ما موظف به آخرتيم. اصلاح امور دنيا وظيفه خودشان است؛ اما مردم دنيا به عكس عمل مي‌كنند؛ بار سنگين دنيا را به دوش خود مي‌كشند و آخرت را كه بايد خودشان براي آن تلاش كنند به خدا وا مي‌گذارند. حضرت امير(ع) در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: «هر كه در سامان آخرت خويش بكوشد، خداوند دنياي او را سامان دهد.»

ريشه‌هاي طوبي؛ حاج محمد اسماعيل دولابي

امام هادي(ع) مي‌فرمايد: «با ورع و باتقوا باشيد كه اين ورع و تقوا همان ديني است كه همواره ما ملازم آن و پايبند به آن هستيم و از پيروان خود نيز مي‌خواهيم كه چنين باشند. (بدون رعايت كردن تقوا) از ما شفاعت نخواهيد و ما را به زحمت نيندازيد.

(وسائل‌الشيعه، ج 15، ص 248)

محمدصالح نادري / حتماً افرادي را ديده‌ايد كه به دوربين تلفن همراه، رايانه‌هاي شخصي و... چسب زده‌اند و خيال مي‌كنند امنيت را به دست آورده‌اند؛ اما وسايل الكترونيكي شما تنها از راه دوربين نفوذپذير نيستند. ميكروفن، جي پي اس و حتي نمايشگر، اطلاعات مهمي را دريافت مي‌كنند كه رسيدن به آن مي‌تواند براي هر مهاجمي ارزشمند باشد. زماني كه نفوذگري قصد نفوذ به تلفن همراه شما را دارد، صداهاي دريافتي از ميكروفون، مكان‌هاي رفته كه به وسيله جي‌پي‌اس ثبت شده است يا حتي تصاوير نمايش داده‌شده در نمايشگر مي‌تواند براي او مهم باشد. صفحه كليد تلفن همراه يكي از مهم‌ترين و ارزشمندترين اجزاي تلفن همراه است كه اطلاعات بسيار مهمي را در اختيار دارد و شايد محرم‌ترين عنصر مجازي باشد. تصور كنيد تمام صحبت‌هاي شما با ديگران، رمزهايي كه استفاده مي‌كنيد، قرارهايي كه مي‌گذاريد، سخنان عاشقانه‌اي كه به مخاطب خود مي‌گوييد و... همه در دل صفحه كليد قرار مي‌گيرد و يك نفوذگر، با نفوذ به صفحه كليد مي‌تواند به تمام اطلاعات شما دست يابد. اين گونه از نفوذها را كي‌لاگرها انجام مي‌دهند؛ جاسوس‌افزارهايي كه به دزديدن تمام اطلاعات ورودي به وسيله صفحه كليد مشغول هستند.

بهترين روش براي مقابله با دزدي اطلاعات، توجه به پيام‌ها و مجوزهاي دسترسي است كه به يك نرم‌افزار مي‌دهيم. تمام برنامه‌هاي مورد نياز خود را بايد تنها از منابع مطمئن دريافت كرد. در سيستم عامل اندرويد، فروشگاه پلي و در سيستم عامل اپل، اَپ استور مطمئن‌ترين منابع دريافت برنامه هستند. هشدارهايي كه روي صفحه نمايش آشكار مي‌شوند، حتي اگر هزاران بار شبيه آن را ديده‌ايد، باز هم تا آخر آنها را بخوانيد و عكس‌العمل مناسب را در برابر آن بروز دهيد. بسياري از آلودگي‌هاي نرم‌افزاري از سوي كاربر اتفاق مي‌افتد، زماني كه پيامي را نخوانده تأييد و ندانسته برنامه‌اي مخرب را روي گوشي خود بارگذاري كرده است.

