران تحقق پیدا نخواهد کرد.
اقدام نفتی اخیر آمریکا علیه ایران، به معنای اعلام پایان رسمی حیات «برجام» محسوب میشود. اگرچه از اردیبهشت ماه سال گذشته و متعاقب خروج ترامپ از برجام، این توافق با تنفسی مصنوعی سر پا نگه داشته شده بود؛ اما با اعمال تحریمهای گسترده نفتی، دیگر دلیلی برای ماندن جمهوری اسلامی ایران در این توافق یکطرفه وجود ندارد. از سوی دیگر، نوع واکنش اتحادیه اروپا نسبت به اقدام اخیر آمریکا نشان میدهد، تروئیکای اروپایی اساساً ارادهای مبنی بر حفظ توافق هستهای با ایران ندارند. سکوت وقیحانه فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مسئول کمیته مشترک برجام حاکی از توافقات پشت پردهای است که میان واشنگتن و اعضای اتحادیه اروپا در قبال تحریم نفتی ایران صورت گرفته است. بدیهی است، در چنین شرایطی وزارت امور خارجه کشورمان باید به طور رسمی پایان رایزنیهای برجامی با اروپا را اعلام کرده و برای خروج کامل از برجام زمینهسازی کند.
همانگونه که مشاهده میشود، ترامپ بازی خطرناکی را علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده است. اگرچه کاخ سفید آغازگر این بازی بوده، اما پایان آن دیگر در دستان ترامپ، همراهان و متحدان آن نخواهد بود. نباید فراموش کرد که واشنگتن در هدفگذاریهای اقتصادی قبلی خود نیز علیه ایران شکست خورده است. همگان به یاد دارند که در اردیبهشت ماه سال گذشته و متعاقب خروج واشنگتن از برجام، ترامپ دو گلوگاه زمانی را برای فروپاشی اقتصاد ایران در نظر گرفته بود؛ یکی مرداد ماه و دیگری آبان ماه سال گذشته. مقامات آمریکایی با استناد به محاسباتی که آنها را کاملاً واقعگرایانه و مبتنی بر نظرات کارشناسی دقیق قلمداد میکردند، مدعی اضمحلال اقتصادی و سیاسی ایران تا ماه نوامبر (آبان ماه) سال 2018 شده بودند! بدونشک این بار نیز واشنگتن در منازعه نفتی با ایران سرنوشتی جز ناکامی نخواهد داشت.
متن کامل این یادداشت را در پایگاه بصیرت بخوانید
علی حیدری
سردبیر
رشد و ارتقای هرم دانشی و آگاهیهای عمومی یکی از کاربردهای مهم رسانهها، به ویژه رسانه ملی به منزله فراگیرترین رسانه عمومی است. رسانه ملی به دلیل برخورداری از عناصر مهم انتقال پیام به صورت صوتی، تصویری و حتی نوشتاری بستر مناسبی برای آموزش و تربیت و ترویج ارزشهای دینی و اخلاقی است. شاید به همین دلیل است که امام خمینی(ره) صدا و سیما را یک دستگاه بزرگ آموزشی و تربیتی و به منزلۀ یک «دانشگاه عمومی» میدانستند که قلمرو آن همه بخشهای کشور را در بر میگیرد.
رسانهای در ابعاد و گستره صدا و سیما اگر بخواهد به مثابه دانشگاهـ که یک مرکز علمی استـ ایفای نقش کند، جز از طریق تولید برنامههای اصولی و منطبق با موازین دینی و اخلاقی که در پرتو آن بتواند افکار عمومی را تغذیه سالم کرده و نسلهای آینده را متفکر و خردمند و با انگیزه و اراده پرورش دهد، موفق نخواهد بود.
