فریدون برکشلی، رئیس دفتر مطالعات انرژی وین درباره تمدید نکردن معافیت هشت کشور خریدار نفت ایران گفت: طبق مقررات بینالمللی و بر اساس اصول روابط دوجانبه، آمریکا مجاز به چنین اقدامی نیست؛ اما از آنجا که بیشتر کشورها با آمریکا روابط اقتصادی و بازرگانی دارند، نمیخواهند آمریکا را ناراضی و هزینه بالایی متقبل شوند؛ بنابراین تصمیم آمریکا را خواهند پذیرفت. به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران باید راهکارهای صادرات نفت دوران تحریمهای گذشته را احیا کند.
سید فخرالدین موسوی/ «ناکارآمدی دولت برآمده از حمایت اصلاحطلبان»، «نارضایتی مردم از مجلس برآمده از تَکرار»، «شکست برجام و دشمنیهای روزافزون دونالد ترامپ علیه ایران اسلامی و پروژه مذاکره و رابطه با آمریکا»، «تو خالی ماندن وعدههای اروپا و پایان الگوی پیشرفت با اتکا به غرب»، همه و همه موجب شده است شاهد مواضع و اظهارات ضد و نقیض شخصیتها و رسانههای اصلاحطلب باشیم که نمونههای فراوانی از آن را میتوان برشمرد؛
واکنش به تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی آمریکا: در حالی که بسیاری از چهرههای این جریان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دفاع کردند و نمایندگان اصلاحطلب در مجلس لباس سبز پاسداری پوشیدند؛ همچنین بیانیه حمایتی از سپاه را امضا و به دو فوریت بررسی طرحی درباره پاسخ به اقدام آمریکا در تروریست خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رأی مثبت دادند و حتی در نقل قولی از رئیس دولت اصلاحات که در رسانهها نقل شد، شاهد محکومیت نسبتاً شدید اقدام رئیسجمهور، جمهوریخواه آمریکا بودیم، اما به فاصله کوتاهی افرادی چون مرعشی و عبدی برای سپاه شرط و شروط گذاشتند و امتداد حمایت از سپاه را به مسائل خاصی منوط کردند! یا روزنامه اصلاحطلب «همدلی» در گزارشی با اشاره به طرح دو فوریتی اقدام متقابل جمهوری اسلامی ایران در برابر تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نوشت: «این اقدام یعنی تصویب چنین طرحی در مجلس شورای اسلامی حساب شده نبود.» یا روزنامه «شرق» در یادداشتی با عنوان «تعامل سپاه و سنتکام در دوره جدید» به رغم آشکاری دشمنی آمریکا با سپاه، بر ضرورت همکاری و مدارا با آمریکاییها تأکید میکند.
برجام: در شرایطی که اصلاحطلبان توافق هستهای را فراتر از یک برگ برنده دولت مورد حمایتشان، یک بزنگاه و جهش در مسیر پیشبرد پروژه عادیسازی روابط با آمریکا و گرایش به غرب میدانستند و بسیار به آن امید بسته بودند، خلف وعدههای اوباما و در نهایت خروج ترامپ از برجام یک تراژدی را برای این جریان سیاسی رقم زد و اکنون شاهد نوعی آشفتگی و چند پارگی در مواضع این جریان در قبال این توافق هستیم؛ از یکسو فردی همچون «ابراهیم اصغرزاده» فعال سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه «شرق» میگوید: «در شرایط فعلی در حالت بیدولتی به سر میبریم. نه اینکه دولتی نداشته باشیم، بلکه دولتی وجود دارد که در حوزه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی دست پایین را دارد... مهمترین دستاورد دولت که قابل دفاع بود، مسئله برجام بود که الآن به یک وصله ناجور بدل شده است... دولت باید تصمیم جدی بگیرد. اینکه منتظر باشد تا اتفاقی در خارج از کشور بیفتد، مثلاً ترامپ از ریاستجمهوری کنار برود و امثالهم، پدیده خوبی نیست... .» یا روزنامه «سازندگی» در یادداشتی ماندن در برجام را بیهوده میداند؛ اما از سوی دیگر «غلامرضا نظربلند» کارشناس اقتصادی حامی دولت در یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه «شرق» برجام را بسیار مهم میداند و تأکید میکند: «در سال ۹۸ باید... در برجام بمانیم و اگر خروج دیگر کشورهای باقیمانده در آن را شاهد بودیم، خود آخرین آنها باشیم.»
