تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۸:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۱۳۸۳۰۹
مهدی هنری اشاره: درآمد: بی‌شک مهمترین واقعه‌ی سده‌ی اخیر، وقوع انقلاب اسلامی ایران است که در نهایت به تشکیل جمهوری اخلاق‌مدار و خدا‌محور منجر شد. جمهوری اسلامی ایران توانست به‌عنوان راه سوم در مقابل دو راه حل کور یعنی دیکتاتوری‌ها و دموکراسی‌ها‌ی دور از دین و معنویت خود را آزموده و به محک یک ملت پرسابقه بگذارد و از قضا در انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران بهترین نمره را کسب کند، طوری‌که چشم تمامی ناظران بیرونی و درونی این ملت را به خود معطوف کند. مشارکت حدود 40 میلیونی ملت ایران در رفراندوم ریاست‌جمهوری دهم در حقیقت موفقیت مردم سالار‌ی دینی را از همه مردم عالم اقرار گرفت. آنچه‌ به‌وضوح این انتخابات را از دیگر انتخابات تاریخ ایران جدا ساخت اولاً حضور پر شور مردم بود و ثانیاً حواشی‌ای بود که متأسفانه بر مردم ایران تحمیل شد. لذا باز خوانی ‌نقش رهبر معظّم انقلاب اسلامی به عنوان امام امت در حین این جریان تاریخ‌ساز، بسیار خطیر و حیاتی‌است. هر چند راقم حقیر سطور خود را کوچکتر از آن می‌بیندکه در رابطه‌ی با چنین حقیقت بزرگی قلم فرسایی کند. مع‌الاسف خلاء پرداختن به این حقیقت فراگیر، حقیر را بر آن داشته تا راه را برای ورود استادان و صاحبان فن در این موضوع باز کند. باشد که مقاله‌ی پیش رو تذکری باشد برای استادان،ا‌ن‌شاءالله.

رهبر در ایران: تشریفات سیاسی یا امام در امت اسلامی؟
ولایت فقیه، این واژه‌ی دو کلمه‌ای روح اصلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است و البته حد فاصل جمهوری اسلامی ایران با جمهوری‌های سوسیال دموکرات، لیبرال دموکرات و خلق ایران در همین واژه است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (فصل اول اصل پنجم) آمده است: در زمان غیبت حضرت ولی‌عصر«عجل الله تعالی فرجه» در جمهور‌ی اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهده‌دار آن می‌گردد.
لذا اصل ولایت مطلقه‌ی فقیه متضمن هویت اسلامی جمهور‌‌ی اسلامی است و رابطه‌ای که بین امام(ولی فقیه) و امت (ملت) از طریق این اصل بر قرار می‌شود به صورت خودکار از خالی شدن بدنه‌ی نظام اسلامی از هویت اسلامی جلوگیری‌ به عمل می‌آورد. بعضی ولایت فقیه را صرفاً یک ساز و کار قانونی، حقوقی و سیاسی می‌دانند اما واقعیت و حقیقت چیزی غیر از این است.
بنا به تعالیم مترقی اسلام رابطه‌ی معنوی که بین امام و امتش از طریق عقل و دل حاکم می‌شود ساری کننده‌ی اخلاق و هویت اسلامی در یک مجتمع نظام‌مند اسلامی است و این مسئله است که نظام فکری غرب از تحلیل آن عاجز است، چرا که فکر غربی نمی‌تواند وجود معنویت و ارتباط روحی نهفته در آن را معنا کند در نتیجه از تحلیل مناسبات مردم ایران در صحنه‌های گوناگون تا به‌حال عاجز بوده است و خواهد بود. مؤید این مسئله در صحنه‌های بسیاری در تاریخ پر ثمر انقلاب قابل رؤیت است:
1_صبر و ایستادگی مثال زدنی مردم ایران در اثنای 8 سال دفاع مقدس و نیز حضور داوطلبانه نیرو‌های مردمی در خط مقدم و سرزندگی مردم در پشت جبهه‌ها علی‌رغم همه‌ی فشار‌ها.
2_حضور مردم ایران پای صندوق‌های رای با وجود فشار روانی و اقتصادی دشمن که حاکی از«آری» آن‌ها است به نظام اسلامی.
3_حضور مردم برای دفاع از نظام اسلامی در مقابله با آشوب‌طلبان ماجرا‌ی 18 تیر دانشگاه تهران درست زمانی که دشمن با وجود فضای مناسب برای اپوزیسیون داخلی همه چیز را تمام شده می‌دانست.
4_حضور گسترده مردم در انواع راه‌پیمایی‌ها طی20 سال.
براستی چه چیز مردم ایران را در سخت‌ترین شرایط که شاید برا‌ی هر ملت دیگر‌‌‌‌‌ی فرو‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پاشی را نتیجه داشت اینگونه حامی نظام سیاسی‌‌‌‌‌شان نگاه می‌داشت؟ آیا چیزی جزء وجود رهنمود‌های عقلانی و معنوی امامان امت می‌توانسته باشد؟
در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری همه‌ی دنیا شاهد بود که در ایران قبل از روز انتخابات علی‌رغم وجود هیجانات بسیار‌ی که بین جوانان که در خیابان‌‌‌ها دیده می‌شد و گه‌گاه نیز شهر را شب بیدار می‌کرد؛ تنش چشم‌گیری صورت نگرفت. آیا اگر رهنمود‌‌های رهبری در سخنرانی‌های قبل از انتخابات نبود مردم را این چنین با طمأنینه می‌شد دید؟ ایرانیان توانستند در کمال آرامش بالاترین حد نصاب مشارکت سیاسی را در تمام دنیا به نمایش بگذارند و اینجا سؤال اساسی این است که چرا در اکثر نقاط دنیا در یک چنین مواقعی مردم به رفتار‌های پرخاشگرانه روی می‌آورند(به گفته‌ی خبرنگاران غربی در ثنای انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران) اما در ایران با این حد بالا‌ی مشارکت چنین اتفاقی نمی‌افتد؟
نگاه به آمار و وضعیت اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد این درگیر‌‌ی‌ها و نیز جمعیت‌ها‌ی شرکت‌کننده در این اعتراض‌ها به‌صورت چشم‌گیری بعد از ایراد خطبه‌های نماز جمعه توسط رهبر معظم انقلاب کاهش یافت. به‌طور مثال راه‌پیمایی غیر قانونی معترضان (به دعوت موسوی و کروبی) در روز 25 خرداد در میدان آزادی حدود 500 الی600 هزار نفر تخمین زده می‌شد اما در تجمع غیر قانونی معترضان در میدان بهارستان که روز چهارشنبه مورخ سوم تیر برگزار شد تخمین‌ها حاکی از 2000 الی3000 نفری بود و هم چنین آمار آسیب به اموال عمومی نیز تا اندازه‌ی قابل توجه‌ی کاهش را نشان می‌داد. آنچه در نظر مردم بدون چشمان آمار زده مجسم شد اینکه آرامش نسبی بعد از حضور رهبر انقلاب در نماز جمعه به شهر تهران بازگردانده شد.
اگر اصل ولایت فقیه در ایران دچار خدشه شده بود و رابطه‌ی راه‌ساز امام و امت در ایران شکل نگرفته بود، آیا هنوز هم در نقشه‌های جهانی واژه‌ی Islamic republic of iran به‌چشم می‌خورد؟ سؤالی که شاید جسورانه پرسیده می‌شود اما اگر رابطه‌ی منطقی و معنوی میان رهبر و مردم وجود نداشت این سؤال الآن به‌صورت فزاینده‌ای در نهاد‌ها و رسانه‌های بین المللی مطرح می‌شد. داستان‌ انقلاب‌های مخملین آن‌قدر تکراری شده که بعضی آن را افسانه می‌انگارند اما نگاه به این انقلاب‌های رنگارنگ شواهد ناخوشایندی را حاصل خواهد کرد.
1_ تمامی انقلاب‌های مخملین بدون هیچ استثنایی در شرایط زمانی یک انتخابات شکل گرفته است.
2_ تمامی انقلاب‌های مخملین بدون هیچ استثنایی به‌دنبال تقلبی خواندن انتخابات و نیز در ادامه با پافشاری بر ابطال آراء انجام شده.
3_اغلب انقلاب‌های مخملین به پیروزی منجر شده است.
4_ تمامی انقلاب‌های مخملین بدون هیچ استثنایی با پشتیبانی استراتژیک، رسانه‌ای و مالی یک کشور ثالث رخ داده است.
5_در اکثر اوقات با خشونت و بر هم زدن نظم عمومی برا ی مدتی چند هفته‌ای همراه بوده است.
از طرفی هرچند هیچ‌کس نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پسندد که 5 ویژگی بالا شبیه آنچه باشد که در جریان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری در ایران پیوست اما مع‌الأسف برخورد‌ها و عملکردها در این بازه زمانی شباهت تمام عیاری با ویژگی بالا داشت و از طرف دیگر هم پیروزی این نقشه‌ی خبیث در کشور‌های چون چکسلواکی(انقلاب مخملی 1989)، صربستان(دو مرحله1997و2000)، گرجستان(انقلاب گل سرخ2003)، اوکراین(انقلاب نارنجی 2004) و قرقیزستان(گل لاله 2005) افسانه بودن این داستان را زیر سؤال می‌برد و بیشتر این سناریو را به سناریویی مستند مبدل می‌کند.
در این وانفسا سؤال این است که چرا این طرح برای اولین مرتبه در ایران شکست خورد؟ چرا پروژه‌ی کودتای مخملی در تمامی کشورها بعد از اصرار معترضان بر ابطال انتخابات به برگزاری مجدد انجامید و در نهایت مردم به خاطر بی‌اعتماد شدن به دولت و حکومت گذشته به معترضین رأی دادند و لذا همه مناسبات قدرت در آن کشور ها به دست طرفداران محض غرب افتاد؛ اما در ایران اکثریت مردم با این بی‌اعتمادی دورغین همراهی نکردند؟ چرا در کشورها‌ی فوق‌الذکر مردم تحت تبلیغات و بمباران وسیع رسانه‌ای به انتخابات سوءظن پیدا کردند اما در ایران این هجمه‌ی رسانه‌ای طرفی نبست؟ چرا حکومت‌ها همیشه تسلیم فشار‌های بین المللی شدند اما در ایران این اتفاق رخ نداد؟ پاسخ این پرسش‌ها از مقایسه‌ی نظام‌های این کشورها با نظام ایران ملموس است، در نظام‌های مخلوع و مغلوب جای تبعیت ملت‌ها از اخلاق و دین تحت لوای یک ولی دینی و اخلاق‌مدار خالی بوده است.
آنچه 40 میلیون نفر را در این انتخابات علی‌رغم تبلیغات وسیع به نظام مظنون نکرد اطمینان و اعتماد والای آن‌ها به امام و رهبرشان است که او را تمام‌قد پشت قانون دیدند. در حقیقت حضور میلیونی مردم تهران در نماز جمعه تهران با وجود انواع حیله‌های روانی این تأویل را در پی داشت که مردم به امام خود اطمینان و اعتماد کامل دارند و درست همین اعتماد و پیروی از امام امت بوده است که نظام جمهوری اسلامی را در کش و قوس انواع طوفان‌های خانه برانداز سالم و تنومند نگاه داشته است. لذا چنانچه در مرز‌های فکری اجتماعی ملتی، یک رابطه‌ قلبی و عقلی با یک منشاء پایدار برقرار نباشد، آن ملت به راحتی تحت تاثیر بازی‌های سیاسی سر خم می‌کند.
