تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۲  ، 
شناسه خبر : ۱۸۷۷۹۷

ابوالفضل مستغیثی
در واپسین روزهای شهریورماه 1359 در حالی که اکثریت مردم ایران در تکاپوی خرید لوازم مدرسه برای فرزندان خود بودند، در مرزهای ایران و عراق خبرهایی بود. درگیری های پراکنده و رجزخوانی سیاسی طرف عراقی و... اما هنوز کسی در داخل ایران این اخبار و تهدیدها را جدی نمی‌گرفت. کمتر ایرانی به ذهنش خطور می کرد که عراقی که در طول سالیان متمادی در برابر دولت ایران نمی توانست قدرت نمایی کند و جرات چپ نگاه کردن به ایران را هم نداشت، به یکباره با گستاخی دچار توهم حمله به ایران گردد!
اما این چنین شد و صدام دیکتاتور عراق با توجه به برداشت‌های ذهنی خود و نیز تشویق قدرت های خارجی سرانجام تاب مقاومت را از دست داد و با حمله به ایران با ادعای آزادی سرزمین‌های عرب و نجات قوم عرب از دست فارسیان! خود را فرشته نجات اعراب و مظهر قدرت آنان نشان دهد.
به دنبال شلیک یک گلوله تانک تی 72 در پادگان بعقوبه، ساعت11 صبح روز 31شهریور 1359 به وسیله صدام و به دنبال آن حملات هوایی به شهرهای داخلی و مرزی جمهوری اسلامی، تلاش همه جانبه نیروهای زمینی عراق نیز آغاز شد و مواضع و تاسیسات نظامی و غیر نظامی ایران در نزدیکی مرز زیر آتش سنگین نیروهای عراق قرار گرفت. فرودگاه مهرآباد هم توسط سه فروند میگ 23 عراقی حوالی ساعت 30/14 بمباران شد و لشکرهای عراقی در مناطق مهران و بستان حرکت خود را آغاز کردند.
آری! تجاوزی دیگر به مملکت ایران صورت پذیرفت، اما تا سال‌ها کسی در دنیا این موضوع(تجاوز به ایران) را نپذیرفت. زیرا با پذیرش این تجاوز ادعای حکومتی انقلابی پذیرفته می شد که در میان دولت ها هنوز هیچ دوستی نداشت!
حمله عراق با بهت مردم ایران همراه بود، غرور ملی شکسته شد و مردم هنوز باور نداشتند که عراق به این راحتی به ایران حمله کند و به پیشروی ادامه دهد. ارتش ساماندهی گذشته را نداشت و ژاندارمری نیز وضعی بهتر از ارتش نداشت. بیشتر پادگان‌ها تقریبا خالی بودند. سپاه نیز نهاد نوپایی بود که هنوز نمی شد روی آنها حسابی باز کرد. علاوه بر این مشکلات و درگیری های داخلی در کردستان و ترکمن صحرا نیز مزید بر علت شده بود.
در حالی که عراق با 9 لشکر از 12 لشکر خود به ایران حمله کرده بود و از لحاظ تبلیغاتی نیز یک فرستنده رادیویی به نام جبهه آزادی بخش خوزستان را به کار انداخته بود، استعداد نیروهای ایرانی مستقر در مرز در مجموع کمتر از یک تیپ عراقی بود!
با این وجود بسیاری از مردم و حتی مسؤلین می پنداشتند که همین مقدار نیرو نیز می تواند عراقی ها را به عقب براند! در آن روزها در بیشتر پاسگاه های مرزی ایران حدود 10 نفر مستقر بودند که تنها مجهز به جنگ افزارهای سبک بودند. با چنین برتری نسبی عراق در زمین باز و بدون موانع طبیعی و مصنوعی بایستی بتواند بیش از 5 کیلومتر در ساعت پیشروی کند. یعین ظرف چند ساعت به حاشیه خرمشهر رسیده و چند روزه آن را اشغال کند. ولی در عمل نیروهای عراقی تا 10 روز نتوانستند به حاشیه خارجی خرمشهر برسند و بیش از یک ماه نیز پشت درهای خرمشهر ماندند.
از همان روزهای اول حمله عراق به ایران، مقاومت آغاز شد. به فاصله یک روز از حمله عراق به ایران با بمباران گسترده مواضع و تاسیسات عراق به صدام نشان داد که در مورد قدرت ارتش ایران و مدیریت آن اشتباه قضاوت کرده است. سخنان امام خمینی(ره) نیز با ایجاد آرامش و وحدت میان مردم، بسیار کارا و موثر بود.
بی تردید باید گفت که مقاومت دلیرانه نیروهای بسیج و جمعی از نیروهای لشکر 92، عده ای از تکاوران نیروی دریایی، اعضای شهربانی و ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی خرمشهر در طول ایام محاصره این شهر جزور غرور آفرین ترین لحظات ایام دفاع مقدس است.
اما به هر حال با وجود مقاومت رشیدانه نیروها و مردم، خرمشهر سقوط کرد اما این دفاع نشان داد که صدام برای رسیدن به پیروزی بر ایران راه سختی را در پیش رو دارد.