امید به اروپا و مذاکره با آمریکا: در این باره نیز با وجود آنکه بسیاری از چهرههای اصلاحطلب میگویند همچنان به تلاش برای همراه کردن اروپا برای مقابله با سیاستهای ضد ایرانی ترامپ تأکید میکنند؛ اما در همین جریان سیاسی بسیاری تأکید میکنند امید بستن به اروپا وقت تلف کردن است و بار دیگر باید با آمریکاییها مذاکره کنیم؛ چنانکه روزنامه «شرق» در مطلبی با عنوان «اروپا و ایران در لحظه حساس» مینویسد: «برای در پیش گرفتن راهکارهای جدید در سیاست خارجی و جلوگیری از اهداف آمریکا برای انفعال ایران در حوزه دیپلماسی، ابتدا باید از خودمان شروع کنیم و قبل از اینکه بیش از این دیر شود، درصدد تقویت همکاری با کشورهای جهان باشیم. مذاکره اکنون با توجه به حضور مذاکرهکنندگان توانمند در ایران، نگرانی خاصی در پی نخواهد داشت. باید در سیاست خارجی تعدیل لازم را ایجاد کرد.» یا در مصداقی دیگر روزنامه «ابتکار» در یادداشتی نوشته است: «اروپا نه توان و نه تمایل به ایستادن در برابر آمریکا را داشته و در همین راستا تنها از برجام بنا بر مسائل امنیتی و سیاسی خاص خود دفاع میکند؛ در حالی که در مورد پرونده موشکی، حقوق بشر و نیز مسائل منطقهای کاملاً همسو با ایالات متحده آمریکا گام برمیدارد. از سوی دیگر، چرخش از SPV به اینستکس و مشروط کردن آن به دو بند تشخیص مشروطبودن تجارت و تصویب لوایح مرتبط با FATF در ایران نیز بیانگر کاهش چشمگیر سطح مراودات تجاری موردنظر اروپا با ایران است.»
اما چرا اصلاحطلبان که پیشتر در رسانههای متعدد و متحد خود با تمرکز بر یک موضوع اهداف جریان خود را پیگیری میکردند، اکنون چنین به تناقضگویی و سردرگمی و حیرانی دچار شدند؟! تحلیلگران سیاسی از دو زاویه به این مسئله نگاه میکنند؛ برخی معتقدند رأس این جریان و به ویژه در میان چهرههایی که خطمشی اصلاحطلبان را ترسیم میکنند، چند دستگی و اختلاف نظر وجود دارد. برخی اصرار دارند همان مسیر شکستخورده را ادامه دهند و برخی دیگر به راههای جایگزین میاندیشند و این تناقضات بازتابی از این اختلافات است، گروه دیگر با توجه به نزدیک بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی و شرایط بد سبد رأی این جریان برای انتخاب، به دنبال فرستادن پالسهای متفاوت برای جامعه هستند تا به واسطه بازخوردها و واکنشهای افکار عمومی به بهترین رویکرد و مواضع برای بازسازی سبد رأی خود دست یابند.
