ویژگیهای آماری [جمعیتی]: روسیه، چین، هند و ایران
روسیه: یک کشور چند قومی در حال رشد؟
در حال حاضر روسیه با حدود 141 میلیون نفر جمعیت از نظر آماری سالخورده است و پیشبینی میشود با کاهش جمعیتی، جمعیت این کشور تا سال 2025 به زیر 130 میلیون نفر برسد. فرصتهای ریشهیابی چنین کاهش شدیدی در این دوره ناچیز هستند: جمعیت زنانی که در دهه 20 زندگی خود به سر میبرند و بهترین سالهای باروری آنها به شمار میرود به سرعت کاهش خواهد یافت، حدود 55 درصد آمار کنونی تا 2025 را تشکیل خواهند داد.
بعید است میزان بالای مرگ و میر مردان میانسال به طور قابل ملاحظهای تغییر یابد. اقلیتهای مسلمان که زاد و ولد بالای خود را حفظ کردهاند، درصد بیشتری از جمعیت روسیه را به مانند مهاجران ترکزبان و چینی تشکیل خواهند داد.
بر اساس برخی از پیشبینیهای محافظهکارانهتر، اقلیت مسلمانی که در جمعیت روسیه سهم دارد، از 14 درصد در سال 2005 به 19 درصد در سال 2030 و 23 درصد در سال 2050 افزایش خواهد یافت. در یک جمعیت در حال کاهش، افزایش نسبت کسانی که اسلاو زبان ارتدوکس نیستند احتمالا واکنش شدید ملیگرایانه را به دنبال خواهد داشت. به دلیل این که مسایل زاد و ولد و مرگ و میر روسیه احتمالا تا 2025 ادامه خواهد یافت، اقتصاد روسیه- برخلاف اروپا و ژاپن- باید از درصد بزرگ این وابستگان [مسلمانان] حمایت کند.
چین باستانی؟ متخصصین آمارگیری جمعیتی انتظار دارند تا سال 2025، چین تقریبا یک میلیارد و چهارصدمیلیون نفر جمعیت داشته باشد که حدودا 100 میلیون بیشتر از جمعیت کنونی این کشور خواهد بود. مزیتهای در اختیار داشتن یک جمعیت کارگر نسبتاً بزرگ و درصدهای کم افراد تحت تکفل سالمند و کودک حدود سال 2015 کاهش خواهد یافت و در آن هنگام اندازه جمعیت کارگر چین کاهش خود را آغاز خواهد کرد. سالمندی جمعیتی- آغاز درصدهای بزرگتر بازنشستگان و کاهش نسبت کارگران- با دهههای سیاستهایی که تولد نوزادان را محدود میکنند و همچنین سنت بازنشستگی زودهنگام، آغاز خواهد شد.
با روی آوردن بسیار شدید به کاهش رشد جمعیت برای کاهش تقاضاهای در حال افزایش برای انرژی، آب و غذا، چین به سرعت در حال سالمند کردن جمعیت خود است. تا سال 2025 درصد بزرگی از جمعیت چین بازنشست خواهند شد یا در حال بازنشست شدن خواهند بود. با این که ممکن است چین با گذشت زمان سیاستهای محدود کننده خود درباره زاد و ولد را برای دستیابی به توازن بیشتر نوزادان دختران و پسر معکوس کند اما بزرگسالان در سن ازدواج در سال 2025 شاهد یک عدم توازن با برتری مردانه قابل ملاحظه خواهند بود که جمعیت زیادی از مردان ازدواج نکرده را ایجاد خواهد کرد.
