صبور باش؛ آنچه برايت پيش ميآيد و آنچه برايت رقم ميخورد، به دست بزرگترين نويسنده عالم ثبت شده است كه بدون اذنش برگي هم نميافتد.
دعا كن و با خدا از آرزوهايت سخن بگو و يقين داشته باش كه برآورده شدن دعاهايت فقط اذن خداوند را ميخواهد. اميدوار باش به آينده؛ آيندهاي كه زودتر از آنكه فكرش را كني خواهد رسيد؛ آيندهاي كه خدا زودتر از تو آنجاست.
امام حسن(ع) ميفرمايند: به يقين بدانيد كه شما هرگز تقوا را نميشناسيد تا آنكه صفت هدايت را بشناسيد و هرگز به پيمان قرآن تمسّك پيدا نميكنيد تا كسانى را كه دورش انداختند بشناسيد و هرگز قرآن را چنانكه شايسته تلاوت است، تلاوت نميكنيد تا آنها را كه تحريفش كردند بشناسيد. هر گاه اين را شناختيد بدعتها و بر خود بستنها را خواهيد شناخت و دروغ بر خدا و تحريف را خواهيد دانست و خواهيد ديد كه آنكه اهل هوى است، چگونه سقوط خواهد كرد. تحفالعقول، ص227
محمدصالح نادري/حتماً تا به حال شنيدهايد كه تلگرام در حال راهاندازي سازوكاري است كه بتواند با فيلترينگ ايران مقابله كرده و آن را بياثر كند. حتي نام فناوري مورد استفاده تلگرام براي اين كار هم بيان شده است؛ «بلاكچِين». بهتر است در ابتدا با اين فناوري به صورت كلي آشنا شده و بعد ببينيم بلاكچين و فيلترينگ چگونه با هم ميتوانند همكاري كنند.
بلاكچين از دو كلمه Block (بلوك) و Chain (زنجيره) ساخته شده است. اين فناوري در حقيقت زنجيرهاي از بلوكهاست. در حالت عادي، دادهها بر روي يك پايگاه داده ذخيره شده، كاربران به آن پايگاه داده متصل شده، دادهها را ويرايش، دريافت، حذف و... كرده و ارتباطشان را از پايگاه داده قطع ميكنند. در اين حالت يك مديريت مركزي بر روي پايگاه داده وجود دارد و تصميمگيرنده نهايي مدير اصلي است. اين نوع سامانهها شيرازه اصلي همه بانكها، دولتها و شركتهاي بيمه و... است. مديران اصلي اين شركتها و مؤسسات قادر به مديريت و دسترسي كامل به پايگاههاي داده هستند؛ به همين دليل به آنها «سيستمهاي متمركز» ميگويند.
اما در بلاكچين با ساختاري متفاوت روبهرو هستيم. در اينجا ديگر مديريت يكپارچه دادهها، مدير اصلي، دادههاي متمركز و... معنا ندارد. بلاكچين هيچ مديري ندارد و هيچ كسي نميتواند آن را مديريت كند. حتي توسعهگران ميتوانند فقط تغييراتي ايجاد كنند و به اطلاعات دسترسي ندارند؛ به همين دليل به اين فناوري، «فناوري غير متمركز» ميگويند. در بلاكچين دادهها بين كاربران پخش شده است و در واقع نوعي پايگاه داده است كه روي يك يا چند سرور خاص قرار ندارد، بلكه روي همه كامپيوترهايي كه به شبكه متصل ميشوند، توزيع شده است.
بلاكچين چهار اصل اساسي دارد: 1ـ كنترل آن در دست هيچ نهاد يا كاربري نيست. 2ـ امكان از كار افتادن آن وجود ندارد. 3ـ تراكنشها در شبكهاي كه متشكل از همه كاربران است، ثبت ميشود. 4ـ دستكاري اطلاعات بلاكچين نيازمند دستكاري همزمان در كل شبكه است.
