در بررسی آسیب شناسی وحدت جهان اسلام، غفلت از دستهای پشت پرده استعمار و فعالیتهای مخرب و توطئههای قدرتهای استکباری، زیان آور و موجب دور ماندن از بینشهای سیاسی و تحلیلهای فکری و گرایشهای عملی در نفی تفرقه و تنازع و نیل به مواضع وحدت و اقتدار میباشد.
همیشه باید این اصل عقلانی را مورد توجه و نظر قرار دهیم که به طور طبیعی قدرتهای استکباری که در همه اعصار و زمانها با تشکیل جبهه کفر و شرک و نفاق در برابر اسلام و مسلمین صفآرایی میکنند، هدفی چون ایجاد تشتت و پراکندگی در بین ملل مسلمان جهان را دنبال میکنند و آنان هرگز و تحت هیچ شرایط و با هیچ اصل و قاعدهای حاضر به مشاهده اتحاد و اقتدار جهان اسلام نمیباشند و همچنان که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید آنان همواره در پی دسیسه و توطئه علیه مسلمین میباشند(1) و به گمراه سازی اهل ایمان میاندیشند(2) و هرگز مایل نیستند که خیری به مسلمانان برسد (3) و دوست دارند ملل مسلمان همانند آنها کافر شوند(4)
با توجه به واقعیت مزبور، باید ضمن آن که آسیب شناسی وحدت در جبهه جهان اسلام و غفلتهای مکرری که دامنگیر اقشار مختلف ملل مسلمان است جدی گرفته شود، لازم است توطئههای قدرتهای استکباری علیه وحدت اسلامی را نیز به نقد و بررسی و نتیجه گیری و عبرت اندوزی بگذاریم و با کسب شناختها و بینشهای دقیق سیاسی، راه آینده را در مقابله با تفرقه و تشتت و دستیابی به اتحاد و اقتدار، صاف و هموار کنیم.
بررسی دستهای پشت پرده استعمار در ایجاد ضعف و تزلزل در صفوف مسلمین و نقشهها و ترفندهای شومشان در گسستن حبل استوار وحدت، در شرایط امروز جهان اسلام از دو جنبه حائز اهمیت میباشد و سرعت و شتاب در تحقق این وظیفه را ضروری میسازد. جنبه اول، فعالیتهای به ظاهر زیبا و فریبنده قدرتهای استعماری به ویژه آمریکا، در مطرح کردن شعارهایی چون دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و صلح و همزیستی میباشد. این شعارها گروههایی از جوانان مسلمان در سرزمینهای اسلامی را به دام انداخته و تحت تاثیر قرار داده و از دامان اسلام ربوده و به آغوش کفر آمریکایی با لعابی از انسان دوستی و آزادیخواهی و مردم گرایی افکنده است.
جنبه دوم، در گیریهای شدید و تفرقه برانگیزی است که به نام گرایشی فکری و اعتقادی از اسلام و با ادعای پیروی از راه حق و توسط وهابیون در منطقه صورت میگیرد و متاسفانه تکیه گاهی چون فتواهای تکفیری روحانی نمایان وابسته به فرقه وهابیت را برای انجام ترورها و کشتارهای علما و مسلمانان مظلوم به همواره دارد و این وضعیت به شدت وحدت جهان اسلام را تهدید میکند.
جنبه سوم، رشد "اسلام آمریکایی" در سرزمینهای اسلامی و عضو گیری از گروههایی از مسلمانان است. اهداف اولیه اسلام آمریکایی حذف پیوند سیاست و دیانت و ترویج نظریه استعماری جدایی دین از سیاست، حذف اصول مشروع و انسانی دفاع از سرزمینهای اسلامی در برابر هر تعدی و تهاجم خارجی، طرح تفکر استعماری "صلح کل" با حذف اصل "جهاد" از اسلام، معرفی و ترویج اسلام خنثی و بیاثر و به صورت دین فردی و متمایل کردن مسلمانان به امور عبادی مطلق و فاصله از قوانین اجتماعی و سیاسی اسلام میباشد.
