تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۲۰۱۷۳۴

انتخابات 24 آذرماه عملاً از هفته پیش که ثبت نام کاندیداهای خبرگان شروع شد، آغاز گردید. انتخابات سراسری همزمان شوراها و خبرگان اولین تجربه ای است که دستگاههای ذیربط انجام می دهند و البته به نظر می آید چاره ای هم از این همزمانی نبوده است چرا که عدم همزمانی سبب می شود که -همانگونه که تاکنون بوده- در فاصله هر 15ماه یک انتخابات سراسری در ایران برگزار شود و این اگرچه در جای خود مبارک بوده ولی عملا سایر مسئولیت ها و وظایف دستگاههای ذیربط- اجزاء وزارت کشور در مرکز و استانها و نیز شورای نگهبان- را تحت الشعاع خود قرار می داد که به صلاح کشور نبود.
انتخابات همزمان شوراها و خبرگان- و در آینده خبرگان و مجلس از یک سو و ریاست جمهوری و شوراها از سوی دیگر- البته وضعیت خاص خود را دارد. این موضوع تا آنجا که به فعالیت مسئولان مربوطه بازمی گردد باید توام با دقت نظر و سرعت باشد تا وقتی روز رأی گیری فرا می رسد دغدغه ای در مورد آن وجود نداشته باشد ولی همه حرف مربوط به مسئولان اجرایی و نظارتی نیست.
همزمانی انتخابات برای گروههای سیاسی هم ملاحظات خاص خود را به همراه می آورد و از این رو به نظر می آید گروههای زیرک تر در این چند هفته اخیر- که همزمانی این دو انتخابات قطعی شده است- تلاش کرده اند تا از یکی برای دست یافتن به دیگری استفاده نمایند و آنان که از ذکاوت کمتری برخوردار بوده اند به دام تبلیغات خاص- سؤال و پاسخ فرعی- افتاده اند. اجازه بدهید موضوع را کمی باز نماییم.
انتخابات خبرگان رهبری، انتخاباتی است که ضمیر و مرجع آن کاملاً مشخص است طیف هایی که رغبت بیشتری - به نسبت مردم عادی- برای شرکت در آن دارند مشخص می باشند. کسانی هم که مورد اقبال این دسته از مردم هستند کاملاً مشخص می باشند بنابراین هم کاندیداها و هم آراء آنان کاملاً- یا تا حد بسیار زیادی- مشخص هستند نیروهایی که با مساجد و محافل مذهبی انس بیشتری دارند و بر تبعیت پذیری از مواعظ علمای دینی تاکید بیشتری دارند، به طور طبیعی مدار و مجرا و محور انتخابات آینده خبرگان هستند. البته بی آنکه منع یا محدودیتی برای مشارکت فراگیر همه اقشار وجود داشته باشد. برخی گروههای موسوم به اصلاح طلب خوب می دانند که نه در طیف شرکت کنندگان بعنوان کاندیداهای مجلس خبرگان و نه در طیف رأی دهندگان به این کاندیداها جایگاهی ندارند. آنان در جریان انتخابات خبرگان سوم در سال77 که جریان اصلاح طلبی در اوج قدرت بود نیز نتوانستند حتی به اندازه یک فراکسیون 20نفره جایگاهی در مجلس خبرگان پیدا نمایند. اما با این وجود این روزها شاهد فعالیت های گسترده آنان در این خصوص هستیم به گونه ای که تو گویی آنان مدار و محور این انتخابات اند چرا؟ به موارد زیر توجه بفرمائید:
1- انتخابات برای هر طیف که در دوره قبل شکست خورده است خروج از انزوا و بازگشت به صحنه تلقی می شود بر همین اساس برای گروهی که بازی را در دور قبل باخته است فقط پیروزی مبنا نیست بلکه شرکت در میدان مبناست ولو بداند شکست دیگری در انتظار اوست.
2-انتخابات خبرگان در صورتی که برای این طیف از مدعیان اصلاحات پیروزی آفرین نباشد می تواند به ابزاری برای تخریب آن تبدیل شود ظاهراً بعضی از اصلاح طلبان این را یک هدف بسیار مهم به حساب می آورند کمااینکه دو روز پیش حجت الاسلام موسوی لاری در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه با صراحت گفت: «اگر اصلاح طلبان رد صلاحیت شوند معنایش این است که این انتخابات مشروعیت ندارد و قانونی نیست لذا ما آن را تحریم خواهیم کرد.»
