تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۲۰۶۶۰۵
گفت‌وگوی کیهان با 3 صاحب‌نظر سیاسی
اشاره: در حالی که تا پیش از 9 دی 88، جریان فتنه قادر بود براساس یک منحنی با شیب نزولی تند حداقلی از افراد را به خیابان بکشاند، این اتفاق پس از 9 دی دیگر هرگز تکرار نشد و عملا جریان فتنه در یک روز مرد.

* به طور خلاصه فکر می کنید چه ویژگی منحصر به فردی در 9 دی به این نتیجه انجامید؟
**  من معتقدم این اتفاق در مرور ایام افتاد. یعنی هر بار یک ضربه ای به آن ساختمان سست بنیاد اندیشه متوهم فتنه گران در موارد قبلی وارد می شد و هر مرحله این بنا را سست تر می کرد و 9 دی ضربه نهایی را بر پیکره نیمه جان این بنای پوشالی وارد کرد . چیزی که اتفاق افتاده بود این بود که در هر مرحله از اقدامات قبلی بخشی از مشروعیت کسب شده از قبل انتصاب به انقلاب را فتنه گران از دست دادند. یعنی اگر از چشم مردم در ابتدای امر و حول و حوش انتخابات هنوز این تصور وجود داشت که این افراد منسوب و منتصب به نام انقلاب و رهبری انقلاب هستند هرچه گذشت دیدند در رفتار اینها شباهتی به آن انقلاب مقتدا و با آن آیین انقلاب ندارد همین اتفاقات کافی بود هر بار یک مقدار از مشروعیت اینها - مثلا در آخرین نماز جمعه ای که آقای هاشمی خواند- بخشی از این مشروعیت متزلزل شد. مرحله بعد در روز قدس اتفاق افتاد بعد در 13 آبان و سپس 16 آذر بود و نهایتا در روز عاشورا بود وقتی آبروی اینها از انتصاب به اصل قیام و تشیع و نهادهای برجسته آیین دینی می خواستند داشته باشند این مختصر آبرو هم با آن جسارت هایی که به ساحت مقدس ترین عنصر نزد شیعیان و مسلمانان وقتی از دست دادند 9 دی کافی بود مجموعه دل نگرانی هایی که در وقوع ایام مردم پیدا کرده بودند درآن روز بیاید تبدیل به انفجاری شود و آن انفجار همه هستی این جریانات را به هم بریزد.
* سران فتنه از 9 دی 88 به این سو در موارد متعدد همراهی خود را با ضد انقلاب، دشمنان خارجی و حتی تروریست ها علنی کرده اند. فکر می کنید عاقبت این افراد به کجا منتهی خواهد شد؟
**  زمانی حضرت امام(ره) در مورد صدام فرموده بودند که صدام سلاحش در این است که خودکشی کند و خودش را با دست خودش از بین ببرد تا به بار گناهان خودش اضافه نکند. تصور من این است که بعضی از این فتنه گران و کسانی که در راس این جریانات فتنه قرار گرفته اند چنان از گذشته خودشان فاصله گرفته اند که خود واقعی خود را از یاد برده اند و هیچ فرصتی برای جبران باقی نمانده و نهایت کاری که میتوانند بکنند این است که کنج انزوایی را پیدا کنند و به آن انزوا پناه ببرند تا گناهانشان از خاطر مردم برود و البته اینها هیچ وقت در نزد مردم احیا نخواهند شد حداقل این فرصت را پیدا کنند که از منظر مردم دور شوند تا هر روز کینه و نفرت بیشتری از ناحیه مردم نثار آنها نشود. در عمل می بینیم که با بی شرمی هر چه تمام تر با تکرار اشتباهاتشان فکر می کنند با اشتباهات دیگر می توانند اشتباه قبلی را جبران کرد در حالی که نقش آنها مثل راه گم کرده ای است که هر چه بر سرعت خودش اضافه می کند از مقصد اصلی خود دورتر می شود. مساله ای که اینها دچارش شده اند عبرت آموز است برای همه کسانی که از مسیر حق یک زاویه مختصر انحرافی برای خودشان انتخاب می کنند و در دراز مدت همین زاویه مختصر به انحراف بسیار بزرگی که رودرروی مردم و راهی که مردم تشخیص داده اند منتهی می شود.
