سیدجلالالدین مدنی؛ حقوقدان تاریخنگار
سیدجلالالدین مدنی بیش از آنکه شهره عالم تاریخ نگاری باشد با نوشتههایش در حوزه حقوق اساسی شهرت یافته است. او که از سال 1342 در حوزه قضا، تجربهاندوزی کرده است، زمانی در زمره تاریخنگاران انقلاب نامدار شد که به توصیه امام خمینی(ره)، کتاب دو جلدی تاریخ سیاسی معاصر را نگاشت. او که از نزدیکان انقلابیونی چون شهید بهشتی و آیت بود، علاوه بر تدریس و تحقیق، دستی بر آتش اجرا و حکومتداری نیز داشت. کمااینکه از سال 62 که به همراه خسرو بیژنی و حسن فاخری به جای مهدی هادوی، محسن هادوی و گودرز افتخار جهرمی به عضویت شورای نگهبان درآمد تا سال 68 که به همراه خسرو بیژنی از این شورا رفت و حسن حبیبی و احمد علیزاده، جای این دو را گرفتند. تجربه دیگر اجرایی مدنی در قوه قضائیه بود که سابقه طولانی حضور در این حوزه، او را تا کرسی مشاورت رئیس دستگاه قضا پیش برد، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در سالهای اخیر اما دغدغههای تاریخی خویش را در ماهنامه زمانه منتشر میکند که از انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران است و او به همراه چهرههایی چون حمید روحانی از اعضای هیات تحریریهاش به شمار میرود. از مدنی، بیش از 40 کتاب در حوزه تاریخ، سیاست و حقوق منتشر شده است که برخی از این کتب، بهخصوص در حوزه حقوق اساسی و بینالملل از جمله کتابهای مرجع دانشگاهی محسوب میشوند.
عبدالله شهبازی؛ نقشهای متفاوت
عبدالله شهبازی در زندگی 44 ساله خویش، نقشهای متفاوتی ایفا کرده است؛ چه در حوزه سیاست و چه در حوزه تاریخ نگاری. او فرزند حبیباللهخان شهبازی است که در مبارزه ایل قشقایی علیه انقلاب سفید، به فرمان شاه اعدام شد. شهبازی در جوانی، بهرغم اینکه تحت تاثیر آموزههای مذهبی روحانیون، به مبلغ اندیشههای امام خمینی(ره) بدل شد و به زندان رفت، در زندان کردار و گفتار مردانی چون محمدعلی عمویی جذبش کرد و تودهای شد. عضویت در حزب توده تا بهمن 61 ادامه یافت و در این هنگام، با دستگیری و انحلال حزب توده، او نیز دستگیر شد. ماندن او در زندان چندان به طول نینجامید و از سوی امام خمینی(ره) عفو گرفت. پس از آزادی اما فعالیتهای تحقیقاتی شهبازی تداوم و گسترش یافت تا سال 67 که با پایهگذاری موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات را بنا نهاد. در این موسسه، شهبازی و همکارانش، کتب و نشریاتی مهم منتشر کردند. موسسه تخصصی مطالعات تاریخ معاصر ایران، که وابسته به بنیاد مستضعفان بود، دیگر نهادی است که شهبازی بنیانش گذاشت. شهبازی در عالم سیاست نیز در دهه اخیر، روزگار پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت، انتخابات 76 حامی خاتمی شد، خرداد 84 اما با متهم کردن یاران خاتمی، گلایه کرد که چرا او را مورخ حکومتی نامیدهاند و افزود: «اینها چون نتوانستند من را بخرند، با آزار و اذیت، جان به لبم رساندند.» (نقل به مضمون) و در ادامه ضمن حمایت صریح از احمدینژاد، مهمترین علل حمایت خویش از او را چنین برشمرد: «اگر احمدینژاد پیروز شود مسیر کنونی حرکت جامعه ایرانی که تا دیروز برگشتناپذیر جلوه میکرد، به سمت سیطره ساختار سیاسی و اقتصادی الیگارشی و حکومت «هزار فامیل» و تبدیل ایران به «جمهوری اسلامی پاکستان دوم» دگرگون خواهد