علیرغم سقوط خرمشهر و با وجود تمام مشکلات، رشادتهای کلیه رزمندگان ارتشی و سپاهی و نیروهای مردمی(بسیج) حرکت شتابان دشمن را کند کرده و با اینکه هزاران کیلومتر از خاک ایران به اشتغال متجاوزین درآمده بود درایت و اندیشمندی فرماندهان نظامی، توجیه مقامات مملکتی هماهنگی بیشتر نیروهای مسلح ، درایت و رهبری امام خمینی(ره) و وحدت و همدلی مردم فرصت لازم را برای تدارک و سازماندهی نیروها، آمادگی، طرح ریزی و در نهایت اجرایی عملیات‌های پدافندی و آفندی به منظور باز پس گیری مناطق اشغالی و درهم کوبیدن ماشین جنگی عراق فراهم کرد.
با شکست حصر آبادان و بخصوص پس از انتصاب شهید سرافراز امیر صیاد شیرازی به عملیات فرماندهی نیروی زمینی ارتش این حرکت دو چندان شد و به دنبال پایان یافتن محاصره آبادان تلاشها برای آزاد سازی خرمشهر نیز آغاز شد.
عملیات بازپس گیری خرمشهر با نام بیت المقدس که از تاریخ 10 اردیبهشت 1361 به مدت 26 روز در جنوب غربی اهواز انجام گرفت یکی از درخشان ترین کارنامه های عملیاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران علیه ارتش عراق به شمار می رود که افزون بر پایان دادن به 19ماه اشغال نظامی قسمتی از حساس ترین نقاط خوزستان، ضربه ای قاطع به نیروهای عراق و توان و میل جنگجویی آنان وارد کرد. بی دلیل نبود که بیست روز از پایان این عملیات صدام تحت تاثیر ضربه کمرشکنی که این شکست بر ارتش وی وارد کرد و نیز به دلیل ترس از آسیب پذیری بیشتر در مقابل تهاجمات گسترده تر نیروهای ایرانی، در پوشش شعار صلح طلبی و لزوم آمادگی برای نبرد با اسرائیل به بهانه اشغال جنوب لبنان، در آستانه تشکیل کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد، به صورت یک طرفه آتش بس اعلام کرد و شکست خفت بار خود و به ویژه از دست دادن خرمشهر را یک عقب نشینی تاکتیکی عنوان کرد و جالب اینجا است که صدام پس از آزاد سازی خرمشهر از شدت ناراحتی بسیاری از افسران و فرماندهان عالی رتبه ارتش عراق را اعدام یا مجازات کرد.
پس از آزادسازی خرمشهر این خوش بینی قوت گرفت که جنگ به زودی پایان می پذیرد، اما چنین نشد و جنگ شش سال دیگر هم ادامه یافت. امروزه برای بسیاری هنوز این سوال مطرح است که چرا به جنگی چنین هولناک و زیانبار زودتر پایان داده نشد؟
در این باره نظرات متفاوتی از سوی کارشناسان مسائل سیاسی و نظامی مطرح شده است. صدام با چند برداشت غلط به ایران حمله کرد، اول اینکه قدرت ارتش ایران را، با توجه به شرایط پس از انقلاب، دست کم محاسبه کرده بود، دوم توان ملی ایجاد شده به وسیله انقلاب اسلامی را نادیده گرفته بود، سوم عرق ملی- مذهبی ایرانیان را فراموش کرده بود و آن را چیزی معادل سابقه کوتاه عمر کشور خود می دانست و دیگر اینکه توان خود را دست بالا گرفته بود.
اما پس از آزادسازی خرمشهر کمی به خود آمد و طی اعلامیه ای که در تاریخ10 ژوئن 1982(20خرداد1361) برای دبیر کل وقت سازمان ملل متحد ارسال کرد، آمادگی عراق را برای اجرای آتش بس اعلام کرد تا با یک بازی سیاسی خود را صلح طلب و مقید به قوانین بین المللی نشان دهد و از طرف دیگر به قول معروف توپ را به زمین ایران بیندازد. لیکن اینکه ایران چرا در آن موقع راضی به پذیرش آتش بس نشد دلایلی دارد که در اینجا به طور خلاصه به برخی از آنها می‌پردازیم. اول اینکه معلوم نبود که با پذیرش آتش‌بس از سوی ایران، صدام پس از تجهیز دوباره ارتش خود بار دیگر به ایران حمله ور نشود، چنانچه پس از پایان جنگ با ایران، با اشغال کویت خوی تجاوزگرانه خود را نشان داد. شواهدی که نشان می دهد که صدام از همان ابتدای جنگ خود را برای حمله شیمیایی به ایران آماده می‌کرده نیز موید این نظریه است. دیگر اینکه جامعه جهانی در آن روز(پس از آزادسازی خرمشهر) عراق را به عنوان آغاز کننده جنگ نمی شناخت و این موضوع باعث از دست دادن امتیازاتی برای ایران می شد که طبعا قابل قبول برای دولت و ملت ایران نبود.