فروپاشی دیکتاتوری
دولتمردان آمریکا تلاش کردهاند تا با توسل به همه ابزارها، تحریمها را هر چند با افت و خیز، دنبال و پیگیری کنند. به طور قطع بسیاری از قدرتهای بانفوذ اقتصادی و سیاسی خود در برابر دخالتها و دیکتاتوری اقتصادی آمریکا، که خواهان تسلط بر همه بازارهای بینالمللی است، ایستادهاند. امروزه بسیاری از کشورهای صاحب قدرت و مکتب در اقتصاد و سیاست زیر بار سیاستهای تحمیلی آمریکا نمیروند. این وضعیت نقطه مثبتی برای جمهوری اسلامی ایران است تا با ایجاد رخنه در دیوار تحریمهای یکجانبه و آگاهیرسانی به جهان، مانع از دیکتاتوری اقتصادی و سیاسی آمریکا بر کشورها شود.
مرکز جهانی استرس!
بررسیها طی سال 2018 نشان میدهد آمریکاییها نه تنها جزء مضطربترین مردم در سراسر جهان هستند، بلکه بیشترین میزان خشم، استرس و نگرانی را طی یک دهه اخیر تحمل کردهاند. در این تحقیقات که طی سال گذشته با جامعه آماری 151 هزار نفر در بیش از 140 کشور جهان صورت گرفت، مشخص شد 55 درصد مردم آمریکا با استرس مخرب روزانه مواجه هستند و میزان خشم و نگرانی آنها طی یک دهه اخیر به بالاترین سطح خود رسیده است. گفتنی است میانگین استرس جهانی در این نظرسنجی، حدود 35 درصد (تعداد افراد یک کشور که روزانه با اضطراب و تشویش روبهرو میشدند) محاسبه شده است.
افزایش نمایشی صادرات
یکی از الزامات افزایش تولید به صورت پیوسته و نه مقطعی، توجه به تولید صادراتمحور است. اگر چه در ماههای اخیر به لطف افزایش نرخ ارز، صادرات غیر نفتی ایران با افزایش قابل توجهی مواجه بوده اما، این مسئله ارتباطی به نحوه تولیدات ما ندارد و تنها به واسطه کاهش ارزش پول ملی (افزایش صرفه اقتصادی صادرات) رخ داده است. اتفاقاً این افزایش صادرات چون با برنامهریزی قبلی صورت نگرفته، موجب ایجاد مشکلاتی از جمله افزایش قیمت برخی کالاها در داخل کشور نیز شده است؛ برای نمونه محمد شریعتمداری سال گذشته و زمانی که وزیر صمت بود، در گفتوگویی اعلام کرد 95 درصد تولیدات ما غیر صادراتی است و اصلاً قابلیت صادرات ندارد. نکتهای که البته فارغ از میزان درصد اعلامی از سوی وزیر سابق میتواند تا حدودی درست باشد.
مسئولان را بیدار کنید
یکی از راهکارهای اقتصاد مقاومتی و رونق تولید، توجه مسئولان به اقتصاد بدون نفت و مردم پایه شدن اقتصاد است؛ در این میان با توجه به تحریمهای نفتی جدید آمریکا، دولتمردان ایرانی از لزوم توجه دوباره به طرح کاهش وابستگی درآمدهای دولت به نفت سخن گفتهاند. با کاهش وابستگی به نفت پیشبینی میشود میزان ضربهپذیری اقتصاد ایران از تحریمهای بینالمللی کاهش بسیاری پیدا کند.
رایزنها فعال نیستند!
یکی از اعضای شورای مرکزی فراکسیون امید مجلس گفت: «برای بهبود وضعیت صادرات تولیدات داخلی اعم از صنایع دستی و... باید رایزنهای اقتصادی ما بسیار تقویت شوند. ما در بسیاری از کشورها رایزن اقتصادی نداریم و اگر هم داریم این رایزنها مشکلات زیادی دارند که باید به مشکلاتشان رسیدگی شود.» سیدهفاطمه ذوالقدر، نماینده مردم تهران افزود: «بسیاری از رایزنهای اقتصادی ما حدود ۱۰ ماه بود که حقوق دریافت نکرده بودند. باید به این رایزنها انگیزه لازم داده شود؛ برای نمونه ما با کشوری مانند پاکستان میتوانیم ارتباط بسیار خوبی در حوزه اقتصادی و تجاری و بازاریابی محصولاتمان داشته باشیم که این امر نیازمند تقویت دیپلماسی است و نیاز دارد تا رایزنهای ما در حوزههای فرهنگی و اقتصادی در خارج از کشور فعال
باشند.»
