تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۸:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۱۸۶۶۸۹
تهیه و تنظیم: حنیف غفاری مقدمه: قطع صادرات گاز از مسکو به اوکراین در آغاز سال 2006 میلادی نشان‌دهنده بروز و عینیت بیشتر مخالفت کاخ کرملین با سیاست‌های غرب است. در این خصوص با ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه گفتگویی ترتیب دادیم که از نظرتان می‌گذرد:

* کاخ کرملین از اول ژانویه صادرات گاز خود را به اوکراین قطع کرد. در این باره چه توضیحی دارید. آیا انگیزه مسکو از این عمل ریشه‌ای سیاسی دارد یا اقتصادی؟
** قطع گاز مسکو به اوکراین پیام جدید کرملین به کاخ سفید و متحدان غربی آن است. در زمان وقوع انقلاب نارنجی در «کیف» و «انقلاب گرجستان» بوش تصور می‌کرد که سکوت ما به معنای پذیرش سیاست‌های غرب است. اما این بار صراحتا می‌گویم که بوش در مورد کاخ کرملین کاملا اشتباه فکر می‌کند. مشاوران و همراهان بوش افرادی کاملا ایده‌آل‌گرا هستند که سعی دارند همانطور که می‌خواهند جهان را ببینند. در واقع سکوت ما در خصوص بر سر کارآمدن یوشچنکو با دخالت مستقیم واشنگتن تنها محک زدن اوضاع بود. هم‌اکنون ما نسبت به سیاست‌های کیف نسبت به خود آگاه هستیم و از هرگونه اقدام آنها علیه مسکو جلوگیری خواهیم کرد. البته در مورد قطع گاز باید اشاره کنم که منافع اقتصادی ما نیز برایمان اهمیت دارد. ولی مسلما در صورت دوستانه بودن روابط میان روسیه و اوکراین شاهد وضع کنونی نبودیم.
* به نظر می‌رسد دخالت بوش در حیات خلوت روسیه شما را به شدت به واکنش واداشته است؟
** بله البته مهم زمان و نحوه واکنش است. صلاح دیدیم که این واکنش از طریق قطع گاز روسیه به اوکراین صورت گیرد. این اولین پیام کرملین به غرب بود. در هر حال مسکو آماده است در صورت لجاجت اتحادیه اروپا و کاخ سفید بر دامنه این اقدامات خود بیافزاید. در مورد گرجستان نیز در سال گذشته ما اخطار دادیم. کرملین به ساکاشویلی اخطار داد که در صورت ادامه سیاست‌های خود بر سر مسائلی مانند اوستیای جنوبی با گرجستان وارد جنگ خواهد شد.
در حقیقت بوش قصد دارد با ایجاد امواج سیاسی مضحک در کشورهای همسایه روسیه از قدرت یافتن مسکو در جهان جلوگیری کند. اما کرملین به راه خود ادامه خواهد داد.
* نظر شما در رابطه با سیاست‌های اتحادیه اروپا در قبال مسکو چیست؟
** این سیاست‌های بسیار گنگ و بعضا تمسخرآمیز هستند. اروپا در میان کاخ سفید و کاخ کرملین سرگردان مانده است. در حقیقت همراهی اتحادیه اروپا با واشنگتن نشانه‌ای از سردرگمی مفرط آن‌ها در قبال نظام بین‌الملل است. باید اذعان کنم که بوش اروپا را در جهت سیاست‌های خود فریب داده است. در سالهای اخر بلر و برلوسکونی ضمن همکاری مستقیم با کاخ سفید ابزار دردسر زیادی را برای اتحادیه اروپا فراهم ساخته‌اند.
* کاخ کرملین در سال 2006 چه استراتژی در پیش خواهد داشت؟
** تلاش برای رسیدن به قطبیت. ما در راستای به دست آوردن قدرت گذشته خود از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنیم. تقویت زیرساخت‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی مسکو با هدف رضایت شهروندان نیز از اقداماتی است که توسط کاخ کرملین انجام خواهد شد. در مجموع فکر می‌کنم در سال میلادی جدید چهره تازه‌ای از مسکو در نظام بین‌الملل ترسیم شود. به نظر من دوران آن رسیده است تا روسیه به عنوان یکی از قدرت‌های امروز وارد عرصه شود. مانور آمریکا دیگر از جانب کاخ کرملین پذیرفته نیست.
