خبرگزاری شبستان: از جمله مسایل مهم و محوری که ذهن امام(ره) را به خود معطوف داشت وحدت حوزه و دانشگاه بود و آن را به منزله دو بال نیرومند برای پرواز ایران اسلامی به سوی سعادت میدانست.
حوزه و دانشگاه دو بال نیرومند برای پرواز ایران اسلامی به سوی قلل علم و دانایی است دو بالی که هر یک به نوبه خود نقش مهم و بسزایی در پیشبرد اهداف نظام دارند و توقف یکی به منزله شکست و عقیم ماندن تلاشهای دیگری است.
دو پدیده از دو نسل کاملا متفاوت. یکی به قدمت تاریخ اسلام و دیگری بیش از هفتاد سال. اولی با الهام و تاثیرپذیری از دین مبین اسلام درصدد برنامهریزی ایدئولوژی و معیار و ملاک انسان در دنیای امروزی است و دیگری با ستون قرار دادن مفاهیم اسلامی چشم به افقهای دوردست دوخته و با توجه به مسائل روز دنیا در فکر خلق و کشف راههای بهتر و بیشتر برای وصول به تکنولوژی و فناوری است. از اینرو رهبر حکیم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به فراست این دو مکتب علمآموزی را لازم و ملزوم یکدیگر دانسته و همواره درصدد آشتی و همسو قرار دادن آنها بودند و نسبت به عملکرد این دو نهاد مهم و سرنوشتساز حساسیت نشان میدادند.
قدمت حوزه، این نهاد مقدس به سالها و روزهای اولیه اسلام باز میگردد چرا که اسلام اساسا مکتب علمآموزی و دانایی است و از این رو در مقام و نکوداشت علم و دانش آیات و روایات فراوانی ذکر شده است و دانشگاه به عنوان نهادی نوظهور در ایران که سال تولدش به سال 1313 سال تاسیس دانشگاه تهران باز میگردد.(1)
پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با گرایشات خاص و نقشههای استعماری سعی میشد این دو در مقابل یکدیگر قرار بگیرند و حتی گاه اعمال نفوذهایی صورت میگرفت تا کفه قدرت و توجه دولت به سمت دانشگاه سنگینی کند و حوزه و روحانیت از این طریق در حاشیه قرار گرفته و رفتهرفته از نقش محوری خود که همان هدایت و رهبری توده مردم مسلمان بود جدا ماند و در این راه اقداماتی نیز صورت میگرفت اما با مجاهدت مبارزان و علمای اسلام نقشههای استعماری رژیم پهلوی نیز نقش برآب میشد. از جمله این اعمال اقدامات رژیم پهلوی در اواخر سال 1342 بود که قصد به راهاندازی دانشگاهی به نام «دانشگاه اسلامی» را داشت و امام خمینی(ره) طی سخنانی در 26 فروردین سال 43 در مسجد اعظم قم این نکته استعماری را به مردم و علمای اسلام گوشزد ساخت:
«این دانشگاه اسلامی که آقایان میخواهند درست کنند نه اینکه خیال کنید با اسلام آشتی کردهاند خیر، قضیه قرآنی است که سرنیزه کردند در مقابل امیرالمؤمنین _ سلامالله علیه_ با حربه قرآن معاویه، امیرالمؤمنین را شکست داد... مگر میشود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد... مگر اینها میتوانند که اسلام و مسلمین و علمای اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟»(2)
امام(ره) خود در سخنانی دیگر هدف از اسلامی کردن دانشگاهها دانشگاه اسلامی را در جمع استادان دانشگاه تهران در 13 تیر 1358 اینگونه تشریح و تبیین میکنند: «فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرح باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح کند. دانشگاههای غربی _ به هر مرتبهای هم که برسند طبیعت را ادراک می کنند، طبیعت را مهار نمیکنند برای معنویت. اسلام بر علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد تمام علوم طبیعی را مهار میکند برای واقعیت و همه را رو به وحدت و توحید میبرد.»(3)
