تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۲۱۱۱۴۰
مقدمه: در این شماره بخش نخست متن کامل گفت‌وگوی «سلام» با سرلشکر رضایی فرمانده محترم سپاه پاسداران که در تاریخ 22/5/76 انجام شده است، تقدیم خوانندگان می‌شود. واحد گفت‌وگو

* با تشکر از جنابعالی که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید. در طول فعالیت 6 سالۀ روزنامه سلام، این اولین گفت‌وگوی اختصاصی است که با شما انجام می‌دهیم و طبیعی است که سوالات زیادی برای مطرح کردن داریم. برای شروع خواهش می‌کنیم در ارتباط با عملکرد سپاه طی 9 سال پس از جنگ تاکنون توضیح دهید و چهارچوبها و محورهای عمده‌ای را که در این دوره از سوی سپاه مورد توجه و عمل قرار گرفته است، به اختصار بیان کنید:‌
** رضایی: در مورد چهارچوبهای عملکرد سپاه طی سالهای پس از جنگ می‌توان چند موضوع را که محور این چهارچوبهاست مشخص کرد. اولین موضوع تعمیق امنیت ملی به عنوان یک سیاست پس از جنگ بوده است. در دوران جنگ یک‌سری ناامنی‌هایی در کردستان و سیستان و بلوچستان و جاهای دیگر به وجود آمده بود که ما به خاطر اهمیت جنگ نمی‌خواستیم با پرداختن به آنها نیروهایمان را پراکنده کنیم و تفرق نیرو در جبهه‌ها حاصل شود لذا بعضی از مسائل فوق حل نشده باقی ماند. بعضی از نقاط دیگر مرزی کشورمان هم یک نوع آمادگی‌های مهندسی ـ رزمی درازمدت لازم داشت که به خاطر توجه ما به صحنه نبرد در غرب کشور، از سایر بخشها تا حدی بازمانده بودیم. مشخصاً در خلیج فارس ما فرصت نمی‌کردیم که تقویت و آمادگی‌های لازم را فراهم کنیم.
پس از جنگ اولین سیاست ما این شد که از فرصت‌ استفاده کنیم و مسأله امنیت ملی را در کشور عمق ببخشیم. به همین دلیل در سیستان و بلوچستان، در کردستان و در خلیج‌ فارس، فعالیت‌های دفاعی و آماده‌سازی‌های دفاعی خودمان را شروع کرده‌ایم. ناامنی در کردستان الان تقریباً تمام شده است و دو سه سال است که ما در این منطقه درگیری خاصی نداریم و در آنجا امنیت کامل برقرار شده است. و موارد فراوانی از سفرهای باشکوه و استقبال وسیع مردم از مسئولین کشور به آنجا انجام گرفته است.
همچنین در منطقه سیستان و بلوچستان که اشرار و قاچاقچیان بعضی از ارتفاعات را تصرف کرده بودند و با خیال راحت کاروانهایی از شتر و گاهی ماشین در بخشهایی از این مناطق، رفت و آمد داشتند و در آنجا بار‌های‌شان را خالی می‌کردند و چندین روز در آنجا بودند و بعد با امنیت کامل آنها را می‌بردند و توزیع می‌کردند، ما وارد عمل شدیم و پاکسازی این ارتقاعات و بیرون کردن اشرار و قاچاقچیان را آغاز کردیم. البته نمی‌خواهیم بگویم که مسأله اشرار و قاچاقچیان در آنجا تمام شده اما مناطق مشخصی که در اختیار آنها قرار گرفته بود، تمام این مناطق آزاد شده و هیچ منطقه‌ای در سیستان و بلوچستان وجود ندارد که اشرار بتوانند به صورت عمده و تجمعی و تنفذی در آنجا شکل بگیرند و حضوری داشته باشند. البته در هر دوی این مناطق نیروی انتظامی دلاور ما و مردم منطقه نقش بسیار مؤثر و مهمی بر عهده گرفتند.
بخشی دیگر، خلیج‌ فارس است. این منطقه به لحاظ استراتژیک منطقه بسیار حساسی است و ما خلاءهای زیادی در این منطقه داشتیم؛ از لحاظ ساحل‌سازی، از نظر سنگرسازی و از نظر استقرار امکانات تسلیحاتی لازم برای آینده، استقرار یگانهای پدافندی و دفاع ساحلی، تجهیز جزایر جمهوری اسلامی ایران در خلیج ‌فارس که جزایر قابل توجهی است، به امکانات دفاعی، این هم کار سومی بود که ما انجام دادیم. در حقیقت اولین سیاستی که در پیش گرفتیم تعمیق امنیت ملی بود که ما این مسأَله را به نقطه خوبی رساندیم.