اما چگونه بلاكچين ميتواند مانع فيلترينگ تلگرام در ايران شود؟ اصليترين دليل تلگرام در استفاده از فناوري بلاكچين البته عبور از فيلترينگ ايران نيست؛ بلكه ورود به بازار ارزهاي ديجيتال مانند بيتكوين است؛ اطلاعات موجود نشان از اين دارد كه پلتفرم بلاكچين تلگرام با عنوان The Open Network يا بهاختصار «TON» شناخته خواهد شد. در حال حاضر، پيامي كه فرستنده در تلگرام ارسال ميكند، ابتدا به سرور تلگرام ميرسد و بعد به شخص گيرنده ارسال ميشود، اين يعني سرور و مركز تلگرام مانند گمركي بين پيامها است. اين مركز بودن سبب ميشود تلگرام در هر لحظهاي كه بخواهد اجازه ارسال پيام يا هر فعاليت ديگري را از يك كاربر بر اساس هويتي كه دارد بگيرد يا نگيرد و به اصطلاح از اين طريق ميتواند كاربر را مديريت كند. بلاكچين خدمتي را ارائه ميدهد كه ارسالكننده پيام، ديگر پيامش به سرور نرود و مستقيم به دست گيرنده برسد. اين طرح به معناي آزادي افسارگسيخته يا به تعبيري هرجومرج در آن است. بلاكچين بر مبناي سرور شدن هر كاربر براي خودش است و ديگر سيستم واحدي روي عملكرد شما نظارت نميكند. وضعيتي كه براي تلگرام بايد اينگونه آن را تشريح كرد كه مديران اين نرمافزار قصد دارند اطلاعات اين شبكه اجتماعي را بين كاربران نگه داري كنند كه در اين صورت، حتي با بستن ارتباط كاربران با سرورهاي تلگرام هم نميشود تلگرام را فيلتر يا مسدود كرد. تصور كنيد شما براي فيلتر تلگرام بايد همه چند ميليون كاربر آن را فيلتر كنيد!
البته ايجاد بلاكچين در حالت تئوري شايد ساده به نظر آيد و بگوييد چرا هنوز اين امكان در تلگرام فراهم نشده است؟ تلگرام از ابتداي فيلتر شدن در ايران و روسيه قول ارائه بلاكچين را داده و براي آن زمانهاي چند ماهه هم تعيين كرده است؛ اما مشخص است كه راهاندازي بلاكچين براي يك پيامرسان اگر نگوييم غيرممكن، حداقل كاري سخت است. گستره استفاده پيامرسانها در بين مردم بسيار زياد است و راهاندازي بلاكچين براي شبكهاي با اين حجم از كاربر و داده بسيار سخت است؛ اما در نهايت چنين كاري انجام خواهد شد.
در زمانهاي قديم، جوان خامي براي پرسيدن آنچه ذهنش را مشغول كرده و او را از خور و خواب باز داشته بود، نزد پير داناي محل برفت. پير دانا از اينكه اين جوان به جاي پرسيدن از گوگل و پارسيجو و ديگر جويندههاي فضاي مجازي و شبكهجات داخل و خارج، هنوز اصالت خود را حفظ نموده، از وي به گرمي استقبال كرد و در كنار خود جايش داد! جوان چون در كنار پير دمي آسود و گرد راه بگرفت پرسيد كه پير دانا بنده پرسشي از محضر شما داشتم كه هر چه بيشتر در كائنات در پي پاسخ گشتم، كمتر يافتم و آن اين است كه علت استفاده نكردن پزشكان ايراني از كارتخوان در مطبات خود از چه روست! پير دانا كه تا پيش از اين در عالم افكار خود فرو رفته بود و عين خيالش نبود كي به كيست، به يكباره بر آشفت و بر جوان چشمغره رفت؛ اما به زودي بر خود مسلط شد و با زبان نرم پاسخ بگفت: فرزندم، بدان و آگاه باش كه علت نصب نكردن دستگاه كارتخوان در كشور ما نعوذبالله فرار پزشكان از شفافيت و ماليات نيست! حكمتي دارد كه بر اغيار پوشيده است و از همين روي مردم بر ايشان تهمت فرار مالياتي نهند! جوان كه از تعجب دو شاخ بيريخت و بيقواره (شاخ هم شاخهاي قديم) روي سرش سبز شده بود، علت را جويا شد! پير دانا جواب داد: فرزندم اگر تو به منظور جراحي پلاستيك اين شاخهاي بدقواره نزد پزشك جراح بخواهي رفت، وجه آن را چگونه خواهي پرداخت؟ جوان پاسخ داد كارت عابربانك همراه برم و كارت بكشم! پير فرمود: و اگر با دورانديشي پزشك در مطب كارتخوان نبود چه؟ جوان گفت نزد دستفروش درب مطب يا جگركي آن طرف خيابان رفته، كارت بكشم! پير دانا فرمود: خب و كارمزد به حساب كه برود؟
جوان چون اين حقيقت بشنيد و راز اين همه مقاومت حكيمان مطبات در مقابل نصب كارتخوان دريافت، دستار پاره كرد و گريبان چاك نمود و از نزد شيخ سر به كوه و بيابان نهاد و هنوز از وي اطلاعي
در دست نيست!
