نجاح محمدعلی، کارشناس سیاسی خطاب به مجریان و کارشناسان یک شبکه ضد انقلاب میگوید: شما که خارج از کشور هستید و به امکانات خوبی دسترسی دارید، چه کمکی به سیلزدهها در ایران کردید! شما که از تحریم هلال احمر و... دفاع میکنید حق ندارید دخالت کنید
و حرف بزنید!
هادی محمدی/ فتوای مرجعیت اعلی عراق در اعلام وجوب جهاد کفایی برای مقابله با تروریسم داعشیـ وهابی، یک سرفصل مهم در تحولات راهبردی در غرب آسیا بود. هجوم جوانان غیور عراقی به مراکز نامنویسی و ساماندهی که یگانهای نظامی با هویت جدید مردمی تشکیل دادند، یک رخداد نظامی ارزیابی میشود که پروژه تروریستی برای بر هم زدن ژئوپلیتیک منطقهای و ساقط کردن حکومتهای مستقل و مردمی را عقیم گذاشت و نابود کرد. این اقدام به دلایل گوناگونی، دارای ارزش نظامی سرنوشتساز بود.
ویژگی پروژه تروریستی
داعشی- وهابی
ویژگی پروژه تروریستی داعشی-وهابی این نبود که عقبهای از یکصد کشور جهان و با هدایت سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی قدرتهای جهان و حمایت مالی دیکتاتورهای عربی دارد، بلکه این پروژه از یک چتر نقابدار حمایتی غربی با نام ائتلاف مبارزه با تروریسم برخوردار بود تا نقشه راه و گامهای برنامهریزی شده را به ثمر برساند؛ یعنی ظرفیت تروریستی حداقل چهار صد هزار نفری در عراق و سوریه، از طریق یک شبکه نظامی، اطلاعاتی و مراقبتی غربی که هزاران نظامی را شامل میشوند، مدیریت و هدایت میشد.
مقامات نظامی آمریکایی به صراحت اعلام کردند، عمر این پدیده تروریستی 30 سال خواهد بود؛ البته این عمر سی ساله را، دوره مبارزه با آن معرفی کردند؛ یعنی کار ویژه این پدیده تروریستی در غرب آسیا باید این دوره زمانی را در بر گیرد. آنچه موجب شد حشدالشعبی در یک دوره سه ساله، بساط داعش را در هم بپیچد، توانمندیهای نظامی آن نبود؛ چرا که تروریسم داعش از همه جنگافزارهای پیشرفته و حمایتها و تجارب و مدیریت گسترده غربی بهرهمند بود؛ بلکه این پیروزی مدیون و متکی بر مؤلفههای دیگری بود که حشدالشعبی را به یک عنصر استراتژیک منطقهای و به موازات دیگر سازمانهای مقاومت منطقهای قرار داده است.
مؤلفههای قدرت حشدالشعبی
عقبه و تکیهگاه مرجعیت بزرگ عراق که یک حمایت و مشروعیت فرامذهبی را برای قوای مردمی حشدالشعبی عراق تولید میکرد، باید در کنار فراگیری از همه طوایف و مذاهب و آحاد مردم عراق به عنوان اولین مؤلفه قدرت آن در نظر گرفته شود؛ چرا که حشدالشعبی، دفاع از تمامیت ارضی و مردمی کامل را در دستور کار خود داشت. این ویژگی دقیقاً مقابله با راهبرد طراحان تروریستی غربی بود که ریشههای طایفهگری و منطقهگرایی و زمینههای تجزیه عراق را دنبال میکردند.
ویژگی دیگر حشدالشعبی که هویت استراتژیک امروزی را برای آن به وجود آورده است، بهرهمندی از فرهنگ جهادی، غیر کلاسیک، ایثارگرانه و نامتقارن بود که از اهرمهای کنترلی آمریکا و کشورهای غربی در امان بود و قادر نبود در روند اقدامات و تلاشهای حشدالشعبی و مبارزه با تروریسم داعش اثرگذاری کند. این فرهنگ جهادی و نامتقارن، از طریق پیوند فوری حشدالشعبی با مستشاران ایرانی شکل گرفت که از اولین ساعات تهدید داعش با همه امکانات مورد نیاز برای مبارزه با داعش و با دعوت رسمی دولت مالکی وارد عراق شدند.