بنابراین، اگر چه مطرح کردن ضرورت وحدت در جهان اسلام، همیشه و در هر موقعیتی لازم و ضروری میباشد، لکن در شرایط امروز با توجه به مسائل سهگانهای که بر شمردیم، لازمتر و حیاتیتر مینماید و باید هم علمای مبارز و وحدت گرای اسلام و هم مسلمانان آگاه و مبارز، در انجام این وظیفه و مسئولیت حیاتی تلاش و فعالیت کنند و نقشهها و توطئههایی را که قدرتهای استکباری برای ایجاد اختلاف و تنازع در سرزمینهای اسلامی برنامهریزی و پیگیری میکنند شناسایی کرده و بر آن اساس، ملل مسلمان جهان را به بینش و آگاهیهای سیاسی برسانند.
استعمارگری با اهداف و نقشههای سیطرهجویانه در هر زمان و عصری به وسیله کشوری خاص به صورت متمرکز و در بقیه کشورها به صورت اقمار و حامیان، متسری گردیده است. روزگاری "انگلستان" در مرکزیت قرار داشت و به گونهای در حیله ورزی و گستردن سلطه خویش بر سزمینهای مسلمان نشین پیشتاز بود که به "روباه پیر استعمار" معروف و مشهور گردید.
انگلستان به گونهای در اهداف خود با برنامهریزیهای مرموز نامرئی عمل مینمود که جاسوسهایی را به کشورهای اسلامی گسیل میداشت و آنها با حوصله و پشتکار مامور میشدند زبان ملل مسلمان را بیاموزند و تعالیم و معارف اسلامی را به مطالعه گذارند و سپس در چهرهیک مسلمان مطلع در میان مسلمین رخنه کنند و آرام، آرام و به صورت خزنده، بذرهای تفرقه و اختلاف در سرزمین افکار و عقاید و اخلاق آنان بیفشانند و به مرور آنان را در مقابل هم قرار دهند.
"همفر" جاسوس بزرگ انگلیس در منطقه و فعالیتهای مخرب او، نمونهای روشن از نقشههای روباه پیر مکار میباشد. "خاطرات همفر" در دوران سیطره انگلیس بر جهان اسلام، حاوی راه و روشهایی است که "وزارت مستعمرات انگلیس" به او آموخته بود. این خاطرات، تمام راه و روشهای نفوذ در صفوف مسلمین و ضربه زدن بر پیکر دین و موجودیت مسلمین و از بین بردن وحدت بین علمای تشیع و تسنن و مسلمانان از هر دو مذهب را مطرح میکند.
در بخشی از این طرح استعماری آمده است:
"دامن زدن به اختلافات مذهبی با ایجاد حس بدگمانی و سوء ظن در میان مسلمین شیعه و سنی، نگارش مطالبی اهانت آمیز و تهمت انگیز از سوی هر گروه نسبت به گروه دیگر، ضرورت دارد. در اجرای این برنامه سودمند تفرقه و نفاق، از صرف هزینههای بسیار، خودداری نشود."(5)
در بخشی دیگر از این نقشه استعماری آمده است:
"باید کوشش کنیم تا اسلام دین اختلاف و آشوب و هرج و مرج معرفی شود و دلبستگی و ایمان مسلمین به آن کاهش یابد. دلیل این ادعا، اختلافات موجود در ممالک اسلامی و گسترش دامنه هرج و مرج و ناامنی است."(6)
در عبارات و تعابیر مزبور توجه و دقت کنید. در بخش اول، یکی از اهداف جاسوسان انگلیسی ایجاد بدگمانی و بدبینی بین شیعه و سنی و اختلاف انگیزی بین این دو گروه از مسلمانان با روشهای گوناگون از جمله نوشتن مقالات اهانت آمیز علیه یکدیگر میباشد و این هدف تا آنجا در نگاه وزارت مستعمرات انگلیس حائز اهمیت است که اعلام میکند برای تحقق آن باید سرمایههای هنگفت هزینه شود.