علي بهمني
من از اين مأموريت آخر اصلاً خبر نداشتم. مثل هميشه اومد خونه ما براي خداحافظي و گفت قراره امشب براي مأموريت بره؛ اما نگفت كجا. نميدونم چرا اصلاً نپرسيدم. با خودم گفتم: «حتماً از همون مأموريتهاي كاري هميشگيه.» خيلي عجله داشت. گفت: «مأموريتم يه دفعه پيش اومده، ميخوام برم كار دارم.» وقتي داشت ميرفت نميدونستم براي آخرين بار او را بغل ميكنم و ميبوسم. سرتاپاش رو نگاه كردم و در دلم قربون صدقش رفتم. ريشهاش مثل هميشه بوي عطر گل و گلاب ميداد. يه بار ازش پرسيدم: «مامان! چه عطري زدي اين قدر بوي خوبي ميدي؟» خنديد و گفت «نه!».
به نقل از مادر شهيد سيداحسان حاجيحتملو
شهادت بزرگترين آرزويم است/ مراسم عقدمون كه تمام شد، براي زيارت به تپه نورالشهدا رفتيم. زيارتنامه خونديم و مزار هشت شهيد گمنام رو زيارت كرديم. بعد داخل همان محوطه روي نيمكتي زير سايه درخت نشستيم. باد سردي ميوزيد. با اينكه حس و حالمان را دوست داشتم، از سردي هوا ميخواستم بلند شم. احساس كردم احسان ميخواد مطلب مهمي رو به من بگه؛ اما در چشماش ترديد رو ميديدم. با لبخند به صورت من نگاه كرد و گفت: «ميدونم امشب اولين روز مشترك زندگي ماست و شايد گفتن اين مطلب درست نباشه.» نگاهي بهش انداختم. كنجكاو و منتظر بودم تا بشنوم اين مطلب مهم چيه كه اونقدر پريشانش كرده؟ گفت: «بزرگترين آرزوي من شهادته.»
به نقل ازهمسر شهيد فاطمه ايزدينامقي
سيداحسان حاجيحتملو اول فروردين 1363 چشم به جهان گشود. پدرش از سادات حسيني تربت حيدريه بود. سيداحسان عضو گروه تخريب تيپ 45 جوادالائمه بود و بارها در مناطق مرزي كشور و مبارزه با گروهاي انحرافي پژاك و اشرار و نيز مناطق برون مرزي از جمله سوريه و لبنان انجام وظيفه كرد. سرانجام دوشنبه 13 بهمن 1393، در حومه شهر حلب سوريه به آرزوي ديرينهاش رسيد و جامه فاخر شهادت را بر تن كرد.
