تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۸:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۲۱۶۸۰۰
اشاره: این مقاله می کوشد تمامی حالت ها و راه های ممکن در سرنوشت و حل بحران هسته ای ایران را بیان و در نهایت، تمامی گزینه ها را از دریچه منافع ملی و مصالح دینی ایران، ارزیابی کند و در این راستا، راه حل نهایی را ارائه کند.

طرح مسأله
برنامه هسته ایی ایران تبدیل به یک بحران شده است. دلایل زیادی وجود دارد که بحرانی بودن آن را تأیید می کند از جمله:
- برنامه هسته ای ایران با سیاست منطقه ایی و جهانی آمریکا مغایرت دارد.
- تکرار تجربه عراق و افغانستان در ایران به دلیل رویکرد هسته ایی ایران محتمل است.
- موقعیت بنیاد گرایی اسلامی مخالف غرب با قوت گیری ایران در عرصه هسته ایی افزایش می یابد.
- ایدئولوژی سیاسی حاکم در ایران در پی توانمندی های هسته ایی این کشور در دولت های هوادار آمریکا گسترده می شود.
- توازن قوا در منطقه به زیان اسرائیل رقم می خورد.
- جامعه جهانی به مفهوم غرب و هواداران آن، در تمامی سطوح و با اجماع تمامی اعضاء به صورت استراتژیک بر احتمال حرکت قطار هسته ای به سمت مسیر تسلیحاتی تاکید و تنها بر سر چگونگی روش ها و اهرم های بازدارنده و آستانه تحمل توانایی ها و مهارت های هسته ای ایران، اختلاف نظر دارند.
سئوال و فرضیه
با عنایت به آنچه در مقدمه آمده، سئوال اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: با توجه به تبدیل برنامه هسته ایی ایران به یک بحران بین المللی، راه یا راه های بیرون رفت از آن چیست؟ با توجه به سئوال مذکور، فرضیه این خواهد بود که: اولا، راه های مختلفی برای بیرون رفت از این بحران وجود دارد، ثانیا، راه حل یا راه حل های سیاسی کم هزینه تر است و منافع طرفین منازعه را بیشتر تأمین می کند لذا این مقاله می کوشد تمامی حالت ها و راه های ممکن در سرنوشت و حل بحران هسته ای ایران را بیان و در نهایت، تمامی گزینه ها را از دریچه منافع ملی و مصالح دینی ایران، ارزیابی کند و در این راستا، راه حل نهایی را ارائه کند.
راه ها ی ارائه شده برای حل بحران هسته ایی ایران
راه حل هایی فراوانی برای بیرون رفت از بحران هسته ایی ایران از سوی شخصیت ها، سازمان ها و کشورها از آغاز تاکنون به میان آمده که در عین تنوع می توان مهم ترین آن ها را در راه حل های زیر به تصویر کشید:
1- توقف فعالیت های غنی سازی اورانیوم
این گزینه شامل تعطیل کردن کامل فعالیت های غنی سازی در تمامی سطوح، اعم از آزمایشگاهی، نیمه صنعتی و صنعتی در داخل و حتی متوقف سازی غنی سازی در خارج از کشور است. هواداران این گزینه استدلال می کنند با توجه به مخاطرات تشدید فشار های بین المللی بر ایران و احتمال جدی انزوای جهانی ایران، عقل و منافع ملی ایجاب می کند، فناوری غنی سازی اورانیوم تا جلب اعتماد جامعه جهانی، تعلیق شود و در ازای آن، سیاست ها و مجازات ها علیه ایران معلق می گردد، یعنی راه حل تعلیق در برابر تعلیق.
این راه حل، پشتیبانی آژانس جهانی انرژی هسته ای، حمایت کشورهای غربی، غیرمتعهد ها و کشور های عربی از ایران را پشت سر خود دارد. این تصمیم، اگر چه نوعی شکست برای ایران و پیروزی برای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان به شمار می رود، منتهی خطرات جنگ و نابود شدن زیر ساخت های اقتصادی، صنعتی و نظامی ایران را بر طرف می کند، همچنین، به نگرانی از بی ثباتی اجتماعی به واسطه تشدید تحریم ها و افزایش آسیب پذیری حکومت در ایران، پایان می دهد.