آمریکا و دولتهای حامی تروریسم از همان ابتدا، هر گونه حمایت لجستیکی و جنگافزار را که در اختیار حشدالشعبی قرار گیرد، ممنوع اعلام کردند و همین امر موجب شد به جز همراهی مستشاران نظامی ایرانی برای آموزش، سازماندهی و طراحی نظامیـ عملیاتی نیروهای حشدالشعبی، لجستیک کامل آنها نیز از سوی سپاه پاسداران صورت گیرد. این رفتار برادرانه و همراهی ایثارگرانه که خون مستشاران نظامی ایران و نیروهای حشدالشعبی را عجین کرده و در دفاع از عراق و همه مردم این کشور، از همه اقوام و طوایف، در مقابل داعش بر زمین ریخت، باوری عمیق در پیوند دو ملت و کشور به وجود آورد تا مرزهای جغرافیایی و سیاسی در مقابل آن کمرنگ شوند.
این روابط عمیق موجب شد مناسبات نظامی ایران و عراق، فراتر از بده بستانهای رایج و امتیازخواهی رندانه که معمولاً آمریکا و متحدان عرب منطقهای آن با عراق داشتند، خود را به اثبات برساند. حشدالشعبی و مقامات عراقی با جان خود احساس کردند که همراهی و جانفشانی مستشاران ایرانی، فقط برای نجات کشور و مردم عراق و قدرتمند کردن آنها در مقابل پروژههای استعماری است و قدرت عراق را قدرت خود میدانند. این باور عمیق فقط در جامعه بزرگ شیعه عراق تجلی نداشت، بلکه بقیه مخلوقات و گروههای اجتماعی عراق از کرد، ترکمن، ایزدی و مسیحی و به ویژه اهل سنت عراق نیز آن را با چشم خود دیدند. این همبستگی انسانی و اسلامی همان رخدادی است که غرب وحشی و ابزارهای تروریستی آن قادر به تحمل و پذیرش آن نبودند؛ به ویژه اینکه این فرهنگ جهادی و ایثارگری و دفاع از کیان اسلامی در بین جوانان عراقی نیز ریشه داشت و اولین گروههای مدافع حرم تحت نام «مقدس العباس» وارد سوریه شده بودند.
حشدالشعبی و گروههای مقاومت دیگر جرقه شکلگیری امت واحده
این تجربهای بزرگ بود؛ چرا که به جز دستاوردهای نظامی در مبارزه با داعش و امنیتسازی برای عراق و سوریه و منطقه، گروههای مقاومت منطقهای در کشورها را بدون اینکه مرزهای مصنوعی و جغرافیایی را مانعی برای همدلی و همبستگی بدانند، در یک پیکره واحد، همفکر، هم معیار و همراه در کنار هم قرار داد. این جرقه آغازین برای شکلگیری امت واحده اسلامی است که بر پیکر استعمارگران، صهیونیسم و دیکتاتورهای دستنشانده کشورهای عربی لرزه انداخته است. این پدیدهای است که حشدالشعبی و گروههای مقاومت منطقهای و محور اصلی آنها را که سپاه پاسداران است، به خار چشم قدرتهای استکباری تبدیل کرده و با حربهای ناکارآمد آنها را تحریم یا متهم میکنند. اگر امروز شاهد حضور یگانهای مهندسی و نیروهای داوطلب از حشدالشعبی عراق برای کمکرسانی به مردم سیلزده جنوب کشور هستیم، این بازتاب و استمرار همان رخدادی است که فاطمیون افغانستان و دیگر گروههای مقاومت برای مشارکت در مبارزه با داعش و دفاع از کیان اسلامی و سیاسی کشورهای مستقل در عراق و سوریه شاهد بودیم.
امروز در کنار حشدالشعبی مجموعههایی از حزبالله لبنان و فاطمیون افغانستان و دیگر جهادگران مقاومت منطقهای را در خوزستان شاهد هستیم که وظیفه کمکرسانی به مردم ایران را همانند یک واجب کفایی در مبارزه با داعش تلقی میکنند. اگر برخی حلقومهای آلوده از حضور نیروهای مقاومت برای کمکرسانی به مردم سیلزده نعره میزنند، آن را باید فریادهای استکبار، صهیونیسم و دیکتاتورهای عربی شکستخورده بدانیم که به جز ناکامی در پروژه تروریسم داعش، بنیان نفوذ استعماری و نامشروع آنان را به خطر انداخته و چشماندازی تاریک روی آنان قرار داده است. ایثارگری و جانفشانی مستشاران ایرانی در عراق و سوریه و چند دهه قبل در لبنان و افغانستان امروز به بار نشسته و به موازات همافزایی و همدلی در مقابل تهدیدات و چنگاندازیهای استعماری و استکباری «ید واحده» هستند و به آن پاسخ میدهند.