مسأله دوم در همین بعد، توجه به «مفهوم بازدارندگی» است. ما در طول انقلاب اسلامی توانسته بودیم با شکست صدام در ایران سطح دفاعی جمهوری اسلامی را به حد خودکفایی رسانده و قادر باشیم یک هجوم را پس از اشغال، از کشور دفع کنیم. توان نیروهای رزمی ایران به این حد رسید که ما توانستیم دشمن را شکست بدهیم اسم این را ما «مفهوم شکست‌ناپذیری» می‌گذاریم. اما این برای یک انقلاب کافی نبود چرا که باید منتظر باشیم دشمن جایی را تصرف کند بعد ما او را از آنجا خارج کنیم. نیاز بود که ما توانایی دفاعی جمهوری اسلامی را یک گام دیگر افزایش دهیم و‌ آن رسیدن به «مفهوم بازدارندگی» بود. یعنی کاری کنیم که اصولاً دشمن در مرحله هجوم به کشور. فعالیتش خنثی شود.
و این زمانی امکان داشت که ما بتوانیم از تبدیل شدن تهدید به جنگ جلوگیری کنیم. چون اصولاً هر جنگی مقدمه‌اش تهدید است. و این تهدیدها و چالش‌ها پس از مدتی که به یک حدی از رشد برسند تبدیل به جنگ می‌شوند. ما آمدیم این مفهوم را دنبال کردیم که با اثرگذاری روی تهدیدات، هیچ‌گاه نگذاریم تهدیدی تبدیل به جنگ بشود و نمونه روشن آن کاری است که ما در خلیج فارس کردیم. حالا مدت پنج سال است که دنیا منتظر است که بین آمریکا و ایران یک درگیری صورت بگیرد اما چرا حمله صورت نمی‌گیرد؟ با اینکه آمریکائیها سعی کرده‌اند اسناد، مدارک و اوراقی هم جمع کنند و افکار جهانی و بین‌المللی را هم علیه ما آماده کنند، اما الان جرأت حمله ندارند.
دلیلش هم این است که مطمئن هستند بلافاصله پس از حمله از سوی ما جواب جدی خواهند گرفت. و این را ما به آمریکائیها نشان داده‌ایم و آنها این پیام را درک کرده‌اند. آمریکائیها یک درک روشنی از حریفشان که ما باشیم به دست آورده‌اند. نمونه‌اش هم همین مانور اخیر طریق‌القدس بود که در طول مانور، 20 ناو آمریکائی از منطقه خلیج فارس بیرون رفت. آنها می‌دانستند که کوچکترین درگیری، ممکن است به محاصره تعداد زیادی از ناوهای آمریکا منجر شود. حالا نه اینکه محاصره شوند و ما همه را تصرف کنیم. اما در این محاصره قطعاً خسارات نظامی جدی به آنها وارد می‌شد که آنها نمی‌توانستند در مقابل افکار عمومی جهان پاسخگو باشند.
موضوع و سیاست سومی که پس از پایان جنگ انتخاب کردیم، همراهی با مردم در صحنه سازندگی بود. یعنی احساس کردیم که درست است ما در مسأله تعمیق امنیت ملی و بازدارندگی فعالیت پیشگامانه‌ای را انجام می‌دهیم اما روح بسیجی‌ها و پاسداران ما به این کارها قانع نمی‌شد که ببینند در کنارشان یک کار بزرگ، یک انقلاب و یک تحولی به اسم سازندگی در حال اجرا است ولی آنها در این امر حضور فعالی ندارند.
لذا ما آمدیم بررسی کردیم که توانهای اضافی و سرریزمان را در این رابطه بسیج کنیم. ما امکانات مهندسی داشتیم و به لحاظ پرسنل فنی نیز تعداد زیادی از برادران ما مهندس بودند و در ابعاد فنی و تکنولوژی و عمرانی وارد بودند و تجربه داشتند، لذا توانهای اضافی و سرریزمان را تحت عنوان «قرارگاه بازسازی سپاه» که بعداً آن را اصلاح کردیم و به «قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء» تغییر نام دادیم، متشکل کنیم که پروژ‌ه‌ای را در سراسر کشور از دولت می‌پذیرفت و این پروژه را انجام می‌داد. در حقیقت پاسداران ما در صحنه سازندگی نقش فعال و بالقوه داشتند.
موضوع بعدی که در پیش گرفتیم توسعه بعضی از ابعاد درون خود سپاه بود. توسعه بخشهایی که ما در جنگ خلاء آن را احساس کردیم. تحقیق و آموزش در طول جنگ برای ما یک مسأله جدی شده بود که بعد از جنگ برای این موضوع وقت گذاشتیم چه در بحث‌های فنی و تکنولوژیک و چه در مقوله علوم انسانی که مربوط به جنگ بوده (علوم مرتبط به جنگ). حالا از اقتصاد دفاعی شما حساب بکنید تا مسائلی که بطور خالص مسائل نظامی هستند، مثل تدوین تجارب جنگ و فرمولی کردن قواعد رزم که فرزندان امام در صحنه جنگ خلق کردند و در یک کلام تئوریزه کردن مکتب دفاعی که سپاه در طول جنگ و زیر سایه نظرات امام و آن فضای فرهنگی که ایشان درست کرده بودند با الهام از اندیشه‌های اسلامی و جنگ‌های صدر اسلام و تجاربی که در دوران نبرد انقلاب اسلامی و چهارد قرن گذشته وجود داشت.