سيدمهدي حسيني/در سير تحولات جريان انقلاب اسلامي، به چهارم خرداد سال 1365 ميرسيم كه روز «دزفول» نامگذاري شده است. اين روز در تقويم رسمي كشور، روز مقاومت و پايداري نيز نام دارد. اين عنوان را مسئولان نظام جمهوري ايران با نظرسنجي از مردم براي اين شهر برگزيدند و آن را شهري نمونه معرفي كردند. لوح زرين دولت نيز در يكي از ميدانهاي اين شهر نصب شد. اكنون سالها از آن ايام ميگذرد و به هر دليل دستگاههاي رسانهاي كشور تاكنون به تبليغاتي چشمگير نپرداختند. به عبارت ديگر اين مناسبت و اقدام به حق چندان رسانهاي نشده است؛ البته در كنار آن روز سوم خرداد را داريم؛ يعني آزادسازي خرمشهر در سال 1361 كه نسبتاً رسانهاي شده و بدين مناسبت در مراسم جشن و سخنراني و رسانهها از زوايايي به آن پرداخته و با موضوعات متنوع درباره آن بحث ميشود؛ اما حق نيست كه روز تاريخي ثبت شده براي شهر مقاوم دزفول مورد بيمهري و كمتوجهي قرار بگيرد؛ در حالي كه اين شهر در جريان انقلاب در سالهاي 1356ـ1357 روزهاي حماسي و خوشي را پشت سر گذاشته و برخي از مبارزان آن يا زير شكنجه يا در درگيريهاي خياباني به شهادت رسيدهاند؛ مانند روحاني شهيد سبحاني. در ادامه جنگ نيز شخصيت وزيني مانند آيتالله سيدمجدالدين قاضي را در سنگر مسجد جامع شاهد هستيم. تاريخ گواه است دزفول هنگام اقامه نماز جمعه مكرر مورد اصابت موشكهاي متعددي قرار ميگرفت و مردم مؤمن و انقلابي شهر در برابر اين تهاجمهاي بيرحمانه از خود مقاومت نشان ميدادند.
مردم دزفول در طول هشت سال دفاع مقدس، با همه توان قهرمانانه، در برابر دشمنان ايستادند و با وجودي كه بيشترين موشك بر پيكر اين شهر وارد شد هنگام جنگ بخشهاي تخريب شده شهر را همزمان بازسازي كردند. با اين همه، بخشهاي گستردهاي از بافت تاريخي دزفول آسيب ديد و بيش از 2600 شهيد در راه ميهن و انقلاب تقديم شد؛ به دليل همين مقاومتهاي بينظير مردم دزفول، لوح زريني با عنوان شهر نمونه مقاومت و پايداري از سوي دولت وقت به دزفول اهدا شد و اين شهر پايتخت مقاومت ايران نام گرفت.
اين شهر در طول جنگ تحميلي، 176 بار از سوي انواع موشكهاي 3 متري، 9 متري، فراگ 7 و اسكاد B ساخت شوروي سابق، 5821 بار توسط توپ و بيش از 400 بار از سوي هواپيماهاي دشمن مورد حمله قرار گرفت. در اين حملات بيش از 19500 واحد مسكوني تخريب شد؛ ولي شهر همچنان استوار به مقاومت خود ادامه داد و اراده رژيم بعث متجاوز را در خالي كردن شهر توسط مردم و در هم كوبيدن آن خنثي كرد و همچنان مقاوم به عنوان تكيهگاه رزمندگان اسلامي و نمونهاي از مقاومت براي كل جهان تا پايان جنگ باقي ماند. رسانههاي كشورهاي عربي، چه عنوان زيبايي به اين شهر دادهاند؛ «بلدالصواريخ» يعني شهر موشكها يا اسامي ديگري مانند شهر «پاتكها» و «شهر مقاومت». حضرت امام خميني(ره) درباره مقاومتهاي مردم اين شهر فرمودند: «دزفول دين خود را به اسلام ادا كرد.» اميد است توجهي شود و در اين رابطه اقدامي صورت گيرد و شهر روي موج رسانهها باشد، انشاءالله.