شد یا لااقل بر آن ضربههای جدی وارد خواهد شد.» در انتخابات 88 اما رای شهبازی از احمدینژاد بازگشت و رابطهاش با او تیره شد، تا آنجا که حتی از قبول سفارش دولتمردان برای نگارش برخی متون خودداری کرد و دولت نهمیها را متهم کرد که قصد دارند از این نوشتهها سوءاستفاده سیاسی کنند. او در انتخابات از جمله حامیان جدی میرحسین موسوی بود و تاکنون نیز بر این عهد استوار مانده و حتی به نشانه اعتراض، همکاری خود با صداوسیما را متوقف کرد. ماجراهای حاشیهساز دیگر شهبازی در این سالها اما جدال با برخی مسئولان امنیتی و مذهبی استان فارس بود که با انتشار رسالهای با عنوان «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز» به اوج رسید. تداوم این ماجرا، به بازداشت شهبازی در خرداد 87 منجر شد، بازداشتی که کوتاهمدت بود ولی پای شهبازی را به دادگاه باز کرد و در نهایت به صدور پنج ماه حبس تعزیری، شلاق و جریمه نقدی برای وی منجر شد. حکمی که با اعتراض شهبازی روبهرو شده و تاکنون اجرا نشده است. در سالی که گذشت، شهبازی اما جدالی سخت ولی ناتمام با روحالله حسینیان داشت. نوشتهها و سخنرانیهای این دو علیه هم با اتهامهای به یکدیگر بسیار همراه بود و البته که ریشه در جدالهای پیشین شهبازی با گروهی از حامیان روحالله حسینیان داشت، مردانی چون محسنی اژهای و مصطفی پورمحمدی. با وجود همه فرازونشیبهای سیاسی، شهبازی را باید از جمله مورخان پرتوان دهههای اخیر دانست و کتابهایی چون ظهور و سقوط سلطنت پهلوی و مجموعه زرسالاران یهودی و پارسی، از جمله آثار مهم تاریخ سیاسی معاصر بهشمار میروند. همچنان که با همکاری او در مرکز مطالعات پژوهشهای سیاسی آثار مهمی درباره چریکهای فدایی خلق، حزب توده و سازمان منافقین منتشر کرد. شهبازی با انتشارات این مرکز یعنی فصلنامههای مطالعات سیاسی و مطالعات تاریخی و نشریه الکترونیکی دوران نیز همکاری وسیع و موثری دارد.
عبدالمجید معادیخواه؛ شیخ مورخ
شیخ مورخ محله شاهزاده حمزه قم است، به سال 1326. او از روزگار جوانی انقلاب در متن و حاشیه ماجراها بوده و چندباری هم زندان را تجربه کرده است. پس از پیروزی انقلاب، نخستین سمتش، مسئولیتی در بخش تبلیغات دفتر امام(ره) بود، مشابه همین مسئولیت را در حزب جمهوری اسلامی نیز داشت. نماینده روحانیون شورای انقلاب در صداوسیما، نمایندگی حضرت امام در کارهای عمرانی کردستان، حضور در مجلس شورای اسلامی اول به نمایندگی از مردم تهران، قائممقام نهضت سوادآموزی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت میرحسین موسوی از جمله دیگر فعالیتهای اجرایی معادیخواه است. پرحاشیهترین ماجرای این دوران شیخ اما حضورش به عنوان یکی از قضات پرونده گروه فرقان با حکم آیتالله منتظری بود که در نهایت با حکم او، سه نفر از اعضای این گروه اعدام شدند. پس از فارغ شدن از مسئولیت فرهنگ و ارشاد اما معادیخواه به زادگاه مادری خویش بازگشت و اندکی بعد به پیشنهاد هاشمی رفسنجانی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی را بنا نهاد و به اینسان با دنیای تاریخنگاران انقلاب پیوند خورد. نتیجه تلاشهای معادیخواه در سایت یاد آشنا در دسترس قرار گرفته است. نگارش مجموعههای چندجلدی با محوریت تفسیر نهجالبلاغه و قرآنکریم، از دیگر کارهای مهم معادیخواه بوده است.