معتقدین به این شیوه بر آن اند، دور شدن شبح تیره جنگ از سر ایران که در پی توقف غنی سازی اورانیوم صورت می گیرد، باعث رهایی منافع ملی ایران از مخمصه جدی جنگ می شود ولی از زاویه دیگر، وادار کردن ایران به تعلیق غنی سازی، ممکن است دستاوردی برای حقوق بشر در ایران نداشته باشد چون در این حالت، یک نگرانی جدی وجود دارد که حکومت ایران با رهایی از بحران خارجی و با فراغ بال، به قلع و قمع نیروهای اجتماعی مستقل و مخالف با خود بپردازد و فشار بر مردم را افزایش دهد و نیز بر این نکته پای می فشارند.
احتمال وقوع این حالت در کشور، با توجه به مواضع مقامات موثر حکومت از قبیل رهبری، رئیس جمهور، فرماندهان ارشد سپاه دور از انتظار نیست.
خلاصه این که ایران می تواند به منظور جلوگیری از انزوا و تحریم و تحت فشارهای جهانی، ضمن عقب نشینی از مواضع خود، غنی سازی اورانیوم را متوقف نماید تا از امتیازهای بین المللی بهره گیرد از جمله:
1- تسهیل و تسریع روند الحاق کامل ایران به سازمان تجارت جهانی
2- جذب هر چه بیشتر سرمایه گذاری خارجی
3- انعقاد قراردادهای تجاری وسیع تر با سایر دول خارجی
4- حفظ روابط سیاسی با کشورها و سازمان های بین المللی در بالاترین سطح
5- امکان بیشتر ائتلاف با سایر کشورها و تعقیب بهتر منافع ملی
6- ابهام زدایی از فعالیت های هسته ایی ایران
7- تامین بیشتر امنیت ملی داخلی
8- پرهیز از جنگ احتمالی
9- مصون نگاهداشتن تاسیسات هسته ای از تعرضات احتمالی.(1)
2- غنی سازی محدود و خشک
این گزینه شامل غنی سازی در سطح آزمایشگاهی و نیمه صنعتی و یا تزریق گاز خشک و خنثی به سانتریفوژهااست. گفته می شود پیامد انتخاب این گزینه، مشابه حالت قبلی است، منتهی در این حالت، حکومت در ایران آبرومندانه تسلیم می شود، بدون آن که در ظاهر از مواضعش عقب نشینی کرده باشد. همچنین، ابعاد پیروزی جامعه جهانی بر ایران نیز به طور نسبی کم رنگ می گردد. البته همانند برخی از دوره های گذشته، چنانچه موضع شورای امنیت سازمان ملل متحد و اصرار کشور های صاحب قدرت دنیا بر تعطیلی کلیه فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم ادامه یابد، احتمال وقوع این حالت کمتر می شود، ولی این احتمال هم وجود دارد که: با توجه به سابقه ایران در مخفی نگاه داشتن برنامه های هسته ای از چشم آژانس جهانی انرژی اتمی، مجددا تاسیسات مخفی ایجاد کند و یا پس از خروج بازرسان آژانس، غنی سازی در سطح محدود را به میزان مورد نیاز برای تسلیحات اتمی گسترش دهد. غنی سازی محدود شکل های دیگری هم یافته است از جمله: بر مبنای غنی‌سازی خشک (بدون تزریق گاز به سانتریفیوژها)، ایران همچنان اجازه خواهد داشت تا تاسیسات غنی سازی اورانیوم فعلی خود را فعال نگاه دارد، ولی باید تعهد بسپارد که تا پایان مذاکرات بر سر بسته مشوق‌های پیشنهادی گروه 1+5 از تزریق گاز هگزا فلورید اورانیوم (UF6) به داخل این دستگاه ها خودداری نماید.
