مصطفی صادقی
پس از درگذشت حاج سیداحمد خمینی خانواده امام راحل که سیدحسن خمینی حالا در راس آن بود تا سالیان سال وارد عرصه سیاست نشد و هرگز سخنی درباره مسایل سیاسی روز نگفت. اما پس از حضور محمود احمدینژاد در ساختمان پاستور و تغییر آرایش سیاسی کشور به یکباره برخی مواضع و سخنانی مطرح شد که جسته و گریخته و به صورت غیر مستقیم واکنشهایی را در پی داشت. نزدیکی طیف چپ حاکمیت به بیت امام و جلسات مختلف اعضای مجمع روحانیون مبارز با سیدحسن خمینی به ویژه دیدارهای سیدمحمد خاتمی با او موجب شد تا برخی اصولکرایان به ویژه نزدیکان دولت چالشهایی با سیدحسن خمینی داشته باشند.
حمله به سیدحسن
فرزند بزرگ حاج سیداحمدآقا در سال 1351 در نجف به دنیا آمد. او سالها بعد با ندا موسوی بجنوردی، دختر آیتالله سیدمحمد موسوی بجنوردی ازدواج کرد و از او دارای سه فرزند با نامهای احمد، نرگس و فرشته است. سیدحسن خمینی همچنین دو برادر با نامهای سیدیاسر و سیدعلی دارد. همه چیز مثل گذشته ادامه داشت تا انیکه شیب انتقادات به سیدحسن خمینی که در راس بیت امام راحل قرار داشت، افزایش یافت.
در شدیدترین این انتقادادت در بهمن 1386 یک سایت نزدیک به طرفداران دولت در مطلبی ادعاهایی علیه نوه امام مطرح کرد. و بگاه نوسازی در شرح خبر دیدار حسن خمینی با اعضای جبهه مشارکت که با اعتراض وی به ردصلاحیت گسترده شورای نگهبان در انتخابات مجلس هشتم همراه بود، مطلبی را با عنوان «راز لپهای گلانداخته سیدحسن خمینی» منتشر کرد. این بار اما این نوع برخورد متفاوت بود چنانکه با واکنشهای شدید افراد برجسته طیفهای مختلف سیاسی کشور به تعطیل شدن و بازداشت محمدحسین نوبختیان، مدیر سایت انجامید.
دفتر سیدحسن خمینی هم به این مطلب چنین پاسخ داد:
«پیرو درج خبری در یکی از روزنامهها به نقل از یک سایت خبری در خصوص اعطای ماشین BMW به یادگار گرامی امام(ره) لازم است به اطلاع عموم مردم شریف ایران و دوستداران امام راحل عظیمالشان برسانیم جناب حجتالاسلام و المسلمین حاج سیدحسن خمینی در طول عمر خویش هیچ نوع ماشین BMW و غیر آن و نه هیچ وسیله مشابه از هیچ یک از دولتهای محترم و از هیچ یک از نهادهای عمومی دریافت نکردهاند و خبر مذکور که به احتمال زیاد برای تشویق اذهان عمومی نشر یافته کذب محض است.
لازم به ذکر است؛ مطلب مذکور از مضامین غیرصادق دیگری نیز برخوردار است که به نظر نمیرسد ارزش پاسخگویی داشته باشد. امید است با پیگیری قضایی امر سنت دروغپراکنی و هتک حرمت بزرگان نظام و معتمدین مردم شریف ایران تکرار نشود.» این مطلب گرچه با واکنش تند نهادهای قضایی مواجه شد اما فتح بابی بود برای حمله به سیدحسن خمینی.
فوت آیتالله توسلی
ماجرا به همین جا ختم نشد. چند روز بعد در حالی که آیتالله محمدرضا توسلی در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام از این ماجرا گلایه کرده و حرفهایی را از امام نقل میکرد به ناگاه از شدت ناراحتی سکته کرد و در مقابل دیدگان اعضای مجمع جان باخت. درگذشت آیتالله توسلی این ماجرا را چنان فراگیر کرد که تا مدتها کسی علیه سیدحسن انتقادی نمیکرد. اما هر چه به زمان برگزاری انتخابات نهم ریاست جمهوری نزدیک میشدیم، باز نگاهها به سیدحسن خیره شد. برخی آگاهان سیاسی با رصد فضای آن روزگار میپنداشتند که یادگار امام قصد حضور در عرصه قدرت رسمی را دارد.