* نظر شما در رابطه با بوش چیست؟‌
** انسانی ایده‌آل‌گرا و جنگ‌طلب که نسبت به روابط و مناسبات موجود در جهان کاملا بی‌اطلاع است. بوش در چینش افراد کابینه خود به هیچ عنوان دقت نکرده است. افرادی مانند رایس، چنی و رامسفلد باعث ایجاد دودستگی در حزب جمهوری‌خواه آمریکا شده‌اند. آنها تحت عناوینی مثل یونیورسالیسم و... بوش پسر را در راستای جنگ‌افروزی در جهان ترغیب کرده‌اند.
* جنگ افغانستان و جنگ عراق را چگونه ارزیابی می‌کند؟
** عراق به باتلاق آمریکا تبدیل شده است. بحران امنیت در سرتاسر این کشور گریبانگیر مردم شده و شنیدن اخبار مربوط به انفجار و ترور کاملا عادی به نظر می‌آید. به نظر من بوش پسر کارنامه سیاهی را از خود به جای گذاشته است. عراق هم همانند ویتنام و خلیج خوک‌‌ها در آینده‌ای نه چندان دور به نقطه‌ای تاریخ برای واشنگتن تبدیل خواهد شد. در این میان تبلیغات نومحافظه‌کاران دیگر تاثیری نخواهد داشت.
* در سال گذشته آمریکا مسکو را نسبت به نقض حقوق بشر متهم ساخت، در این باره چه می‌گویید؟
** کاخ سفید به هیچ عنوان مفهوم حقوق بشر را تعریف نمی‌کند. بوش ما را به چیزی محکوم کرد که خود تعریف آن را نمی‌داند. بسیار جالب است بدانید که از نظر جمهوری‌خواهان کاخ سفید کشته شدن زنان و کودکان در جنگ عراق و افغانستان وقایع طبیعی آزادسازی یک کشور محسوب می‌شوند. چنین افرادی خود را حامی حقوق بشر می‌دانند. وجود زندان گوانتانامو یا زندان‌های مخفی بسیاری در خاک اروپا مصداقی از امنیت محسوب می‌شوند. و از سوی دیگر اقدامات مسکو در جهت توقیف اموال یک کلاهبردار نوعی نقض حقوق بشر محسوب می‌شود. این رفتار بوش نشان‌دهنده استفاده ابزاری کاخ سفید از واژه حقوق بشر است. در زمان بوش پدر، ریگان و کارتر هم از این اتهامات بر سایر کشورهای جهان مطرح می‌شد.
* در سال گذشته میلادی مقدمات بحث ائتلاف مسکو و چین مطرح گردید. بسیاری معتقدند که عینیت‌بخشی این پیوند موجبات تقویت قدرت چین و روسیه را در مقابل سیاست‌های آمریکا فراهم می‌آورد.
** دقیقا همین طور است. مسکو و پکن هر دو از جانب آمریکا تحت فشار قرار دارند. اما ترکیب مسکو - پکن می‌تواند این فشارها را به سوی واشنگتن بازگرداند. طی سالهای اخیر بروز تحولات سیاسی در اوکراین و گرجستان مسکو را تحت فشاری سخت قرار داد. از سویی دیگر کاخ سفید در خاورمیانه نیز سعی دارد از طریق استقلال‌طلبان تایوان و مذاکرات هسته‌ای کره شمالی فشار خود بر پکن را حفظ کند. در هر حال ارتباط مسکو با پکن در سال اخیر افزایش خواهد یافت. به نظر من مراحل زیادی وجود دارد تا این ارتباط به ائتلاف بیانجامد ولی این مراحل به سرعت از طرف ما و چین طی خواهد شد.
* سیاست شما در قبال اقدامات برخی کشورهای اروپایی مانند انگلستان چگونه خواهد بود. آن‌ها به هیچ عنوان قدرت یافتن کرملین در جهان را بر نمی‌تابند.
