تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۱۱۳۶۱۹
هیثم شیرکش مقدمه: حق کرامت یا حرمت داشتن اشخاص در جامعه همانند حق حیات از موارد بسیار مهم در زندگی اجتماعی است . انسان یک موجود اجتماعی است و هنگامی می تواند به رشد و تکامل مورد نظر خویش برسد که بتواند از مواهب و نعمات الهی اعم از مادی و معنوی فردی و اجتماعی استفاده کند لذا برای ایجاد بستر مناسب جهت تکامل انسان در درجه نخست بایستی حرمت و احترام اجتماعی انسان که نیاز طبیعتی و فطری اوست صیانت گردد و مورد تحقیر واقع نشود. انسانی که هتک حرمت شود و مورد انواع و اقسام توهینها قرار گیرد فاقد شخصیت خواهد شد و دچار تزلزل و ناامیدی می گردد. در مرحله بعد بایستی این امکان برای همه انسانها فراهم شود که بتوانند از امکانات و نعمات موجود در راستای نیل به تعالی و کمال مطلوب بهره گیرند. امام خمینی (ره ) بعنوان شخصیت برجسته قرون و مجدد اسلام ناب محمدی (ص ) با بنیانگزاری نهضت مردمی و ظلم ستیز خود پس از تحمل مرارتها و سختیهای فراوان این دو مهم را در تشکیل حکومت اسلامی ایران محقق نموده و به مردم شریف و عزیز ایران همچون عطیه ای الهی اهدا نموده اند. مقابله جانانه با برخی ترفندها و اقدامات خائنانه رژیم منحط پهلوی از جمله لایحه انجمنهای ولایتی و ایالتی و نیز لایحه ننگین کاپیتولاسیون و تشکیل برخی نهادها و سازمانها پس از پیروزی انقلاب اسلامی (از جمله بنیاد مستضعفان و جانبازان بنیاد شهید نهضت سوادآموزی و...)و حتی نامگذاری بعضی از روزها بنام اقشار خاص جامعه از ارتشیان و بسیجیان و سپاهیان و... همه و همه در جهت تحقق کرامت انسانی در جامعه اسلامی است . در مقاله حاضر که تحت عنوان « کرامت انسان در حکومت امام خمینی (ره ) تقدیم می گردد برآنیم تا به اندازه بضاعت به گوشه هائی محدود از احترام به کرامت انسان درحکومت کریمه امام (ره ) بپردازیم »

معنای لغوی کرامت
« کرامت » در لغت یعنی گرامی داشتن و بزرگداشت دیگران 1 در قرآن کریم آمده است : « و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر » 2 یعنی : و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کردیم یعنی این کرامت و شرافت و بزرگواری را در سرشت و آفرینش او قرار دادیم . کرامت و عزت و بزرگواری جزئی از سرشت انسان است . این است که اگر انسان خود را آنچنانکه هست بیابد کرامت و عزت می یابد.
معنای اصطلاحی کرامت
منظور از کرامت این است که انسان دارای حرمت است و حق دارد در جامعه به طور محترمانه زیست کند و کسی حق ندارد با گفتار و رفتار خویش حیثیت او را با خطر مواجه سازد. هم چنین قوه مقننه در تدوین قانون و قوه مجریه در اجرای قانون باید به گونه ای عمل کنند که موجب بی حرمتی به شخص مجرم نگردد3.
ارزشهای انسان
احترام به انسان در جامعه بعنوان یک اصل مورد پذیرش اسلام بوده و در این خصوص تاکیدات فراوانی صورت پذیرفته است . در روایات بسیاری آمده که هر کس مومنی را تحقیر نماید به ذات کبریائی خداوند اهانت نموده و با او اعلام جنگ نموده است 4.
حال ببینم انگیزه و سبب این حرمت و احترام چیست
ارزشهای احصا شده ذیل می تواند ما را به این مهم رهنمون سازد.
- انسان خلیفه خدا در زمین است 5.
- ظرفیت علمی انسان بزرگترین ظرفیتی است که یک مخلوق ممکن است داشته باشد6.