حال آنکه حضرت امام راحل نیز که گویی در زمان حیات نیز مانع از حضور فرزندان در عرصه قدرت رسمی بود، حالا دیگر در قید حیات نبود و برخی همین مساله و سایر مسائل دیگر را از دلایل پیشبینی خود برای حضور سیدحسن در انتخابات میدانستند.
او اگر کاندیدا میشد بیشک در کنار طیف چپ قرار میگرفت و حتماً با توجه به مسائل نسبی و فامیلی مورد حمایت قشری از طیف اصولگرایان قرار میگرفت.
این فضا باعث شد انتقادات شدت گرفته و به شدت حرکات و گفتار او رصد شود.
او اما این ماجرا را تکذیب کرد. این تکذیب و اعلام عدم حضور اما موجب کمرنگ شدن مخالفتها نشد. چه آنکه او خود مواضعی مخالف دولت وقت داشت و این چیزی قابل کتمان نبود همین مساله کافی بود که بار دیگر طیف طرفداران دولت نقدها را علیه او آغاز کنند.
سیدحسن و انتخابات نهم
انتخابات نهم ریاست جمهوری که برگزار شد حوادث و وقایعی را در پی داشت که در جمهوری اسلامی کم سابقه بود؛ حوادثی که موجب شد صفبندی و آرایش سیاسی جدیدی پدید آید. سیدحسن در میان این صفبندی و آرایش جدید در جبهه مقابل قرار داشت؛ سیدحسن اما تنها نبود. این بار دو برادر دیگر یعنی علی و یاسر هم در دیدارهای برادر حضور داشتند. اما مهمترین اتفاق این دوران عدم حضور سیدحسن در مراسم تنفیذ بود. از سالیان سال پیش در چنین مراسمهایی مرسوم بود او در کنار سایر مسئولان حضور داشته باشد.
او اما این بار نیامد تا به باور برخی اینگونه اعتراض خود را به برخی مسائل نشان دهد. هر چند دفتر او و برخی افراد نزدیک این ماجرا را تکذیب کردند و گفتند سفر او به خارج از کشور عادی و طبق برنامه قبلی بوده اما این مساله برای منتقدان ثابتش قابل قبول نبود.
حتی برخی روزنامههای خارج از کشور نیز در این مورد مقالاتی نگاشتند. در همان زمان روزنامه گاردین نوشت: «نوه آیتالله خمینی برای خودداری از شرکت در مراسم تنفیذ به خارج از کشور رفته است.» انی مقاله سفر سیدحسن را برای جلوگیری از فشارها جهت حضور در مراسم تنفیذ ارزیابی کرد.
نزدیکان سیدحسن بلافاصله اعلام کردند که او از چند سال قبل در ایام تعطیلات تابستانی حوزه علمیه برای تکمیل یک فرآیند مطالعاتی، سفرهایی به کشورهای مسلمان دارد و امسال نیز این سفر در قالب همین پروسه بوده و ربطی به مسائل سیاسی مانند تنفیذ ندارد.
دیدار با زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان
اما پس از ماجراهای انتخابات ریاست جمهوری نهم یکی از مسائلی که همواره به عنوان عنصر و محور اصلی انتقادات به سیدحسن خمینی مطرح بوده، دیدار او با زندانیان آزاد شده سیاسی یا خانوادههای آنان است؛ دیدارهایی که البته بعضاً با حضور دو برادرش انجام میشد. او به دیدار کسانی میرفت که پس از انتخابات بازداشت شده و سپس آزاد یا به مرخصی آمده بودند. این ماجرا را طیف مقابل تاب نیاورد و تیغ تیز انتقادات در برابر سیدحسن قرار گرفت.
مطبوعات و رسانههای اصولگرا به شدت بر سیدحسن خرده میگردفتند. با تکرار هر کدام از دیدارها میزان این انتقادات افزایش مییافت.
خبرگزاری دولتی ایرانا در زمان مدیریت بهداد خود سهم قابلتوجهی از انتقادات را بر عهده گرفته بود.