این پیشنهاد به ایران امکان خواهد داد که کلیه فرآیندهای تحقیقاتی مرتبط با چرخه سوخت را بدون استفاده از اورانیوم دنبال کند. این طرح و ایده نخسین بار و در جریان دیدار آقای لاریجانی از سوئیس مطرح شد که با مخالفت ایالات متحده و تروئیکای اروپایی مواجه گردید. استدلال مطرح شده برای مخالفت با طرح این بود که توافق بر سر آن می تواند فرآیند جاری در شورای امنیت را مختل سازد که درصدد است با تشدید تدریجی تحریم ها تهران را به شفاف نمودن کامل برنامه هسته ای اش متقاعد سازد. دولت سوئیس این طرح را علی رغم مخالفت برخی کشورهای بسیار مهم غربی، همچنان پیگیری می کند.(2)
3- طرح چهار وزیر اروپایی
چهار وزیر اروپایی شامل فیلیپ دوست بلازی وزیر امور خارجه فرانسه، یوشکا فیشر وزیر امور خارجه آلمان، خاویر سولانا نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جک استراو وزیر امور خارجه بریتانیا در خصوص برنامه های هسته ای ایران توصیه کرده اند: ایران برای بازسازی اعتماد از دست رفته، مجموعه فعالیت های مربوط به غنی سازی و بازیابی سوخت هسته ای را طی دورانی که مشغول مذاکره برای یافتن راه حلی درازمدت و قابل قبول طرفین است، متوقف کند با تأکید بر این نکته که هیچ کسی قصد ندارد ایران را از تولید الکتریسیته توسط انرژی هسته ای محروم کند یا حقوقی را که در پیمان عدم گسترش سلاح های هسته ای (NPT) برای ایران و هر کشور دیگری به رسمیت شناخته شده است را از آن کشور بگیرد. این توافق نه تنها چشم انداز راه حلی دراز مدت برای معضل هسته ای در اختیار می گذارد، بلکه راه های روابط مستحکم تر میان اروپا و ایران از جمله در زمینه های سیاسی و امنیتی و همین طور همکاری های اقتصادی و علمی را می گشاید. این طرح نگران آن است که اگر ایران همچنان به غنی سازی ادامه دهد آسیای مرکزی و خاورمیانه که از حساس ترین نقاط جهان اند، در معرضِ خطر عدم ثبات قرار می گیرند. حکومت های دیگر نیز، در پی توسعه توانایی هسته ای خود بر می آیند. پیمان عدم گسترش سلاح های هسته ای (TNP) و همینطور همه ی تلاش ها برای تبدیل خاورمیانه به منطقه ای عاری از سلاح های کشتار جمعی، شدیدا صدمه خواهد دید.
این چهار وزیر در طرح خود تأکید کردند: از سرگیری غنی سازی اورانیوم، جامعه بین المللی را به چالش می طلبد در حالی ایران باید توجه داشته باشد اگر پیمان عدم گسترش سلاح های هسته ای (TNP) مشتمل بر حقوق است، در کنار آن شامل الزامات بسیار روشنی هم هست. آن ها به ایران پیشنهاد کردند که به همکاری تن دهد و در صورتِ ایجاد دشواری ای برای هر کدام از نیازهای هسته ایی خویش، تضمین مداوم دریافت مواد مورد نیازش را داشته باشد. اگر ایران همچنان به راهی که امروز در پیش گرفته ادامه بدهد، خطر گسترش سلاح های هسته ای بسیار بالا خواهند بود. چهار وزیر از جهان نیز خواستند: همه اعضای جامعه بین المللی متحد بمانند زیرا بحران هسته ایی ایران، چالشی است در مقابل همه جهان. (3)
4- تداوم برنامه غنی‌سازی اورانیوم و پذیرش آن از سوی جامعه جهانی
این حالت شامل تداوم غنی سازی اورانیوم در داخل خاک ایران خواهد بود. محدود ترین شکل آن به صورت کنسرسیومی مشترک با آمریکا، اروپا و روسیه و تندترین شکل آن، تداوم وضع فعلی است که از سوی ایران دنبال می شود. در این طرح و راه حل تأکید می شود: غنی سازی از طریق کنسرسیومی بین المللی در داخل خاک ایران مورد توجه ویژه حکومت ایران است و در مذاکرات دبیران شورای امنیت ملی ایران با طرف های اروپایی به کرات بیان شده است. تبعات و ابعاد مثبت و منفی این رویداد، مشابه وضعیت توقف فعالیت های غنی سازی اورانیوم است با این تفاوت که نتیجه برد- برد را برای حکومت ایران و بازی باخت- باخت را برای جامعه جهانی به ارمغان می آورد. به علاوه، در این