يكي از راهكار‌هايي كه تقريبا همه كارشناسان آن را توصيه مي‌كنند، توجه ويژه به مجوز‌هايي است كه نرم‌افزار از شما درخواست مي‌كند. اگر به نرم‌افزار اجازه دسترسي به فهرست مخاطبان، اطلاعات جي‌پي‌اس، عكس‌ها يا هرچيز ديگري را بدهيد، نبايد تعجب كنيد از اينكه از اطلاعات شما سوءاستفاده شود. هنگام نصب نرم‌افزار، هميشه تمام درخواست‌ها را بررسي و هر تعداد درخواستي را كه مي‌توانيد، در بخش تنظيمات ابزارتان لغو كنيد. هميشه از خودتان بپرسيد آيا معني دارد يك نرم‌افزار اين مجوز‌ها را درخواست كند؟ اگر نرم‌افزاري تقاضاي دسترسي به داده‌هايي را داشته باشد كه ارتباطي با عملكرد آن ندارند، بايد اين درخواست مجوز را علامت هشدار بدانيد؛ براي نمونه اگر برنامه ساده‌اي را براي داشتن ماشين‌حساب جيبي دانلود مي‌كنيد و آن نرم‌افزار دسترسي به فهرست مخاطبان و موقعيت مكاني شما را درخواست مي‌كند، بايد از خودتان بپرسيد چرا يك ماشين‌حساب بايد به فهرست مخاطبان و موقعيت مكاني شما نياز داشته باشد؟ چنين مواردي زنگ هشدار جدي هستند. علاوه بر توجه به مجوز‌هايي كه نرم‌افزار درخواست مي‌كند، در نظر گرفتن چگونگي عملكرد تلفن همراه پس از دانلود هم اهميت زيادي دارد.

تغييرات زياد در طول عمر باتري ابزارتان يك علامت هشدار ديگر است. اگر پس از نصب يك نرم‌افزار متوجه شديد عمر باتري دستگاه‌تان كوتاه‌تر از حد معمول شده است، احتمالاً اين علامتي است كه مي‌گويد برنامه نصب‌شده خيالات بدي دارد و در حال انجام كار‌هاي پشت‌پرده است. اغلب برنامه‌هاي مخرب، به طور مداوم در حال آپلود اطلاعاتي مانند فهرست مخاطبان تلفن همراه هستند.

امروزه يكي از روش‌هاي جاسوسي، جاسوسي به صورت آشكار و با ميل كاربران است. در اين روش نرم‌افزار جاسوسي، خدمتي را ارائه مي‌كند كه كاربرانش با وجود يقين به استفاده نادرست آن نرم‌افزار از اطلاعات‌شان، كماكان علاقه‌مند به دريافت آن خدمت هستند. نرم‌افزارfaceapp  نمونه‌اي از اين نوع نرم‌افزارهاست كه با استفاده از هوش مصنوعي و يادگيري عميق، جلوه‌هايي روي تصاوير قرار مي‌دهد كه هر كاربري خطر استفاده نادرست از تصاويرش را مي‌پذيرد. همان‌طور كه سازندگان اين نرم‌افزار گفته‌اند تاكنون تصاوير و مشخصات چندين ميليون نفر در دنيا را در سرورهاي خود ذخيره كرده‌اند.

در انتها بايد گفت آسيب‌پذيري تلفن همراه شما تنها از راه دوربين آن نيست. چسب زدن آن مانند اين است كه بخواهيد نشتي يك آبكش را با چسب زدن يك گوشه از آن رفع كنيد! روش‌هاي حفظ امنيت اطلاعات تا زماني كه اينترنت فعلي در اختيار همه كاربران باشد، اگرچه در بعضي مكان‌ها و كاربردها نتيجه بخش است ولي بيشتر به اين شباهت دارد كه مهمان فكر كند بيشتر از صاحبخانه بر اوضاع خانه و گوشه و كنارهايش مسلط است!

پدر همسر رضا با ما نسبت فاميلي داشت؛ البته با آنها رفت‌وآمد نداشتيم. يك بار پس از چند سال سراغ‌شان را گرفتم و به خانه آنها رفتم و دخترشان را ديدم كه خيلي خوب و محجوب بود؛ با خودم گفتم اين دختر گزينه مناسبي براي رضاست؛ به همين خاطر با فرزندم مطرح كردم، رضا دو روز از من مهلت گرفت و بعد از من خواست يك سري سؤالات را از آنها بپرسم. گفتم خودت نمي‌خواهي اين دختر را ببيني و با او صحبت كني؟ گفت هر چه مادرم بگويد همان است. من حتي اسم دختر را هم نپرسيده بودم. رضا بعد از دو روز آمد و گفت مادر ببين اهل نماز است، حجاب دارد، چادري است؟ گفت ببين اهل آرايش نباشد، اسمش هم زينب باشد!

