الفـ هرجو مرج و ناامنی
بر اثر تجاوز قدرتهای بزرگ، امنیت از میان حکومتهای کوچک و ملتهای ضعیف رخت بر خواهد بست و دیگر آزادی و امنیت مفهومی نخواهد داشت. قدرتهای حاکم بر جهان آنچنان عرصه را بر ملل ضعیف تنگ میکنند و تجاوز به حقوق ملتها را تا آنجا گسترش میدهند که مردم اجازه نفس کشیدن هم نمییابند.
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و آن دوران را چنین ترسیم میکند: "به زودی امتها (پیروان دیگر آیینها و مکاتب) بر ضد شما وارد عمل خواهند شد؛ آنگونه که گرسنگان به ظروف غذا حملهور میشوند. "شخصی گفت: از آن جهت که در آن زمان در اقلیت به سر میبریم، اینگونه مورد هجوم قرار خواهیم گرفت؟ پیامبر فرمود: "تعداد شما در آن زمان بسیار خواهد بود، ولی چون خس و خاشاک روی سیل خواهید بود. خداوند، مهابت و عظمت شما را از دل دشمنانتان خارج ساخته، بر دلهایتان سستی خواهد افکند." کسی پرسید: ای رسول خدا! این وهن و سستی به علت چیست؟ فرمود: "دنیادوستی و ناخوش داشتن مرگ". (1)
جمعیت مسلمانان حدود یک پنجم مردم کل دنیا را تشکیل میدهد. کشوری مثل عراق که با جمعیت چند میلیونیاش در حال دچار ضعف و زبونی جدی و قابل توجه در برابر دولت خونخوار مسیحیان صهیونیست آمریکا شده که از حیث منابع نفتی غنیترین کشور دنیا به شمار میآید و نه از حیث نیروی انسانی و نه منابع مادی هیچ کمبودی ندارد.
طبیعی است در حالتی که گرگان درشت جثه و دولتهای بزرگ به تضعیف و تحقیر و چپاول کشورهای از خود کوچکتر بپردازند و مردم هم خود از خدا بیخبر باشند، آنها هم با همدیگر به همین نحو عمل خواهند کرد که گاه بازیچه همان گرگان بزرگ میشوند و مجری فرامین و خواستههای آنها و گاه خود در حد توان محدود و شخصیشان به چپاول و غارت همنوعان و همکیشان و هموطنان خویش میپردازند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: "ظهور مهدی(عج) هنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و پر از هرجومرج گردد و گروهی به گروه دیگر یورش برند (2)؛ نه بزرگ به کوچک رحم کند و نه نیرومند بر ضعیف ترحم نماید. در چنین هنگامی خداوند به او اجازه قیام میدهد". (3)
بـ ناامنی راهها
یکی از مرسومترین و عادیترین آثار هرجومرج و ناامنی ناشی از ضعف و ناتوانی دولتهای مرکزی، مشکل و معضل ناامنی در راههاست که شامل راههای آبی و خاکی و احتمالا هوایی میشود. همواره دزدان سرگردنه و دزدان دریایی در شرایط و مواقعی قدرت مییافتهاند که حکومت مرکزی از سرکوب کردن آنها عاجز و ناتوان بوده است.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خطاب به دختر گرانقدرش میفرماید: "سوگند به آن خدایی که مرا به حق برانگیخت، به راستی مهدی این امت از نسل حسنین علیهالسلام است. هنگامی که جهان را هرجومرج و نابسامانی فرا گیرد و فتنهها (یکی پس از دیگری) آشکار گردد. جادهها و راهها ناامن شود و برخی به عدهای هجوم برند؛ نه بزرگ بر کوچکتر ترحم کند و نه کوچک بر بزرگ احترام گذارد؛ در چنین هنگامهای خداوند، شخصی از نسل این دو (امام حسن و امام حسین علیهالسلام) را بر میانگیزد تا دژهای گمراهی را (درهم شکند و) فتح کند و دلهایی را که پرده جهل و ناآگاهی آنها را فرو پوشانده (و از درک حقایق محجوب ساخته است) بگشاید. او در آخرالزمان به پا میخیزد - همانگونه که من در اول زمان به پا خاستم - و دنیا را پر از عدل و داد میکند؛ همانگونه که از ظلم و جور پر شده است". (4)
جـ جنایات هولناک
صفحات تاریخ مملو از جنایتکارانی است که هر کدام به سهم خود لکهای ننگین را برآن حک کردهاند. اما هرچه پیشتر میرویم جنایات سهمگینتر و شدیدتر میشود. اگر زمانی عمربنالعزیز میگفت که اگر تمام جنایتکاران دنیا را یک طرف و حجاج را در طرف دیگر قرار دهیم، باز جنایات حجاج از دیگران بیشتر است، در دوره آخرالزمان جلادانی پیدا میشوند که به واسطه فجایعشان در صبرا و شتیلا و جایزه و پست و مقام میگیرند و یا گاوچرانهایی یافت میشوند که با داعیه سلطنت بر دنیا و با نام "نظم نوین جهانی" از انجام هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند و به راحتی در عراق و افغانستان جشن عروسی را قتلگاه مظلومان بیپناه کرده و علنا به آن افتخار میکنند. روزانه چندین نفر را میکشند و در نهایت قساوت و بیرحمی عدهای جلاد را به اسم پزشک را به این کشورها گسیل میدارند تا بیماران و مجروحان را به بهانه کوچکترین جراحتی زیر تیغهای قصابی خود قرار داده و اعضای بدن آنها را تکهتکه کرده و به آمریکا میفرستند تا برای بهبود بیماران پولدار و ثروتمند آمریکایی از این اعضا استفاده شود و یا دیگر جنایاتی که در گوشهگوشه دنیا انجام میدهند و قلم از نگارش و زبان از گفتن آنها شرم دارد که صد البته اینها فجایعی است که لو رفته والا آنها را سرپوشیده و از سوراخها و منافذ "ابوغریب"ها درز نکرده، فقط خداوند متعال خبر دارد که این خونآشامان بر سر بیچارگان مظلوم چه میآورند.