محمدرضا فرهادی
کارشناس بین الملل
پس از هفتهها تهدید به عدم تمدید معافیت خرید نفت از ایران و به صفر رساندن نفت ایران از سوی دولت آمریکا، وزارت خارجه این کشور اعلام کرد ترامپ قصد تمدید معافیتهای تحریمی ایران را ندارد و کشورهای خریدار نفت ایران باید واردات نفت از ایران را قطع کنند. آمریکا از آبان ماه سال گذشته به مدت شش ماه به هشت کشور خریدار نفت ایران معافیت تحریمی داده بود که با پایان آن در 15 اردیبهشت ماه سال جاری، این کشورها نباید نفت ایران را خریداری کنند. براساس تصمیم دولت آمریکا باید چند فرض را برای آینده در نظر گرفت که براساس آنها، پیامدها و آینده بازار نفت پیشبینی میشود: الفـ کشورهای واردکننده نفت ایران مانند هند، چین و ترکیه به تحریمهای آمریکا پایبند باشند و هیچگونه نفتی از ایران خریداری نکنند. بـ بازار با کمبود نفت مواجه شود و همین امر به شوک قیمتی در بازار مصرفی منجر شود. جـ عربستان و امارات بنابر مواضع اعلامی خود کمبود نفت ایران را جبران کنند. دـ ایران در برابر تحریمهای اعمالشده واکنش نشان دهد.
بر اساس این چهار فرض، میتوان پیامدها و آینده بازار را برحسب گزینهها به ترتیب زیر عنوان کرد:
۱ـ بر اساس فرض اول کشوری مانند چین روزانه به طور متوسط 700 هزار بشکه نفت از ایران خریداری میکند. این کشور از سه منظر توان چشمپوشی از نفت ایران را ندارد: ـ جایگزینی برای نفت ایران وجود ندارد؛ ـ آمریکا بنابر جنگ اقتصادی با چین، به دنبال وارد کردن ضربه به این کشور از دریچه انرژی است؛ ـ در صورت تمایل چین به جایگزینی نفت ایران، این کشور باید نفت خود را از کشورهای عربی خریداری کند. از این منظر نگرانی اصلی چین وابسته بودن کشورهای عربی به آمریکاست که چنانچه جنگ تجاری با آمریکا به اوج برسد، این کشورها از حربه انرژی علیه چین به نفع آمریکا استفاده کنند.
هندوستان نیز با توجه به مقرون به صرفه بودن نفت ایران از بُعد خرید مانند مسافت و حق بیمه، مرغوب بودن نفت ایران و تمایل شرکتهای خصوصی برای خرید نفت از ایران، احتمالاً به تحریمهای آمریکا پایبند نخواهد بود. ترکیه نیز بر اساس مناسبات دوجانبه، همسایگی با ایران و نیاز شدید این کشور به انرژی ایران به دلیل کمبود منابع زیرزمینی با تحریمهای آمریکا همراهی نخواهد کرد.
۲ـ فرض دوم شوک قیمتی در بازار نفت است. این امر طی چند روز گذشته تأثیرات خود را با افزایش قیمت نفت نشان داد.
۳ـ در رابطه با فرض سوم و اعلام جایگزینی نفت عربستان و امارات با نفت ایران باید به چند نکته توجه کرد: ـ عربستان و امارات توان ۲ میلیون بشکه نفت صادراتی ایران را حداقل در مقطع فعلی ندارند و این اعلام آمادگی بیشتر جنبه روانی دارد. بارها مسئولان این کشورها اعلام کردهاند که ظرفیت آنها در مقطع فعلی بسنده کردن به وضع موجود است. ـ عربستان روزانه 12 میلیون بشکه نفت تولید میکند. این میزان تولید در خوشبینانهترین حالت است که سهم بازار مصرفی ۱۰ میلیون بشکه است. عرضه بیش از این به بازار مساوی است با کاهش قیمت نفت در بلندمدت که بودجه کشورهای نفتی در آینده را کاهش میدهد. ـ عربستان سعودی در بهترین حالت توان جایگزینی 500 هزار بشکه نفت را دارد. خالدالفلاح وزیر انرژی عربستان نیز اعلام کرده است که توان بیش از این در مقطع فعلی امکانپذیر نیست.