آنها خانواده مقيدي بودند و دخترشان هم چادري بود، ولي باز سؤالات رضا را از خانواده دختر پرسيدم، وقتي گفتم اسم دختر شما چيست، آنها گفتند: «زينب»؛ خيلي تعجب كردم. تلفن را قطع كردم و به رضا زنگ زدم، گفتم مادر جان حجاب دارد، اهل نماز است، گفت اسمش چيست؟ گفتم زينب است. رضا گفت همين خوب است.

به نقل از «زهرا كرد زنگنه» مادر شهيد مدافع حرم «رضا عادلي»

دهم اسفند سال 1368 مصادف با شب تولد امام حسين(ع) در منطقه كوي ايثار اهواز به دنيا آمد و چون هديه امام رضا(ع) بود، نامش را «رضا» گذاشتند. از 12 سالگي وارد بسيج شد و 16 ساله بود كه بر اثر سانحه تصادف سه روز به كما رفت. از خادمان اردوگاه شهيد مسعوديان اهواز و شهيد باكري خرمشهر شد. در راهيان نور ماهي 500 هزار تومان يا روزي 15 هزار تومان دستمزد براي او تعيين كردند كه او بيشتر اين پول را صرف امور خير و فقرا مي‌كرد. با فرمان امام خامنه‎اي(مدظله‌العالي) مبني بر افزايش جمعيت، تصميم گرفت ايمانش را كامل كند و فرمان امامش را هم لبيك گويد؛ از اين رو 11 اسفند 1393 با يكي از اقوام مادرش عقد كرد. رضا به جمع مدافعان حرم پيوست و در دومين اعزام خود به سوريه، دقيقاً يك سال پس از تاريخ عقدش، يعني 11 اسفند 1394 در كمين تروريست‌هاي تكفيري در سوريه به همراه چند نفر از همرزمانش به درجه رفيع شهادت رسيد.

به مناسبت ولادت با سعادت امام هادي (ع)

باران شدم از شوق پريدن به هوايت

شد كفتر بي‌گنبدِ تو، باز رهايت

اي صاحب آن «جامعه» پر شده از عشق!

خالي است چرا اين همه در جامعه جايت؟

گفتي: «فَتَحَ اللهُ بِكُم» پنجره وا شد

گفتي: «و بِكُم يَختِم» و دل كرد هوايت

كي مي‌رسد آن «اَشرَقَتِ الارض» به نورت

كي مست شود جامعه از جام  دعايت

هر نيمه شب از ذكر تو روشن شده عالم

مستند ملائك همه از عطر عبايت

در بزم شراب آه! بگو مستِ خدايي

شايد متوكل كند اين‌گونه رهايت

رخصت بده يك لحظه كه اين پرده بيفتد

تا كاخ و ستون‌هاش بيفتند به پايت

وقتي كه امامي و علي هم شده نامت

پيداست كه در سامره شاهست، گدايت

ياد نجف افتادم و اشكم شده جاري

كو گنبد و گلدسته و ايوان طلايت؟

«اَنتم شُفَعائي» خبري بود كه ما را

بُرد از دل شب تا سحري پشت صدايت

آه از تو چه پنهان،... چه بگويم... فقط اكنون

دست من و دامان تو و لطف خدايت

 

شاعر: قاسم‭ ‬صرافان

حميدرضا حيدري/ در هفته‌اي كه گذشت مسلمانان كشمير مورد ضرب و شتم ناجوانمردانه پليس هند قرار گرفتند. در اين باره هشتگ‌هاي مختلفي، چون «كشمير» و «FreeKashmir» ايجاد و در فضاي مجازي دست به دست شد. كشمير منطقه‌اي از شبه قاره هندوستان است كه زبان فارسي بيش از هر زبان و فرهنگ ديگري در آن اشاعه دارد. امروز اين منطقه در محاصره يك ميليون سرباز است و صداي مردم مظلوم به هيچ كجا نمي‌رسد؛ اما كاربران تمام تلاش‌شان را مي‌كنند تا صداي كشمير باشند. يكي از كاربران نوشت: «كشمير را دريابيد. يك ميليون پليس هند، اين منطقه مظلوم مسلمان را در محاصره و زيرفشار قرار داده‌اند. راهكار نهايي استقلال كشمير است.»

