به علت حجم زیاد بولتن و لزوم مناسب نمودن آن برای مطالعه در فضای مجازی، این متن در پایگاه بصیرت در دو بخش منتشر میشود. (بخش اول)
زندگینامه
نویسنده «کاش منهم یک یهودی بودم»، آقای اشکان تشکری معرفی شده است. براساس آنچه در کتاب آمده نویسنده، مسلمانزادهای معرفی شده که مدتی مارکسیست و از طرفداران حزب توده بوده است. هرچند بعید به نظر میرسد فردی به طور عادی به لحاظ قومی خود را در مرتبه پائینتری از دیگر اقوام بپندارد و آرزوی تعلق به قوم برتر را مطرح سازد، با این وجود در صورتی که نام نویسنده اثر آن باشد که روی جلد آمده است با توجه به اینکه آثار تبلیغاتی دیگری نیز به همین نام به نفع اسرائیل منتشر خواهد شد، هویت وی تا حدی روشن است. در آخرین صفحه کتاب در این زمینه میخوانیم: «کتاب دیگری که آماده چاپ است و به زبان انگلیسی هم منتشر خواهد شد، کتابی است که درباره زندگی یک هنرمند نوشته شده. این داستان که در آمریکا و اسرائیل اتفاق افتاده و قهرمانان آن آمریکایی هستند، بسیار لطیف و عاشقانه است و هرکسی در هر رشته هنری قرار دارد با آن نزدیکی ویژهای احساس خواهد کرد.»
هرچند این آثار از ارزش چندانی برخوردار نیستند، اما نفس توسل صهیونیستها به این شیوههای نازل تبلیغاتی تا حدودی وضعیت بحرانی آنان را بر اهل تحقیق روشن میسازد و اینکه آقای اشکان تشکری وجود خارجی داشته باشد یا خیر، در برداشت از این اثر و آثار مشابه، تغییری ایجاد نخواهد کرد.
----------------------------------------------
مقدمه
سالهاست فکر میکنم که من چرا دشمن اسرائیل و یا قوم «یهود» بودم؟ آیا برای این دشمنی شناخت کامل و دلایل کافی داشتم، یا اینکه بر اثر تلقین دیگران و احزاب مخالف اسرائیل منهم کورکورانه خود را دشمن آنها تصور میکردم؟ آیا چون مسلمانزاده هستم و بر اثر تلقینات آخوندهای قشری بر خانوادهام که فکر میکردند یکی از پایههای دینداری بایستی دشمنی با اسرائیل باشد، کافی است که منهم با وجود این همه سال تجربه و زندگی در کشورهای مختلف خود را دشمن آشتی ناپذیر اسرائیل بدانم؟!(ص1)
من مسلمانزادهای هستم که بخاطر تنفر از نحوه رفتار و ارائه دین بوسیله آخوندها و طرز تفکر و زندگی آنها و برداشت آنها از اسلام خیلی زود از آنان فاصله گرفتم... با وقوع انقلاب اسلامی در ایران با اشتیاق جذب گروه ضددینی حزب توده شدم.(ص1)
میدیدم کسانی خواهان نابودی «اسرائیل» هستند که حتی یک عمل آنان جنبه انسانی ندارد و هیچ کار آنان نیست که از روی منطق و یا دلایلی محکم صورت گرفته باشد.(ص2)
به مرور زمان دریافتم که این دو شعار ثابت و مهم جمهوری اسلامی ایران «یعنی نابودی آمریکا و اسرائیل» چیزی نیست جز برآورده کردن خواست کا.گ.ب و شوروی آنروز و کشورهایی با هدفهای گونهگون و رهبران مذهبی و سنتی ایران!(ص2)
از شما جوانان و دانشجویان و تحصیلکردگان و روشنفکران ایرانی و یا مسلمان خاورمیانهای و یا دشمن اسرائیل که از هر ملیت و مرام و مذهبی هستید، میخواهم که با دقت همراه من باشید و این کتاب را مطالعه کنید تا اینکه عوامل این بدبینیها را پیدا کنیم و اگر چنین چیزی وجود نداشت، این قوم و کشور را دوباره بشناسیم و سعی کنیم بهمراه آنان در جاده صلح و صفا قدم بگذاریم و زندگی را به کام خود شیرین کنیم.(ص3)
آنچه من تصمیم دارم با شما در میان بگذارم یک گفتگوی خودمانی است تا بتوانیم بهتر دنیای اطراف خود را بشناسیم و دوست و دشمن واقعی خود را پیدا کنیم.(ص3)
اگر شما خواننده عزیز خود از قوم «یهود» هستی نیز، بایستی بهتر و بیشتر با موجودیت قوم خود آشنا شوی و برای نگهداری و پاسداری از آن بیش از پیش در خود احساس وظیفه کنی. زیرا هر چه به جلوتر میرویم وظیفه انسانی و اجتماعی شما در هر کشور که هستید سنگین و سنگینتر میشود. امروز هیچ مورد مهم اجتماعی در جهان وجود ندارد که قوم شما در آن دخالت نداشته باشد، و یا به سرنوشت شما مربوط نشود. من پس از 15 سال تعمق و دگراندیشی نسبت به اسرائیل و قوم «یهود» به جایی رسیدهام که بارها آرزو کردم: «کاش منهم یک یهودی بودم» شان- اشکان تشکری، تورنتو- ژانویه 1998(صص4-3)
بخش اول: تاریخچه
یکی از قدیمیترین ادیان بشری، دین «کلیمی» است که سابقه تاریخی آن 5758 سال را نشان میدهد. مرکز اصلی تجمع تاریخی این قوم کشور «اسرائیل» در منطقه جغرافیائی امروز است. در این کشور فوقالعاده کوچک امروزی، اتفاقات و حوادث گوناگون تاریخی رخ داده که به سرنوشت بشریت پیوند خورده.(ص5)
در زمان هخامنشیان در ایران، یک دوره سرنوشتساز این قوم بوسیله «کوروش کبیر» پادشاه ایران آغاز گشت و یادبود این دوره تاریخی هنوز در اسرائیل موجود است. با وجود گذشت 2500 سال از آن واقعه هر فرد کلیمی آموخته که بایستی به بانی این دوره سرنوشتساز احترام گذاشت... بهمین دلیل تا وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نظر اسرائیل و سران این قوم به کشور ایران و ایرانیان به اسرائیل توأم با احترام و حس نزدیکی بود.(ص5)
در ایران و بتقریب در کل خاورمیانه، هیچ دوره تاریخی بعد از پیدایش اسلام نیست که به قوم «یهود» آزار رسیده باشد و دست مسلمانان و رهبران افراطی آنها در کار نبوده باشد. برای داشتن یک کشور مستقل و آزاد که فقط به اراده «یهودیان» اداره شود، از طرف این قوم بارها تلاشهای گوناگون صورت گرفت که آخرین تلاشها در سالهای 70 تا 135 میلادی بود که بوسیله رومیان در هم شکسته شد و به خاموشی چند صدساله رفت.(ص6)
از اوائل قرن بیستم نهضت صهیونیسم تمام تلاش خود را بکار برد تا بتوانند موجودیت قوم یهود را حفظ کرده و در سرزمین مقدس خود دولت «یهودی» تشکیل دهند.(ص7)
پس از قرنها تلاش قوم یهود به رهبری «صهیونیستها» بالاخره موفق شد که در سرزمین آباء و اجدادی و در کنار اماکن تاریخی و مقدس خود و در وسعتی بسیار کوچک مجدداً حکومت خود را تشکیل دهد و کشور «اسرائیل» را بوجود بیآورد.(ص7)
در جهان قدرتی وجود ندارد که دستهایی از این قوم آنرا یاری نکرده باشد و یا اینکه اصلاً کل آنرا وجود نیآورده باشد. این قثدرتها در جهتهای گوناگون بچشم میخورند و انکار کردن آنفقط خود گول زدن است و مردمفریبی.(ص8)
قدرت اسرائیل و اتحاد و اعتقاد این قوم هم مثل گذشته نیست، بلکه میلیونها بار قدرتمندتر و آگاهتر و راسختر برای حفظ موجودیت خود ایستاده است.(ص7)
بزرگترین قدرتهای موجود در زمینههای: سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، علمی، تکنولوژی، نظامی، هنری و... و... و... یا با دستها و مغزها و پولهای این قوم اداره میشوند، یا نقش آنان بسیار تعیین کننده است. نبایستی روشنفکران وطنپرست فریب عدهای سیاستمدار که معلوم نیست از دشمنی با اسرائیل و این قوم چه منفعتی میبرند را بخورند و آینده خود و هموطنان خود را فدا کنند و بجای بهره جستن از این دنیای عظیم مادی و معنوی راه دشمنی و صدمه دیدن و خود را به نابودی کشاندن را بروند.(ص9)
پس از تشکیل دولت اسرائیل در سال 1948 تا امروز که دقیقاً 50 سال گذشته، با تلاش و جانفشانی تکتک افراد این قوم چه در اسرائیل چه در سراسر جهان، امروز این کشور بصورت یک قدرت بزرگ منطقهای در آمده و در جهان یکی از بزرگترین قدرتهای تعیین کننده میباشد.(ص9)
تغییر دادن افکار مردمی که سالیان دراز با دشمن پنداشتن اسرائیل زندگی کردهاند، کار سادهای نیست. بهمین خاطر کسانیکه علت وجودی خود را دشمنی با اسرائیل و قوم «یهود» بدانند و یا از اینراه منافعی میبرند هرگز تغییر عقیده نخواهند داد و دست از این دشمنی کور و بیمعنی برنخواهند داشت. پس مخاطب من این دسته افراد نمیتوانند باشند. اما جوان پرشوری که فکر میکند یک «یهودی» جای او را تنگ میکند!، مثل این میماند که روی شاخه نشسته و دارد بُن میبرد! و خبر از فاجعهای که رخ خواهد داد ندارد.(ص10)
یکی از ستونهای محکم پیشبرنده تکنیک و علوم در جهان افراد متعلق به قوم «یهود» هستند. شاید اگر شما دشمن اینان هستید، خودتان خبر نداشته باشید که چه مقدار از وسایل مورد استفاده شخصی شما حاصل کار این قوم میباشد!(ص11)