آفریده بود ما توانستیم مساله آموزش را هم در سپاه پی‌گیری کنیم. بازسازی تجهیزات فنی در درون سپاه هم در این رابطه مورد توجه قرار گرفت. مثلاً ما در جنگ تعمیر تانک و توپ برایمان مشکل بود. اما الان از نظر تعمیرات و نوسازی هیچ کمبودی نداریم و هیچ ابزاری نداریم که خودمان نتوانیم آن را تعمیر کنیم، با نوسازی انجام دهیم. خط تعمیرات تانک یک امر بسیار پیچیده‌ای است که ما الان آن را راه انداخته‌ایم. خط تعمیرات توپخانه هم یک مسأله بسیار سنگین و پیچیده است که ما آن را راه‌اندازی کرده‌ایم. ما سعی کرده‌ایم که با این مجموعه سیاستگذاریها و فعالیت‌هایی که انجام دادیم، برنامه پس از جنگ را پرکنیم تا به امروز برسیم.
* در زمینه ساخت تجهیزات و تسلیحات نظامی نیز ظاهراً فعالیتهایی در جهت قطع وابستگی صورت گرفته است، لطفاً در این ارتباط بیشتر توضیح دهید.
** رضایی: فعالیتهای انجام شده در این زمینه، تقریباً ما را به یک استقلال و خودکفایی رسانده است. نتیجه تحقیقات ما در زمینه سلاحها تبدیل به یک حرکت خیلی مثبت و سازنده‌ای شده به طوری که برد موشکهای ضدزره ما از دوران جنگ که کمتر از یک کیلومتر بود الان تقریباً به طور موثر به 5/2 کیلومتر رسیده است. در بخش زرهی و ساخت ادوات زرهی و نفربر و تانک پیشرفت خوبی داشته‌ایم. در زمینه موشکها، چون عمده سیستم موشکهای زمین به زمین کشور در اختیار سپاه است و یک نیروی قدرتمند کشور محسوب می‌شود، بردهای خیلی خوبی را مشخص کرده و هیچ محدودیتی هم برای خودمان قائل نشده‌ایم. البته هنوز ما به بردهای قاره‌ای نرسیده‌ایم.
اما بردهای کوتاه و متوسط را تقریباً تمام کرده‌ایم. البته بخشی از اینها را ما در سپاه انجام می‌دهیم و بخشی دیگر هم که در وزارت دفاع انجام می‌شود، پاسداران ما این کار را انجام می‌دهند. از نظر سلاحها و تجهیزات انفرادی هم تقریبا پیشرفت خوبی داشته‌ایم. در ساخت توپخانه در اواسط کار هستیم یعنی توپهای با برد کوتاه را در داخل کشور می‌سازیم. برادران ارتش هم در بخش نیروی هوایی پیشرفت خوبی داشتند. در بخش دریایی نیز پیشرفت قابل توجهی به وجود آمده است. بعضی از ناوهایی که برای خرید یا تعمیر به وجود آمده است.
بعضی از ناوهایی که برای خرید یا تعمیر آنها از خارج بایستی هزینه‌های گزافی را می‌پرداختیم توسط برادران ما در ارتش ساخته یا تعمیر شده‌اند. در این زمینه هم پیشرفتهای فنی و تکنولوژیک تسلیحاتی ما خوب بوده است البته ما هنوز کارهایی داریم که باید انجام بدهیم، اگر بخواهیم یک قدرت کاملاً خودکفا و متکی به خود باشیم. بعضی از راهها به روی ما باز شد، تحقیقات آن را تقریباً داریم تمام می‌کنیم ولی تجهیزات متناسب با آن را باید بسازیم.
* در صحبتهایتان به نیروی هوایی اشاره کردید. همانگونه که می‌دانیم و در اواخر جنگ امام راحل طی فرمانی دستور تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه را صادر کردند. در این ارتباط جایگاه نیروی زمینی و تا حدودی نیروی دریایی سپاه مشخص شده است لکن در مورد نیروی هوایی سپاه چه به لحاظ جایگاه و چه از نظر تجهیزات به نظر می‌رسد پیشرفت قابل ملاحظه‌ای بوجود نیامده است، علت را در چه می‌بینید؟
** رضایی: در مورد جایگاه، مسأله تقریباً حل شد. یعنی از حدود چهار پنج سال پیش حدود مأموریت‌های نیروی هوایی سپاه و نیروی هوایی ارتش مشخص شد و به سپاه و ارتش ابلاغ گردید. وظائف نیرویی هوایی سپاه عمدتآً در پشتیبانی نزدیک از عملیات زمینی سپاه، پدافند هوایی و ناوگان هلی‌کوپتری، که نیروی را بتوانیم به طور سریع وارد مناطق بکنیم و موشکهای زمین به زمین مشخص شد ولی در بخش تجهیزات حرف شما درست است.
