رکسانا نیکنامی
به ظاهر روابط میان ایران و آلمان در تمام سالهای پس از انقلاب اسلامی به جز در برهههای خاصی با ریتمی آرام و موزون جریان داشته است. ناصرالدین شاه قاجار اولین زمامدار ایرانی بود که در سال 1873 از برلین دیدن کرد. او بیدرنگ این آرزو را بیان کرد که کشورش با آلمان مناسباتی نزدیک و دوستانه داشته باشد. او هرگز تصور هم نمیکرد که این آرزو، روزی آلمان را به شریک اول تجاری ایران تبدیل خواهند کرد. چه زیبا آرزوها، روزهای این کشور را ساختند. برای طرف آلمانی این رابطه هنوز جذابیتی نداشت. سیر روابط میان این دو برادر آریایی یادآور فیلمهای پرفروش هالیوودی است؛ چراکه حوادث درام و تراژیک در آن موج میزند. گاهی رویدادها بسیار جنبه باور نکردنی به خود میگیرند. در دوره احمدشاه ایران فاقد سرود ملی بود. زمانیکه قرار شد دانشجویان ایرانی از مقابل امپراتور رژه بروند آهنگ کوچهبازاری «عمو سبزی فروش» با لحنی ستبر به ابتکار «دکتر جلال گنجی» به عنوان سرود ملی خوانده شد و بسیار باب طبع واقع شد. روح سیریناپذیر سردار سپه را روابط سنتی با شرکای قدیم سیراب نمیکرد. آلمان نازی جاذبههای زیادی برای ایران آن زمان داشت که نژاد مشترک زیربنای آن را تشکیل میداد. آلمان از زمان رضاشاه ناگهان از سیاهی لشگر به نقش اول صعود کرد. امروزه نیز روابط با آلمان به عنوان مهمترین شریک تجاری برای ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. آلمان امروز قلب تپنده اروپاست. آلمان با دو جنگ جهانی دنیا را به تباهی کشاند ولی خود مانند عقاب 40 ساله با درد زیاد دست و پنجه نرم کرد، منقار خود را شکست و بالهایش را کند و دوباره با قدرتی عظیم دچار دگردیسی شد و بیش از پیش اوج گرفت. گویی سیاستهای پیشروانه بیسمارک هنوز چون بوسه خدایان نگهدار این کشور است و برایش معجزه میکند.
آکورد اول: سیاست
آلمان امروز را میتوان به جرات قدرتمندترین کشور اروپایی نامید، که مانند لوکوموتیوی واگنهای دیگر را به سمت اروپای واحد به پیش میبرد. جامعه اروپا نه تنها نتوانست آلمان را مهار کند، بلکه رهبری این کشور را در قاره سبز تثبیت کرد. خیزش اصلی آلمان فدرال از زمامداری هلموت کهل در دهه 90 آغاز شد. از آن زمان آلمان آرزوهای خود را با آرمانهای جهانی گره زد و سیاستهای جهانگرایانه را سرلوحه سیاستگذاریهای خود قرار داد. در نتیجه آلمان از آمریکا فاصله گرفت و با بهبود روابط با چین و روسیه به ماجراجویی جدیدی دست زد. دولت مرکل نیز مانند سلف خود از این سیاستها پیروی میکند ولی در این راستا به تغییر تاکتیک دست زده است. در طرحریزی سیاست خارجی نوین، مرکل به کمرنگسازی محور برلین – مسکو- پاریس و پررنگ کردن محور برلین – واشنگتن- لندن پرداخته است و این موضوع در هستیشناسی روابط ایران و آلمان نقش مهمی ایفا میکند. با روی کار آمدن دولت آقای هاشمی رفسنجانی و پذیرفته شدن آتشبس بین تهران و بغداد در سال 1368 دورهای در تاریخ ایران آغاز شد که شاخصه آن بازسازی در داخل به همراه تحکیم روابط خارجی بود. با این دو تحول مهم در ایران و آلمان زمینه جدید ارتقای رابط دوجانبه فراهم شد. روابط دیپلماتیک بین دو کشور آنچنان قوتی یافت که در سالهای 1369 تا 1375 بیش از 300 هیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی و پارلمانی ایرانی و آلمانی در سطوح مختلف، بین دو کشور مبادله شدند که شامل تقریباً نیمی از وزیران کابینههای ایران و آلمان نیز میشد. گسترش روابط بین تهران و بُن از سال 1369 به بعد، مورد توجه وسیع رسانههای جهان قرار گرفت، به طوریکه رسانههای خبری بینالمللی آن را به عنوان یک «رابطه ویژه» توصیف کردند.