حالت، مرز بین استفاده صلح آمیز و استفاده نظامی از تکنولوژی هسته ای بسیار شکننده می شود. این نکته قابل توجه است که: انحراف احتمالی برنامه های هسته ای به سمت نظامی که از سوی بخش هایی از حکومت ایران به صورتی غیر علنی پشتیبانی می شود، خطری جدی برای منافع ملی و حقوق بشر در ایران خواهد بود. مجهز شدن حکومت ایران به سلاح اتمی، در شرایطی که نظارت جهانی بر آن وجود ندارد، مانع جدی دیگری پیش روی دموکراسی در ایران قرار می دهد و نیز، باعث شتاب مسابقه تسلیحات اتمی در منطقه می شود و ثبات و امنیت جهانی را مورد خطر قرار می دهد. در این شرایط، بمب اتمی ابزار گروکشی و باج گیری ایران از جهان خواهد شد و در ثانی، با توجه به فقدان مدیریت قوی در امور محرمانه در حکومت ایران، امکان دست یافتن گروه های تروریستی نیز به بمب اتم ساخته شده از سوی ایران وجود خواهد داشت. خلاصه این که تداوم غنی سازی در زمینه صلح آمیز، مورد تأیید ایران و برخی از کشورهای نزدیک به سیاست های ایران قرار دارد اما مخالفان جهانی این سیاست، برای بازداشتن ایران از ادامه غنی سازی به آثاری که ادامه غنی سازی و نتایج آن برای منطقه و جهان دارد، اصرار می ورزند. (4)
5- راهکار جعبه سیاه، نوع دیگری از کنسرسیوم
کارشناسان و صاحب نظران دانشگاه MIT برای حل و فصل پرونده هسته ای ایران، پیشنهادی را مطرح کرده اند اما این پیشنهاد هم مستلزم در نظر گرفتن شرط و شروطی برای طرفین منازعه می‌‌ باشد. بر اساس این طرح، پیشنهاد شده است که یک شرکت سهامی‌‌ بین المللی غنی سازی اورانیوم در خاک ایران تأسیس شود تا از این طریق، ایران به آرزوی دیرینه خود در خصوص غنی سازی اورانیوم در خاک خود دست یابد. به علاوه، برای برآورده شدن خواسته کشور های غربی مبنی بر دور نگه داشتن ایران از فن آوری سانتریفیوژهای پیشرفته که قابلیت استفاده در ساخت بمب های هسته ای را دارند، از سانتریفیوژ های اروپایی استفاده شود که در درون جعبه های سیاه مهر و موم شده نگهداری می‌‌ شوند. در این حالت، ایران و کشور های اروپایی به طور مشترک در این کنسرسیوم سهم خواهند داشت. چین و روسیه نیز می‌‌ توانند چنین حقی را داشته باشند.
در چنین وضعیتی، ایران دیگر قادر نخواهد بود به سمت استفاده نظامی‌‌ از انرژی هسته ای گرایش پیدا کند، زیرا به طور دایم از طرف کشور های اروپایی تحت مراقبت شدید قرار خواهد داشت. این اقدام نه تنها ایران را از غنی سازی یک جانبه و مستقل اورانیوم برحذر می‌‌ دارد، بلکه راه را برای گفت وگو های دوجانبه و چندجانبه و همچنین اقدامات اعتمادساز هموار می‌‌ سازد. بدین ترتیب، به جای برگزیدن روش مقابله نظامی‌‌ با برنامه هسته ای ایران که البته با ریسک های امنیتی عدیده ای همراه خواهد بود، همه طرف های درگیر، ضمن کنار گذاشتن خصومت های دیرینه، راه حل آبرومندانه ای را برای حل و فصل این بحران برمی‌‌ گزینند که از یک طرف، آبادانی و شکوفایی ایران را در پی دارد و از طرف دیگر، نگرانی های جامعه بین الملل در مورد احتمال رویکرد هسته ایی نظامی ایران را به طور کامل برطرف می‌‌ سازد. ایران با این پیشنهاد مخالف است زیرا الف- فن آوری هسته ایی این کشور را وابسته به غرب می کند و نیز، دست غرب را برای فشار آوردن بر ایران، حتی در مسائل غیرهسته ایی باز نگه می دارد. ب- غرب قابل اعتماد نیست و این مسأله در تاریخ ایران نشانه های فراوانی برای تأیید دارد. (5)
6- ایجاد بانک سوخت هسته‌ایی