رهبر امت اسلامی با تحقق دو شرط عینیت می‌یابد: مقبولیت و مشروعیت. مشروعیت که توسط ساز و کار قانونی و الهی آن به دست می‌آید که درقانون اساسی ویژگی‌هایی را احصاء کرده است. اما در مورد مقبولیت احتیاج به شواهدی است. در مورد مقبولیت رهبر انقلاب نیز ذکر چند مثال کافی است:
1_ حضور پر شور مردم پای صندوق‌های رأی در انتخابات مختلف که به تشویق‌های رهبری صورت گرفته: زیرا کسانی که رأی می‌دهند به دلیل منطق شرعی و عقلانی مورد تأکید رهبری پای صندوق‌ها آمدند حال چه آن را از زبان ایشان شنیده باشند و یا اصلا خودشان استنباط کرده باشند، به‌هر حال مهم آن است که امت اسلامی تحت هدایت و راهنمایی امام حرکت می‌کند. به عبارت دیگر حتما لازم نیست یک نفر خود را فدایی امام بداند، همین که با هدایت‌های او حرکت می‌کند ساز و کار رابطه‌ی امام و امت درست برقرار شده است.
2_ در غائله‌ی 18 تیر دانشگاه تهران، مردم به تدبیر رهبری یک پارچه در خیابان‌ها حاضر شدند و طی یک راه‌پیمایی پرشور به دفاع از اسلام و امامشان پرداختند.
3_ امروز در فضای دانشگاهی و حوزوی جامعه‌ی ایران با یک پدیده‌ی فراگیر روبررو هستیم: جنبش نرم‌افزاری و تولید علم. جالب این که این مطلب اولین بار توسط رهبر فرهیخته انقلاب طی یک سخنرانی در دانشگاه امیرکبیر در سال79 مطرح شد و از آن روز به بعد این گلوله‌ی برفی هر روز بزرگتر شده تا امروز این رشد بالای تولید علم را در ایران به ارمغان آورده است. دست یابی به نصاب‌های بالا در تکنولوژی نانو، هسته‌ای و ژنتیک در ایران مرهون همین قضیه است.
4_از زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در 1380فرمان هشت ماده‌ای مبارزه با مفاسد اقتصادی را دادند با رصد کردن اوضاع اجتماعی سیاسی ایران مخصوصاً در دانشگاه‌ها، این مطلب به اثبات خواهد رسید که ضرب آهنگ تبدیل شدن این شعار به یک گفتمان فراگیر در سطح جامعه تندتر شد. تا اینکه این تیر در سال 84 با پیروزی دکتر احمدی‌نژاد به هدف خورد.
5_با توجه به سخنرانی‌های رهبر عزیز انقلاب خواهیم فهمید که ایشان در اواخر عمر دولت سازندگی بحث مبارزه با اشرافی‌گری و بسط ساده‌زیستی را بین مسؤلین باز کردند و ما امروز شاهد هستیم که یکی از معیار‌های اصلی مردم برای نمره‌گذاری روی مسئولین نظام همین ساده‌زیستی است تا جایی که مردم ایران در 84 و 88 به دکتر احمدی‌نژادی رأی می‌دهند که از شاخصه‌های اصلی او زی مردمی و ساده‌زیستی است.
هرچند مثال‌های فراوان دیگری هم هست اما ذکر چند مثال بالا کافی می‌نماید. لذا دو شرط مقبولیت مردمی و مشروعیت الهی برای امام، پیروی امت را در پی خواهد داشت که این مطلب در جریانات اخیر ایران را از معضلی بزرگ رهایی بخشید. و در نتیجه تا زمانی که رابطه امام و امت برقرار است سؤال چرا هنوز هم روی نقشه جهان واژه‌ی Islamic republic of iran به چشم می‌خورد ؟ جواب خواهد داشت.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌صورت کلی در جریان انتخابات دهم به یک مسئله‌ی کلی و حیاتی در قبل و بعد از انتخابات اهمیت دادند: افزایش و حفظ اقتدار و عزت ملی اسلامی. لذا زیرمجموعه‌های این استراتژی کلی به‌صورت زیر تقسیم می‌شود:
1- دعوت جامعه به رعایت آرامش
2- دعوت سیاسیون به رعایت انصاف
3- دعوت آحاد مردم به مشارکت پرشور در انتخابات
4-دعوت امت اسلامی به حفظ وحدت اسلامی و جلوگیری از صف‌بندی‌های توهمی در کشور
در اثنای جریانات اخیر دعوت به آرامش در دو مقطع زمانی مورد تأکید ایشان قرار می‌گیرد چرا که حفظ آرامش و خودداری از هیجانات خشونت‌آفرین در قبل از انتخابات برای سلامت انتخابات لازم بود و بعد از انتخابات هم به‌دلیل‌حفظ وحدت و عدم خدشه به امنیت ملی و سیمای خارجی نظام مورد اهمیت بود.
رهبر انقلاب برای هدایت و رهنمایی جریان انتخابات دهم رفتارها و گفتار‌های گوناگونی را به عرصه عمل آوردند که بازبینی این افعال و اقوال نقش رهبر را بر واقعیات پیرامونش نمایانگر خواهدبود. در اینجا دو مقطع مختلف جریان اخیر برش خورده است: مقطع اول: قبل از انتخابات، مقطع دوم : بعد از انتخابات.
مقطع اول: قبل از انتخابات
30شهریور 87 (نماز جمعه تهران به امامت مقام معظم رهبری در ماه‌رمضان ) الی 22 خرداد 88 (برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری)
ایشان طی دوران گذر مقطع اول، راهبرد‌های کلی زیر را مورد نظر قرار دادند:
1_ اقتدار و عزت ملی و اسلامی خواسته شماره یک: از طریق: دعوت به آرامش، دعوت به انصاف، دعوت به مشارکت پر شور مردمی
2_کار‌گزار اسلامی کیست؟
3_ فتنه خاموش کنید
4_ انحراف در شعار‌های انقلاب اسلامی، هرگز
1_ اقتدار و عزت ملی اسلامی خواسته شماره یک
- دعوت سیاسیون به رعایت انصاف در مقطع اول

دعوت سیاسیون و نخبگان به رعایت انصاف د صفحه‌ سیاسی رسانه‌ای ایران، از راهبردهایی بود که در سیره‌ی سیاسی رهبر انقلاب طی جریان انتخاب دهم بارز است.ایشان به دلایلی که برخواهیم شمرد در مقاطع گوناگون وزین‌ترین تذکرات اخلاقی سیاسی خود را در این‌‌‌ باره متوجه بازیگران سیاست داخلی ایران اسلامی کردند:
«یک چیز دیگری که این روزها انسان مشاهده می‌کند... قضاوت‌هایی درباره مسائل دولت و کار‌های دولت است. البته این از آثار نزدیک شدن به دوره‌ی انتخابات است؛ ... تخریب کردن مسئولین، تخریب کردن دولت، هیچ مصلحت نیست و جزو کار‌های صحیح اسلامی نیست. البته در بعضی از جاهای دیگر؛ در بعضی از کشورهای دنیا به‌‌نام دموکراسکی، به‌نام آزادی، آبروهایی را از بین می‌برند، اشخاصی را به لجن می‌کشند؛ اینها کارهای اسلامی نیست، اینها کارهای آنهاست؛
مثل خیلی از کارهای دیگرشان.»، «من نگرانی‌ام از این نیست که حرفی زده شود، از کسی انتقاد شود؛ نه. یک نفر انتقاد می‌کند، یک نفر هم جواب می‌دهد. نگرانی من رایج شدن اخلاق بی‌انصافی در جامعه است. خدمات فراوانی انجام می‌گیرد، انسان همه را کنار بگذارد، به نقطه‌ای بچسبد، این درست نیست. البته این خطاب به همه است.» (نماز جمعه تهران به امامت مقام معظم رهبری در 18 رمضان مورخ 30 شهریور سال 87)
«یک مطلب هم خطاب به نامزدهای محترمی که یا تا حالا اعلام حضور کرده‌اند یا بعد از این اعلام حضور خواهند کرد، عرض بکنم. کسانی که برای انتخابات خود را نامزد می‌کنند، بدانند که انتخابات یک وسیله‌ای است برای بالا بردن توان کشور، برای آبرومند کردن ملت؛ انتخابات فقط ابزاری برای قدرت‌طلبی نیست. ... رقابت‌ها را منصفانه کنند، حرف‌ها را منصفانه کنند، از جاده‌ی انصاف خارج نشوند.» (سخنرانی بین مجاوران حرم رضوی مورخ1فروردین سال88)
«سعی کنند با انصاف عمل کنند. اثبات و نفی‌شان با توجه به حق و صدق باشد. چیز‌هایی را که انسان می‌شنود، باور نمی‌کند که از زبان نامزدها و آن کسانی که دنبال این مسئولیت‌ها هستند، از روی صدق و صفا خارج شده باشد. گاهی انسان حرف‌های عجیب و نسبت‌های عجیبی می‌شنود. این حرف‌ها مردم را نگران می‌کند؛ کسی را هم به گوینده‌ی این حرف‌ها دلبسته و علاقه نمی‌کند!» (بیانات در بین مردم کردستان در سنندج مورخ 22 اردیبهشت سال 88)
سؤال این است: تذکر مکرر اخلاقی رهبر به نخبگان سیاسی مبنی بر رعایت انصاف، چرا؟ در پاسخ به این پرسش اساسی چندین جواب حاصل خواهد شد که هر کدام آینه‌ی یک وجه از تدبیر رهبر مردم است:
1_بی‌انصافی در فضای جامعه اگر تبدیل به یک اخلاق رایج شود رحمت الهی و فضل الهی از مرزهای امت اسلامی رخت برمی‌بندد. لذا ایشان دو طرف دعوا را حتی طرف مظلوم را به رعایت امانات الهی و انصاف دعوت می‌کند. لذا رهبری در خلال دیدار با کارگزاران حج در جریان استیضاح علی کردان (وزیر کشور دولت نهم) از باب توجه به این نکته‌ی گرانقدر همه را به این جمله تذکر می‌دهند که، این فضای تخریب علیه دولت چیزی نیست که خدا به راحتی از کنار آن بگذرد. از طرف دیگر ایشان به مناسبت‌های مختلف گوشزد می‌کنند که بعضی گناهان هست که ظالم و مظلوم را با هم زیر غضب خداوند متعال می‌برد.
