رئيس‌جمهور گفت: ما باید محصول‌مان را صادر کنیم و بین همه مسئولان کشور در این مورد اتفاق نظر وجود دارد که تصمیم آمریکا مبنی بر اینکه صادرات نفت ایران باید به صفر برسد، تصمیمی غلط و نادرست است و ما نخواهیم گذاشت این تصمیم اجرایی و عملیاتی شود. ما با قدرت به صادرات نفت ادامه خواهیم داد و کارگران غیور کشور، زنان، مردان و جوانان نخواهند گذاشت آمریکا پیروز شود و ما قطعاً آمریکا را به زانو در می‌آوریم.

موضعی که پس از دو دهه تکرار شد

سید فخرالدین موسوی/ آخرین روزهای دولت اصلاحات نه تنها عموم جامعه، که حتی حامیان «سیدمحمد خاتمی» از او به شدت ناراضی بودند. این نارضایتی تا آنجا پیش رفت که وقتی رئیس دولت اصلاحات در آخرین ماه‌های حضورش در پاستور، برای آخرین بار در کسوت ریاست‌جمهوری برای سخنرانی در روز دانشجو، پا به دانشگاه تهران گذاشت، دانشجویان او را هو کردند؛ اما واکنش خاتمی در برابر این نارضایتی‌ها چه بود؟
«شانه خالی کردن!» همین چند کلمه برای توصیف رویکرد خاتمی کفایت می‌کند. او پس از آﺧرین جلسه دولت در ﺳﺎل 1382 در ﺟﻤﻊ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران هنگامی که درباره انتخابات مجلس هفتم و ردّ صلاحیت بسیاری از کاندیداهای اصلاح‌طلب صحبت می‌کرد، به شورای نگهبان و دو لایحه افزایش اختیارات رئیس‌جمهور و تغییر قانون انتخابات که به مجلس داده بود، اشاره کرد و گفت: «متأسفانه آن لوایح با سد محکم شورای نگهبان روبه‌رو شد و این را که رئیس‌جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است، نفی کردند و به همین دلیل من لوایح خودم را پس خواهم گرفت و اعلام می‌کنم با شکست روبه‌رو شد تا آن اختیارات نیم‌بندی که قبلاً تصویب شده از دست نرود، که اگر [درآینده] رئیس‌جمهوری بیاید که مورد پسند نباشد همین اختیارات نیم‌بند را هم حبس کنند. عیبی هم ندارد، برای مردم مشخص می‌شود که رئیس‌جمهورشان چه کسی است و چه اختیاراتی دارد و بدانند که در دیدگاه بعضی‌ها رئیس‌جمهور مسئول اجرای قانون اساسی و حقوق و آزادی مردم نیست، بلکه رئیس‌جمهوری که [آنها] تعبیر و تفسیر می‌کنند، تدارکاتچی دستگاه‌های دیگر است... .» اگرچه بعدها خاتمی این گفته خود را تکذیب کرد و گفت هرگز منظورش این نبوده که رئیس‌جمهور اختیاراتش در حد یک تدارکاتچی اندک است، اما نزدیکان او بر این موضع صحه گذاشتند و آن را تأیید کردند. در سال 88 وقتی زمزمه‌های نام‌نویسی خاتمی برای انتخابات ریاست‌جمهوری به گوش می‌رسید؛ «سعید حجاریان» در روزنامه «اعتماد» نوشت: «خاتمی تدارکاتچی است و قطعاً رئیس‌جمهوری را که تدارکاتچی باشد، نمی‌پسندم. آیا اگر[خاتمی] رئیس‌جمهور شود، قدرتی خواهد داشت یا خیر؟ چرا باید به او رأی بدهم؟ کدام خواسته اساسی و سرنوشت‌ساز را می‌تواند اجابت کند؟ توصیه می‌کنم ایشان وارد میدان انتخابات نشود زیرا با اطمینان می‌توانم بگویم آقای خاتمی با سخنانی که گفته است، این بار نیز همان آقای خاتمی خواهد بود که بعد از پایان دو دوره ریاست‌جمهوری دست‌هایش را از هم باز کرد و مظلومانه گفت: به خدا من بی‌تقصیرم، من فقط یک تدارکاتچی بودم؟»
حالا پس از گذشت نزدیک به دو دهه از آن روزها، دولت دیگری که نماینده اصلاحات محسوب می‌شود، در سال‌های پایانی خود قرار گرفته و اکنون نیز مانند آن سال‌ها، دولت نه تنها در جلب رضایت عمومی ناموفق بوده است، بلکه حتی حامیان سرسخت انتخاباتی حسن روحانی در سال 96 نیز به صراحت اعلام پشیمانی کرده‌اند و شاهد تکرار «شانه خالی کردن» این جریان از پذیرش نقش و سهم خود در مشکلات هستیم؛ البته این بار نه تنها در دولت، که اصلاح‌طلبان در همه سطوح به دنبال اثبات بی‌نقشی خود هستند و سعی می‌کنند نقش خود را تا حد یک تدارکاتچی تقلیل دهند!