۴ـ بر اساس فرض چهارم و با احتمال کاهش فروش نفت، ایران میتواند در برابر کنش آمریکا واکنش متناسب انجام دهد. این واکنش بر اساس مسائل موجود متفاوت خواهد بود. در رابطه با این فرض یک نکته کلیدی باقی خواهد ماند و آن مسئله مقاومت ایران است. با فرض کاهش صادرات نفت و مقاومت ایران، آخرین گزینه واشنگتن که به نوعی فشاری غیر مسلحانه است به سنگ خواهد خورد و راهبردهای آینده آمریکا برای فشار بر ایران با چالش جدی مواجه خواهد شد.
محمدرضا مرادی/ روابط روسیه با ناتو پس از دوران جنگ سرد در بدترین شرایط خود به سر میبرد. پس از بحران اوکراین، سران ناتو، موضعگیریهای گوناگونی علیه روسیه داشتند و حتی در مواقعی کار به تهدید نظامی علیه روسیه رسید. ناتو روسیه را تهدید کرد که اگر بخواهد نیروی نظامی وارد اوکراین کند، پیمان آتلانتیک شمالی نیز از اوکراین دفاع خواهد کرد؛ اما صحبتهای اخیر معاون وزارت خارجه روسیه نشاندهنده تقابل شدید مسکو با ناتو است. «الکساندر گروشکو» معاون وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرد که ناتو خود را از دستور کار روابط دوجانبه با روسیه خارج کرده و روابط دو طرف قطع شده است. همچنین هیچ نشانهای مبنی بر تغییر این رویکرد دیده نمیشود؛ اما دلایل تشدید اختلافات میان روسیه و ناتو چه بوده و چشمانداز آن چگونه خواهد بود؟
بررسی تاریخ ناتو نشان میدهد این پیمان امنیت جمعی، تاکنون شاهد سه مرحله از تحولات بوده است؛ از پیدایش تا فروپاشی شوروی، پس از پایان جنگ سرد و از حادثه یازده سپتامبر به این سو. بنیان اولیه ناتو که فلسفه وجودی آن ایجاد کمربند امنیتی به دور دموکراسیهای غربی و محاصره ابرقدرت شرق و اقمارش بود، در پیمان بروکسل گذاشته شد. با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، دشمن راهبردی ناتو از صحنه بینالمللی حذف شد؛ در حالی که مأموریت جدید ناتو در بالکان و خارج از مرزهای اروپای غربی، تحول جدیدی را در رویکرد دفاعی ناتو به وجود آورد. روسیه در سال 1991 به عضویت «شورای همکاری آتلانتیک شمالی» درآمد. علاوه بر این، با امضای قرارداد «دیتون» در سال 1997 برخی نیروها و تجهیزات نظامی خود را به رهبری ناتو به عنوان نیروهای حافظ صلح به بوسنی و هرزگوین فرستاد؛ اما بحران کوزوو در سال 1999 سبب تشدید اختلافات میان روسیه و ناتو شد؛ زیرا مسکو با حملات نظامی به کوزوو مخالفت کرد و حملات ناتو به این منطقه همکاری دو طرف را به حالت تعلیق درآورد. البته این تعلیق چندان دوام نیاورد و در سال 2002 توافق رم میان مسکو و ناتو در مورد تعمیق همکاریها امضا شد. حمله روسیه به گرجستان در سال 2008 بار دیگر روابط ناتو و مسکو را وارد تنش کرد؛ اما در دوره باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا، روابط با روسیه بار دیگر بهبود یافت و حتی توافق لیسبون میان ناتو و روسیه در سال 2010 امضا شد.