تقریباً به دلیل سیاستی که در سازندگی کشور بود، دوستان ما ترجیح می‌دادند که پس از جنگ توجه جدی را به بخشهای غیردفاعی انجام بدهند و همچنین خریدهایی که در اواخر جنگ صورت گرفته بود بعدها در تقسیم کار عمدتاً به برادران ارتش ما واگذار شد و لذا ما از آن تجهیزات محروم ماندیم، نتیجه این دو سیاست این شد که ما تجهیزات قابل توجهی را نتوانستیم در نیروی هوایی سپاه فراهم کنیم.
ولی هم مصوبه آنها (مصوبه تجهیزات) تقریباً آماده است و هم با مراکز و منابعی که بایستی آنها تهیه شود کارهای خوبی صورت گرفته و امیدواریم که در سالهای آینده برادران ما کمک کنند که انشاءالله این بخش از فرمان حضرت امام(ره) که ایشان فرموده بودند هر چه سریعتر و قوی‌تر این سه نیرو را تشکیل بدهید، ما بتوانیم به این بخش از تاکیدات ایشان و مقام معظم رهبری انشاءالله عمل کنیم.
* پس از پایان جنگ یکی از اقداماتی که در سپاه رخ داد، طرح درجه دادن به نیروها بود. این امر در عین حال که موجب شد برخی نیازها و نارسائیهای ساختاری سپاه را بهبود بخشد لکن به همراه خود عوارضی را نیز بدنبال داشته است.
گروهی معتقدند این مسئله موجب شده تا به روح نهادی بودن سپاه ضربه بخورد، ارزیابی شما در این باره چیست؟
** رضایی: این بحث خیلی مهمی است که مورد توجه سپاه هم قرار گرفته است و در این زمینه نوعی بازنگری را شروع کرده‌ایم. تقریبا الان حدود شش هفت سال است که از این کار می‌گذرد. فرضی هست که ما به گذشته برگردیم و ببینیم که در این کار چه مشکلات و نواقصی وجود داشته است، حالا چه از نظر اجرای کار و از نظر خود برنامه‌ریزی. ما این کار را تقریباً شروع کردیم و الان داریم به آن می‌پردازیم. از اینجا هم بحث شروع شد که ما یک بحث‌هایی در مورد آینده سپاه داشتیم، اینکه سپاه آینده چگونه خواهد بود و سپاه آینده را چه کسانی تشکیل خواهند داد. و از آنجا به این نتیجه رسیدیم که باید به گذشته برگردیم و اشکالاتی که وجود داشته اصلاح کنیم.
و قبل از اینکه نسل فعلی، سپاه را ترک کند، آخرین اصلاحات را به دست همین کسانی که در صحنه دفاع مقدس و انقلاب تربیت شده‌اند، انجام بدهیم. بنابراین اول ما باید این ارزیابی را بکنیم آنگاه می شود نتیجه را گفت ولی همانطور که شما می‌گوئید عده‌ای در درون سپاه این اعتراضات را دارند و می‌گویند که این درجه‌بندی نیروها یک مقدار ما را از آن روح و فرهنگ اولیه سپاه جدا کرده و طبیعتاً همیشه بین ساختار و محتوی یک رابطه وجود دارد. و نمی‌شود یک ساختار جدیدی را به یک نهادی با یک محتوای گذشته وارد کرد بدون اینکه این ساختار روی محتوای گذشته اثر نکند. طبیعت کار این است که همیشه ساختارها و محتواها با هم یک رابطه منطقی دارند.
ما هم نمی‌توانیم الان قویاً بگوئیم که در تغییر و تحول این ساختار، به محتوای گذشته لطمه‌ای وارد نشده است. کمااینکه از این طرف هم نمی‌شود منکر این شد که این ساختار جدید محتوای گذشته را رشد داده باشد. مخصوصاً اینکه وقتی که کارها منظم‌تر است و با انضباط صورت می‌گیرد حتماً در کارایی‌ها و در پیشرفت‌های کمی و فیزیکی اثر دارد. ولی تعیین اینکه، آیا این پیشرفت‌های کمی و ظاهری با انضباطی که بوجود آمده و موثر و مثبت هم بوده، در مقابل آسیب‌هایی که وارد کرده به چه میزان بوده است، بدون یک تحقیق عملی و حساب شده در مورد فعالیتهایی که در این رابطه صورت گرفته، شدنی نیست و نمی‌توان قضاوت روشنی کرد ولی هر دو بعد این قضیه کاملاً برای ما روشن و قابل توجه است و ما نتیجه مثبت اعمال این ساختار را کاملاً دیده‌ایم.
اعتراضها و حرفهای منطقی هم از سوی دوستانی که معتقدند این ساختار یک آسیب‌هایی وارد کرده این‌ها را هم شنیده‌ایم یا دیده‌ایم. انشاءالله با یک کار محققانه می‌توانیم اظهارنظر بکنیم که اگر نواقصی وجود دارد چگونه می‌شود این نواقص را بر طرف کرد.