«فیض‌الله عرب‌سرخی» از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در مصاحبه با روزنامه «ایران» گفته است: «یکی از دغدغه‌هایی که امروز وجود دارد و باید آن را جدی بگیریم، سرخوردگی مردم است؛ چه از عملکرد کلی حکومت و چه از اصلاح‌طلبان به‌ عنوان جریانی که همواره با مردم گفت‌وگو و همنوایی داشتند و در انتخابات‌های اخیر اکثریتی از آنها را نمایندگی کرده و سعی کردند مردم را به مشارکت در انتخابات مجاب کنند؛ اما آنچه در این مقطع مهم است، این است که تحلیل صحیحی از ریشه‌های این سرخوردگی داشته باشیم. اینکه چقدر از آن حاصل عملکرد کلی حکومت است و چقدر به ضعف‌ها و نوع عملکرد اصلاح‌طلب‌ها بر می‌گردد، باید به دقت دیده و تحلیل شود و بر اساس آن با مردم گفت‌وگو کنیم، به اقناع آنها بپردازیم تا از این قصور به دلیل مصالح بالاتر بگذرند. دستگاه اجرایی در نظام سیاسی ما محدودیت‌هایی دارد و فعال مایشاء نیست و در بسیاری از حوزه‌ها اصلاً امکان تأثیرگذاری مستقیم ندارند. در قوه مقننه هم با وجوهی از همین مسئله مواجه هستیم. چنانکه در کشور ما بر اساس ساختار تعریف شده مصوبات مجلس به معنای قانون نیست؛ بلکه آن بخش از مصوبات که به تأیید شورای نگهبان می‌رسد جایگاه قانونی پیدا می‌کند. بنابراین می‌بینم که در این ساختار، دستگاه‌های رقیب چه برای مجلس و چه برای قوه مجریه وجود دارند و در یک رقابت خیلی صریح و روشن شرایط محدودکننده‌ای را برای این قوا که به نوعی اصلاح‌طلب‌ها در رأی‌آوری‌شان دخالت داشتند، ایجاد می‌کنند.» «ابراهیم امینی» عضو شورای شهر اصلاح‌طلب تهران نیز در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» با عنوان «بی‌مهری به شوراها» نوشته است: «شوراهای شهر و روستا در ایران در شرایطی پنجمین دوره خودشان را سپری می‌کنند که هنوز اختیارات قانونی و وظایف نهاد شورا تبیین نشده است. یکی از اشکالات جدی و محدودیت‌هایی که موجب شده فعالیت شوراها در کشور ما آسیب ببیند.»