2_ قوام نظام ولایت‌مدار برعکس نظام‌های دیوان‌سالار به بروکراسی حاکم نیست بلکه به‌وجود ولایت دوستی در تمام ارکان امت اسلامی است. یک وجه این ولایت رعایت همدلی بین آحاد مؤمنین است و یک گروه از مؤمنین هم مسئولین و کارگزاران جامعه‌اند. وجه دوم این که«الناس علی دین ملوکهم»، اگر ملوک امت خود متخلق به اخلاق اسلامی نباشند چگونه باید انتظار داشت که رعیت متخلق شوند به این اخلاق؟
3_ این فضای بی‌انصافی متعاقباً یک دسته‌بندی و صف‌بندی را در دل کارگزاران حکومت اسلامی به وجود می‌آورد که باعث شادی دل دشمن و در نتیجه امید واهی او بر دو دستگی در بین مؤمنین می‌شود. همین امید برای دشمن دست‌های پنهان او را برای ضربه زدن به نظام اسلامی به کار می‌اندازد که خساراتی را برای امت اسلامی به‌بار می‌آورد در حقیقت وقتی دشمن می‌بیند طرف مقابلش یک قدم عقبگرد کرد او یک قدم جلو می‌آید. از طرف دیگر این دو دستگی بین مردم هم جاری و ساری شده و مردم همدیگر را به صف‌بندی‌های خانه‌ برانداز دچار می‌کنند.
4_ مردم از دیدن بی‌انصافی‌ها رنجور شده و به نظام اسلامی بدبین می‌شوند. در این صورت درست است که مردم در آینده‌ی نزدیک مخربان، بی‌اخلاقان و دروغگویان از کشتی انقلاب پیاده می‌کنند اما ضربه‌ی سهمگین و مهم این است که مردم از این کش ‌و‌ قوس‌ها به ستوه آمده و به نظام اسلامی بی‌اعتماد می‌شوند که این به خودی‌خود در آینده‌ی نزدیک کاهش ضریب امنیت ملی را همراه خواهد داشت.
5_دلیل بی‌انصافی‌ها هواهای نفسانی است که بنا به اخلاق اسلامی در هر جایی باید جلویش را گرفته شود. لذا رهبری بعضی از نامزدها را از شهوت نفسانی قدرت‌طلبی برحذر می‌دارند و در واقع بی‌انصافی‌ها را نتیجه‌ی این رذیله‌ی نفسانی می‌دانند.
6_اینکه پدر مکرر تذکری را به فرزندش تأکید می‌کند نشانه‌ی دو حالت است و حالت سومی نیست: 1_کثرت اهمیت آن تذکر. 2_عدم رعایت فرزند. متأسفانه مردم و رهبر که راصد اوضاع سیاسی مملکت بودند باز هم حس کردند کسانی هستند که تخریب را شیوه‌ی اول تبلیغاتی‌شان قرار داده‌اند و لذا این دلیل عقلانی شد برای مطرح کردن چند باره‌ی تذکر. نکته‌ی دیگر در این باب این است هر چند که در جریان این حمایت آشکار از دولت مظلوم باید به دلایل این حمایت ویژه توجه کرد اما از آن گذشته این جملات نشان می‌دهند که استراتژی رهبری در جریان انتخابات از ابتدا بر جلوگیری از شکاف و ایجاد نقار بین افراد و آحاد مردم استوار بوده است.
لذا این جملات شاهد این مطلب است که آتش تهیه‌ی فضای تخریب برای مقاصد انتخاباتی‌ از مدت‌ها پیش از 22 خرداد 88 سوزانده شده بود تا در موقع مناسب از آن استفاده‌ی بهینه شود و البته در این میان هر چند اکثر نخبگانی که طرف هشدار‌های رهبری بودند بر دلسوزی‌های ایشان جامه عمل نپوشاندند اما مردم به خوبی نقش خود را در قبال این هشدار‌ها پیدا کردند.
مردم فهیم به بهترین نحو جواب مغرضان و غافلان را دادند، مشارکت 40 میلیونی و رأی 24 میلیونی به رئیس جمهور سابق که نقطه‌ی کانونی هجمه‌ی تخریب‌ها بود همین معنا را از دل خود صادر می‌کند؛ چرا که رهبر انقلاب در سخنرانی‌ها دو قشر مخاطب را مدنظر داشت: 1- مسئولین و نخبگان سیاسی. 2-توده‌های وفادار ملت. در مورد مخاطبان دوم ایشان بار‌ها و بار‌ها من جمله در خطبه‌های نماز جمعه 30 شهریور اعلام داشتند: «این فضای تخریب، فضای خوبی نیست. مردم هم خوششان نمی‌آید. من این را حالا در حضور شما مردم به آن حضرات می‌گویم. اگر شما خیال می‌کنید که شما بیایید بنشینید و فلان مسئول را یا فلان جریان را مذمت کنید، مردم لذت می‌برند و خوششان می‌آید، اشتباه می‌کنید. مردم از فضای تخریب خوششان نمی‌آید.» در نتیجه شما می‌بینید جریان‌های مخرب دولت در حین رأی گیری توسط دستان مردم حذف می‌شوند و در این مقام دوباره رابطه‌ی امام و امت خود را نشان می‌دهد.
-دعوت جامعه به رعایت آرامش در مقطع اول
یکی از پرده‌هایی که رهبری مردم را در آن به رعایت آرامش دعوت می‌کنند در اثر برگزاری مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری بود. فضایی که بر اثر این مناظره‌ها در جامعه حاکم شد یک حالت انفجاری به خود گرفت و بیم از آن می‌رفت که هیجانات ناشی از این مناظرات مرز‌های خشونت را بین مردم و هواداران نامزدها درنوردد. «این چهار نفر نامزدی که از شورای نگهبان تأیید شده‌اند و در اجتماعات گوناگون سخنرانی می‌کنند، خود آن نامزدهای محترم توجه کنند، مراقبت کنند که در این سخنزانی‌ها، در این اظهارات، جوری نباشد که منتهی بشود به ایجاد دشمنی و ایجاد نقار؛ با برادری و با مهربانی پیش بروند.» (سخنرانی به مناسبت رحلت امام خمینی(ره) مورخ 14 خرداد سال 88) ایشان ضمن این تأکید هواداران دو طرف از برخورد‌های تنش‌آفرین برحذر داشتند.
تخریب‌هایی که در مناظرات، هیجانات اجتماعی و اعتماد مردم به نظام اسلامی را هدف گرفته بود جامعه را به سمت شکاف و دشمنی پیش می‌برد که ایشان با تذکر مؤکد به مردم به کنترل این وضعیت پرداختند و نتیجه‌ی این تدبیر آن شد که با وجود شور و اشتیاق بالای جوانان که گه‌گاه شهرها را شب‌ زنده‌دار می‌کرد تا روز انتخابات مواردی از خشونت گزارش نشد واقعیتی که خبرنگاران خارجی حاضر در ایران نیز در روز انتخابات بر وجودش صحه گذاشتند.
اما پرده‌ی دومی که ایشان هوشیارانه جامعه مشتمل بر سیاسیون و مردم را به آرامش دعوت نمودند طی جریان نامه‌ی آقای هاشمی و سکوت ایشان بود. در جریان این واقعه هر چند رهبری مردم را لساناً به آرامش دعوت نکرد اما تدبیر ایشان جامعه را تا روز انتخابات به سمت آرامش سوق داد.
آقای اکبر هاشمی رفسنجانی مورخ 19/3/88، نامه‌ای را با محتویی گلایه‌آمیز از اظهارات دکتر محمود احمدی‌نژاد در مناظره‌ی تلوزیونی با میرحسین موسوی به رهبر معظم انقلاب اسلامی ارسال داشت. پیرو این مطلب در قسمتی از نامه دفتر ایشان آمده است: «متاسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیر مسئولانه آقای احمدی‌نژاد در جریان مناظره با مهندس میرحسین موسوی و مقدمه‌چینی‌های قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهک‌های ضد انقلاب در سال‌های اول و بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمت زدن‌ها در انتخابات مجلس ششم و لجن‌ پراکندی‌های باند پالیزدار که در دادگاه محکوم شده را به نمایش گذاشت... ». همچنین در متن اصلی آقای هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب اینگونه آمده: «البته اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را به دولت بنی‌صدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد.»، «رهبر معظم هم صلاح را در سکوت‌شان دیدند و بی‌شک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است. ...»، «بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان‌ها این وضع را بیش از این برنمی‌تابد و آتش‌فشان‌هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان‌ها، خیابان‌ها و دانشگاه‌ها مشاهده می‌کنیم.»، «از جناب عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.
لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به‌نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پر‌ابهت‌ و حداکثری تحقق یابد. کاری که می‌تواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت‌ملی و اعتماد‌عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس ‌و گمان نص پیامتان در مشهد و در مرقد امام‌ راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده‌گرفتن‌ قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند. سرچشمه شاید گرفتن به بیل/چو پر شد نشاید گرفتن به پیل»
نامه‌ی تعجب‌برانگیز آقای هاشمی رفسنجانی هر چند سؤالات بسیاری من جمله: «1_ ایشان با چه اعتباری رهبر انقلاب را پند ‌و‌ موعظه می‌دهند؟ 2_ایشان از کجا آتش‌های اغتشاشات بعد از انتخابات دیدند؟ 3_ایشان به چه قصدی این نامه را به رهبر انقلاب اسلامی ارسال داشتند؟ 4_چرا این نامه در چنین وقت هیجان‌آلودی صادر شد؟ 5_آیا نمی‌شد برای گلایه‌گذاری دل دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی را شاد نکرد؟ 6_آیا هیچ فرصت دیگری برای تخریب چهره‌ی رئیس جمهور نبود؟ و تعداد زیادی پرسش دیگر که در این مقاله نمی‌گنجد.» را در ذهن مردم و نخبگان متبادر کرد اما آنچه نقش حکمت و تدبیر رهبر را نشان داد؛ سکوت رسمی در قبال این نامه بود که باعث ایجاد فضای آرام تا انتخابات در کشور شد.
اگر رهبر انقلاب در قبال این نامه مشکوک هر موضعی (دفاع یا رد) اتخاذ می‌کردند در هر دو حال تشنجات حاصل از این موضع‌گیری در دو جبهه (هواداران رئیس‌جمهور وقت، هواداران کاندیدای مطرح ریاست‌جمهوری) به صورت خشونت و تقابل جدی رخ می‌نمایاند. این پیامد آنقدر خسارت‌بار می‌توانست باشد که اگر این بازی دشمن شادکن در عرصه‌ی اجتماعی ایران شروع می‌شد پایان آن، خدشه به اصل انتخابات و در نتیجه تهدید طولانی مدت امنیت ملی ایران بود. در واقع سکوت رهبر و تکذیب هر‌گونه پاسخ به نامه آقای هاشمی، جامعه، بالاخص جوانان را از ورود به بازی خشونت خیابانی و زور‌آزمایی خارج از چهارچوب برحذر داشت. لذا این سکوت رهبر نشان از حکمتی والا داشت که برگزاری سالم انتخابات را متضمن گردید.
