رئيسجمهور با تأکید بر اینکه آمریکا را از اقدامات غیرقانونی و ظالمانه خود پشیمان میکنیم، گفت: ما همواره مرد مذاکره و دیپلماسی بوده، همانطور که مرد جنگ و دفاع هستیم. مذاکره در صورتی میسر است که همه فشارها برداشته شده، از اقدامات غیرقانونی خود عذرخواهی کنند و احترام متقابل وجود داشته باشد. بدون تردید قبول خواسته فرد چاقوکشی که به زور و به دروغ به دنبال مذاکره است، به جایی نخواهد رسید و ما با فرد چاقوکش و فرمول چاقوکشی مذاکره نمیکنیم و قبول چنین مذاکرهای به معنای ذلت و تسلیم است.
امین پناهی/ ولیعهد جوان سعودی مدتی است به بهانه رواج آزادی در کشورش بسیاری از فعالیتهایی که تا به حال در آنجا ممنوع بوده، از جمله رانندگی زنان آزاد کرده؛ اما هنوز هم که هنوز است عربستان با همان شکل و شمایل یک کشور قرون وسطایی عمل میکند و به بهانههای گوناگون شهروندان خود به ویژه شیعیان را از دم تیغ میگذراند. روز سهشنبه 23 آوریل (3 اردیبهشت) وزارت کشور عربستان با صدور بیانیهای اعلام کرد، حکم اعدام ۳۷ نفر را که به تلاش برای اقدامات تروریستی متهم بودهاند، اجرایی کرده؛ این در حالی است که برخی منابع خبری از شیعه بودن بیش از ۳۲ نفر از اعدامشدگان خبر میدهند.
از مدتها پیش عربستان صحنه رویارویی مردم معترض به سیاستهای خصمانه حاکمان سعودی با نیروهای امنیتی آن کشور بوده است. کشوری که نه تنها مجری اصلی سیاستهای آمریکا در منطقه شناخته میشود؛ بلکه برای خوشامد اربابان آمریکاییاش چند سالی است زندگی مردم یمن را به آتش کشیده و حالا به بزرگترین نسلکشی قرن اخیر در کشور یمن متهم است. از سوی دیگر، مردم کشور عربستان نیز از آتشافروزیهای دولت خونریزشان در امان نیستند. اعدام شیخ نمر و 46 نفر در سال 2016 یکی از نمونههایی بود که حاکمان عربستان را در جهان رسوا کرد و سبب شد همه جهان بدانند این افراد هیچ موجودیتی برای مخالفانشان قائل نیستند.
رسوایی پس از رسوایی!
اما این پایان ماجرا نبود و دولت عربستان در قتل خاشقجی که یک روزنامهنگار منتقد بود هم دستان خونینش نمایان شد. این جنایت به حدی پر هیاهو بود که حتی صدای دولتمردان آمریکایی را هم درآورد. اتفاقی که دولت ترکیه مصمم است از آن برای بیآبرو کردن رقیبش در منطقه استفاده کند و هنوز هم پرونده بازی در آن کشور دارد و نو به نو اخبار جدیدی درباره اقدامات دولت ترکیه میشنویم.
حالا هم پس از آن افتضاح بزرگ، دولت سعودی تصمیم گرفته است 37 نفر از مخالفانش را به قتل برساند و آن را به طور رسمی اعلام کند. اعدامهای سعودیها همواره به شکل گردن زدن رخ میدهد و چنانکه مشخص است سعودیها پس از به قتل رساندن مخالفانش سر یکی از آنها را به نمایش گذاشته است. اما چه چیزی سبب شده عربستان پس از آن رسوایی بزرگ در قضیه خاشقجی بار دیگر بی گدار به آب بزند؟ دو هدف عمده برای چنین اعمالی از سوی آلسعود میتوان متصور شد؛ اول اینکه، حاکمان سعودی میخواهند نشان دهند به هیچ عنوان ترسی از خراب شدن وجهه خود در جامعه جهانی ندارند و به دنبال نوعی قدرتنمایی در سطح جهانی و نشان دادن ترس نداشتن از واکنشهای بینالمللی هستند. گویا سعودیها معتقدند با توجه به نیاز آمریکا و اسرائیل به همراهی آنان برای مقابله با ایران، وابستگی اروپا و اقتصاد جهانی به نفت و دلارهای نفتی آنها و نبود آلترناتیو جدی و قابل اعتمادی برای خاندانشان، اعدام دستهجمعی 37 نفر، هزینۀ چندانی برایشان نخواهد داشت. دوم اینکه در شرایطی که حاکمان سعودی خود را در پایان خط میبینند با اعدام مخالفانشان سعی میکنند معترضان را بترسانند و از اعتراضات بعدی جلوگیری کنند و بدینوسیله چند صباح دیگری را به عمر حکومت خود بیفزایند. اما اینکه این نوع اعمال چه نتایجی خواهد داشت، باید منتظر بود. تاریخ نشان داده است، ریخته شدن خون بیگناهان همواره حکومتهای قرص و محکم را از پای درآورده و در بسیاری از موارد سبب انقلابهای عظیمی از جنس انقلاب اسلامی ایران شده است.