- او فطرتی خدا آشنا دارد7.
- انسان ترکیبی است از طبیعت و ماورا طبیعت 8.
- انسان موجودی انتخاب شده و برگزیده است 9.
- او از یک کرامت ذاتی و شرافت ذاتی برخوردار است . 10
قابل ذکر است که کرامت بر دو قسم می باشد :
« 1 ـ کرامت ذاتی یا خدادادی و آن عبارت از امتیازاتی است که انسان نسبت به سایر موجودات دیگر دارد. مهمترین چیزی که موجب امتیاز انسان است همان بهره مندی او از عقل می باشد...
2 ـ کرامت اکتسابی انسان با اعمال اختیاری خویش می تواند این نوع کرامت را برای خویش ایجاد کند . » 11
انسان دارای وجدانی اخلاقی است 12 به عبارتی دیگر به حکم الهامی فطری زشت و زیبا را درک می نماید.
نعمتهای زمین برای انسان آفریده شده است . 13
او تنها برای پرستش خدا آفریده شده است 14.
بنابر آنچه گفته شد انسان موجودی است برگزیده از طرف خداوند خلیفه و جانشین او در زمین نیمه ملکوتی و نیمه مادی دارای فطرتی خدا آشنا آزاد امانتدار خدا ومسئول خویشتن و جهان مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان ملهم به خیر و شر و... جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد. ظرفیت علمی و عملیش نامحدود است از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است احیانا انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد حق بهره گیری مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خودش وظیفه دار است .
در عین حال همین موجود در قرآن مورد بزرگترین نکوهشها و ملامتها قرار گرفته است :
او بسیار ستمگر و بسیار نادان است 15.
او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است 16.
او عجول و شتابگر است . 17 و ...
حقیقت این است که این مدح و ذم از آن نیست که انسان یک موجود دو سرشتی است : نیمی از سرشتش ستودنی است و نیم دیگر نکوهیدنی . نظر قرآن به این است که انسان همه کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد18.
رابطۀ انسان و جهان از دیدگاه اسلام
مکاتبی بوده و هستند که نسبت به نظام آفرینش با دیده بدبینی می نگرند نظام موجود را نظام کامل نمی پندارند و نیز مکتبهائی بوده که آمدن انسان را به این جهان نتیجه یک اشتباه و از نوع راه گم کردن می دانند. انسان را موجودی صد در صد بیگانه باجهان می شمارند که هیچگونه پیوند و خویشاوندی با این جهان ندارد زندانی این جهان است یوسفی است که به دست برادران دشمن در چاه این جهان محبوس گشته تمام مساعیش باید صرف فرار از این زندان و بیرون آمدن از این چاه گردد... ولی از نظر اسلام رابطه انسان و جهان از نوع رابطه زندانی و زندان و چاه و در چاه افتاده نیست بلکه از نوع رابطه کشاورز است با مزرعه و یا اسب دونده با میدان مسابقه و یا سوداگر با بازار تجارت و یا عابد با معبد است . دنیا از نظر اسلام مدرسه انسان و محل تربیت انسان و جایگاه تکامل او است .
اینجا است که اگر انسان خوب رهبری نشود و خود از خود مراقبت نکند ارتباط و علاقه او به اشیا به تعلق و وابستگی تغییر شکل می دهد و وسیله به هدف استحاله می شود رابطه به صورت بند و زنجیر در می آید حرکت و تلاش و آزادی مبدل به توقف و رضایت و اسارت می گردد. این است آن چیزی که نبایستی است و بر خلاف نظام تکاملی جهان انسان و بیماری خطرناک اوست و این است آن چیزی که قرآن و نهج البلاغه انسان را نسبت به آن هشدار می دهند19.
بنابراین اگر کسی اراده کند که وصف کرامت شامل وی شود اولین شرط آن است که اهل دنیا نباشد یعنی تن به دنائت و پستی در ندهد زیرا که بین دنائت و کرامت تباین است و هرگز ممکن نیست که دنی کریم بشود20.