در کودکی ما را از یهودیان میترساندند و این شایعه را میپراکندند که: «یهودیان» بچهها را میدزدند و آنها را صلیب مانند میبندند و زیر آنها آتش روشن میکنند و روغن! این بچهها را میگیرند و به خارج میفروشند! کسانیکه در حوزههای علمیه قم یا نجف این سناریو ابلهانه را مینوشتند و بچههایی مثل مرا میترساندند که با شنیدن نام یک «یهودی» وحشت کنم...(ص12)
فرق اساسی کار من با آن دسته از متعصبین که خود را دشمن آشتیناپذیر اسرائیل و قوم «یهود» میدانند اینست که، آنها با بکار بردن حیله و تزویر و هر نوع دروغ سعی در تحمیق مردم دارند و بیاطلاعی و دسترسی نداشتن مردم به منابع علمی و تحقیقی باعث خوشحالی آنان میشود، ولی من سعی میکنم فقط نمونههایی را برای روشن کردن جرقهای در مغز بدهم تا خود شخص بتناسب سواد و شعور اجتماعی و درکش به تحقیق و تفکر بپردازد و تصمیم نهایی در مورد نحوه برخورد با این پدیده مهم جهانی امروز را بگیرد. بشیوه خود نحوه ارتباط با آنها را پیدا کرده و اقدام نماید.(ص13)
درباره خساست
کسانیکه دشمنی کور و متعصبانه با اسرائیل و قوم «یهود» ندارند و کاملاً نسبت به آن بیتفاوت هستند، ایراد میگیرند که افراد این قوم همه «خسیس» هستند. چون از افراد خسیس هرگز به کسی منفعتی نمیرسد بنابراین دوستی کردن و یا همکاری داشتن با آنها فقط در صورتیکه برای آنها منافعی داشته باشد عملی است!(ص14)
ولی یک مطلب خیلی مهم که فقط وقتی از نزدیک با این قوم در تماس باشید به آن پی خواهید برد اینست که: «خسیسترین فرد کلیمی که در زندگی روزمره خود هرگز ریالی خرج دیگری نخواهد کرد، وقتی پای موجودیت قوم و کشور اسرائیل به میان بیآید، چنان بیدریغ مال خود را در اختیار رهبران قوم قرار میدهد و خود داوطلب میشود که مانند یک سرباز عادی پذیرفته و جان خود را فدا کند.»(صص16-15)
اما افراد بظاهر خسیس کلیمی غیر از استثناها برای خوشبختی و سعادت خانواده و فرزندان خود از هیچ چیز دریغ ندارند و برای زندگی شخصی خودشان بیدریغ خرج میکنند و این مسئله هم با تعریف خسیس جور در نمیآید. بنابراین با وجود این دو خصلت مهم «یهودیان» نمیشود صفت خسیس را بکار برد، بلکه بایستی آنها را دستهبندی کرد. آنها شیوه مخصوصی برای زندگی اقتصادی دارند که چون مردم با آن آشنا نیستند از صفت خسیس استفاده میکنند.(ص16)
اما چه بد چه خوب، چه ثروت داشته باشند یا نه، چه دانشمند باشند یا یک کاسبکار معمولی و خلاصه هر چه باشند در یک نقطه تکتک آنها تبدیل به شیر غران و جنگجوی دلیر از خود گذشته میشوند، آنهم وقتی است که موجودیت قوم به خطر بیافتد و یا یک خطر بزرگ آنرا تهدید کند.(ص16)
کار کردن با «یهودیان» چگونه است؟ باز هم بدون در نظر گرفتن استثناها، شما محال است که در کار با آنها دچار انواع حقهبازیها و دزدیها و شرارتها بشوید. البته بایستی بدانید که افراد این قوم فوقالعاده باهوش هستند و نبوغ زیادی در بدست آوردن سود و نتیجه مثبت از هر کاری که در آن هستند دارند. چون همیشه آنها راه بدست آوردن سود را زودتر پیدا میکنند به شعبدهبازی و حتی کلاهبرداری شبیه میشود.(ص17)
شما اگر در محل کسب اینان به تحقیق بپردازید محال است که یک نمونه دزدی یا کلاهبرداری ببینید... وقتی آنها این استعداد شگرف را دارند در هر کاری سود ببرند، چه نیازی به دزدی و کلاهبرداری دارند؟(صص18-17)
صرفهجو بودن، تظاهر به ثروت داشتن نکردن، با ریخت و پاش زندگی نکردن، همیشه به دنبال کار پرمنفعت بودن، بدون نداشتن سود دست بکاری نزدن، مقتصد بودن از خصایص عمده اکثریت این قوم میباشد که قبلاً سابقه تاریخی آنرا گفتم و علت آنرا نیز میشود بخوبی درک کرد.(ص18)
علت دشمنی
عده زیادی دانشجوی با استعداد در حال فراگیری علم و دانش و تکنولوژی مدرن هستند و با تسلط به این علوم میخواهند جامعه خود را بهتر و بشیوه امروزی در آینده اداره نمایند. اینکه این علوم چگونه به کشور آنها رسیده و یا سازندگان و طراحان اصلی این علوم جدید چه کسانی هستند شاید برای چنین دانشجویی مهم نباشد و هرگز نیز بفکر آن نباشد که جستجو کرده و بانیان و پایهگذاران این پیشرفتها را پیدا کرده و بشناسند. اما چون عدهای از آنان خود را دشمن سرسخت اسرائیل و صهیونیسم و قوم «یهود» میدانند، لازم است که به آنها یادآوری کرد وقتی از منافع تلاش عده بیشماری انسان پیشرو و نابغه استفاده میکنید و براساس این تسلط به این علوم به کشور خود میخواهید خدمت کنید، نبایستی خود را دشمن قومی بدانید که همه این پیشرفتها به مقیاس بزرگی نتیجه کار آنان میباشد؟!(صص20-19)
این مردم ساده کوچه و بازار جامعه اگر نمیدانند که از تشکیل کشور اسرائیل فقط 50 سال گذشته اما قوم یهود سابقه 5758 ساله دارد! پس آنها با این قوم کهن سال فقط با 50 سال آن و آنهم در یک منطقه جغرافیائی اختلاف دارند! پس قبل از اینکه سرزمینی از طرف آنها مثلاً اشغال شود آنهمه دشمنی و آزار و اذیت نسبت به آنها به چه دلیل بوده حرفی برای جواب نخواهند داشت.(ص20)
عده زیادی از روشنفکران ایرانی سعی داشتند بتوانند اسرائیل و قوم «یهود» را آنطور که هست و بدون هر نوع پیشداوری و قضاوت بشناسند و به مردم بشناسانند. از این عده چند نفری با تحقیق و با دیدی تازه تاریخ این قوم را ورق زدند و هر چه جلوتر میرفتند بیشتر به این نتیجه میرسیدند که اگر هم در منطقه بزرگ خاورمیانه و بعد آسیا و کل جهان به قومی بیش از اندازه ظلم شده و آزار رسانده باشند، همان قوم «یهود» است!... اما با وجود پی بردن به حقیقت بخاطر وجود جو مذهبی شدید در بین توده مردم و ناآگاهی عموم آنان از مسائل دور و برشان و از ترس رهبران متعصب و سوار بر این توده بزرگ، بجای انتشار واقعیتها، سکوت را ترجیح دادند.(صص21-20)
تعداد انگشتشماری هم اگر مطالبی واقعی درباره «اسرائیل» و قوم «یهود» عنوان کردند... زمین و زمان را بهم میبافتند که بگویند این قوم اگر تلاشی کرده و کار مثبتی انجام داده یا میدهد به دستور امپریالیسم و بسرکردگی آمریکا بوده!(ص21)
یک وطنپرست آنچه را که برای خود مفید تشخیص میدهد و برای بدست آوردن آن تلاش میکند را بایستی برای هموطنان خود و سپس همسایهها و کل جهان نیز بخواهد تا هم خود و هم نسلهای بعد از او در صلح و آرامش و رفاه زندگی کنند. اگر ما به فرزندان خود علاقمند هستیم نبایستی کاری کنیم که آنها بجای قلم بدست گرفتن و علم آموختن، اسلحه گرفتن و کشتن و کشته شدن را فراگیرند.(ص22)
هر انسان عاقلی میداند که وقتی خانه همسایه آتش گرفت نبایستی بیتفاوت نشست. 1)اینکه ممکن است آتش به خانه او و کل محله سرایت کند و همه را بسوزاند. 2)اینکه چگونه میشود دید که در چند قدمی محل زندگی و خوشی ما انسانهایی گرفتار آتش و بدبختی شدهاند ولی ما بروی خود نیآوریم و خود را جدا از آنها بدانیم؟(صص24-23)
مهم نیست که چه کسی در کدام وضعیت این مثال قرار دارد. قصد فقط بیان مطلب و واضحتر کردن آن است. بنظر من هم اسرائیل نسبت به همسایگان خود و هم کل خاورمیانه نسبت به اسرائیل بعنوان همسایه نیازمند این هستند که همدیگر را بهتر بشناسند و مشکلات یکدیگر را با کمک هم برطرف نمایند.(ص24)
حال اگر ما به خرابی کشور و جامعه و اقتصاد و فرهنگ خود علاقه نداریم بهتر است همین لحظه جنگ را متوقف و گفتگوی مثبت و برطرف کننده اختلاف را با دید کمک به همسایه آغاز کنیم. اگر در گفتگو هرکس تصور کند بایستی به نحوی به همسایه کمک کرد، پیچیدهترین مشکلات در مدت کوتاهی از بین خواهند رفت.(ص24)
ما همه ساکنان منطقه بایستی به این خونریزی و دشمنی کور پایان دهیم و از طبیعت زیبای خود که چهار فصل دلانگیز و روحبخش دارد لذت ببریم و به آیندهای بهتر چشم بدوزیم. در پذیرش این موضوع یقیناً دانشجویان آمادگی ذهنی و قدرت درک بهتر دارند. چون در رشتههای گوناگون مشغول فراگیری هستند، مایل هستم درباره بخشی از این رشتهها توضیح مختصری بدهم که بهتر بتوانند با افراد قوم «یهود» و وسعت پیشرفت و نفوذ آنان در سطح جهانی آشنا شوند.(ص25)