بازتابهای رسانهای
بسیاری از رسانهها و برخی از شخصیتها نسبت به این اتفاق واکنشهایی از خود نشان دادند. «یورونیوز» تیتر زد: «عربستان سعودی ۳۷ نفر را به جرم فعالیت «تروریستی» اعدام کرد.» در ادامه خبر این پایگاه خبری آمده است: «خبرگزاری دولتی عربستان در بیانیهای با اعلام این خبر نوشت: «۳۷ شهروند سعودی به اتهام تشکیل هستههای تروریستی، اخلال در امنیت عمومی و ایجاد فتنههای طایفهای و ناامنی در کشور و آسیب زدن به صلح و امنیت اجتماعی اعدام شدند.»
«صدای آمریکا» هم نوشت: «بیانیه وزارت کشور عربستان که خبرگزاری عربستان آن را روز سهشنبه، سوم اردیبهشت منتشر کرده، میگوید همه اعدامشدگان شهروندان سعودی بودند و یکی از این افراد به صلیب کشیده شد.» در ادامه این خبر آمده است: «عربستان یکی از بالاترین موارد اعدام در جهان را دارد.»
روزنامه «نیویورکتایمز» در گزارشی با موضوع اعدام دستهجمعی ۳۷ نفر در عربستان سعودی، نوشته است: «اغلب این افراد از اقلیت شیعه بودهاند و در مورد منصفانه بودن روند رسیدگی به پروندههای آنها تردید جدی وجود دارد.»
تلاش برای تحریف واقعیت
جالبتر آن است که بسیاری از خبرگزاریهای خارجی سعی کردهاند این اتفاق را پاسخ دولت عربستان به حمله اخیر داعش به پاسگاهی در عربستان عنوان کنند. «دویچه وله» نوشت: «برخی ناظران احتمال دادهاند که اعدامهای اخیر واکنشی به اقدام مسلحانه در روز اول اردیبهشت (۲۱ آوریل) باشد. رسانههای دولتی عربستان در این روز از حمله مسلحانه به یک ساختمان امنیتی در استان ریاض و کشته شدن چهار مهاجم و زخمی شدن سه نفر از نیروهای امنیتی خبر دادند.»
اما واقعیت آن است که این تحلیل برای کسانی قابل باور است که ندانند داعش با پول سعودیها به وجود آمده و حمایت شده است. اگر این تحلیل را درست بدانیم، تنها در یک صورت میتوان آن را تأیید کرد و آن هم اینکه سعودیها برای اعدام این افراد به بهانه نیاز داشته و سعی کردهاند آن را با کمک دستپروردههای داعشی خود مهیا کنند.
محمدجواد ظریف در یادداشت توئیتری خود نوشت: «پس از چشمپوشی از قطعهقطعه کردن یک روزنامهنگار، وقتی که عربستان سعودی 37 مرد را در یک روز گردن میزند هیچ نجوایی از دولت ترامپ شنیده نمیشود، حتی وقتی یکی را دو روز پس از عید پاک مصلوب میکند.» وی تصریح کرد: «عضویت در «تیم ب» شامل بولتون، بنسلمان، بنزاید و بیبی(نتانیاهو) به هر جنایتی مصونیت میدهد.»
سازمان عفو بینالملل، اقدام حکومت سعودی به گردن زدن ۳۷ نفر را نقض آشکار قوانین بینالمللی دانست و اعلام کرد: «اعدام گروهی، که حکومت سعودی دست به آن زد، اقدامی وحشتناک است که نشان میدهد جان انسان در نزد حکومتهایی که مجازات اعدام را به شکلی هدفمند برای سرکوب معارضانی از میان اقلیت شیعه اجرا میکنند، بیارزش است.»
مجلس اعلای اسلامی عراق هم با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «این اقدام با موج محکومیت نهادهای بینالمللی و حقوق بشری و در صدر آنها کمیسیون عالی حقوق بشر سازمان ملل روبهرو شد.»