مصداق ضربالمثل ایرانی که «دو برادر ممکن است گوشت هم را بخورند ولی استخوانش را دور نمیریزند» را میتوان به وضوح در روابط سیاسی ایران و آلمان مشاهده کرد چراکه در زمان اوج تنشهای سیاسی نیز روابط هرگز قطع نشد. ساعت 50/22 سال 1994 برگ تازهای را از دفتر سرنوشت رقم زد. ماجرای میکونوس توفانی بود که در دریای آرام روابط وزیدن گرفت. رستوران میکونوس سال 1994، شام آخر قاسم شرفکندی و حزب کوموله کردستان بود که در نتیجه آن تعدادی از رهبران کرد کشته و پنج لبنانی و یک ایرانی به نام کاظم دارابی دستگیر شدند. این موضوع روابط فیمابین را تیره کرد. دادگاه میکونوس به مدت چهار سال در جریان بود و در نتیجه آن ایران سفیر خود را از آلمان فراخواند و آلمان نیز به مقابله به مثل دست زد. در نتیجه این واقعه پرونده گفتوگوهای انتقادی بسته شد. ترور رضا مظلومان (معاون اسبق وزیر آموزش و پرورش ایران در پاریس)، دستگیری فرج سرکوهی به اتهام جاسوسی برای آلمان، و بالاخره حکم دادگاه برلین در قضیه میکونوس همگی از جمله عواملی بودند که این نوع رابطه جدید را دستخوش بحران کردند. در فاز بعدی اتحادیه اروپا به فراخوانی سفرای خود اقدام کرد. انتخابات 1376 با حضور میلیونی مردم، وجهه دموکراتیک ایران را تقویت کرد. در نتیجه این موضوع، سفرای اروپایی خواهان بازگشت به ایران شدند. تنبیه آلمان نیز به اجرا درآمد؛ آلمان باید آخرین کشوری میبود که وارد ایران میشد. از سال 1376 بهار بار دیگر فرا رسید. در این دوره گفتوگوهای سازنده جای گفتوگوهای انتقادی را گرفت. در خصوص پرونده هستهای ایران، آلمان اولین کشوری بود که پیشنهاد مذاکره داد ولی عدم پرداخت آلمان در مدیریت بینالمللی سررشته کار از دستش خارج کرد و به دست انگلیس و فرانسه سپرد. در مورد آلمان اصلی وجود دارد؛ «هیچ چیز جاودانه نیست».
ضعف مقطعی آلمان در این باب نیز جاودانه نبود و به تدریج ابتکار عمل را به دست گرفت و به عنوان یک میانجی به تثبیت نقش خود پرداخت. آلمان از جمله کشورهای حامی فعالیت هستهای ایران در دهه 70 بود. و این مساله از تبعیت این کشور از منافع تجاری و انرژی حکایت میکرد. در سال 1974 توافقنامهای جهت ساخت نیروگاه بوشهر صورت گرفت که با انقلاب این همکاری متوقف شد و به دست روسها سپرده شد. از نظر تاریخی در دوره شرودر، آلمان امیدواری زیادی به حل دیپلماتیک مساله داشت اما در دوره مرکل، این امید کاهش یافت. آلمان درصدد تثبیت خود در سیستم بینالمللی است و در این راستا خواهان عضویت در شورای امنیت است. مساله ایران فرصت لازم را برای دلبریهای سیاسی آلمانها از متحدان غربی فراهم کرده است. نقد هولوکاست چندان باب طبع خانم صدراعظم واقع نشد. در این راستا مرکل در حوزه داخلی به اجرای دو سیاست در مورد ایران دست زده است؛ 1- نظارت شدید بر شرکتهای آلمانی در زمینه صادرات مواد و تجهیزات هستهای به ایران 2- اعمال محدودیت برای دانشجویان ایرانی فعال در حوزه علمی هستهای.