بخش دوم: خدمات اجتماعی و انسانی قوم «یهود»
ادیان بزرگ تاریخی که گاهی شکوفا و وسیع بوده و گاهی کوچک و محدود گشته، اما در تاریخ بشری نقش بزرگی را بعهده داشتهاند، هنوز بحیات خود ادامه میدهند و افراد مؤمن به آن بخاطر انسانیت و اجتماع بزرگ بشری تلاش کرده و میکنند. هر کدام از ادیان قدیمی مانند: کلیمیان، زرتشتیان، بودائیان، مسیحیان و مسلمانان و... با همه گونهگونی و اختلافات داخلی خود قدمهای ارزندهای در راه رفاه انسانها برداشتهاند.(ص26)
(مسیحیت در جهان کاملاً خود را شناسانده و انسانهای بزرگ و باارزشی نیز به جامعه بشری تقدیم کرده. چون روند این کتاب در مورد قوم «یهود» میباشد و مقایسه دینها در کار نیست از نام بردن پیشرفتها و نامآوران بزرگ جهانی که اثرات بسیار گسترده و تعیین کننده برای بشریت بجا گذاشته و یا بوجود آوردهاند و به مسیحیت و ادیان دیگر تعلق داشتند خودداری میکنم). (ص27)
چیزی که تکتک افراد این قوم [یهود] را بهم زنجیروار وصل میکند و تا پای جان برای حفظ آن تلاش میکنند چیزی نیست جز اعتقاد راسخ به قومیت و دین خود و حفظ موجودیت کشور «اسرائیل». اینان در هر رشتهای که مشغول فعالیت هستند، نقطه روشن تمرکز آنان پیشرفت و ترقی و رفاه و امنیت اسرائیل و قوم «یهود» میباشد. همانطور که اشاره شد اگر همه این تلاشها مستقیماً بخاطر نفع شخصی و قومی خودشان میباشد، ولی غیرمستقیم کل بشریت از نتیجه کار این قوم نیز بهرهمند گشته و خواهند گشت.(ص27)
خدمات پزشکی
هزاران کاشف، محقق و مراکز درمانی این قوم (یهود) در کشورهای مختلف، هر کدام بکار پرداخته و به همنوعان خود یاری رسانده و میرسانند. حالا باید ببینیم اگر دانشجویی مشغول تحصیل علم طب است و چه بخواهد و چه نخواهد بایستی با دستآوردهای این بزرگان علم طب آشنا شود و از حاصل تلاش آنها خود را به این علم مجهز کند و از وسایل مدرن که در اختراع و ساختن آن کلیمیان نقش بسیار تعیین کننده و بزرگی دارند استفاده کند، در صورت دشمنی با آنها چگونه میخواهد حاصل کار آنها را ندیده گرفته و اینراه را به تنهایی طی کند!(ص29)
مگر علم را میشود با دین و سیاست مخلوط کرد؟ افراد این قوم که ریشه دینی آنها نیز فوقالعاده عمیق است و شدیداً به قومیت و دین خود پایبند هستند، هرگز نخواستهاند که دستآوردهای آنان فقط در انحصار خود و قوم خود محدود بماند.(ص30)
لزوماً ضمن تحصیل شاید کاملاً بنفع دانشجویان خواهد بود اگر به مطالعه صحیح درباره این قوم (یهود) بپردازند و در صورتیکه بتوانند آزادانه حرف خود را در جامعه بزنند، از گردانندگان جامعه خود و دولت بخواهند بهرترتیب شده مناسبات دوستانه و دوجانبه با اسرائیل برقرار کنند، تا بتوانند از طریق دوستی وارد دنیای شگفتانگیز این قوم پیشرو شوند. شما دانشجوی عزیز از کجا میدانید که اگر از حمایت بینالمللی و امکانات بیحد این قوم بتوانید بهرهمند شوید نامآور بعدی و برنده جایزه نوبل، نخواهید بود؟(صص31-30)
البته من طوری صحبت میکنم که گویی از طرف قوم «یهود» همه چیز کاملاً آماده و مهیاست و اگر یک دشمن دیرین ولی بدون اطلاع دقیق از علت دشمنی خواست برگردد و دست دوستی بطرف این قوم دراز کند او را با آغوش باز خواهند پذیرفت و همه چیز یکشبه از این رو به آن رو خواهد شد! البته چنین چیزی نیست. همانطور که این دشمنیهای کور یکشبه ایجاد نشده، یکشبه هم از میان نخواهد رفت.(ص31)
هزاران مراکز درمانی مجهز این قوم [یهودی] در سراسر گیتی مشغول مداوای بیماران و نیازمندان هستند. برای درمان بیمار، آنها هرگز سئوال نمیکنند که دین و مرامشان چیست و احیاناً اگر غیر از خودی بود از معالجه او خودداری کنند. بلکه به وضوح میبینند که بیمار مثلاً مسلمان یا مسیحی و یا متعلق به ادیان دیگر و مرامهای غیر دینی دیگر است، اما هیچکدام اینها تأثیری در نحوه برخورد و یا طرز معالجه و دادن خدمات به آنها ندارد. این یک کار دقیقاً انسانی و اجتماعی است. حالا سئوال میکنم مثلاً در خاورمیانه اگر یک مرکز درمانی مجهز بداند شخص بیمار یک کلیمی است، آیا برای آنها هم هیچ تفاوتی با خودی ندارد و فقط به چشم یک بیمار به او نگاه میکنند؟ اگر جواب منفی است، میتوانید به نقش سازنده و انسانی قوم «یهود» برای مردم پی ببرید و اگر جواب مثبت است، بایستی گفت بنابراین همانطور که شما مرکزی دارید و یک ظاهراً دشمن شما میتواند با پرداخت هزینه لازم از خدمات و تأسیسات شما بهرهمند شود... در همه زمینههای دیگر اجتماعی نیز میتوانید با هم همکاری و همیاری نمائید.(صص33-32)
ندیدن واقعیتها خودفریبی و یا عوامفریبی است. آنچه واقعیت دارد اینست که اسرائیل و قوم «یهود» به خیلی از کشورهای خاورمیانه بعنوان همسایه و حتی در سطح کل جهان میتواند کمکهای بیشماری در زمینههای مختلف بنماید، بشرطی که دستی دوستانه و خالصانه بطرف آن دراز شود.(ص33)
خدمات سرمایهای و اقتصادی
سرمایه قوم «یهود» در قسمتهای مختلف اقتصادی و مالی و صنعتی و هنری و... و... در سطح کشورهای جهان بکار گرفته شده است. اگر فرض کنیم که آنها تصمیم بگیرند که سرمایههای خود را جمعآوری کنند و یا از بکار گرفتن آن در سطح جهان جلوگیری کنند، آنوقت میتوان درک کرد که چه اثرات شگفتآوری بر اقتصاد جهان خواهند گذاشت! اولین صدمه آن و سختترین آن به طبقه زحمتکش و سرمایهدار کوچک کشورهای جهان (چه دوست و چه دشمن و یا بیطرف) خواهد رسید. حتی تصور کردن چنین اتفاقی انسان را دچار وحشت میکند.(ص34)
سرمایهدار هر دین و مسلکی که داشته باشد، سرمایه خود را برای سوددهی بکار میاندازد. هیچ سرمایهداری در جهان وجود ندارد که بخاطر دیگران و یا خوشایند مردم در جایی سرمایهگذاری هنگفت نماید و سودی نبرد، زیرا اگر چنین هدفی میداشت هرگز سرمایهدار نمیشد.(ص35)
حالا فرض کنیم صاحب یک کمپانی عظیم که «یهودی» است کمپانی خود را به سرمایهدار دیگری که دارای دین و مرام و مسلک دیگری است فروخت. آیا برای کارکنان این کمپانی تفاوتی خواهد داشت؟ بنابراین هرجا که سرمایههای عظیم این قوم بکار افتاده قابل تقدیر است و خدمات بزرگ اجتماعی به بشریت میکنند.(صص36-35)
حالا با توجه به این امر مهم، هر فردی یا ارگانی یا دولتی خود بایستی وضعیت را سبک و سنگین کند تا بتواند به این نتیجه برسد که دوستی و معاشرت داشتن با چنین مراکز بزرگ تعیین کننده اقتصادی در جهان بنفع آنان و مردمشان خواهد بود یا دشمنی کردن با آن و وارد یک دایره بسته بیهدف و نابود کننده نیرو و توان مالی و اقتصادی و رفاهی در سطح وسیع شدن؟(ص36)
وظیفه تکتک انسانها و وطنپرستان و مردم دوستان واقعی است که خود را برای نزدیکی و دوستی نسبت به یکدیگر آماده کنند، چه از طرف قوم «یهود» در سراسر جهان، چه هر کس که فکر میکند بایستی با این قوم و اسرائیل دشمنی کند... در جنگ حلوا خیر نمیکنند! بلکه گلوله و انفجار و خرابی و خونریزی و بدبختی و ناکامی انتظار انسانها را میکشد. وقتی شرایطی وجود دارد یا میشود بوجود آورد که در صلح و دوستی و رفاه زیست هرکس خلاف آن عمل کند، در درجه اول دشمن واقعی مردم کشور خودش میباشد و در مرحله دوم دشمن، دشمن است.(ص38)
میخواهم مجدداً یادآور شوم که بایستی چشم خود را به دنیای واقعی اقتصاد جهانی باز کنیم تا متوجه شویم که داشتن یک همکار و پشتوانه اقتصادی از طرف این قوم چه دنیای شگفتانگیزی بوجود خواهد آورد. و محروم ماندن و یا درافتادن با این غول جهانی اقتصاد، چه صدمههای جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت.(ص39)
آموزش اقتصادی
اقتصاد امروز در جهان چه کشور ثروتمند باشد و چه فقیر همه از یک سری قوانین ثابت و محکم پیروی میکنند که پایههای اصلی آنرا خود سرمایهداران بزرگ جهانی ریختهاند. بر همین اساس کلیه کتب و وسایل آموزشی اقتصاد در جهان بر پایه اصول تدوین شده این غولهای بزرگ مالی و اقتصادی است. بنابراین کاملاً آشکار میشود که قوم «یهود» چه نقش بزرگی در ایجاد و گسترش این علم دارد و دوست و دشمن از منبع دانش آنان سود میبرند!(ص40)
