حمایتهای بینالمللی از عراق
تعرض عراق به مرزهای ایران از ابتدا مورد حمایت دولتهای غربی به ویژه آمریکا قرار گرفت و این حمایت سبب دلگرمی بعثیها برای پیشروی در عمق خاک ایران بود. نتیجه آن شد که در ماههای اول جنگ تعدادی از شهرهای مرزی در غرب و جنوب میهن اسلامی ایران به اشغال نظامیان عراقی درآمد و این اقدام، هرگز مورد نکوهش سازمان ملل، آمریکا و دیگر دولتهای صاحب حق وتو قرار نگرفت بلکه برعکس، عراقیها از حمایت وسیع نظامی و سیاسی و تبلیغی این دولتها بصورت نهان و آشکار بهرهمند شدند.
عراقیها در جبهه نظامی با استفاده از سلاحهائی مخرب و کشتار جمعی و ممنوعهای که آمریکا، فرانسه، شوروی، انگلستان، آلمان و چین بطور مستقیم یا با واسطه در اختیارش میگذاردند و با توسل به دلارهای بادآوردهای که شیخنشینهای عرب حوزه جنوبی خلیج فارس در اختیارش میگذاشتند، از زمین و هوا و دریا به جنایات و تعرض و تخریب و توسعهطلبی مشغول بودند. عراق در سالهای جنگ تحمیلی عملا به صورت بزرگترین زرادخانه سلاحهای شرق و غرب در منطقه خاورمیانه درآمده بود. در حقیقت بحرانی که طی سالهای پس از اشغال کویت گریبانگیر عراقیها شده و سازمان ملل را با تحریک آمریکا به جان دولت این کشور انداخته، بخاطر یافتن همان سلاحهائی است که قدرتهای غربی و از جمله آمریکا برای عناد و کینهتوزی با انقلاب اسلامی در اختیار بعثیها قرار دادند.
عراقیها در خلال جنگ تمامی قوانین و مقررات بینالمللی را در این جنگ زیر پا گذاشتند. پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیائی، پیمان منع حمله به اماکن مسکونی، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانی با اسیران جنگ، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردی، پیمان مربوط به امنیت دریاها و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها و مقررات و قوانین معتبر بینالمللی در خلال جنگ توسط عراقیها به زیر پا گذارده شد.
رژیم بغداد در خلال جنگ در سطح وسیعی از شبکههای بمبگذار در داخل کشور و در راس آنها از منافقین حمایت به عمل آورد. ترور مردم عادی و مسئولان نظام در بغداد طراحی و برنامهریزی میشد و در شهرهای مختلف ایران به اجرا در میآمد. فاجعه هفتم تیر و به شهادت رسیدن آیتالله بهشتی و 72 یار امام، فاجعه هشتم شهریور و به شهادت رسیدن دو یار با وفای امام یعنی رجائی و باهنر، شهادت ائمه جمعه، و ترور مستمر مردم عامی از قبیل کاسب و دانشآموز و روحانی و غیره از جمله اقدامات تروریستهای داخلی تحتالحمایه دولت عراق در خلال 8 سال جنگ تحمیلی بود، اقداماتی که به منزله وهن همه قوانین و تعهدات شناخته شده بینالمللی بود.
دولت عراق در ابتدای جنگ تحمیلی یعنی در سال 1359 حدود 12 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات کرد ولی در سال 1361 توانست در خرید جنگافزار از عربستان سعودی سبقت بگیرد و در سال 1363 بودجه نظامی بغداد از مجموع بودجه نظامی 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شد. در این سال عراق 40 درصد درآمدهای داخلی خود را صرف خرید جنگافزار از کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کرد.
هزینهای که عراق در دهه 1360 صرف خرید سلاح از آمریکا و اروپا کرد، از هزینه تسلیحاتی کشورهای صنعتی اروپای غربی در همین دهه بیشتر بود. در این دهه عراق، دو برابر آلمان غربی بودجه نظامی داشت. (7)
نه در آمریکا نه در اروپا و نه در روسیه، نه در سازمان ملل هیچ منعی برای تسلیح مداوم عراق به انواع جنگافزارهای کشتار جمعی در دهه 1360 وجود نداشت. بسیاری از این سلاحها در شرائطی به عراق سرازیر میشد که این کشور پولی برای خرید آنها نداشته و خود را همه ساله به فروشندگان خود مقروض میساخت. بسیاری از این واردات نظامی نیز با صادرات نفتی پاسخ داده میشد.