به اعتقاد برخی، بهترین فرمول برای بیرون رفت از بحران هسته ایی ایران، تضمین بین المللی برای تامین سوخت نیروگاه های ایران در یک روند مذاکراتی است. این پیشنهاد نخستین بار توسط پولنتس رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس آلمان مطرح شد. پولنتس معتققد است تاسیس یک شرکت چند ملیتی بین ایران و چند کشور دیگر برای غنی سازی در خارج از ایران می تواند راهگشا باشد و این راه حل می تواند موقتی باشد تا اعتماد جامعه بین المللی به ایران جلب گردد. در یکی از قطعنامه های پارلمان اروپا به نوعی دیگر به همین راه حل اشاره شده است. در این قطعنامه از جامعه جهانی خواسته شد تا بر اساس طرح مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی برای ایجاد بانک سوخت هسته ای، تامین سوخت را برای کشورهای دارنده نیروگاه هسته ایی تضمین کنند تا از خطر گسترش سلاح های اتمی کاسته شود. خاویر سولانا در تأیید این نگاه بر آن است که در دنیایی که تمایل رو به افزایشی برای انرژی اتمی وجود دارد، غرب باید راه هایی پیدا کند تا به کشورها اطمینان دهد که می توانند سوخت هسته ای را بدون این که خودشان نیازی به غنی سازی داشته باشند، تهیه کنند. این طرح به حل مسأله حقوق بشر در ایران هم اشاره دارد و از فشار ایران بر اقلیت های قومی و مذهبی و همین طور نهادهای جامعه مدنی از جمله گروه های زنان و سندیکا ها انتقاد کرده و از مقامات ایران خواسته است چه در قوانین و چه در عمل، شکنجه را محو کند. این قطعنامه همچنین گفته است از ایران انتظار دارد برگزاری آزاد و منصفانه انتخابات را تضمین کند. قطعنامه پارلمان اروپا عقد توافقنامه همکاری تجاری با ایران را نیز به بهبود وضع حقوق بشر و همکاری کامل ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تضمین صلح آمیز بودن برنامه اش موکول کرده در حالی که ایران مسأله هسته ایی خود را یک مسأله فنی می داند که دستگاه های تخصصی چون آژانس باید در باره آن اظهار نظر کنند، همچنین ایران بر آن است چنانچه اروپا و آمریکا بخواهند حقوق بشر را به مسأله هسته ایی ایران گره بزنند در غرب هم مسائل فراوانی حتی در زمینه حقوق بشر وجود دارد که می توان آن را به هر راه حلی در این باره پیوند زد. (6)
7- راه حل روسی
تمرکز مخالفت غرب به ویژه آمریکا در بحران هسته ایی ایران بر توسعه سانتریفیوژهای ویژه غنی سازی اورانیوم قرار دارد که ایران مدعی است به آنها برای تأمین سوخت نیروگاه های هسته ای خود نیازمند می باشد. آنچه غربی ها را نگران می کند آن است که این سانتریفیوژها استفاده دوگانه دارند و نیز، به آسانی قابل مخفی کردن است. روسیه برای رفع نگرانی خود و غرب از این مسأله، پیشنهاد تأسیس یک کنسرسیوم ایرانی - روسی را مطرح کرد که بر اساس آن، سوخت مورد نیاز نیروگاه های هسته ای ایران در خاک روسیه غنی سازی و آماده بهره برداری و سپس برای مصرف به مقصد نیروگاه های هسته ای ایران بارگیری و بعد از مصرف، مجدداً زباله سوختی به روسیه بازگردانده شود. براساس این طرح، از سانتریفیوژ های روسی برای غنی سازی استفاده می شود و دانشمندان هسته ای ایران هیچگونه تماسی با این سانتریفیوژ ها نخواهند داشت. این طرح با وجود گفت وگو های فراوان میان تهران و مسکو به بن بست رسید، زیرا تهران بار ها بدقولی مقامات روسی در زمینه راه اندازی به موقع نیروگاه هسته ای بوشهر را تجربه کرده است، به همین دلیل، ایران اصرار می‌‌ ورزد که فرآیند غنی سازی باید در داخل خاک ایران و با استفاده از سانتریفیوژ های ایرانی صورت بگیرد که البته اروپا و آمریکا تاکنون با این طرح موافقت نکرده اند. به نظر می‌‌ رسد طرح روسیه می‌‌ توانست در صورت اضافه شدن برخی بندهای اعتمادساز به آن، منافع طرفین منازعه را تأمین نماید که از آن میان، می‌‌ توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- تأمین کنندگان اصلی و بین المللی سوخت هسته ای باید یک کنسرسیوم تجاری تشکیل دهند که در صورت بروز اختلال در تأمین سوخت هسته ای نیروگاه های ایران از طرف روسیه، فوراً وارد عمل شوند و کمبود به وجود آمده را مرتفع نمایند.