** سیاست سکوت موثر و اقدامات غیرمستقیم بهترین پاسخی است که مسکو می‌تواند به این جریانات دهد. در جریان وقایع اوکراین و گرجستان این حقیقت به طور کامل بر ما اثبات شد که اتحادیه اروپا با کاخ کرملین خصومتی سخت دارد. اجرای طرح گوام از سوی تئوریسین‌های اروپایی و نیز حمایت کشورهایی مانند انگلستان از گسترش ناتو به شرق دلیل این ادعای من است. ما دشمنان خود را در طول این مدت شناخته‌ایم و نحوه برخورد خود را با آن‌ها بر مبنای این شناخت تنظیم خواهیم کرد.
* شما با «بوریس یلتسین» کاملا تفاوت دارید. این تفاوت را تا چه اندازه‌ای می‌دانید؟
** بسیار زیاد. یلتسین در پی حفظ وضع موجود بود و من در پی ارتقای نام مسکو در جهان. مسلما این دو هدف رویکرد و عملکردهای متفاوتی را خواهد طلبید. من به عنوان رئیس‌جمهور روسیه روند موجود در زمان یلتسین را به هیچ وجه قبول ندارم. من در کابینه خود از افراد فعالی مانند لاوروف و ایوانف استفاده کرده‌ام اما چنین وضعیتی در زمان یلتسین وجود نداشت.
* در مورد تحولات نظام بین‌الملل چه نظری دارید؟
** این موضوع بستگی به نگرش شما نسبت به نظام بین‌الملل دارد. اگر فرض کنید که جهان سیر کنونی خود را طی خواهد کرد باید بگویم که در اشتباهید. جدیدا شنیده‌ایم که کاسترو در کوبا از تغییر نقشه جهان خبر داده است. باید بگویم که نظر او کاملا صحیح است. جهان هر لحظه در حال تغییر است. گذار به قرن بیست و یکم، ابزارها، رویکردها و عملکردها و حتی نحوه سخن گفتن را در بین سیاستمداران تغییر داده است.
آمریکا در آینده‌ای نه چندان دور به حاشیه رانده خواهد شد. به نظر من در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جمهوری‌خواهان نمی‌توانند همانند سال 2004 با استفاده از ضعف دموکرات‌ها و فریب افکار عمومی پیروز شوند.
پکن و کاخ کرملین در نظام جهانی قدرت خواهند یافت. در خاورمیانه تهران به عنوان قدرت اول تعیین‌کننده معادلات خواهد بود و اوضاع آمریکای لاتین نیز به سمت و سوی سوسیالیسم و مخالفت علنی شهروندان این قاره با سیاست‌های کاخ سفید خواهد رفت. در این میان واشنگتن تنها می‌تواند به متحدان اروپایی خود امیدوار باشد.
اما در اروپا نیز شرایط این گونه نخواهد ماند. چالش‌های موجود در ایتالیا و انگلستان موجب خواهد شد تا موج‌سوارانی مانند بلر در آینده‌ای نه چندان دور قدرت را از دست بدهند. بحران امنیت در اروپا به نخستین چالش این قاره تبدیل خواهد شد و شهروندان کشورهای اروپایی مانند آن چه در فرانسه گذشت با جرات کامل در برابر سیاست‌های مسئولین خود خواهند ایستاد. باید اعتراف کنم که جهان در حال تغییر شدید است. این تغییرات در روندی طبیعی در حال صورت‌گیری هستند و جریانات و افراد تنها نقش کاتالیزور (تسریع‌کننده) را در این میان خواهند داشت.
* ترسیم جامعی از اوضاع جهان در آینده کردید. در بین صحبت‌های خود به تهران به عنوان قدرت اول خاورمیانه اشاره کردید. در این مورد بیشتر توضیح دهید.
** پس از اشغال عراق و حضور ناموفق آمریکا در این کشور بحران امنیت و اعتراض شهروندان باعث شده است تا نیروهای نظامی آمریکایی تصمیم بر خروج از این کشور گیرند. از طرف دیگر پیروزی شیعیان در عراق در سطح بین‌المللی نشان‌دهنده اقبال شهروندان این کشور نسبت به ایران است. از سوی دیگر دیپلماسی فعال تهران در جذب جریانات منطقه‌ای در دوران ریاست جمهوری جدید این کشور کاملا بارز و مشهود است.

برچسب اخبار