آمار رسمی نشان میدهد که شوروی سابق، فرانسه و چین یعنی سه عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل بترتیب در صدر کشورهای صادرکننده سلاح به عراق طی دهه 1360 بودهاند. در طول این دهه 53 درصد واردات نظامی عراق به ارزش تقریب 13 میلیارد و 400 میلیون دلار از شوروی تامین میشده است. فرانسویها نیز با فروش بیش از 5 میلیارد دلار سلاح به عراق در طول دهه 1360 مجموعا 20 درصد واردات نظامی عراق را به خود اختصاص دادهاند. این رقم در مورد چین نیز به 7 درصد میرسد و به بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون دلار بالغ میگردد.(8)
در کنار فعالیت مستقیم کارخانجات جنگافزارسازی وابسته به دولت، موسسات خصوصی مختلف نیز در این راستا صرفا جهت کسب درآمد هرچه بیشتر وارد معرکه شده، و بدون توجه به قوانین داخلی خاص هر کشور در مورد منع صدور سازوبرگ نظامی به کشورهای درگیر جنگ و حتی قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی ناظر بر جلوگیری از تولید و فروش سلاحهای غیرمتعارف، کشور عراق را به صورت یک زرادخانه عظیم درآوردند.
این روند باعث شد که حکومت بعث نه تنها به پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در زمینههای جنگ هوائی و زمینی دست پیدا کند، بلکه کارخانجات جنگافزارسازی متعددی را با همکاری کشورهای مختلف بصورت آشکار و نهان برپا سازد.
ارتش لجامگسیخته عراق روز به روز تقویت شد ولی در برابر جنایاتی که عموما یا غالبا دهنکجی به همه مقررات شناخته شده بینالمللی بود، همواره شاهد سکوت بینالمللی بودیم.
عوامل پیروزی رزمندگان اسلام
علیرغم همه شرارتها و جنایات عراق علیه جمهوری اسلامی ایران که از حمایت جهانی نیز برخوردار بود، مشیت خداوند بر سرافرازی و سربلندی دولت و ملت ایران قرار گرفته بود. علل پیروزی رزمندگان اسلام را باید در چند عامل جستجو کرد، از جمله مهمترین این عوامل عبارتند از:
1 ـ ایمان لایزال رزمندگان اسلام به خدا و سیره ائمه معصومین
در این واقعیت هیچگونه تردیدی وجود ندارد که ایمان به ذات اقدس الهی و وجود رهبری که خاستگاه اصلی تفکر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ملت پس از خدا و سیره ائمه معصومین است و نفوذ عمیق چنین رهبری در دل جامعه از دلائل اصلی حرکت دادن مردم به سوی جبهههای جنگ بود. اعتقاد به خدا و راه انبیا سبب شده بود که رزمندگان اسلام جبهههای جنگ را صحنه پیکار میان حق علیه باطل، نور علیه ظلمت، ایمان علیه کفر بدانند. نگریستن به جنگ از چنین زاویهای سبب شور و تحرک در جبههها و احیاء فرهنگ شهادتطلبی و از جان گذشتگی و عشق به وصال الهی در رزمندگان اسلام میگردید با چنین بینشی جنگ معنای جهاد فی سبیل الله را به خود گرفت. تاریخ 8 سال حماسه دفاع مقدس، مالامال از صحنههای بسیار زیبا و عرفانی در تلفیق الگوهای نظامی با معیارهای ارزشی و ایمانی بود، پدیدهای که بزرگترین نقش را در زمینگیر کردن ماشین جنگی دشمن و مستاصل ساختن نظامیان بیانگیزه بعثی داشت.
2 ـ ناامید شدن استکبار از سقوط جمهوری اسلامی
در خلال جنگ به تدریج دولتهای استکباری که تامینکننده نیازهای جنگی رژیم بغداد بودند، دریافتند که انقلاب اسلامی ایران و جمهوری منبعث از آن، پدیدهای است که از بینرفتنی نیست و نظامی که ریشه در قلوب آحاد مردم آن دارد و از حمایت قاطبه یک ملت برخوردار است سرنگونشدنی نیست. به همین دلیل رفتهرفته از حجم سلاحهای ارسالی آنها به عراق کاسته شد.