اگر از هر کشور تعدادی بتوانند خود را به مراکز آموزشی این کمپانیهای عظیم و یا دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی وابسته به آنان برسانند و با دست پر علمی و تجربی دنیای امروز به کشور خود مراجعه کنند، در درازمدت چه اثرات نیکو و فراوانی در جهت شکوفا کردن اقتصاد کشور و جهش آن بسوی بازار بزرگ جهانی خواهند داشت.(ص41)
مسلماً این نوع آموزش بدرد افراد فناتیک و بیسواد و ابتدایی نمیخورد... اگر رهبر کشوری بگوید «اقتصاد مال خر است» و مریدان و شاگردان این رهبر برنامهریزان کشور باشند! یک دانشجوی رشته اقتصاد چه چیزی بایستی بیآموزد؟ یا آن حرف رهبر بیمعنی و نادرست است و استناد کردن به چنین حرفی دور از عقل و منطق است و یا اگر رهبران فعلی جامعه نیز پایبند فرمایشات همان رهبر هستند و به این حرفها اعتقاد دارند بایستی راهی را رفت که اینها میگویند نبایستی رفت. با کسی بایستی دوستی کرد که اینها میگویند بایستی دشمنی کرد.(صص42-41)
کامپیوتر
لازم به یادآوری است که در بخش کامپیوتر و برنامهریزی افراد وابسته به این قوم و مستقیماً کشور اسرائیل در مکان بالای هرم در سطح جهان قرار دارند. در قرن بیست و یک که بزودی فرامیرسد کامپیوتر سرنوشت انسان را بطور کل دگرگون خواهد کرد و زندگی بشر منحصر به کره زمین نخواهد بود.(ص42)
کامپیوتر و سپس «تکنولوژی نوری» در قرن بیست و یک همه معیارهای کنونی جامعه بشریت را دچار تحول و دگرگونی اساسی خواهد کرد. بایستی هر لحظه با پیشرفت کامپیوتر همراه بود و تدریجاً مردم به وجود آن در کلیه زمینهها عادت کنند.(ص43)
انتشارات
با وجودیکه آمار دقیق تعداد کتب منتشره از طرف این قوم را در سطح جهان ندارم و بدست آوردن آن غیر ممکن بنظر میرسد، اما مطمئن هستم که در خانه هیچ فرد باسواد و کتابخوانی نیست که چند اثر از قوم «یهود» بصورت پژوهش، آموزش، تحقیق، داستان، اطلاعات، منبع و مرجع، تاریخ و علوم و تکنولوژی و صنعت و هنر و ... و... وجود نداشته باشد.(ص44)
وقتی نسبت جمعیت این قوم به کل بشریت را مقایسه کنید متوجه عمق تلاش و استعداد و نبوغ آنان خواهید شد. جمعیتی در حدود 12 میلیون بصورت پراکنده در سراسر جهان! اما با دستآوردهایی چنان شگفتانگیز و تحسین برانگیز. چگونه یک انسان هوشمند و صادق بخود اجازه میدهد با چنین افرادی دشمنی داشته باشد!؟(ص44)
شاید همسایگان دیوار به دیوار و خانوادههائیکه در زد و خورد و جنگ مستقیم با آنان صدمه دیدهاند، استثناء باشند. یعنی حداقل در نظر خودشان دشمنی آنها علتی دارد... اگر هزار سال هم جنگ وجود داشته باشد، بالاخره روزی خواهد آمد که بایستی با دشمن صلح کرد و بجای کشتن یکدیگر از امکانات و قدرت یکدیگر در جهت دوستی و موفقیت بهرهبرداری کرد.(ص45)
اگر به تعداد دارندگان جایزه «نوبل»، «اسکار» و نظایر آن در بخش ادبیات، سیاست، علوم، تکنیک، هنر و ... نظری بیاندازید، پی خواهید برد که چه انسانهای برجستهای از این قوم در راه رفاه و خوشبختی بشریت تلاش کردهاند. بنابراین اگر هدف دشمنی با اسرائیل و برداشتن موجودیت این قوم است که قصهای خندهآور و مضحک میباشد و تا کره زمین وجود دارد محال است بشود این قوم را نابود کرد.(ص46)
رسانههای گروهی
باور کردن اینکه «یهودیان» چه نقش بزرگ و تعیین کنندهای در زمینه رسانههای گروهی دارند برای کسانیکه شناختی نسبت به این قوم ندارد کار بسیار دشواری است... دانسته و ندانسته کلیه وسایل ارتباط جمعی کشورهای دوست و دشمن و بیطرف از منبع اطلاعاتی این قوم و نتیجه کار و تلاش آنها استفاده میکنند. سرمایهگذاری اینان در بخش ارتباط جمعی سرسامآور است.(ص47)
من عده زیادی را میشناسم که در مواقعی که اتفاق مهمی رخ داده، انتظار میکشند تا اخبار رادیو یا تلویزیون و یا روزنامه اسرائیل را بگیرند و تفسیر آنان را بشنوند تا بتوانند دقیقاً پی ببرند که چه شده و آنها چه عکسالعملی بایستی نشان دهند. این موضوع فقط شامل دانشجویان یا روزنامهنگاران و یا مردمی که منتظر خبر درست هستند نمیشود. بلکه رهبران و پادشاهان و رئیسجمهورها و وزیران و صاحبان صنایع و سرمایه و سرکردگان گروهها و افراد مسئول و مأمور امنیت و... و... را نیز شامل میشود.(صص49-48)
حالا یک دانشجو و یا روشنفکر که مایل است در کار خود ترقی نماید چگونه میتواند به کسانیکه او را به دشمنی با اسرائیل تشویق و تربیت میکنند اما خودشان هر لحظه چشم و گوششان به نتیجه کار اینان است اعتماد کند و خود را در اختیار آنان قرار دهد؟ بنابراین بایستی خود را از قید این افکار پوسیده و بازدارنده خلاص کند.(ص49)
رادیو و تلویزیون
هیچ سازمان دولتی یا خصوصی که برنامه رادیو تلویزیونی میسازد در جهان وجود ندارد که خود را از همکاری با سازمانهای عظیم و غولآسا و جهانگیر این قوم بینیاز بداند.(ص50)
در کشورهائیکه انقلاب یا کودتا صورت میگیرد، مهمترین قسمتی که رهبران این شورشها سعی دارند بدست بگیرند ایستگاههای رادیو و تلویزیون است. زیرا میدانند که قدرت فراوانی در آن نهفته است و هر کس این بخش را در دست داشته باشد شانس موفقیت او تضمین شده است! شاید حالا بشود بهتر تصور کرد که قدرت این قوم با داشتن انواع ایستگاههای رادیو و تلویزیون در سراسر جهان یعنی چه و از بین بردن چنین قومی چقدر به افسانه شباهت دارد.(ص51)
... اگر بر فرض [کسی] بتواند خود را بنوعی به مرکز یکی از این سازمانهای عظیم جهانی برساند... و بسرعت برق تا بالاترین رده ترقی خواهد کرد. اما اگر همین شخص استعداد خوبی هم داشته باشد و بخواهد مدام از دشمنی با اسرائیل و قوم «یهود» دم بزند، خیلی زود بوسیله همکاران خود! از کار بیکار خواهد شد و بایستی برای امرار معاش فکر دیگری بکند. اما برای حالت اول، هر زمان و در هر نقطه کرهزمین کار آماده است و او را با آغوش باز خواهند پذیرفت. دنیای ارتباط جمعی امروز در جهان به انسانهای تیزهوش و نکتهسنج و فعال نیاز دارد، نه انسانهایی که ابتداییترین واقعیتهای دنیا را درک نمیکنند ولی در مرکز پخش و توسعه اخبار و اطلاعات میخواهند فعالیت کنند. شما با کمی جستجو که هیچ، با کلی تحقیق و جستجو نیز نمیتوانید پیدا کنید که قوم «یهود» چند ایستگاه رادیو و تلویزیونی در سراسر دنیا دارد و یا چه سرمایهگذاری عظیمی در آنها بوسیله آنان صورت گرفته و اداره آن بوسیله دیگران صورت میگیرد!(صص52-51)
برای لحظهای در خیال خود جای این قوم را با یک کشور دیگر که دشمن اسرائیل است عوض کنید. آیا در طول 24 ساعت شبانهروز آنها هم مانند امروز فقط اخبار و اطلاعات را منتقل میکردند و در سطح عالی و انسانی دور هم مینشستند و تفسیر و بررسی میکردند؟ یا اینکه هر لحظه که رادیو یا تلویزیون خود را روشن میکردید فحش و ناسزاهای فوقالعاده دور از شأن انسان متمدن بر علیه اسرائیل و قوم «یهود» میشنیدید؟ با همین تصور و مقایسه میتوانید به نیکنفسی و اعتماد به نفس کلیمیان با همه قدرتشان پی ببرید.(ص52)
مطبوعات
کسانیکه خود دستاندرکار نشریهای هستند بخوبی میدانند که قدرت آنان [یهود] در این رشته تا چه حد بزرگ و غیر قابل رقابت است. آنها به مجهزترین وسایل و ابزارآلات و تکنولوژی پیشرفته در زمینه چاپ و انتشار شکل گرفته و کامل شدهاند و در سطح کره زمین توسعه پیدا کردهاند. بخصوص در اروپا و آمریکا و خاورمیانه و آسیا آنها آنقدر بزرگ و قدرتمند هستند که هر انسانی دچار حیرت میشود که چرا عدهای زندگی خود را بر اساس دشمنی با این نیروی مافوق تصور بنا کردهاند! آیا واقعاً آنها نمیدانند که غلبه کردن به این دنیای عظیم خبری با سرمایههای نجومی کار غیرممکن و بیهودهایست؟(ص54)
برای دانشجویی که مایل است وارد این دنیای پرپیچ و خم و راز و رمز شود اولین قدم اینست که خود را به بررسی کار آنها عادت دهد و با تقلید و پیروی از شیوه کار آنها و در صورتیکه شانس با آنها یاری کند از طریق همکاری با آنها بتواند در این رشته موفق و سرآمد شود.(صص55-54)