در واقع پتانسیلهای اختلاف میان ناتو و مسکو از زمانی فعال شد که پوتین به شدت نسبت به دخالت قدرتهای خارجی در حیاط خلوت روسیه حساسیت نشان داد. سیاست گرایش به شرق ناتو نیز عملاً برخلاف این نگاه بود. علاوه بر آن اختلافات دو طرف در سوریه نیز این شکاف را گسترش داد. قطع روابط نظامی و غیر نظامی میان ناتو و مسکو در برهه کنونی به این دلیل است که به تازگی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی برگزاری رزمایشی را با حضور نیروهای کشورهای بلغارستان، یونان، کانادا، آمریکا، هلند، رومانی، گرجستان، اوکراین و ترکیه در دریای سیاه آغاز کرده است. دو روز مانده به پایان این رزمایش نیز، روسها برای دومین بار در سال 2019 از آغاز رزمایش خود در دریای سیاه خبر دادند. صفآرایی دو طرف در دریای سیاه در حالی شکل گرفت که اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) برای گرامیداشت هفتادمین سالگرد تأسیس خود در آمریکا گرد هم آمدند و بر اتخاذ تدابیر جدیتر علیه روسیه و افزایش نیرو در دریای سیاه به توافق رسیدند.
در دکترین و چشمانداز سیاست خارجی مسکو، گسترش ناتو به شرق خط قرمزی محسوب میشود که گذر از آن تحت هیچ عنوانی برای مقامات روسی موضوعیت ندارد. علاوه بر این، رقابت ژئوپلیتیکی ناتو و روسیه افزایش یافته است. ناتو پس از فروپاشي شوروي، در سه مرحله طي سالهاي 1999، 2004 و 2009 برخي كشورهاي اروپاي شرقي را كه پیشتر در قلمرو شوروي قرار داشتند به عضويت اين سازمان درآورد. علاوه بر این حمایت ناتو از خروج آمریکا از پیمان موشکی با روسیه نیز بر تعمیق بحران دوجانبه افزوده است. در عین حال اقدامات ناتو به ویژه استقرار سامانههای ضد موشکی در شرق اروپا به سوءظن روسها درباره اهداف واقعی ناتو بیش از پیش افزوده است. از دیدگاه مسکو، هدف واقعی این اقدام، تضعیف توان بازدارنده هستهای راهبردی روسیه است. به نظر میرسد تنش میان روسیه و ناتو همچنان رو به افزایش باشد. نکته کانونی این تنش در شرایط کنونی نیز دریای سیاه خواهد بود؛ زیرا روسها در حال تقویت ناوگان خود در این منطقه هستند.
سلیمان غفاری/ کشور سودان بهدنبال موج بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۱ م، که شعلههای آن از تونس آغاز و به کشورهای لیبی، مصر و یمن کشیده شد، با تظاهرات گسترده مردمی مواجه شد؛ اما توانست با وعده برخی آزادیهای سیاسی، ارائه کمکهای اقتصادی و نوید اشتغال برای جوانان، از موج اول این اعتراضات به سلامت عبور کند؛ اما موج دوم این اعتراضات حدود چهار ماه پیش و در پی بحران اقتصادی و افزایش قیمت سوخت در این کشور جرقه زد که بعدها سطح این اعتراضات به برکناری عمرالبشیر از قدرت منتقل شد و مردم خواستار اتمام حاکمیت سی ساله وی در سودان شدند. نیروهای امنیتی سودان در ابتدا با خشونت و استفاده از قوه قهریه به خواستههای معترضان پاسخ دادند و به بازداشت گسترده مخالفان پرداختند؛ اما این دستگیریها راه به جایی نبرد و نتوانست مانع اعتراضات مردمی شود.
عمرالبشیر، رئیسجمهور سودان، که با کودتای نظامی علیه صادقالمهدی نخستوزیر وقت به قدرت رسیده بود، با کودتای نظامیان از قدرت برکنار شد. اصرار بر گرایشها و تمایلات ضد غربی و اخوانی و حمایت از فلسطینیها، سبب شده بود مردم از بسیاری مشکلات جاری در کشورشان که، عمدتاً اقتصادی بود چشمپوشی و همچنان از دولت حمایت کنند؛ اما بهمحض چرخش عمرالبشیر به سوی کشورهای عربی خواستار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و همچنین نزدیکی و میل به کشورهای غربی، نگاه مردم نیز به دولت تغییر کرد.