مولا، كلام ناب تو جانها جلا دهد
بر قلب پاك ملت ايران صفا دهد
تو در سخنوري به مقامي رسيدهاي
هر واژه از كلام تو، درس بقا دهد
تو با عصاي خويش زني بر دهان خصم
بايد جواب دشمن ديرين جدا دهد
ساكت، غيور مرد نشود، آزمودهايم
پاسخ به ياوههاي يكي بيحيا دهد
ما از مذاكرات نبرديم بهرهاي
ما را وعيد و وعده به صد ادعا دهد
«برجام» شوكران شده بر كام ملتي
تحريم بيامان و ستم، نابه جا دهد
تحقير تا به كي؟ ز حقيران روزگار
تحقير با تفرعن دائم به ما دهد
زيباترين كلام تو تقواي خالص است
«مسئول» گوش اگر بدهد، اعتلا دهد
ما دين و دل، به رهبر دانا سپردهايم
همواره گوش جان، به كلام خدا دهد
اي باخداترين، به دعايت نياز هست
هر آنچه خواستي، به يقين آشنا دهد
عبدالمجيد فرائي شاعر
25/2/98
كتاب «سيوهفت سال» نوشته حميد داودآبادي با زير عنوان نگاهي واقعبينانه به طولانيترين گروگانگيري قرن اخير است كه نشر شهيد كاظمي آن را چاپ كرده است. اين كتاب، اثري جنجالي است و همانطور كه نويسنده در پايان مطالبش اشاره كرده، براي بسته شدن پرونده 25 سال تحقيق و پژوهش وي درباره ربايش چهار ديپلمات ايراني در سال 61 در لبنان منتشر شده است.
داودآبادي كه پيشتر طي سالهاي گذشته بارها در فضاي مجازي و مطبوعات (حتي با انتشار كتاب «كمين جولاي 82») درباره اين مسئله صحبت كرده، اين بار با اين كتاب تصميم گرفته است حرفهاي اول و آخر را بزند و پرونده را براي خودش ببندد. او ميگويد هر آنچه در اينباره ميخواسته يافته و از اين پس ديگر نه دربارهاش چيزي خواهد گفت و نه در فضاي مجازي مطلبي خواهد نوشت. داودآبادي ابتداي كتاب خود به ضدونقيض بودن اخبار و اطلاعاتي كه تا امروز درباره چهار ديپلمات ربودهشده ايراني در لبنان منتشر شده، اشاره كرده و تلاش كرده است با نگاهي به ادعاها، نقبي به حقيقت بزند.
عبدالناصر همتي: از حدود يك سال پيش اروپا دنبال يك سازوكار مالي براي انجام تجارت با ايران بود، توپ در زمين اروپا است و اكنون تكرار مداوم جملاتي نظير دنبال سازوكار مالي بودن، از سوي مسؤلين اروپايي، گزارهاي تكراري و نخنما شده خواهد بود.
مهدي محمدي: نتيجه اين بازي مضحكي كه آمريكاييها راه انداختهاند اين خواهد بود كه سر آخر، گزينه نظامي آمريكا اعتبار واقعي كه نداشت، اعتبار رواني و رسانهاياش را هم از دست ميدهد.
حسن عابديني: وزير خارجه آمريكا كه پيشتر سردسته جاسوسان سيا بوده است، پيششرطهاي دوازدهگانهاي فرا روي ايرانيان قرار داد. اين شروط نه فقط تلاشي براي ظاهرسازي استعماري هم در آن نيست، بلكه غيرعقلاني و بازگشت به دوران كهنه كاپيتولاسيون است.
آرش فهيم: اتفاقات روز 23 ارديبهشت در دانشگاه تهران، نماد عملكرد دو جريان در يك قرن بود؛ اتحاد ماركسيستها و ليبرالها براي حمله به يك ارزش فرهنگي و اجتماعي اصيل ملي و ديني؛ اين حادثه، خلاصهاي است از آنچه يك قرن توسط چپها و ليبرالها انجام ميشود.
عباسعلي كدخدايي: استاني شدن انتخابات در قالب اصلاحيه قانون انتخابات در شوراي نگهبان مورد رسيدگي قرار گرفت؛ كليات اين طرح قابل قبول است؛ اما شيوههاي اجرايي آن ابهاماتي دارد. به نظر ميرسد در مواردي حقوق رأيدهندگان و نامزدها ناديده گرفته شده و ناقض عدالت انتخاباتي است.
سعيد جليلي: سر ترامپ نيز به سنگ خواهد خورد و خواهد دانست كه تحريم نفتي ايران عملاً امكانپذير نميباشد و تبديل به فرصت خواهد شد.
