کد خبر: ۴۸۵۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۸/۲۱
احمد رهدار
مقدمه:
انقلاب اسلامی ایران، ضمن این که ساختار نظام 2500 ساله شاهنشاهی را به هم ریخت، و نیز، ضمن این که موازنه قدرت را در مقیاس جهانی به نفع دین به هم زد به گونهای که دین در سایه و حاشیه را به مرکز مناسبات اجتماعی دعوت کرد، بستری مناسب و در عین حال، جدّی برای آزمون و محک انواع تئوریهای رایج در علوم اجتماعی درباره انقلابها گشت. از آنجا که انقلابها به ندرت رخ می دهند، وقوع آنها زمینه مناسبی برای انجام تحقیقات علمی، طرح و آزمون فرضیهها و نظریههای موجود و نیز ارایه نظریههای جدید فراهم میکند. «تا پیش از پیدایش انقلاب اسلامی ، عمده نظریهپردازان انقلاب در عرصه جامعهشناسی سیاسی، گرایشهای ساختارگرایانه داشتند. این نظریهپردازان معمولاً با بررسی نمونههای متنوعی از انقلابها، همچون انقلاب فرانسه، روسیه و چین و نیز انقلابها ضد استعماری قرن بیستم، سعی داشتند تا با انتزاع وجوه مشترک این انقلابها و تعمیم آنها به سک تئوری همهشمولی دست یابند که در پرتو آن بتوان هر انقلاب جدید را که در جهان رخ میدهد، تبیین نموده و یا حتی وقوع آن را از قبل پیشبینی کرد 1.» در میان رهیافتهای ساختگرایانه درباره انقلابها، نظریه خانم تدا اسکاچپل 2 از شهرت چشمگیر جهانی برخوردار است، به گونهای که در محافل علمی، نظریه وی رهیافتهای ساختگرایانه را نمایندگی میکند. «در واقع، عدم تطبیق و ناسازگاری پارهای از تئوریهای انقلاب، بر انقلاب اسلامی ، نظریهپردازان بسیاری را دچار مشکل کرد و به تعبیر لاکاتوش، آنان را مجبور به رفو کردن و ترمیمهای پیدرپی و متعددی نمود 3.» از جمله نظریاتی که به تبع انقلاب اسلامی تغییر و تعدیل یافت، نظریه ساختگرای اسکاچپل بود. در حقیقت، طرح نظریه «دولت تحصیلدار» که اسکاچپل آن را پس از پیروزی انقلاب ایران در سال 1982 در مقالهای با عنوان «دولت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران»، 4 مطرح کرد، بازگشتی بود از تمامیت نظریه پیشین وی درباره انقلابها که در کتابی تحت عنوان «دولتها و انقلابهای اجتماعی 5» ارایه کرده بود.
در رهیافت اقتصاد سیاسی ـ که نظریه دولت تحصیلدار در ذیل آن مطرح میشود ـ به دولت از جنبه پیوندهای درونی و بیرونی آن نگریسته میشود. نظریه دولت تحصیلدار ـ که خود تلاشی است برای طرح یک نوآوری نسبت به سنت مارکسیستی 6 و رهیافت وابستگی ـ 7 توجه ما را بر ساختار مالیه عمومی (و نه صرفاً روابط طبقاتی) با پیوندهای اقتصادی خارجی متمرکز میسازد. براساس این نظریه، هر چند شرایط اقتصادی ممکن است نتواند تمام جنبههای رفتار دولت را تبیین کند، اما ماهیت درآمدی دولت، بر قواعد اساسی زندگی سیاسی در کشور تأثیر میگذارد. علاوه براین، مفهوم دولت تحصیلدار سبب میشود که به اهمیت توانایی استخراجی درآمد و تأثیر آن بر ائتلافسازی توجه کنیم. نقطه آغازین چنین تحلیلی این است که تأثیر پدیده نفت بر رونق دولت و رفتار اقتصادی آن به اندازهای است که یک نوع توجه خاص را توجیه میکند. به عبارت دیگر؛ این ایده که دولتهایی که وابسته به رانت هستند، ماهیتاً متفاوت از دولتهای وابسته به مالیات داخلی میباشند، سبب طرح مفهوم دولت تحصیلدار شده است. در نتیجه، مفهوم دولت تحصیلدار انتخاب شده است تا نشان دهنده اهمیت درآمدهای نفتی در کشورهای صادرکننده باشد. طبق نظر حسین مهدوی ـ که گفت میشود نخستین محققی است که مفهوم دولت تحصیلدار را در مورد ایران به کار برده است ـ دولتهای تحصیلدار دولتهایی هستند که مقادیر قابل توجهی از رانتهای خارجی را به شکل منظم دریافت میدارند.