* آیا این تحقیق شروع شده است؟
** رضایی: بله، این تحقیق در حال حاضر در سپاه در سه زمینه شروع شده است.
* در همین ارتباط به مسئله بروکراسی در سپاه بر می‌خوریم. در زمان جنگ به خاطر داریم امور اداری سپاه با ساده‌ترین و در عین حال سریع‌ترین روشها انجام می‌شد و بعضاً مشاهده می‌شد یک نفر نیرو، در آن واحد کار چند نیرو را در سازمانهای مشابه انجام می‌داد. اکنون به نظر می‌رسد در این زمینه تشکیلات اداری و بروکراسی سپاه بسیار پرحجم و پرتکلف شده است، ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
** رضایی: ببینید، این بحث برمی‌گردد به همان بحث ساختار. یعنی یک بخشی از آن، بحث درجات بود و یک بخش هم روابط اداری است. روابط اداری جدیدی در سپاه تعریف شد. قبلاً روابط به صورت شفاهی و حضوری و رودررو چشم در چشم در سپاه صورت می‌گرفت ولی بعد از جنگ تقریباً بسیاری از مسایل از این حالت خارج شد. اولاً یگانهای ما به استانهای خودشان بازگشتند. قبلاً ما در صحنه نبرد همه همدیگر را می‌دیدیم. یعنی در طول 24ساعت اکثر فرماندهان ما همدیگر را می‌دیدند. فاصله‌ها خیلی نزدیک‌ بود ولی بعد از جنگ یگانها و لشکرها برگشتند به استانهای خودشان. پس مسأله کندی ارتباطات برای ما مطرح شد. ثانیاً به خاطر بحث انضباط و مسئولیت‌پذیری در امور که افزایش پیدا کرد.
ناچاراً میزان سیستم کتبی در اداره سپاه افزایش پیدا کرد. و لذا مسائل یک مقدار انضباطی‌تر شد. بحث سلسله مراتب و مراجع ذیربط بطور متعهدانه و کتبی هم افزایش پیدا کرد. تعداد سلسله مراتب در سپاه الان بیش از زمان جنگ است. مجموعه اینها ساختار اداری سپاه را به شکل خاصی درآورده است. نتیجتاً یک مقدار کارها طولانی‌تر شد. یعنی اگر کارها قبلاً با سرعت زیادتری در جنگ انجام می‌شد الان یک مقدار کندتر شده ولی خب از آن طرف دستاوردهای خوبی هم داشته است. یعنی حالا مسئولیت‌پذیری و تعهدات افراد روشن و مشخص است.
بازرسی‌ها و نظارت‌ها به خاطر اینکه مکتوباتی وجود دارد از گذشته بسیار راحت‌تر است. البته در گذشته ما نمی‌توانیم اینگونه عمل کنیم چون مسأله جنگ سرعت عمل را می‌طلبید. ولی اینکه آیا ما الان به افراط کشیده شده‌ایم یا نه این به ارزیابی که انشاءالله نتایج آن در یکی دو سال آینده روشن می‌شود، بستگی دارد. آن موقع باید ببینیم که سیستم اداری و ساختاری سپاه چه نواقصی دارد. قاعدتاً یکی از بحث‌ها همین بحث بروکراسی است و باید ببینیم که می‌توانیم با حفظ این سیستم جدید ابداعاتی را خلق کنیم که میزان این ارتباطات را کم کنیم و این روابط را به حداقل کاهش دهیم.
* سپاه یک نهاد انقلابی است که پس از سال 57 تشکل شد و عمدتاً نیروهای آن به لحاظ کمی و کیفی طی چند سال ابتدای انقلاب و جنگ جذب این نهاد شدند. اکنون به نظر می‌رسد جذب نیرو از جانب سپاه روند کندی به خود گرفته است با توجه به اینکه در چند سال آینده روند بازنشستگی و خروج کادرهای کیفی سپاه آغاز خواهد این روند جذب نیرو (به لحاظ کمی و کیفی) آیا سپاه را با بحران مواجه نخواهد نمود؟
** رضایی: من اولاً بخش اول صحبت اول شما را اصلاح کنم که ما الان در پذیرش کمبود داوطلب نداریم. آن اوایل پس از پایان جنگ یک وقفه‌ای داشتیم و صحبت شما درست است. در چند سال اخیر وضعمان کاملاً خوب شده است. مثلاً ما الان برای دانشگاه امام حسین 3 برابر داوطلب می‌گیریم و از بین اینها یک سوم‌شان را انتخاب می‌کنیم یا به همین منوال برای آموزشگاههای درجه‌داری. تقریباً الان داوطلب بیش از نیاز ما است. لذا بستر انتخاب ما تقریباً اصلاح شده که داوطلبین تعدادشان زیاد است. اما آن قسمت دوم سوال شما حرف بسیار مهمی است خصوصاً برای آینده سپاه که ما باید خروجی را کنترل کنیم. و این کار را کرده‌ایم.
در طی مدت سه چهار سال اخیر که بحث سپاه آینده مطرح شده است تقریباً یک شبیه‌سازی کردیم از ورود و خروج پرسنل سپاه در 10 سال آینده که الان تقریباً‌ 2 سال آن گذشته است، و هشت سال دیگر آن تقریباً باقی مانده است. این 10 سال را ما شبیه‌سازی کردیم و بحرانهای پرسنل و نیروی انسانی را در سالهای مختلف بدست آورده‌ایم. یعنی مشخص شده که حداکثر خروجی در چه سالی اتفاق می‌افتد.