نمایش مضحک اصلاحات
سیاست یک بام و دو هوای سعودیها بیش از پیش برای همه آشکار شد. کسانی که از آزادی و اصلاحات در کشورشان دم میزدند، حالا دستشان آلوده به خون کسانی است که بسیاری از آنها به زعم خود سعودیها در اعتراضات سالهای گذشته دستگیر شده بودند. متأسفانه، عدهای در کشور ما سعی میکردند شعارهای اصلاحطلبانه و تفویض آزادیهای خیالی را برای شهروندان به چماقی بر سر نظام اسلامی تبدیل کنند. اصلاحاتی از جنس آزادی برای زنان، مانند رانندگی و حق رأی برای آنان و بیبندوباریهای غربی و راهاندازی قمارخانهها تمام آن چیزی بود که ولیعهد سعودی به مثابه آزادی به مردمش ارائه داد. این در حالی است که تاکنون زنان حق شناسنامهدار شدن هم در آنجا نداشتند.
تمام آنچه گفته شد، نشاندهنده آن است که دولت عربستان سعودی یا هیچ تصوری از آزادی واقعی که یک وجه اصلی آن آزادی اظهار نظر و عقیده است، ندارد یا آنکه میداند و دلش نمیخواهد آن را اجرا کند. آزادی در عربستان تنها به آن چیزهایی محدود میشود که مفتیان عربستانی تاکنون داشتن آنها را حرام اعلام کرده بودند و حالا با برگرداندن بدیهیترین حقوق آنها میخواهند چنین عملی را آزادی و اصلاحات بنامند؛ اما هنوز هم که هنوز است هر حلقومی که از آن صدایی در اعتراض یا حتی انتقاد برخیزد، محکوم به بریده شدن است. جورچین این اتفاقات زمانی تکمیل میشود که دیگر رویدادهایی را که سعودیها رقم زدند به یاد آوریم، مانند حصر شاهزادههای سعودی برای آنکه از اعتراض آنان نسبت به ولیعهدی فرزند پادشاه جلوگیری شود و حتی حصر نخستوزیر لبنان و انتشار سخنان او زیر فشار و تهدید درباره ایران و... .
فتحالله پریشان
کارشناس سیاسی
دیدار سالیانه کارگران با رهبر معظم انقلاب در هفته گذشته و به مناسبت روز ملی کارآفرینی در فضایی خاص و سرشار از معنویت و عشق به ولایت و رهبری برگزار شد و مانند همیشه دربردارنده ظرایف و دقایقی از سوی ایشان بود که میتواند راهنمای زندگی ما باشد. نکات مهمی که معظمله درباره کار و نگاه ارزشی به کار ایراد کردند، بسیار مغتنم و راهگشا برای اصلاح نگاه فرهنگ عمومی ایرانی به کار و این مقوله حیاتبخش و مولد است. ایشان میفرمایند: «یکی از وظایف بزرگ جامعه اسلامی و مسئولان همین است که ارزش کار را برای افکار عمومی روشن کنند. کار بشود یک ارزش، نه فقط یک نیاز. البته کار، نیاز است... اما صرفاً یک نیاز نیست. کار یک ارزش والا در جامعه است. این را بایستی ما به شکل فهم عمومی و ادراک عمومی مردم دربیاوریم؛ اگر این معناـ به معنای واقعی کلمهـ روشن شد، آن وقت ارزش کارگر بالا خواهد رفت.»
این نگاه از یکسو از آسیبشناسی در فرهنگ عمومی ما و نسبتی که ما ایرانیها با مقولهای به نام کار برقرار میکنیم، ناشی میشود و از سوی دیگر برگرفته از آموزهها و تعالیم اسلامی است. اینکه بپذیریم سطح و وجه رفاهخواهی، راحتطلبی و لاکچری خرج کردن ما ایرانیها در مقایسه با وجه تلاشگری، صرفهجویی و خستگیناپذیری از کار و تلاش در منشور فرهنگ عمومی ایرانی پررنگتر است، توهین نیست و نباید زود واکنش نشان دهیم که چرا به فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی ما توهین میشود یا این همه پیشرفت و توسعه پس کار کیست و محصول کدام فرهنگ است؟ و... بله ما به مدد تفضلات الهی و نفسهای پاک شهدا و بزرگانی از قافله علم، جهاد و کار کشورمان، که فرهنگ فردی اصلاحشده در پرتو تعالیم ناب اسلامی و ایرانی و انباشت تجربه از آدمها و کشورهای موفق داشتهاند و به تنهایی در برخی حوزهها، مانند تولید ابزارهای دفاعی، توسعه دانشهای مسالمتآمیز هستهای و... مرزهای دانش را جابهجا کردهاند، کارها و دستاوردهای زیادی داشتهایم و انشاءالله خواهیم داشت؛ اما آنچه مدنظر است «فرهنگ عمومی کار» است که با اقناع ذهنها و تحریک انگیزهها در سطح ملی و عمومی هم فراگیری بیشتر در بین مردم داشته باشد و هم چرخهای بیشتری را در عرصههای متعددی از وجوه گوناگون نیازهای جامعه ایجاد کند تا محصولات بیشمارتری برای توسعه داخل و کمک به ملتهای مسلمان منطقه به وجود بیاید؛ برای نمونه طبق آمار، از جمعیت 80 میلیونی ما تنها 20 میلیون کار میکنند و حدود 23 میلیون که میتوانند کار کنند و بر چرخه تولید کشور تحرک جدی ببخشند، با راضی شدن به درآمدهایی مانند دریافت سود از بانکها و اداره مستغلات و... نه تنها کار تولیدی به مفهوم رایج آن ندارند، بلکه بیشتر وقت خود را صرف گشت و گذار و خوشگذرانی و... میکنند یا همه پول خود را به جای تولید، در سودجوییهای حلال و گاه حرام به کار میبرند؛ بنابراین این بخش از فرهنگ عمومی ما در کنار دهها نقطه درخشان و امیدبخش، سخت نیازمند اصلاح و تقویت است و تا زمانی که واقعبینانه به این موضوع وارد نشویم و از تمام ظرفیتهای تربیتی، جامعهپذیری و فرهنگ سیاسی ایرانی و اسلامی و انسانی خودمان استفاده نکنیم، شاید موفق نشویم. نکته دیگر این است که این امر وجدانی برای هر ایرانی از طریق نظرسنجیها نیز به تأیید بیشتر آنها رسیده است؛ پس باید به این موضوع توجه کنیم و با ابزارهای فرهنگی و رسانهای برای اصلاح این فرهنگ غلط تلاش کنیم.
در بعد آموزههای اسلامی درباره کار نیز، دین مبین اسلام غوغا کرده و چنان تعابیر بلند و توصیفهایی درخشان از کار به مثابه بزرگترین سرمایه، تفریح، جوهر انسانی، رونقبخش راهها و آبادی شهرها و جلب محبتها و نزدیک کردن دلها و... به کار برده که انسان از این قدرت پیشبینی و واقعگویی، که امروزه از راههای تجربی، جامعهشناختی، روانشناختی و تاریخی به اثبات رسیده است، انگشت حیرت میگزد! اما نگاه ارزشی به کار با سایر نگاهها مانند رویکرد نیاز و تأمین زندگی با آن، رویکرد خلاقانه و مولدانه به کار و غیره چه تفاوتی دارد؟ اگر همه آنها را در نگاه به کار، دوایر متداخلی در نظر بگیریم، دایره وسیعتر و بزرگتری که دیگر دایرهها در آن محاط و محصورند، دایره «رویکرد ارزشی به کار» میشود و به مثابه «چون که صد آید نود هم پیش ماست» جامعهای که با رهیافت ارزشی به کار مینگرد، از مواهب و مزایای نگاههای دیگر مانند تأمین نیازمندیهای فردی و اجتماعی، یا ترقی و توسعه بودن یا بازداشتن افراد از بزهکاری و کمک به رونق تولید و مولد بودن نیز برخوردار میشود؛ در حالی که عکس آن این امکان را ایجاد نمیکند. نگاه ارزشی علاوه بر داشتن امکانات و ظرفیتهای نگاههای دیگر توسعه، عناصر و مقومهایی دارد که در توسعهیافتهترین نگاهها به کار پیدا نمیشود و آن، نگاه به کرامت و ارزش انسانی کار و کارگر است. بر این اساس دیگر به انسان و کارگر به مثابه ابزار پر شدن انبانهای اقتصاد سرمایهداری نگریسته نمیشود یا انسانها قربانی ساختن جامعه بیطبقه سوسیالیستی و اشتراکی نمیشوند، بلکه کار انسان ابراز دوستی با خدا و جهاد برای تأمین نیازمندیهای مخلوقات او میشود. این چنین اگر ارزش کار درست فهم شود، کار ارزشی هم محقق میشود.
امیردریادار سیدمحمود موسوی، معاون عملیات ارتش جمهوری اسلامی گفت: «به عنوان یک فرد نظامی از فرماندهی معظم کل قوا تدبیر داریم که همواره باید احساس کنیم که تهدید و خطر وجود دارد و خودمان را برای مقابله با آن خطر و تهدید آماده نگه داریم و آماده باشیم.» به یکی از تدبیرهای امیر سیاری در نیروی دریایی اشاره میکنم که میگفتند: «بالای سرتان بنویسید تهدید چیست؟ من چه کردهام؟ من چه آمادگیای دارم؟ و به عنوان یک فرمانده چه باید بکنم؟ هر روز که وارد اتاق میشوید، اول این نوشته را بالای سرتان ببینید».
