سخنرانی احسان شریعتی درباره موضوع محیط زیست
کد خبر: ۳۰۶۸۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۹
نظري بر اوج و فرود «دستاندازي اصلاحطلبان» به انديشههاي شريعتي با نگاهی به گفتههای احسان شريعتي
مقدمه:
شخصيتهاي كاريزماتيك، بنا به شرايط زمان، هريك در دورهاي رخ مينمايند، جلوهگري ميكنند، در اوج و صدر مينشينند و پس از چندي و متأثر از شرايط اجتماعي، اندكاندك افول ميكنند و از دل و ديده نسلهاي بعد دور ميشوند. شايد بتوان دكتر علي شريعتي را از جمله چهرههايي دانست كه چنين سرنوشتي داشته است. او در دوره انباشت نفرت اجتماعي از رژيم شاه ظهور كرد، با بيان و قلمي عصيانگر و برانگيزاننده به مصاف بنيانهاي استبداد حاكم رفت، در اندك زماني دل و ديده جوانان آرمانخواه را از خويش انباشت. به زندان رفت و چندي پس از آزادي، به قصد ايجاد «حسينيه ارشاد در تبعيد» راهي ديار غربت گشت و اندكي بعد خبر غيرمنتظره مرگش او را در جايگاه يك اسطوره قرار داد. بيترديد نقش شريعتي در تعميق اجتماعي مفاهيمي چون «امامت»، «شهادت»، «هجرت» و... در پيروزي انقلاب 57 نقشي درخور داشت و مدتها رهبريكننده بخشي از عقبه اجتماعي نظام نوتأسيس اسلامي بود.
چند روز قبل، مرگ شريعتي 40ساله شد و ما با نگاهي به اطراف خويش درمييابيم كه ديگر از «شور شريعتي» خبري نيست. ديگر سالهاست كه علاوه بر منتقدان سنتي او، سينهچاكان پس از انقلاب وي نيز از او رويگردان شدهاند و در خوشبينانهترين حالت به كار «بهداشتي كردن» انديشههاي اويند. گاه ذهن ناظر موشكاف، بدان سو ميرود كه اقبال به شريعتي در دهه اول انقلاب از سوي جريان «چپ» ديروز و «سكولار» امروز، صرفاً براي يافتن سنگري عليه روحانيت بوده است، بيآنكه بدانند ظرفيت تخريبي اين سنگر براي آنان، كمتر از روحانيت نيست. در واقع آنان در اين روزها، از سنگر قديمي خود، نه تنها گريختهاند كه به تخريب آنند.
امروزه مجالس بزرگداشت شريعتي در سالمرگ او، بيشتر به محفل يقهگيري مخالفان و مخالفان او تبديل شده تا ذكر فضايل و مناقبش! به راستي راز اين پديده در چيست؟ جوهره انديشههاي شريعتي چنين افولي را موجب گشته يا كاركرد مدعيان او؟ آيا كساني كه ديروز شيدايي و امروز نفرت از شريعتي را در جامعه ميپراكنند، چنين فرجامي را براي استاد 4 دهه پيش خود رقم زدهاند؟
چندي پيش دكتر احسان شريعتي در گفت و شنود با يكي از نشريات تاريخپژوه، به بررسي و نقد اين پديده پرداخت و ابعاد نظري و تاريخي آن را بازكاويد. او «اصلاحطلبان» را عامل خوانش توتاليتر از انديشههاي شريعتي در صدر انقلاب دانست و نهايتاً بر اين باور پاي فشرد كه آنان از ذهنيتهاي اوليه خود درباره شريعتي دست شستهاند و نه جوهره انديشههاي او. آنچه در پي ميآيد بازخواني پارهاي از ديدگاههاي احسان شريعتي در اين باره است كه سخت مهم و عبرتآموز مينمايد.
کد خبر: ۳۰۵۷۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۷