در بخش دوم این طرح آمده است که سعی کنیم اسلام را دین اختلاف و هرج و مرج معرفی کنیم تا ایمان مسلمین به این دین کاهش یابد و برای ارائه مستندات ادعای خود، وضعیت ممالک اسلامی که در اختلاف و تفرقه و آشوب به سرمیبرند، بسیار مناسب است.
شاید به همین دلیل باشد که انگلستان روباه پیر استعمار لقب یافته و در میان ملل گوناگون به ویژه ملل مسلمان با این صفت زشت و پلید شناخته شده است. زیرا اینان هم در بین ممالک اسلامی و شیعه و سنی اختلاف افکندند و هم این اختلاف و تفرقه را به دین اسلام منتسب کردند تا به این وسیله در ایمان مسلمین ضعف و فتور ایجاد کنند. و حال آن که دستورالعملهای اسلام، چه در قرآن کریم و چه در روایات پیشوایان دین(ع) درباره نهی از اختلاف و تنازع و گرایش به وحدت و اتحاد، آشکار و فراوان است.
پس از افول نسبی قدرت انگلیس در سیطره جویی بر ملتها و کشورهای مسلمان نشین، این قدرت در آمریکا تمرکز یافت و این بار شیطانی دیگر که به تعبیر حضرت امام خمینی "شیطان بزرگ" است، در صدد برنامهریزی و به کارگیری انواع ترفندها و توطئهها به منظور مقابله با وحدت مسلمین و آماده کردن زمینههای تحقق اختلاف و تنازع بین آنان برآمد.
آمریکا برای پیشرفت در این تحرکات تخریبی با شناخت کاملی که از دام گستری و توطئه چینی انگلستان داشت، بهرهبرداری از تجربههای روباه پیر استعمار را ضروری و حیاتی دانست و در این امر از هر گونه درنگ و تسامحی اجتناب ورزید.
سازمان جاسوسی آمریکا برای دست یابی به هدف مقابله با وحدت جهان اسلام، مطالعه و تحقیق و بررسیهای لازم را انجام داد تا بر آن مبنا به برنامهریزی بپردازد. آمریکا اولا به انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده و رخداد بزرگ تاریخی نگریست که امواج اسلام گرایی را در سرتاسر جهان اسلام گسترش داد و سرزمینهای اسلامی را به تحرک علیه قدرتها واداشت و منافع آنان را به خطر افکند. ثانیا وحدت علمای اسلامی در سطح جهان اسلام را عامل بیداری و تحرک مسلمین و تبدیل انقلاب اسلامی ایران به انقلاب در جهان اسلام به شمار آورد و به همین دلیل کارشناسان سازمان سیا به همراه عوامل با تجربه سازمان جاسوسی انگلیس در گردهمآیی و مذاکره برای مهار وحدت علمای اسلام و مسلمانان از دو مذهب تشیع و تسنن به راهکارها و روشهای لازم دست یافتند تا بر آن اساس به برنامهریزیهای مخرب علیه وحدت مسلمین در عصر انقلاب اسلامی بپردازند و به ویژهبرای مرکز این وحدت که در ایران قرار دارد و علمای شیعه و حوزههای علمیه میباشند، ترفند و توطئههای خاص تدارک ببیند.
سازمان جاسوسی آمریکا با مطالعات کارشناسان خود به نتایجی میرسد و راهکارهایی را پیشنهاد میکند که مهمترین بندهای آن را در مطالب ذیل مییابیم:
- راههای برافروختن آتش جنگهای داخلی و تفرقهاندازی بین شیعیان
- نحوه بزرگ نمایی اختلافاتی که هم اکنون بین دو مذهب مهم اسلام یعنی شیعه و سنی جریان دارد.