علی علیهالسلام حوادث تلخ آن روزگار را چنین ترسیم میکند: "همانا سفیانی، گروهی را مامور میکند تا کودکان را در محلی جمع کنند: آنگاه روغن را برای سوزاندن آنان داغ میکند؛ کودکان میگویند: اگر پدر ما با تو مخالفت کردند، گناه ما چیست، که باید سوزانده شویم؟ او دو تن به نامهای حسن و حسین را از میان کودکان بیرون میکشد و به دار میآویزد. پس از آن به سوی کوفه میرود و همان رفتار (وحشتناک پیشین) را با کودکان آنجا انجام میدهد و دو کودک به همان نامها را بر در مسجد کوفه به دار میزند و از آنجا بیرون میرود و باز جنایت میکند و در حالی که در دستش نیزهای قرار دارد، زنی باردار را دستگیر میکند و آن را به یکی از یارانش میسپارد و فرمان میدهد که در وسط خیابان به او تجاوز کند. او پس از تجاوز، شکم زن را میدرد و جنینش را بیرون میآورد و هیچکس نمیتواند چنین وضعیت هولناکی را تغییر دهد." (5)
امام صادق علیهالسلام در خبر لوح میفرماید: "... خداوند رحمت خویش را به وسیله فرزند دختر پیامبر صلیاللهعلیه وآله کامل میگرداند؛ همان کسی که کمال موسی، ابهت عیسی و صبر و استقامت ایوب پیامبر را داراست. دوستان من، در دوران (پیش از ظهور) او خوار و ذلیل باشند و سرهایشان، همانند سرهای اهالی ترک و دیلم (برای حکام و ظالمان) هدیه برده میشود. آنان کشته شوند و سوزانده گردند و ترسان، وحشت زده و هراسناک باشند. زمین از خونشان رنگین شود و ناله و فریاد در میان زنانشان زیاد گردد. آنان دوستان واقعی من هستند. او به وسیله آنان هر فتنه کور و تاریکی را دفع میکند و زلزلهها (و ناآرامیها) را برطرف میسازد و زنجیرها و بندهای اسارت را از ایشان برمیدارد. درود خداوند بر آنان باد که ایشان همان هدایت شدگانند." (6)
ابنعباس میگوید: "سفیانی و فلانی خروج میکنند و با هم میجنگند؛ به گونهای که (سفیانی) شکم زنان را میدرد و کودکان را در دیگهای بزرگ میگدازد و میسوزاند." (7)
ارطات میگوید: سفیانی هرکس را که با او مخالفت کند، میکشد. با ارهها مخالفانش را به دو نیم میکند و با دیگها آنان را نابود میسازد. این ستمها، شش ماه به طول میانجامد. (8)
دـ آرزوی مرگ زندگان
شدت سختی آخرالزمان و مشکلات را از آنجا میتوان فهمید که مردمان آخرالزمان به معنای واقعی از زندگی سیر هستند و هیچ انگیزهای برای ادامه آن ندارند و این ناشی از آن است که یا هیچ دلخوشی در زندگی ندارند و یا شرایط و نگاهشان به گونهای شده که نمیتوانند از خوشیهای زندگی بهرهمند شوند و یا سختیها و مشکلاتشان به حد و نحوی است که به طور طبیعی از خوشیهای زندگی بیبهره میمانند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: "سوگند به آن که جانم در دست اوست، دنیا به پایان نمیرسد تا آن که زمانی فرا رسد که مرد به هنگام عبور از گورستان، خود را روی قبر انداخته، میگوید: ای کاش من به جای صاحب این قبر بودم. در حالی که مشکل او بدهکاری نیست؛ بلکه گرفتاریها و فشار روزگار و ظلم و جور است". (9)
از ذکر کلمه رجل در روایت، دو مطلب استفاده میشود: یکی این که گرفتاریها و مشکلات آن دوران و به دنبال آن آرزوی مرگ، به طایفه، ملت و گروه خاصی اختصاص ندارد و همه از حوادث ناگوار در رنج و عذاب خواهند بود. دوم این که تعبیر مرد نشاندهنده شدت فشار و سختی آن روزگار است؛ زیرا غالبا مرد در برابر مشکلات و نابرابریها بیشتر از زن مقاومت میکند و از این که مردان تاب و تحمل مشکلات و رنجهای آن روزگار را ندارند، استفاده میشود که مشکل بسیار وکمرشکن است.