مناسبات ایران و برلین مستلزم مدیریت دقیق و استراتژی منسجمتری است. در حال حاضر حجم روابط سیاسی و اقتصادی از آهنگ موزونی پیروی نمیکنند؛ این موضوع ارکستر را از همآوایی خارج میکند و آثار جبرانناپذیری بر جای میگذارند. در حال حاضر، اگرچه آلمان مهمترین شریک اقتصادی ایران در اروپا بوده و میزان تبادلات تجاری دو کشور سالیانه در حال رشد است، اما روابط سیاسی فیمابین شکننده و آسیبپذیر است. غلبه بر این وضعیت، مستلزم توجه مستمر به مدیریت سیاسی روابط دوجانبه است. عدم توجه به این امر، قطعاً بر دیگر ابعاد دوجانبه روابط میان ایران و آلمان، دو کشور در زمینههای حفظ صلح و امنیت بینالمللی از طریق ساز و کارهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، حل و فصل اختلافات بینالمللی از طریق مسالمتآمیز و مخالفت با جنگ مانند مخالفت هر دو کشور با حمله امریکا به عراق، عدم دخالت در امور داخلی دیگران و احترام به حق تعیین سرنوشت ملتها، میانجیگری در درگیریهای منطقهای مانند تلاش دو کشور در بحرانهای قرهباغ و لبنان و مبارزه با مواد مخدر همکاریهای خوب و سازندهای داشتهاند.
آکورد دوم: اقتصاد
آلمان بزرگترین شریک تجاری ایران است و حفظ روابط تجاری با این کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. اتاق بازرگانی ایران و آلمان از ستونهای مهم نگهدارنده خیمه روابط اقتصادی خوب دو کشور است. اهم فعالیتهای این نهاد را میتوان به این صورت بیان کرد: کمکرسانی در راستای یافتن یک شریک تجاری، اطلاعرسانی و راهنمایی در خصوص انتخاب بهترین نمایشگاههای تخصصی در کشور آلمان، حل اختلافات بین شرکتها در مسائل تجاری و معرفی وکلای خبره، ارائه گزارش بازار ایران در زمینههای صنعتی گوناگون، ارائه مقررات ورود محصول/ کالا از آلمان به ایران، اطلاعات در خصوص حضور رسمی آلمان در نمایشگاههای ایرانی، ارائه مقررات واردات و گمرک جمهوری اسلامی ایران، کمکرسانی به شرکتهای آلمانی برای معرفی خود در بازار ایران و سازماندهی سفر هیاتهای اقتصادی به ایران، معرفی پرسنل آلمانیزبان به شرکتهای ایرانی و کمکرسانی برای جستوجوی نیروی کاری.