سیدحمید روحانی؛ مورخ جنجالی
برای روزگار تاریخنگاری سید حمید زیارتی (روحانی)، یک عبارت آشنا میتوان به کار برد: جنجال. در فهرست جنجالهای این روحانی مورخ وقایع بسیار میتوان یافت؛ وقایعی که حول اشخاصی شکل گرفته است و نظرات روحانی در مورد آنها حاشیهساز شده است؛ از سیدمحمد باقر صدر و امام موسی صدر که او عامل امپریالیسمشان میدانست تا علی شریعتی که از نگاه او عامل ساواک بود و اکنون که هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی به تیغ نقد او گرفتار آمدهاند. این دیدگاهها البته همواره با واکنشهای بسیار روبهرو شده کما اینکه روایت او درباره امام موسی صدر و شهید سید محمدباقر صدر، موجب واکنش شدید امام (ره) شد. ماجرا چنین بود که سال 49 در جلسهای که در منزل شیخ حسن کروبی با حضور برخی چهرههایی چون محتشمی، طباطبایی، شریعتی و... برگزار شده بود، سیدحمید روحانی سخنان تندی علیه امام موسیصدر و سیدمحمد باقر صدر اظهار کرد. طباطبایی در جلد اول خاطرات خود در اینباره بیان کرده است: این ماجرا را عینا با امام منتقل کردم. امام به حدی از این مطلب ناراحت شدند و بر زانوی خود زدند که در یک لحظه از گفته خود پشیمان شدم یا وقتی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران»، روحانی موضوع عامل ساواک بودن شریعتی را مطرح ساخت، رهبر معظم انقلاب در پاورقی کتاب مرقوم فرمود: «به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود.» رسول جعفریان در اینباره نوشته است: «سابقا مدافع شریعتی بود، با مرور بر پرونده شریعتی و دیدن نامه 4 صفحهای معروف، یکباره علیه شریعتی شده و آن نامه را همراه با اطلاعات دیگر در مجلد سوم کتاب نهضت امام خمینی(ره) آورد و در نقد شریعتی تا به آنجا پیش رفت که وی را به عنوان عامل ساواک معرفی کرد. این کتاب چندین بار از سوی وابستگان به جریان روشنفکری دینی مورد نقد قرار گرفت اما صرفنظر از آن، اصل کار ایشان تاثیر خاصی در افکار عمومی نداشت و کسی آن را باور نکرد. دلیل آن هم این بود که آن مطالب با تجربه تاریخی که انقلابیون راست هم داشتند، سازگار نبود.» در ماجرای کتاب تاریخ معاصر ایران که برای دبیرستانیها تدوین شده بود، روحانی نامهای به امام (ره) نوشت و از محتوای کتابها به شدت انتقاد کرد. امام (ره)، حضرت آیتالله خامنهای را مامور کرد که به مساله رسیدگی کنند. در این میان از جانب آیتالله خامنهای، عطاءالله مهاجرانی ماموریت یافت که با روحانی نشست داشته باشد به همراه حدادعادل. نتیجه نشستها، هر چند روحانی را قانع نکرد ولی گزارش نشست و بررسیهای بعدی برای آیتالله خامنهای ثابت کرد که برخی اشتباهات سهوی بوده و کلیت کتابها متعهدانه و واقع نگرانه بوده است. آیتالله خامنهای همین موارد را در بهمن ماه 67 برای امام (ره) گزارش کرد و ماجرا فیصله یافت. دو تلاش چالشبرانگیز دیگر سید حمید روحانی، نقد خاطرات آیتالله منتظری در سالهای دور و نقد خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی در ایام نزدیک بوده است. او درباره این دو شخصیت همچنین به تندی، اظهارات بسیاری کرده است، همچنان که به همین لحن، مهدی کروبی و برخی نزدیکان او چون عمادالدین باقی را نواخته است. روحانی که خود روزگاری از اعضای موسس مجمع روحانیون مبارز بود در ماههای اخیر خبر داد که علقهای به این گروه نداشته است و حضور اولیهاش در این جمع به خاطر رودربایستی با مهدی کروبی بوده است. مدیرمسئولی فصلنامه پانزده خرداد، دیگر فعالیت تاریخ محور روحانی است. انتشار این نشریه را روحانی در نجف آغاز کرد البته به صورت پراکنده و نه چندان منسجم. پس از انقلاب، انتشار این نشریه ادامه یافت و تا سال 76 دوام داشت. بروز برخی اختلافات میان او و مرکز اسناد انقلاب اسلامی که حامی انتشار نشریه بود، سبب شد که پانزده خرداد منتشر نشود تا سال 83 که او بنیاد تاریخ پژوهشی را بنا نهاد. سابقه کار روحانی در موسسات پژوهشی به دهه اول انقلاب باز میگردد که به دستور امام(ره) ریاست مرکز اسناد ساواک را پذیرفت. روحانی پیش از ریاست این مرکز در سال 59 نیز با حکم امام (ره) ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را بر عهده گرفته بود. کتاب مشهور روحانی اما تاریخ تحلیلی نهضت امام خمینی(ره) است که در چندین جلد چاپ و منتشر شده است. روحانی همچنین در سال 67، نامهای از امام (ره) دریافت داشت تا به کمک بنیاد شهید به تدوین تاریخ انقلاب همت گمارد.