شاید هیچ صنفی به اندازه، نویسندگان، خبرنگاران، فیلمبرداران، عکاسان، مفسران و برنامهسازان و مجریان و مسئولین انتشارات در سازندگی ذهن بشریت نقش نداشته و تأثیرگذار نباشند. آنها واقعاً وظیفه سنگین اجتماعی و انسانی نسبت به همنوعان خود در سراسر جهان دارند. آنها میتوانند مشوق جنگ یا صلح باشند. آنها میتوانند بمردم آرامش بدهند یا آنها را عصبی و ناراحت و غمزده کنند. میتوانند با بیان حقایق و روشنگری مشکلات اساسی مردم را مطرح و راه بیرون رفت از آنرا نشان دهند و همچنین میتوانند از چهره یک دوست دشمنی خوفناک بسازند و برای مدتی باعث فریب مردم شوند.(ص55)
مسلماً اگر کار افراد قوم «یهود» در این زمینه ارزنده نبود، مردم جهان که دارای دین و مرام و مسلک گوناگونی هستند از کار آنان چنین استقبال بینظیری نمیکردند و آنها ورشکست میشدند. اما قدرت روزافزون و گسترش لحظه به لحظه آنها در سراسر جهان خبر از محبوبیت و درستی کار آنان میدهد که البته باعث افتخار و غرور هر فرد کلیمی میتواند باشد.(صص57-56)
هنر
یکی از ارکان مهم هنری سینماست. قبل از انقلاب ایران آقای خمینی و همه سران مذهبی، سینما را برای طرفداران و مقلدان خود حرام کرده بودند. کار آنها نمیتوانست بیش از دو دلیل داشته باشد: 1)یا بخوبی نقش سینما را در تغییر شخصیت جوانان و اجتماع میدانستند و نمیخواستند با روشن شدن ذهن جوانان و مردم، که آنان را با ابتداییترین شیوه ها بایستی اداره کنند، از دست بدهند. 2)یا اصولاً سینما را از نقطه نظر دینی مورد بررسی قرار میدادند و چون خودشان هیچ نوع دخالتی در بوجود آوردن آن یا ساختن فیلم مورد نظر خود نمیتوانستند داشته باشند، آنرا برای مردم حرام کردند. اما به دلیل هر کدام که باشد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فوراً سینما را نیز بخدمت گرفتند و فراموش کردند که قبلاًبا شدت تمام آنرا حرام کرده بودند!(صص59-58)
با وجودیکه تعداد استودیوهای فیلمبرداری در سطح جهان و بخصوص در آمریکا که مربوط به افراد قوم «یهود» میباشد و یا با سرمایه آنها به گردش درآمده و جریان دارد فراوان است و آنها قدرت بیاندازهای در ساختن فیلمهایی در جهت دوستیابی و یا بد نشان دادن دشمن دارند، هرگز از این صنعت بزرگ اجتماعی بشری سوءاستفاده نکرده و شما هرگز فیلمی ندیدید که آنها از خود بخواهند تعریف یا تبلیغ کنند یا دشمنان خود را دگرگون جلوه دهند.(ص 59)
اگر مثلاً این تعویض را با مسلمانان افراطی خاورمیانهای انجام دهید آنوقت شاهد خواهید بود که چه فیلمهای توهینآمیز و سبک و بیارزشی نسبت به اسرائیل و قوم «یهود» تحویل اجتماع بشری خواهند داد.(ص60)
استودیوهای بزرگ جهانی متعلق به قوم «یهود» نه فقط در جهت ساختن فیلمهای سینمائی که پولساز هم هست فعالیت دارند، بلکه تعداد بیشماری فیلم بوسیله آنها تهیه شده که کم و بیش همه نمونههای مختلف آنرا از تلویزیونهای منزل خود دیدهاند، بدون اینکه جایی عنوان شود و یا ضرورت داشته باشد که یادآوری کنند حاصل هنرمندان و سرمایهگذاران کلیمی میباشد.(ص60)
کارگردانها و هنرپیشهها
تعداد فوقالعاده زیادی از هنرمندان برجسته جهانی در زمینه کارگردانی و هنرپیشهها نیز از قوم «یهود» هستند. مسلماً در گوشه و کنار جهان هر کس به تعدادی از آنان علاقمند است و کافی است نام آنها را روی فیلمها ببینند، همان برای کشیدن آنها به سینما و تماشای تلویزیون و ویدئو کافی است.(ص62)
من نمیدانم به قومی که چنین انسانهای ارزشمندی را در زمینههای گوناگون اجتماع بشری پرورش داده و میدهد چه نوع جایزهای باید داد. ولی مطمئناً دشمنی کردن و آنها را مستحق جا و مکان ندانستن نمیتواند حق آنها باشد!(ص62)
دشوار نیست اگر تصور کنیم منطقه خاورمیانه و آسیا با دادن دست دوستی بسوی اسرائیل و قوم «یهود» بطور کل، با کمک و امکانات یکدیگر در 50 سال آینده چگونه میتوانند محیط زندگی خود را بازسازی و بهسازی کنند و بهشتی از منطقه بسازند. محیطی که جنگ و خونریزی و عقبماندگی از آنجا رخت بربسته باشد و تجدد و ترقی و تمدن جای خرافات و فناتیسم را بگیرد. درهای خانهها بر روی یکدیگر گشاده شود.(ص64)
فیلمنامهنویسان و منتقدین سینمایی
البته برای کسانیکه سنگ و گلوله و بمب بطرفشان پرتاب میشود، کار بسیار مشکلی است که برای پرتاب کنندگان و دشمنانشان قصه دوستی و نزدیکی و همکاری بنویسند! اما هر وقت از این مسئله خسته شویم و بخواهیم برادروار کنار یکدیگر زندگی کنیم، راهی جز این نداریم. منتقدین هنری با راهنمائیهای سازنده (نه کوبنده) خود میتوانند نقش بسیار بزرگی را ایفاء کنند. با تجربه و امکاناتی که در اختیار دارند، میتوانند نکتههای گمراه کننده را روشن کنند و راه برون رفت و ترقی و بهتر شدن را به آنان نشان دهند.(ص65)
بسیاری از مردم بخوبی میدانند که این قوم فوقالعاده پیشرو و موفق است. اما هستند عده زیادی نیز که نمیدانند در جهان چه میگذرد و نقش این قوم هوشمند تا چه اندازه در سطح جهان تعیین کننده و وسیع میباشد. شاید بخاطر همین سادهنگری تصور میکنند که با جمع شدن به دور عدهای سیاستمدار و فرصتطلب میتوانند این قوم و کشور اسرائیل را از بین ببرند! البته هرگز جوابی هم برای این سئوال ندارند که: فرض کنیم که شما موفق شدید و آنها را از بین بردید. خوب، بعد چه خواهد شد؟ چه نفعی برای شما خواهد داشت؟ آیا فکر میکنید تمام امکانات و ثروت و قدرت آنها یکشبه بدست شما خواهد افتاد و یکمرتبه شما بجای آنها در کل جهان از این امکانات بهرهگیری خواهید کرد؟ ضمناً هیچکس هم بشما حسودی و دشمنی نخواهد کرد؟ و شما هم با بدست آوردن این قدرت افسانهای باز بحق خود قانع خواهید بود و دست بسوی کشورها و امکانات دیگران نخواهید زد؟(ص67)
با چنین مردمی و با چنین قدرت ایمانی بایستی جداً از دشمنی حذر کرد و در مقابل دست دوستی و همکاری بسوی آنان دراز کرد. اگر تا امروز حتی یک گروه از دشمنی با اسرائیل و قوم «یهود» سود برده، شایسته است که سرمشق دیگران نیز قرار گیرد. اما اگر جز عقبماندن از قافله تمدن که با سرعتی باورنکردنی در حال پیشرفت است و از دست دادن نیروهای انسانی خود حاصلی بدست نیآوردهاند، بایستی سئوال کرد ادامه این وضع چه سودی خواهد داشت؟(ص69)
طراحان، نقاشان، کاریکاتوریستها و مجسمهسازان
طراحان، نقاشان، کاریکاتوریستها و مجسمهسازان فراوانی از قوم «یهود» وجود داشته و دارند که همه با آثار خود نحوه زندگی شاد و درخشان را میخواهند تشریح کنند. با توجه به هنر برجسته اینان هرگز شما اثری ندیدهاید که قصد تحقیر کردن و یا بدنام کردن و یا بدجلوه دادن مخالفین خود را داشته باشند.(ص70)
مکانهای هنری
برای افراد قوم «یهود» که در داخل کشور اسرائیل زندگی میکنند، همه نوع مکان برای ارائه و حفظ فرهنگ عمومی موجود است. با توجه به جمعیت و وسعت خاک بسیار محدود کشور اسرائیل بایستی گفت، این مکانها بیش از حد نیاز و در حد بسیار بالا و با ارزش قرار دارند.(ص72)
اما مسئله مهم درباره مکانهای فرهنگی و هنری و علمی در رابطه با قوم «یهود» مکانهایی است که آنها در سراسر جهان بوجود آوردهاند و تعداد قابل توجهای از آنها از شهرت جهانی برخوردارند و هر هنرمند و دانشمند دیگری آرزوی اجراء حتی فقط یکبار برنامه در چنین مکانهایی را دارد.(ص72)
این نوع سرمایهگذاری و اداره کردن این مکانها برای هر کشوری مهم و ضروری است. حال اگر یک کشور خاورمیانهای یا آسیائی و آفریقایی که خود قدرت ساخت و اجراء و اداره کردن چنین مکانهای مهم اجتماعی را ندارند با دشمنی کردن و استفاده نکردن از امکانات نامحدود کشور نزدیک و همسایه خود که در این زمینه بسیار تواناست چه چیزی حاصل میکنند؟(ص73)