توجیهی که چهره‌های اصلاح‌طلب با خلق مفاهیم انتزاعی،‌ مانند «دولت موازی»، «دولت با تفنگ»،‌ «نداشتن اختیارات» و... مدام درباره آن سخن گفته‌اند و این روند احتمالاً با نزدیک شدن به انتخابات مجلس یازدهم شدت نیز خواهد گرفت! اما سؤال این است که آیا می‌شود افکار عمومی را فریب داد؟ آیا کارشناسان و مردم فرق بین ناکارآمدی در عرصه مدیریت‌های اقتصادی،‌ فرهنگی و سیاسی را با کمبود مواد قانونی و ادعای نداشتن اختیارات نمی‌دانند و نمی‌بینند؟ آیا مردم نمی‌پرسند چرا در هنگام‌ نام‌نویسی و کاندیدا شدن برای این پست‌ها از این حرف‌ها نمی‌زنند و تنها در یکی دو سال انتهایی مسئولیت‌ها که فرصت خدمت به مردم را با اولویت‌گذاری‌های نابجا از دست داده‌اند و با مطالبه و نقد کارشناسان و مردم مواجه می‌شوند، از این حرف‌ها می‌گویند؟

 

حسن خدادی/ یکی از محوری‌ترین موضوعات گام دوم انقلاب اسلامی که امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) خطاب به مردم و جوانان ابلاغ کردند، موضوع «تمدن‌سازی» است. تمدن‌سازی به منزله یکی از مراحلی که در آرمان‌های انقلاب اسلامی نهفته است و تحقق آن از اهداف اصلی جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌آید، به معنای حفظ آرمان‌های انقلابی و تلاش برای جهانی شدن آن است. معظم‌له در بیانیه گام دوم می‌فرمایند: «از میان همه‌ ملّت‌های زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت می‌گمارد و در میان ملّت‌هایی که به‌پاخاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده... امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران... تنها انقلابی است که یک چلّه‌ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ وسوسه‌هایی که غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است.»
(22/11/۱۳۹۷)
افزون بر اصل تمدن‌سازی به منزله پدیده‌ای مهم و هدفی که باید تا تحقق آن جدیت به خرج داد، مسئله مهم‌تر چگونگی رسیدن به این مهم است. رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) راه رسیدن به تمدن‌سازی را خودسازی و جامعه‌پردازی می‌دانند. درک این موضوع برای کارشناسان علوم سیاسی و جامعه‌شناسی از اهمیت بسزایی برخوردار است. آنجا که عالمان این رشته‌ها گرفتار مکاتب و نظریات فردگرا و جامعه‌محور شده‌اند. جایی که امثال لیبرال‌ها بر فرد و جایگاه به خصوص آن تأکید دارند و نقشی برای جامعه و اهمیت آن قائل نیستند و امثال سوسیالیست‌های که بر جامعه تأکید داشته و اعتباری برای فرد و کارگزار قائل نیستند.
اهمیت رسیدن به تمدن‌سازی در اندیشه معظم‌له این است که خودسازی و جامعه‌پردازی در دیدگاه ایشان به یک اندازه اعتبار دارد و هیچ یک از این دو جایگزین دیگری نخواهد شد. بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی با این واقعیت خط بطلانی بر همه مکاتب فردگرا و جامعه‌محور است که سال‌هاست اندیشه‌های جامعه‌شناسی سیاسی را درگیر دعوایی بی‌اعتبار بین کارگزار و ساختار دانسته و هر کدام برای اعتبار دادن به خود دلایل و استدلال‌های خاصی ارائه
می‌دهند.
پس از اعتبار دادن به فرد و جامعه، موضوع قابل تبیین این است که چه افراد و چه جوامعی می‌توانند تمدن‌سازی مدنظر انقلاب اسلامی را محقق کنند؟ آیا هر فرد و هر جامعه‌ای با اندیشه و عمل خاصی می‌تواند راه رسیدن به تمدن را هموار کند؟ یا اینکه تربیت و آموزش خاصی لازم است تا با حذف ضعف‌ها و تکیه بر قوت‌ها و توانمندی‌ها، راه رسیدن به تمدن انقلاب اسلامی
هموار شود.
