تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۱:۱۶  ، 
شناسه خبر : ۱۳۸۸۶۳
درنگی در نقش روحانیت در نهضت مشروطه‌خواهی
عزت‌الله واعظی اشاره: در خصوص نقش روحانیت و علمای طراز اول و مراجع عظام تقلید شیعه در شکل‌گیری حرکت‌ها و خیزش‌های خداپسندانه و ضداستعماری مردم، به ویژه در نهضت مشروطه که امسال (1385) یکصدمین سالگرد صدور فرمان مشروطیت است، با توجه به توصیه و تاکید رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) مبنی بر لزوم شناخت واقعیت ماجرای مشروطیت و نقش و خواسته علمای متعهد در این نهضت و بررسی علل انحراف حرکت مشروطیت و پیامدهای تلخ و زیانبار آن! و تلاش مستمر دشمنان تا به امروز برای تکرار همان حوادث و وقایع... و ضرورت هوشیاری عموم مردم، به ویژه خواص! در صیانت از حاصل زحمات امام راحل(ره) و خونبهای شهیدان و مقابله جدی با توطئه‌ها و ترفندها و تبلیغات دشمنان، باید با سیری در تاریخ معاصر و دقت و تامل در فرازهای برجسته آن، دیده عبرت‌بین گشود و از مواضع عبرت درس‌های آموختنی فرا گرفت و گذشته را چراغ راه آینده قرار داد. باید تلاش کنیم با دقت و کنجکاوی و نقد و نظر منصفانه و حرکت و موضع‌گیری‌های صحیح و منفی، الگوی موفق آیندگان باشیم نه آئینه عبرت آنان.

با توجه به اینکه علما و فقها، برابر روایات، وارثان انبیا و اولیا و امین خدا و رسول در جامعه و چراغ هدایت مردم و مرزبان مرزهای عقیدتی و باورهای دینی و مذهبی مردم هستند و مانع تسلط شیاطین جن و انس بر سرنوشت و مقدرات مردم می‌شوند و همچنانکه پیامبر اعظم(ص) فرمود:
العلماء ورثه الانبیا(1)
العلماء امناء الله علی خلقه (2)
العلماء امناء الرسل (3)
العلماء مصابیح الارض (4)
و امیرالمومنین(ع) فرمود: الفقهاء ورثه الانبیاء. (5)
و امام صادق(ع) فرمود:
علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا و عن یتسلط علیهم ابلیس و شیعته. (6)
علمای شیعه ما نگاهبانان مرزی هستند که در آن سو شیطان و سپاه او قرار دارند و جلوی یورش آنها به شیعیان ناتوان ما را می‌گیرند و از تسلط یافتن ابلیس و پیروان او بر آنان جلوگیری می‌نمایند.
و امیرالمومنین(ع) فرمود:
اخذالله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لاسغب مظلوم. (7)
خداوند از علما و آگاهان جامعه پیمان گرفت که در برابر افزون‌طلبی و پرخوری ظالمان و فقر و محرومیت و گرسنگی ستمدیدگان بی‌تفاوت و ساکت نباشند.
علما در جوامع بشری به ویژه جوامع دینی، در همه دوران بالاخص در دوران غیبت امام عصر(عج) ملاذ و ملجا و مرجع مردم بوده و هستند.
با شروع غیبت امام زمان (عج) تا به امروز علی‌رغم گذشت قرن ها و حاکمیت حکام جور و غاصب، علمای متعهد و بزرگوار شیعه همواره پناه مردم و حلال مشکلات توده‌ها و هادی و راهنمای مردم در مسیر زندگی و مرزبان مرزهای عقیده و باورهای دینی و مذهبی مردم بودند و پیوسته در طول تاریخ با تحمل همه رنج‌ها و مرارت‌ها و سختی‌ها و دردسرها مدافع جان و مال و ناموس مردم و مملکت و مصالح جمعی بوده و در کمال شجاعت و رشادت و از خودگذشتگی در برابر زورگویان و مطامع شیطانی استعمارگران و قدرت‌های استکباری ایستادند و در این مسیر همه ناملایمات را به جان خریدند و ذره‌ای انعطاف و نرمش به خرج نداده و از مواضع اصولی خود عقب‌نشینی نکردند.
کتاب "شهیدان راه فضیلت" نوشته علامه امینی مبین 14 قرن مبارزه علمای طراز اول شیعه و دفاع از کیان اسلام و مسلمین و ایستادگی تا پای جان و مقاومت تا رسیدن به مقام شهادت، گواه روشن ادعای ماست.
نمونه بارز آنچه اشاره شد در تاریخ معاصر، سیدجمال‌الدین اسدآبادی، میرزای شیرازی، شیخ فضل‌الله نوری، سیدابوالقاسم کاشانی، شهید آیت‌الله سعیدی و شهید آیت‌الله غفاری و روشن‌ترین نمونه آن، معمار بزرگ انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) است که با تحمل تهمت‌ها و اهانت‌ها، زندان، تبعید، تهدید و تحمل همه خطرات و بی‌مهری‌ها در برابر مثلث شوم استبداد داخلی و استعمار خارجی و صهیونیسم غاصب و در برابر متحجرین بی‌انصاف و کوته‌فکر ایستاد و از همه هستی خود مایه گذاشت و انقلابی اینچنین با عظمت پدید آورد و...