بایستی مجدداً به روشنفکران و جوانان تحصیلکرده کشورهائیکه خود را از همکاری و دوستی با اسرائیل و قوم «یهود» در سراسر جهان محروم کردهاند توصیه کنم در مورد این موضوع فکر کنند و سپس نزد خود داوری کنند که کدام یک بنفع خود و مردمشان میباشد. یقین دارم بدون هیچ زحمتی جواب درست را فوراً بدست خواهند آورد. آنوقت آنها هم مانند من خواهند شد و سئوال خواهند کرد که، حالا چگونه میتوانند به دولتمردان خود تفهیم کنند وآنها را وادار کنند که بجای هدر دادن نیروهای مفید کشور و از بین بردن استعداد و جوانی آنها، برایشان مکانهای هنری و فرهنگی و ورزشی بسازند تا روحیهای انسانیتر بدست آورند و باعث سعادت و شیرین کامی زندگی خود و ملت خود شوند و بتوانند بدین ترتیب به فرهنگ ملی خود و کل بشریت خدمت کنند.(صص75-74)
آژانسهای هنری
یک هنرمند در هر رشته هنری یا ادبی و علمی باشد، بخوبی میداند که آژانسها چه نقش ارزنده و بسیار تعیین کنندهای در معرفی و ارائه کار هنری آنان دارند و بدون این آژانسها تقریباً غیرممکن است که یک کار هنری ارزندهای در سطح جهانی بتواند معرفی و توزیع شود! میخواهم یادآور شوم که بوجود آورندگان و اداره کنندگان اصلی این آژانسها در کل جهان در وسعت بسیار بالایی با همکاری و سرمایهگذاری افراد قوم «یهود» بوده و هست.(ص77)
یک هنرمند هرچقدر هم که کارش در حد بسیار خوبی قرار داشته باشد، نمیتواند بدون این آژانسها با مخاطبین خود در یک کشور یا در کل جهان ارتباط برقرار نماید. بارها اتفاق افتاده که هنرمندان با استعدادی بخاطر نداشتن یک آژانس درست، از ترقی بازماندهاند و نتوانستهاند به شهرت لازم برسند. مقصر اصلی این اتفاقات بخصوص در آسیا و آفریقا و خاورمیانه کیست؟(صص78-77)
آنچه مسلم است اینست که حتی هنرمندان حرفهای اروپائی و آمریکائی بدون آژانسها نمیتوانند کار خود را ارائه دهند و از حاصل آن به شهرت و ثروت برسند، چه رسد به کشورهای جهان سوم. یک شانس بزرگ نیز روی سر هنرمندان این کشورهای جهان سوم دور میزند و آنهم نزدیکی و همسایگی با اسرائیل و احتمال آشتی و دوستی کشورشان با آن میباشد.(ص78)
یک قوم یا کشور چه کاری بایستی در سطح جهانی انجام دهد تا همه مردم جهان بوجود آنها افتخار کنند و آنها را از خود بدانند؟ پدیدههای بسیار ارزنده و مثبت قوم «یهود» در سطح جهان چنان فراوان و محرز است که بایستی یک جایزه بینالمللی برای دادن به کشورهائی که بنوعی به کل بشریت خدمت میکنند نیز بوجود بیآید و اولین آن نیز بطور قطع و با رأی محکم کل کشورها به اسرائیل و قوم «یهود» تعلق خواهد گرفت.(ص79)
منتقدین هنری
منتقدین در تعیین مسیر فرهنگ کشور بسیار مؤثر هستند. بدون این منتقدین بسیاری از رشتهها دچار انحراف و بیمایگی خواهند شد و در نهایت به فرهنگ کشور و کل بشریت لطمه خواهد خورد. یک هنرمند وقتی تحت حمایت یک آژانس یا مکان هنری قرار گرفت، بصورت اتوماتیک از کار باارزش این منتقدین بهرهمند خواهد شد.(ص80)
شاید بهترین موقع باشد که نگاهی متفاوت به دنیای اطراف خود بیاندازند و با مقایسه خود با دیگر جوامع پیشرفته و شناخت بهتر دنیای واقعی امروز به علت آن پی ببرند. مطمئناً در نهایت به این نتیجه میرسند که خود را از امکانات نامحدود جهانی این قوم موفق محروم کردن به هیچ وجه کار عاقلانهای نبوده و جز زیان و هدر رفتن استعدادها و عمرها نتیجه دیگری نداشته. اگر امکان رفتن به طرف آنها وجود داشته باشد، بایستی آنرا سعادت دانست و هرچه زودتر از آن بهره گرفت.(ص81)
آهنگسازان
کسانیکه به موسیقی، بخصوص موسیقی کاسیک [کلاسیک] علاقمند هستند، بخوبی میدانند که قوم «یهود» تا امروز چه نابغهها و آهنگسازان بزرگ جهانی به بشریت تقدیم کرده. شما ممکن است مسیحی باشید و حتی یک اثر از مسلمانان در خانه شما وجود نداشته باشد و همینطور از بودائیان و ... و... یا ممکن است مسلمان باشید و هیچ اثری از ادیان دیگر نداشته باشید (با نسبت کم و زیاد آثار نوابغ مسیحی و بزرگان جهان همه جا وجود دارد) اما نکته مهم اینست که امکان ندارد از آثار قوم «یهود» در خانه و زندگی ما و شما وجود نداشته باشد.(ص82)
موسیقی با کسانیکه زبان آنرا فهمیدهاند، سخن میگوید. هر ملودی و هر پاساژی در موسیقی راز و رمزی را مطرح میکند. گاهی چنان مطلوب حال و روحیه انسان واقع میشود که جزو جدا نشدنی آن شخص برای همه مدت عمر قرار میگیرد و در اولین فرصت برای بدست آوردن آرامش و لذت روحی به آنها پناه میبرد. چطور دشمنان این قوم میتوانند کسانی را که چنین آثار ارزشمندی برایشان بوجود آورده و اجراء کرده و در اختیارشان قرار دادهاند را یک دشمن بحساب آورده و قصد نابودی آنان را داشته باشند؟(ص83)
آیا اگر یک آهنگساز که در هر صورت یک نابغه است، وقتی این دشمنی را دید و از نبوغ خود بجای آهنگ ساختن، بمب و سلاح جنگی ساخت و رودرروی دشمنان قرار گرفت، بشریت و حتی دشمنان آنها بهتر و راحتتر زندگی خواهند کرد؟(ص84)
بارها با هنرمندان مختلفی روبرو شدهام که برای دشمنی کردن با این قوم پیشرو از کلماتی استفاده میکنند که پائینترین قشرهای جامعه عقبمانده از آن استفاده کرده و میکنند. وقتی میپرسم علت آنرا چگونه توضیح میدهند، هیچ جواب قانع کننده و قابل بحثی ندارند. جالب اینجاست که موقع توضیح دادن علت دشمنی خود با قوم «یهود» به بیمحتوا بودن منطق دشمنی پی میبرند و با خجالت عذرخواهی میکنند و مشتاق میشوند که درباره این قوم بیشتر بدانند! همه این دلایل مرا وادار کرد که چنین کتاب کاملاً خودمانی را برای آنها بوجود بیآورم و آنهائی را که در تار عنکبوت افکار بسیار پوسیده و عقبمانده گرفتار هستند خود را از این وضع خلاص کنند.(ص85)
رهبران ارکستر و نوازندگان
هزاران اثر موسیقی تاکنون توسط رهبران و نوازندگان بزرگ جهان که از قوم «یهود» هستند، ضبط و اجراء شده که یک خدمت بسیار با ارزش و ارزنده اجتماعی میباشد.(ص87)
آیا غیر از این است که رهبران دینی قوم، و نهضت صهیونیسم هدایت کننده این روند (موسیقی) هستند؟ طبیعی است با قدرت فراوانی که کل رهبران قوم «یهود» دارند میتوانند آنها را در راههای دیگر هدایت کنند و یا به این پدیدههای هنری و اجتماعی اهمیت ندهند. اما اگر تا امروز با این دقت و وسواس و پشتکار تلاش کردهاند که در صدر چنین پدیدههای انسانی قرار بگیرند، قابل ستایش میباشند و نشان دهنده خوی صلحجویی و خواستن رفاه زندگی برای کل بشریت از طرف رهبران و هدایت کنندگان قوم «یهود» میباشد.(صص88-87)
کشور اسرائیل بسیار نوپاست و همه چیز را بایستی از زیر صفر شروع میکردند. با توجه به مدت حکومت فقط 50 سال و اینهمه پیشرفت و ترقی و قدرت، براحتی میشود درک کرد که در 50 سال آینده این سرزمین بسیار کوچک به چه بهشتی تبدیل خواهد شد.(ص88)
کمپانیهای پخش موسیقی
امروز یک هنرمند در هر حدی که باشد با تکیه کردن به این کمپانیهای عظیم جهانی بنوع بسیار محکمی خود را بیمه میکند و از حاصل زحمات خود بهرهمند میشود. طبیعی است که خود کمپانیها نیز سود سرشاری میبرند و بایستی هم ببرند. مگر کمپانیای در جهان وجود دارد که بدون در نظر گرفتن سود بتواند کار کند و کارمندان خود را تأمین کند و باعث خدمات بشود؟(ص90)
این کمپانیهای بسیار بزرگ و موفق جهانی، در گذشتهها، حتی تا 50 سال قبل چه رنجها برده و دردها کشیدهاند. آنها نسل در نسل در این راه زحمت کشیده، اما بهره آن را دیگران خورده بودند. آنها با کمترین امکانات این پیوند را نگهداشتند تا اینکه توانستهاند امروز موفقترین و پیشگامترین نیروی پیشبرنده این هنر در کل جهان باشند.(ص91)
واضح است که اگر همین امروز شما موفق شدید از پوسته خرافات که درباره این قوم بدور شما کشیدهاند رها شوید، فوراً نمیتوانید وارد جمع این قوم شده و از امکانات آنان بهرهبرداری نمائید. اما هر آغازی روزی به سرانجام خواهد رسید.(صص92-91)
سازندگان آلات موسیقی
یکی دیگر از خدمات اجتماعی و انسانی این قوم، ساختن انواع آلات موسیقی است.(ص93)