حسن خدادی/ بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی و ورود به دهه پنجم انقلاب، رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) خطاب به ملت ایران و به ویژه جوانان ارائه دادند، از سوی تحلیلگران و کارشناسان بسیاری ارزیابی شد و به منزله چراغ راهی برای آیندگان و نسلهای بعدی مد نظر قرار گرفت. یکی از مهمترین موضوعات در بخشهای ابتدایی بیانیه، انعطافپذیر بودن انقلاب و عدم تجدیدنظرپذیری است. رهبر معظم انقلاب در این بیانیه در بیان ویژگیهای انقلاب اسلامی میفرمایند: «انعطافپذیر و آماده تصحیح خطاهای خویش است؛ اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.» انعطافپذیری و عدم تجدیدنظرپذیری دقیقاً دو مفهومی هستند که برخی جریانهای سیاسی، احزاب، گروهها و افراد مختلف نسبت به آنها همواره دچار افراط و تفریط میشوند. به کمک عقلانیتی همراه با ایمان و اراده میتوان مرز میان انعطافپذیری و تجدیدنظرطلبی را فهم و درک کرد.
مفهوم انعطافپذیربودن، در روشها و تاکتیکهای رسیدن به اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی است؛ اما تجدیدنظرطلبی در راستای عبور و تخطی از ارزشها، اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی است. افراد و شخصیتهای زیادی وجود دارند که در برهههای گوناگون انقلاب اسلامی موضعگیریهای متفاوت و بعضاً متضادی به برخی اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی داشتهاند که با هدف تجدیدنظرپذیری در اصول انقلاب اسلامی صورت گرفته است.
یکی از مهمترین موضوعات برای تجدیدنظرطلبی در عرصه سیاست خارجی است. در حوزه سیاست خارجی، عادیسازی روابط با دشمنان انقلاب اسلامی یکی از اصول مهمی است که تجدیدنظرطلبان به ویژه بعد از سال 1376 بر آن تأکید کردهاند و تلاش برای نزدیک شدن به غرب را در دستور کار خود قرار دادهاند؛ بنابراین وقتی تأکید میشود انقلاب اسلامی تجدیدپذیر نیست، دقیقاً در سیاست خارجی در تقابل با غربگرایان و کسانی است که به دنبال بزک کردن سیاستهای آمریکا و چهره خشونتطلب آن کشور هستند؛ اما وقتی رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) در مذاکرات هستهای بر نرمش قهرمانانه تأکید داشتهاند، این امر نشاندهنده مفهوم اولی یعنی انعطافپذیری انقلاب اسلامی در روشها و تاکتیکهای مقابله با آمریکاست. برخی افراد و گروههای سیاسی با تفکرات التقاطی سعی دارند مفهوم انعطافپذیری و تجدیدنظرطلبی را یکسان بدانند و زمانی که نرمش قهرمانانه از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شد، آن را به معنی تجدیدنظر در اصول سیاست خارجی معنی کنند.
در سیاست داخلی نیز موضوعات گوناگونی مانند اقتصاد مقاومتی، اصل 44 قانون اساسی برای خصوصیسازی و مفاهیمی مثل آزادی، اخلاق، استقلال و... دیگر مقولههایی هستند که گرفتار همسانپنداری بین انعطاف و تجدیدنظر شدهاند. برای نمونه فهم استقلال یکی از مهمترین این مفاهیم است. در حالی که جمهوری اسلامی ایران استقلال کشور را به معنی سلطهپذیر نبودن در مقابل قدرتهای بیگانه تعریف کرده و در عرصههای مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تلاش نموده است تا از بازیچه شدن توسط قدرتهای بیگانه اجتناب کند، مخالفان انقلاب اسلامی استقلال کشور را به معنی رابطه داشتن یا نداشتن با کشورهای خارجی تعریف میکنند. همچنین روابط ایران با روسیه و چین برای خنثی کردن سیاستهای خصمانه آمریکا را نوعی انعطاف و تجدیدنظر در اصول مربوط به استقلال کشور دانسته و درصدد چنین روابطی با آمریکا و متحدانش هستند. آنها استفاده از پایگاههای نظامی ایران توسط جنگندههای روسیه برای حمله به داعش را تجدید نظر در اصول استقلال تعریف میکنند؛ در حالی که این موضوع انعطافی در تاکتیکهای نظامی بین دو کشور متحدی است که در مقابل تروریستهای تکفیری عملیاتی شده است و به معنی عدول از اصول مربوط به استقلال کشور نیست.
