تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۷  ، 
شناسه خبر : ۱۴۰۶۲۹
توانایی شکل‌دهی به ترجیحات دیگران
ابراهیم تیموری خانمیری اشاره: موضوع قدرت نرم به عنوان یک واژه در علم سیاست بویژه در حوزه منازعات بشری و از زمان قدیم مطرح بوده است. قدیمی ترین مدرک درباره قدرت نرم به دوران کنفوسیوس برمی گردد. این فیلسوف چینی از لائوتسه بنیانگذار مذهب «تائو» پرسید: «تائو چیست؟» لائوتسه دهانش را گشود، ولی چیزی نگفت. کنفوسیوس لبخند زد ولی شاگردانش گیج شدند. کنفوسیوس توضیح داد: لائوتسه در طریقت از ما پیشی گرفت. در دهان او، دندانی وجود ندارد، بلکه تنها یک زبان است! سخت ترینشان (دندان ها) نابود شدند، ولی نرم ترینشان (زبان) زنده مانده است.

با الهام از این روایت کوتاه می توان قدرت نرم را چنین تعریف کنیم: قدرت نرم عبارت است از توانایی شکل دهی به ترجیحات دیگران. به عبارت دیگر جنس قدرت نرم از نوع اقناع و در قدرت سخت از مقوله (وادار و اجبار) کردن می باشد. مفهوم قدرت از دو بعد تشکیل می شود:1 -دستیابی جهت عمل،2 -توان و میل به انجام عمل. در این دیدگاه، قدرت نرم اساس و زیربنا است و قدرت سخت به عنوان ابزار، در خدمت اجرای قدرت نرم است. فوکو اندیشمند فرانسوی معتقد است در قدرت نرم نوعی اجبار (به طور غیر مستقیم) از نوع قدرت سخت پدیدار می شود و کارکردی دارد که در بسیاری از موارد، قدرت سخت از انجامش عاجز می ماند. قدرت نرم «نه زور است و نه پول.»
در قدرت نرم، روی ذهنیت ها سرمایه گذاری می شود. در این نوع قدرت، از جذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزش ها و از الزام به همکاری در راستای رسیدن به همه خواست ها بهره برده می شود. قدرت نرم، به آن دسته از قابلیت ها و توانایی ها اطلاق می شود که از طریق به کارگیری آنها، به صورت غیر مستقیم بر رفتار دیگران اثر گذاشته می شود. قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست، بلکه مباحث عقلانی و ارزش های عموم را شامل می شود و هدف اولیه قدرت نرم، تاثیرگذاری بر افکار عمومی در خارج و داخل کشورها است .
دکتر ابراهیم متقی، قدرت نرم را بعد سوم قدرت می داند که از طریق سیاست نرم و تاثیر گذاری غیر مستقیم حاصل می شود و به نوعی مبتنی بر دستیابی به قدرت از طریق فضا سازی و کنترل ذهنیت و اراده جامعه است. مانند انقلاب گل های سرخ در گرجستان که هزاران گرجی، گل سرخ به دست علیه شوارد نادزه به خیابان ها ریختند و محافظانش را از مجلس بیرون کردند، یا انقلاب گل های نارنجی در اوکراین، کی یف و یا انقلاب مخملین در سال1989 ، چکسلواکی و انقلاب گل مروارید در مجارستان.
قدرت نرم، رفتار با جذابیت قابل رویت اما غیر محسوس می باشد ، در قدرت نرم ، بر روی ذهنیت ها سرمایه گذاری می شوند و از جذابیت برای ایجاد اشتراک بین ارزشها و از الزام و وظیفه همکاری برای رسیدن به همه خواست ها سود می جوید. قدرت نرم ، به آن دسته از قابلیت ها و توانایی های کشور اطلاق می شود که با به کارگیری ابزاری چون فرهنگ ، آرمان و یا ارزش های اخلاقی به صورت غیر مستقیم بر منافع یا رفتار های دیگر کشورها اثر می گذارد. در تقسیم بندی های مختلف، از قدرت نرم در برابر قدرت سخت به عنوان قدرت روحی در مقابل قدرت جسمی و یا قدرت معنوی در مقابل قدرت مادی یاد می شود.
قدرت مفهومی است که در علوم طبیعی، کلامی، فلسفی و انسانی مورد توجه قرار گرفته است، ولی در علوم اجتماعی و سیاسی اهمیت ویژه و جایگاه محوری دارد. هر کدام از علما و اندیشمندان اززاویه خاصی به مفهوم قدرت نگریسته اند؛ بعضی از منظر طبقاتی قدرت را تحلیل کرده اند و برخی دیگر با توجه به آثار قدرت، آن را توضیح داده اند. بعضی از جامعه شناسان سیاسی نیز به بیان حدود و قیود قدرت اهتمام ورزیده اند و تفاوت های میان قدرت در جوامع ساده و پیچیده و قدرت در جوامع عام و خاص را مورد توجه قرار داده و به خصیصه نهاد یافتگی قدرت اشاره کرده اند .
به جرات می توان گفت در بین اندیشمندان سیاسی کمتر کسی به اندازه جوزف نای در تئوریزه کردن مفهوم قدرت نرم تلاش کرده است؛ جوزف نای کتابی هم به این عنوان چاپ کرده که به زبان فارسی هم ترجمه شده است. جوزف نای می گوید: قدرت نرم ، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر، از طریق ایجاد جاذبه است و نیز زمانی یک کشور به قدرت نرم دست می یابد که بتواند ( اطلاعات و دانایی ) را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونه ای ترسیم کند که از آنها امتیاز بگیرد. وی قدرت را مثل آب و هوا می داند که فقط عده کمی آن را می فهمند طوری که تجربه آن ساده تر از تعریف و اندازه گیری آن است در این مورد وی قدرت را تشبیه به عشق و دوستی می کند .جوزف نای قدرت نرم را به عنوان توانایی حصول خواسته ها بیشتر بر اساس جاذبه به جای اجبار یا هزینه تعریف می کند.... قدرت نرم از جذابیتهای فرهنگی کشور ایده های سیاسی و سیاست سر در می آورد.