از سوی دیگر فروپاشی کمونیسم در روسیه و تغییرات عظیم سیاسی در آن کشور موجب قطع کمکهای روسیه به عراق و کشورهای بلوک شرق گردید. علاوه بر این تداوم جنگ و جنایات جنگی توام با توسعهطلبیهای ارضی غیرقابل توجیه عراق سبب افزایش شناخت مردم و دولتهای جهان نسبت به حقانیت نظام جمهوری اسلامی ایران گردید. این امر، همراه با عملیات مقابله به مثل رزمندگان اسلام در جبهههای نبرد حق علیه باطل و رشته عملیات و تهاجمات سرنوشتساز آنان سبب شد ابتکار عمل در جنگ به دست سلحشوران سپاه توحید بیفتد و عراقیها را در موضع انفعالی قرار دهد.
پذیرش قطعنامه 598
پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل در تابستان سال 1367 نیز از جمله رویدادهای مهمی بود که دست استکبار جهانی و مزدوران منطقهایش را برای ادامه شرارت علیه جمهوری اسلامی ایران بست و آنان را در شعار همیشگی خود که ایران اسلامی را «جنگطلب» معرفی میکردند، خلع سلاح کرد. قطعنامه 598 با وجود نقاط ضعفی که دارد در مقایسه با سایر قطعنامههای منتشره شورای امنیت راجع به جنگ تحمیلی منطقیتر و پذیرفتنیتر بود. تصویب این قطعنامه و سفر بعدی دبیر کل وقت سازمان ملل متحد به تهران و درخواست وی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی سبب شد، مقامات بلندپایه کشورمان برای کمک به خاتمه عادلانه جنگ به این قطعنامه پاسخ مثبت دهند. این قطعنامه همانگونه که ذکر آن رفت بیعیب نبود.
بد نیست در اینجا بخشی از پیام حضرت امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی راجع به قطعنامه 598 را بیاوریم تا به شرائط سیاسی آن روز و به دیدگاه شگرف و روحیه غمخوار آن امام بزرگوار بیشتر واقف شویم (9)
... من با توجه به نظر تمام کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود...
... خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سرکشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم، و بدا به حال آنانکه در این قافله نبودند، بدا به حال آنهائی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت، بیتفاوت و یا انتقادکننده و پرخاشگر گذشتند....
به این ترتیب بود که جنگی که در 31 شهریور 1359 توسط استکبار جهانی و از طریق رژیم بعث عراق به جمهوری اسلامی ایران تحمیل گردید در تابستان سال 1367 به پایان رسید و دوران سازندگی آغاز شد. اکنون در تمامی شهرهای مرزی غرب و جنوب میهن اسلامی ایران حیات و سازندگی و بالندگی و صلح و صفا جریان دارد. مرحله سازندگی پس از جنگ صرفا با اراده پولادین و ناگسستنی دولت و ملت و با بازوان ستبر مردم و بدون دریافت کمک از بیگانگان به انجام رسید.
پیامدها و دستاوردهای جنگ
تعرض نظامی علیه ایران با خواست آمریکا آغاز شد اما نتایج و پیامدهای آن آمریکا و دوستانش را خرسند و راضی نساخت چون:
1 ـ آنگونه که انتظار میرفت، تهاجم علیه ایران به سقوط دولت و فروپاشی نظام نوپای انقلاب اسلامی نینجامید.
2 ـ بعد از مدت کوتاهی، مردم ایران از شوک وارد آمده بیرون آمدند و با رهبری محکم و آگاهانه مردم، یکی از مهمترین حوادث تاریخ ایران شکل گرفت، و وحدت مردم که در سایه ابهامات، تلاشها و جریانات ضدانقلاب تهدید میشد، با تهاجم عراق جنبه عملی گسترده و غیرقابل باوری به خود گرفت. (10)
3 ـ حضور گسترده مردم در جبههها، فرماندهی امام، نه تنها ارتش عراق را زمینگیر کرد بلکه برای اولینبار در تاریخ جهان نوع تازهای از تاکتیکهای نظامی شکل گرفت که حاصل خلوص نیت، صمیمیت، از خودگذشتگی و ایثار مجموعه ملت مسلمان ایران از نوجوان سیزده ساله تا پیرمرد 90 ساله از زن خانهدار تا دانشجو، از کشاورز و کارمند تا تاجر، پزشک و مهندس بود. نسل تازهای از فرماندهان مخلص و انسانهای گمنامی که در عرصههای مختلف بعد از انقلاب، حضور آشکاری نداشتند، فرماندهان نظامی و تئوریسینهای جنگهای کلاسیک را با معضل جدی و تجربه تازهای روبرو کردند.