ابوحمزه ثمالی میگوید: امام باقر علیهالسلام فرمود: "ای ابا حمزه!حضرت قائم(عج) قیام نمیکند، مگر در دورانی که خوف و ترس شدید و مصیبتها و فتنهها (برجامعه) حاکم باشد و گرفتاری و بلا دامنگیر مردم شود و پیش از آن، بیماری طاعون شیوع یابد، درگیری شدید و مهلکی میان عرب اتفاق افتد، اختلاف شدیدی بین مردم حاکم شود، از هم گسیختگی در دین و آیین آنان رخ دهد و وضعیت مردم تغییر کند تا جایی که هر آرزومندی هر شب و روز - از آنچه که از درندهخویی مردم و تجاوز آنان به حقوق یک دیگر میببیند - آرزوی مرگ میکند. (10)
حذیفه صحابی، از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل میکند: "به یقین زمانی بر شما فرا میرسد که انسان در آن روزگار، آرزوی مرگ میکند؛ بدون آنکه از جهت فقر و تنگدستی در فشار باشد." (11)
ابنعمر میگوید: به یقین زمانی بر مردم بیاید که مومن در اثر شدت گرفتاریها و بلاهای روی زمین، آرزو کند که ای کاش که خود و خانوادهاش بر کشتی سوار میشدند و در دریا به سر میبردند. (12)
هـ به اسارت رفتن مسلمانان
همانطور که پیش از این گفتیم کشورهای اسلامی به واسطه از دست دادن ترس و خشیت از خدا، مورد حمله و تاراج قدرتهای استکباری قرار میگیرند و طبیعی است که یکی از عوارض این تهاجمات اسیر شدن مسلمانان باشد چرا که آنها نیروی مغلوب هستند و نه غالب.
حذیفهبن الیمان میگوید: پیامبر صلیاللهعلیهوآله ضمن برشمردن مشکلاتی که مسلمانان با آن روبه رو خواهند شد، فرمود: "در اثر فشارهایی که بر آنان وارد میشود، آزادهها را میفروشند و زنان و مردان به بردگی اقرار میکنند. مشرکان، مسلمانان را به استخدام و مزدوری خود در میآورند و آنان را در شهرها میفروشند و کسی بر این امر دلگیر نمیشود؛ نه نیکان و نه بدان و فاجران.
ای حذیفه! گرفتاری بر اهل آن دوران ادامه مییابد؛ به گونهای که مایوس میشوند و به فرج و گشایش گمان بد میبرند. در این موقع خداوند، مردی از پاکان عترت من و نیکان فرزندانم را که عادل، مبارک و پاک میباشد، میفرستد و از ذرهای چشمپوشی و اغماض نمیکند. خداوند دین، قرآن، اسلام و اهل آن را به کمک او، عزیز و شرک را ذلیل میکند. او همواره از خداوند بیمناک است و هرگز خویشاوندی خود [با من] مغرور نمیشود؛ سنگی را روی سنگ نمیگذارد و احدی را شلاق نمیزند، مگر به حق و برای اجرای حد. خداوند به سبب او، بدعتها را محو و فتنهها را نابود میکند و در حق را باز و درهای باطل را میبندد و اسیران مسلمان را - در هر نقطهای که هستند - به وطن خودشان باز میگرداند." (13)
وـ فرورفتن در زمین
یکی از عناوین عجیبی در روایات در توصیف آخرالزمان بیان شده، مساله خسف است، به این معنی که عدهای به زمین فرو بروند و زمین آنها را ببلعد. هر چند میتوان این عبارات را به نحوی کنایه فرض کرد که شاید کنایه از این باشد که عدهای زیاد میمیرند و به زیر خاک میروند و امثال آن لیکن واقعیت این است که انگونه که از ظاهر این دست روایات برداشت میشود همان است که تصریح شده و مسلمانان و مردم آخرالزمان علاوه بر همه مصایب و مشکلات و سختیها و ناراحتیهایی که دارند با مشکل بسیار عجیب و غریب دیگری هم، همانند فرو رفتن در زمین و بلعیده شدن توسط زمین مواجه میشوند و البته اینکه چنین اتفاقی چگونه رخ میدهد را نمیدانیم. خداوند متعال خود ما را از فتنهها و بلایای آخرالزمان نجات بدهد.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: "به یقین، بر این امت، روزگاری فرا رسد که روز را به شب رسانند، در حالی که از یک دیگر بپرسند، زمین امشب چه کسانی را فرو برد، همچنان که از یک دیگر میپرسند از فلان قبیله چه کسانی زنده ماندهاند و آیا از فلان خاندان کسی زنده مانده است؟. (14)