ابوذر احمدی/ هفته گذشته «سامح شکری» وزیر خارجه مصر وارد اراضی اشغالی شد و با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی دیدار کرد. این اولین سفر رسمی یک مقام عالیرتبه مصری به اراضی اشغالی پس از گذشت نزدیک به یک دهه است.
وزیر امور خارجه مصر در نشست خبری مشترک با نتانیاهو تأکید کرد، کشورش همچنان حامی «ثابتقدم و تزلزلناپذیر» راه حل تشکیل دو دولت برای پایان دادن به مسئله فلسطین و اسرائیل [رژیم صهیونیستی] است.
نتانیاهو سفر شکری به فلسطین اشغالی را از یکسو نشانهای از درستی گزینههای سیاسی خود درباره امکان دنبال کردن رویکرد سرسختانه در قبال فلسطینیها و از سوی دیگر سیاست درهای باز رژیمهای عرب میانهرو در برابر اسرائیل دانست و تصریح کرد: اردن و مصر الگوی خوبی برای صلح هستند و فلسطینیان باید دنبالهروی نمونههای بیپروایی، چون اردن و مصر باشند و با ما مستقیم وارد مذاکره شوند.
جالب آنکه که منابع رسمی و خبری رژیم صهیونیستی ضمن تأیید این خبر که سفر این مقام مصری به تلآویو با میانجیگری دولت سعودی و اردن صورت گرفته، اعلام کردند: پیشبرد روند صلح فلسطینی- اسرائیلی، اتخاذ اقدامات اعتمادساز و برقراری آرامش در اوضاع میدانی و بررسی تعدادی از پروندههای سیاسی مربوط به روابط دوجانبه و اوضاع منطقه از اهداف اساسی این دیدارهای سیاسی خواهد بود.
البته بنابر اعلام منابع مصری، وزیر امور خارجه مصر در این سفر، افزون بر مسئله فلسطین، درباره مسائل امنیتی منطقه و نیز هماهنگی برای انتقال لاشه هواپیمای مصری که در سواحل اسرائیل سقوط کرد، با مقامات صهیونیستی بحث و گفتوگو خواهد کرد.
سفر شکری به سرزمین اشغالی در حالی صورت گرفت که وی به تازگی در سفر به رامالله نیز با رهبران تشکیلات خودگردان فلسطین دیدار کرده است.
اما آنچه در این میان اهمیت دارد، نگاهی موشکافانه به سفر غیرمنتظره وزیر خارجه مصر به اراضی اشغالی فلسطین، آن هم بلافاصله پس از سفر دورهای نتانیاهو به چند کشور آفریقایی است که بیش از پیش پرداختن به ابعاد پشت پرده این دیدارهای به ظاهر سیاسی را دو چندان میکند.؛ از این رو ذکر چند نکته مهم ضرورت مییابد؛
نخست، با توجه به اظهار خرسندی نتانیاهو و دیگر مقامات صهیونیستی از این اقدام مصر، دور زدن طرح سازش فرانسه از سوی صهیونیستها و به بن بست کشاندن مذاکرات صلح، آن هم از طریق طرح سازش مصر از اهداف اساسی این دیدارهای به ظاهر سیاسی خواهد بود. اذعان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در جلسه حزب لیکود مبنی بر اینکه همکاری با مصر سرمایه و دارایی امنیتی و بینالمللی برای اسرائیل است، مؤید این نکته مهم است.
دوم، از آنجایی که رژیم تکفیری سعودی و اردن کشورهایی هستند که به مثابه شریک در ائتلاف اسرائیل- مصر حضور دارند، این نکته متصور است که جریان صهیونیسم تلاش دارد کشورهای عربی را به سمت همکاری منطقهای امنیتی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی سوق دهد و در همین راستا، در پی خارج کردن مسئله فلسطین از اولویتهای منطقهای و نیز ایجاد ائتلافی عبری- عربی علیه محور مقاومت است.
سوم، سفر سامح شکری، وزیر خارجه مصر به تلآویو گذشته از اینکه در راستای هماهنگ کردن تدابیر و اقدامات امنیتی بین دو طرف قابل تعمیم است، اما مهمتر از آن، تمایل قاهره برای بازیابی نقش و جایگاه منطقهای خود را نشان میدهد؛ امری که غرب و جریان صهیونیسم در کنار افزایش جایگاه منطقهای رژیم تکفیری سعودی به شدت به آن نیاز دارند. اینجاست که منابع خبری منطقه و حتی رژیم صهیونیستی پیشبینی میکنند «عبدالفتاح السیسی» در کنست رژیم صهیونیستی سخنرانی کند، همان گونه که انور سادات، رئیسجمهور اسبق مصر نیز در سال 1977 چنین کاری را کرد.
نکته پایانی اینکه، جریان صهیونیسم به همراهی غرب در تلاش است با یک توطئه بینالمللی و منطقهای به پرونده اشغال فلسطین خاتمه داده و به زعم واهی خود مقابله با محور مقاومت را مهمترین محور اولویتهای منطقه قرار دهد؛ اما وقتی همه نظامهای عربی غربگرا غرق در فتنهانگیزی هستند و در برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی گوی سبقت را از یکدیگر میربایند، آیا شاهد آن نخواهیم بود که کمپ دیوید دیگری به وقوع بپیوندد؟!