-دعوت آحاد مردم به مشارکت پرشور در انتخابات در مقطع اول
در جای‌جای سخنان رهبر انقلاب اسلامی در قبل از انتخابات و در دورترین زمان‌ها به وضوح دعوت و تشویق ایشان مبنی بر حضور مردم در انتخابات مشهود است. برای رعایت اختصار به دو مثال اکتفا می‌شود:
«انتخابات سرمایه‌گذاری عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایه‌ی سنگین و عظیمی را در بانک می‌گذارید، بانک با آن کار می‌کند و شما از سودش استفاده می‌کنید؛ انتخابات یک چنین چیزی است. ... هر رأیی که شما در صندوق می‌اندازید، مثل این است که یک بخشی از پول آن سپرده را دارید تأمین می‌کنید. یک رأی هم اهمیت دارد.» (سخنرانی بین مجاوران حرم رضوی مورخ1 فروردین سال88 )
«هر که به اسلام علاقه‌مند است، هر که به ملت ایران علاقه‌مند است، برای او عقلاًو شرعاً واجب است که در این انتخابات شرکت کند.» (سخنرانی به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) مورخ 14 خرداد سال88)
مشارکت پرشور مردم در انتخابات، تزئینی یا حقیقی؟
در کشورهای غربی آنچه از زعم استراتژیست‌ها و سیاسیون اقتدار‌آفرین است، قدرت سخت است که به گزینه‌هایی چون: قدرت نظامی، قدرت اقتصادی اشاره می‌شود. اما آنچه برای یک نظام برآمده از متن مردم و متکی بر قدرت آتشفشان مردم اهمیتی بس شگرف دارد، میزان مشارکت مردم در قدرت و سیاست است لذا قدرت دیپلماسی و حتی قدرت نظامی دولت جمهوری اسلامی بیشتر از هر چیزی به حضور مردم در انتخابات وابسته است. این چنین است که همیشه در قله‌ی تهدید‌های نظامی علیه کشور ایران، حضور میلیونی و حداکثر مردم پای صندوق‌های رأی حذف کننده‌ی گزینه تجاوز نظامی از روی میز ابر‌قدرت‌های جهان برای تعامل با ایران شده است. لذا رهبری مردم را مدام بر حضور مشارکت در سیاست فرا می‌خواند.
از طرفی امام و امت هادیان مسئولین نظام اسلامی در تاریخ معاصر ایران اسلامی بوده‌اند. در واقع مردم با پیروی از رهنمود‌های منطقی اسلامی امامشان با دست‌های توانمند‌شان در 30 سال اخیر مسئولین مختلفی را وارد حلقه‌ی مدیریت کرده‌اند و از آن‌ سو هم خارج. لذا آنچه ضامن بقای گفتمان ولایی در کشور است بیشتر از آنکه نهاد‌های حکومتی باشد ملت بوده‌اند و در اصل این مردم بودند که در مقاطع مختلف در مرکز قدرت قرار گرفته‌اند و معتمدینی را وارد نهاد حکومت کردند و سپس بعد از انتخابات به مناظره نشستند تا برای دور بعد باختگان سیاسی را خارج کنند درست به همین دلیل که آیت‌الله خامنه‌ای در اکثر پیام‌هایشان مردم را آگاه و شجاع می‌نامند. در نتیجه از نظر نظام اسلامی این حضور آگانه و شجاعانه‌ی مردم حیاتی است.
«سلام خدا بر شما که شایستگی خود را برای دریافت سلام و رحمت‌ الهی به اثبات رساندید.» (پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت حماسه22 خرداد مورخ 23 خرداد سال88) به راستی چرا مشارکت مردم در مردمی انتخابات جاذب رحمت و سلام الهی است؟ مردمی که بنابه رهنمود‌های رهبرشان با استدلال عقلائی و شرعی در اوج تبلیغات گسترده غرب در داخل و خارج مبنی بر مخدوش بودن انتخابات، در اوج سختی‌های اقتصادی به دلیل وضعیت جهانی و تحریم‌های غرب و در اوج تهدید‌های نظامی توسط مستکبرین عالم دست به یک جهاد واقعی می‌زند تا رهنمود امام خمینی (ره ) (صحیفه امام، ج15،ص17: در قضیه‌ی رئیس‌جمهوری ما، تعیین رئیس‌جمهوری یکی از چیز‌هایی است که بر همه مسلمانان ایران بر همه مکلف‌های یاران واجب است که در این دخالت داشته باشند. اگر دخالت نکنند و یک صدمه‌ای به اسلام برسد هر یک یک ما در محکمه الهی مسئول هستیم. ... مگر می‌توانی بگویی اسلام به من چه ربطی دارد؟تو مکلفی حفظ بکنی،امانت خداست و حفظش امروز به این است که رئیس‌جمهورش یک رئیس‌جمهور صحیح باشد.) را جامه‌ی عمل بپوشاند باعث سربلندی نظام خدا‌محور شده است لذا شایسته‌ی رحمت خداست.
2_کارگزار اسلامی کیست؟
پرده‌ی اول«کارگزار اسلامی کیست؟» در تاریخ24 آذر 87 در داننشگاه علم و صنعت به نمایش درآمد. در واقع جلسه‌ی رهبر انقلاب در دانشگاه علم و صنعت تبیینی بود تئوریک، از شاخص‌های هویت جمهوری اسلامی که چون در آخر به بحث تاریخی شاه‌سلطان حسین رسید تنه به تنه‌ی شاخص‌های یک مسئول بلند‌پایه‌ی نظام اسلامی زد. از این‌رو بعضی روزنامه‌ها و تحلیل‌های سیاسیون و دانشگاهی‌ها متعاقب این جلسه بر پاشنه‌ی معیارهای رئیس‌جمهور آینده چرخید و حتی بعضی لب مباحث مطرح شده در جلسه را با حضور و اعلام حضور غیر رسمی بعضی از کاندید‌های ریاست جمهوری مرتبط دانستند. گذشته از این مسائل و تحلیل‌های موجود باید با موشکافی سخنرانی مهم رهبر انقلاب در دانشگاه علم و صنعت از آن تئوری کارگزار اسلامی دریافت کرد.
«نظام اسلامی، نظام اسلامی است که در ظاهر و باطن؛ نه فقط نظام اسلامی در ظاهر. صرف اینکه حالا یک شرایطی در قانون اساسی برای رئیس‌جمهور و برای رهبر و برای رئیس قوه قضاییه و برای شورای نگهبان و برای که و که معین شده؛ و چه و چه، اینها کافی نیست؛ اگر‌چه اینها لازم است. انحراف در هدف‌ها، در آرمان‌ها، در جهت‌گیری‌ها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزی است که ما در طول این سال‌های طولانی به‌خصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام درگیرش بودیم؛ جزو درگیر‌یهای اساسی در این دو دهه‌ی گذشته، یکی همین بوده. تلاش‌های زیادی شده است برای اینکه جمهوری اسلامی را از روح و معنای خودش خارج کنند.»
حضرت آیت‌‌الله‌العظمی خامنه‌ای به عنوان راهبر جامعه اسلامی ایران در این جلسه سعی کردند قشر مهمی از خواص جامعه را هشیار کنند تا این قشر از خالی شدن هویت اسلامی از درون نظام اسلامی جلوگیری کند. طرح این مسئله بین دانشگاهیان برای آنکه نقطه‌ی شروع این دومینو باشد قابل بررسی و تحسین ‌برانگیز است. این موضوع از دو منظره قابل توجه است : 1_ دانشجویان قشر برزگی از کارگزاران نظام اسلامی آینده‌اند. 2_معمولاً جو کلی جامعه متأثر است از محصلین دانش (حوزه و دانشگاه ). لذا این محصلین بهترین شروع دومینوی مدنظر رهبرند چرا که اینها مباحث مطرحی را دهان به دهان و رو در رو به یک گفتمان چند میلیونی و فراگیر مبدل می‌سازند.
شاخص‌های هویت اسلامی بایستی معلوم باشد: شاخص عدالت‌طلبی، شاخص ساده‌زیستی مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویایی علمی بی‌وقفه، شاخص ایستادگی قاطع در مقابل طمع‌ورزی و سلطه‌ی بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملی و حقوق ملت، دفاع شجاعانه کردن یک شاخص است؛ مثل همین حق هسته‌ای؛ مسئله‌ی هسته‌ای.
سپس ایشان به تفضیل، این شاخصه‌ها را بر‌می‌شمارند:
اجتناب از اشرافی‌گری؛ یعنی ضد ارزش کردن. در انقلاب ما این نکته وجود داشت؛ این را به‌تدریج بعضی‌ها سعی کردند کمرنگ کنند. ... امروز خوشبختانه همان موج ضد ارزش کردن اشرافی‌گری، بحمدالله وجود دارد؛ یعنی دولت، مسئولین دولتی ساده‌زیستند، مردمی هستند و این خیلی فرصت خوبی است؛ نعمت بزرگی است.
مسئله‌ی ارزش جهاد و شهادت، یکی‌دیگر از شاخص‌هاست. ارزش مجاهدت، مقام والای شهادت، از جمله‌ی چیز‌هایی بود که به وسیله‌ی عناصری کسانی، دست‌هایی زیر سؤال رفت.
اعتماد به مردم، عقیده‌ی واقعی به مشارکت مردم. بعضی‌ها اسم مردم را می‌آورند؛ اما حقیقتاً اعتقادی به مشارکت مردم ندارند. ... بنای جمهوری اسلامی بر اعتماد به مردم و اعتقاد به مشارکت مردم است.
شجاعت در برابر هیبت دشمن، جزو شاخص‌هاست. در مقابل دشمن اگر مسئولین کشور احساس رعب و خوف کنند، بر سر ملت بلا‌های بزرگ خواهد آمد. ... گاهی در بین آحاد مردم عناصر مؤمن، فعال، فداکار، آماده‌ی به جانباز‌ی هستند، منتها مسئولین و رؤسا وقتی خودشان این آمادگی را ندارند، نیرو ‌های آنها هم از بین می‌رود و این ظرفیت هم نابود می‌شود. آن روزی که شهر اصفهان در دوره‌ی شاه‌ سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل‌عام شدند و حکومت با عظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسین‌ها به شود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت وجسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمی‌کنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمی‌کنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.
نزدیکی با ملت‌های مسلمان. ملت‌های مسلمان عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامی‌اند. ... تکیه‌گاه یک ملت به عمق استراتژیک اوست. نمی‌خواهند ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی از این حمایت و طرفداری‌ای که از او در کشورهای مختلف می‌شود که البته بی‌نظیر هم هست بر‌خوردار باشد. ... جمهوری اسلامی باید این را یکی از وظایف خودش بداند.
حالا شما نگاه کنید در این نوشتجات آدم‌های یا کوته‌نظر که خوشبینانه‌اش این است که بگوییم کوته‌نظرند یا اگر بد‌بینانه نگاه کنیم، مغرض و خائن، که از ارتباط جمهوری اسلامی با مردم لبنان، با مردم عراق، با مردم افغانستان، با مردم فلسطین، صریحاً و بارها انتقاد کردندو انتقاد می‌کنند. دیده‌اید شما، متأسفانه در مطبوعات ما و در بعضی از تریبون‌های سیاسی، که این چیز‌ها گفته می‌شود. این ضدیت با یکی از شاخص‌های اساسی جمهوری اسلامی است.
