* با نگاه به برنامه الهی و پیامبری حضرت رسول اکرم(ص) میتوان دریافت که زنان، جایگاه بخصوصی را در این برنامه به خود اختصاص داده اند. اگر مایلید، بحثمان را با تبیین این جایگاه آغاز کنیم ...
** از نحوه رفتار و منش پیامبر(ص) قبل از رسالت می توان نگرش متفاوت ایشان را در مورد زنان نسبت به مردم عصرشان به خوبی دریافت. ازدواج حضرت خدیجه(س) با ایشان، نمود این نگرش است. پیامبر خدا(ص) در آن محیط اجتماعی که زن بارگی و ظاهر پسندی، نشاندهنده لعبت بودن زن بود، زنی را به همسری برگزید که دارای خصایص و کمالات معنوی منحصر به فردی بود. خدیجه کبری(س)، زنی ادیب از خاندانی پاک و موحد بود، که منزلش همواره محل تجمع سخنرانان و ادبای آن روزگار بود. دختر کشی که رسم منحوس آن زمان بود. ابداً در تفکر پیامبر(ص) جایگاهی نداشت. رفتار مهربانانه و احترام آمیز او با همسر و دخترانش، اعتنا کردن به خدیجه به عنوان همراه زندگی و همیار ایمانیاش، واقعاً ستودنی است. تاریخ، مراسم عبادت پیامبر(ص) را با علی(ع) و خدیجه (س) در کنار کعبه، بارها نقل کرده است. پس از رسالت نیز میتوان گفت که پیامبر(ص) نهضتی را در دفاع از زنان شروع کردند که هم صبغه فرهنگی داشت و هم صبغه حقوقی.
خداوند متعال در سوره "تکویر" به عنوان یکی از سورههای مکی که مربوط به زمانهای آغازین بعثت است، مسئولیت در مقابل دختران و زندگی آنان را گوشزد کرده و مردم را متوجه عواقب خطرناک اخروی دخترکشی می کند.
منشور مسلمانی رسول خدا(ص) که آخرین سخنرانی عمومی حضرت در مدینه بود نیز حاوی سفارشهای فراوانی در مراعات حقوق زنان است.
* راهبردها و اهداف این نهضت که در دفاع از حقوق و شخصیت زنان شکل گرفته بود، چگونه تعریف میشود؟
** اصولاً نهضت دفاعی پیامبر(ص) از زنان، نهضتی منسجم بود. یعنی در تمام ابعاد لازم صورت گرفت. زنان قبل از هر چیز با فرهنگ رایج آن دوره مشکل داشتند که به شدت برای آنان تحقیرآمیز بود.
زنان در این تحقیر به دنیا میآمدند و بزرگ میشدند. قرآن از این واقعیت با مضامین مختلفی پرده برداشته و میفرماید: "ورود دختران به فرهنگ جاهلی و دنیای آن روز، دنیایی از خشم و نفرت و روسیاهی را برای مردان به بار می آورد." آنان در این نفرت و خشم اگر زنده میماندند، رشد میکردند با حداقل حیات، و حداکثر دامنه حضور و مفید بودن آنان هم برای اجتماع، تسهیل زندگی برای مردان و از بین بردن شهوت آنان بود. طبیعی بود که تغییر در چنین فرهنگی، باید در تمام ابعاد آن صورت گیرد. اولین گام، اجرای سنت الهی بود که تنها واسطه نسل نبی اکرم(ص) را دختری قرار داد که پاکترین بندگان خدا از دامان او پیدا شدند. مردم پیوسته شاهد تکریم بی حد رسول خدا(ص)، به فاطمه زهرا(س) بودند. فقط کسی میتواند تأثیر این رفتار را بفهمد که آن را با رفتار خشونتبار مردان روزگار پیامبر(ص) با زنان و دخترانشان در ترازو قرار داده و مقایسه کند. مردم به اخلاق پیامبر(ص) توجه داشتند و مایل بودند که از وی پیروی کنند. پیامبر(ص) برای تغییر رفتار اخلاق مردم با زنان، ادبیاتی ایجاد کرد که در آن، زنان و دختران به عنوان نعمت و محبوب معرفی میشدند که آزار و کتک زدن آنان، کاری است که از انسانهای فرومایه سر میزند. پیامبر(ص) مردانی را میستود که در انفاق و اقتصاد منزل بر زنان سخت نمیگیرند و برای راحتی و آسایش آنان مانند مجاهدان در راه خدا، تلاش میکنند. سعی میکنند خود را در مواردی که مانعی ندارد، با زنان و خانوادهشان هماهنگ کنند و مطابق میل آنان غذا بخورند.