رسول جعفریان؛ پیوند مذهب و تاریخ
رسول جعفریان، 45 ساله و متولد خوراسگان اصفهان است. تخصص و شهرت او در حوزه تاریخنگاری، بیشتر در حوزه تاریخ اسلام و شیعه به چشم میآید اما مورخ پرکار و جوان در حوزه تاریخ نگاری انقلاب هم دستی بر آتش دارد، از انتشار اثر مهمی چون جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران تا مصاحبهها و مقالات متعددی که در رسانهها نشر یافته است و حتی آثاری چون روایت خاطرات انقلابی حجتالاسلام حسنی. کتاب «جریانها و سازمانهای سیاسی ایران» که بررسی تحولات فرهنگی و مذهبی 37 سال پیش از انقلاب با تاکید بر تحولاتی که درون مایه یا گرایش سیاسی داشتهاند، را در بردارد، کتابی مهم در این حوزه به شمار میآید و تاکنون 9 بار تجدید چاپ شده است. رهبر معظم انقلاب نیز از چاپ سوم این کتاب، تحشیههایی بر این کتاب زدهاند. اولین اثر جعفریان در حوزه تاریخ، سال 64 منتشر شد، با عنوان «پیشدرآمدى بر شناخت تاریخ اسلام.» رسول جعفریان، علاقهمندی و ورود جدیاش به تاریخ را مدیون آیتالله جبل عاملی است که سه سال پیش از آن او را بدین ورطه، سوق داده بود. پس از آن، رسول جعفریان در حوزه کتاب و تاریخ بس پرفروغ بود و سرانجام بابت کوششهای 20 سالهاش، سال 85 برنده جایزه کتاب سال شد، برای کتاب تاریخ سیاسی اسلام. تاسیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، از جمله دیگر کارهای مهم جعفریان در دو دهه گذشته است که با حمایت مالی دفتر آیت الله سیستانی در ایران صورت گرفت. انتصابش به ریاست کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، فصلی تازه در کارنامه کاری رسول جعفریان بود که با امضای علی لاریجانی رقم خورد. در سالهای اخیر اما جعفریان نیز به تیر سانسور گرفتار آمده، از جمله اینکه تصحیح ترجمه انجیل را نتوانست چاپ کند، در حالی که 10 سال پیش توانسته بود ترجمه انجیل را با مقدمه آیتالله مصباح یزدی منتشر کند. خشم دیگری که متوجه رسول جعفریان شد و به سبب مواضع سیاسی متفاوت او در ماههای اخیر بود، در اهدای جایزه کتاب امسال رخ نمود. جایی که قرار بود از او برای کتاب اطلس شیعه که با تاکید مقام معظم رهبری، تدوینش را بر عهده گرفته بود، تجلیل و تقدیر شود، اما در دقیقه 90 خبر رسید که لوح در ریاست جمهوری امضا نشده است. کتاب اطلس شیعه که در واقع دایرهالمعارف مختصری درباره مذهب شیعه است، تاکنون در جشنوارههای متعدد مورد تقدیر قرار گرفته است. تدوین تاریخ شیعه و جغرافیای شیعه در جهان اسلام، از دیگر کارهای جعفریان در این حوزه است.