* یکی از درس های 9 دی - و به طور کلی فتنه 88- آن بود که در آن مردم جلوتر از خواص حرکت کردند. فکر می کنید چه عواملی موجب شد برخی از خواص در جریان فتنه در زمان درست قادر به اتخاذ تصمیم درست نباشند و گرفتار بی بصیرتی شوند؟
**  دلایل مختلفی کارساز است. اما دلیل عمده و مادر وابستگی هاست. همان چیزی که در میان توده مردم کمتر است. توده مردم تعلقاتشان محدود و مختصر است. مثل آدم ثروتمندی که وقتی می نشیند و به دارایی های متعددش نگاه می کند نگرانی او که ممکن است دارایی اش را به دلیلی از دست بدهد و دزد بزند از یک فرد معمولی که همه دارایی هایش به اندازه بار کردن پشت وانت باشد حتما خیلی بیشتر است. مشکل اصلی این خواص که دچار بی بصیرتی شده اند مشکل اصلی آنها را تعلقات زیادی این افراد می دانند. این تعلقات را قرآن کریم اشاره می کند که زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القنطیر المنقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعم والحرث (آل عمران ) آدمیان مخصوصا آنهایی که متمول و توانگرند دوستی و عشق به همسر و فرزند و طلا و جواهر و مال و مرکب راهوار و فوق العاده یا امکانات مالی متنوع که شیطان آنها را تزئین می کند برای انسان و او را از پرواز در ملکوت خداوند باز می دارد و اجازه نمی دهد حریت و آزادی خودش را داشته باشد اما عامه مردم به خاطر کم بودن تعلقاتشان راحت تر دل می کنند از آن تعلقات. این یک دلیل است اما دلایل جزیی تر برای هر فردی این است که شاید مهمترین دلیلشان در ایستادگی مقابل حق این است که تحلیلشان را بتر از تحلیل توده مردم قبول داشتند حتی در برابر تحلیل امام هم صف آرایی کرده بودند و حاضر نبودند از تحلیل غلط خودشان کوتاه بیایند. کسانی که در زد و بند جریان ضد انقلاب تا آنجا پیش رفتند که همه گذشته خود را به پای این دلبستگی جدید فدا کردند و کسانی بودند که رگه هایی از این انحراف در وجودشان بود. پارسال محیط فتنه فرصتی بود تا اینکه آن رگه انحراف پرورانده شود و در اثر فربه شدن بیش از حد آنها را از پا دربیاورد و درون خودش ببلعد. دلایل متعددی باعث شد آدم هایی که خواص می گوییم اینها را تبدیل به موجوداتی می کند که در قیاس با عوام جامعه نه تنها عقب تر از آنها هستند بلکه یک جاهایی حقیقتا باید غبطه بخورند به حال مردمی که با کمترین دلایل به سراغ حق می روند در حالی که آنها دلایل بی شماری برای پیروی از حق داشتند اما به دلیل تعلقات مالی حاضر نشدند تسلیم حق شوند.
* درباره نقش تاریخی و بسیار موثر رهبر معظم انقلاب اسلامی در مهار فتنه 88 بسیار کم سخن گفته شده است. از یک منظر راهبردی و به طور خلاصه اصول مدیریت بحران رهبری در این فتنه را چگونه فهرست می کنید؟
** رابطه حکومت و امامت در تفکر اعتقادی اسلامی و دینی ما یک رابطه شناخته شده متبنی بر تاریخ اندیشه تفکر اهل بیت است و انقلاب اسلامی ما برآمده از چنین اندیشه ای است. که ارتباط بین رهبری و جامعه ما از جنس ارتباط بین رییس کشور و ملت نیست یک رابطه اعتقادی است. آنچه که در طول 30 سال گذشته شاهدش بودیم این بوده که هر جا برآورد عمومی مردم آنطور بود که باید برای حمایت از امام جامعه و رهبری حرکتی بکنند این اقدام را مبتنی بر آن اعتقادات دینی صورت دادندو همین رمز دوام انقلاب بوده برخلاف خیلی از انقلاب ها که بعد از مدتی ارتباط بین مردم و رهبری ارتباط ضعیفی می شود و در مشکلات مختلف کمبودها مردم به رهبری خودشان به نوعی پشت می کنند اصولا رهبری دینی از آنجا که خواستگاه این ارتباط اعتقادی است ما شاهد این اتفاق نیستیم به عکس با توجه نسل های جدیدی که از منشا اقلاب خیلی فاصله داشتند با وجود این فاصله معنادار که با روزهای شکل گیری انقلاب این نسل جدید و حماسه های شکل گیری وجود دارد می بینیم که عشق نسل جوان ما به رهبری یک شرایط ویژه و استثنایی دارد که اعجاب آور نشان می دهد.