دو هند. نرخ زاد و ولد کنونی در هند، دو و هشت دهم [2.8] کودک به ازای هر زن است که اختلافات زیاد بین ایالتهای با زاد و ولد کم در جنوب هند و از سوی دیگر قطبهای اقتصادی بمبئی، دهلینو و کلکته و همچنین میزان بالاتر ایالتهای پرجمعیت در کمربند به اصطلاح هندی زبان در شمال را مورد همپوشانی قرار داده است. در این ایالتهای پرجمعیت زنان در وضعیت خوبی قرار ندارند و از خدمات مناسبی برخوردار نیستند. این نبود امکانات مناسب به شکل قابل ملاحظهای به دلیل رشد متراکم جمعیت در ایالتهای شمالی به گونهای که پیشبینی میشود جمعیت آن در حدود سال 2025 از چین نیز پیشی گیرد و این در حالی است که انتظار میرود جمعیت چین یک افزایش داشته و شروع به کاهش کند.
تا آن زمان، دوگانگی آماری هند شکاف بین شمال و جنوب را گسترش خواهد داد. تا سال 2025 بیشتر نیروی کار هند متعلق به مناطق کمسواد، محروم و پرجمعیت روستایی هند شمالی هستند. با این که خانوادههای کارفرمایان (بازرگانان) هندی دهها سال است که در شهرهای جنوبی زندگی کردهاند اما ورود تمام کارگران بدون مهارت هندی زبان جویای کار به این شهرها میتواند عداوتهای خفته میان دولت مرکزی هند و احزاب قومی-ملیگرا در جنوب هند را دوباره بیدار کند.
مسیر منحصربفرد ایران. با توجه به این که ایران یکی از سریعترین کاهشها در میزان زاد و ولد را در تاریخ تجربه کرده است- از بیش از شش فرزند به ازای هر زن در سال 1985 به کمتر از دو کودک در حال حاضر- جمعیت ایران تا سال 2025 از تغییرات قابل ملاحظهای برخوردار خواهد شد. ناآرامی سیاسی این کشور و افزایش جمیعت جوانان جویای کار به شکل زیادی در دهه بعد پراکنده خواهد شد و باعث بوجود آمدن جمعیت بالغ بیشتر و ایجاد نرخ رشد نیروی کاری خواهد شد که با نرخ کنونی در آمریکا و چین (نزدیک به یک درصد در سال) قابل مقایسه است.
در این دوره زمانی، جمعیت در سن کار به شکل زیادی به نسبت کودکان رشد خواهد یافت و فرصتهایی برای ذخیره پسانداز، آموزش بهتر ایجاد خواهد کرد و در نهایت باعث روی آوردن به سوی صنایع تکنیکیتر و افزایش استانداردهای زندگی خواهد شد.
این که ایران روی این امتیازات جمعیتی سرمایهگذاری کند یا خیر به رهبری سیاسی این کشور بستگی دارد که در حال حاضر رابطه خوبی با بازارها و تجارتهای خصوصی ندارد و در نتیجه شرایط آرامی برای سرمایهگذاران نیست و از سوی دیگر بیشتر روی درآمدهای نفتی متمرکز شده تا گسترش تولید شغل.
دو احتمال قریب به یقین آماری دیگر روشن است: نخست، علیرغم میزان زاد و ولد پایین، جمعیت 66 میلیون نفری ایران تا سال 2025 تا حدود 77 میلیون نفر رشد خواهد یافت. دوم، تا آن زمان، یک افزایش قابل توجه جمعیت جوان افزایش خواهد یافت اما در این یکی ، 15 تا 24 سالهها تنها یک ششم گروه در حال کار را به خود اختصاص میدهند که قابل مقایسه با یک سوم در حال حاضر است.
بعضی از کارشناسان بر این باورند این افزایش جمعیت نشان دهنده تجدید حیات سیاستهای انقلابی است. برخی دیگر معتقدند که در ایران تحصلیکرده و توسعه یافته تر سال 2025، جوانان حرفه و مصرف را جذابتر از سیاستهای تندروانه خواهند دانست.
فقط یک جنبه ازآینده ایران حتمی است: جامعه این کشور از لحاظ جمعیتی بالغتر از هر زمانی در گذشته خواهند بود به شکل قابل توجهی نسبت به همسایگان خود متفاوت هستند.