به نظر میرسد شعارهای انقلابی معترضان سودان، بار دیگر خاطره شعار حماسی «الشعب یرید اسقاط النظام»؛ ملت خواستار سرنگونی نظام است، را که شعار اصلی بیداری اسلامی سال ۲۰۱۱ به بعد بود، در کشورهای عربی زنده کرد؛ اما آنچه در سودان اتفاق افتاد بیشتر با کودتای السیسی علیه محمدمرسی شباهت دارد؛ هر چند مرسی تنها یک سال حکومت کرد و بشیر حدود سه دهه است که در رأس قدرت قرار دارد. در سودان، وضعیت شبیه کودتای السیسی است و ارتش به طور مستقیم گرداننده اوضاع است؛ اما شواهد متعدد نشان میدهد مثلث ریاض، ابوظبی و قاهره در کودتای این کشور نقش جدی داشته و دارد. اگر به خواستهها و روند مبارزات مردم سودان و مصر نگاهی بیندازیم، با این مسئله مواجه خواهیم شد که تشابهات بسیاری میان این حرکتها وجود دارد و ممکن است سودان هم ادامهدهنده بیداری اسلامی باشد. همچنین اگر مردم، نخبگان و فعالان سیاسی و مدنی سودان در صحنه سیاسی حضور نداشته باشند، این خطر وجود دارد که مدلی شبیه به مصر در این کشور تکرار شود. این خطر در سودان جدی است، به ویژه اینکه فرایند انتقال قدرت در این کشور طولانیمدت است و احتمال اینکه نظامیان به راحتی قدرت را به غیر نظامیان واگذار نکنند بعید نیست؛ گرچه برای فرونشاندن خشم و اعتراضات مردمی در ظاهر اعلام کردند که قدرت به غیرنظامیان واگذار خواهد شد. در هر حال آنچه مهم است و باید مدنظر قرار بگیرد، نتایجی است که از چنین اقدامات و اعتراضهایی به دست میآید؛ بنابراین هنوز که چالش بین مردم و دولت نظامی سودان گامهای اولیه را بر میدارد، زود است که حکم صادر کنیم و نتیجه بگیریم.
در مجموع پیرامون کودتای سودان میتوان به سه هدف تحلیلی زیر اشاره کرد:
1ـ با کودتای نظامی در سودان گامی پیشدستانه برداشته شد؛ زیرا محتمل بود با پیشرفت مخالفتهای واقعی با عمرالبشیر و موفقیت این تعارضها و مخالفتها در ایجاد تغییر و تحول اساسی در سودان، نقش این کشور در یمن هم تغییر ماهیت بدهد.
2ـ هدف دوم از ایجاد کودتای نظامی در سودان خاتمه دادن به ایفای نقش کشورهای قطر و ترکیه در سودان با اعمال تسلط مهره سعودیها و اماراتیها بر این کشور است.
3ـ هدف سوم تسهیل و هموارسازی ارائه کمکهای مالی عربستان و امارات به سودان با کنار زدن عمرالبشیر است که تحت تحریمهای بینالمللی قرار دارد تا بدینسان با آرام کردن فضای افکار عمومی در سودان بستر توسعه حضور نظامی این کشور در یمن فراهم شود.
با وجود این سودان روزهای مهم و سرنوشتسازی را پیش رو دارد. چنانچه مردم به توافق پشت پرده رهبران اعتراضات با ارتش رضایت دهند، انقلاب و بیداری مردم سودان هم سرنوشتی جز انقلاب مصر نخواهد داشت.
فرزان شهیدی/ عمرانخان، نخستوزیر پاکستان، اول اردیبهشت سال جاری برای دیداری دو روزه به ایران سفر کرد. او در ابتدای سفر خود به مشهد رفت و سپس وارد تهران شد و با مقامات جمهوری اسلامی، از جمله رهبر معظم انقلاب دیدار و گفتوگو کرد.
عمرانخان در سفر به ایران دو هدف مهم را مد نظر داشت: مسائل امنیتی و مسائل اقتصادی.
در بعد امنیتی دو کشور ایران و پاکستان با توجه به مرز طولانی (حدود 950 کیلومتر) و ناامنیهایی که گروههای تروریستی در دو طرف مرز ایجاد میکنند، قرار شد با همکاری دو طرفه، نسبت به خطوط مرزی نظارت بیشتری صورت گیرد.