- ما به این نتیجه رسیدیم که مراجع مذهبی شیعه، قدرت اصلی این مکتب فکری هستند که از این مذهب همیشه و به هر قیمتی و تحت هر شرایطی پاسداری و نگهبانی میکنند. آنها در اصول و اعتقادات، بسیار راسخ و نفوذ ناپذیر نشان میدهند.
- آیتالله شیرازی با صدور فتوایی مبنی بر تحریم تنباکو، مانع نفوذ فراگیر انگلستان در ایران شد.
- قدرت اصلی که منجر به سقوط شاه ایران شد، حوزه علمیه قم بود، مرکزی که هم اکنون نیز در برابر تنها ابرقدرت جهان یعنی آمریکا ایستادگی کرده است.
- برخورد مستقیم با شیعه بیش از آن که باعث هرگونه موفقیتی شود، منجر به صدمات جبران ناپذیری میگردد، بنابراین عاقلانهتر آن است که در پشت پرده کار کنیم!
- ما به جای تاکتیک قدیمی انگلستان یعنی "اختلاف بینداز و حکومت کن"، روش دیگری اتخاذ کردیم که عبارت است از: "اختلاف بینداز و نابود کن".
- برای ایجاد اختلاف و خنثیسازی نفوذ علما باید ایده استفاده از متعصبانی که دشمن سرسخت شیعه و عظمت شیعیان به شمار میآیند تحقق یابد. سود جستن از تبلیغات منفی علیه شیعیان برای انزوای آنها از جریان اصلی اسلام و فراهم آوردن ادبیاتی که دشمنان را در برابر شیعیان تحریک کند، یکی دیگر از حربههای کاری ماست. وقتی تعداد این افراد متعصب فزونی یافت، از آنها به عنوان اسلامی دربرابر اسلام شیعیان استفاده میشود. (7)
در موارد مزبور دقت روا داریم که اولا ایجاد تفرقه بین دو مذهب تشیع و تسنن به صورت یک هدف مهم مورد تاکید و توصیه قرار میگیرد. ثانیا به دلیل قدرت علمای شیعه و مرکزیتی چون حوزه علمیه قم که خاستگاه عالمان آگاه به زمان و مبارز و متعهد و تعقیبکننده وحدت جهان اسلام میباشد، شیوههای خاصی مطرح میشود که امروز عین همان در منطقه به ظهور و عینیت درآمده است. یکی از این شیوهها، ایجاد فرقههای مذهبی متعصب و تنگنظر و جمودگرا برای منتسب کردن "کفر" به شیعیان است که متاسفانه این سیاست عملی شده و فتواهای تکفیر شیعیان توسط این گروهها و روحانی نمایان متعصب صادر گردیده و عامل قتل و کشتار شده است. شیوه دیگر که با رشد و گسترش این فرقههای قشریگرا باید تحقق یابد و امروز تحقق یافته است، قرار دادن اسلامی سطحی و مغشوش و التقاطی در برابر شیعیان میباشد. این اسلام جدید و نوظهور - که یکی از انواع و جلوههای اسلام آمریکایی می باشد، همان "طالبان" و "سپاه صحابه" هستند که ثمره عینی و مشهود سیاستهای شیطانی سران آمریکا به شمار میروند.
در اندیشههای سیاسی حضرت امام خمینی به وضوح درباره اهداف قدرتهای استکباری از ایجاد اختلاف و تفرقه در ملل اسلامی به ویژه پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و گسترش امواج آن در سراسر جهان اسلام، بینشآفرینی شده است.