مسلمانان در اروپای غربی
در حال حاضر جمعیت مسلمانان اروپای غربی جمعا بین 15 تا 18 میلیون نفر است. بیشترین میزان مسلمانان -بین شش تا هشت درصد- در فرانسه هستند (پنج میلیون نفر) و هلند (حدود یک میلیون نفر)، پس از آن کشورهایی قرار دارند که مسلمانان 4 تا 6 درصد جمعیت آنها را به خود اختصاص دادهاند مانند آلمان (سه و نیم میلیون نفر)، دانمارک (300 هزار نفر)، اتریش (500 هزار نفر) و سوئیس (350 هزار نفر). انگلیس و ایتالیا نیز به ترتیب با یک و هشت دهم و یک میلیون نفر دارای جمعیت زیادی از مسلمانان هستند و این در حالی است که درصدهای کلی کمتری یعنی به ترتیب سه درصد و یک و هفت دهم را به خود اختصاص دادهاند.
در صورتی که الگوهای کنونی مهاجرت و زاد و ولد (بیشتر از میانگین) ادامه یابد، اروپای غربی تا سال 2025، 25 تا 30 میلیون مسلمان خواهد داشت. کشورهایی که با افزایش شمار مسلمانان روبرو هستند، تغییر سریعی را در ترکیب قومی خود تجربه خواهند کرد بویژه در حوالی نواحی شهری که به شکل بالقوهای تلاشها برای یکسان سازی و انسجام را مشکل میسازد.
فرصتهای اقتصادی احتمالا در نواحی شهری بیشتر خواهند شد اما در غیاب رشد مشاغل مناسب، این افزایش میتواند به شرایطی پیچیدهتر و بیثباتتر منجر شود که برای مثال میتوان به آنچه در سال 2005 در ناآرامیهای حومه پاریس رخ داد، اشاره کرد.
در صورتی که نرخ رشد کلی آهسته، بازارهای کاری به شدت تنظیم شده و سیاستهای محل کار حفظ شود، افزایش فرصتهای شغلی را با وجود نیاز اروپا برای افزایش جمعیت کار خود، دشوار خواهد کرد.
هنگامی که این عوامل با تبعیض کاری و معایب آموزشی ترکیب میشوند، احتمالا مسلمانان زیادی را در شرایط کاری با دستمزد کم محدود میکند و این امر شکافهای قومی را عمیق میکند.
با این که قشر قابل ملاحظهای از مسلمانان منسجم وجود دارد، اما شمار در حال افزایشی از آنان وجود دارند که حس از خودبیگانگی، شکایت و بیعدالتی دارند و احتمالا به جدایی در مناطقی که خاص فرهنگ مسلمانان و اعمال مذهبی است، ارج مینهند.
گرچه بعید است انجمنهای مهاجران تا سال 2025 نمایندگی پارلمانی کافی برای اعمال دستور کارهای سیاست داخلی و خارجی به دست آورند، موضوعات مربوط به امور مسلمانان به کانون فزاینده توجه تبدیل خواهد شد و شکل دهنده صحنه سیاسی اروپا میشود. تنش اجتماعی و سیاسی موجود درباره انسجام مسلمانان احتمالا سیاستگذاران اروپایی را به طور فزایندهای به واکنش داخلی بالقوه سیاستهای خارجی برای خاورمیانه حساس میکند که این امر شامل در کنار آمریکا قرار گرفتن به صورت بسیار نزدیک در سیاستهایی است که طرفداری از اسرائیل تلقی میشود.
فصل 3
بازیگران جدید
تا سال 2025، آمریکا، خود را در جایگاهی خواهد یافت که یکی از بازیگران مهم در صحنه جهانی است، اگر چه هنوز قدرتمندترین آنهاست.
بر اساس یک مدل "آیندگان بینالمللی " که تولید ناخالص ملی، بودجه دفاعی، جمعیت و فناوری برای کشورهای خاص را میسنجد، نفوذ سیاسی و اقتصادی نسبی بسیاری از کشورها تا سال 2025 تغییر خواهد کرد.