حميدرضا حيدري /در هفتهاي كه گذشت، فضاي مجازي روزهاي آرامتري را پشت سر گذاشت. هر چند كاربران مانند روزهاي پيشين به فعاليت پرداختند و شبكههاي اجتماعي را فراموش نكردند.
يكي از سوژههاي داغ اين هفته مانند هفته پيش از آن، به ترامپ رئيسجمهور آمريكا اختصاص داشت. پس از آنكه خبر رسيد رئيسجمهور آمريكا مانند يك احمق تمامعيار پاي تلفن منتظر تماس ايرانيهاست، برخي كاربران هشتگ «الو ترامپ» را ايجاد كردند و خواستند به اين واسطه حرف خود را به گوش دونالد برسانند؛ حرفهايي كه اغلب از جنس طنز بودند. يكي از كاربران نوشت: «دوست داري بليط بازديد از ناو هواپيما براتون چند باشه؟!» و صحبتهايي كه توجه ترامپ را به پايان جنگ احتمالي جلب ميكرد: «الو ترامپ، ساقط كردن هواپيماهاي مسافربري ايراني رو يادته تو خليجفارس؟ ولي دوران بزن دررو تموم شده، يكي بزني، 10 تا ميخوري!»
يكي ديگر از داغهاي مجازي اين هفته متعلق به مهلا مؤمنزاده دختر 17 ساله تكواندوكاري بود كه در اولين تجربه جهاني خود توانست با شكست تمام حريفان خود، مقتدرانه مدال طلاي جهاني منچستر را از آن خود كند؛ البته آنچه مورد توجه كاربران مجازي قرار گرفت حجاب كامل اسلامي او بود. يكي از كاربران نوشت: «نماد زن ايراني تو هستي نه اون قهرمانهاي فيك و نايس ضد زن و ضد ايران.» در كنار اين اتفاق كه در بسياري از موارد هشتگ «حجاب» هم به همراه آن منتشر ميشد.
هشتگ «كاسبان ترس» هم يكي از واژههايي بود كه در اين هفته در فضاي مجازي بسيار استفاده شد. پس از آنكه نشريه صدا براي اولين بار سعي كرد با ايجاد ترس از حضور ناو هواپيمابر آبراهام لينكلن مذاكره يا بهتر بگوييم تسليم را به ملت ايران تحميل كند، روزنامهها و صفحات مجازي وابسته به آن تفكر هم تلاش كردند ملت ايران را از سايه جنگ بترسانند؛ اما نيروهاي انقلابي سعي در روشنگري داشتند: «براي كاسبان ترس كه عمري را پاي خزعبلات هاليوودي نشستهاند، سرباز آمريكايي يعني آرنولد، استالونه، استاتهام، سيگال، بروس ويليس و... و براي فرزندان انقلابي ايران و مقاومت كه مأنوس با جهاد در راه خدا هستند و باكي از جنگ ندارند، سرباز آمريكايي هماني است كه مثل سگ از منطقه بيرونش كرديم.»
هشتگ «دانشگاه تهران» هم آخرين موضوعي است كه به آن ميپردازيم. پس از آنكه عدهاي در دانشگاه تهران در اعتراض به اطلاعيه حراست مبني بر رعايت حجاب و پرهيز از روزهخواري در ماه رمضان اعتراض كردند، برخي كاربران مجازي به اين موضوع واكنش نشان دادند: «زمانه عجيبي است! عدهاي در ورودي دانشگاهي براي بيحجابي شورش كردند كه سالها پيش از همان مكان مادراني با چادرهاي مشكيشان، فرزندانشان را براي حفظ حجاب و چادر و ناموس اين مملكت عازم جبههها كرده بودند. نميگذاريم خون شهيدان را پايمال كنند.» همين موضوع سبب شد بخش زيادي از مباحث در فضاي مجازي به حجاب اختصاص يابد كه پرداختن به آنها در حوصله اين مطلب نيست.
نكته: عارفي ميگويد روزي دزدان قافله ما را غارت كردند؛ پس نشستند و مشغول طعام خوردن شدند.