هرچند سود در این رشته چندان بزرگ نیست و در رشتههای دیگر میتوانند سود بیشتری بدست آورند. همکاری با آنان میتواند خدمات بزرگ ملی به کسانیکه در این رشته قرار دارند بکنند. زیرا، میتوانند سازهای ملی خود را با بهترین کیفیت بازسازی کنند و از تجارب و امکانات آنان استفاده نمایند. تعداد بیشماری از سازها و ابزارآلات موسیقی در خاورمیانه و آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی وجود دارد که در حد بسیار ابتدایی قرار دارند. مسلماً با همکاری این کمپانیهای بزرگ جهانی تولید انواع آلات موسیقی، آنها میتوانند به کشور و فرهنگ خود کمک مؤثری بنمایند.(ص93)
بخش سوم: ایرانیان و کلیمیان
ایرانیان و کلیمیان از زمانهای بسیار دور با هم ارتباط نزدیک و خویشاوندی و همکاری داشتهاند. از زمانیکه ایران تاریخ مدون دارد، گواه اینست که کوروش کبیر باعث آزادی بخش بزرگی از قوم «یهود» شد و آنان را همراهی و یاری کرد که به محل زادگاه خود و اجدادشان یعنی کشور «اسرائیل» امروزی مراجعه کنند... همیشه پادشاهان و وزیران و فرمانداران ایرانی سرتاسر ایران پهناور قدیم با احترام نسبت به این قوم رفتار میکردند. حتی در دورههایی از تاریخ از افراد این قوم به وزارت و فرمانداری پادشاهان ایران رسیدند. ازدواجهای فراوانی با ایرانیان کردند و هرگز کسی جرأت نداشت نسبت به افراد قوم «یهود» کوچکترین بیاحترامی بنماید.(ص95)
با فروپاشی سلسله ساسانیان و جایگزین شدن اسلام در ایران، ایرانیان که دین تاریخی و اجدادی خود را در خطر دیدند مهاجرت کردند و حاضر به پذیرش دین جدید که بوسیله هجوم و کشتار صورت گرفته بود نبودند. عده زیادی بطرف هندوستان رفتند و عدهای نیز توانستند با پرداخت غرامت! به مهاجمان، دین و مرام و مسلک خود را حفظ نمایند و در ایران یعنی کشور و زادگاه خود باقی بمانند. عده بیشماری از مردم عامی و بدون مال و منال نیز به اجبار تن به پذیرش دین جدید دادند و اسلام آوردند که سر خود را روی تن نگهدارند! با این پیشآمد در ایران و صدمه دیدن شدید دین زرتشت که اساس آن بر 3 رکن مهم و ضروری برای جامعه بشری بنا شده بود، یعنی: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک و داشت بطرف نابودی میرفت، سختی کشیدن قوم «یهود» نیز آغاز شد.(صص96-95)
ایرانیان هرگز عرب نشدند و زبان عربی را نپذیرفتند. امروز نیز در کشورهای اسلامی منطقه، تنها ایران است که عربی سخن نمیگویند و اسلام آنها با دیگران هنوز متفاوت است... اما بعلت طولانی شدن حکومت اولیه عربها در ایران و خشونت آنان در مقابل هر نوع تفکر و شیوه زندگی غیر از آنچه آنها درک میکردند، ایرانیان نیز از قالب اصلی خود خارج شده و خصلتهایی از شیوه این مهاجمین را پذیرا شدند و در زندگی روزمره بکار گرفتند. اما در تمام این دوره طولانی 1400 ساله، ایرانیان چه مسلمان شده و چه زرتشتی هرگز خصومتی با افراد قوم «یهود» نداشتند و با آنها برادروار رفتار میکردند.(صص97-96)
تا وقوع انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران این چند دوره تاریخی بود که به تحریک آخوندهای متعصب مسلمان، مسلمانان به قوم «یهود» هجوم آوردند و صدماتی به آنها وارد کردند و حتی عدهای از آنان را کشتند. هدف اصلی این محرکان بدست آوردن ثروت و امکانات تجارتی این قوم بود که هدف خود را با ظاهر دین میپوشاندند... اما با وجود ایرانیان نیکسرشت و قدرت و نفوذ آنها جلوی هجوم آنان گرفته میشد و «یهودیان» دوباره به زندگی عادی خود باز میگشتند.(ص97)
در دورههای گوناگون تاریخی «یهودیان» بخاطر پیشرو بودن در اقتصاد و کسب ثروت مورد حسد و دشمنی قرار میگرفتند، که بیشترین آزار و بزرگترین آنرا پس از پیدایش اسلام در جنگ دوم جهانی بوسیله «هیتلر» متحمل شدند. 6 میلیون نفر «یهودی» با فجیعترین حالت غیرانسانی، کشته شدند و اموال آنان از بین رفت و عدهای نیز که توانستند جان سالم بدر ببرند بصورت پراکنده و آواره به گوشه و کنار جهان پناه بردند. نقش حیاتی «صهیونیسم» در این دوره تاریخی که تکتک آنان جانفشانی کردند و موجودیت خود را حفظ کردند کاملاً آشکار شد. این تلاش بیوقفه 70 ساله بالاخره به هدف رسید و ثابت کرد که چقدر پایهگذاران و رهبران نهضت، دوراندیش و نسبت به هدف خود با ایمان بودند.(ص98)
هرگز هیچ «یهودی» در جهان نمیتواند این رهبری اندیشمندانه را فراموش کند و یا نسبت به آن بیتفاوت باشد. یک زمان کوتاه 50 ساله ثابت کرد که این قوم تا چه حد متکی بخود و پویا و سازنده است و چقدر باهوش و کوشا هستند. با در نظر گرفتن جمعیت آنان، قویترین و بزرگترین قوم موفق تاریخ بشری هستند.(ص98)
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 این قوم دوباره دچار یک حادثه گشت و خسارات فراوانی را متحمل شد. طبق آخرین آمار رسمی کشور در سال 1976 جمعیت کلیمیان در ایران 80000 نفر بود. از این عده کلیمیان ایرانی که نسل اندر نسل در ایران بودهاند و کاملاً خوی و خصلت ایرانی دارند و دقیقاً ایرانی محسوب میشوند، فقط بخاطر اینکه متعلق به قوم «یهود» بودهاند، مورد هجوم قرار گرفتند... وقتی انسان از رفتار این قشر مذهبی شرمسار میشود که بداند، عدهای از افراد این قوم با ثروت خود چه خدمات بزرگی به ایران کردهاند. آنها با وجودیکه میتوانستند ثروت خود را در هر گوشه دیگر جهان بکار اندازند، بخاطر اینکه خود را ایرانی میدانستند، آن ثروت و امکانات را در ایران بکار گرفتند و پایهگذار تمدن جدید در ایران شدند. شاید برای اولین بار در کشور ایران آنها برج ساختند و با ساختن این نوع ساختمانها هزاران نفر را بکار مشغول کردند.(صص99-98)
افرادی از کلیمیان ایرانی را میشناسم که چند سال قبل از انقلاب اسلامی، هرچند ثروت و ملک و کارخانه در خارج داشتند را فروختند و به ایران آوردند که به هموطنان خود خدمت کنند. آنها سعی داشتند اولین پدیده صنعتی یا اجتماعی که اختراع میشود را به ایران بیآورند و با ایجاد کارخانهها و کمپانیهای متعدد برای مردم کشور خود یعنی ایران کار ایجاد نمایند.(صص100-99)
مطمئن هستم که دیر یا زود این لکه ننگ را ایرانیان پاک خواهند کرد و با آغوش باز آنها را به کشور خود فراخواهند خواست. فقط امیدوارم که دیر نشود. زیرا امروز که حدود 20 سال از آن واقعه دردناک گذشته کلیمیان ایرانی بهرحال در نقطهای از جهان ساکن شده و زندگی میکنند. هرچند که هرگز مهر وطن از دل بیرون نمیرود ولی برای فرزندان آنها شاید بسیار دشوار و یا غیرممکن باشد که بخواهند بجائی برگردند که باعث آزار و رفتار غیرانسانی نسبت به پدران و مادرانشان شدهاند.(ص100)
اگر روزی دوبار[ه] کلیمیان ایران توانستند به ایران بازگردند و خانه و ثروت خود را بدست آورند و آنقدر امنیت داشته باشند که مجدداً ثروت و تجارب خود و امکانات جهانی خود را در ایران بکار اندازند، آنوقت باعث خوشحالی و خوشبختی هر ایرانی بایستی باشد که امنیت در جامعه بوجود آمده. از آن پس هر روز شاهد یک موفقیت و پیشرفت بوسیله افراد این قوم خواهیم بود.(ص101)
از دشمنی ایران با اسرائیل و قوم «یهود» بیش از هر کس خود کلیمیان ایرانی رنج میبرند! زیرا از طرفی ایرانی هستند و از طرف دیگر شدیداً وابسته به قوم خود. این موضوع برای همه افراد وابسته به قوم «یهود» که در کشورهای گوناگون زندگی میکنند و متعلق به آن کشورها هستند نیز صدق میکنند.(ص101)
این هجوم داخلی به فرهنگ ایران هیچ همخوانی با اصل ایرانی ندارد و مطمئن هستم دیر یا زود ایرانیان دوباره به جاده صلح و دوستی و مهماننوازی روی خواهند آورد. آنوقت است که قوم «یهود» را در کنار خود و همراه و رفیق خود خواهند دید و با کمک هم قدم در جاده ترقی و پیشرفت و رفاه خواهند گذاشت. بایستی آنان را در ارتش و نیروهای امنیتی جا داد و راه ترقی تا عالیترین سطوح را برای آنها گشود. از اینراه میشود به امنیت کشور تکیه کرد و مانع از هجوم و بلایایی نظیر انقلاب اسلامی در ایران شد. شاید یکی از اشتباهات برنامهریزان نظام سلطنتی قبل از انقلاب ایران این بود که از ترس جو مذهبی عامه مردم و یا وابسته فکری بودن خودشان به شایعات و خرافات مذهبی که ناشر آنها متعصبترین قشرهای آخوندها بودند، نگذاشتند که کلیمیان به مقامات مؤثر امنیتی و نظامی برسند.(صص103- 102)