در حوزه فردی و خودسازی، افراد باید افزون بر اینکه به اسلام ناب محمدی(ص) متوسل شوند و با شناخت اسلام آمریکایی آن را از خود دور کنند، ضروری است با روحیه جهادی و انقلابی در حوزه شخصی و خانوادگی مفاهیم اصیل انقلاب را نهادینه کنند، یک فرد انقلابی برای رسیدن به تمدن اسلامی باید مفاهیمی مانند شهادت، ایثار، جهاد، شجاعت، عدالت‌محوری، صلح‌دوستی و آزادی‌خواهی را برای خود عملی نموده و به آنها اعتقاد داشته باشد. همزمان که فرد انقلابی ویژگی‌های شخصی خود و خانواده‌اش را متناسب با آرمان‌های انقلاب اسلامی همراه می‌کند، در عرصه اجتماعی و جامعه‌سازی نیز به دنبال ساختن جامعه‌ای انقلابی است تا مقدمات تمدن‌سازی را
فراهم آورد.
جامعه انقلابی اجتماعی است که در آن باور به اسلام، باور به انقلاب، باور به اسلام سیاسی و باور به اینکه اسلام به جز کارهای شخصی وظایف عمومی هم دارد، حکومت هم دارد، جامعه‌سازی هم دارد و تمدّن‌سازی هم دارد، وجود داشته باشد؛ این جامعه دقیقاً در تضاد با جامعه سکولار و لائيک است که غرب‌گرایان و امثال تقی‌زاده‌ها بر آن تأکید داشته‌اند. جامعه‌سازی یعنی اینکه افراد در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی به دنبال بومی کردن ارزش‌ها و نگرش‌های خود هستند و به جای نگاه وارداتی و تحقیرآمیز وابستگی بر مقدورات و محذورات داخلی تأکید کرده و به دنبال تشکیل کشوری قدرتمند هستند که به خود ایمان داشته و از خودباوری بالایی برخوردار است. خودباوری از ارکان مهم این جامعه است که اگر نباشد، نه فرد و نه جامعه توان ساختن مستقلانه خود را نخواهند داشت. این اعتماد به نفس فردی و اجتماعی است که به آنها اجازه می‌دهد خارج از دنیای وابستگی و سلطه، بر داشته‌ها و توانمندی‌های داخلی خود تکیه کنند.
نکته مهم و پایانی این است که با وجود نقش‌آفرینی فرد و جامعه در رسیدن به تمدن انقلابی، هیچ یک از این دو اولویت و برتری بر دیگری ندارد و فرد و جامعه همراه و همزمان باید شروع به ساختن کنند. این‌گونه نیست که افراد بدون مداخله در امور اجتماعی به تهذیب نفس بپردازند تا در مرحله‌ بعد جامعه را بسازند. به یاد داشته باشیم که خودسازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی به این معناست که فرد بدون جامعه و جامعه بدون فرد اصالت ندارد و این دو مسئله همزمان و در یک مکان به نام اجتماع افراد می‌توانند راه رسیدن به تمدن انقلابی را هموار کنند.

تسلیم ایران محال است
«ویلیام برنز» دیپلمات ارشد و معاون اسبق وزارت خارجه آمریکا، با تأکید بر تسلیم‌ناپذیری ایران به «الشرق الاوسط» گفته است: «تحریم مؤثر است؛ اما فکر نمی‌کنم که به تغییرات بزرگ و تسلیم شدن ایران منجر شود.» وی تأکید کرد: «از زبان برخی مقام‌های دولت ترامپ، همان حرف‌های غلطی را در مورد ایران می‌شنویم که سال 2003 منجر به حمله به عراق شد. به اشتباه فکر می‌کنند با رویکرد خصمانه می‌توانند موجب تسلیم یا فروپاشی نظام ایران شوند. این ریشه در یک اشتباه تاریخی دارد.» شبکه سی‌ان‌ان آمریکا نیز در تحلیلی در این باره گفته است: «ایران همچنان نشان داده که قصدی برای تسلیم شدن در برابر آمریکا و فشارهای بین‌المللی ندارد.»
