نویسنده سید عبدالمجید زواری
مقدمه: مفهوم شناسی
قدرت چیست؟
قدرت از مفاهیم اصلی علم سیاست است که به معنای توانایی دارنده آن است برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود، به هر شکلی. وجود اقتدار( اتوریته) یعنی قدرتی که مشروعیت آن براساس سنت یا قانون پذیرفته شده است یکی ازویژگیهای سازمان اجتماعی است که در آن فرماندهی ناشی از به رسمیت شناختن توانایی بزرگتری است که در شخص یا در مقام نهفته است.
قدرت سیاسی متضمن وجود رابطه روانی بین نخبگان سیاسی و کسانی است که تحت نفوذ آن قرار دارند. اعمال قدرت سیاسی خصیصه اصلی یک نظام سیاسی از زمان ظهور مفهوم حاکمیت است.(1)
بطورکلی قدت به معنی توانایی نفوذ در رفتار دیگرن برای گرفتن نتیجه مطلوب است. راههای متعددی برای این تإثیرگذاری وجود دارد مانند تهدید ، متقاعدکردن از طریق پرداخت مالی یا جذب دیگران و همکاری با آنها.
گاهی می توان بدون دستوردادن بر رفتار دیگران تأثیرگذاشت. اگر بتوانید این را باور کنید که اهدافتان مشروع است می توانید بدون استفاده از تهدید به هدفتان برسید. مثلاٌ کاتولیکها نه بخاطر تهدید بلکه بخاطر احترام به پاپ، تعلیمات او را عمل می کنند.
سیاستمداران و مردم عادی اغلب قدرت را بعنوان داشتن توانایی نفوذ برنتیجه کار معنی می کنند. کسی که اقتدار، ثروت یا شخصیت جذابی دارد قدرتمند خوانده می شود. براساس این تعریف در سیاست بین الملل، ما کشوری را قدرتمند می دانیم که جمعیت زیاد، خاک گسترده، منابع طبیعی فراوان، قدرت اقتصادی، نیروی نظامی و ثبات اجتماعی دارد. برتری این تعریف دوم این است که قدرت را مشخص تر، قابل اندازه گیری و قابل پیش بینی می کند در این معنا قدرت به معنای داشتن کارتهای برنده در یک بازی است .
اما هنگامی که قدرت بعنوان مترادف برای منابعی که آنرا تولید می کنند تعریف می شوند می تواند در مقابل با این دو دیدگاه باشد که تأکید دارد دسته ای که بیشترین قدرت را در اختیار دارند همواره به آنچه مدنظر دارد دست نخواهند یافت. برای مثال در مورد منابع، ایالات متحده تنها ابرقدرت جهان در سال 2001 محسوب می شد اما نتوانست از فاجعه 11 سپتامبر جلوگیری کند.(2)
سنجش قدرت براساس منابع اگرچه ناکامل اما دستآوری مفید است. درک این نکته که کدام منبع بهترین پایه را برای رفتار قدرت در زمینه ای بخصوص تأمین می کند، حائز اهمیت است نفت تا پیش از انقلاب صنعتی و اورانیوم تا پیش از دوره معاصر منابع تعیین کننده ای بشمار نمی آمدند.
منابع قدرت بدون شناخت زمینه و شرایط موجود قابل ارزیابی نیستند. در بعضی مواقع آنهایی که مدیریتی برعهده دارند ، نیرویی تحت فرمان دارند و یا سرمایه ای در اختیار دارند قدرتمندترین افراد محسوب نمی شوند اینجاست که انقلابها معنی می یابند.
قدرت نرم:
همه ما با قدرت سخت آشنایی داریم. می دانیم نیروی نظامی و اقتصاد ممکن است موجب تغییر موقعیت افراد شود.و قدرت سخت مبتنی بر مشوق«هویج» و تهدید«چماق» است اما مواقعی پیش می آید که شما بدون تهدید و یا هزینه محسوسی به نتیجه دلخواه دست پیدا می کنید . روشی غیر مستقیم برای دستیابی به چیزی که مدنظر دارید گاهی اوقات روی دیگر قدرت نامیده می شود.(3)
قدرت نرم مفهوم جدیدی است که در دهه اخیر بوجود آمده است قدرت نرم برخلاف قدرت سنتی به این معنا است که مخاطب نه از روی جبر و اکراه بلکه از رضایتمندی تن به قدرت بدهد و به خواسته قدرتمند تن دردهد.(4)
عصر قدرت نرم از بعد از فروپاشی شوروی شروع شده و امروز در ادبیات استراتژیک جهان وارد شده است.(5)
در قدرت نرم برروی« ذهنیت» سرمایه گذاری می شود و قدرت نرم تولید عینیت مجازی می کند مثلاً اگر در دهه های گذشته تبلیغ می شد که فلان ابرقدرت چندهزار کلاهک هسته ای و سلاح های آنچنانی دارد واقعاً هم این توان نظامی وجود داشت اما در حال حاضر با تبلیغات رسانه ای کاری می کنند که اثر روانی و رعب حاصل از وجود آن بمبها و کلاهکها بدون آنکه واقعاً وجود داشته باشد ایجاد می شود یا از دشمن تصویری اغراق آمیز ساخته می شود.(6)
قدرت نرم به مفهوم تغییر شکل قدرت از« قدرت آمرانه» به« قدرت متقاعدکننده» است و امروزه« اقتصاد اطلاعات پایه» و شبکه های اطلاع رسانی دو ابزار مهمم قدرت نرم در دست آمریکائیها است و آمریکائیها مدام در حال تئوریزه کردن و تکمیل به مفهوم قدرت نرم هستند.(7)
قدرت نرم عبارت است از توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران. در دنیای تجارت مدیران با هوش واقفند رهبری در صدور فرامین خلاصه نمی شود بلکه جذب دیگران به انجام آنچه شما می خواهید را شامل می شود.