- آمریکا، روسیه و سایر کشور های جهان می‌‌ توانند اورانیوم غنی شده کافی در اختیار یک بانک سوخت هسته ای تحت کنترل آژانس بین الملل انرژی هسته ای قرار دهند تا سوخت مورد نیاز ایران را در مواقع ضروری تأمین کنند.
- ضروری است ایران و سایر قدرت های هسته ای جهان با همکاری یکدیگر یک ذخیره سوخت هسته ای حداقل سه ساله - شبیه ذخایر استراتژیک نفت آمریکا - در داخل خاک ایران برای تأمین سوخت ایجاد کنند تا از این طریق، نگرانی ایران از بابت تأمین تضمین شده سوخت هسته ای، کاملاً برطرف گردد ولی هیچگاه این توفقات صورت نگرفت. (7)
8- تحریم سیاسی و دمکراتیزه کردن ایران
در این راه حل، تحریم از فاز اقتصادی به سیاسی ارتقاء می یابد و منتقل می شود و در آن تلاش می شود که همزمان با مشروعیت زدایی از حکومت به پشتیبانی از دموکراسی خواهی و نیروهای مدنی در جامعه ایران پرداخته شود. مزیت این تحریم از نگاه طراحان آن، ممانعت از آثار مخرب جنگ و تحریم اقتصادی گسترده و تقویت دموکراسی و حقوق بشر در داخل ایران است، ولی در شرایط کنونی جامعه ایران، نیروهای اپوزیسیون فاقد ظرفیت مناسب برای ایفای چنین نقشی اند و از سوی دیگر، شرایط جهانی و موازنه قوا با چنین نگرشی فاصله دارد و ساختار حقوق بین المللی نیز، از پتانسیل بالایی در این زمینه برخوردار نیست. بنابراین و در مجموع، علی رغم فایده مندی این رویکرد، امکان پذیری آن محل تردید است اما در صورت تحقق آن یک ایران دموکراتیک شکل می گیرد. به عبارتی دیگر، راهبرد عده ایی دیگر در حل بحران هسته ایی ایران، حمله نظامی یا حتی تحریم نیست، بلکه به جای آن تعامل کامل با رژیم ایران و ارتباط با جامعه ایرانی است که در نهایت ایجاد دموکراسی را تسهیل می نماید.
این رویکرد، بر پایه دو مفروض پیش بینی شده است: نخست، یک ایران دموکراتیک سیاست های امنیت ملی و خارجی متفاوتی از رژیم کنونی دنبال خواهد کرد، سیاست هایی که برای غرب سودمند است یا دست کم آسیب جدی به آمریکا و متحدانش و درنهایت مردم ایران وارد نمی سازد. دوم، تعاملات سازنده با ایران به خصوص جامعه ایران، سبب پیشرفت در اهداف خلع سلاح ایران و دموکراتیزه کردن آن خواهد شد. به بیان دیگر، برخی معتقدند که یک ایران دموکراتیک، سودای هسته ای شدن را در سرنخواهد داشت. چرا یک رژیم دموکراتیک ایرانی، تهدید کمتری از رژیم کنونی برای آمریکا و متحدانش است؟ البته سیاست های خارجی و امنیت ملی یک ایران دموکراتیک را نمی توان با قاطعیت پیش بینی کرد ولی نمونه های دموکراتیک شدن، سبب پایان بخشیدن به برنامه سلاح های هسته ای در کشورهایی نظیر برزیل، اوکراین و آفریقای جنوبی شده است.