هر چند مباحث مطرح شده بیشتر برای جلوگیری از انحراف در نظام اسلامی است اما چون راه اساسی این جلوگیری و حفاظت از ماهیت اسلامی، حضور معتمدین در جایگاه‌های حکومتی است لذا این جلسه سعی دارد علاوه بر مشخص کردن ابعاد یک حرکت انحرافی، یک مدل کاربردی برای عدم بسط آن ارائه دهد.
پرده‌ی دوم این سناریو به صورت مصداقی و ملموس‌تر خصوصیات یک رئیس‌جمهور را می‌شمارد یعنی رهبر انقلاب بعد از تبیین تئوریک بین خواص جامعه و سپس زمینه‌سازی آن تئوری بین مردم از طریق محصلین این بار، کدهای دقیق‌تری برای انتخاب مردم مشخص می‌کنند. لذا این بهترین شیوه بود برای نهادینه شدن این خصوصیات بین توده‌های مردمی. در واقع سخنرانی ایشان در سنندج بین مردم عزیز کردستان پله‌ی آخر این راهبرد رهبری است برای هدایت مردم به سمت ایرانی بهتر.
البته آنچه باید در این‌باره توضیح داد اینکه در واقع معیارهای مطرح شده توسط رهبری درد اکثریت مردم است، و اگر این نبود مردم در این انتخابات رأی 24 میلیونی‌شان را به کسی نمی‌دادند که مشهور به داشتن این خصائص از زبان دوست و دشمنش بوده است.«مردم سعی کنند صالح‌ترین را انتخاب کنند. ... بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچ‌گونه نظری ابراز نمی‌کنم؛ اماشاخص‌هایی وجود دارد. بهترین، آن کسی است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافی‌گری خودش نباشد، آفت بزرگ ما اشرافی‌گری و تجمل پرستی است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافی‌گری باشد، مردم را به سمت اشرافی‌گری و به سمت اسراف سوق خواهد داد. ... اولین کار این است که ما مسئولین کشور را، افرادی انتخاب کنیم که مردمی باشند، ساده‌زیست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد کنند.» (بیانات در بین مردم کردستان در سنندج مورخ 22 اردیبهشت سال88)
سؤالی که مطرح می‌شود این است که چرا رهبری در مورد معیار‌های مطرحی برای رئیس‌جمهور بر این مسائل تأکید کردند؟ اول آنکه امام امت بهترین رصد کننده‌ی خواست و نیت مردم است چرا که با آنها از نزدیک رابطه دارد لذا ایشان طبق آنچه دیده‌اند درد اصلی مردم را این معیار‌ها دانسته‌اند. دوم آنکه فضای عمومی جامعه و رأی گذشته مردم به عدالت‌خواهی همین را نشان می‌دهد. به هر حال مردمی که خواسته اصلی‌شان از مسئولین، عدالت و اسلام است می‌دانند برای نیل به عدالت و اسلام ناب، فرد اول اجرایی کشور یعنی عالی‌ترین مقام رسمی کشور بعد از رهبر (به گفته قانون اساسی فصل نهم اصل113) باید در مقابله مبارزه با مفاسد اقتصادی خود دچار فساد نباشد و از طرف دیگر هم مردمی که سال‌ها اکثر امکانات را مجتمع در مرکز دیده‌اند حال برای رسیدن به عدالت کسی را می‌پسندند که از نزدیک در جای جای کشور حضور داشته‌باشد تا درد مردم را بفهمد و اگر رئیس‌جمهور درد‌شناس باشد وادار به حرکت و اقدام می‌شود نه آنکه در کاخ‌های زیبا نشسته باشد.
متأسفانه تعدادی از نمایندگان کاندید‌های معترض به نتایج انتخابات در دیدار با رهبر عظیم‌الشأن انقلاب (26خردادسال1388) اعلام داشتند از مصادیق تقلب حمایت شما در کردستان بوده است. هر چند این حرفی‌است دور از ادب اما پاسخی هم دارد؛ به هر حال ایشان در طی راهبری مردم باید معیار‌هایی را برای مردم مشخص کند که نیاز حاکم شدن پیشرفت و عدالت در کشور است.نمی‌توان رهبر را به خاطر انجام وظیفه مورد بی‌ادبی قرار داد. به هر حال امام امت موظف است راهبرد‌های اصلی برای مردم نشان دهد هر کس منطبق‌تر بر آن معیار‌ها بود مردم تشخیص می‌دهند و از او حمایت می‌کنند. لذا سؤال مردم این است که اگر شما این معیار‌ها را داشته‌اید، چرا به ر‌أی و تشخیص مردم معترضید؟ اگر هم این معیار‌ها را نداشته‌اید که خوب پس دیگر چه جای اعتراضی؟ شما صلاحیت ریاست‌جمهوری ایران را در این دوره نداشته‌اید چون کشور نیاز به چنین آدمی نداشته‌ است. البته شما هم که از دلسوزان نظام هستید باید خوشحال باشید که مردم راه را انتخاب کردند.
3_فتنه را خاموش کنید
رهبر معظم انقلاب قبل از انتخابات و بعد از آن نکاتی را متذکر شدند که ناظر بر پیش‌گیری و رفع فتنه بود. لذا در مقطع اول یعنی قبل از انتخابات ایشان در خلال دیدار مردمی در حرم رضوی مورخ1 فروردین سال 88 مردم و نخبگان را به نکته‌ای مهم ارجاع دادند که شاید در خلال جریانات اخیر اولین بار در ایننجا مطرح شده باشد.نکته‌ای که کمتر کسی به آن توجه کرد. در جریان انتخابات دهم ریاست‌جمهوری از ماه‌های اولین منتهی به 22 خرداد دست‌هایی از آستین‌های رسانه‌ای بیرون آمده بود که ظاهراً همه یک رنگ بود و همه بر یک چیز دلالت می‌کردند: مخدوش کردن انتخابات. رسانه‌های خارجی و متأسفانه بعضی مطبوعات داخلی گاه می‌گفتند انتخابات پیش انتصاب است و گاه می‌گفتند تقلب در انتخابات حتمی خواهد بود. در این راستا آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مردم، مسئولین و نخبگان سیاسی را به هوشیاری فرا‌خواندند:«انتخابات به فضل الهی و به حول و قوه‌ی الهی انتخابات سالمی است. من می‌بینم بعضی‌ها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‌اند به خدشه کردن.
این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ ... چرا بی‌خودی خدشه می‌کنند، مردم را متزلزل می‌کنند، تردید ایجاد می‌کنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرف‌ها تردید ایجاد نخواهد شد.» (سخنرانی بین مجاوران حرم رضوی مورخ1 فروردین سال88)، «در درجه‌ی اول، هدفشان تعطیل شدن انتخابات است که انتخابات نباشد. ... در درجه‌ی بعد، هدفشان این است که انتخابات سبک و سرد برگزار بشود. می‌خواهند ملت ایران حضور فعالی در انتخابات نداشته باشد. ملت عزیز ایران! من به شما عرض می‌کنم، درست در نقطه‌ی مقابل خواست دشمنان، همه‌ی ما باید در انتخابات حضور فعالی داشته باشیم. انتخابات آبروی ملی ماست؛ انتخابات یکی از شاخص‌های اصلی رشد ملی ماست؛ انتخابات وسیله‌ای برای عزت ملی است.» (بیانات در بین مردم سنندج مورخ22 اردیبهشت سال88) متأسفانه یا خوشبختانه باز هم فقط مردم بودند که هشدار‌ها را از سویدای جان شنیدند و عملی کردند.
رهبر معظم انقلاب مردم را به نکته‌ی دیگری هم ارشاد کردند که تأمل‌برانگیز است:«بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق می‌اندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ‌کس دیگر هم نخواهم گفت که به کسی رأی بدهید، به کی رأی ندهید، این تشخیص خود مردم است.» نکته‌ی اول آنکه تجربه نشان داده در هنگام انتخابات بلندگو‌های پنهانی سعی دارند به مردم اینگونه القاء کنند که رأی رهبری فلان‌کس است لذا رهبری در بطلان این شایعات این مبحث را مطرح می‌کنند. نکته‌ی دوم آنکه بعضی سعی دارند انتخابات در ایران غیر‌واقعی بنامند که از این طریق بر این واقعیت تأکید می‌شود که انتخابات حقیقتاً برای مردم و توسط مردم است.
سوم آنکه از همه‌ی این‌ها گذشته مشی امامان معصوم، رهبر فقید انقلاب امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب همیشه بر تربیت استعداد‌ها و افکار مردم است. امام هیچ‌گاه نمی‌خواهد یارانی داشته باشد از جنس گل و خاک سیاه بلکه او تمامی هم و غمش را بر تربیت امت صرف می‌کند. امام به امت بصیرت می‌بخشد و برای امت تا جایی که حد‌احسن است اجتهاد قائل می‌شود به همین دلیل است که از ویژگی‌های اصلی یاران حسین بن علی(ع)، بصیرت است. لذا اگر امت به بصیرت و تربیت مناسب فکری نرسد در مقاطع گوناگون از تشخیص حق و باطل باز می‌ماند.
4- انحراف در شعار‌های انقلاب، هرگز
یکی از مناسب‌ترین وقات انحراف در محتوای ارزش‌ها و شعار‌های انقلابی حین تبلیغات انواع انتخابات است مخصوصاً در انتخابات ریاست جمهوری. در این شرایط جامعه به‌دلیل وجود فضای پر التهاب انتخاباتی بهترین فرصت برای بدل‌سازی از معانی عزت، استقلال، آزادی، عدالت، توسعه، اسلام‌گرایی و اصول‌گرایی، اصلاحات و... را فراهم می‌کند در نتیجه در چنین شرایطی احتیاج است از منبری بلند بالا از انحراف و قلب معانی شعار‌ها جلوگیری شود. رهبری در اثنای اکثر دوره‌های انتخاباتی به این نکته توجه کافی داشته‌اند و درست در زمانی که اکثر نخبگان سرگرم فضای تبلیغاتی هستند ایشان از وضعیت موجود غافل نشده‌اند و هر جایی لازم بوده از مرمعانی و مفاهیم هر شعاری نگهبانی کرده‌اند.
در جلسه دانشگاه علم و صنعت مورخ 24 آذر سال87 به این موضوع تأکید ویژه کردند و به حرکت خیزنده‌ی خالی شدن ظرف از محتوا اشاره کردند:« و من به شما عرض کنم که تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بتدریج و خیلی آرام حاصل می‌شود. توجه بعضی‌ها به این، غالباً جلب نمی‌شود، یا خیلی‌ها توجه‌شان جلب نمی‌شود. یک وقتی ممکن است همه متوجه شوند، که کار از کار گذشته باشد. خیلی باید دقت کرد. چشم بینای طبقه‌ی روشن‌بین و روشن‌فکر جامعه یعنی طبقه‌‌ی دانشگاهی و چشم بینای دانشجویان باید این مسئولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.»