بنا بر گزارش اتاق بازرگانی ایران در هامبورگ، در شش ماه اول سال 2010، ارزش مبادلات تجاری میان طرفین به 9/1 میلیارد دلار رسیده است. محصولات آهن یا فولاد غیرممزوج تخت و گرم نوردشده، شمش آهن، فولاد غیرممزوج، توربینهای گازی، اجزا و قطعات توربینهای گازی به ترتیب پنج کالای اول وارد شده به ایران از آلمان را در برمیگیرند که همگی جزء کالاهای صنعتی و مهم هستند. در مقابل آلمان نوزدهمین مقصد کالاهای ایرانی در شش ماه اخیر بوده است و ارزش صادرات آن 1038410920 دلار بوده است. فرش و سایر کفپوشهای نسجی، زوده و بادکنک و شکمبه حیوانات، مغز پسته، انواع پسته خندان، شیره و عصاره شیرینبیان نیز اولویتهای اول صادراتی ایران را تشکیل میدهد. میزان صادرات ایران نسبت به سال قبل 93/3 درصد رشد را نشان میدهد. نوع کالاهای مبادله شده، نشانگر وضعیت نامتوازن ایران است. ایران فرصت طلایی آلمان است. در غیبت شریک استراتژیک ایران، آلمانها به قبضه کردن بازار ایران پرداختند. بعد از تحریمها هرچند روابط تا حدی کاهش یافت ولی دولت آلمان برخلاف انگلیس به طور مستقیم قانونی در زمینه تحریم اقتصادی ایران را اعلام نکرد و این کاهش توسط بخش خصوصی صورت گرفت. در سال 2009 ارزش فروش کالاهای آلمانی به ایران به چهار و نیم میلیارددلار رسید و میزان واردات آلمان نیز حدود 600 میلیوندلار اعلام شد. اگر به ابتدای سال 80 نظری بیندازیم متوجه کاهش فاحش ترازهای تجاری طرفین خواهیم شد. در این سال آلمان اولین واردکننده کالا به ایران بود و ارزش واردات آن به یک میلیارد و 804 میلیون و 701 هزار و 517 دلار میرسید و در مقابل در عرصه صادرات نیز مقام سوم را به خود اختصاص داده بود که قابل ملاحظه با وضعیت کنونی این کشور نیست. آلمان یکی از کشورهایی است که قصد دارد برنامه هستهای جمهوری اسلامی را به مسیری صلحآمیز هدایت کند. به همین دلیل مدام از میزان ضمانتهای مالی دولت آلمان برای حمایت از صادرات، موسوم به هرمس کاسته میشود. حجم ضمانت مالی دولت برای صادرات به ایران در سال 2004 بیش از دو میلیارد یورو بود اما در سال گذشته به حدود یکصد میلیون یورو کاهش یافت. کارشناسان میگویند در حالیکه شرکتهای بزرگی مانند زیمنس یا دایملر کرایسلر تحت فشارهای سیاسی تعاملات تجاری خود را با ایران کاهش دادهاند، پیمانکاران فرعی این شرکتها قراردادهای جانبی با ایران منعقد میکنند. دیگر شرکتهای بزرگ آلمانی نیز از جمله شرکت داروسازی بایر که در مونیخ مستقر است، همچنان انواع تجهیزات دارویی از داروهای فشار خون گرفته تا تشکهای طبی را در اختیار ایران قرار میدهد.1
دکتر مهدی فاخری معاون امور بینالملل اتاق بازرگانی ایران معتقد است تحریمهای سبب قطع روابط بانکی طرفین شده است. وی اظهار میکند، «کنترل صادرات به ایران مربوط به اقلامی است که مرتبط با بخش هستهای باشند ولی نه در تحریم امریکا و نه در تحریم اتحادیه اروپا، هیچکدام قطع روابط تجاری با ایران را مدنظر نداشتهاند. شرکتهای بینالمللی که مثلاً با کشورهای تحریمکننده ایران ارتباط دارند و میزان مبادله با آنها از مبادله با ایران بیشتر است، ممکن است از خیر بازار ایران بگذرند.» ایران برای دور زدن تحریمهای بانکی به عنوان EIH تاسیس کرد. بانک ایآیاچ توسط جمعی از بازرگانان ایرانی در سال 1971 در هامبورگ تاسیس