آنچه در سال گذشته شاهدش بودیم تبلور و تجسم همین عشق و محبت مبتنی به اعتقاد ولایی میان مردم و امامشان بود بخصوص وقتی جوان جامعه ما و حقیقتا این دو پایه مساله ولایت که یک طرفش محبت و یک طرفش حکومت است این حلقه نقش خودش را در پیوند میان رهبری و مردم در سال گذشته به خوبی نشان داد.
فدایی: سران خارجی فتنه از داخلی ها مهم ترند
* در حالی که تا پیش از 9 دی 88، جریان فتنه قادر بود براساس یک منحنی با شیب نزولی تند حداقلی از افراد را به خیابان بکشاند، این اتفاق پس از 9 دی دیگر هرگز تکرار نشد و عملا جریان فتنه در یک روز مرد.
به طور خلاصه فکر می کنید چه ویژگی منحصر به فردی در 9 دی به این نتیجه انجامید؟
**  ملت ایران در این روز بزرگ با خلق حماسه ای دیگر، افرادی که درصدد ایجاد شکاف در میان مردم بودند را ناامید کرد. ملت ایران در این روز بزرگ با خلق حماسه ای دیگر و با انسجام اساسی خود، بیعت با رهبری را مستحکم تر کردند و به دشمنان این مرز و بوم اجازه ندادند که به حریم دین، عاشورا، ولایت و رهبری و وحدت ملت ایران، خدشه وارد کنند.
با حرکت عظیم وهوشیاری ملت ایران، برنامه های جبهه استکبار برای تضعیف سه رکن اسلامیت، جمهوریت و وحدت در حمایت از ولایت فقیه به عنوان حلقه اتصال سه رکن فوق، تاکنون بن بست خورده است. توجه دارید که اساس شکل گیری انقلاب اسلامی بر3 پایه 1- اسلام به عنوان مکتب، محتوا و آرمان انقلاب 2- مردم و جمهوریت به عنوان شکل و پشتوانه انقلاب و 3- وحدت به عنوان عامل رهبری و هدایتگر و سامان بخش که سه رکن فوق را معنا و عینیت بخشیده، مطرح است.
در مسیر تداوم انقلاب، نظام با نقاط عطف و چالش هایی مواجه بود که ملت با زعامت رهبری و هوشیاری خواص اهل حق، مسیر تکاملی انقلاب را طی کرد. در این میان برنامه های جبهه استکبار نیز برای تضعیف چهار رکن اسلامیت، جمهوریت، وحدت و ولایت فقیه، بوده و هست که در روز بزرگ 9 دی و پیش از آن و تاکنون با هوشیاری ملت به بن بست خورده است. باید دقت کنیم که هوشیاری و بصیرت ملت در طول انقلاب و مخصوصا در 9 دی 1388 موجب شد تا استحکام چهار رکن اصلی انقلاب یعنی اسلامیت، جمهوریت و وحدت و ولایت محکمتر شود. پس در واقع پیوند و ظهور و بروز اسلام، مردم و وحدت در رکن ولایت است که ملت به خوبی این موضوع را فهمید.
بر همسن اساس، دشمنان اسلام، دشمنان جمهوریت و مردم و دشمنان وحدت امت اسلام، دشمنی خود را متمرکز در برخورد با ولایت نموده اند. دشمنان همه خوبیها، دشمنی خود را در یک نقطه جمع کرده اند و آن تضعیف ولایت است و مردم با بصیرت بی نظیر، متوجه دسیسه دشمن شده و از حریم ولایت با تمام عشق و ایمان حمایت کردند و ثابت کردند که »اهل کوفه نیستند تا علی تنها بماند«.