در نگاه امام خمینی، عامل اصلی اتخاذ روشهای تفرقهانگیز بین مسلمین توسط قدرتهای استکباری به ویژه آمریکا، احساس خطری است که از ناحیه "اسلام" میکنند، زیرا آنان این دین مقدس را عامل وحدت مسلمین میدانند و طبیعی است که تهاجم علیه اسلام را که در پی آن موجب از هم گسیختگی و پراکندگی صفوف متحد مسلمین میگردد، هدف اصلی خود قرار دادهاند. امام خمینی دراین باره چنین میفرماید:
"آن چیزی که آنها فهمیدهاند و امروز احساس کردهاند این است که "اسلام" است که آنها را عقب نشانده. اسلام است که این قشرهای مختلف را با هم "مجتمع" کرده است. اسلام است که قطرهها را به صورت یک سیل خروشان درآورده. آنها اساس مطلبشان این است که به اسلام صدمه وارد کنند."(8)
امام خمینی با توجه تهاجم دشمنان علیه اسلام و با توجه به اینکه راه مقابله با این تهاجمهای سنگین رفع اختلاف و نیل به وحدت در جهان اسلام است، قصور از انجام این وظیفه را عامل پیشروی و ضربه وارد کردن قدرتهای استکباری به دین مبین حق میدانند و به همین دلیل مقصر اصلی خساراتی که به اسلام وارد میشود را جبهه جهان اسلام دانسته و اعلام میکند:
"اگر امروز اسلام خدای نخواسته لطمه ببیند، آسیب ببیند، این گناهش به گردن همه ماست."(9)
حضرت امام خمینی "اختلافات داخلی در سرزمینهای اسلامی" را عامل اصلی سیطره دشمنان میدانند و اگرچه تعدی نظامی نیز به صورت یک حربه مورد توجه آنان میباشد، لکن اختلافافکنی در داخل صفوف جهان اسلام اولویت اول دشمنان به شمار میآید. امام خمینی اعلام میکنند:
"دشمنهای ما شاید اهمیت به این اختلالهای داخلی بیشتر بدهند تا هجوم نظامی. برای اینکه اختلافات داخلی، ما را از باطن آسیب پذیر میکند و ما خودمان، خودمان را از بین مییریم."(10)
راستی وقتی ما با تفرقه و تنازع و جنگ داخلی، تیشه به ریشه خویش زنیم و شرایط را برای سیطره دشمنان مهیا و آماده کنیم، چه نیازی به تعدی نظامی دشمن خواهد بود؟!
حضرت امام خمینی در کلام ژرف و آگاه کننده ذیل، جهل و جاهلان را عامل اصلی تفرقه مسلمین میدانند:
"اگر مسلمین وحدت کلمه داشتند، امکان نداشت اجانب بر آنها تسلط پیدا بکنند. این تفرقه مسلمین است که از اول با دست "اشخاص جاهل" تحقق پیدا کرد، و الان هم ما گرفتار هستیم."(11)
این سخن دردمندانه امام خمینی تصریحی است بر به وجود آمدن شرایط تلخ و مرارت بار در منطقه که در اثر آن همان اشخاص جاهل جواز قتل علمای مبارز و وحدتگرای شیعه را صادر میکنند تا به این وسیله حرکت روحانیت تشیع در تقریب و وحدت با علمای تسنن را دچار وقفه کنند و زمینه را برای قدرتنمایی آمریکا و اقمار و وابستگانش در سرزمینهای اسلامی مهیا سازند. لکن آنچه امروز با جنبش و نهضت ملل مسلمان منطقه شاهد هستیم، نشان میدهد که نداهای امام خمینی درباره پرهیز از تفرقه و گرایش به وحدت به عنوان چاره اصلی شکستن بتهای استکبار (12) و نیز اعلام خطر درباره هدف اصلی اسرائیل که سیطره به جهان اسلام است(13) به گوش جان مسلمین نشسته و نویدگر آزادی ملل دربند مسلمان میباشد و بزودی باید مرگ تفرقه و تنازع در جهان اسلام و دمیده شدن افقهای امید وحدت و همبستگی در میان ملل مسلمان را جشن بگیریم و آوای توحید سردهیم.