3-انتخابات خبرگان می تواند یک هدف فرعی توام با سروصدای زیاد باشد به این منظور که سنگر دیگری در پناه آن به تصرف درآید. روند حرکت این طیف از اصلاح طلبان در مورد انتخابات خبرگان کاملاً مشخص می کند که برای آنان این انتخابات- با همه اهمیت و برجستگی آن- در اولویت دوم است لذا در مورد کاندیداها به راحتی به دو گروه روحانی که تصور می کنند با آنان همراه هستند، تمکین کردند. آنان نیز در لیست خود ترکیبی از اعضای جامعه روحانیت! و مجمع روحانیون را ارائه نمودند. حجت الاسلام مهدی کروبی هم پیشاپیش گفت: «مردم از ما توقع پیروزی نداشته باشند.» پس ماجرا کاملاً معلوم است. سروصدای این طیف از جریان دوم خرداد در مورد انتخابات خبرگان برای انتخابات شوراهاست آنان می دانند که رهبری و انتخابات منتهی به مقوله رهبری برای توده های مردم مقدس و فوق العاده مهم است بنابراین با انگشت گذاشتن روی روند و افراد برگزارکننده آن می خواهند درجه حساسیت اصولگرایان و قاطبه مردم را راجع به مجلسی که کاملاً در دستان آنان است، بالا ببرند و در پناه آن سبب غفلت آنان از انتخابات مهم شوراهای شهر و روستا شوند. از همین رو این روزها شاهد هستیم که در مجامع عمومی و رسمی این طیف از دوم خرداد ی ها- احزاب، روزنامه ها و- کمتر خبری از انتخابات شوراها می شنویم. این در حالی است که چند وقت پیش یکی از چهره های شاخص آنان گفته بود اصولگرایان برای بازگشت به قدرت از شوراها شروع کردند ما نیز باید از طریق پیروزی در انتخابات شوراها به قدرت بازگردیم.
تجربه هم ثابت کرده است که برای طیف یادشده، رخنه در میدان از پیروزی در میدان مهمتر است همین هفته گذشته شاهد بودیم که آنان برای وارد کردن یک نفر از نمایندگان خود به عنوان «نماینده مطبوعات در هیئت منصفه مطبوعات» چه تلاش وسیعی به کار بردند و از روش های قانونی و غیرقانونی برای این هدف بهره بردند و البته ناکام هم شدند.
این موضوع به اصولگرایان می گوید که مراقب باشند جریان تجدیدنظرطلب که به دروغ خود را اصلاح طلب می خواند، می خواهد از طریق پیروزی- ولو نسبی- در شوراها، شکست های گذشته خود را جبران کند و مسیری که تازه از سوی اصولگرایان برای اصلاح واقعی روند کشور شروع شده است را مسدود نماید بنابراین:
1- مهم شمردن انتخابات خبرگان نباید از اهمیت ویژه انتخابات شوراهای شهر و روستا نزد اصولگرایان بکاهد آنان باید ستادهای جداگانه ای برای این دو انتخابات تشکیل دهند و انرژی خود را در هر دو بخش به کار گیرند و امکان رخنه جریانات منحرف را سد نمایند.
2- اینکه جامعه مدرسین و جامعه روحانیت، مدار انتخابات مجلس خبرگان باشند بسیار پسندیده است کما اینکه تبعیت کامل نیروهای اصولگرا- با هر گرایش- از آنان کاملا پسندیده و بلکه لازم است اما آیا به موازات آن نباید مرجع فکری- سیاسی انتخابات شوراها نیز مشخص شود و سازوکار به گونه ای فراهم شود که بقیه نیروهای اصولگرا از آنان تبعیت نمایند؟ تجربه گذشته اصولگرایان در این مورد مفید و مناسب نیست و دقیقا به همین دلیل جای نگرانی وجود دارد بنابراین عقلای قوم با نگاه به تجربه گذشته باید در مشخص کردن راه و تفاهم همگانی بر آن اقدام عاجل نمایند.
3- هیچکدام از اصولگرایان نباید تصور کنند که حرکت انفرادی شان به نتیجه می رسد و می توانند با نادیده گرفتن یکدیگر، راه را ادامه دهند.
4- انتخابات خبرگان و انتخابات شوراها ماهیتاً با هم تفاوت دارند مبادا اصولگرایان با استفاده از روش واحد تبلیغی بخواهند وارد آن ها شوند. خبرگان به تبلیغات ویژه ای نیازمند است و در شوراها اطلاع رسانی حرف اول را می زند.