* سران فتنه از 9 دی 88 به این سو در موارد متعدد همراهی خود را با ضد انقلاب، دشمنان خارجی و حتی تروریست ها علنی کرده اند. فکر می کنید عاقبت این افراد به کجا منتهی خواهد شد؟
** در اینکه مردم در محاکمه سران فتنه، مطالبات جدی داشته و دارند شکی نیست. اما توجه داشته باشید که این افرادی را که شما سران فتنه می خوانید حداکثر سران داخلی فتنه اند و متاسفانه خود را به پیاده نظام سران فتنه خارجی تبدیل کردند، دقت کنیم که سران اصلی فتنه، نظام سلطه است که امروز در قالب آمریکای جنایتکار، صهیونیسم جهانی و انگلیس خبیث، تبلور یافته است. حال که به درستی و بر اساس گفتمان رهبری، دشمن شناسی کردیم بایستی پیاده نظام دشمن را نیز که 8 ماه، کشور را به آشوب و التهاب کشاندند را نسبت به جنایتی که مرتکب شدند مورد پاسخگویی قرار دهیم. بحث اصلی این است که عده ای محارب آمده و قائله ای را در روز عاشورا به پا کرده و به اصل دین و اسلامیت، بی حرمتی کرده اند. این عده به عاشورا و به مبانی اصلی انقلاب بی حرمتی کرده اند، این جریان قطعا هدایت شده از سوی دشمنان انقلاب اسلامی، آمریکا، انگلیس و اسرائیل بوده و بحث اصلی این موارد هستند.
حال اگر جریاناتی با نوع مواضع خود و با جلسات پیدا و پنهان خود با برخی عناصر مرتبط با سفارتخانه های خارجی و نظام سلطه به گونه ای عمل کردند که منجر به ظهور و بروز هتاکی های این جریان محارب شده است تبعا در جریان مواضع محاربین شرکت داشته و شریک آنها هستند و معنا و مفهوم آن این است که در صف آنها قرار دارند و بایستی محاکمه شوند و زیبایی صحنه این است که محاکمه افراد فوق قبل از اینکه در دستگاه قضایی صورت گیرد در افکار عمومی صورت گرفت که جلوه ای از آن را در 9 دی و 22 بهمن 88 شاهد بودیم و الان این افراد مردگان سیاسی بیش نیستند که اکنون حتی در نزد نظام استکبار و صهیونیسم جهانی، مهره ای سوخته محسوب می شوند.بی اعتبار شدن سران فتنه بزرگ ترین مجازات برای آنهاست و مهم ترین مسئله در جریان اخیر حفظ اقتدار، اتحاد و انسجام نظام بود و این با بی اعتبار شدن سران فتنه در مقابل مردم محقق شد. جریان مدعی دوم خرداد یا همان جریان فتنه با هدایت صهیونیسم و آمریکا با ایجاد فضای آشوب و التهاب آفرینی سعی در ضربه زدن به اعتبار 30 ساله نظام داشت که با بصیرت و آگاهی مقام معظم رهبری و توده های میلیونی مردم و حماسه های نهم دی و 22 بهمن 88 جریان پیچ در پیچ نفاق و دنیا طلب خودباخته دچار شکست شد و در باتلاق انحراف، لجاجت و دنیا طلبی فرو رفته است. البته باید هوشیار بود که هر چند فتنه شکست خورده ولی چشم فتنه در نیامده و فتنه ریشه کن نشده است، راه ریشه کن کردن فتنه استمرار بصیرت و روشنگری و تدبیر و سعه صدر است.
* قبول دارید آنچه که منتهی به حماسه 9 دی شد نه تنها واکنش مردم به اهانت و هتک حرمت به عاشورای حسینی بلکه واکنش عمومی به 8 ماه فتنه انگیزی بود و یا ریشه ای تاریخی داشت؟
** جریان فتنه در انقلاب اسلامی، جریان غریب و گمنامی نیست چرا که جریان فتنه از اوایل انقلاب تاکنون، انقلاب اسلامی را تهدید کرده است اما در روش های مقابله این جریان با انقلاب، متفاوت بوده است. در ریشه یابی و جریان شناسی فتنه، این جریان را می توان به 6 دوران مختلف تقسیم نمود: اول- از ابتدای نهضت تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی دوم- از پیروزی انقلاب تا 7 تیر سال 60 سوم- از سال 60 تا سال 68، چهارم از سال 68 تا 18 تیر 78، پنجم از 18 تیر 88 تا دوران انتخابات 84 و ششم- در نهایت از انتخابات 84 تا حوادث بعد از انتخابات سال 88 تقسیم کرد. در خصوص هر دوران تحلیلی می توان ارائه کرد که مجال بیشتری برای بررسی می طلبد.