به بیان دیگر، رهبران ایران، به دنبال سلاح های هسته ای به منظور جلوگیری از حمله آمریکا هستند. تاکید ایران در خصوص حق لاینفک برای تکنولوژی هسته ای زیر عنوان پیشرفت علمی واقعی قرار دارد. در همین حال، عنصری از پرستیژ با الحاق به باشگاه هسته ای جهان و تمایل برای تبدیل شدن به قدرت مسلط در خلیج فارس نیز وجود دارد. این عوامل تا اندازه ای در ایران دموکراتیک هم مورد تاکید قرار خواهند گرفت اما یک ایران دموکراتیک از سوی آمریکا یا اسراییل تهدید تلقی نمی گردد و می تواند حتی متحد آن دو باشد. افزون بر این، یک ایران دموکراتیک یک کشور بیشتر مسئول و با عملکرد عقلانی خواهد بود و پیش از آن که خواهان تسلط بر منطقه از طریق سلاح های باشد از طریق اقتصادی و همگرایی اجتماعی با غرب توصیف می شود. (8)
9- تعامل سازنده با مردم ایران
این راه حل، شباهت های زیادی با راه حل ایران دموکراتیک دارد ولی تفاوت هایی نیز در آن دو دیده می شود از جمله، روش قبلی بر ایجاد یک ایران دموکراتیک از طریق فشار از بیرون تأکید دارد ولی این روش تبدیل ایران به حکومت دمکراتیک را از طریق ارتباط با دولت و مردم ایران پی می گیرد زیرا: برای بسیاری از حامیان تغییر رژیم که خارج از ایران زندگی می کنند بر آن هستند که کنش متقابل با حکومت دینی در تهران نتایج معکوسی در پی خواهد داشت مثلا مخالفان بهبود روابط ایران و غرب اشاره می کنند که هرگونه ارتباط مستقیم با دولت ایران، سبب مشروعیت و پایداری رژیم ایران می شود و به دموکرات های ایران خیانت خواهد شد لذا این راه حل تأکید دارد: علی رغم تنش عمیق میان دو دولت آمریکا و ایران، هنوز ذخایر عظیمی از تمایل مردم ایران نسبت به آمریکا و برقراری روابط با آن وجود دارد که می تواند راهگشای تعامل سازنده بین دو کشور باشد بنابراین، ارتباط با مردم ایران به جای دولت ایران توصیه اکید راه حل تعامل سازنده است. به عبارتی، حضور و ورود شهروندان، تجار و کالاهای آمریکایی در ایران اثر عمده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران خواهد داشت. افزون بر این، تبدیل جامعه ایرانی به یک جامعه ایرانی – آمریکایی، از دموکراسی حمایت خواهد کرد. هنگامی که در این راستا، مذاکره بین ایران و آمریکا آغاز و ادامه پیدا کند دیپلمات های آمریکایی باید به طور شفاف و مکرر بیان کنند که آنها از نگرانی خود در خصوص نقض حقوق بشر را به بهای توافق بر سر کنترل تسلیحات چشم پوشی نخواهند کرد. باید هر دو موضوع هسته ایی و حقوق بشر به طور همزمان مطرح شود. اگر مذاکرات در نهایت موثر واقع شد و به آمریکا اجازه تاسیس سفارت در تهران داده شد، مقامات وزارت امور خارجه آمریکا باید در مقابل همه تلاش های دولت ایران برای ممانعت از تعامل آمریکا با مردم ایران، مقاومت کند. این موضوع، ارتباط وسیع تر میان تجار، رهبران مدنی، دانشگاهیان و مقامات منتخب متعهد به تغییرات دموکراتیک در ایران را فراهم می آورد، در نتیجه آرام و توام با امنیت و آرامش، شرایط بهتری برای ظهور طرفداران غرب، صلح و جنبش های دموکراتیک در داخل کشور ایجاد خواهد کرد. در این مسیر، دولت آمریکا باید بداند که در تلاش برای تعقیب یک توافق گسترده با ایران و کوشش برای یک تعامل وسیع با مردم ایران، چیزی را از دست نخواهد داد. (9)
10- خروج از NPT
جمهوری اسلامی تاکنون بر اساس اساسنامه آژانس و معاهده NPT عمل کرده و به همین دلیل، هرگز به لحاظ حقوقی در مسأله هسته ایی مشکل آفرین نشده است، بلکه آنچه که به نظر کشورهای قدرتمند تخلف تلقی می شود، نارسایی ها، کمبودها و پنهان کاری در این زمینه از سوی ایران است که البته ایران به اعتراف آژانس و بر طبق معاهده، همه آن ها را جبران کرده است ولی برخی از این قدرت ها خواستار رفتار ایران فراتر از مواد معاهده است و تاکید دارند عدم تمکین ایران از درخواست های غرب، تخطی از مقررات بین المللی و گشاینده مسیر ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و یا باقی