خیال خام براندازی
آرون دیوید میلر، پژوهشگر مرکز «وودرو ویلسون» آمریکا و ریچارد سوکولسکی، پژوهشگر اندیشکده آمریکایی «کارنگی»، در مقالهای مشترک نوشتهاند: «هم پمپئو و هم بولتون، مدتهاست که هدف تغییر حکومت در ایران را دنبال میکنند. تغییر حکومت با فشار خارجی یک خیالبافی است. مثلاً به تلاشهای دولت ترامپ برای سقوط دولت مادورو در ونزوئلا نگاه کنید. آمریکا حمایت کشورهای زیادی را برای این هدف جلب کرده است، نایبان منطقهای زیادی دارد، یک اپوزیسیون مشروع داخل ونزوئلا دارد و از یک دژ مجازی داخل اقتصاد ونزوئلا برخوردار است. با این حال آمریکا و متحدانش هنوز موفقیتی کسب نکردهاند. برخلاف آن، حکومت ایران هنوز در چشم میلیونها ایرانی دارای مشروعیت است. اعتقاد به اینکه واشنگتن میتواند از شر ایران خلاص شود، رؤیاپردازی است».
راز تندخویی نمایندگان
اصولاً پایان هر دوره مجلس، به ویژه سال آخر، نمایندگانی که موقعیت و سرمایه اجتماعی مناسبی ندارند، برای حفظ کرسی نمایندگی دست به اقدام متفاوتی میزنند تا در میان مردم به عنوان نماینده پیگیر مستمر مطالبات عمومی و آشنا به مسئله قانونگذاری شناخته شوند. حمیدرضا ترقی با بیان مطلب فوق افزوده است: «از جمله این اقدامات اصلاح قوانین انتخابات است؛ به گونهای که به نفع نماینده حاضر در مجلس باشد و زمینه ماندن او را فراهم کند. اقدام دوم استفاده از تریبون مجلس برای مطرح و رسانهای شدن در بین مردم به ویژه مردم شهر و استان است؛ بنابراین موضوعات مختلفی اعم از منطقهای و ملی را در قالب تذکر، سؤال و نطق بیان میکنند.»
عاقبت بلوف علیه ایران
پایگاه آمریکایی کنسرسیوم نیوز (Consortium News) با انتشار گزارشی تحت عنوان «بلوف آمریکا در مقابله با ایران» نوشت: «محاسبات اشتباه آمریکا در نهایت میتواند منجر به آن شود که خانه بر سر خود آمریکا خراب شود. آنها میگویند این به آمریکا بستگی دارد که چقدر تنشها گسترش یابد. در واقع اگر آمریکا دست به گسترش بیمباهات تنشها بزند، ایران نیز همینگونه پیش خواهد رفت. ایران میتواند همه چیز را بر سر کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس خراب کرده و آمریکا را در آن سوی مرزهای خود در عراق و افغانستان هدف قرار دهد».
هند نباید ساکت باشد
پایگاه «تریبیون» (The Tribune) هند با انتشار گزارشی، از مقامات این کشور خواسته است تا در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا در سیاستهای نفتی علیه ایران ایستادگی کنند. در این گزارش میخوانیم: «تجارت جهانی نفت نباید تحت کنترل کامل هوی و هوسهای یک ابرقدرت قرار بگیرد. هند نباید به آمریکا اجازه دهد که به منافع نفتیاش صدمه وارد کند.» پایگاه «اکونومیک تایمز» هند نیز با انتشار گزارشی تحت عنوان «سیاست آمریکا در قبال ایران مخرب است» نوشت: «ترامپ با تلاش برای فشار به ایران و تقویت عربستان سعودی و اسرائیل تنها به گسترش بیثباتی در منطقه کمک میکند.»
در آیین معارفه فرمانده جدید کل سپاه و پاسداشت و تقدیر از فرمانده سابق، تصویری را به چشم دیدیم که هزاران با خود داشت. چهار فرمانده سپاه در کنار یکدیگر و دست در دست هم دیده شدند که حکایت میکند از خدمت، صداقت، پاکی و همراهی در یک سنگر، همان فرهنگ والای بسیجی در عصری که هر کسی پس از رسیدن به قدرت زحمات مسئولان قبل از خود را کاملاً زیر سؤال میبرد و او را تخریب میکند و با پا گذاشتن بر روی انصاف و اخلاق سعی در بالا بردن خود دارد. فرهنگ بسیجی همان فرهنگ خدمت است که صدر و ذیل قدرت برایش تفاوتی ندارد. همان فرهنگی که وحدت و همدلی را در رأس امور قرار میدهد، به مسئولیت و قدرت نگاه مادی و اقتصادی و شخصی ندارد. فرهنگی که مسئولیت را بر دوش میکشد برای خدمت به ملت، برای متعالی کردن خودش، مردمش و کشورش. فرهنگی که به زودی کشور و جهان را دربرمیگیرد. کسانی که فکر میکنند رسیدن به قدرت، یعنی برتری و برتری، یعنی ضایع کردن مخالفان خود، با فرهنگ بسیجی بیگانه هستند و آن را درون خود حس نمیکنند. این تصویر نشاندهنده تعمیق دستورات اسلامی و الهی در سپاه پاسداران، از عملی شدن آرمانهای امام(ره) که میفرمود ما همه سرباز خداییم. سرباز خدا خود را بالاتر و بهتر نمیبیند. سرباز خدا پای دین خدا میایستد و روی از آنچه خدا دوست دارد، برنمیگرداند. قرار گرفتن مسئولان سیاسی در یک قاب تصویر میتواند خط بطلانی بر بازیهای سیاسی و حزبی و نشان از حرکت در خط اسلام و آرمانهای امام(ره) باشد که مسیری مشخص و مقدس است.