رادیو و تلویزیون به دلیل ویژگیهای فنی و نوع انتقال پیام از طریق آنها که زنده و همیشگی است، میتوانند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند؛ به همین دلیل باید تدابیری برای پر کردن اوقات فراغت و ایجاد سرگرمی برای مخاطبان داشته باشند که ایجاد جاذبه برای نگه داشتن شنونده و بیننده از ضروریات این مهم است. همین موضوع سبب شده است با گسترش شبکهها توجه به برنامههای ترکیبی و موضوعاتی از قبیل مسابقات، جنگها و... بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
تا اینجای کار طبیعی است؛ اما مشکل زمانی آغاز شد که پای اسپانسرهای قدرتمند به این رسانه باز شد. با ورود این حامیان مالی، شیوه کار به این صورت شد که صدا و سیما در برنامههای پرمخاطبش از مردم میخواهد با انجام تراکنشها، جمعآوری و خرید بستههای امتیازی که برای آنها درگاه پرداخت مشخص هم وجود دارد، با کمک اپلیکیشنهایی مانند «آپ» و «۷۸۰» امتیاز کسب کرده و شانس خود را در قرعهکشی افزایش دهند. جالب اینجاست که جوایز این برنامهها قابل توجه هستند و با سودی که اسپانسرها میبرند به هیچوجه قابل مقایسه نیست.
مشکلات مالی سازمان صدا و سیما که «عبدالعلیعلیعسکری» رئیس این سازمان آذر ماه 97 گفت: «تأمین حدود ۱۸۰۰ میلیارد تومان در این شرایط بازار، برعهده خود سازمان است و این خیلی کار سخت و تقریباً نشدنی است.» مزید بر علت شد و شاهد ظهور و بروز مسابقات گوناگون با فضاهای متنوع و با حضور سلبریتیها بودیم که به جای مجریان مشهور نشسته و سکان مسابقات را نیز در دست گرفتند. جوایز کلان این مسابقات سبب شد علاقهمندان زیادی برای حضور در آنها اقدام کرده و با توجه به برنامه طراحی شده لازم بود هزینه کنند تا بتوانند شانس حضور در آن را به دست آورند.
حرف و حدیثهایی در این باره شنیده شد تا اینکه اولین بار سوم اردیبهشت در پاسخ به استفتایی از یکی از مراجع تقلید، ایشان این مسابقات را قمار دانسته و اعلام کردند کسانی که در این مسابقات شرکت میکنند مالک آن جوایز نیستند. پس از آن تعداد دیگری از مراجع نیز نظرات مشابهی مطرح کردند. بحثها درباره اینکه این مسابقات مصداق استفتا هستند در حال بالا گرفتن بود که رهبر فرزانه انقلاب در دیدار جمعی از کارگران با تأکید بر تقویت روحیه کار و تلاش، گفتند: «ما باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج کنیم؛ این روحیه نشستن و ثروت بادآورده را انتظارکشیدن باید از بین برود، این را نباید ترویج کنیم. دستگاههای مختلف، صدا و سیما و دیگران باید متوجّه این معنا باشند که نوع کارهایی از قبیل کارهای بختآزمایی را ترویج نکنند...»
با این بیان صریح رهبری حجت بر همگان تمام شد و انتظار میرود رسانه ملی و مدیران آن با اصلاح روش فعلی تدبیری برای آینده بیندیشند که هم از جذابیت برنامههایی از این دست کاسته نشود و هم اصول و مبانی دینی و شرعی
در برنامهها در اولویت قرار گیرد. اگرچه صدا و سیما به منزله یک نهاد حاکمیتی شرعاً و قانوناً باید در بالاترین سطح، تصمیم انقلابی و مدبرانه برای اصلاح روند فعلی بگیرد، در عین حال باید مراقب بود که با موضعگیریهای برخی دستاندرکاران برنامههای مورد اشاره که در تلاشند اینطور وانمود کنند که با تغییر اسپانسر و تغییراتی از این دست مشکلات این برنامهها رفع میشود، اصل قضیه فراموش نشود؛ چرا که شیوه و نحوه اجرا دچار مشکل است و اصلاح آن نیازمند تغییر بنیادین است.