رهبران سیاسی مدتهاست با قدرتی که از طریق جذابیت حاصل می شودآشنا هستند. اگر من بتوانم شما را به انجام آنچه می خواهم سوق دهم آنگاه نیازی به استفاده از« هویج»و« چماق» برای مجبورکردن شما ندارم. قدرت نرم ستونی از سیاست های روزانه دموکراتیک است. توانایی شکل «دهی ترجیهات» به همگرایی با سرمایه ای چون شخصیت جذاب، فرهنگ، ارزشها، و سازمانهای سیاسی و سیاستهایی که دارای مشروعیت و اعتبار اخلاقی هستند گرایش دارند اگر رهبری بتواند ارزشهایی که دیگران مایل به پیروی از آنها هستند را ارائه دهد آنگاه برای رهبری هزینه کمتری خواهد پرداخت. قدرت نرم تنها شبیه به نفوذ نیست. نفوذ می تواند در برگیرنده قدرت سخت تهدیدها و پرداخت ها باشد و قدرت نرم نیز چیزی بیش از ترغیب و یا توانایی به تهیج مردم است اگرچه این موارد بخش مهم از قدرت نرم را شامل می شود این مفهوم همچنین توانایی جذب افراد را شامل می شود و جذب افراد عموماٌ به موافقت و رضایت منجر می شود.
به بیان ساده در روابط مبتنی بر اخلاق، قدرت نرم، قدرت جذب کننده ای محسوب می شود . منابع قدرت نرم سرمایه هایی هستند که این جذابیت را ایجاد می کنند.
قدرت نرم ابزار رایج متفاوتی- نه زور و نه پول، را برای تولید همکاری مورد استفاده قرار می دهد قدرت نرم از جذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزشها و از الزام و وظیفه همکاری برای رسیدن به همه این موارد سود می جوید.(8)
انقلاب اسلامی و قدرت نرم
بدون تردید نام امام خمینی با تاریخ معاصر جهان آمیخته است و بویژه برای مسلمانان نامی آشنا و محبوب است. امام خمینی مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جریان امروز است.
برغم سیطره تمدن غربی برجهان امروز و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن امام خمینیی کسی بود که راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه نموده و به تعبیر اندیشمند پست مدرن فرانسوی میشل فوکو منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی روح در عصر حاضر گردید.(9)
در اندیشة فوکو این قدرت نرم افزاری است که در مقابل چهرة سخت افزاری آن صف آرائی کرده و منجر به پیروزی انقلاب اسلامی میگردد . (10)
انقلاب اسلامی مولود قدرت نرم بود و مبتنی بر قدرت نرم است و در ایران سال 57 مردم براساس ایمان و اعتباری که برای امام خمینی قائل بودند باعث جوشش قدرت و ایجاد نظمی جدید شدند.(11)
امام خمینی(ره) با استفاده از قدرت مردم و با استفاده از ایمان مردم و در راستای برهم زدن نظم قدیم و ایجاد نظم جدید حرکت کرد ، فقهای دیگر به دلایل شخصیتی یا دیگر دلایل اصلاً این جرأت را نداشتند که منبع قدرت ایمان را در جامعه فعال کنند. (12)
مؤلفه هایی مثل مستضعفان،جنگ فقیر و غنی و ... که امام(ره) مطرح کردن جزوبحث قدرت نرم بود و حضرت امام مدام با قلب و ذهن مردم ارتباط برقرار می کرد.(13)
انقلاب اسلامی به دین کارکرد ایدئولوژیک داد و برای پیروزی از قدرت نرم استفاده کرد(14) و در حقیقت شرعی کردن سیاست استراتژی امام خمینی در انقلاب اسلامی بود.(15)
امام خمینی(ره) هرگز از واژه دولت اسلامی استفاده نکردند و همیشه از جمهوری اسلامی یاد می کردند جمهوری اسلامی بازتولید« دولت اسلامی» در قرن بیستم بود.(16)
پس از شناسایی دال مرکزی گفتمان سیاسی امام خمینی(ره) جامع ترین توصیف درباره مکتب اسیاسی امام خمینی را در کلام مقام معظم رهبری می یابیم. ایشان با اشاره به جایگاه امام خمینی درجهان معاصر خطوط اساسی و برجسته مکتب سیاسی امام خمینی را در پنج ویژگی اساسی اعلام کردند:
1- پیوند معنویت و سیاست
2- اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
3- رویکرد بین المللی و جهانی
4- پاسداری از ارزشها و ولایت فقیه
5- عدالت اجتماعی (17)
با توجه به اهداف و اندیشه های اولیه انقلای و بررسی ویژگیهای مکتب سیاسی مورد نظر حضرت امام(ره) بنظر می رسد پس از گذشت بیش از ربع قرن از پیروزی انقلاب و در آستانه دهه سوم انقلاب بررسی میزان موفقیت و رسیدن به این اهداف برای جامعه و حکومتی که امام بنیانگذار آن بود ضروری بنظر می سد.
