صدای انقلاب - صفحه 411

برچسب ها
من خودم روان‌خوانی را از حسین یاد گرفتم. بچه‌ها هم که به دنیا آمدند، حسین اصرار داشت همیشه حتی اگر بچه‌ها خواب بودند، رادیو را روی موج قرآن بگذاریم تا گوش بچه‌ها با صدای قرآن آشنا شود. این رویه ادامه داشت تا وقتی بچه‌ها به مدرسه پا گذاشتند. از وقتی هم که بچه‌ها به مدرسه رفتند و باسواد شدند، با بچه‌ها می‌نشستیم و به طور نوبتی نفری یک صفحه از قرآن را می‌خواندیم.
کد خبر: ۳۵۱۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۲

زهرا عبدی/ با صدای اذان ظهر، سلیمه وضو گرفت و از خانه بیرون رفت. از کوچه‌های مدینه گذشت، پسر بچه‌ها مشغول بازی کردن بودند. یکی از آنها محکم به سلیمه خورد. سلیمه، ابروانش را در هم کشید؛ با عصبانیت بچه را به سمت عقب هُل داد و گفت: «اگر مادر داشتید، در کوچه‌ها پرسه نمی‌زدید، از سر راهم بروید کنار.»
کد خبر: ۳۵۱۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۱