حتی مدیر آن روز این خبرگزاری در این مورد چنین نوشت: «امروز که در فضای سیاسی پس از انتخابات و البته فرآیند «خیابانی شدت سیاست»، باب انتقادات و اعتراض آنهم از نوع توهینآمیزش به همه ارکان حکومت باز است، ذرهای هم جای انتقاد ـ البته محترمانه و منصفانه ـ از منسوبات بیت امام را برای منتقدین قایل شویم.
مواضع اخیر حجتالاسلام سیدحسن خمینی که هم اکنون محوریت امام و تولیت آستان مقدس امام خمینی و مسئولیت موسسه تنظیم و نشر آثار ایشان را به عهده دارد، این نگرانی را تشدید میکند که بیت امام به رغم توصیهها و سفارشات اکید بنیانگذار جمهوری اسلامی مبنی بر پرهیز از ورود به جنجالهای سیاسی، این توصیه را نادیده گرفته و موجبات سوءاستفادههای سیاسی و تبلیغاتی از این بیت معظم را فراهم آورده است.
البته در این میان برخی جریانات سیاسی مغبون و شکستخورده که تمام حیثیت و اعتبار داشته و نداشته خود را در آوردگاه 22 خرداد و اتفاقات پس از آن به دست باد سپردند، سعی کردهاند با سپر قرار دادن بین شریف امام، خود را از گزند انتقادات و سرزنشهای افکار عمومی محفوظ داشته و البته بیت امام راحل را سپر بلای خود کنند.
متاسفانه مواضع اخیر حجتالاسلام سیدحسن خمینی و ورود تاملبرانگیز ایشان به درگیریهای جناحی و بازیهای نازل سیاسی، از جمله عدم حضور وی در مراسم تنفیذ و تحلیف، عدم همراهی رئیسجمهور و اعضای کابینه نهم در مراسم تجدید میثاق با آرمانهای امام راحل و سر آخر هم اصرار غیر موجه بر سخنرانی محمد خاتمی در مراسم احیای لیالی قدر، راه را برای سوءاستفاده بیشتر بدخواهان هموار کرده است.
در این میان و به واسطه اقدامات سیدحسن خمینی و برخی منسوبات بیت امام، انتقادات کمسابقهای متوجه ایشان و عملکرد روزهای اخیرش شده که البته این انتقادات با واکنش همان جریانهای سوءاستفادهگر مواجه شده به طوری که ناجوانمردانه منتقدان را به «تخریب بیت امام» و مقابله با خانواده آن یار سفر کرده متهم میکنند. به اعتقاد نگارنده همانگونه که عملکرد تامل برانگیز منتسبان بیت شریف امام، خدشهای به ارادت مردم به امام و خانواده گرامیاش وارد نمیکند، انتقاد و اعتراض به عملکردها و رفتارهای ناپسند آنها که البته اجتنابناپذیر هستن نیز هرگز باعث وهن بیت شریف امام نخواهد شد.
اصولاً امام عزیر با عملکرد شفاف خود در طول حیات بابرکتشان به ویژه در ماجرای سیدحسن خمینی، این پیام را به ملت و مسئولان دادند که هیچ گاه پیوندةای سببی و نسبی مانعی برای اجرای عدالت نخواهد بود؛ هر چند که این پیوند رابطه پدر و فرزندی و... باشد.
نکته دیگر اینکه، جفای بزرگی است اگر «بیت امام» را محدود به خانهای قدیمی در محله جماران و تعداد انگشتشماری از زنان و مردانی کنیم که نام خانوادگیشان خمینی، اشراقی، بروجردی یا مصطفوی است؛ بیت امام خمینی محدودهای است به وسعت همه جهان اسلام و به عمق دلهای تکتک مردم مسلمانی که عاشقانه آن پیر سفر کرده را دوست دارند و راه نورانیاش را چراغ راه آینده میدانند. مطمئناً سهم سیدحسن خمینی یا زهرا اشراقی از امام خمینی بیشتر از آن جانباز شیمیایی که بیست سال در پس هر سرفهای یا خمینی میکند یا دانشجوی بسیجی جهادگری که به عشق امام و انقلاب در دورترین روستاهای کشور به هموطنان محرومش خدمت میکند و یا آن روستایی و عشایر مناطق دور افتاده نیست.»