بعد متناسب با سن بازنشستگی یا سن‌های خروجی، آن را به سالهای گزینشی تطبیق دادیم که چه سالی ما بایستی چقدر نیرو جذب کنیم که تقریباً ورود و خروج را به تعادل برسانیم. این کار را ما کردیم و این در دستگاه اداری نیروی انسانی ما یک طرح مهمی شد. یعنی الان تقریباً نزدیک به 2 سال است که ما بر اساس برنامه تعدیل نیروی انسانی با متعادل کردن ورود و خروج سپاه در ده سال آینده حرکت می‌کنیم.
* آیا این روند ورود و خروج و ایجاد تغییر نسل در سپاه، در مجموع موجب افت کیفی و تغییر محتوایی سپاه نخواهد شد؟
** رضایی: ببینید، این بحث به یک بحث جامع کشیده می‌شود یعنی ما نمی‌توانیم به این بحث فقط از دیدگاه سپاه پاسخ بدهیم چون سپاه جزئی از جامعه است، افراد سپاه جزء همین جامعه هستند. هم سپاه روی جامعه اثر می‌گذارد و هم جامعه روی سپاه پس باید یک مقداری بحث را بازتر کنیم تا بتوانیم پاسخ درستی به این سوال بدهیم.
اولاً در مورد اینکه کادرهایی از سپاه خارج شده‌اند، این از سیاستهای خود ما بوده است. از اول انقلاب تا الان یکی از مهمترین خدماتی که سپاه به کشور کرده کادرسازی است. یعنی کادرهایی که حتی یک مقدار ساخته شده بودند و آمدند به سپاه بیش از گذشته خودشان ساخته شدند و دوباره به جامعه بازگشتند. تقریباً امروز وزارت‌خانه‌ای نیست که از پاسداران ما در آنجا حضور نداشته باشند. حتی در بخشهای خصوصی کشور هم پاسداران ما الان هستند و کار می‌کنند (غیر از نیروی بسیج که سر جای خودشان هستند) این در واقع یک حسن است. یعنی سیستم اداری کشور بایستی از چند جا تغذیه شود. یک جای آن جامعه است. یکی از منابع دیگر سیستم اداری کشور، باید خودش باشد.
یعنی سیستم اداری خودش باید بتواند خودش را از نظر کادر تأمین کند. اگر ما بخواهیم روند انقلاب در کشور ادامه داشته باشد قاعدتاً نهادهای انقلاب باید از منابع تأمین نیروی انسانی سیستم اداری سیاسی کشور باشد. سپاه پاسداران، جهاد سازندگی، بسیج و نهادهایی که در انقلاب شکل گرفته‌اند، می‌توانند منابع خوبی برای این امر باشند. بنابراین باید این خود سیاستی باشد که بعضی از نیروها که آمادگی کار در بیرون را دارند و یا توانایی آنها در خارج از سپاه بیشتر است، ما نباید مانع از خارج شدن آنها از سپاه شویم. پس این امر وجود داشته و خود سپاه هم این قضیه را تعقیب کرده منتهی این امر یک حد و حدودی داشته که سعی کرده‌ایم از این حد خارج نشویم. در سه چهار سال اخیر هم ما تقریباً جلوی این امر را گرفته‌ایم. ولی قبل از این تقریباً خروج نیروها در چهارچوب سیاستی معین صورت می‌گرفت.
توضیح بعدی این است که حرف شما از یک بعد درست است و آن این است که اصولاً نهادهای انقلاب در یک جو فرهنگی و معنوی ساخته شده‌اند و این جو و فضای فرهنگی اگر از دست برود قطعاً روی اینها اثر می‌کند یا اگر فضای دیگری در جامعه حاکم شود، آن فضا بر روی اینها اثر می‌گذارد. اینکه آیا سپاه خودش به تنهایی می‌تواند فضای فرهنگی جامعه را درست کند معلوم است که این کار شدنی نیست. بله اگر زمان جنگ باشد و جهادی به وجود بیابد چون سیاست عمومی کشور این خواهد شد که همه را به سمت جنگ بسیج می‌کنند، سپاه هم در این فضا می‌تواند خودش را بسازد و روی جامعه اثر بگذارد.
من قبول دارم که بعد از جنگ ما از نظر فرهنگی یک مقدار تأثیرات منفی پذیرفتیم ولی در این باره قبل از اینکه به داخل سپاه توجه کنیم باید به فضای بیرونی جامعه نگاه کنیم. یعنی مثلاً به همین دوره هشت ساله سازندگی که ما پشت سرگذاشته‌ایم نگاه کنید. در این دوره فضای فرهنگی یک فضای خاصی بود که تقریباً با فضای دوران دفاع مقدس و فضای دوران انقلاب تفاوت‌هایی داشت و یک مقدار مسائل جدیدی در این فضای فرهنگی وارد شد.