کلیمیان بخاطر روحیه خاصی که توضیح دادم مایل نیستند که در رشتههای نظامی و مشابه مشغول خدمت شوند، اما بخاطر حفظ کشور و بدست آوردن اطلاعات درجه 1 امنیتی، ایجاب میکند که بهر ترتیب شده از رهبران قوم «یهود» بخواهند که مشوق پیوستن جوانان به دستگاه نظامی و امنیتی کشور بشوند. طبیعی است که بایستی راه پیشرفت آنان را تا عالیترین سطوح ممکن هموار ساخت. یقیناً آنها به آب و خاک کشور خود خیلی بیش از دیگران علاقمند هستند و مایلند که آنرا از گزند هر نوع آسیبی دور نگهدارند.(ص103)
اگر اعتقاد پیدا کنیم که تا کره زمین وجود دارد، کشور «اسرائیل» وجود خواهد داشت، بنابراین آنها به همسایههای بسیار متمدن و پیشرفته و ثروتمند و با فرهنگ بیشتر نیاز دارند، تا افراد متعصب و خشن و خونریز، که دقیقاً نمیدانند چرا بایستی دشمنی با اسرائیل را قبل از هر چیز فراگرفت و جوانی و امکانات زندگی شخصی و ملت خود را تباه کرد.(صص106-105)
متحد طبیعی و پرقدرت و نفوذ ایران در کل منطقه فقط اسرائیل میتواند باشد. چقدر باعث تأسف است که با وجود نیاز شدید به این متحد طبیعی، برعلیه آن قد برافراشتهاند. مطمئناً دیر یا زود به این اشتباه بزرگ خود پی خواهند برد. امیدوارم تا آنروز خیلی دیر نشده باشد.(ص106)
بخش چهارم: وضعیت نظامی و امنیتی اسرائیل و قوم «یهود» در جهان
قوم «یهود» در طول تاریخ خود بلایای بسیار متفاوت و وحشتناکی را از سر گذرانده و طبیعی است که بسیار تجربه آموخته است. اگر آنها در جنگ دوم جهانی تجربه و قدرت و امکانات امروز را میداشتند، محال بود چنین ضربه سهمگین و وحشتناکی را متحمل شوند. بهمین دلیل امروز بیش از هر چیز حفظ موجودیت قوم «یهود» و طبعاً کشور اسرائیل در سرلوحه زندگی هر فرد کلیمی در سراسر جهان قرار دارد.(ص107)
این قدرت افسانهای براحتی و سادگی بدست نیآمده. قرنها سختی و درد و رنج دیده و میلیونها قربانی دادهاند تا به ضرورت چنین قدرتی پی برده و با همیاری یکایک افراد قوم «یهود» و رهبری صهیونیسم آنرا بوجود آورده و حفظ مینمایند.(ص108)
در دنیای امروز بسیاری از کشورها با دین و مرام و مسلک مختلف پی بردهاند که در صورت آسیب دیدن کشور اسرائیل آنها نیز با فاجعه روبرو خواهند شد، بهمین خاطر و بخاطر حفظ خودشان سعی میکنند گزندی به اسرائیل و قوم «یهود» نرسد. وقتی قدرتمندترین کشورهای جهان چنین برداشت و درکی از وجود اسرائیل و قوم «یهود» دارند، تکلیف کشورهای کوچک اقتصادی و صنعتی و نظامی کاملاً روشن میشود.(صص109-108)
آنها [یهودیان] با قویترین سازمانهای امنیتی جهان ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگ دارند. هیچ اتفاقی در جهان نیست که رخ دهد و دستگاه امنیتی اسرائیل بخوبی از آن باخبر نباشد. برای کسانیکه بکار سیاسی و امنیتی آشنا هستند، کاملاً واضح است که یک دستگاه امنیتی آنهم به حساسیتی در حد اسرائیل هرگز فقط از افراد وابسته به قوم خود استفاده نمیکند. مأموران امنیتی این سازمان بزرگ و مهم جهانی از هر دین و قوم و مرام و مسلک و ملیتی هستند. حتی میتواند در لباس یک مسلمان قشری دو آتشه و آخوند نیز وجود داشته باشد.(ص109)
ممکن است ظاهراً سالهای سال در یک کشور حتی یک کلیمی وجود نداشته باشد. اما دستگاه امنیتی اسرائیل به جزئیترین و سریترین اخبار آن کشور آگاه میشود! اینکه آنها چگونه این اطلاعات و اخبار را از سریترین مکانهای غیرقابل نفوذ بدست میآورند را هرگز هیچ کسی نخواهد فهمید. اما مهم اینست که آنها بدست میآورند.(ص110)
در صورتیکه احتیاج باشد، مبرزترین وکلای جهان رودرروی کسانیکه سعی داشتند بر علیه آنها اقدامی کنند قرار خواهند گرفت و از حقوق آنان دفاع خواهند کرد. پیشرفتهترین وسایل و ابزار آلات جنگی نیز آماده پاسخگویی به هر نوع حمله و صدمه نظامی است. قویترین احزاب در یک کشور نیز در صورتیکه راه مخالفت و دشمنی جدی با اسرائیل و قوم «یهود» را در پیش بگیرند، خود را در محاصره رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سیاستمداران و سرمایهداران و... و... خواهند یافت. دانستن این مطالب به اشخاص و سازمانها و کشورهائیکه قصد صدمهزدن به هر نوعی و به هر دلیلی به آنان را دارند کمک میکند که بیهوده نیروی مادی و انسانی خود را از دست ندهند.(ص110)
«موساد» با توجه به جمعیت کشور اسرائیل شاید قویترین سازمان امنیتی و ضدجاسوسی جهان باشد.(ص110)
محال است بشود یک پدیده مهم امنیتی را از چشم و گوش آنها پنهان کرد و به آنان آسیب رساند. مهم نیست دشمن کیست و چه قدرتی دارد، آنها برای جلوگیری از هر نوع آسیب امنیتی آمادگی کامل دارند. میشود بخوبی درک کرد که در آینده نه چندان دور آنها به یک غول اطلاعاتی در سراسر جهان تبدیل شده و در این زمینه ابرقدرتی خواهند شد.(ص111)
کشور اسرائیل با وجود کوچکی وسعت خاک دارای مجهزترین و پیشرفتهترین سلاحهای جنگی میباشد. نظامیان آموزش دیده و بسیار ماهر و با تجربه و با ایمان، همیشه در حال آمادگی و جانبازی برای حفظ موجودیت خود در اسرائیل و قوم خود در سراسر جهان هستند.(ص111)
یک سرباز اسرائیلی بخوبی میداند برای چه چیزی میجنگد. ولی در مقابل در کشورهای دشمن، سربازان نمیدانند واقعاً چرا بایستی با اسرائیل جنگید و مثلاً در صورتیکه قدرت آنرا داشته باشند، آنها را کلاً نابود کنند! مثلاً در ایران شعار میدادند که راه قدس از کربلا میگذرد! دسته دسته سرباز خام و بیسواد و یا از روی ناچاری این شعار بیمعنی را تکرار میکردند. تصور میکنم آنهائیکه چنین شعار بیمعنی و مسخرهای را برای کشاندن جوانان به جبهههای جنگ اختراع و مطرح میکردند، هرگز چشمشان به نقشه جغرافیائی جهان نیافتاده بوده. زیرا: برای رسیدن ایران به اسرائیل میبایست ابتدا تا آخر عراق پیش رفت و سپس سوریه یا اردن را هم گرفت تا به اسرائیل رسید.(ص112)
کشورهای دیگر منطقه از نظر نظامی در حد بسیار ضعیفتر و کوچکتر از ایران قرار دارند. مدتهاست که عربها با هم متحد شدند تا اسرائیل را نابود کنند. اما تا امروز جز نابود کردن وقت و پول و امکانات خود و عقب ماندن از قافله تمدن چیزی بدست نیآوردهاند.(ص113)
امروزه در جهان منافع کشورها و کمپانیهای بسیاری به قوم «یهود» و کشور اسرائیل پیوند خورده. این حامیان پرقدرت جهانی بشدت از صدمه دیدن کشور اسرائیل جلوگیری میکنند. مسلماً با مشورت اسرائیل توازن قدرت نظامی منطقه را کنترل میکنند. محال است در منطقه کشوری بتواند برتری نظامی و تسلیحاتی به اسرائیل پیدا کند. افراد بیشماری در صنایع فوق پیشرفته نظامی و تکنولوژی بکار اشتغال دارند که خواهان حفظ موجودیت اسرائیل میباشند. این عده بیشمار بهمراه افراد قوم «یهود» نیرویی هستند که بسرعت هر نوع اختراعی و یا پدیده جدیدی که ساخته میشود را در اختیار اسرائیل نیز قرار میدهند.(ص113)
حتی اگر این حامیان امروزی هم بر فرض محال درصدد برمیآمدند که تکنولوژی پیشرفته نظامی در اختیار اسرائیل قرار ندهند، آنها خودشان بخوبی امکان ساخت و تهیه آنرا پیدا میکردند.(ص114)
اعتقادات کلیمیان به قومیت خود و کشور اسرائیل با هیچ نیروی دیگری در منطقه قابل قیاس نیست.(ص114)
از نظر مالی این قوم چنان ثروتمند و قوی شده است که اگر به فرد فرد قوم خود بخواهند پول بدهند، میتوانند یکشبه تکتک آنها را مولتی میلیونر سازند. این دریای ثروت و امکانات بسیار گسترده اجتماعی و هنری و صنعتی و علمی و سیاسی و نظامی و امنیتی و... فقط برای حفظ موجودیت قوم خودشان و حفظ کشور اسرائیل بکار گرفته میشود. حال اگر قدرت مافوق تصور حامیان آنها را نیز در جهان به آن اضافه کنیم، بهتر میتوانیم اسرائیل و قوم «یهود» را بشناسیم. بخاطر اینکه قدرت درک این نیروی بیکران و پیشرو را دارم و پوچی و بیهودگی دشمنی با اسرائیل را میبینم باعث شده بارها و بارها آرزو کنم و بخود بگویم: «کاش منهم یک یهودی بودم».(ص115) ادامه دارد ...