ایران عقب‌نشینی نمی‌کند
پایگاه آمریکایی «کنسرسیوم» با اشاره به شکست‌ناپذیری ایران نوشت: «موج جدید سیاست‌های دولت آمریکا علیه ایران، شکستی قاطع را برای دونالد ترامپ در حیطه سیاست خارجی به دنبال خواهد داشت. بسیار بعید به نظر می‌رسد که ترامپ به هیچ یک از اهداف سیاسی خود علیه ایران دست یابد.» ریچارد هاس، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا نیز در گفت‌وگو با خبرگزاری بلومبرگ با اشاره به ایستادگی ایران در برابر فشارها گفته است: «به رغم عدم تمدید معافیت‌های نفتی ایران، این کشور از بازار نفت حذف نخواهد شد و تحریم‌ها نمی‌تواند ایران را به عقب‌نشینی وادار کند.»
دلسردی از اصلاح‌طلبان
جلال جلالی‌زاده، فعال اصلاح‌طلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم، با اشاره به مشکلات اصلاح‌طلبان برای ورود به انتخابات از جمله کاهش اعتماد مردم به این جریان گفته است: «در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، جریان اصلاحات مردم را تشویق کرد که با حضور در انتخابات به روحانی رأی دهند؛ اما برآورده نشدن شعارهای اصلاح‌طلبی موجب دلسردی و بی‌اعتمادی مردم نسبت به اصلاح‌طلبان شده است. در واقع اصلاح‌طلبان مردم را پای صندوق رأی آوردند؛ اما بهره آن را دیگران بردند.»
برآورد آمریکایی!
سردار حاجی‌زاده در دیدار با فرمانده پدافند هوایی ارتش عراق گفت: «باید یادآور شد روزهای نخستی که داعش و تروریست‌های تکفیری به عراق حمله کردند، آمریکایی‌ها اعلام داشتند که جنگ با داعش ۳۰ سال طول خواهد کشید؛ اما هنگامی که دولت و ملت ایران و عراق و نیروهای مسلح دو کشور کنار هم قرار گرفتند، این جنگ به ۳ سال تقلیل پیدا کرد.»
محاکمه دروغگو
محمدرضا خاتمی، برادر سیدمحمد خاتمی، رئيس دولت اصلاحات، آبان سال ۱۳۹۷ در گفت‌وگویی بار دیگر ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ را تکرار کرده بود.به جریان انداخت. محمدرضا خاتمی در این گفت‌وگو، بدون آوردن دلیلی قانع‌کننده تأکید کرد: «در ستاد انتخاباتی وزارت کشور تقلب صورت گرفته است. هشت میلیون رأی به صندوق‌ها اضافه شده است، تعرفه هم نمی‌خواست داشته باشد، آرا درمی‌آید و گفته می‌شود در کشور ۳۹ میلیون نفر رأی دادند، در حالی که آرای صندوق‌ها ۳۲ میلیون بوده، نیاز به تعرفه هم نبوده است.» نایب‌رئیس مجلس ششم، ضمن طرح این ادعا که اطلاعاتش از افرادی در جناح مقابل است که نمی‌خواهند نام‌شان فاش شود، اضافه کرد: «ما هنوز هم به روند انتخابات ۸۸ اعتراض جدی داریم و معتقد هستم انتخابات بسیار ناسالمی بود. در آن انتخابات حتماً تقلب صورت گرفته است.» در همین حال نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده محمدرضا خاتمی برای رسیدگی به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، هفته گذشته به شکل علنی برگزار شد که این اقدام پسندیده‌ سبب خواهد شد اطلاعات دروغ در رسانه‌ها جریان پیدا نکند.

حسین عبداللهی‌فر
کارشناس مسائل داخلی
به تازگی نشستی با موضوع «آسیب‌شناسی جریان اصلاحات» برگزار شد که برخلاف رویه‌های معمول، نه تنها این جریان را برای بازسازی درونی چند قدم به جلو نبرد، بلکه گسل‌های جدیدی از شکاف داخلی آن را به گونه‌ای فعال کرد که نمی‌توان آن را ناشی از اختلافات میان طیف‌های درون یک جریان ارزیابی کرد. محمدرضا تاجیک در این نشست چنان شلاق نقد خویش را بر تن نحیف اصلاحات کوفت که نشان داد اصلاح‌طلبانی که خود را واقعی و دیگران را مصنوعی می‌دانند، از ابتدا به دنبال اهداف دیگری بوده و هم‌اکنون به فکر قرار دادن این جریان در ریل اصلی
هستند.