در نظر نای قدرت نرم باید به عنوان یک داشته مهم برای تاثیر گذاری بر دیگران مورد توجه قرار بگیرد آن هم نه بوسیله استفاده از قدرت سخت نظامی ،بلکه از طریق استفاده از جذابیت و شیفتگی که فراتر از تاثیر گذاری و اقناع می باشد. جوزف نای در یکی از شماره های مجله فارین افرز (سپتامبر - اکتبر1997) حلقه های استراتژیکآمریکا در بین دو جنگ جهانی را بر شمرده و شرایط و زمینه های انتقال آمریکا به جایگاه رهبری یکجانبه گرا در سطح جهان را تحلیل و مقایسه هایی هوشمندانه ای را انجام داده ا ست، او از فردریک کبیر آغاز و با مروری بر شخصیت ناپلئون و بیسمارک و سیاستمداران انگلیسی، نتیجه گیری کرده بود که ایالات متحده از تاریخ درس هایی آموخته است که الان ثمره آن را در اقصی نقاط جهان شاهدیم.
این نویسنده سپس به روش جدیدکسب قدرت تحت عنوان قدرت نرم Soft Power پرداخته و گفته است که «ما نباید دچار اشتباه شویم قدرت سخت Hard Power همچنان در سیاست آمریکا دارای جایگاه است؛ زیرا محصول و دستاورد نهایی منطق قدرت است، اما در منطق تعامل امروز قدرت نرم به عنوان برگ برنده مطرح است؛ زیرا با کمترین مخالفت ها روبرو و همراه است. او قدرت نرم را در فرهنگ و ایدئولوژی و نهادها می داند. وی قدرت نرم را در عرصه بین الملل و حتی در داخل یک پدیده مشروع قلمداد می کند. اهمیت قدرت نرم را در عصر اطلاعات بر تعامل دو طرفه که از گسترش فرا تکنولوژی و شبکه ها ی اطلاعاتی موجب شده است تا سایر بازیگران غیر دولتی صاحب نوعی قدرت شوند که آنها ارزش های خود را از طریق تبلیغ و شکل دهی به محیط پیرامون خود در مرور زمان گسترش دهند .
چیزی که باعث شکل گیری قدرت نرم می شود پیدایش و توسعه تکنولوژی در سطحی عظیم، و پیامد آن انسجام جامعه جهانی، مهم شدن افکار عمومی جهانی، تکثر بازیگران بین المللی در امور جهانی ،پر اهمیت شدن نقشNGO ها، سازمان های بین المللی، خیزش های اجتماعی منطقه های و اهمیت مردم دنیا به بعضی از واکنش های درون کشور ها و محیط زیست و حقوق بشر است تا در امور بین المللی قضاوت داشته باشند و در امور جهانی نقش آفرینی کنند . باید گفت که روش سنتی در مجبور ساختن دولت ها به انجام خواسته ها ی خود حتی از طریق به کارگیری نیروی نظامی در موارد اندکی شاید مفید باشد اما امروزه بزرگ ترین وموثرترین روش این است که بتوان دیگران را در موقعیتی قرار داد که همان خواسته های ما را بخواهند و این متوقف بر فریب است.
در نگاهی متفاوت بر کارکرد قدرت نرم یکی دیگر از نمونه های قدرت نرم می تواند کاربرد رسانه های جمعی در مناقشات باشد، البته عملیات روانی را نیز می توان از مهم تر ین ابزار های قدرت نرم محسوب نمود. رونالد دی، مک لارین معتقد است عملیات روانی در سطح تاکتیکی می تواند به اهداف استراتژیک دولت و به دست آوری وفاداری و حمایت مردم کمک کند. رسا نه ها می توانند جایگزین فشار نظامی گردند، در اینجا ما دیگر شاهد اعمال زور و اجبار نیستیم، بلکه اقناع افکار عمومی از طریق جنگ رسانه ای صورت می گیرد. اثرات قدرت نرم می تواند طولانی مدت باقی بماند و حتی ماندگار باشد. در قدرت نرم با ابزاری همچون رسانه ها می توان همان کاری را انجام داد که قبلا به وسیله قدرت سخت انجام می گرفت، در عین حال که اثرات منفی آن را نداشته باشد و تاثیر گذاری به مراتب عمیق تری نسبت به قدرت سخت به جای بگذارد.
قدرت نرم ، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزش های عموم را شامل می شود و هدف قدرت نرم افکار عمومی خارج و سپس داخل کشور است. وسایل ارتباط جمعی در جهان امروز ، جهان های ذهنی و غیر واقعی را به دنیا مخابره می کنند ، آنها دیگر به انتقال واقعیت فکر نمی کنند ، بلکه واقعیت ها را می سازند. هدف رسانه ها از قدرت نرم در ابتدا مدیریت افکار عمومی نیست ، بلکه رسانه ای در این دنیا موفق است که بتواند با افکار عمومی حرکت کند و خود را سازگار با آنها نشان دهد در عین حالی که پیام خود را برای شکل دادن به ذهنیت ها به طور فرایند وار انتقال دهد.

برچسب اخبار