اما در خصوص روحانیت و نهضت مشروطه می‌توان گفت:
اولا: باید دانست که هیچ حکومتی با تکیه بر سر نیزه، زور و قلدری، قساوت و بی‌رحمی، ظلم ستم ماندگار نیست و شانس بقا نخواهد داشت.
الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم
ثانیا: پیروان اهل بیت علیهم‌السلام و تربیت‌یافتگان مکتب عاشورا (تشیع) در طول تاریخ ثابت کرده که هیچ‌گاه زیر بار ظلم و ستم نمی‌روند و علی‌رغم قساوت و خشونت و قلدری، در برابر ستم سرخم نمی‌کند و حکومت ظلم و زور را نمی‌پذیرد، زیرا منطق اسلام این است که نه زور بگو و نه زیر بار زور برو! (ظلم و انظلام، ممنوع) و شعار "هیهات منا الذله" سالار شهیدان، حضرت حسین‌بن‌علی(ع) همواره در گوش شیعیان آزادگان طنین‌انداز است.
با این دو مقدمه اگر سیری در تاریخ بکنیم و صفحاتی از تاریخ معاصر را ورق بزنیم درمی‌یابیم که سلسله قاجار در ایران، یکصد و بیست سال حکومت کردند و از آقا محمدخان قاجار تا ناصرالدین شاه، طولانی‌ترین دوران سلطنت، سلطنت ناصرالدین شاه قاجار است که قریب پنجاه سال طول کشید! یعنی از سال 1264 تا سال 1313 و ناصرالدین شاه در آستانه برگزاری جشن پنجاهمین سال سلطنت خود بود که هنگام بازگشت از زیارت حضرت عبدالعظیم به دست میرزا رضا کرمانی ترور شد.
دوران سلطنت ناصرالدین شاه در حقیقت اوج استبداد قاجاری بود! مردم و حکومت در برابر هم بودند و نه با هم! همین امر سبب بود که مردم از حکومت پشتیبانی نکنند و راه برای استیلای استعمارگران خارجی به ویژه استعمار پیر انگلیس باز شود.
با گشوده شدن دروازه کشور به روی سلطه‌گران خارجی توسط استبداد ناصری و تبعات منفی آن، تدریجا زمینه بیداری مردم و شکل‌گیری نهضت‌های اسلامی فراهم آمد و یکبار دیگر تقارن و تلازم دین و سیاست در اندیشه‌ها به ویژه در اذهان و افکار مذهبی‌ها بارور شد و طرح تشکیل دولت در چارچوب یک نظام عقیدتی فراهم آمد. بر این اساس، مبارزات مردم، به ویژه مبارزه علمای طراز اول و روحانیت متعهد، شکل موضع سیاسی منفی به خود گرفت.
بدین معنی که در دوران سلطنت مستبدانه ناصرالدین شاه، سفرهای مکرر شاه به دیار فرنگ و مرعوب شدن و تحت تاثیر قرار گرفتن و باج‌خواهی و امتیازطلبی سردمداران دنیای غرب، سبب گشوده شدن درهای ایران به روی فرهنگ غربی و رفت‌و آمد بیشتر خارجیان و ایرانیان غرب باور شده بود.
(خارجیانی که با طرح و برنامه حساب شده به ایران می‌آمدند و غرب‌باورانی که رفت و آمد به دیار فرنگ را برای خود مایه فخر و مباهات دانسته و به اصول دینی و مذهبی و فرهنگ ملی پای‌بند نبودند.)
نتیجه
در نتیجه، از یکسو افکار و اندیشه سیاسی غرب و آرمان‌های آزادیخواهانه در میان مردم به ویژه روشنفکران غربی مآب متجدد شیوع یافت و تدریجا سبب بیداری و رشد سیاسی و اجتماعی مردم شد. و از سوی دیگر با توجه به عقاید و باورهای دینی و مذهبی مردم مسلمان و شیعه ایران، عملکرد حکومت و سیاست غربگرایانه قاجاری، اوضاع مملکت و سرنوشت اجتماعی برای مردم به ویژه علمای بزرگوار و مراجع عظام قابل تحمل نبود. و همین امر سبب خیزش مردمی و قیام اسلامی به رهبری علمای متعهد شد که نتایج مثبت سیاسی فراوانی در پی داشت. به عبارت دیگر: شرایط به وجود آمده با سیاست استبدادی ناصری، عموم مردم را در برابر حکومت قرار داد! چه جناح مذهبی و چه جناح روشنفکری غرب زده تجددخواه.
اگرچه نقش عمده رهبری سیاسی و معنوی با جناح مذهبی بود و ایفای نقش جناح روشنفکر غربگرا، ناچیز و کمرنگ بود. (8)