تاجیک ذیل عنوان آسیب‌شناسی اصلاح‌طلبان به مواردی اشاره کرد که بازخوانی توأم با تأمل بخشی از آنها خالی از لطف نیست:
۱ـ بی‌کفایتی و خالی بودن از محتوا
اصلاح‌طلبان در میان دو مفهوم عمران و ویران کردن گرفتار شده‌اند. این وضعیت در کنار مفهومی دیگر قرار گرفته است که من اسم آن را «بی‌کفایتی کفایت نمادین» می‌گذارم. به این معنی که برنامه و هدف، بیانگر کفایت و توانایی شعار اصلاح‌طلبان است؛ اما در واقع عملاً یک بسته خالی از محتواست.
۲ـ بحران حاملان و عاملان
در فضای اصلاح‌طلبی، برخی اشـخاص و بعضـی آموزه‌ها و ایده‌ها کفایت نمادینی داشتند که ما را ذیل یک گفتمان جمع می‌کردند؛ اما امروز با نوعی بحران حاملان و عاملان اصلاح‌طلبی مواجه هستیم.
۳ـ استبدادگری اصلاح‌طلبان در قدرت
اصلاح‌طلبان بـه عنوان دستگاه قدرت با اصلاح‌طلبی برخورد کردند. ما اصلاح‌طلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان کـه به قدرت رسیدیم، فراموش کردیم از کجا آمده‌ایم و چون «اصلاح‌طلبی بدون اصلاح‌طلب» داشتیم، فردای قدرت وقتی آب دیدیم مشخص شد شناگران ماهری هستیم و معلوم شد می‌توانیم مستبدان قاهری هم باشیم.
4ـ استفاده ابزاری از مردم
این اصلاح‌طلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم بـه عنوان تاکتیک و ابزاری برای نجات خود بهره برده و می‌برند؛ تاکتیکی برای عبور از بحران و نه یک راهبرد که به آن باور داشته باشند.
5ـ رسیدن به هدف با هر وسیله
هدف بـه راحتی وسیله را برای اصلاح‌طلبان توجیه کرد. برای اینکه کرسـی و قدرتی داشـته باشـند، از مفاهیـم مقـدس اصلاح‌طلبی مایه گذاشـتند و بـه هدف که رسـیدند اصـل موضـوع را کـه اصلاح بـرای توسـعه همه‌جانبه کشـور بـود فرامـوش کردنـد.
6ـ ذات افراط‌گرایانه با ژست دموکرات‌منشانه
بیشتر کسـانی کـه وارد جریان اصلاح‌طلبی شـدند، فـراز و فرودهـای زیادی داشـتند؛ از رادیکالیسمی کـه در دهه‌های اول انقلاب داشـتند، تـا ایدئولـوژی ارتدوکسـی کـه در ادامـه فریـاد زدنـد و حذف دیگرانی که متفاوت می‌اندیشـیدند، به گفتمانی جدید شـیفت و اکنـون بـه اصطلاح دموکراتیـک شـده‌اند؛ امـا در ماهیت همان قبیلـه رادیکالنـد.
7ـ خودزنی در شرایط تعلیق
من وضعیت دیگـری را که در این شـرایط اصلاح‌طلبان در آن قرار دارند، «وضعیـت تعلیـق» می‌نامـم. در ایـن وضعیت سـاختار اصلاح‌طلبـان ماننـد عمـارتی ماسـه‌ای در حـال فـرو ریختـن اسـت.با چشـم خـود می‌بینیـم بسـیاری از نیروها و نسـل جـوان اصلاح‌طلب در حال خارج شـدن از ایـن دایره هسـتند و بـه نظـرم اصلاح‌طلبی در ایـن فضـا دچـار نوعـی خودزنی شـده اسـت.