از لحاظ تاریخی، نظامهای چندقطبی در حال ظهور بیثباتتر از نظامهای دوقطبی یا حتی تکقطبی بودهاند بگونهای که قدرت متنوعتر و در حال رشد بیشتر کشورها، حاکی از پیوستگی و کارایی کمتر برای نظام بینالمللی است.
اکثر قدرتهای در حال ظهور خواستار ابراز وجود بیشتری هستند و در کنار بسیاری از کشورهای اروپایی، بر سر اندیشه حق سلطهگری یک قدرت مناقشه خواهند داشت.
عامل بالقوه پیوستگی کمتر و بیثباتی بیشتر نیز توسط کاهشهای نسبی بیشتر در قدرت ملی اروپا و ژاپن پیشنهاد شده است. با این که عقیده داریم فرصتهای خوبی هستند که چین و هند به رشد خود ادامه دهند، اما ترقی آنها تضمین شده نیست و نیازمند غلبه بر موانع بزرگ اقتصادی و اجتماعی خواهد بود.
به این دلیل، چین و هند احتمالا از درون متمرکز باقی میمانند و ثروت سرانه به طور اساسی از اقتصادهای غرب در دوره منتهی به سال 2025 و فراتر از آن عقب خواهد بود. افراد در این نیروهای محرک اقتصادی در حال ظهور احتمالا هنوز هم نسبت به افراد ساکن در غرب احساس فقر میکنند با این که تولید ناخالص ملی انبوه آنها به طور فزایندهای از برخی دولتهای غربی پیش است.
ممکن است برای روسیه ماندن در رده بالایی که از زمان قابل توجه تجدید حیات آن در اواخر دهه 90 میلادی و بخش اولیه قرن بیست و یکم قرار داشته، دشوار باشد. علم آمار همواره قطعی نیست اما تنوع بخشیدن به اقتصاد با این هدف که روسیه بتواند جایگاه خود پس از تحولات جهانی را به دور از وابستگی به سوخت فسیلی حفظ کند، بر چشماندازهای طولانی مدت آن تمرکز خواهد داشت. اروپا و ژاپن نیز با چالشهای آماری روبرو خواهند بود بگونهای که تصمیماتی که اکنون اتخاذ شده احتمالا مسیرهای طولانی مدت آنها را تعیین میکند.
با این که افزایش [جمعیت] هیچ کشوری نمیتواند با تاثیر افزایش کشورهای پرجمعیتی مانند چین و هند برابری کند اما کشورهای دیگری مانند ایران، اندونزی و ترکیه که از لحاظ اقتصادی در شرایط بالقوه بالایی قرار دارند نیز میتوانند نفشهای مهم فزایندهای در صحنه جهانی و بویژه برای ایجاد الگوهای جدید در جهان اسلام ایفا کنند.
"کشورهای انگشت شماری در 15 تا 20 سال آینده بیشتر از چین بر جهان تاثیرگذار خواهند بود. "
رشد کشورهای تاثیرگذار: چین و هند
چین: با ضربههای بالقوه در مسیر رشد خود مواجه است. کشورهای انگشت شماری در 15 تا 20 سال آینده بیشتر از چین بر جهان تاثیرگذار خواهند بود. در صورتی که روندهای کنونی ادامه یابد، چین تا سال 2025 دومین اقتصاد بزرگ دنیا و یک قدرت نظامی مطرح خواهد بود. این کشور همچنین میتواند بزرگترین وارد کننده منابع طبیعی و حتی از حال حاضر نیز بیشتر جهان را آلوده کند.
در صورتی که چین به یک رقیب همشان تبدیل شود که از لحاظ نظامی و همچنین اقتصادی و انرژی قدرتمند باشد منافع امنیتی و اقتصادی آمریکا میتواند با چالشهای جدید روبرو شود.