چشم به دست اروپا
در میان تحریمهای غرب و به ویژه آمریکا و طرفداری اروپا در برابر این موضوع، امیدوار بودن به اروپا موجب خودتحریمی و خسارت بیشتر به کشور شده است. برای نمونه ترکمنستان با هدف دسترسی به اروپا خط لوله از بستر دریای خزر را شروع کرد که روسیه هم چراغ سبز نشان داد؛ ولی هنوز قرارداد ترکمنستان اجرایی نشده است. وعده اجرایی شدن قرارداد گازی با عمان تا پایان سال ۹۷ داده شد، اما آن هم اجرا نشد. یا اینکه باید قرارداد نفتی پاکستان و ایران اجرایی میشد که بیشتر پروژه تکمیل شده و تنها چند کیلومتر برای نقطه مرزی مانده که هنوز اجرایی نشده است؛ آمریکا مخالف پروژه بود، به این دلیل که عواید بلندمدتی برای ایران داشت و هند و پاکستان هم به ایران وابسته میشدند. این اتفاق رخ نداد، چون آقای زنگنه پروژه را متوقف کرده است!
اهانت بیشرمانه
ضد انقلاب با وقاحت تمام، مدعی حمایت از اقلیتهای مذهبی بوده و خود را پیگیر مطالبات آنان جا میزند. در یکی از جدیدترین نمونهها، بعد از آنکه ماموستا «ملا قادر قادری» انتصاب سرلشکر «حسین سلامی» به فرماندهی کل سپاه را تبریک گفت، توپخانه خود را رسانههای معاند بار دیگر فعال کردند و انواع و اقسام تهمت و ناسزا را به امام جمعه اهل سنت پاوه نسبت دادند.
بیتوجهی به تذکر امنیتی سیل
محمد دهقان، در نامهای به علی لاریجانی رئیس مجلس و حسن روحانی رئیسجمهور اعلام کرد: «مطابق اظهارات جمعی از کارشناسان و
بر اساس برخی اطلاعات واصله، بروز پدیده ابر بارش و ابر سیل، حداقل از دی ماه سال ۱۳۹۷ برای کارشناسان محرز بوده است و مطابق اخبار واصله، خطر وقوع سیل در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۹۷ از سوی مقامات امنیتی به صورت کتبی به مقامات ارشد دولتی، از جمله وزارت نیرو هشدار داده
شده است؛ ولی وزارت نیرو تمهیدی به منظور آمادگی برای مواجهه با سیل به عمل نیاورده است و حداقل اینکه نسبت به تخلیه سدها، اقدام بهنگام
انجام نداده است.» در این نامه تأکید شده که امکانات دولتی و عوامل دولتی در خدمت امدادرسانی به سیلزدگان نبوده
است.
چشم به دست اروپا
در میان تحریمهای غرب و به ویژه آمریکا و طرفداری اروپا در برابر این موضوع، امیدوار بودن به اروپا موجب خودتحریمی و خسارت بیشتر به کشور شده است. برای نمونه ترکمنستان با هدف دسترسی به اروپا خط لوله از بستر دریای خزر را شروع کرد که روسیه هم چراغ سبز نشان داد؛ ولی هنوز قرارداد ترکمنستان اجرایی نشده است. وعده اجرایی شدن قرارداد گازی با عمان تا پایان سال ۹۷ داده شد، اما آن هم اجرا نشد. یا اینکه باید قرارداد نفتی پاکستان و ایران اجرایی میشد که بیشتر پروژه تکمیل شده و تنها چند کیلومتر برای نقطه مرزی مانده که هنوز اجرایی نشده است؛ آمریکا مخالف پروژه بود، به این دلیل که عواید بلندمدتی برای ایران داشت و هند و پاکستان هم به ایران وابسته میشدند. این اتفاق رخ نداد، چون آقای زنگنه پروژه را متوقف کرده است!