چنین مثالهایی نشان میدهند که دو مفهوم انعطافپذیری و عدم تجدیدنظرطلبی از سوی انقلاب اسلامی ایران دقیقاً به معنی انعطاف در تاکتیکها و روشها و ثبات قدم و پایبندی به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی ایران است. وقتی موضوع دفاع از مستضعفان و مقابله با استکبار جهانی مطرح میشود یا زمانی که برای تحقق عدالت در کشور و در سطح جهانی مطرح میشود، دقیقاً هدف مورد نظر انقلاب اسلامی و اصولی که به آن پایبند است، غیرقابل خدشه و تجدید نظر است؛ اما رسیدن به هر یک از این اصول و آرمانها نیازمند تاکتیکها و روشهایی است که ممکن است در زمانها و مکانهای گوناگون انعطافپذیر باشند و شکلها و روشهای مختلفی برای رسیدن به آنها وجود داشته باشد.
نوع حضور ایران در کشورهایی مانند عراق، سوریه، یمن، بحرین، لبنان و... دقیقاً نشاندهنده تفاوت جدی میان انعطاف در روشها و پایبندی به اصول و عدم تجدیدنظر در آنهاست. اینکه ایران در بحرین و یمن مانند سوریه و عراق حضور پررنگی ندارد، به معنی تجدید نظر در اصول سیاست خارجی خود نیست، بلکه انعطاف در روشها و تاکتیکها بنا به مقدورات و محذورات زمانی و مکانی است و درک این تفاوت برای هر انقلابی پایبند به اصول جمهوری اسلامی ایران ضروری است. تفکیک میان انعطاف و تجدیدنظر از ضرورتهای جدی به شمار میآید که آیندگان انقلاب اسلامی آن را بیشتر درک خواهند کرد.
حسین قمی/ ورود نیروهای حشدالشعبی به عرصه کمکرسانی به سیلزدگان استان خوزستان، از سوی برخی رسانههای داخلی و خارجی و سلبریتیها که معمولاً تحلیل جامعی نسبت به اتفاقات پیرامون ندارند، مورد خدشه قرار گرفت؛ در حالی که همچنان در برابر کارشکنیهای آمریکا برای رسیدن کمکهای خارجی به سیلزدگان ایرانی و هزاران مسئله مهم سکوت کردهاند. در سروصدای منتقدان و مخالفان نیتی جز جوسازی و ایجاد نفرت بین مردم ایران و عراق نیست؛ اما بد نیست برای باز شدن گرههای ذهنی توضیحات اساسی داده شود. قبل از هر چیز باید پرسید آیا منتقدان از ماهیت اصلی حضور نیروهای نظامی ما در کشورهای سوریه، عراق و... خبر دارند یا نه؟ اصلاً آیا میخواهند با عدم دخالت احساسات و تحریک اجانب به این ماهیت برسند؟ چرا سلبریتیهایی که برای کودکان کار در کشورهای دیگر دل میسوزانند، که البته بحق هم هست، نمیتوانند برای مردم عراق، افغانستان، سوریه و لبنان دل بسوزانند و حضور مستشاران نظامی ایران در عراق را درک کنند؟ این تفاوت در دیدگاه و اندیشه از کجا نشئت میگیرد؟