به خلاف نظر برخی از نیروهای انقلاب که اعتقاد داشتند جریان فتنه ریشه ندارد، می توان با واکاوی حوادث تاریخ انقلاب به ریشه اصلی این جریان ها رسید که مبانی فکری تمام گروه های معاند نظام شامل حزب توده، جبهه ملی، نهضت آزادی، چریک های فدایی خلق، پیکار گروه های خلقی تجزیه طلب، سلطنت طلب ها، بهایی ها، وهابی ها، فراماسون ها و سایر گروههای ضد انقلاب و منحرف مثل ملی- مذهبی ها، نهضت آزادی و سایر گروههای خودباخته و منحرف مثل مشارکتی ها، مجاهدین انقلاب و مجاهدین خلق(منافقین) که گفتمان انقلاب اسلامی را بر نمی تابند، در حوادث بعد از انتخابات این گروه ها به همراه نظام سلطه (آمریکا، اسراییل و انگلیس) و بعضی کشورهای اروپایی و شیوخ منطقه، جبهه واحدی علیه انقلاب بزرگ و مظلوم ملت ایران سامان دادند که هدف مشترک آنها تضعیف ولایت فقیه بود و این نقطه مشترک حداقل همه آنها بود.
فتنه گری های هشت ماه بعد از انتخابات، که ربطی به موضع گیری های انتخابات نداشت و مسایل انتخابات بهانه بود ریشه در ستیز این افراد با انقلاب اسلامی و گفتمان آن داشت که اوج آن در عاشورای سال گدشته رخ داد که وقیحانه نهضت عظیم کربلا، عاشورای حسینی و اصل زرین ولایت فقیه را مورد هتاکی قرار دادند. بدانیم و توجه داشته باشیم که فتنه گری های هشت ماه بعد از انتخابات پیشینه حداقل بیست ساله داشت و از قبل برنامه ریزی شده بود.
اگر زیاد به گذشته نرویم، فعالیت های مغرضانه جریان معاند نظام در طول دوران حیات دولت نهم را نگاه کنید؛ جریان های منحرف داخلی و خارجی با سیاه نمایی در روزنامه های زنجیره ای علیه رئیس جمهور و دولت نهم توانستند فضای رسانه ایی را علیه دولت خدمتگزار به وجود آورند.
البته در این میان نقش برخی خواص نیز محل تامل است. بهره گیری جریان زاویه دار از انقلاب و امکانات عمومی قابل توجه و تامل است. در سالهای قبل به بعضی شخصیتها و عناصر موثر، یاآور شدیم که جریانات منحرف زیر سایه شما و از اموال عمومی، جریانات ضد انقلاب را مدیریت می کنند و با آنها پیوندهایی دارند. از مرکز تحقیقات استراتژیک که برای پیشرفت نظام است علیه نظام استفاده می شود و گاهی آنجا را کانونی علیه مسیر انقلاب کرده اند و این عناصر لیبرال مسلک و مسئله دار، در آینده نزدیک، مشکل، برای جمهوری اسلامی ایران به وجود می آورند.
این جریانات لیبرال مسلک با نیروهای دوم خرداد با بهره گیری از اعتبار شخصیتهای موثر و با نفوذ و همراهی آنها، با جوسازی و سیاه نمایی در جامعه علیه دولت نهم و تبلیغ اینکه فضای کشور بحرانی و اضطراری است و با زیر سوال بردن نقاط قوت و خدمات دولت، آشکارا بحث عدم صلاحیت دولت نهم را بیان کردند و با طرح دولت ائتلافی یا وحدت ملی، برخی از عناصر مدعی اصولگرایی را به سمت خود کشانده و فضای سیاهی را علیه احمدی نژاد ایجاد کردند.