* در بعد حقوقی، چه تغییراتی نسبت به مبحث زنان در عصر پیامبر(ص) ایجاد گردید؟
** این تغییرات بسیار مهم و چشمگیر بود، به گونهای که میتوان از آن به عنوان باز کردن و گشودن فصلی جدید در زندگی زنان یاد کرد. این تغییرات با ارایه یک سری برنامههای حقوقی که تا آن زمان در هیچ کجای دنیا سابقه نداشت، محقق گردید. پیامبر(ص) در مرحله اول، با تحولی که در تعریف انسان شناختی زن ایجاد کرد، بر تفکرات باطل آن زمان خط بطلان کشید. قرآن، به عنوان بزرگترین معجزه رسولالله(ص)، زنان را در آفرینش نسبت به مردان، از یک حقیقت و نفس دانست. در چنین شرایطی که پیامبر(ص) فراهم کرد، طبعاً باید زنان هم از حقوق انسانی برخوردار باشند.
* این برنامه حقوقی چه خصایصی داشت؟ عدهای گمان میکنند که در برنامه پیامبر(ص) هم زنان تحت سیطره مردان قرار دارند و تکالیف آنان به مراتب از تکالیف مردان بیشتر است ...
** این برنامه حقوقی البته شاخصهایی دارد که یک سری معیارهای کلی بر آن حاکم است. در این برنامه حقوقی، مزد زن و حقوق او در خانواده، هر دو ملاحظه شده است. شعار قرآن در اینباره این است: "زنان حقوقی دارند که با تکالیف آنها مماثل است. " این مماثلت، طبعاً مثلیت و مماثلت حقیقی نیست. چون جنس حقوق با جنس تکالیف مختلف است. بلکه مراد این است که در رعایت جانب زنان، که در تلقی اجتماعی آن روزگار همواره موجوداتی وظیفهمند به شمار میآمدند؛ حقوقی قرار دادهایم، همانطور که تکالیفی دارند، حقوق هم دارند؛ یعنی نقطه ثقل شعار فوق، حقوق است. این حرف جدید را خداوند در آیه مزبور تأکید میکند. پیامبر(ص) میکوشید به زنان در جامعه آن روز تشخص ببخشد و آنان را مؤثر قرار دهد. مثلاً زنان حق داشتند در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشند، میتوانستند در تعیین مسیر تاریخ اسلام و انسان نقش اساسی ایفا کنند برای همین است که در بیعتها و هجرتها، زنان هم حضور دارند و دیده میشوند.
پیامبر (ص) زنان را به بیعت فرا میخواندند. آنان در این حرکتهای مهم، در حاشیه نبودند. از سوی دیگر، زنان توانمند نیز زمینه فعالیتشان بیشتر بود.
زنان حق دارند از مزایای احکام اجتماعی پیامبر (ص) برخوردار شوند؛ لذا شخص اوست که مسجد و محل منبر و در ورودی را طوری طراحی میکند که زنان بتوانند پس از نمازجمعه و جماعت، زودتر از مسجد خارج شوند و به خانه و فرزندان برسند. یعنی رسولالله (ص) به عنوان حاکم جامعه، زنان را میبیند و برای رفع تناقض بین فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی زنان (متناسب با فضا و شرایط آن روز) اموری را طراحی و برنامهریزی میکند.