يكي از آنها را ديدم كه چيزي نميخورد. به او گفتم كه چرا با آنها در غذا خوردن شريك نميشوي؟ گفت: من امروز روزهام.
گفتم: دزدي و روزه گرفتن عجب است.
گفت: اي مرد! اين راه، راه صلح است كه با خداي خود واگذاشتهام. شايد روزي سبب شود و با او آشنا شوم.
آن عارف ميگويد كه سال ديگر او را در مسجدالحرام ديدم كه طواف ميكند و آثار توبه از وي مشاهده كردم. رو به من كرد و گفت: ديدي كه آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا كرد.
نظر: در همه نظامهاي حقوقي جهان، مجازاتي براي شكستن حريم قانون و رعايت نكردن حقوق مردم و حكومت، در نظر گرفته شده است. در فلسفه حقوق و مجازات اين بحث همواره وجود داشته و دارد كه چرا براي قانونشكني، مجازاتي در نظر گرفته ميشود؟ روزهخواري، بيحجابي، رباخواري و دهها گناه اجتماعي ديگر هر يك مجازات خاصي دارد كه بيتوجهي به آنها سبب انحراف و هدايتناپذيري جامعه اسلامي ميشود. برخي گمان ميكنند اگر حكمي از احكام الله و در محدوده حقوق الهي باشد، شكستن آن آسان و كماهميت است. متأسفانه گزاره «خدا از حقالله ميگذرد؛ اما از حق الناس نه» در زبان عامه مردم به غلط تفسير شده و گاهي موجب ميشود احكام الهي و حقوق خداوند، كمارزش و بياهميت تلقي شود و زمينه فكري و انگيزشي شكستن حريم الهي را ايجاد كند؛ در حالي كه نخستين كسي كه از رعايت احكام الهي منتفع ميشود همان شخص راعي است و همين عبادتي كه براي خداوند انجام ميدهد سبب هدايت او ميشود.
نسيم ولادتي از آسمان ولايت بر شهر رمضان سرازير ميشود و تمام مشتاقان و عاشقان را مژده هدايت ميدهد؛ ولادتي است از جنس جان «انفسنا و نسائنا» آيه مباهله، ولادتي است به وسعت دوستي آيه مودت و به زلالي و گوارايي آيه تطهير و به شجاعت آيه مباهله و به مهرباني و دستگيري سوره هل اتي و به قدمت ابدي حديث ثقلين.
مولاي من!
مگر ميشود از شجره كريم اهل بيت(ع) باشيد و توجهي به گداهاي دلشكسته آمده به درگاه محبتتان نكنيد؛ مگر ميشود از سلاله پاك امام حسنمجتبي(ع) باشيد و آبروي طالب نيمنگاهتان را پس بزنيد، در اين روزهاي عطشناك و شبهاي سينهسوز چشمهايمان در به در ديدار رخسار محمدي شماست.
آقا جان!
از فرمايش بعد صلح مولايم امام حسنمجتبي(ع) كه فرمود: «شما نميدانيد كه من براي شما چه كردهام؟! به خدا سوگند آنچه من انجام دادهام براي شما از تمام اين جهان سودمندتر است. مگر نميدانيد كه من امام شما هستم؟! اطاعت من بر همه شما واجب است؛ مگر نميدانيد كه هنگامي كه حضرت خضر(ع) كشتي را سوراخ كرد و جواني را كشت و ديوار را تجديد بنا كرد حضرت موسي خشمگين شد، زيرا سبب و حكمت آنها را نميدانست، ولي كارهاي حضرت خضر در نزد خدا صحيح و بي اشكال بود. مگر نميدانيد كه هر يك از ما بر گردنش بيعت طاغوت زمانش خواهد بود به جز قائم ما كه حضرت عيسي در پشت سر او نماز ميخواند و خداي تبارك و تعالي ولادتش را مخفي نگه ميدارد و خودش را در پشت پرده غيبت نهان ميسازد تا به هنگام ظهور، بيعت احدي در گردن او نباشد.» فهميدم آنچه ظالم را نيست ميكند اطاعت بندهوار من از شماست؛ چرا كه امر كردن سزاوار مولاست و اطاعت شايسته بنده.