حجاریان قبل از انتخابات در اردیبهشت 88 به این نکته اشاره کرد که اصلاحات برای تداوم، احتیاج به دادن خون دارد و اصلاح طلبان می گفتند که برای تحقق آن با ادعای تقلب،انتخابات را به سمتی بکشانیم که فضای سیاسی جامعه دچار آشوب شود.
در ستادهای انتخاباتی قبل از اوج گیری تبلیغات، مصطفی تاج زاده از مشاوران موسوی که خود یکی از عوامل فتنه در جریان انتخابات بود با ارائه این تحلیل که موسوی در انتخابات شکست خواهد خورد نافرمانی مدنی را بهترین راه برای مقابله با اصل نظام اسلامی دانسته بود.
حرکات جریان دوم خرداد(جریان فتنه) در طول حوادث انتخابات به گونه ای شکل گرفت که همسر یکی از شخصیت ها با اذعان به اینکه اگر موسوی در انتخابات پیروز نشود حتماً تقلب در انتخابات بوده است، مردم را تشویق به اعتراض خیابانی کرد.
در روز یکشنبه بعد از انتخابات در جلسه ای که سران اصلاحات با هاشمی داشتند، کف خواسته های موسوی ابطال انتخابات بود.
با همه این اوصاف من لازم میدانم تا کید کنم که جریان فتنه متشکل از نظام سلطه، جریان منحرف ضدانقلاب، سلطنت طلب ها، منافقین، بهائی ها و وهابیون و برخی از اراذل و اوباش بوده اند که با گروههای منحرف داخلی و خواص قدرت طلب پیوند خوردند. طیفها و گروههای این جریان در تئوری با یکدیگر اختلاف نظرهای شدید داشتند اما نباید فراموش کنیم که تفاهم این جریان در نقطه مشترک مقابله با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه صورت گرفته بود و این جریان برای مقابله با نظام اسلامی و براندازی انقلاب اسلامی با یکدیگر عملا تفاهم کرده بودند.
* درباره نقش تاریخی و بسیار موثر رهبر معظم انقلاب اسلامی در مهار فتنه 88 بسیار کم سخن گفته شده است. از یک منظر راهبردی و به طور خلاصه اصول مدیریت بحران رهبری در این فتنه را چگونه فهرست می کنید؟
** در دوران زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی هر جا که توطئه دشمنان اوج گرفته و بسیاری از سیاسیون نمی توانستند با آن برخورد منطقی داشته باشند این رهبر معظم انقلاب بود که با سکانداری مناسب، کشتی ای که در طوفان های عظیم گیر افتاده را با آرامش به ساحل رسانده اند.
در طول همه سالهای گذشته، هر کجا که همه بزرگان و سیاسیون درباره اقدامی مستأصل می شدند، رهبری با حضور خود در صحنه به گونه ای عمل کرد که آرامش برای ملت و امت به وجود آمد.
برخی تلاش داشتند با تمسک به تحلیل های تحریف شده از خط امام، مسیر انقلاب را به انحراف بکشانند اما رهبری انقلاب مانند سکانداری حکیم این صحنه را مدیریت کرده و اجازه ندادند مسیر انقلاب دچار انحراف شده و خط انقلاب از خط امام فاصله بگیرد.
با تدابیر رهبر انقلاب آنطور که در ابتدا یعنی در سخنان نمازجمعه 29 خرداد 88 بیان فرمودند و در شرایطی بودیم که برخی خواص بی بصریت و بعضا اهل سکوت، ترفندهایی چون حکمیت و مصالحه غیر منطقی و ابطال را مطرح می کردند در شرایطی که فتنه هنوز نقش داشت تاکید رهبری خردمند بر فصل الخطاب بودن قانون و انجام اعتراضات، تنها از مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی، بسیار راهگشا بود. در ادامه برای مهار فتنه از جنگ نرم دشمن سخن گفتند که نخبگان، جامعه و اجتماع را هدف گرفته است. ایشان به خوبی فشارها، چانه زنی ها و باج خواهی ها از رهبری نظام را ناکام گداشتند که در نهایت حادثه عظیم 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری، سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش گذاشت و انزوای سیاسی مردمی جریان فتنه را به رخ استکبار کشاند. حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا و راهپیمایی عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9 دی و خصوصاً راهپیمایی بی سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گری، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدی آن در حوزه سیاسی و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعی و مردمی منزوی و آنها را که می خواستند با ابزار ظرفیت های اجتماعی مانند تجمع و راهپیمایی، نظام و انقلاب و رهبری را در بین مردم بی اعتبار کنند، در بین ملت ایران بی اعتبار شوند.