از آنجا که نظام اسلامی در جای خود مستحکم شده در نتیجه بهترین راه حل برای از بین بردن نسخه‌ی حکومت‌داری اسلامی در صحنه‌ی سیاست عالم، خالی کردن ظرف نظام از محتوا است چیزی که در صدر اسلام توسط امویان اتفاق افتاد. در تاریخ معاصر ایران اسلامی مخصوصاً بعد از اتمام جنگ یک حرکت خیزنده سعی داشته و دارد به آرامی نظام را از درون بی‌معنا کند تا در آینده با از دست دادن کارایی مورد انتظار از یک حکومت اسلامی، نسخه‌ی انقلاب اسلامی برای حکومت‌داری را در عرصه‌ی بین الملل منسوخ کند. در این حرکت با پدیده مخالفت با شعار‌های اسلامی رو‌به‌رو نیستیم بلکه به اسم اسلام و امام، شعار‌های انقلاب و اسلام قلب می‌شود و به مرور زمان از اسلام فقط اسمی بر صفحه‌ی کاغذ باقی می‌ماند.
باید متأسف بود که رهبر انقلاب در جلسه با اعضای هئیت دولت نهم (مورخ2 شهریور سال87) به عنوان یکی از افتخارات دولت می‌گویند:«روند غرب‌باوری و غرب‌زدگی را که متأسفانه داشت در بدنه‌ی مجموعه‌های دولتی نفوذ می‌کرد، متوقف کردید؛ این چیز مهمی است.» «گرایش‌های سکولاریستی که متأسفانه بازداشت در بدنه‌ی مجموعه‌ی مدیران کشور نفوذ می‌کرد جلویش گرفته‌شد.» یعنی این جریان خیزنده آنقدر نرم و آرام حرکت کرده است که در بدنه‌ی نظام رسوخ کرده و این همان تذکری است که رهبری در این جلسه ابراز می‌دارند و دانشجویان را از بازگشت شاه سلطان‌حسین‌ها برحذر می‌دارند.
یکی از نقاط دیگر‌ی که ایشان به تبیین درست شعار‌ها وعملکرد نظام اسلامی پرداختند به سخنرانی ایشان در سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) مربوط می‌شود. ایشان در ابتدای سخنانشان به باز‌نگری در حرکت عظیم امام پرداختند:« در حقیقت امام بزرگوار ما در این نهضت عظیمی که درکشورمان و در جهان اسلام به وجود آوردند، دو پرچم را بلند کرده و برافراشته نگاه‌داشتند: یک پرچم عبارت است از پرچم احیاء اسلام؛ به عرصه آوردن این قدرت عظیم و لایتناهی. پرچم دوم، پرچم عزت و سربلندی ایران و ایرانی. این دو تا، پرچم برافراشته‌ی به دست قدرتمند امام بزرگوار ماست.» ، «خود‌باوری و اعتماد به نفس ملی یکی از دو رکن اساسی پیشرفت هر کشور است. یک رکن، امکانات مادی است، اما امکانات مادی کافی نیست. یک ملت ممکن است امکانات مادی زیادی هم داشته ‌باشد، اما به رشد و ترقی و تعالی نرسد، تنواند یک ملت عزیز و قدرتمند بشود.»
طرح این مبحث از ‌آنجا مورد اهمیت است که در ایام منتهی به انتخابات بعضی سعی داشتند در قالب پیروی از خط امام (ره) به تبیین مسائلی بپردازند که از این جهت جلوگیر از انحراف در تفسیر حرکت امام خمینی (ره) وظیفه‌ای خطیر و مهم بود. در حقیقت این قسمت از بیانات ایشان حاکی از این مسئله بود که پیروان واقعی خط امام (ره) در نظر مردم از لحاظ جریانی و عملی و نه وابستگی‌ها و همراهی‌های تاریخی مشخص شوند. اصولاً هر انقلابی دچار خطراتی می‌شود که یکی از این خطر‌های ناپیدا اما مهلک، خورده شدن انقلاب توسط انقلابیون است.
یعنی آنها که خود یاران انقلاب بودند بعد از تغییرات در زندگی و منش شخصیشان به تغییر در انقلاب دست می‌زنند و از این طریق ارزش‌های اولیه در جامعه به ضد ارزش و ضد ارزش‌های روز‌های نخستین به ارزش‌ها تبدیل می‌شود. لذا از این جهت خیلی مهم است که امت حق را با حق و معیار بشناسد نه با فرد. این دقیقاً چیزی است که امت اسلامی در صدر اسلام دچارش شد و متأسفانه خیلی‌ها نتوانستند این موضوع را درک کنند که می‌شود یاران انقلاب را در تقابل با حق قرار گیرند. در واقع در جریان جنگ صفین یاران نهضت بودند که در مقابل هم صف کشیدند و از قضا هر دو طرف هم می‌گفتند ما پیرو منش رسول خداییم. لذا اگر مردم نتوانند حق را تغییر‌ناپذیر بیابندو افراد را تغییر‌پذیر در فتنه‌ها راه را از بی‌راهه نخواهند شناخت.
از طرفی نوع نقدها و گاهاً تخریب‌ها، بعضی حقایق و خدمات انقلاب طی30 سال گذشته را دچار خدشه کرد چه ‌آنهایی که به 40سال آخر نقد داشتند و چه آنهایی که دوران قبل از آن.
از طرف دیگر قسمتی از بیانات رهبر انقلاب به روشنگری درباره مناظره‌های انتخاباتی کاندیدا‌ها اختصاص یافت: «خطر بزرگ برای کشور ما جدا شدن از مردم است؛ جدا شدن از ارزش‌های اسلامی است؛ جدا شدن از خط مبارک امام است؛ اینها برای کشور ما خطر است. ... من خدا را شکر می‌کنم که در طول این سی سال، ملت ایران و مسئولین کشور توانستند به‌قدر وسع خودشان این راه را دنبال کنند، تعقیب کنند.» ، «این عزت ملت ما امروز در دنیا هم منعکس است. من قبول نمی‌کنم حرف آن کسانی را که تصور می‌کنند ملت ما به خاطر پایبندی به مبانی و اصول خود، در دنیا خوار شده است، از چشم افتاده است؛ ابداً. ما دشمن داریم. دشمنان ما یک جبهه‌‌ی متحدی هستند متشکل از قدرت‌های مداخله‌گر و روزگوی عالم. اینها وقتی ببینند یک کشوری از مدار آنها خارج شد کشور‌هایی که این‌ها به عنوان اقمار خودشان در مدار خود نگه‌داشته ‌بودند مثل کشور ایران که با انقلاب اسلامی از مدار آنها خارج شد، سعی می‌کنند با او مقابله کنند، او را بکوبند؛ تحقیر می‌کنند؛ وسائل تبلیغاتی‌شان هم زیاد است.
این فضای سم‌آلود در آینده زمینه‌ی ناامیدی مردم از انقلاب و حکومت اسلامی را در پی داشت که رهبر انقلاب در این بیانات به خوبی پاسخ دو طرف را داند و آنها را به رعایت تقوا و اخلاق دعوت نمودند.
مقطع دوم: بعد از انتخابات
22 خرداد 88(برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری) تا تأیید رسمی انتخابات توسط شورا‌ی نگهبان (مورخ 8تیر سال88)
ایشان طی دوران گذر مقطع دوم، راهبرد‌های کلی زیر را مورد نظر قرار دادند:
1_تبیین عظمت 22 خرداد
2_اقتدار و عزت ملی اسلامی خواسته شماره یک: از طریق: دعوت به آرامش، دعوت به حفظ وحدت
3_صلابت، قانون‌گرایی
4_فتنه را خاموش کنید
1_تبیین عظمت 22خرداد
انتخابات 22 خرداد از آن جهت که بعد از 30 سال، مردم ایران با مشارکت 85درصدی بالغ بر 40 میلیون نفر رئیس جمهوری مکتبی را با 25 میلیون رأی برمی‌گزینند؛ حماسه‌ای است که خالقش ملت ایران است. تأثیر فوق‌العاده‌ی این پدیده بر جهان پیرامونی از چند جهت قابل موشکافی است. اول آنکه کنه پدیده 22 خرداد مشارکت 85درصدی مردم بعد از 30سال دوباره در گستره‌ی گیتی ظهور یافته، تأثیر شگرفی بر ملل دنیا دارد و این تأثیر تا حدود زیادی قدرت نرم ایران را افزایش می‌دهد. دوم آنکه در عرصه‌ی سیاست خارجی و در صحنه‌ی بین‌الملل اقتداری مثال زدنی برای دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران می‌آفریند. سوم آنکه این مشارکت بالا، ایران را در مقابل تهدیدات سخت استکباری بیمه می‌کند و برگ برنده‌ای است برای پدافند غیر عامل ایران اسلامی. چهارم آنکه امید حاصل از مشارکت گسترده‌ی مردم در انتخابت یک موج تحرک را برای آبادانی و ساخت ایران در سطح ملی خواهد ساخت که ضریب رشد توسعه‌ی عدالت محور را افزایش خواهد داد.
از طرفی علل شناسی وقوع این پدیده خود بحثی جامعه‌شناختی دارد که در این مقاله نمی‌گنجد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از روز بعد از انتخابات مکرراً بر تبیین این نعمت و عظمت اصرار ورزید:«ملت عزیز ایران! مردان و زنان آگاه و شجاع و زمان‌شناس! سلام خدا بر شما که شایستگی خود را برای دریافت سلام و رحمت الهی به اثبات رساندید. جمعه‌ی حماسی شما، حادثه‌ای خیره‌کننده و بی‌همتا بود که در آن، رشد سیاسی و چهره‌ی مصمم انقلابی و توان ظرفیت مدنی ملت ایران، در نمایی زیبا وپر شکوه در برابر چشم جهانیان به نمایش در آمد.
اقتدار و عزتی که شما با آرامش و متانت و کمال خود در تاریخ کشور به ثبت رساندید، و اراده‌ی خلل‌ناپذیری که در میان آتشبار جنگ‌روانی دشمنان،با حضور در عرصه‌ی تعیین کننده نشان دادید، ازچنان اهمیتی برخوردار است که با هیچ بیان معمولی و متعارفی نمی‌توان آن را توصیف کرد. تنها می‌توان گفت که ملت ایران توانسته است همچنان موجبات رحمت الهی را در خود حفظ کند و دست قدرت خداوند را در حمایت و پیشرفت تعالی این کشور، بالای سر خود نگاه دارد.