بالاخره این فضا در درون سپاه هم اثراتی گذاشت. ولی آن طور که ما فکر می‌کنیم که پاسداران یا کادرهای ما در درون سپاه، به آن روحیات فداکاری، ایثارگری یا آن منش و شخصیت انقلابی‌شان یک لطمه وارد شده اینطور نیست. ولی می‌شود گفت که این فضایی که پیدا شد، آن سرعت و آن خیزش سازندگی روحی و آرمانی ما را کوچک کرد، ما با آن خیزشهایی که در دوران انقلاب و یا دفاع مقدس عقب گرد کرده‌ایم. البته عواطف و احساسات ارزشی یک مقدار کاهش پیدا کرده چون آنها معمولاً تابع فعالیت هستند.
* آیا علاوه بر افت فرهنگی موجود در کل جامعه که به آن اشاره کردید، دلائلی خاص برای کم شدن اقبال پیوستن به سپاه وجود ندارد؟
** رضایی: تا الان خیر، اولاً علاقه به نظامیگری خودش یک استعداد است. حتی در زمان جنگ کسانی بودند حاضر بودند در جاهای دیگر نظام بروند خدمت کنند با قصد قربت و قصد خدمت به انقلاب، اما حاضر نبودند در صحنه جنگ بیایند چون می‌گفتند که روحیه ما روحیه نظامیگری نیست. ما می‌خواهیم خدمت کنیم اما نمی‌توانیم فرضاً برویم و آرپی‌جی‌زن شویم. ما می‌توانیم در مسائل تحقیقات، آموزشگاهها و دانشگاههای سپاه و یا خارج از سپاه و فعالیتهای صنعت یا صنعت نظامی یا کارهای دورتر در خدمت به ابعاد سیاسی فرهنگی نظام خدمت کنیم. بنابراین همیشه یک گروهی از جامعه در هر نسلی پیدا می‌شوند که علاقه به نظامی‌گری دارند. این گروه هم همواره یک درصدی از جمعیت را تشکیل می‌دهند.
حالا در زمانهایی که فعالیت جهادی است این درصد افزایش پیدا می‌کند و وقتی که جهاد نیست این درصد کمتر می‌شود اما دامنه این تغییرات خیلی بی‌انتها نیست. یک دامنه محدودی است اگرچه ما می‌بینیم این درصد نسبت به جنگ کم شده ولی ما الان بیش از نیازمان داوطلب داریم. از طرف دیگر ما سعی می‌کردیم که هیچگاه سپاه از خط مقدم انقلاب آنقدر فاصله نگیرد که جاذبه‌اش در جامعه کم شود. مثلاً حضور سپاه در سازندگی. الان هیچ جا نیست که تبلیغاتی از سازندگی بشود و سپاه در آنجا نقش نداشته باشد. حالا درست است که دوستان ما کم مهری می‌کنند و نمی‌گویند.
مثلاً کارهای اساسی بوده به اسم سپاه در مقابل روسای جمهور دنیا آمده‌اند جمع شده‌اند و بخش اعظم آنجا را پاسداران ما انجام داده‌اند اما هیچ اسمی از سپاه نیامد. ولی این به معنای این نیست که بچه‌های سپاه با جامعه نمی‌دانند که سپاه در آنجا فعال بوده است. شرکت سپاه در سازندگی یک تازگی و نشاط به سپاه داده است. ما سعی کرده‌ایم که سپاه را در خط مقدم انقلاب نگهداریم و به قول معروف پیر و فرسوده نشویم که جاذبه‌مان را از دست بدهیم و چون اینگونه بوده به نظر من با مشکل حادی در پذیرش نیروی انسانی مواجه نیستیم.
* با توجه به این که در تشکیلات سپاه همانند ارتش ستاد مشترک وجود دارد که روابط بین نیروهای سپاه را تنظیم می‌کند جایگاه فرماندهی کل سپاه چیست؟ چرا که ما در ارتش ملاحظه می‌کنیم که امور از طریق ستاد مشترک انجام می‌شود و جایگاه فرماندهی کل وجود ندارد.
** رضایی: ستاد مشترک سپاه الان تقریباً مشابه ارتش است. ارتش در حال حاضر یک ستاد مشترک دارد و چند نیرو ستاد مشترک سپاه هم از نظر ساختاری به همین صورت است اما از نظر اختیارات و مسئولیت‌ها، در سپاه تقریباً اختیارات توزیع شده است. یعنی الان بخشی از اختیارات سپاه در اختیار فرماندهی کل قواست. یک بخش از تصمیمات هم به عهده من و سایر فرماندهان نیروهاست. پس در حقیقت یک سلسله مراتبی از اختیارات در سپاه وجود دارد که از بالا تا پایین توزیع شده است.
ستاد مشترک سپاه هم در حقیقت کارش این است که کارهای ستادی سپاه را انجام می‌دهد. کلیه مکاتبات، ابلاغات و بخشنامه‌ها از طریق ستاد مشترک سپاه به بدنه سپاه جاری می‌شود و کلیه تقاضاها و درخواست‌های نیروهای پنج‌گانه سپاه، از طریق ستاد مشترک به فرماندهی سپاه، ستاد کل نیروهیا مسلح و فرماندهی کل قوا منتقل می‌شود. بنابراین نقش اداری ستاد مسترک کاملاً روشن است و اختیاراتی هم به ستاد مشترک تفویض شده که آنها کار خودشان را انجام می‌دهند.