در این راستا، حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان، در دیدار با نخستوزیر پاکستان، از تشکیل «نیروی واکنش سریع مشترک» در مرزهای دو کشور برای مبارزه با تروریسم خبر داد.
پیش از سفر عمرانخان به ایران، شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان از تهیه «راهکار ششگانه» برای تقویت امنیت مرزهای مشترک دو کشور و استقبال طرف ایرانی از حصارکشی در مرز خبر داده بود.
روحانی در نشست خبری مشترک با عمرانخان با اشاره به حملات در مناطق مرزی دو کشور، افزود: «خوشحالیم طرف پاکستانی گروهکهایی را که فعالیتهای غیر انسانی دارند، تروریست اعلام کرده و با آنها برخورد میکند.»
عمرانخان هم در این نشست خبری تأکید کرد: «همه گروههای سیاسی در پاکستان به این نتیجه رسیدهاند که نباید اجازه بدهیم گروههای شبهنظامی از خاک پاکستان برای اقدامات تروریستی علیه کشورهای دیگر استفاده کنند. پاکستان نیز در معرض حملات تروریستی قرار دارد.»
تأسیس مقر جدید فرماندهی نیروهای ارتش در شهر تربت ایالت بلوچستان پاکستان، تشکیل یگان جدید در نیروهای سپاه مرزی، تشکیل مرکز مشترک مرزی و گشت مشترک مرزبانان دو کشور و نظارت مرزهای مشترک با استفاده از بالگرد، از جمله اقدامات مشترک امنیتی میان دو طرف خواهد بود.
در عرصه اقتصادی نیز دو طرف نسبت به افزایش روابط تجاری و اقتصادی توافق کردند. حجم مبادلات تجاری دو طرف حدود 3/1 میلیارد دلار در سال است و امید میرود با توسعه تجاری و بنادر و خطوط راه آهن دو کشور، این رقم تا سال 2021 به 5 میلیارد دلار افزایش یابد.
همچنین روحانی به عمرانخان وعده داد ایران حاضر به تأمین نیازهای نفت و گاز پاکستان بوده و صادرات برق به این کشور را به ده برابر میزان فعلی افزایش خواهد داد. رئیسجمهور ایران همچنین گفت، هر دو کشور علاقهمند هستند دو بندر چابهار و گوادر در ایران و پاکستان روابط بیشتری با یکدیگر داشته باشند.
تأکید نخستوزیر پاکستان برای گسترش رابطه با تهران نشان میدهد، پاکستان سعی دارد با مشی میانهروی در بحبوحه تحولات منطقه (به ویژه تحرکات عربستان سعودی در جهت دور کردن دو کشور از یکدیگر)، مناسبات کشورش را با ایران توسعه دهد.
این در حالی است که به گفته یکی از نشریات پاکستانی دو کشور با وجود آنکه از نظر فرهنگی، زبانی و مذهبی اشتراکات فراوانی دارند، اما نتوانستهاند به خوبی از این ظرفیتها بهرهبرداری کنند.
با توجه به ترکیب هیئت همراه عمرانخان در سفر به ایران، قرار شد در حوزههای دیگر، از جمله بهداشت، صنعت و علوم و فناوری، میان دو کشور همکاریهای تازهای شکل بگیرد.
در پایان باید گفت، تحکیم و توسعه روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران و پاکستان به عنوان دو همسایه، راهبردی است که دو طرف بر آن توافق کرده و ضمن تأمین منافع مشترک، مانع دخالت و سنگاندازی دشمنان جمهوری اسلامی ایران، به ویژه آمریکا و عربستان سعودی خواهد شد.
به همین دلیل، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نخستوزیر پاکستان و هیئت همراه، ارتباط ملتهای ایران و پاکستان را ارتباطی قلبی و عمیق برشمردند و تأکید کردند روابط دو کشور با وجود دشمنیهای بیگانگان، باید هر چه بیشتر مستحکم و تقویت شود.
یورونیوز: پس از خروج آمریکا از برجام و در حالی که دست ایران از برگهای برنده برای چانهزنی خالی به نظر میرسد، بعید است که این کشور، دستکم در کوتاهمدت در موضع ضعف حاضر شود و با ایالات متحده مذاکره کند. به نظر میرسد. دولت روحانی، با پذیرش تحت نظارت رفتن کامل فعالیتهای هستهای ایران در برجام، بزرگترین اهرم فشار خود را از دست داده است. آنچه در اختیار این کشور میماند، حضور نظامی مستقیم یا نیابتی در منطقه و تهدید متحدان سنتی آمریکا است.