انتخابات 22 خرداد، با هنر‌نمایی ملت ایران ، نصاب تازه‌ای در سلسله‌ی طولانی انتخاب‌های ملی پدید آورد. مشارکت بیش از هشتاد درصدی مردم در پای صندوق‌ها و رأی بیست و پنج میلیونی به رئیس جمهور منتخب، یک جشن واقعی است که به حول ‌و ‌قوه‌ی الهی، خواهد توانست پیشرفت و اعتلای کشور وامنیت ملی و شور و نشاط پایدار را تضمین کند.» (پیام به ملت ایران به مناسبت دهمین انتخابات ریاست جمهوری مورخ23خردادسال 88)
متأسفانه بعضی بدخواهان و غافلان سعی داشتند این نعمت را با تحرکاتی کمرنگ جلوه دهند از این جهت ایشان به عنوان تذکر، مدام بر شکرگزاری این نعمت اشاره داشتند تا وجود این واقعیت در ذهن‌ها پاک نشود:«اینجانب با فروتنی در برابر عزم و ایمان شما مردم عزیز، این موفقیت بزرگ را به حضرت ولی‌‌الله‌الاعظم‌روحی‌فداه و به روح امام بزرگوار و به یکایک آحاد ملت تبریک عرض می‌کنم و همگان را به قدردانی از این لطف الهی و شکرگزاری در برابر پروردگار حلیم و عکیم توصیه می‌نمایم.» (پیام به ملت ایران به مناسبت دهمین انتخابات ریاست جمهوری مورخ23 سال سال88)
2_ اقتدار و عزت ملی اسلامی خواسته شماره یک
-دعوت به آرامش
اگر بخواهیم عوامل خاموش شدن آتش هیجانات بعد از 22 خرداد را در سیاهه‌ای بشماریم، در صدر آن خطابه‌ی اول نماز جمعه‌ی تاریخی آیت‌الله‌خامنه‌ای جای خواهد گرفت. قال الحکیم فی کتابه: «هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم و الله جنود السماوات و الأرض و کان الله علیماً حکیما»، «در یک چنین مواردی که این اضطراب‌های گوناگون چه به لحاظ مسائل شخصی،چه به لحاظ مسائل اجتماعی برای مؤمنین به اسلام، پیش می‌آید اینجا باید منتظر سکینه‌ی الهی بود؛
آن وقت می فرماید: «هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین» (خطبه‌ی اول نماز جمعه 29 خرداد 88 به امامت آیت‌الله‌خامنه‌ای) در حقیقت این سکینه‌ای که ایشان خود از آن یادی می‌آورند همین ذکر پروردگاری بود که ایشان در نماز جمعه دل مردم مضطرب را به آن متوجه کردند. آن حالت اضطراب و تشویشی که جامعه‌ی اسلامی را در هفته‌ی اول اغتشاشات در بر‌گرفته بود با آن طمئنینه و آرامش رهبری خاموش شد و مبدل به سکینه شد.
-دعوت به حفظ وحدت
راهبرد دعوت به وحدت از این منظر که وحدت مسلمین از مهمترین امور اجتماع اسلامی است در اوقات مختلف توسط رهبر به اجرا درآمد. یکی از این پرده‌ها در نماز جمعه‌ی تهران به نمایش درآمد و ایشان به نکته‌ای اشاره کردند که خیلی از مناقشات را به چالش کشید و گرمای هیجان و صف‌بندی‌ها را به شیرینی اتحاد و یکدستی مبدل ساخت: «همه‌ی کسانی که به این چهار نامزد رأی دادند، مأجورند؛ ان‌شاء‌الله اجر الهی داند. همه‌شان در درون جبهه‌ی انقلابند،متعلق به نظامند؛ اگر با قصد قربت رأی داده باشند، عبادت هم کرده‌اند.
خط انقلاب، چهل میلیون رأی دارد؛ نه بیست و چهار و نیم میلیون که رأی به رئیس جمهور منتخب است. چهل میلیون به خط انقلاب رأی دادند.» (خطبه‌ی دوم نماز جمعه 29 خرداد 88 به امامت آیت‌الله‌خامنه‌ای) اولاً این رقابت درون نظام بود، ثانیاً همه در این پیروزی شریک بودند من جمله تمامی نامزدها، ثالثاً همه‌ی کسانی که در این انتخابات رأی دادند در حقیقت به نظام اسلامی رأی دادند.
این تبیین در حقیقت به کور کردن نقشه‌ی دوم بیگانگان و بدخواهان پرداخت. رسانه‌های خارجی بعد از ایجاد مسائل مربوط به انتخابات سعی در ایجاد شکاف و دسته‌بندی بین مسئولین و مردم را داشتند تا از این طریق آن 14 میلیون را در مقابل این 25 میلیون قرار دهند. لذا ایشان در روزهای قبل از نماز جمعه و در روز جمعه و بعد از آن به روشنگری در مورد این توطئه پرداختند که می‌توانست یک شکاف عمیق و دمل چرکین را برای زمانی مدید بر پیشانی جمهوری اسلامی بگذارد.
نمونه‌ی دیگر مربوط می‌شود به سعی رهبری در خلال خطبه‌های نماز جمعه برای آنکه طرفین را به آرامش، برادری و قانون دعوت کنند: «من از همه‌ی این دوستان؛ این برادران، می‌خواهم بنا را بر برادری بگذارید، بنارا بر تفاهم بگذارید، قانون را رعایت کنید. راه قانون باز است . راه محبت و صفا باز است، از این راه بروید.»
در جای جای رفتار‌های اصلاحی رهبر انقلاب در عرصه‌های مختلف، ایشان یکی از مهمترین راه‌های بیرون رفت از معضلات را بازگشت به اخلاق و اسلام می‌دانند. در حقیقت ایشان نه تنها مردم را به اخلاق‌مداری و اسلام‌مداری دعوت می‌نمایند بلکه سیاسیون را هم مرتباً به رعایات امانات واخلاق دعوت می‌کنند چرا که وظیفه‌ی رهبری هدایت تمامی ابعاد وجود‌ی آحاد امت است. نظام اسلامی و انقلاب اسلامی درست است که برقرار شد و مع‌هذا امام و امت این دو مرحله را پشت‌سر گذاشتند اما مرحله‌ی بعد ساخت دولت اسلامی است که در این مرحله دولتمردان باید هم‌پای امام و مردم پیش‌بروند به عبارت دیگر ملت ایران در حال حاضر در دوره‌ی اسلامی‌‌سازی دولت است.
از این منظر رأی دو دوره‌ای مردم به شعار عدالت، ساده‌زیستی و خدمت قابل تفسیر است، چرا که مردم امروز سعی دارند مسئولین که به گواه تاریخ اکثرشان همپای رهبر و مردم ایران نبوده‌اند را همرده‌ی اخلاق و اسلام‌مداری بالا بیاورند. در حقیقت ملت در این 8 ساله(1384_1392) بعد از سربلند بیرون آمدن از امتحانات گوناگون شروع به نصاب‌گذاری برای مسئولین کرده و هر کس که شعار‌های انقلاب‌اسلامی را فقط مستمسکی برای رسیدن به چرخه قدرت بداند توسط مردم از قطار انقلاب‌اسلامی پیاده خواهد شد. لذا رهبر انقلاب اسلامی سعی می‌کند معیار‌های صحیح را به مردم تعلیم دهد تا مردم از این طریق انقلاب را به سر منزل مقصود برسانند.»
3_صلابت، قانون‌گرایی
رهبر انقلاب بعد از شروع اعتراض بعضی از کاندیداها سعی کردند ایشان را از طریق مختلف به مسیر قانون و ملت بازگردانند. این روند حرکتی ایشان با دستوراتی به شورای نگهبان شروع شد و سپس با دیدار با میرحسین موسوی، دیدار با نامزد‌های انتخاباتی، تمدید فرصت بررسی صحت انتخابات توسط شورای نگهبان برای باز‌شماری 10درصد صندوق‌ها ادامه پیدا کرد. در این راستا ایشان در دیدار با آقای موسوی می‌گویند:«جنس شما با این‌گونه افراد (آشوبگران خیابانی) متفاوت است و لازم است کار‌ها را با متانت و آرامش پیگیری کنید. ... به یاری پروردگار انتخابات با اتقان، صحت و آرامش خوبی برگزار شد و شما هم مسائل مورد نظر را از طریق قانون پیگیری کنید.» (دیدار با میر حسین موسوی مورخ 25 خرداد 88) همچنین ایشان در دیدار با نمایندگان کاندیدها به این مطلب اشاره می‌کنند که: «ما باید سعی کنیم، دقت کنیم که انتخابات مایه‌ی انشقاق نشود؛ این حرف اصلی من است.
اینکه ما تصور کنیم که یک گروه مثلاً بیست و چهارده میلیونی یک طرفند، یک گروه چهارده میلیونی یک ترفند، این به نظر من یک خطای بسیار بزرگی است، قضیه اینجور نیست. همه در یک طرف قرار دارند. ... مجموعه‌های مردمی، فرزندان این کشورند؛ فرزندان این ملت‌ند. این خطاست ما این دو مجموعه رآی دهنده را ... متخاصم و متقابل فرض کنیم... .» (دیدار با نمایندگان نامزد‌های انتخاباتی مورخ 26 خرداد 88)
از این روند دو معنی صادر می‌شود: 1_بازگرداند نامزد‌های معترضین به آغوش گرم نظام جمهوری اسلامی. 2_ایجاد اطمینان حداکثری مردم نسبت به نظام اسلامی. در این میان عنوان شماره 2 بسیار مهم‌تر می‌نماید چرا که زعم مردم مبنی بر نگاه‌بانی نظام اسلامی از حقشان آن‌ها را مستمراً پشتیبان حکومتی قرار می‌دهد که متعلق است به خود مردم. در نتیجه یکی از عوامل اساسی در همراهی نکردن اکثریت هوادارن نامزد‌های معترض با اعتراض‌های خیابانی همین صداقت رهبری در رسیدگی به شکایات مستند بود. در حقیقت این سیاست نظام بین آشوب‌طلبان و قانون‌گریزان با مردم شکاف ایجاد کرد، چیزی که در کشور‌های مقلوب انقلاب مخملین وجود خارجی نداشت. همچنین ایشان در نماز جمعه‌ی تهران و بعد از آن به این استراتژی قوت بیشتری بخشیدند طوری به گفتمان عمومی اجتماع تبدیل شد و در پی این تدبیر قانون‌گریزان مورد تهاجم افکار عمومی قرار گرفتند.
در واقع اغتشاش و قانون‌شکنی یک معضل است و همراهی افکار عمومی و دلسوزی مردم برای تلفات قانون‌گریزان آفت بزرگی دیگر. آنچه در کشور‌هایی چون گرجستان رخ داد و به اثر‌بخشی کودتای مخملین منجر شد شامل همین همراهی توده‌های مردمی با قانون‌گریزان بود که وجود تدبیر رهبری این توطئه را در نطفه خفه کرد: «مردم اطمینان دارند؛ اما برخی از طرفداران نامزد‌ها هم اطمینان داشته باشند که جمهوری اسلامی اهل خیانت در آراء مردم نیست.» (خطبه‌ی دوم نماز جمعه 29 خرداد 88 به امامت‌ آیت‌الله‌خامنه‌ای) این قسمت از بیانات رهنمای رهبری معطوف به جواب یک پرسش‌ اضطراب‌انگیز بود که بین همه‌ی مردم رایج بود: سرانجام این بازی چه خواهد شد؟ مردم در این مورد تبدیل به دو گروه می‌شوند:
1_مردمی که احساس می‌کردند در حق نامزدشان جفا شده. 2_کسانی که احساس می‌کردند نظام به خاطر مصالحی، انتخابات را ابطال می‌کند. لذا ایشان با اعلام این موضع مستحکم و تردید‌ناپذیر که نظام هرگز از قانون تخطی نمی‌کند و به هیچ وجه انتخابات را جزء از طریق قانونی ناسالم اعلام نمی‌کند دل گروه دوم را محکم کردند و آنها را به این اطمینان رساندند که به هیچ مصلحتی حق رأیشان زائل نمی‌شود و از طرف دیگر هم با اطمینان به هواداران معترضین اعلام داشتند از طریق قانونی هر شکایتی قابل پیگیری است. این وجه از بیانات ایشان به ایجاد موج قانون‌گرایی در آحاد مردم انجامید که در پی آن افکار عمومی بیش از پیش قانون‌گریز را تنها گذاشتند و لذا کچل شدن اعتراضات خیابانی و اغتشاشات بعد از نماز جمعه تهران امری بود که احتیاج به چشمان مسلح به آمار نداشت.
«اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج‌ها، آنهایند.» (خطبه‌ی دوم نماز جمعه29 خرداد 88 به امامت آیت‌الله‌خامنه‌ای) از این وجه سخنان رهبری اتمام حجت با قانون‌گریزان صادر می‌شد. متعاقباً روز‌های بعد تمامی سیاسیون مرز‌های خود را با آشوبگران و تروریست‌ها اعلام کردند. البته هر چند اغتشاش روز شنبه 30 خرداد در نزدیکی میدان آزادی متوجه بی‌تدبیری تعدادی از افراد و احزاب بود اما بعد از آن مثال این وقایع شمردنی نیست. مسئله‌ی نهفته‌ی بعدی در این بخش؛ پیگری حقوقی زیان‌دیدگان از بعضی نامزد‌ها از طرق قانونی بود که به خودی خود باعث ترس از قانون‌گریزی توسط همان نامزد‌ها شد.
ایستادگی و صلابت رهبری درباره اهتمام به قانون و جلوگیری از مصالح توهم ساخته بعضی توطئه‌گران باعث شد تا شامگاهان روز دوشنبه مورخ 8 تیر سال 1388، آیت‌الله‌ جنتی دبیر شورای‌نگهبان با ارسال نامه‌ای به وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران خبر از تأیید صحت انتخابات بدهد. لذا رهبری از قبل انتخابات فتنه را دید قبل از آنکه آثار حیاتش ملموس باشد، هشدار‌های پیشگیرانه را به مردم و نخبگان سیاسی متذکر شد و هر چند غفلت بعضی نخبگان و عدم کنترل هیجان توسط بعضی اقشار مردمی، اغتشاش و التهاب یک هفته‌ای در تهران را آفرید اما رساندن رأی مردم تا مرحله‌ی ثبت قانونی و تاریخی یکی از بزرگترین خدمات رهبر انقلاب است به اسلام و ایران.
4_ فتنه را خاموش کنید
رهبر همانطور که قبل از انتخابات نشانه‌های وجود فتنه را به مردم تذکر دادند و البته مردم هم به این تذکرات جامه عمل پوشاندند بعد از 22 خرداد هم بلافاصله مردم و مسئولین را به دفع فتنه متذکر شدند. ایشان در اولین حرکت در مقطع دوم طی پیامشان به مردم به مناسبت دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نوشتند: «گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونه‌هایی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام مردم بزدایند. به همه‌ آحاد مردم و بویژه جوانان عزیز که سرزنده‌ترین نقش‌آفرینان این حادثه‌ی شورانگیز بودند، توصیه می‌کنم که کاملاً هوشیار باشند. همواره باید شنبه‌ی پس از انتخابات، روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزد‌های محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحریک‌آمیز و بدگمانانه پرهیز کنند. رئیس‌جمهور منتخب و محترم، رئیس‌جمهور همه‌ی ملت ایران است و همه و از جمله رقیبان دیروز باید یک‌پارچه از او حمایت و به او کمک کنند. بی‌شک این نیز امتحان الهی است که موفقیت در آن خواهد توانست رحمت خداوند متعال را جلب کند.»
بعد از این دعوت آیت‌الله‌خامنه‌ای باز هم تذکرات گوناگونی را در مقاطع و دیدارهای مختلف متوجه نخبگان، معترضان و عموم مردم کردند که یک نمونه حساس آن در نماز جمعه 29 خرداد رخ نشان داد. ایشان حین سخنرانی به تبیین خدمات گذشته‌ی آقای هاشمی پرداختند و این سؤال را به ذهن متبادر کردند: گوشزد خدمات آقای هاشمی برای چه و به چه منظور؟ از این جهت می‌توان ذکر ایشان از آقای رفسنجانی را در دو مورد تبیین کرد: 1_ احقاق حقی که در مناظره از ایشان ضایع شده بود، که خود ایشان مطرح کردند. 2_ منسوخ کردن این تئوری زیر زمینی و مخوف که جمهوری اسلامی در ارکان مختلف و در سطح مردمی دچار شکاف‌های خانه‌برانداز شده. اگر چنانچه این تدبیر مقام معظم رهبری به کمک مؤمنین نمی‌آمد شاید ایران اسلامی الآن دستخوش التهابات داغی بود، چیزی که در پی هیجان، خشونت بی‌پایان را تولید می‌کند یعنی وقتی یک طرف در سطح مردم دست به خشونت می‌زند دسته‌ی مقابل هم که در فضای التهاب‌آفرینی است ناخودآگاه دست به خشونت متقابل می‌زند و این سلسله تا ایجاد خسارات جبران‌ناپذیر ادامه می‌یابد. اما تأکید ایشان به همه مخصوصاً خود مردم برای جلوگیری از صف‌بندی مردم در مقابل همدیگر قابل توجه است.
بعد از این تذکر ایشان بلافاصله جمله‌ای را فرمودند که باز جای موشکافی دارد: «البته بین ایشان و بین آقای رئیس‌جمهور از همان انتخابات سال 84 تا امروز اختلاف‌نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه‌ی مسائل خارجی اختلاف‌نظر دارند، هم در زمینه‌ی نحوه‌ی اجرای عدالت اجتماعی اختلاف‌نظر دارند، هم در برخی از مسائل فرهنگی اختلاف‌نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس‌جمهور به نظر بنده نزدیک‌تر است.»
در اثنای انتخابات دهم بر اثر التهاب ناشی از مناظره‌های داغ و صریح یک سری تئوری‌های خانه‌برانداز شکل گرفته بود که در پی این سری از تئوری‌ها مردم دچار بیماری «دشمن سازی» شده بودند. در این وضعیت مردم دوست و دشمن را خلط می‌کنند و شروع می‌کنند به خط‌کشی کردن مسئولین و گروه‌های مردمی. البته خط‌کشی و مشخص شدن مرزها جزء اصول اسلامی است که به تولّی و تبرّی معروف است. اما وقتی این مرزبندی‌ها بر اثر هیجان و افراط و تفریط با معیارهای احساسی صورت می‌گیرد مردم بین خودشان و نخبگان سیاسی شروع به خط‌کش‌اندازی می‌کنند. در این صورت اولاً مردمی که مصادیق مؤمنین هستند دچار دشمنی و نقار بین یکدیگر می‌شوند که اولین و بزرگترین صدمه همین ایجاد صف‌بندی‌های دشمن شاد ‌کن بین مردم است که نتیجه‌ای جز خشونت و منحل شدن وحدت ندارد.
ثانیاً مردم نخبگانی که دچار اشتباه شده‌اند را هم جزء دشمنان فرض می‌کنند و از این طریق حلقه یاران اسلام به ناروا تنگ‌تر می‌شود. لذا رهبری در این سخنرانی و دیگر سخنرانی‌ها در خلال این فتنه بر این نکته تأکید می‌کنند و به مردم می‌آموزند که درست است کسی در خدمت به ولایت و مردم سابق است اما به معنی پس زدن اسبق نیست. این است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی روز 16 تیر 88 به مناسبت 13 رجب مردم را به شدت از خلط کردن دوست و دشمن برحذر می‌دارد و این بدان معنا نیست که همه‌ی نخبگان سیاسی به یک اندازه نزدیک به مقام ولایت‌اند بلکه یعنی: اولاً مردم مردمند، نه دشمن و ثانیاً بعضی سیاسیون در پس آزمون‌ها نمره‌ی ضعیفی گرفته‌اند اما دشمن نیستند.
در نتیجه این استراتژی آقا، از دامن زدن بیشتر به هیجانات اجتماعی جلوگیری می‌کند که خود از تدابیر بلند آیت‌الله ‌خامنه‌ای است.
سخن آخر؟
«مشمول تفضّلات الهی شدن یک مسئله است، حفظ تفضلات ورحمت الهی یک مسئله‌ی دیگر است.» (خطبه‌اول نماز جمعه 29 خرداد 88 به امامت آیت‌الله‌خامنه‌ای) فتنه‌ای که در دوره‌ی تقریباً 10 ماهه انتخابات دهم ریاست جمهوری فضای فکری اجتماعی ایران اسلامی را دربرگرفت آزمونی سخت برای ملت ایران بود. معروف است که در مواقع فتنه آنقدر فضا گرد و غبارآلود می‌شود که تمییز حق و باطل بر مؤمنین سخت می‌آید. لذا این است که مولای‌ متقیان‌ علی(ع) می‌فرمایند: در مواقع فتنه چون شتر سه ساله باشید که نه شیر می‌دهد و نه بار می‌کشد. فتنه‌ای که در جریان انتخابات فضای سیاسی ایران را درنوردید خیلی از ایمان‌ها را به آزمون خود گرفت و در آن هرکس چشم در چشم رهبر و مولای خود داشت بر ایمانش افزوده شد و هر کس گیج و حیران بار داد و شیر؛ باخت.
از این جهت ایران اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بر خلاف خواسته دشمنانش مستحکم‌تر گردید؛ «هو الذی انزل السکینه فی القلوب المومنین لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم وا لله جنود السماوات و الارض و کان الله علیماً حکیما... این است برای یک مجموعه‌ی مسلمان و مؤمن، مهم است که به خدا حسن‌ظن داشته باشد، بداند که خدا کمک کار اوست، بداند که خدا پشت‌سر رهپویان راه حق است. وقتی دلها محکم شد، گام‌ها هم محکم می‌شود؛ وقتی گام‌ها استوار شد، راه به آسانی طی می‌شود، به هدف نزدیک می‌شود.» چرا که استحکام نظام اسلامی به ایمان امت است نه به قدرت ملک.
«برنده‌ی انتخابات ملت است.» هر چند در اثنای مصاحبه‌ها‌ی انتخاباتی صدا و سیما به یک جمله‌ی کلیشه‌ای مبدل شد اما «برنده‌ی واقعی انتخابات ملت است.»! امام و امت در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران به نظاره نشستند و تمام امکانات حکومتی و مردمی را به میدان نبرد تبلیغاتی آوردند تا در سخت‌ترین شرایط کشور در دو دهه‌ی اخیر، مشارکت تمامی تفکرات و اقشار مردمی را با40 میلیون رأی «آری» به نظام جمهوری اسلامی را به ثبت رسانند. آنگاه رئیس‌جمهوری مکتبی را با24 میلیون رأی به کرسی خدمت مردم گماردند تا با رأی دوباره به شعار عدالت، خدمت و شجاعت دشمنان را از کوچکترین بهره‌ای از انتخابات دهم بی‌نصیب بگذارند. و در آخر داستان، تنها برنده انتخابات امت و امامتند.