کمک به کمتوان و مستضعف یک حس انسانی است که برخی انسانها این حس را در وجود خود نمییابند یا کمتوان و مستضعف را با اغراض سیاسی باز تعریف میکنند. ما بنابر حس انسانی، خود را به کمک مستضعفین مقید میدانیم. همانطور که نیروهای متخصص پزشکی به کمک بیماران میشتابند، هنرمندان، معلمان و متخصصان هر رشته برای کمک به هموطنان و مردم ضعیف در سراسر جهان احساس مسئولیت میکنند، نیروهای نظامی ما هم برای کمکهای نظامی به مردم مستضعف جهان کمک مشورتی و تخصصی میکنند. حس انساندوستی به ما میگوید برای هر انسانی در هر نقطهای از جهان حتی در کشوری که سالها با ما دشمنی کرده، زندگی خوب، شادی، پیشرفت، سلامتی و امید بخواهیم. حس انساندوستی به ما میگوید حتی برای مردم ایالات متحده و یهودیان فلسطین اشغالی و حتی مردم کشورهای ضعیف آفریقایی و... همان را بخواهیم که برای خود میخواهیم؛ اما چرا عدهای نگاهشان به مردم اروپا متفاوتتر است با مردم آفریقا؟ چرا کشته شدن مردم مسلمان برای آنها عادی شده؛ ولی با کشته شدن مردم فرانسه عزادار میشوند؟ این تفاوت دیدگاه فقط در نژادپرستان دیده میشود. آیا همگامی و همسخنی با نژادپرستان شکبرانگیز نیست؟!
یکی دیگر از موضوعات مطرح شده این بود که کشوری که جوانان ما را کشته است، در کشور ما چه میکند؟ این حرف نهایت نژادپرستی شخص را میرساند، چه آنکه برای کشورهای دیگر همین اتفاقات افتاده؛ اما اکنون در کنار هم به طور مسالمتآمیز زندگی میکنند. اما آیا میدانیم شیعیان عراق یعنی همان نیروهای حشدالشعبی، کسانی هستند که سالها در چاههای فاضلاب و کوهها و بیابانها و خرابهها و مکانهای غیرمتعارف زندگی میکردند برای آنکه از دسترس نیروهای بعثی دور باشند تا آنان را به اجبار به جنگ با ایرانیان نفرستند. آیا میدانیم صدام در انتفاضه شعبانیه پانصدهزار شیعه را کشت تا انتقام تمکین نکردن آنها از جنگ با ایرانیان را بگیرد؟ چرا سلبریتیهای ما اینقدر اصرار دارند برچسب ننگ بیسوادی و بیبصیرتی را روی خود بچسبانند؟! این همگامی و همسخنی با دشمن شکبرانگیز نیست؟!
چه دلیلی دارد سلبریتیهای ما آتش نفرت جنگ را مشتعل کنند؟ آیا نفع خاصی از این ایجاد نفرت عایدشان میشود؟ این عصبیت و حساسیت در فرهنگ شیعه جایی ندارد، اگر سیاسیون و سلبریتیها معتقد به فرهنگ شیعی و دوری از نژادپرستی هستند، باید به جای دمیدن در این خاکستر سرد به مهربانی و محبت توصیه کنند. ناگفته نماند، در خاک عراق هم برخیها که با عَلَم استقلالخواهی، رویکردهای ضد ایرانی را دنبال میکنند، بهتازگی به حشدالشعبی گفتهاند در مقابل سیل و برای کمک به سیلزدگان، اول عراق و سپس کشورهای همسایه! آنجا هم کسانی هستند که نژادپرستی را دنبال کنند. در هر صورت مدعیان سیاسی در کشور ما هر از چند گاهی به یک جنجال نیاز دارند و جنجال نیز به آسمان و ریسمان بافتن نیاز دارد که این موضوع هم یکی از آنهاست؛ اما بحمدالله تیر آنها به خطا رفت و نتوانستند احساسات نژادپرستانه خود را به جامعه تحمیل کنند.