حال پس از این مختصر می پردازیم به اصل مطلب کرامت انسان در حکومت امام (ره ) و بدوا به دو واقعه بسیار مهم در جریان پیروزی انقلاب اسلامی که نشان دهنده عمق توجه امام (ره ) به حرمت انسان است می پردازیم .
انجمنهای ایالتی و ولایتی
پس از رحلت آیت الله بروجردی شاه به منظور کاهش توان رهبری مذهبی به فکر انتقال مرجعیت از قم به نجف افتاد و بر همین اساس همزمان با ایجاد زمینه های مناسب برای اجرای تغییرات و رفرمهای مورد نظر آمریکا به تضعیف روحانیت مبارز پرداخت . امام خمینی (ره ) به عنوان یکی از مقتدرترین مراجع شیعه در پی فرصتی بود تا ضمن ناکام ساختن رژیم در اجرای برنامه های غیراسلامی حکومت را در مجرای حقیقی اش که همان حاکمیت دین در جامعه است قرار دهد. تصویب طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی موقعیتی پدید آورد تا حضرت امام (ره ) به پا خیزد و موجی مهار نشدنی ایجاد کند موجی که توانست سالهای بعد اساس نظام شاهنشاهی را براندازد.
اسدالله علم نخست وزیر فرماسونر شاه لایحه ای را در هیات دولت به تصویب رسانید که قانون انتخابات انجمنهای ایالتی (استانی ) و ولایتی (شهرستانی ) را که در قانون مشروطه بود و تا آن موقع اجرا نشده بود تغییر می داد و در این تغییر دولت علم قید اسلام را از شرایط انتخاب نمایندگان حذف کرد و به جای سوگند به قرآن سوگند به کتاب آسمانی را گذاشت .....
چنانچه بخواهیم این تغییرات را تجزیه و تحلیل نمائیم به دو مساله حذف روحانیت از مسائل اجتماعی و سیاسی و دیگر زمینه سازی برای حضور بیگانگان خواهیم رسید (هر دو باعث شکستن حرمت کرامت انسانی اسلامی مردم مسلمان کشورمان می گردید)
امام (ره ) که توطئه دشمن را احساس می کرد و آن را مقدمه برنامه های ضد اسلامی رژیم شاه می دانست بلافاصله علمای طراز اول قم را دعوت به مشورت و تصمیم گیری کرد و امام (ره ) درا ین جلسه اهداف دولت را از این کار برشمرد و تلگرافهائی از طرف علما و مراجع به رژیم مخابره شد که با بی اعتنائی علم مواجه گردید. پس از آن امام با صدور اعلامیه کوبنده تری عواقب وخیم تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و تخلف از قانون را به علم هشدار داد اما علم به جای عذرخواهی در یکی از سخنرانیهای خود هرگونه اخلالگری را محکوم کرد و اقدامات اخیر علما و مراجع را تلویحا حرکتی ارتجاعی دانست . به دنبال بی پروائی علم اصناف تهران و گروه کثیری از مردم حمایت خود را از خواسته های علمای قم اظهار داشتند و روحانیون نیز در منابر و محافل به انتقاد از دولت پرداختند و در نتیجه علم تلگرافی به سه نفر از مراجع قم به جز امام (ره ) مخابره کرد و در ظاهر موافقت خود را با خواسته های آنان اعلام داشت . برخی علما مساله را مختومه تلقی کردند ولی امام با هوشیاری خاص خود متوجه حیله دشمن شد و اظهار داشت : لایحه ای که به تصویب هیات دولت رسیده با تلگراف خصوصی از رسمیت و قانونیت نمی افتد بلکه باید توسط رئیس دولت به طور رسمی در جراید اعلام شود. بالاخره با اعتراض مراجع و مردم علم در مصاحبه ای لغو تصویبنامه را توسط هیات دولت اعلام داشت و آن را غیرقابل اجرا دانست و سپس امام (ره ) به مناسبت پایان عائله اعلامیه تشکرآمیزی خطاب به مردم نوشت . (21 )

برچسب اخبار