این رانتهای خارجی به وسیله دولتها یا بنگاههای خارجی پرداخت میگردد.8
معروفترین نظریه دولت تحصیلدار به عنوان عامل انقلاب ایران، توسط اسکاچپل عنوان گشته است که میتوان از آن به عنوان مهمترین مفهوم سیاسی ـ اقتصادی به کار رفته در مقاله وی درباره ایران نیز نام برد. براساس این نظریه، حکومت ایران بر اثر درآمدهای هنگفت نفتی تبدیل به ساختاری غولآسا میگردد که با اتکا به درآمدهای کلان خود، نوع سرمایهگذاریها، نوع و اندازه امتیازدهی به گروهها مانند سرمایهداری نوظهور، مخالفت با سرمایهداری سنتی و نوع متحدین خویش را در داخل و خارج تعیین میکند.
از مفهوم دولت تحصیلدار در نظریه اسکاچپل میتوان دو برداشت به دست آورد:
نخست اینکه درآمدهای هنگفت نفتی بهویژه بین سالهای 1354 ـ 1352 سبب وابستگی تام اقشار جامعه به دولت گردید. یعنی دولت از طریق اعطای اعتبارات مالی به سرمایهداری، تأمین نیازهای اقتصادی و رفاهی جامعه مانند آموزش و پرورش رایگان و افزایش یارانهها، اجرای طرحهای عظیم اقتصادی و اشتغال کارگران در این بخشها که مهاجرت گسترده روستائیان به شهرها را نیز در پی داشت، افزایش تعداد کارمندان و حقوق آنان، افزایش تعداد دانشجویان و امکانات رفاهی برای آنان و... تمامی جامعه را به نوعی وابسته به خود نمود که البته تمامی اینها به خاطر افزایش قیمت نفت بود. بحران مالی دولت بر اثر کاهش قیمت و درآمدهای نفتی به ویژه در سال 1356، بدان خاطر که همه جامعه، وابسته به حکومت شده بودند، تمامی اقشار جامعه را متوجه رژیم نمود. به عبارت دیگر؛ ر اثر بحران مالی ناشی از بحران قیمت نفت، دولت دیگر مانند گذشته که با درآمدهای نفتی تمامی جامعه را خدماتدهی مینمود، قادر به ادامه چنین کاری نبود و به این ترتیب، مشکل اقتصادی کلیه اقشار جامعه آنها را متوجه رژیم نمود.
تفسیر دیگری که میتوان از مفهوم دولت تحصیلدار در اندیشه اسکاچپل به دست داد، استقلال دولت از جامعه با افزایش قیمت نفت میباشد. طبق این نظریه ـ که از سوی بسیاری از نظریهپردازان انقلاب در مورد انقلاب ایران مطرح شده است ـ رژیم شاه بهویژه در دهه 50 به نوعی استقلال مطلق از طبقات رسیده بود که روند آن از سال 40 شروع شده بود. استقلال دولت از طبقات و جامعه، سبب گردید که رژیم به هر کاری که بخواهد دست بزند، بدون این که از کسی یا نیرویی بترسد. رژیم در دهه 40 و 50 به حدّی از ثروت و قدرت نظامی و انتظامی دست یافته بود که ادعای تبدیل شدن به یکی از قدرتهای جهانی را مینمود. بدین علت، دست به کارهایی زده بود که هرگز قبل از این جرأت انجام آنها را نداشت. برگزاری جشنهای 2500 ساله در مقابل چشمان هزاران انسان گرسنه ایرانی، اسلامستیزی، تغییر تقویم هجری به شاهنشاهی، فساد مالی، سرکوب سیاسی، شکنجه و آزار مخالفان سیاسی، تجمل، حمایت از طبقات اقتصادی و سیاسی خاص در مقابل طبقات سنتی، تبلیغ شعار و ادعاهای گزاف و غیرقابل دسترسی که هیچ سودی جز افزایش انتظارات در پی نداشت و نظامیگری، همگی نتیجه استقلال رژیم از جامعه و احساس قدرت مطلق ناشی از درآمدهای هنگفت نفتی بود.
به عنوان مثال؛ قبل از سال1352، مالیات از طبقات و مشاغل مختلف جامعه مطابق با نرخ تورم اخذ میشد، ولی با سه برابر شدن قیمت نفت، درآمد دولت از منع مالیاتی جامعه کم شد و خود را از آن بی نیاز میدانست. بدین دلیل، دیگر خود را مانند قبل، ملزم به مراعات هیچ قشری نمیدانست.9
مهمترین مؤلفهها و فاکتورهایی که اسکاچ پل در توضیح نظریه حکومت تحصیلدار خود درباره ایران به کار میگیرد، چنین است:
کد خبر: ۴۸۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۸۸/۰۸/۲۱