جین دین، تحلیلگر نظامی آمریکا: بدترین جنایتکاران در آمریکا به بالاترین مقامات سیاسی رسیدهاند. ایران کارنامه خوبی برای غلبه بر تحریکات و حوادث دارد. پنتاگون به دنبال حملات ساختگی به نام سپاه ایران است. نئوکانهای طرفدار جنگ در کاخ سفید در میان نظامیان وزارت دفاع محبوب نیستند.
روزنامه هیل: وزیر خارجه آمریکا در جلسهای با گروهی از رهبران جامعه آمریکایی گفت، ترامپ به هیچ وجه به دنبال تغییر نظام سیاسی ایران از طریق مداخله مستقیم نظامی نیست.
اسپوتنیک: ایرانیها حتی اگر همه شروط پمپئو و ترامپ را بپذیرند و هر آنچه آمریکا میگوید اطاعت کنند، باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که شر ایالاتمتحده از سرشان کم شود. ماجرای تحریم خرید نفت ایران مسئله جدیدی نیست؛ بلکه کینهای هفتاد ساله است که لابیهای قدرت در ایالاتمتحده از زمان ملی شدن صنعت نفت در ایران یدک میکشند.
بلومبرگ: ایران با تحریمهای آمریکا در تنگنای مالی است؛ اما شواهدی وجود ندارد که اثبات کند این مسئله سبب بازنگری ایران در سیاستهای خاورمیانهای خود شده است. با وجود اعلام مقامات آمریکایی مبنی بر تأثیر مثبت تحریمها بر ایران، «حزبالله» همچنان قدرتمندترین نیرو در لبنان است؛ «حوثیها» در یمن به طور منظم به سربازان ائتلاف سعودی حمله میکنند و «بشار اسد» در سوریه روز به روز قدرت خود را بیشتر تحکیم میکند. سیاست ایران در خاورمیانه بر اساس میزان پولی که در اختیار دارد تعیین نمیشود، بلکه مطابق آنچه حکومت ایران بر اساس منافع امنیتی خود تشخیص میدهد، تعیین میشود.
کنسرسیوم نیوز: پس از تمدید نشدن معافیتهای تحریم نفتی ایران، فرماندهان ایرانی اعلام کردهاند، بستن تنگه هرمز یکی از گزینههای آنهاست. در صورتی که مقامات تهران به این جمعبندی برسند که راه دیگری در مقابله با واشنگتن وجود ندارد، از این گزینه استفاده خواهند کرد؛ اقدامی که مانند بمب هستهای قدرتمند است.
انپیآر، رادیو ملی آمریکا: سیاست تحریم نفتی ایران واقعگرایانه نیست و موفق نخواهد شد؛ همانطور که سیاست تغییر رژیم ایران که وزیر خارجه آمریکا دنبال میکند، توهمی بیش نیست. به ونزوئلا نگاه کنید؛ آمریکا با وجود آن همه کشور متحد هنوز نتوانسته است به اهداف خود در این کشور دست یابد. این در حالی است که ونزوئلا با ایران قابل مقایسه نیست.
فاکسنیوز: راهبرد دولت ترامپ تنها به فشار بر مردم ایران میافزاید. آمریکا میتواند رنج زیادی بر ایران تحمیل کند؛ اما قادر نخواهد بود موج اعتراضات داخلی را برای تغییر حکومت یا رفتار ایران به راه بیندازد؛ ایران با اپوزیسیون سازمانیافتهای در عمل مواجه نیست. اعتقاد به اینکه واشنگتن میتواند از شر ایران خلاص شود، رؤیاپردازی است.
القدس العربی: «عمران خان» نخستوزیر پاکستان در مقطعی حساس به تهران سفر کرده است. او میخواهد در روابط کشورش با اصلیترین بازیگران منطقه، یعنی عربستان و ایران، توازن ایجاد کند. آمریکا و متحدانش در منطقه، اگر به این برداشت برسند که پاکستان در دور زدن تحریمها به ایران کمک میکند، طبعاً عصبانی خواهند شد.