«نوشين جعفري» برانداز هتاكي كه چند روز پيش به دست نيروهاي اطلاعاتي دستگير شده، در فضاي مجازي مورد توجه كاربران قرار گرفت. كسي كه در پوشش عكاس فعاليت داشت و حالا اين هنرمندان هستند كه به شدت از او حمايت كرده‌اند. حمايتي كه البته از نظر كاربران فضاي مجازي قدري مشكوك است. يكي از كاربران درباره او نوشت: «قضيه بازداشت نوشين جعفري فراتر از يك اكانت فحاش و هتاك توئيتريه! قراره دست خيلي‌ها رو بشه فقط تو اين مدت حواس‌تون باشه كه كدوم بازيگر داره بارش مي‌بنده و از ايران خارج بشه و كدوم بازيگر چند ماهه قراره برگرده و هنوز برنگشته، يه جورايي سينما پاك‌سازي مي‌شه».

دو هشتگ «نوشت‌افزار ايراني» و «ايران نوشت» هم جزء هشتگ‌هاي پرتكرار فضاي مجازي بودند. دو كليدواژه‌اي كه كاربران سعي كردند به واسطه آن دو از كالاي ايراني به ويژه در بخش نوشت‌افزار حمايت كنند. يكي از كاربران در اين باره نوشت: «مي‌دونستيد اگه لوازم‌التحرير ايراني بگيريد چقدر كارگر ايراني مي‌رن سر كار؟ مي‌دونستيد با اين كار از خروج ارز از كشور جلوگيري مي‌شه؟ چرا وقتي آرش كمانگير‌ها و رستم‌ها رو داريم تو ايران دفتر با عكس سوپرمن و بتمن مي‌خريد؟ چرا اينجاها آريايي نمي‌شيد؟» كاربر ديگري هم نوشت: «پولي كه به خونه رواست؛ به كشورهاي غربي حرومه. پول‌هاتونو تو قلك خارجي‌ها نريزيد چون هيچ وقت بهمون برنمي‌گرده. پس توليد كشور خودمون رو بخريم و ازشون حمايت كنيم؛ چرا كه اين حمايت پر كردن قلك اقتصادي كشور خودمونه.»

محمدصادق كوشكي: انگليسي‌ها 1 ميليارد پوند از اموال ايران را در چند روز اخير توقيف كردند و سفير ما در لندن با دريافت حق مأموريت ماهانه 9 هزار يورو، نشسته و ضد سريال گاندو توئيت مي‌زند!

سردار سليماني: خداوند بعضي وقت‌ها براي تبليغ يك چيزي، براي بزرگ نشان دادن عظمت يك موضوعي، يك حادثه را مي‌آفريند. شهيد حججي براي عظمت ‌بخشيدن به همه‌ عظمت‌هاي دفاع از حرم بود. به اين دليل بايد بزرگ شود كه آن بزرگ‌هاي مغفول مانده را همه متوجه بشوند.

حسين اميرعبداللهيان: جمهوري اسلامي ايران مهم‌ترين نقش را در تأمين امنيت تنگه هرمز دارد. نتيجه هرگونه ائتلاف نظامي آمريكا در تنگه هرمز، تكرار داستان تلخ اشغال عراق و افغانستان و سبب تشديد ناامني در منطقه است. اسرائيل غاصب، پايش را به تنگه هرمز بكشاند در آتش خشم منطقه سوخته و دودش از تل‌آويو بلند خواهد شد.

فؤاد ايزدي: آمار تكان‌دهنده دانشمند آمريكايي با 13 ميليون فالوور در توئيتر: به طور ميانگين در هر 48 ساعت در آمريكا 500 نفر به خاطر اشتباهات پزشكي، 300 نفر به خاطر آنفلوانزا، 250 نفر به خاطر خودكشي، 200 نفر به خاطر تصادف رانندگي و 40 نفر به خاطر قتل با اسلحه كشته مي‌شوند.

حجت‌الاسلام پناهيان: آقاي روحاني گفته‌اند ما هيچ وقت فرصت مذاكره را از دست نمي‌دهيم. اساساً مذاكره با آمريكا فرصت نيست؛ تهديد است. كساني كه به مذاكره خوشبين باقي مانده‌اند اين حقيقت را نمي‌توانند درك كنند. واقعاً چرا؟

محمدباقر قاليباف: رژيم سلطه‌گر آمريكا مي‌خواهد توان و زبان دفاع را از ما بگيرد. سپاه را تحريم مي‌كند كه توان دفاع ما را هدف بگيرد و ظريف را تحريم مي‌كند كه زبان‌مان را خاموش كند. در مورد اول، ناتواني‌اش در همين ماه‌هاي اخير ثابت شد و در دومي هم به فضل الهي، چنين خواهد شد.