اهانت بیشرمانه
ضد انقلاب با وقاحت تمام، مدعی حمایت از اقلیتهای مذهبی بوده و خود را پیگیر مطالبات آنان جا میزند. در یکی از جدیدترین نمونهها، بعد از آنکه ماموستا «ملا قادر قادری» انتصاب سرلشکر «حسین سلامی» به فرماندهی کل سپاه را تبریک گفت، توپخانه خود را رسانههای معاند بار دیگر فعال کردند و انواع و اقسام تهمت و ناسزا را به امام جمعه اهل سنت پاوه نسبت دادند.
بیتوجهی به تذکر امنیتی سیل
محمد دهقان، در نامهای به علی لاریجانی رئیس مجلس و حسن روحانی رئیسجمهور اعلام کرد: «مطابق اظهارات جمعی از کارشناسان و
بر اساس برخی اطلاعات واصله، بروز پدیده ابر بارش و ابر سیل، حداقل از دی ماه سال ۱۳۹۷ برای کارشناسان محرز بوده است و مطابق اخبار واصله، خطر وقوع سیل در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۹۷ از سوی مقامات امنیتی به صورت کتبی به مقامات ارشد دولتی، از جمله وزارت نیرو هشدار داده
شده است؛ ولی وزارت نیرو تمهیدی به منظور آمادگی برای مواجهه با سیل به عمل نیاورده است و حداقل اینکه نسبت به تخلیه سدها، اقدام بهنگام
انجام نداده است.» در این نامه تأکید شده که امکانات دولتی و عوامل دولتی در خدمت امدادرسانی به سیلزدگان نبوده
است.
اکبر معصومی/ در حالی انجام دو دور مذاکرات کره شمالی با آمریکا میان کیم جونگ اون و ترامپ بدون هیچگونه نتیجهای پایان یافت که بیشتر کارشناسان حوزه بینالمللی معتقدند در دنیای امروز دیگر کمتر کسی به آمریکا اعتماد میکند. رفتار آمریکا در مذاکره با کره شمالی به گونهای بود که نشان میداد واشنگتن احساس میکرد تنها بازیگر تأثیرگذار خارجی در شبه جزیره کره باشد؛ از این رو سفر رهبر کره شمالی به روسیه و دیدار وی با پوتین تصورات آمریکاییها را به طور کامل بر هم زد. مذاکرات روسها با کره شمالی که در مرز مشترک ناچیز 11 مایلی اتفاق افتاد، میتواند پیامدهای مهم و تأثیرگذاری در آینده داشته باشد. اولین و مهمترین پیامد احتمالی این است که کرهایها به آمریکا این موضوع را تفهیم کنند که آنها تنها بازیگر منطقه نیستند، بلکه کشورهایی مانند روسیه و چین نیز وجود دارند. نکته قابل تأمل این است که کیم جونگ اون این موضوع را به گوش آمریکاییها رساند که کره شمالی کشوری محدود و سرسپرده نخواهد بود؛ البته روسیه نیز در ارتباط با کره شمالی منافعی را دنبال میکند. به نظر میرسد آنها در نگاه اول میخواهند به کمک کره شمالی، انرژی خود را به کره جنوبی برسانند و در مرحله اول در بازار انرژی جنوب شرق آسیا نقش محوری داشته باشند و در مرحله دوم نیز اثرگذاری تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا را به حداقل ممکن برسانند. هدف بعدی روسیه به رخ کشیدن نفوذ و قدرت خود در مقابل ایالات متحده آمریکاست.
البته کارشناسان معتقدند کره شمالی خواستار خلع سلاح هستهای خود در قبال ضمانتهای قوی و معتمد در بعد امنیتی و اقتصادی است؛ امری که با رویکرد فعلی آمریکا غیر قابل دستیابی است. در پایان باید گفت گفتوگوی میان کیم و پوتین به نوعی تلاش برای کاهش نقش و نفوذ آمریکا در جامعه بینالمللی است.
علی حیدری
سردبیر
رشد و ارتقای هرم دانشی و آگاهیهای عمومی یکی از کاربردهای مهم رسانهها، به ویژه رسانه ملی به منزله فراگیرترین رسانه عمومی است. رسانه ملی به دلیل برخورداری از عناصر مهم انتقال پیام به صورت صوتی، تصویری و حتی نوشتاری بستر مناسبی برای آموزش و تربیت و ترویج ارزشهای دینی و اخلاقی است. شاید به همین دلیل است که امام خمینی(ره) صدا و سیما را یک دستگاه بزرگ آموزشی و تربیتی و به منزلۀ یک «دانشگاه عمومی» میدانستند که قلمرو آن همه بخشهای کشور را در بر میگیرد.