با یقین زیاد میتوان گفت که سرعت رشد اقتصادی چین آهسته خواهد شد یا حتی پسرفت خواهد داشت، حتی با وجود اصلاحات اضافی که فشارهای اجتماعی ناشی از اختلافات فزاینده درآمدی، یک شبکه تامین اجتماعی فرسوده، قوانین تجاری ضعیف، تقاضا برای انرژی خارجی، فساد مداوم و تخریب محیط زیست را مورد خطاب قرار میدهد.
هر کدام از این مشکلات ممکن است در انزوا قابل حل باشد اما این کشور میتواند با یک "طوفان تمام عیار " مورد هدف قرار دهد، درصورتی که بسیاری از این [مشکلات] نیازمند توجه در زمان واحد هستند.
حتی اگر دولت چین بتواند تمام این مسایل را تحت پوشش قراردهد، توانایی تضمین سطوح بالای اجرای اقتصادی را نخواهد داشت. بیشتر رشد اقتصادی چین به صورت داخلی ادامه خواهد یافت، اما بخشهای کلیدی بر بازارها، منابع و فناوری خارجی و همچنین شبکههای تولید جهانی شده تکیه خواهد کرد. در نتیجه، سلامت اقتصاد چین توسط اقتصادهای دیگر بویژه آمریکا و اروپا تاثیر خواهد پذیرفت.
رهبران چین در مواجهه با این چالشها باید آزادی لازم برای حفظ رشد اقتصادی را - که برای تحمل عمومی انحصاری بودن قدرت سیاسی حزب کمونیست ضروری است- علیه محدودیتهای لازم برای حفظ این انحصار حفظ کنند. احتمال میرود که حزب کمونیست و موقعیت آن در مواجه با تغییرات اجتماعی واقتصادی بسیار زیاد دستخوش دگرگونیهای بیشتری شود. در واقع رهبران حزب کمونیست آزادانه درباره لزوم یافتن راههای جدید برای حفظ مقبولیت عمومی نقش برتر این حزب صحبت میکنند. با این همه، تاکنون این تلاشها علنی نشده تا شامل آزادی این نظام برای انتخابات و مطبوعات آزاد شود. علاوه بر این برای تحمل "طوفان تمام عیار "ی که در بالا به آن اشاره شد، ما فشارهای اجتماعی که دموکراسی واقعی را در چین تا سال 2025 اعمال کنند پیشبینی نمیکنیم. همان طور که گفته شد، این کشور میتواند به سوی تکثرسیاسی بیشتر و دولت پاسخگوترحرکت کند.
با این وجود رهبران چین میتوانند با دستیابی به رشد قابل ملاحظه بدون به خطر انداختن انحصار سیاسی حزب به مانند سه دهه گذشته به مدیریت تنشها ادامه دهند. هر چند یک رکود اقتصادی طولانی میتواند تهدید سیاسی جدی به همراه داشته باشد، اما دولت چین به منحرف کردن انتقادهای عمومی با مرتبط دانستن مداخله خارجی اشکال تلخ تر و بیگانهگریزتر ملیگرایی چینی روی میآورد.
از لحاظ تاریخی مردمی که با استاندارهای زندگی در حال افزایش عادت کردهاند هنگامی که انتظارات آنها برآورده نشود با عصبانیت واکنش نشان میدهند و تعداد کمی به مانند مردم چین پیشینه چنین انتظارات بالایی را داشتهاند.
جایگاه بینالمللی چین تا حدی بر اساس محاسبات خارجی است که آن را "کشور آینده " معرفی کرده است. در صورتی که خارجیها با این کشور با احترام کمتری رفتار کنند، حس ملیگرایی چینی با عصبانیت پاسخ خواهد داد.
هند: افزایشی پیچیده
طی 15 تا 20 سال آینده، رهبران هند برای رسیدن به نظام بینالمللی چندقطبی با دهلینو به عنوان یکی از این قطبها و به عنوان یک پل سیاسی و فرهنگی بین چین در حال گسترش و آمریکا خواهند کوشید. اطمینان بینالمللی در حال افزایش هند، به طور مقدماتی از رشد اقتصادی و رکورد آماری موفقیتآمیز آن سرچشمه گرفته که اکنون دهلینو را به سوی مشارکت با کشورهای زیادی سوق میدهد. با این همه این مشارکتها با هدف افزایش استقلال هند هستند نه متحد کردن این کشور با هر کشور دیگر یا ائتلاف بینالمللی.