شد. فعالیت این بانک تحت نظارت مستقیم بانک فدرال آلمان قرار دارد و از قوانین دولت آلمان تبعیت میکند. این بانک به دلیل داشتن همکاریهای اقتصادی با ایران وارد فهرست سیاه شرکتهای مورد تحریم ایالات متحده شده است. جمهوری اسلامی ایران در سالهای 2005 و 2006 پس از روسیه و چین، بهترین مشتری و بزرگترین دریافتکننده تسهیلات و خدمات بیمه هرمس شناخته شد. آلمان در بخشهای پتروشیمی، ساخت نیروگاهها، آب و فاضلاب، صادرات انواع ماشینآلات صنعتی، مخابرات، کشتیسازی، پزشکی، راه و ساختمان، و خصوصیسازی بسیار به ایران یاری رساند. طی سالهای 2004 و 2005 قراردادهایی در بخش پتروشیمی در پروژه پارس جنوبی و عسلویه، ساخت کشتی کانتینربر، ساخت نیروگاه سیکل ترکیبی و... بین دو کشور امضا شد. در سال 2006، قرارداد 450 میلیون یورویی ساخت و خرید لوکوموتیو بین شرکت زیمنس و راهآهن جمهوری اسلامی ایران به امضا رسید که برابر توافقات حاصله، از مجموع 150 دستگاه لوکوموتیو، 30 دستگاه در آلمان و 120 دستگاه دیگر در داخل ایران تولید میشود. با توجه به افزایش حجم روابط ایران با روسیه و چین، ممکن است آلمان شراکت برادر آریایی خود را از دست بدهد. در سالهای اخیر میزان معاملات ایران با چین و روسیه گسترش زیادی پیدا کرده است. باید امیدوار بود که شرایط سیاسی ایران به سمتی برود که موانع موجود از همکاری تجاری و اقتصادی دو کشور برداشته شود هرچه راه سیاست هموارتر شود، شکوفههای اقتصادی نیز سریعتر به بار مینشینند.
آکورد سوم: علم و فرهنگ
نوع حضور آلمان در ایران با فرانسه و انگلیس تفاوت دارد. کمتر تجربه تلخی در حافظه تاریخی ایرانیان در مورد آلمان وجود ندارد. اشتراک نژادی نیز راه را برای عطوفت اغلب ایرانیان باز کرده است. حضور بیش از 200 هزار ایرانی در آلمان که اغلب از اقشار تحصیلکرده و دانشگاهی، تاجر و صاحب اعتبار و نفوذ در این کشور هستند، تداوم ارتباط میان مردم دو کشور را باعث شده است. غالب مردم آلمان در مواجهه با ایرانیان دارای ذهنیت خوب و مثبتی به آلمان هستند. این موضوع سرمایه بزرگی برای گسترش مناسبات است. فیلسوفان و نویسندگان آلمان از جایگاه رفیعی نزد روشنفکران ایرانی برخوردارند. «دیوان شرقی – غربی» گوته هنوز هم پل ارتباطدهنده دو فرهنگ است. این اثر حاصل دمیدهشدن روح حافظ در وجود گوته است. تاسیس آکادمی علمی اسلامی کلن2 نیز از فعالیتهای ایران در جهت گسترش فرهنگ ایران در آلمان است که در سال 1976 با همت شادروان پروفسور عبدالجواد فلاطوری بنیان گذاشته شد. فهم مشترکی که بین دو ملت با پشتوانه تاریخی وجود دارد، زمینههای متعددی برای گسترش و تداوم ارتباط بین مردم دو کشور ایجاد کرده است که این ارتباط در بسترهای مختلف در جریان است. جمهوری اسلامی ایران با بهرهوری از رایزنی فرهنگی، بخش فرهنگی سفارت، مدارس در شهرهای برلین و فرانکفورت، مرکز اسلامی هامبورگ، آکادمی اسلامی هامبورگ و مراکز فرهنگی و اسلامی در برلین، آخن، فرانکفورت و چند شهر دیگر و نیز سایر انجمنها و سازمانهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی را از دیرباز در آلمان نمایندگی میکند. دستاوردهای مشترک طرفین در پهنای وسیعی گسترده شده است. از تولید فاکتور هشت انعقادی مخصوص بیماران هموفیلی گرفته تا نمایش «آخرین پر سیمرغ» در تئاتر شهر.