درحال حاضر با وجود اینکه ممکن است برخی از افکار و اندیشه های امام همچنان در جامعه پررنگ و روشن باشد ولی متأسفانه باید اذعان کرد با وجود اینکه در نتیجه گیری کلی ایران کشوریست که درراه این فکر حرکت می کند و در مسئولان کشور چه رهبر انقلاب چه رئیس جمهور و مسئولان و احزاب سیاسی برجسته این امر حس می شود ولی باید اذعان کرد برخی از افکار ایشان را حالتی از ابهام دربرگرفته است.(18)
بنابراین قبل از هرچیز برای حفاظت از انقلاب اسلامی باید به شناسایی چالش ها و آفات انقلاب پرداخته و درصدد حل و فصل آن برآئیم و حتی چالشهای فرار و به فرصت تبدیل کرد. در غیر اینصورت انقلاب از درون تهی خواهد شد . اسلام خواهد ماند ولی تنها نام او، مردم باشند ولی مشغول کارهای دیگر، رهبران باشند ولی اخلاق و سیره آنها مانند خلفایی خواهند شد که ادعای امیرالمؤمنین داشتند.(19)
چالشهایی که انقلاب اسلامی در آستانه دهه سوم انقلاب با آنها مواجه است را می توان در سه گروه زیر تقسیم بندی کرد:
الف: چالشهای داخلی
ب: چالشهای منطقهای
ج: چالشهای بین المللی
الف: چالشهای داخلی
1- ترکیب جمعیتی جوان
2- بحران اشتغال و تورم
3- بحران سرمایه گذاری
4- اقتصاد وابسته به نفت
5- برخورد و تضاد جریانات عمده سیاسی
6- تهاجم فرهنگی
7 – مواد مخدر و ایدز
8- مهاجرت استعدادها به خارج از کشور
9- تبعات ناشی از تنش در روابط ایران و آمریکا
10- استقلال طلبی قومیتها
11- جنبش نرم افزاری و فقر تولید علم
12- بحران هویت در نسلهای آینده
13- چشم انداز 20 ساله
14- اپوزسیون داخل و خارج کشور
15- فمینسیم و مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی و تبعات آن
16- گردش نخبگان
17 -شکاف طبقاتی و بی توجهی به مقوله عدالت
و بطورکلی آسیبهای اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی و ....
ب: چالشهای منطقهای
1- اسرائیل کانون بحران ساز در منطقه
2- ابهام در وضعیت رژیم حقوقی خزر
3- بحرانهای نطامی در عراق، چچن، قره باغ، افغانستان و ...
4- اختلافات مرزی با امارات
5- بحران آب در خاور میانه
6- طرح خاورمیانه بزرگ و تغییر رژیمهای منطقه از سوی آمریکا
ج: چالشهای بین المللی
1- جهانی شدن سیاست، اقتصاد، فرهنگ و ارتباطات
2- بحرانهای زیست محیطی و جمعیتی
3- بحران معنویت و اخلاق
4- گسترش ناتو به سمت شرق
5- هژمونی طلبی آمریکا و تلا ش برای ایجاد و نظام تک قطبی
6- اختلاف سطوح منافع درمیان کشورهای صادر کننده نفت
7- گسترش سازمان تجارت جهانی و عدم عضویت ایران در این سازمان
8- بحران جهانی انرژی
9- مشکل مربوط به کنترل فن آوریهای پیشرفته
10- مسئله انرژی هسته ای
برخی از مشکلات ذکرشده در دو دهه قبلی انقلاب نیز وجود داشته و همچنان نیز ادامه داشته و برخی چالشها نیز مختص دهه سوم است و در این تحقیق سعی می شود تا برخی از مهمترین و اساسی ترین چالشها و آسیبهایی که انقلاب اسلامی در حوزه قدرت نرم در آستانه ورود به دهه سوم پیش روی دارد بررسی در صورت امکان پیشنهاداتی نیز ارائه می شود.