محمدرضا باهنر - صفحه 8

برچسب ها
کد خبر: ۳۰۵۹۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۱

روايت محمدرضا باهنر از فراز و فرودهاي زندگي‌اش در گفت‌وگو با «اعتماد»:
اشاره: مي‌پرسم چه خبر از آرزوهاي كودكي؟ با دست هوا را هاشور مي‌زند و مي‌شمارد: «آرزو داشتم مهندس بشوم و سخنران و راننده»؛ آنچه هم در جواني ملاقاتش كرد و هم در ميانسالي. روزگار و خويشاوندي و البته زيركي‌اش، ابر و باد و مه و خورشيد سياست را گردهم آوردند تا محمدرضا باهنر هم «مهندس» لابي‌گري و «سخنور» سياسيون بشود و هم «فرمان» اصولگرايان را به دست بگيرد. مردي كه هميشه از تندبادها دوري جسته، به آرامي سخن مي‌گويد، به آرامي مي‌خندد و حتي واكنش‌هايش هم آرام است. «برادري» با آقاي نخست‌وزير، او را در جواني به شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي مي‌رساند و «اخوت» با سياست او را به جانشيني پير اصولگرايان در جبهه پيروان خط امام و رهبري. تا ميراث «حبيب» اصولگرايان نه نصيب ريش‌سفيدان موتلفه شود و نه پيران جامعتين. اگرچه از مجلس دوم بر كرسي بهارستان «فرود» آمد اما «فراز»ش از مجلس هفتم بود؛ جايي كه رداي نايب‌رييسي را به تن كرد و شد مرد دوم ركن دموكراسي. آقاي هميشه حاضر پارلمان‌هاي ايران، در كودكي براي قالي‌ها‌ نقشه مي‌كشيده و امروز براي راه «راست»‌ها؛ چه آنهايي كه در جامعه اسلامي مهندسين و جبهه پيروان خط امام و رهبري گردش آمده‌اند و چه آنها كه در گوشه‌اي ديگر از مجمع‌الجزاير راست نشسته‌اند. مرد رايزني‌هاي سياست، بنا دارد در اين گفت‌وگو سياست را تحريم كند. حتي چانه‌زني و مذاكره هم جواب نمي‌دهد؛ براي او فقط يك گزينه روي ميز است: روايت تاريخ‌ها و خاطره‌ها.
کد خبر: ۳۰۳۹۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۶

پربیننده ترین