روحالله حسینیان؛ چهره متفاوت شیخ
با وجود ماجراهای جنجالی حسینیان در سالهای اصلاحات و نقدهای صریحش علیه اصلاحطلبان در روزهای پس از انتخابات حتی استعفای اخیرش از کسوت نمایندگی مجلس، شاید دور از انتظار باشد که نام حجتالاسلام روح الله حسینیان را در زمره تاریخنگاران انقلاب نوشت ولی واقعیت این است پس از تغییرات در هیات امنای مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 74 که منجر به برکناری روحانی و انتخاب روحالله حسینیان شد، حضور به عنوان ریاست این مرکز، زندگی وی را با تاریخ نگاری گره زد که مهمترین بخش آن تدوین خاطرات سیاسی بسیاری از چهرههای برجسته تاریخ انقلاب بود. تغییر ریاست مرکز اسناد البته چندان آسان نبود، چرا که چندی پیش روحانی در نامه انتقادی اخیرش به هاشمی رفسنجانی، کنایهوار و گلایهمندانه نوشت: «مرکز اسناد انقلاب اسلامی با اینکه حاصل عمرم بود و جوانیم را روی آن گذاشته بودم، آنگاه که به راه ناصواب رفت برای اینکه بهخاطر دستمالی قیصریه را به آتش نکشم، از حق خود چشم پوشیدم و بی سروصدا از آن جدا شدم و دوری گزیدم و عطای آن را به لقایش بخشیدم.»
حسینیان در حوزه تاریخ سیاسی شیعه نیز فعالیتهایی داشته است، با این باور که تشیع به عنوان یک مکتب و فرهنگ غنی، هم بسترساز انقلاب اسلامی بوده است و هم ظرفیت تحولآفرینی مداوم دارد. چرا که در کتاب «20 سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران» باهمین نگاه، سیر تحول و بسترسازی انقلاب را مورد بررسی قرار داده است. حسینیان علاوه بر چالشهایی که در حوزه تاریخنگاری با چهرههایی چون حمید روحانی داشته است، در سالی که گذشت جدال قلمی و لفظی بسیار تندی با عبدالله شهبازی داشت. جدال ناتمام دیگر او با موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) بوده است که تاکنون تلاشهای شیخ برای خارج کردن انحصار مالکیت انتشار آثار امام (ره) از ید این موسسه به جایی نرسیده است، البته با کوششهایی که او و دوستانش در مجلس انجام دادهاند و حمایتهای دولت دهم، شیخ سیاست مدار از این حوزه ناامید نیست. کوششهای محققانه دیگر حسینیان در حوزه تاریخ، بررسی کارنامه نهضت ملی و همچنین دوسال پایانی مبارزات مردم ایران بوده است.
عباس سلیمینمین؛ مورخ روزنامهنگار
عباس سلیمی نمین با وجودی که در حوزه تاریخ تخصص دارد، نوشته و مصاحبه و مناظره در این حوزه بسیار دارد، در این عرصه نشریه منتشر میکند و مهمتر از همه مرکزی به نام دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران را به عهده دارد، در سالهای اخیر چنان در حاشیه سیاست و جدالهای لفظی و قلمی با چهرههایی چون عبدالله جاسبی، هاشمی رفسنجانی و به تازگی اسفندیار رحیم مشایی اسیر شده است که کمتر رسانه و علاقهمندی سابقه محققانه این مورخ را به یاد میآورد. بهرغم این وضعیت ظاهری، باید گفت که سیاستزدگی سلیمینمین که شاید ناشی از روحیه و علاقهمندهای ژورنالیستی روزنامه سالهای دور روزنامه کیهان و کیهان هوایی و مدیر نشریه تهران تایمز باشد، سبب نشده است که او از تداوم فعالیتهایش در حوزه تاریخ غافل بماند. او فعالیت انقلابیها در حوزه تاریخنگاری انقلاب را امری ضروری میداند چرا که باور دارد « دشمنان انقلاب به صورت حسابگرانهای فعالند.» یکی از تاریخنگاریهای بعد از انقلاب، تاریخنگاری بسیار حسابگرانه و برنامهریزی شدهای است که از خارج شروع شد. این تاریخنگاری از سال 59 با سرمایه کشورهای غربی آغاز شد. به عنوان مثال طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد آمریکا که در این زمینه سرمایهگذاری زیادی کرده است، از سال 59 آغاز به کار کرد و تا الان توانسته منابع زیادی تولید کند و به دلیل همین میزان زیاد تولید تاثیرگذاری چشمگیری نیز داشته است. سلیمی نمین و همکارانش در سالهای اخیر دو حوزه نقد خاطرات تاریخ فعالان سیاسی انقلاب نیز حضوری چشمگیر داشتهاند که مشهورترین چهرههای هدف آنها آیتالله هاشمی رفسنجانی و حسینعلی منتظری بوده است.