 

 

عبدالناصر همتي: حجم عظيمي از نهاده‌هاي دامي و كالاهاي اساسي در انبارهاي بندر امام خميني(ره) انباشته شده است. ميزان كالاهاي موجود بيش از 3 ميليون تن بود كه 90 درصد بيش از ميزان آن در زمان مشابه سال گذشته است. تخصيص و تأمين كافي و به موقع ارز مورد نياز كالاهاي اساسي موجب افزايش 69 درصدي واردات شده است؛ اما كندي شركت‌هاي واردكننده عمدتاً دولتي در تعيين تكليف با گمرك و حمل به موقع به مراكز مقصد در داخل كشور موجب بالا رفتن ميزان دپوي واردات شده است.

«به‌ زودي» از مصدر چيزي نيست! اصلن از قديم گفته‌اند: «به زودي» را كي داده و كي گرفته است؟ «به‌ زودي» به معناي مطالبات خود را روي يخ بنويس است و دلالت مي‌كند به استخدام كردن ديگران كه در زبان محاوره سرِ كار گذاشتن هم بيان مي‌شود. به طور مثال، به‌ زودي به سيل‌‌زدگان وام پرداخت خواهد شد، يعني برو بعد از زلزله‌‌زدگان آذربايجان و كسبه‌ پلاسكو و زلزله‌‌زدگان بم و جنگ‌زدگان در صف بايست تا زير پات علف سبز شه.

«به‌ زودي» فعل ربطي و ناقص است، اين فعل به دو عدد پا، زيرِ پا به ميزان كافي، يك‌چهارم پيمانه علف و مقاديري زمان نياز دارد. جمله‌ «به‌ زودي در اين مكان پارك احداث خواهد شد» معناي خاصي ندارد و صرفاً يك ديوارنويسي است جهت زيباسازي كه شهرداري‌ها بر روي بعضي ديوارها به يادگار مي‌گذارند. «به‌ زودي» برخلاف ظاهرش خيلي صبور است و در انجام كارها عجله‌ كه ندارد هيچ! اصلن تعهدي هم نمي‌دهد كه به آنها عمل كند.

خاقاني مي‌فرمايد: گفتي بدهم كامت اما نه بدين زودي/ ‌عمري شد و زين وعده، كمتر نكني دانم

در بيت بالا مي‌بينيم كه خاقاني عمرش تمام شده است و هنوز «به زودي» كام او را نداده است. بنا به گفته‌ تذكره‌نويسان هنوز هم «به ‌زودي» درنظر ندارد كه اين وعده را عملي كند.

عطار مي‌فرمايد: به پيش او نبايد شد «به ‌زودي»/ كه تا داند كه بي او درچه بودي

همان‌طور كه مي‌بينيد عطار هم معتقد بوده به‌زودي سبب مي‌شود طرف خيال كنه حالا چه خبره. پس بايد تا جايي كه مي‌شود صبور بود و اصلن عجله كار شيطان است.

 

حامد‭ ‬اشرف‌زارعي

نكته: مردي به نزد حلوافروشي رفت و گفت: «مقداري حلواي نسيه به من بده»، حلوافروش قدري حلوا برايش در كفه ترازو گذاشت و گفت: «امتحان كن ببين خوب است يا نه.» مرد گفت: «روزه‌ام؛ باشد موقع افطار.» حلوافروش گفت: «هنوز 10 روز به ماه رمضان مانده؛ چطور است كه حالا روزه گرفته‌اي؟» مرد گفت: «قضاي روزه پارسال است.» حلوافروش حلوايش را از كفه ترازو برداشت و گفت: «تو قرض خدا را به يك سال بعد مي‌دهي، قرض من را به اين زودي‌ها نخواهي داد. من به تو حلوا نمي‌دهم.»