* به موضوع خوبی اشاره کردید. مسأله نقش زنان در عرصه اجتماع، یکی از مسایل مهم امروز ماست. طبعاً دو نگرش نسبت به این مسأله وجود دارد. یک نگرش آن است که زنان را شتابآلود به اجتماع فرا میخواند و نگرش دیگر اینکه بهترین مکان را برای زنان، خانه و بهترین فعالیت را خانهداری میداند. از نظر شما، کدام یک از این دو را میتوان به رسول خدا (ص) نسبت داد؟
** هیچ کدام! در واقع راه سومی در کار است. به نظر بنده، به هیچ وجه نمیشود بین آنچه در عرف جامعه به عنوان وظایف و مسئولیتهای خانگی زنان وجود دارد و فعالیتهای اجتماعی آنان، جمع کرد. اشتباه نشود. نمیخواهم بگویم که ما فقط یک انتخاب داریم: یا خانه یا اجتماع! بلکه تفکر موجود را عرض میکنم که متأسفانه عرفی درباره وظایف زنان وجود دارد که به این غلظت در تفکر دینی ریشه ندارد.
همچنانکه اندیشههایی راجع به حضور زن در اجتماع وجود دارد که از یک الگوی اشباع شده لیبرالی تبعیت میکند که آن هم صحیح نبوده و مورد تأیید دین نیست. در خاستگاه آن اندیشه که زن، دیوانهوار وارد اجتماع شود، زنانی که پایبند خانوادهاند، دچار مشقت فراوان و مشکلات مضاعف هستند؛ یعنی از زنان سنتی هم مشکلاتی به مراتب بیشتر دارند. طبق تعالیم نبی اکرم (ص)، زنان یک وظیفه مهم و غیرقابل انعطاف دارند که همسری است. دستورات دین راجع به زناشویی و تمکین زنان، وجهه حقوقی دارد.
در کنار آن، قرآن زنان شایسته را به زنان محترم و مطیعی توصیف میکند که خود را با "قنوت" و تواضع در قبال همسران، آراستهاند. تواضع و قنوت و فرمانبرداری از حق، برای همه زنان و مردان، یک تکلیف انسانی است ولی در محدوده خانواده این یک دستورالعمل است که برای زنان تشدید شده و صبغه اخلاقی دارد. زنان صرف نظر از وظیفه همسرداری وظیفه دیگری هم دارند که طبیعت بر دوش آنان نهاده و آن، وظیفه مادری است. مادری نیز نقشی غیرقابل واگذاری است؛ یعنی هیچ کس به اندازه مادر یک فرزند، برای آن فرزند نمیتواند مادری کند. مادر به نظر من، واسطه انتقال فرهنگ است که با روش گفتاری خلاق خود و با تماس مداوم خویش میتواند قولاً و عملاً درستیها و هنجارها را به نسل فردا منتقل کند. خانهداری البته جزو وظایف زن نیست، ولی در قاموس دین، زن در وهله اول در خانهداری خود با خداوند طرف است نه همسر. خداوند برای زحمات زن در خانهداری، اجری بیپایان قرار داده است و البته کار منزل قابل واگذاری (در صورت داشتن توان مالی)، قابل ارزیابی اقتصادی و قابل مشارکت است. بنابراین، اگر بشود کار خانگی زنان با روشهای دینی از جمله مشارکت و همیاری اعضای خانواده سبک شود، بسیاری از زنان میتوانند به فعالیتهای اجتماعی بپردازند.
در روایت دارد که روزی رسول خدا (ص) وارد خانه فاطمه زهرا (س) شدند و مشاهده فرمودند که فاطمه (س) مشغول پختن نان است و علی (ع) هم عدس پاک میکند. حضرت، علی (ع) را ستودند و تشویق کرده و فرمودند: "علی جان! اگر مردی در کار خانه ساعتی به همسرش کمک کند، خداوند ثواب نماز و روزه و حج و تلاوت قرآن را به او عطا میکند."