رسانهای در ابعاد و گستره صدا و سیما اگر بخواهد به مثابه دانشگاهـ که یک مرکز علمی استـ ایفای نقش کند، جز از طریق تولید برنامههای اصولی و منطبق با موازین دینی و اخلاقی که در پرتو آن بتواند افکار عمومی را تغذیه سالم کرده و نسلهای آینده را متفکر و خردمند و با انگیزه و اراده پرورش دهد، موفق نخواهد بود.
رادیو و تلویزیون به دلیل ویژگیهای فنی و نوع انتقال پیام از طریق آنها که زنده و همیشگی است، میتوانند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند؛ به همین دلیل باید تدابیری برای پر کردن اوقات فراغت و ایجاد سرگرمی برای مخاطبان داشته باشند که ایجاد جاذبه برای نگه داشتن شنونده و بیننده از ضروریات این مهم است. همین موضوع سبب شده است با گسترش شبکهها توجه به برنامههای ترکیبی و موضوعاتی از قبیل مسابقات، جنگها و... بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
تا اینجای کار طبیعی است؛ اما مشکل زمانی آغاز شد که پای اسپانسرهای قدرتمند به این رسانه باز شد. با ورود این حامیان مالی، شیوه کار به این صورت شد که صدا و سیما در برنامههای پرمخاطبش از مردم میخواهد با انجام تراکنشها، جمعآوری و خرید بستههای امتیازی که برای آنها درگاه پرداخت مشخص هم وجود دارد، با کمک اپلیکیشنهایی مانند «آپ» و «۷۸۰» امتیاز کسب کرده و شانس خود را در قرعهکشی افزایش دهند. جالب اینجاست که جوایز این برنامهها قابل توجه هستند و با سودی که اسپانسرها میبرند به هیچوجه قابل مقایسه نیست.
مشکلات مالی سازمان صدا و سیما که «عبدالعلیعلیعسکری» رئیس این سازمان آذر ماه 97 گفت: «تأمین حدود ۱۸۰۰ میلیارد تومان در این شرایط بازار، برعهده خود سازمان است و این خیلی کار سخت و تقریباً نشدنی است.» مزید بر علت شد و شاهد ظهور و بروز مسابقات گوناگون با فضاهای متنوع و با حضور سلبریتیها بودیم که به جای مجریان مشهور نشسته و سکان مسابقات را نیز در دست گرفتند. جوایز کلان این مسابقات سبب شد علاقهمندان زیادی برای حضور در آنها اقدام کرده و با توجه به برنامه طراحی شده لازم بود هزینه کنند تا بتوانند شانس حضور در آن را به دست آورند.
حرف و حدیثهایی در این باره شنیده شد تا اینکه اولین بار سوم اردیبهشت در پاسخ به استفتایی از یکی از مراجع تقلید، ایشان این مسابقات را قمار دانسته و اعلام کردند کسانی که در این مسابقات شرکت میکنند مالک آن جوایز نیستند. پس از آن تعداد دیگری از مراجع نیز نظرات مشابهی مطرح کردند. بحثها درباره اینکه این مسابقات مصداق استفتا هستند در حال بالا گرفتن بود که رهبر فرزانه انقلاب در دیدار جمعی از کارگران با تأکید بر تقویت روحیه کار و تلاش، گفتند: «ما باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج کنیم؛ این روحیه نشستن و ثروت بادآورده را انتظارکشیدن باید از بین برود، این را نباید ترویج کنیم. دستگاههای مختلف، صدا و سیما و دیگران باید متوجّه این معنا باشند که نوع کارهایی از قبیل کارهای بختآزمایی را ترویج نکنند...»
با این بیان صریح رهبری حجت بر همگان تمام شد و انتظار میرود رسانه ملی و مدیران آن با اصلاح روش فعلی تدبیری برای آینده بیندیشند که هم از جذابیت برنامههایی از این دست کاسته نشود و هم اصول و مبانی دینی و شرعی
در برنامهها در اولویت قرار گیرد. اگرچه صدا و سیما به منزله یک نهاد حاکمیتی شرعاً و قانوناً باید در بالاترین سطح، تصمیم انقلابی و مدبرانه برای اصلاح روند فعلی بگیرد، در عین حال باید مراقب بود که با موضعگیریهای برخی دستاندرکاران برنامههای مورد اشاره که در تلاشند اینطور وانمود کنند که با تغییر اسپانسر و تغییراتی از این دست مشکلات این برنامهها رفع میشود، اصل قضیه فراموش نشود؛ چرا که شیوه و نحوه اجرا دچار مشکل است و اصلاح آن نیازمند تغییر بنیادین است.