نظر: محمدجواد ظريف در نشست خبري هفته گذشته كه با حضور خبرنگاران رسانه‌هاي داخلي و خارجي برگزار شد، گفت: «بعد از خروج آمريكا از برجام آنها[اروپايي‌ها] با علم به نبودن آمريكا 11 تعهد دادند كه هنوز به هيچ‌كدام عمل نكرده‌اند.» اما همين اروپايي‌ها كه به اين 11 تعهد خود عمل نكرده‌اند، اكنون حلواي نسيه ديگري را طلب مي‌كنند؛ با اين بهانه كه براي عمل كردن‌شان به تعهدات برجامي در آينده، ايران امروز بايد به پاي ميز مذاكرات موشكي و منطقه‌اي آمده و امتيازات نقدي را به آنها بدهد. متأسفانه برخي نيز در داخل كه انگار تحت هيچ شرايطي قصد عبرت گرفتن ندارند، مدام از مذاكره مي‌گويند و خيال مي‌كنند با حلوا حلوا كردن كام مردم شيرين مي‌شود. پاسخ اين درخواست‌ها و پيشنهادها اين است كه اولاً مسئله توان دفاعي ايران موضوع مذاكره‌پذيري نيست و ثانياً شما اول بدهكاري‌تان را در برجام صاف كنيد و بعد حلواي نسيه ديگري را طلب كنيد.

«قربانگاه» مهياي عاشقاني است كه جان و تن‌شان را از قفس سخت‌تر از آهن و سنگ آزاد كرده‌ باشند و در بال‌هاي‌شان شوق پرواز و رسيدن به آسمان رشادت و اطاعت را ديكته كرده باشند، جان و دل‌شان همه اوست؛ غير از او چيزي را نمي‌بينند و نمي‌خواهند، لحظه به لحظه بودن‌شان از غم و شادي، غضب و مهرباني، سكوت و فرياد همه با نگاه به او شكل مي‌گيرد، آنكه اين‌گونه باشد، اطاعت ابراهيم(ع) و مطيع بودن اسماعيل(ع) را مي‌فهمد.

آقاجان

اسماعيل(ع) گوش به فرمان پدر و ابراهيم(ع) گوش به فرمان خدا، هر دو با دل‌هايي لبريز از ساغر عشق الهي، با قدم‌هايي استوارتر از كوه‌، نگاه‌هايي روشن‌تر از خورشيد و دست‌هايي قدرتمند‌تر از صخره‌ راهي عاشقانه خدايي مي‌شوند، يعني قربانگاه؛ عاشقانه‌اي كه فقط پاكبازان و دلباختگاني همچون پروانه به دورش طواف مي‌كنند و روياي رسيدن به آن را در تار و پودشان مي‌آميزند؛ چرا كه كوتاه‌ترين خط‌ها براي رسيدن به معشوق جان‌باختگي است.

مولاي من

مي‌دانم آنان كه بر لوح وجودشان نام دوستي حك مي‌شود، به بلا مبتلا مي‌شوند؛ چرا كه در اين كارخانه محبت، بي‌شور محنت و سختي نمي‌شود؛ كارخانه محبت است كه وقتي بند‌ه‌اي به بلا مبتلا مي‌شود، دلش منظور نظر بي‌نهايت حضرت حق مي‌شود تا در كشش بلا و محنت چنان شادمان گردد كه ديگران در بخشش نعمت و راحتي، زيرا بلاست كه همچون صيقلي آيينه دل را از غبار هوي و هوس صفا مي‌دهد و دل را محل شهود حضرت سبحان مي‌كند.

اي تنها منجي عالم

ابراهيم(ع) در هنگام افتادن در آتش چه زيبا با ملائك سخن گفت، زماني كه خواستند از او دست‌گيري كنند، تمام نگاهش به خدا بود و فرمود: «خلوا بيني و بين حبيبي» مرا با دوستم تنها بگذاريد تا هر چه مي‌خواهد بكند و لحظه‌اي كه خواستند حاجتش را از خدا بيان كند، فرمود: «علمه بحالي حسبي من سؤالي» خداوند خود حال مرا بهتر مي‌داند وقتي دوست سوختن مرا مي‌خواهد زيستن روا نيست؛ اي حبيب ما، اي آگاه‌تر به ما از خود ما، فرياد «خلوا بيني و بين حبيبي» تك‌تك‌مان بلند شده و آغوش تو را مي‌خواهيم؛ چرا كه آغوش تو همان گلستان ابراهيم است براي ما.