سیدحسن و ماجرای نامه به ضرغامی
در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، صدا و سیما براساس سنت سالیانه ویژهبرنامههایی را آماده پخش کرد. ویژهبرنامهای که البته همواره در سالیان قبل با موجی از استقبال مواجه میشد. این بار اما گویا این ویژهبرنامهها رنگ و بوی دیگر داشت. چرا که جامعه و فضای سیاسی به واسطه مسائل پس از انتخابات همچنان ملتهب بود و تصاویری که در سالگر پیروزی انقلاب سنجش میشد از سوی برخی نوعی شبیهسازی تلقی شده بود.
در این میان بود که یک خبر مهم بلافاصله بر خروجی تمام رسانهها قرار گرفت. این بار سیدحسن در نامهای به رئیس رسانه ملی به صورت مستقیم وارد عرصه سیاست شد.
او در این نامه بر ضرغامی خرده گرفت که با پخش این تصاویر آنهم به صورت گزینش قصد طرفداری از یک طرف ماجرا را دارد.
او نوشت:
«چنانکه از منابع موثق شنیدهام، برنامهای تحت عنوان شاخص در تلویزیون پخش میشود و به گونهای غیرصادقانه و تحریفآمیز، شخصیت جامع عارف و کامل و مهربان رهبری مقتدر امام خمینی(ره) را مخدوش نموده است. جامعه جوان امروز ما به وسیله آنچه در این برنامه پخش میشود، شخصیت واقعی امام را نمیشناسند و تنها با شخصیت دستساخته صدا و سیما آشنا میشود که متاسفانه فرسنگها با حقیقت امام که به فرموده رهبری انقلاب همه هویت جمهوری اسلامی است، فاصله دارد.
جای تاسف است که در صدا و سیما از هزاران هزار جلوه رافت و محبت که با اتکا به جوهره اسلامی و روح بلند مذهب شیعه اثنی عشریه آفریده شد، چشم پوشیده میشود و بدون اشاره به شرایط زمانی خاص به بزرگنمایی غلط و تحریفگونه قضایای گذشته همت میگمارید و به غلط درصدد مشابهسازی تاریخی هستید.»
اما عزتالله ضرغامی این انتقاد سیدحسن را برنتافت و چنین پاسخ داد: «مستند «شاخص» یکی از این صدها ویژهبرنامه رسانه ملی است که با بهرهگیری از رهنمود اخیر رهبر معظم انقلاب که مفسر واقعی فرمایشات و سیره امام خمینی(ره) هستند، تولید شده است.
این مستند بر آن است که سلوک حکومتی امام عزیز را مورد بررسی قرار دهد و البته در این مسیر چهره مقتدر و سازشناپذیر، مستدل و عقلانی، روشنگر و آگاهیبخش، متواضع، با محبت و مهربان، آرامشبخش و حتی همراه با طنز و مطایبه معظمله نیز مورد توجه قرار گرفته است.
ای کاش همینگونه هم نسبت به حوادث هشتماه گذشته و جفایی که دشمنان انقلاب و اسلام به اساس نظام جمهوری اسلامی و میراث گرانبهای امام کردند و بغض و کینه سالیان خود را در کوچه و خیابان فریاد زدند؛ بیانیه میدادید و آن اقدامات شرمآور را نیز محکوم میکردید.»
سیدحسن و سالگرد امام
پس از این نامه و پاسخ آن جسته و گریخته اخبار و دیداری از سوی سیدحسن منتشر و با پاسخ و نقد طرف مقابل مواجه شد.
اما آنچنان که برخی محافل رسانهای پیشبینی میکردند، سیدحسن خمینی در سالگرد رحلت آن امام بزرگوار هنگامی که پس از سخنرانی محمود احمدینژاد قصد سخنرانی برای حاضران داشت با مخالفت و شعارهای پی در پی برخی افراد حاضر در جمعیت مواجه شد و هر چه سعی کرد تا به سخنانش ادامه دهد آن طیف حاضر اجازه این کار را ندادند و او با بیان اینکه فقط 20 سال از درگذشت امام عزیز میگذرد، تریبون سخنرانی را ناتمام ترک کرد.