احتمالا هند به رشد اقتصادی نسبتا سریع خود ادامه خواهد داد. با این که هند با کمبودهای مداومی در زیر ساخت داخلی، نیروی کار ماهر و تولید انرژی خود روبرو است، اما انتظار داریم که این کشور به سرعت طبقه متوسط، جمعیت جوان، اتکا کاهشیافته به کشاورزی و پساندازهای داخلی بالا و میزان سرمایهگذاری را برای به جلو راندن رشد اقتصادی مداوم خود، افزایش دهد.
رشد اقتصادی تاثیرگذار هند در 15 سال گذشته شمار مردمی را که در فقر مطلق زندگی میکردند کاهش داده است اما شکاف در حال رشد میان طبقه ثروتمند و فقیر به یک موضوع سیاسی مهمتر تبدیل خواهد شد. ما بر این باوریم که مردم هند تعهد بیشتری به دموکراسی خواهند داشت اما دولت این کشور میتواند متفرقتر و تحریکپذیرتر شود، با نیروی ملی که با ائتلافهای سیاسی بعدی سهمی است.
احتمالا انتخابات آینده موضوعات چندگانهای خواهند بود که شامل ائتلافهای نامناسب با الزامات هستهای است. بعید است مسیر کلی سیاستگذاری اقتصادی هند تغییر یابد اما سرعت و میزان تغییر نوسان خواهد داشت. ناآرامیهای منطقهای و قومی که هند را از زمان استتقلال این کشور آسیب زده است احتمالا ادامه یابد اما این ناآرامیها وحدت هند را تهدید نخواهد کرد. ما ارزیابی میکنیم دهلینو مطمئن باقی خواهد ماند که میتواند جنبش جدایی طلب کشمیر را تحت کنترل درآورد. با این همه هند احتمالا ناآرامی و بیثباتی افزایشیافتهای را در بخشهای مختلف به دلیل توانایی در حال افزایش جنبش مائوییستهای کمونیست تجربه خواهد کرد.
رهبران هند به واشنگتن به عنوان یک حامی نظامی یا اقتصادی نمینگرند و اکنون بر این باورند اوضاع بینالمللی چنین حامی را غیرضروری ساخته است. با این همه دهلینو مزایای روابط مطلوب با آمریکا را دنبال خواهد کرد و تا حدی نیز به عنوان یک مانع علیه هر گونه توسعه روابط خصمانه با چین به آن مینگرد. سیاستگذاران هند به این باور رسیدهاند که سرمایه، فناوری و حسن نیت آمریکا برای تداوم رشد هند به عنوان یک قدرت جهانی ضروری است. آمریکا به عنوان یکی از بزرگترین مقصدهای صادراتی هند باقی خواهد ماند، که این کلیدی به موسسات مالی بینالمللی مانند بانک جهانی و وام دهی تجاری خارجی و بزرگترین منبع پرداختهای پول خواهد بود.
پراکندگی هندیها [جمعیت هندیهای مقیم خارج این کشور که تا حد زیادی دارای تخصصهای فنی بالا هستند] عاملی کلیدی در تعمیق روابط آمریکا و هند خواهد بود. به دلیل آنکه دهلی نو محدودیت در تجارت و سرمایهگذاری را کاهش داده است، بازار هند برای کالاهای آمریکایی به طور اساسی افزایش خواهد یافت. ارتش هند نیز تمایل خواهد داشت تا از روابط دفاعی گسترش یافته با واشنگتن سودمند شود. با این همه رهبران هند احتمالا از روابطی که میتواند شبیه یک رابطه "همپیمانی " باشد، اجتناب خواهند کرد. ادامه دارد...