با این بیانات میتوان دریافت رهاورد اتحاد حوزه و دانشگاه توحید و کلمه لا اله الا الله و وحدت و یکپارچگی است نیازی که پس از انقلاب بیش از گذشته بدان محتاجیم امام(ره) پس از پیروزی انقلاب نیز به مردم و همکاری حوزه و دانشگاه تاکید فراوانی داشتند و آنان را از توطئه دشمنان آگاه میساختند:
«عزیزان دانشگاهی من و عزیزان فیضیه من، آگاه باشید که دشمنها درصددند بین شماها تفرقه بیندازند و توجه داشته باشید که اگر دانشگاه فیضیه اصلاح بشود، کشور شما استقلال خودش را بیمه میکند! آن قلمها و زبانهایی که کوشش میکنند که این دو قشر را از هم جدا کنند، آنها هستند که یا قبله آنها مسکو و با قبله آنها واشنگتن است، و شما هوشیار باشید که این مصلحت بزرگ را از دست ندهید. و امیدوارم که موفق باشید که خودتان کشور خودتان را مستقلا اداره بکنید، دست شما از طرف شرق و غرب به سوی خودتان برگردد. و شر شرق و غرب از کشور ما به سوی خودشان برگردد.»(4)
امام(ره) ضمن حساس دانستن نقش دانشگاه و دانشگاهیان در عرصه تصمیمگیری و بردن جامعه به سمت پیشرفت و سعادت میفرمودند: «دانشگاه در هر کشوری... نقششان این است که انسان درست کنند. مامور ساختن انسان هست دانشگاه. از دانشگاه ممکن است یک انسان پیدا بشود که یک کشوری را نجات بدهد و ممکن است که یک انسان پیدا بشود که کشور را به هلاکت بکشد. این نقش مهمی در دانشگاه است. مقدرات هر کشوری به دست دانشگاه و آنهایی که از دانشگاه بیرون میآیند هست. بنابراین دانشگاه بزرگترین موسسه موثر است در کشور.»(5)
امام(ره) همبستگی و اتحاد این دو قشر را ضامن دوام و بقای اسلام و تداوم حکومتهای اسلامی میدانستند و همواره بزرگان این دو را به نقشههای پلید استعمارگران و قدرتهای بزرگ آگاه ساختند. امام(ره) در سخنرانی که با حضور روحانیون پاکستان پیرامون هدف قدرتهای بزرگ در ایجاد تفرقه و اختلاف بین مسلمین ایراد کردند اینگونه از نقشههای استعماری یاد میکردند:
«آنها از دو قشر خوف دارند: یکی قشر روحانیت، برای اینکه سر و کار روحانیت با متدینین و مسلمین هر باد هست. و یکی دانشگاه که اگر دانشگاه و روحانیت را از هم جدا کنند و دانشگاه را در تصرف خودشان بیاورند، فاتحه اسلام را میتوانند بخوانند. البته روحانیت از باب اینکه در مجاری امور واقع نبوده است و فقط سر و کارش با مردم و ابلاغ به مردم بوده است. از این جهت اینها را میخواهند از دانشگاهیها جدا کنند و مردم را از روحانیت. آنها از ارتباط روحانیت با مردم خیلی خوف دارند. خصوصا حالا که به طور ملموس در ایران دیدند که این ارتباط موجب این شد که مردم به دعوت روحانیت یک دفعه قیام کردند.»(6)
از این رو در سالهای اولیه انقلاب شکوهمند اسلامی سعی در از بین بردن چهرههای بزرگ و تاثیرگذار روحانیت و دانشگاهی کردند و در این راه اساتید به نامی چون استاد شهید مرتضی مطهری و استاد شهید دکتر مفتح را ترور و جامعه را از نعمت دانش این بزرگان محروم ساختند.