* با وجود همه این توضیحات، آیا به صراحت میتوان گفت و پذیرفت که رسول خدا (ص)، برای فعالیتهای اجتماعی زنان هم ارزش قایل بودند؟
** به طور کلی، در اسلام، توجه به اجتماع و احساس مسئولیت در مقابل آن، یک ارزش است. اگر فعالیت اجتماعی بر محور انجام وظیفه و به عنوان راهی برای تقرب به خداوند باشد، گاهی برای زنان واجب و گاهی مستحب است. حضور زنان در مقاطع حساس اسلام نظیر بیعت، هجرت، شرکت در جنگها برای امداد و پرستاری و از آن قبیل بود. حضور آنان برای شرکت در عبادات، بخصوص آنجا که به شوکت و ابهت اسلام میافزود، همواره در سنت نبی اکرم (ص) و ائمه اهل بیت (ع) ستوده میشد. به عنوان مثال، اسماء میگوید: زمانی که عدهای از زنان از رفتار ناصحیح عدهای جوان شکایت کردند که موقع خروج زنان از منزل برای شرکت در نماز جماعت مغرب و یا عشاء مزاحم آنها میشوند، بر پیامبر(ص) آیه جلباب نازل شد. یعنی این حضور را با تعیین ضابطهای ، قانونمند و ایمنتر کردند و به زنان نفرمودند که اصلاً در نماز شرکت نکنید تا صورت مسأله پاک شود. با این آیه، پیامبر(ص) فرمودند که شما با برگرفتن حجابی محکمتر و اتخاذ اخلاقی که عفت آمیزتر باشد، میتوانید از برکات چنان حضوری بهرهمند شوید. از سوی دیگر، پیامبر(ص) را میبینیم که به مردان گلایه کردند که زنان شما وسط راهها ایستاده و سخنان بیهوده میگویند. آنها را از این خروج منع کنید. یعنی حضوری که بر تباهی آنان و جامعه میافزاید، در سنت نبی اکرم(ص) جای ندارد.
در فرهنگ غنی اسلام، بانویی که دانش و آگاهی را رسم خود قرار داده و از این دانش، محبت به خدا را بهره میبرد، با بالاترین معیار ارزیابی که در عرف انسانها رایج است، تعبیر میشود.
* برای الگوگیری از روش و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در خانواده، مایلیم اندکی هم از نوع رفتار آن بزرگواران با زنان اهل منزل بشنویم...
** به نکته خوبی تصریح کردید. ما مجموعهای داریم به نام "سنت".
سنت، همان کلمات و افعالی است که از معصومین (ع) صادر شده است.
ما نباید از افعال معصومین(ع) که همان سیره عملی آنهاست، غفلت کنیم. پیامبر (ص)، در اجتماع برای زنان احترام قایل بودند، به سؤالهای آنان جواب میدادند و برایشان معارف را تبیین میکردند به تحصیل و سواد همسران خود اعتنا داشتند و از خطاهای احتمالی آنها در میگذشتند.
ما رابطه معصومانه دو طرفه بین دو همسر را تنها در خانه حضرت امیر(ع) می یابیم. کسی راجع به آن بزرگوار نشنیده که حرمت همسر و دخترانش را نادیده گرفته باشد. زنان عصر معصومین(ع)، خاطره ای از رفتار آنها که حاکی از پست انگاری یا تحقیر زنان باشد، در ذهن تاریخ ثبت نکردهاند. حال که سخن از خانواده به میان آمده، البته تأکید بر این مسأله هم خالی از لطف نیست که در سیره آنان، زن به عنوان مادر، جایگاهی والا دارد. در سیره آنان و در کنار نکات فوق، زنان نخبه نیز جایگاهی بس والا دارند و دامنه حضور مفید زنان در عرصه اجتماع، گسترده و مهم است.