سپاه پاسداران یکی از ریشه‌دارترین نهادهای انقلابی در جمهوری اسلامی است که نقش مهمی در تثبیت انقلاب، مبارزه با ضدانقلاب داخلی و خصوصاً مقابله با تهاجم نظامی رژیم عراق به خاک جمهوری اسلامی ایرن ایفا کرده است. سپاه پاسداران که با هدف سازماندهی نیروهای مردمی و داوطلب حضور در جبهه‌های نبرد پا به میدان جهاد گذارده بود، به سرعت رشد کرد و به یکی از ارکان اصلی تصمیم‌گیری و عملیاتی سازمان رزمی جمهوری اسلامی تبدیل شد و این نقش را تا پایان هشت سال دفاع مقدس حفظ کرد.
سردار سرلشکر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برای عموم هم‌میهنان، به ویژه آنان که با مسایل انقلاب و جنگ تحمیلی پیوند بیشتری داشته‌اند چهره آشنایی است. او قبل از انقلاب از فعالان گروه منصورون به شمار می‌رفت و در مبارزه علیه رژیم پهلوی مشارکت داشت. پس از پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران، به این نهاد پیوست و اولین مسئول واحد اطلاعات سپاه شد. وی همزمان فعالیتهای سیاسی خود را نیز در قالب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مدت دو سال و اندی ادامه داد اما چند ماه قبل از انتصابش به فرماندهی سپاه، از این سازمان کناره گرفت.
با تشدید جنگ و تقویت حضور سپاه پاسداران در جبهه‌های نبرد، در سال 1360 به فرماندهی کل سپاه منصوب شد که تا امروز نیز به خدمت در این مقام ادامه داده است.
سرلشکر رضایی، فرمانده 16 ساله یکی از حساسترین نهادهای نظام جمهوری اسلامی است و از این حهت او را می‌توان نمونه تثبیت مدیریت در کشور قلمداد کرد. هر چند قریب هفت سال از این دوران در سخت‌ترین شرایط جنگی در خطوط مقدم جبهه و قرارگاه‌های عملیاتی سپری شد اما با پایان یافتن جنگ، قرارگاه فرماندهی سپاه هم به پایتخت منتقل گردید.
نقش بستن نخلهای طلایی بر کلاه نظامی فرمانده سپاه و قرار گرفتن بالاترین درجه نظامی کشور بر شانه‌های او، نشانه آغاز دوران جدیدی از فعالیت این نهاد بود، وظایف و برنامه‌های سپاه برای سالهای پس از جنگ مورد تجدیدنظر قرار گرفت و تلاش شد تا این نهاد انقلابی در شکل و شمایل یک نیروی نظامی کامل در زمان صلح تثبیت گردد. طرح «مدرج‌سازی» نیروها در همین راستا در سپاه اجرا شد تا نظم و سلسله مراتب نظامی در این نیرو شکل گیرد، هر چند به اعتقاد بسیاری از «پاسداران» ‌این اقدام لطمه زیادی بر فضای معنوی و نهادی سپاه وارد کرده است.
همزمان با برگزاری انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی و به دنبال آن، هفتمین دوره ریاست جمهوری، بحث تازه‌ای پیرامون عملکرد سپاه پاسداران در مطبوعات و محافل سیاسی مطرح شد و آن مساله دخالت برخی فرماندهان سپاه و نیروهای تابع آنان در جریان فعالیتهای انتخاباتی به نفع یکی از جناحهای سیاسی کشور بود که بازتاب گسترده‌ای در فضای سیاسی کشور ایجاد نمود. هر چند فرماندهی سپاه دخالت این نیرو در مناقشات سیاسی اخیر را نپذیرفت اما صدور بخشنامه‌ای رسمی توسط فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه خطاب به رده‌های مختلف فرماندهی این نیرو در حمایت از یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، سند آشکاری بود که کسی نمی‌توانست آن را انکار کند، پرونده‌ای که هنوز مختومه نشده است.
چندی پیش، همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری شایعه استعفای محسن رضایی از فرماندهی سپاه با انگیزه حضور در دولت جدید به عنوان یک مسئول اجرایی، به شدت در محافل مطرح شد. با توجه به اینکه وی در چند سال گذشته در کنار فرماندهی سپاه، در رشته اقتصاد مشغول به تحصیل بوده است و آنگونه که خود می‌گوید احتمالاً تا یک سال آینده مدرک دکترای این رشته را دریافت خواهد کرد. طرح چنین شایعه‌ای نمی‌توانست زمینه‌های غیرواقعی داشته باشد. اگر چه خود او این شایعه را تکذیب کرده است اما معلوم نیست تا چند سال همچنان لباس فرماندهی خود را بر تن خواهد داشت. قراین نشان می‌دهد که فرمانده سپاه پاسداران، به آینده‌ای همراه با فعالیتهای سیاسی و فرهنگی می‌اندیشد.

برچسب اخبار