4 ـ در سایه دفاع ملی و گسترده مردم مسلمان ایران، حوادث نوینی شکل گرفت. محاصره اقتصادی بعنوان مکمل تهاجم نظامی، مدیران جوان سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی را به مرز خودباوری رساند کسانی که فکر نمیکردند بدون سرمایههای مالی، تکنولوژی و نیروی انسانی ماهر بتوانند، مشکلات عدیده کشور را حل کنند، در سایه وحدت انسجام و خودباوری توانستند کشتی توفانزده انقلاب را از بحرانها برهانند و با تحمل مشکلات به نتایج درخشانی دست یابند.
5 ـ مردم مسلمان ایران، با پذیرش رنجهای بسیار، بر توطئه دشمنان فائق آمدند. با این همه، تعرض همهجانبه غرب علیه ایران اسلامی اینگونه نبود که فشار و خسارتی را به بار نیاورد نتایج تلخ هشت سال تهاجم همهجانبه دشمن خسارات فراوانی به بار آورد.
صدها شهر و روستا با خاک یکسان شدند، هزاران کارخانه، کارگاه تولیدی و میلیونها هکتار، زمین کشاورزی، و باغهای آباد، به ویرانهای غمانگیز تبدیل شدند، مردان و زنان و کودکان زیادی به خاک و خون کشیده شده و هزاران نفر مجروح و معلول و اسیر شدند. سرمایههای ملی کشور که میبایست صرف آبادانی، پیشرفت و توسعه شوند، صرف دفاع از این مرز و بوم شدند، این مشکلات و خسارات، موجب کاهش قدرت اقتصادی و توان اجتماعی و سیاسی کشور شد، بخش عظیمی از نیروی انسانی مخلص، فهیم و جوان کشور از بین رفتند. و در نتیجه این خسارات کشور ما از پیشرفت در همه عرصهها باز ماند، اما آنچه بدست آوردیم بسیار ارزشمند بود:
1 ـ خودباوری، مردم ایران به خوبی دریافتند که در سایه اتحاد، اتکا به خود و مقاومت قادرند بر همه مشکلات فائق آیند، این خودباوری زیربنای توسعه پایدار و رشد واقعی است خسارات مالی و جانی جبران میشوند، زمان این خسارتها را کاهش میدهد، اما اگر جامعهای به خودباوری و اتکا به خود نرسد، هرگز عقب ماندگی را نمی تواند جبران کند.
2 ـ وحدت ملی، راز موفقیت جامعه ایران، در دوران سخت کنونی وحدت ملی است و تهاجم خارجی به جامعه آموخت که این تجربه، آموزهای گرانبهاست. میزانی است برای موفقیت، هرگاه به مرزهای واقعی وحدت نزدیک شویم بر هر مشکلی فائق میآییم و هر وقت از آن دور شویم به همان میزان با مشکل و معضل روبرو خواهیم بود.
3 ـ استقلال: استقلال به معنای اتکا به خود و اطمینان به داشتهها و برنامهریزی روی امور و چیزهایی است که بدون نیاز به دیگران به آن دسترسی داریم. ایده استقلال ثمره آرمانهای انقلاب اسلامی است اما تحقق این آرمان در سایه دفاع ملی در دوران جنگ تحقق یافت، آنوقت که تحت محاصره قرار گرفتیم به حراست از خود و حفاظت از دستاوردهای جامعه و انقلاب پرداختیم، به خود بازگشتیم و گمشدههای خود را در همه عرصهها با جستوجو و امید یافتیم، فهمیدیم که میتوانیم بسازیم، میتوانیم فکر کنیم. با اتکاء به تجربه گذشته و کار خود قادریم مشکلات را به موفقیت تبدیل کنیم و این تجربه گرانبهایی است.
4 ـ در سایه نیازهای دوران دفاع مقدس ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی که ایدهآلهایی ذهنی تلقی میشد به ظهور عملی و اجتماعی میرسید، ارزشهایی چون از خود گذشتگی، ایثار، صمیمیت، برادری در جبههها، ما معنای ایثار را لمس کردیم. شیرینی آن را چشیدیم، از خود گذشتگی را معنا کردیم، برادری و عشق به ارزشها، انسانها و انسانیت را لمس کردیم و این دستاورد بزرگی است.