آلمان مبادلات علمی زیادی با ایران دارد که از جمله مهمترین آنها شکلگیری مرکز مبادلات دانشگاهی آلمان (DAAD) است که برنامه اصلی آن برقراری ارتباط میان دانشجویان، استادان و پژوهشگران سایر کشورها با آلمان و پذیرش و آموزش آنها در این کشور است. این سازمان یک سازمان غیرانتفاعی است؛ به این معنا که از وزارتخانههای دولتی مستقل بوده ولی توسط آنها تامین مالی میشود. درواقع از آنجا که ادامه تحصیل و پژوهش در آلمان شرایط خاصی دارد، وظیفه اصلی مرکز، ارائه اطلاعاتی درباره موسسات علمی، دانشگاهها، استادان و روشهای برقراری ارتباط با آنها و به طور کلی ارائه مشاوره به دانشجویان، استادان و پژوهشگران ایرانی است. به گفته پترا کوپلمایر مدیر این مرکز هدف اصلی آلمان از ارائه این کمکها، گسترش فرهنگ خود و ایجاد زمینههایی برای همکاری میان دو کشور در آینده بوده و به همین جهت نیز تمایل دارد دانشجویان پس از اتمام تحصیل خود به ایران برگردند و در این کشور به کار و فعالیت بپردازند. آکادمی شرکت ار- و- توف ایران نیز نهاد دیگری است که در راستای رسالت خویش در بسط و گسترش دانش مرتبط با فعالیتهای تخصصی و به تبعیت از سازمان مادر (هلدینگ TUV NORD در آلمان) در سال 1381 اقدام به تاسیس آکادمی توف ایران – آلمان کرد. آکادمی توف با امضای یک تفاهمنامه همکاری با نهاد اعتباردهی آزمایشگاهها و مراکز تست در آلمان (DAP) به عنوان نهاد مورد اعتماد این سازمان در ایران شناخته میشود. به این ترتیب آکادمی توف هماهنگیهای مربوط به انجام ارزیابیهای اعتباردهی آزمایشگاهها براساس استاندارد ISO/IEC 17025 توسط DAP در ایران را انجام میدهد. با تمام آنچه گفته شد، نباید فراموش کرد آلمان تا رسیدن به قدرت مستقل و تاثیرگذار بر سیاست بینالملل فاصله دارد. از بعد از 11 سپتامبر آلمان نوعی دورهگذار را در سیاست خارجی خود طی میکند. سیاست دولت جدید نیز در جهت مشی «تداوم در امتداد تغییر» خواهد بود. با توجه به ملاحظاتی همچون سابقه تاریخی روابط ایران و آلمان، نقش دیرینه و سنتی آلمان در صنایع ایران، مراودات فرهنگی گذشته و جایگاه آلمان در پیشبرد روابط ایران با اتحادیه اروپا به نظر میرسد آینده روابط دو کشور در گرو اروپا در چارچوب نگرشی واقعبینانه به نقاط اشتراک و افتراق، تبدیل چالشها و تنشهای بالقوه به فرصتهای بالفعل و تنظیم مناسبات در پرتو تحولات نوظهور بینالمللی و منطقهای باشد. به موازات مدیریت سیاسی روابط، گامهای تازهای در جهت تبدیل مبادلات تجاری به همکاریهای اقتصادی بلند مدت و روابط فرهنگی میتواند برداشته شود. فضاسازی جدید زمانی با موفقیت مقارن خواهد شد که واقعبینی جایگزین خوشبینی و بدبینی افراطی و نسنجیده شود و اولویتهای تعریفشدهای در عرصههای مختلف روابط در دستورکار قرار گیرد. باز تعریف پرسپکتو روابط اقتصادی و همکاریهای صنعتی، ارتقای روابط و همکاریهای فرهنگی فیمابین با توجه به جایگاه فرهنگی و تمدن دو کشور و بهرهگیری از جایگاه اروپایی آلمان برای پیشبرد اهداف سیاست اروپایی ایران از رهگذر تبدیل چالشهای موجود به فرصتها یا زندهکردن فضای تازه، از جمله اولویتهایی هستند که میتوانند به موازات پیشرفت فرآیند عمومی مناسبات دوجانبه مورد توجه خاص و پیگیری جدی قرار گیرند.