نکته دیگر اینکه در زمان آزادسازی خرمشهر هنوز مهران و بعضی قسمت های دیگر از خاک ایران در دست عراق بود و شورای امنیت از طرفین خواسته بود که به مرزهای خود عقب بروند آن هم بدون هیچ اجبار یا ضمانت اجرایی و حتی تقبیح و شناساندن متجاوز! در حالی که هنگام اشغال کویت دیدیم که جامعه بین الملل چگونه به سرعت قطعنامه محکومیت عراق را صادر می کند و برای آزادی آن اقدام نیز می کند. به طور حتم اگر در مورد ایران نیز جامعه بین المللی چنین عمل می کرد و عدالت را در مورد برخورد با متجاوز و جبران خسارت و... برقرار می ساخت جنگ زودتر به پایان می رسید؛ زیرا دولتمردان ایران نیز راضی به جنگ و درگیری و تنش در منطقه نبودند. علاوه بر این صدام و حامیانش هنوز و در آن زمان در افکار خام خود بودند و نمی خواستند بدون دریافت امتیازی کنار بکشند چنانچه که پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران شاهد حمایت همه جانبه عراق از مخالفان ایران بودیم.
بهر تقدیر جنگ ادامه یافت و روز بروز دنیا نظاره گر پیروزی رزمندگان اسلام بود. میدان جنگ و جبهه ها کانون برخورد و آشنایی جوانانی بودکه با فرهنگ و قومیت های مختلف از تمام نقاط ایران به جبهه های جنگ اعزام شده بودند. آنان در این جبهه ها به توانایی ها و قدرت فرهنگی و استعداد خود پی بردند و بدین سان این نبرد هشت ساله عامل بیداری ملی ایرانیان شد. جنگ با پیروزی ایرانیان ادامه داشت و ابر قدرت های شرق و غرب و نیز حکومت های عرب حاشیه خلیج فارس نگران سرنوشت صدام شدند و ترس از ایجاد حکومتی مانند حکومت انقلابی ایران باعث حمایت بی چون و چرا و کامل این دول از صدام گردید.
در حالی که ایران از لحاظ اقتصادی و نظامی در تحریم بود و برای تامین نیازهای جنگی خود در شرایط سختی به سر می برد، انواع و اقسام ادوات جنگی ساخت غرب و شرق و هواپیماهای روسی و فرانسوی به عراق سرازیر شد. خیل کارشناسان غربی و کمک‌های سخاوتمندانه کشورهای عربی، عراق را در ادامه جنگ کمک شایانی کرد. اگر نبود کمک های اطلاعاتی غرب و تسلیحاتی روسیه و فرانسه و سایر کشورها و نیز سربازان اردنی و مصری و سودانی و... و دلارهای نفتی شیخ نشین های خلیج فارس، عراق یارای مقاومت نداشت.
آری، جنگ ادامه یافت چون غرب و شرق وحشت داشتند از پیروزی تفکر استقلال طلب و پویا. ایران امیدوار بود بتواند خود مساله را حل کند و با توجه به پشتوانه مردمی اش به پیروزی هم نزدیک شد. اما جنگ روانی فزاینده تمام دنیا علیه ایران، تحریم های نظامی و اقتصادی و نیز دخالت مستقیم آمریکا که با حمله به سکوهای نفتی ایران و سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس انجام گرفت، نشان داد که غرب به هیچ وجه تاب تحمل پیروزی ایران را ندارد. از سوی دیگر تلفات نسبتا بالای انسانی جنگ، خسارات فراوان مالی و اقتصادی و نابسامانی اقتصادی، دولت ایران را به این نتیجه رساند که شرایط برای ادامه جنگ میسر نیست و بایستی آتش بس را قبول کرد.
اما به هر حال دلیل عمده توقف جنگ و پذیرش آتش بس از سوی ایران را، می توان در آینده نگری امام(ره) نسبت به مصالح کشور، دین و انقلاب خلاصه کرد. در 27تیر ماه 1367 دولت ایران نیز قطعنامه 598 را پذیرفت. اما این بار مهمترین خواسته ایران یعنی شناسایی متجاوز مد نظر قرار گرفت و می توان گفت اعتراف سازمان ملل متحد و آقای خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت آن، مبنی بر اینکه عراق مقصر اصلی جنگ و آغازگر آن است، خود یک پیروزی بزرگ برای انقلاب اسلامی بود تا با وجود آن همه تبلیغات علیه جمهوری اسلامی مظلومیت و حقانیت ایران جهانیان ثابت شد.
امروز در حالی درهفته دفاع مقدس به سر می بریم که برای چهارمین سال است که صدام در مسند قدرت عراق نیست تا بار دیگر در سالروز آغاز جنگ از آن نطق های آتشینش بخواند و خود را پیروز جنگ و ایران را آغازگر جنگ بداند! و در حالی یاد شهدای گرانقدر دفاع مقدس را گرامی می داریم که صدام آن دیکتاتور خون آشام در پشت میز دادگاهی نشسته است که یکی از اتهاماتش تجاوز و جنایت علیه ملت ایران است، البته اگر اجل مهلتش دهد یا عدالت دنیا داران امروز اجازه اجرای عدالت را برای او بدهند!

برچسب اخبار