8ـ انتقادگری به جای پاسخگویی
وضعیـت دیگری که وجـود دارد حالـت «اسـتیضاح خـود» اسـت. چه کسـی گناه اول را انجـام داد کـه تمـام سـرمایه اصلاح‌طلبـی را در سـبد جریـانی خاص گذاشـت؟ تمام مشـکلاتی که مـردم با آن مواجه شـده‌اند یک طرف، تقصیر گردن گفتمان اصلاح‌طلبی اسـت؛ بنابراین بایـد مسـئولیت کار خـود را بپذیریـم و پاسـخگو باشـیم؛ اما در عـوض منتقـد شـده‌ایم و به حالت اسـتیضاح خود روی آورده‌ایم.
9ـ نومیدی و خمودگی
از سوی دیگر هـم نـوعی «خمودگـی آموخته‌شـده» در جریان اصلاح‌طلبـی شـکل گرفتـه اسـت؛ بـه گونـه‌ای کـه باورشـان شـده هیچ کاری از دست‌شـان سـاخته نیسـت و قانع شده‌اند به صـورت کج‌دار و مریـز در قدرت باشـند.
10ـ مهاجرت گفتمانی به دلیل خشکسالی مفهومی
این خمودگـی آموخته‌شـده در نهایت به نوعـی مهاجرت گفتمانی مبدل شده است. مهاجرت سرزمینی داشته‌ایم؛ اما مهاجرت گفتمانـی پدیـده‌ای اسـت کـه از درون کسـالت اصلاحات به وجود آمده اسـت. بسـیاری در حال ترک سرزمین گفتمانی ما هسـتند؛ زیرا خشکسـالی مفهومی و گفتمانی آمده و اکنون به نظـرم در خـزان اصلاح‌طلبی قـرار داریم.
مقصود این انتقادات بیش از آنکه اصلاح اصلاحات باشد، ویرانی آن را هدف گرفته تا ساختاری نو با نقشه‌ای جدید و البته کاربری متفاوت بنا کند. این پیام را تاجیک پیش از این بارها در قالب مصاحبه‌هایش بیان داشته و چون گوش شنوایی نیافته، اینک در جمع آنها به شکلی شفاف‌تر بر زبان
آورده است.
تاجیک در بیان راهکارهایش می‌گوید:
۱ـ بنای عمارتی نو از اصلاحات
در ایـن مسـیر اصلاح‌طلبـی، باید ابتـدا تردید، سـپس واکاوی، ویران و از نو بنا کنیم. بر ویرانه‌های ساختمان نمور و پرترک اصلاح‌طلبـی بایـد عمارتـی نو بسازیم، ایـن راه بـرون‌رفت اصلاحات از وضعیتی اسـت که دچارش شـده اسـت.
۲ـ فاصله از اصلاح‌طلبان مرسوم
چهـره‌هایی کـه امروز از اصلاح‌طلبی می‌بینید، ماحصل کارکرد، کنش‌ها و واکنش‌های اصلاح‌طلبان اسـت و اصل اصلاح‌طلبی نباید تحت‌الشـعاع این رویکرد قرار بگیرد. اگـر می‌خواهیـم اصلاح‌طلبـی را دوبـاره بـه جامعـه معرفـی کنیـم، بایـد فاصله خود را با اصلاح‌طلبان مرسـوم و معـروف مشـخص کنیم.
۳ـ تقابل گفتمانی با هدف فشار از بیرون
معتقدم هر چقدر از بیرون بـه ما هجمه وارد شـود، تقویت، غنـی، فربه، اسـتوار، فراگیر و مقبول‌تـر می‌شـویم. مشـکل زمانـی اسـت کـه از درون بپاشـیم. همیشـه «دگر» درون مخرب‌تـر از دگر بیرون
اسـت.
هر چه زمان می‌گذرد و ناکامی دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان در مدیریت کشور بیشتر آشکار می‌شود، بیش از گذشته شاهد این‌گونه واگرایی‌ها در اردوگاه اصلاح‌طلبان خواهیم بود. جریانی که خود را نو اصلاح‌طلب خوانده و خواستار بازنگری‌های بنیادین در اردوگاه اصلاح‌طلبی است و حتی ممکن است رفتاری متفاوت و مستقل در انتخابات اسفند ماه امسال از خود به نمایش بگذارد.