البته همه اینها نگاهی بسیار اجمالی به نقش برجسته و درخشان رهبر معظم انقلاب در مهار فتنه و دستاوردهای آن است که بایستی مورد بحث، تبیین و کنکاش نخبگان و صاحبان اندیشه قرار گیرد.
رسایی: 9 دی منحصر به فرد بود
* در حالی که تا پیش از 9 دی 88، جریان فتنه قادر بود براساس یک منحنی با شیب نزولی تند حداقلی از افراد را به خیابان بکشاند، این اتفاق پس از 9 دی دیگر هرگز تکرار نشد و عملا جریان فتنه در یک روز مرد.
به طور خلاصه فکر می کنید چه ویژگی منحصر به فردی در 9 دی به این نتیجه انجامید؟
** تا قبل از واقعه هتک حرمت عاشورا جریان فتنه توانسته بود تا حدودی خود را در ورای شعارهایش پنهان کند هر چند بعد از انتنخابات با تلاشی که توسط نخبگان و رسانه های مدافع نظام و ولایت صورت گرفت پرده نفاق کم کم کنار می رفت ولی واقعه هتک حرمت عاشورا این پرده را به یکباره کنار زد و مردم فهمیدند که در پشت پرده نه تنها دلسوزی و پیگیری اهداف سیاسی و حزبی نیست بلکه به عینه دیدند که در پشت پرده یک جریان ضد دینی قرار دارد .
* سران فتنه از 9 دی 88 به این سو در موارد متعدد همراهی خود را با ضد انقلاب، دشمنان خارجی و حتی تروریست ها علنی کرده اند. فکر می کنید عاقبت این افراد به کجا منتهی خواهد شد؟
** سران فتنه از مدتها قبل مانند منافقین از ملت جدا شده و به جریانات بیرونی پیوند خورده اند برای همین هم بنده معتقدم که عاقبت آنها مانند منافقین خواهد بود یعنی سرسپردگی برای قدرتهای خارجی به دلیل این که در داخل دیگر هویتی و قدرت اجتماعی ندارند.
* یکی از درس های 9 دی - و به طور کلی فتنه 88- آن بود که در آن مردم جلوتر از خواص حرکت کردند. فکر می کنید چه عواملی موجب شد برخی از خواص در جریان فتنه در زمان درست قادر به اتخاذ تصمیم درست نباشند و گرفتار بی بصیرتی شوند؟
** مهمترین مشکل این خواص بی بصیرت ، وابستگی و دلبستگی آنها به تعلقات و روابط حزبی بود . اینها معمولا از آنجا که به نوعی نمک گیر احزاب و گروه ها و روابط حزبی با شخصیت ها شده اند
نمی توانند در این مواقع به صورت مستقل عمل کنند. اما مردم از آنجا که وابستگی به شخصیت های سیاسی ندارند و وام دار آنها نیستند در این مواقع تصمیاتی می گیرند که با حقیقت انقلاب نزدیکتر است
* درباره نقش تاریخی و بسیار موثر رهبر معظم انقلاب اسلامی در مهار فتنه 88 بسیار کم سخن گفته شده است. از یک منظر راهبردی و به طور خلاصه اصول مدیریت بحران رهبری در این فتنه را چگونه فهرست می کنید؟
** رهبر معظم انقلاب در این فتنه علمدار این روایت بودند که الا ولا یحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر. ما باید خدا را شکر کنیم که چنین رهبر با بصیرت و صبوری داریم .
علاوه بر این ایشان بر مواضع . آرمانهای امام پایفشاری داشتند و اگر نبود این صلابت و قاطعیت ، قطعا فتنه گران می توانستند به بخشی از اهداف خود برسند