5 ـ در دوران دفاع مقدس، تاکتیکهای نوین دفاعی و تهاجمی را فرا گرفتیم، ارتش و نیروهای مسلح و دفاعی خود را سازمان دادیم و مهمتر از آن در سایه این دوران، نظام سیاسی اجتماعی و اقتصادی ما، تجربههای گرانبهایی کسب کردند که در حالت طبیعی، به حداقل یک الی دو قرن زمان نیاز داشت.
6 ـ جامعه ایران در طول هشت سال دفاع، تاثیرات فرهنگی زیادی از حماسههای دفاع پذیرفت، ادبیات شهر مقاومت، سینمای جنگ و دفاع، تئاتر و دیگر عرصههای هنری چون شعر، رمان، خاطرهنویسی، نقاشی با تحول زیادی روبرو شد اینجاست که ما باید این مسایل را بصورت فرهنگ دفاع مقدس را زنده نگاه داریم.
ما صاحب انقلاب و نظامی هستیم که در عمر درخشان 24 سالهاش هیچگاه از گزند فتنهانگیزیها، توطئهها و شرارتهای دشمنان در امان نبوده است. معالوصف این انقلاب و این نظام اسلامی همچون سیلی خروشان به حرکت توفنده و تعیینکننده خود ادامه میدهد. مفهوم صریح این واقعیت آن است که کشور ما همیشه توسط دلاورمردان گمنامی که حاضرند جان و مال خود را در راه دفاع از کیان اسلامی و میهنی آن قربانی میکنند مراقبت و حراست شده است. رفاه و آرامش امروز ما بیشک مدیون فداکاریها، شهادتها و جانباختن همان عزیزان است 8 سال دفاع مقدس نقطه اوج این رشادتها و ایثارگریها بوده است. بدیهی است ما باید فرهنگ جبهه، فرهنگ فداکاری، فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی و شهادت در راه اسلام را زنده نگاه داریم و آن را به نسلهای بعدی خود بیاموزیم. ما باید این فرهنگ را به صورت یک تجربه، یک علم و یک دستاورد، در اختیار آیندگان بگذاریم. اگر این نسل به خوبی و درستی بداند که جنگ تحمیلی چگونه و چرا آغاز شد، مفهوم دفاع مقدس چیست، چه پیامدهایی داشت، چه تاثیراتی باقی گذاشته و چرا دستاوردهای آن مهم و اساسی است، به خوبی میتواند بر پایههای این میراثهای گرانقدر بایستد و به اتکای آن جامعه امروز و فردا را بسازد. یکی از ضعفهای اساسی جامعه ما بعد از گذشته 14 سال که از پایان جنگ میگذرد این است که در ارائه درست حقائق دوران دفاع مقدس و مسایل آن توفیقی نداشته است.
باید بررسی کنیم که چرا این اتفاق افتاده است. دفاعی که سمبل وحدت ملی بود، چرا اکنون، تنها میان گروهی از جامعه بازتاب دارد، چرا ارزشها مسایل و موضوعات آن تنها مطلوب و محدود به گروه اندکی شده است. هشت سال دفاع همه چیز جامعه ما را تحت تاثیر قرار داد به جز اندیشه نسل جدیدی که در همین جامعه زیستند و بزرگ شدند. این یک خسارت است. چرا دوران 8 سال دفاع مقدس را جنگ و خشونت تعریف میکنیم؟
چرا تنها سمبلهایی از این دوران را برگزیدهایم که نماد جنگ و نظامیگراییند؟ مدافعان و حماسهسازان دوران دفاع مقدس بیش از آنکه خود متکی به ارزشهای نظامی دفاعشان باشند، به ارزشهای انسانی و خصوصیات زیبای بشری متکی بودند.
فرماندهانی چون شهید همت، شهید بروجردی، شهید کاظمی، جهانآرا و دیگران برتریشان تنها در نظامیگریشان خلاصه نبود، بلکه در انسانیت، شرف، درک اسلامی، صمیمیت، خلوص، ایثار و از خودگذشتگی آنان بود. ما باید این تجربهها، الگوها و چهرهها را با وجه برجسته، برتر و درستشان به نسل نوجوان و جوان معرفی کنیم و این معرفی را با عمل درآویزیم تا آنان که ندیدند باور کنند و این باور را لمس کنند. آنوقت است که دفاع مقدس و حماسههای آن همیشه جاودان خواهد ماند. این سیاست ما و همه کسانی است که دفاع مقدس را شکوه ایران و جسارت یک ملت برای ماندن و خوب ماندن میدانند.