انصاری و هاشمی؛ اعتبار انحصاری
محمدعلی انصاری و محسن هاشمی؛ بیش از آنکه مورخ این حوزه باشند، ناشر تاریخ انقلاب بوده اند. اولی در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، پژوهشکدهای را بنا نهاد به نام پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی. در این پژوهشکده گروهی تحت عنوان تاریخ انقلاب اسلامی تشکیل شده است که وظایفی چون انجام پژوهشهای تاریخی - سیاسی در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی، تربیت پژوهشگر در این زمینه و شناخت علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی و آفتهای آن را بر عهده دارد. انتشار کتابهایی در حوزه تاریخ انقلاب از منظر روششناسی یا با تکیه بر شخصیت امام از دیگر فعالیتهای این موسسه بوده است. گاهنامههای «یاد» و «متین» نیز دو نشریه مهم بودهاند که در سالهای اخیر به تاریخ انقلاب پرداختهاند. محسن هاشمی رفسنجانی نیز چون انصاری متولی یک موسسه فعال در حوزه تاریخ انقلاب است؛ دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی. این دفتر ناشر خاطرات هاشمی رفسنجانی است و با توجه به اهمیت فعالیت و خاطرات هاشمی رفسنجانی، انتشارات این دفتر همواره با واکنشهای بسیاری روبهرو بوده است. دفتر نشر معارف تاکنون روزنوشتهای سالهای 60 تا 64 به همراه سه کتاب مربوط به سالهای 5713الی 6013 را با سخنرانیهای هاشمی منتشر کرده است. «ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح و آزادی گروگانها» هم کتاب مهم دیگری است که توسط این دفتر منتشر نشده است. در جلد هر یک این کتابها نام یکی از فرزندان وی (فاطمه، یاسر، محسن، مهدی) نقش بسته است.
تاریخنگاران آکادمیک
موسی نجفی، موسی فقیه حقانی، عباسعلی عمید زنجانی و علی ابوالحسنی؛ این چهارتن از تاریخ نگاران آکادمیکی هستند که خالق آثاری در تاریخنگاری انقلاب بودهاند. عمده این آثار در قالب کارهای گروهی یا در همکاری با موسسات فعال در حوزه تاریخ انقلاب منتشر شده است. این گروه همچنین در تالیف کتب درسی نیز دستی بر آتش داشتهاند. انتشار مقالات، مصاحبهها و گزارشهای تاریخی در نشریات فعال در حوزه تاریخ انقلاب نیز از دیگر فعالیتهای این گروه محسوب میشود.
فرجام سخن
تاریخنگاری انقلاب مسیرهای گوناگونی رفته و در این میان تاریخنگاری انقلابیون مسلمان نیز فرازونشیبهای متعددی نیز داشته است. ما در این جریان تاریخنگاری شاهد یک تنوع درونی هستیم، به این معنا همه این نهادها و مورخان به گونه یکسانی به انقلاب نگاه نمیکنند و این مساله به واسطه تنوعات جریانهای سیاسی درونانقلاب و نظام بوده است.در مورد دستاوردها و توفیقها نیز داوریها متنوع است ولی هیچ کس تردیدی ندارد که ضعفها بسیار و موارد کارناکرده فراوان است ولی نمیتوان نادیده گرفت که علاوه بر کمی تولیدات علمی تاریخی توسط افراد و نهادها، ما شاهد رشد محسوس کیفی نیز بودهایم. به این معنا تاریخنگاری باورمندان به انقلاب اسلامی در صورت رها شدن از برخی کلیشهها، تقویت روششناسی تاریخنگاری و پرهیز از توجه صرف به کمیت و دقت در مورد کیفیت میتواند نقشی مهم در روشن شدن نکات مبهم تاریخی و پاسخ دادن به سوالات داشته باشد.