ماندن پرونده در آن می باشد ولی ایران معتقد است: حضور ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی و معاهده NPT صرفا به دلیل تامین منافع ایران است و ایران بر اساس آن نیز همچون سایر کشورهای عضو آژانس، حق دارد هر گاه که احساس کرد تداوم این حضور مغایر با منافع ملی و بر خلاف روح معاهده است، از آن خارج شود. البته ایران معتقد است: این حضور، مانع از پایمال شدن حقوق ملت ایران توسط قدرتمندان است ولی اگر ادامه عضویت در معاهده فوق به نفع منافع ملی نبود باید پارلمان ایران دولت را ملزم به خروج از NPT کند. البته ایران باید بداند که خروج از NPT خطرناک نیست. این روش توسط کره شمالی مورد استفاده قرار گرفت و علی رغم اعلام مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر عدم همکاری این کشور با مقررات آژانس، شورای امنیت فقط توصیه کرده است که کره شمالی بار دیگر به NPT ملحق شود. روش خروج از NPT در ماده 10 مقررات آژانس آمده است. بر این اساس، کشورهای عضو NPT در صورتی که منافع ملی خود را در خطر ببیند می توانند با یک ضرب الاجل 3 ماهه از این قرارداد خارج شوند و مراتب را با ذکر دلایل خود به اعضاء و شورای امنیت سازمان ملل منعکس نمایند. (10)
11- تعامل سازنده با دیگر کشورها در چارچوب آژانس
انتقادی که به مذاکرات فعلی ایران با کشورهای اروپایی وارد می شود آن است که این مذاکرات از چارچوب آژانس خارج شده و در عرض با تلاش های آزانس قرار گرفته است اما برخلاف محتوای مذاکره و همکاری ایران با آژانس، مذاکره و همکاری با کشورهای اروپایی، رنگ و بوی سیاسی یافته است در نتیجه گاهاً به موافقت نامه ها و بیانیه هایی منجر می شود خارج از اختیارات آژانس و به دور از واقعیات جاری جهانی است لذا: الف- جهت دهی به مذاکرات در چارچوب آژانس، ب- مشخص نمودن محل مناقشه (عدم انحراف فرآیند غنی سازی اورانیوم در مقاصد غیرصلح آمیز)، ج- منحصر ننمودن طرف های مذاکره در 3 کشور اروپایی و در عین حال تمایل به ادامه مذاکرات با آنان به منظور دستیابی به اعتماد متقابل البته با پیش فرض های بالا، د- تأکید منطقی و مبتنی بر عدالت و معنویت جمهوری اسلامی به صلح و آرامش پایدار در سطح منطقه ای و جهانی با مبازره با فقر، تبعیض، تروریسم و انحصارطلبی و یکجانبه گرایی، از نکات مهم و اساسی طرح هسته ای ایران برای تعامل سازنده با دیگر کشورهای در چارچوب آزانس است اما ابراز ناخرسندی مقامات غربی از مواضع عدالت طلبانه جهانی و طرح عدالت محور هسته ای ایران، نشان از نهادینه گشتن ظلم و تبعیض در سطوح مختلف نظام ناعادلانه جهانی است. (11)
12- حل معادله به روش ژاپنی
حل و فصل پرونده هسته ای ایران به روش ژاپنی، ممکن و میسر است. به این معنا که ژاپنی ها که در فن آوری رتبه دوم را بعد از آمریکا دارند، هر لحظه که اراده کنند قادر به ساخت بمب هسته ای هستند اما دست به چنین کاری نمی زنند، زیرا آمریکایی ها در آن کشور به نوعی حضور پایگاهی دارند و لذا مانع از روی آوری ژاپن به بمب هسته ایی می شود. این به معنای نظارت از درون به شیوه فیزیکی است. البته مفهوم دیگر راه حل ژاپنی این است که اگر همان بلایی که بر سر ناکازاکی و هیروشیما آمد بر سر تهران هم بیاید دیگر ایران جرأت نمی کند به سوی تسلیحات اتمی برود. بنابراین، اگر دولت ژاپن روزگاری بخواهند چنین کاری بکند فقط باید ماده نهم از قانون اساسی خود را تغییر دهند ولی به دلیل مخالفت های مردمی، سیاسی و بین المللی، این کار چندان، کار آسانی نیست و چنین تعدیلی در قانون اساسی آنان تقریبا غیر قابل انجام است. کشورهای دیگری همچون آلمان، کانادا، برزیل، آرژانتین هم چنین توانایی دارند ولی به دلایل مختلفی از ساخت بمب هسته ای امتناع می ورزند. حال ایران هم می تواند به جرگه این کشورها بپیوندد و در مقابل تأمین نیازهای منطقه ایی آمریکا و دیگر کشورهای غربی، خواسته های خود را محقق سازد. ظاهرا ایالات متحده دیگر ممانعت چندانی به دریافت خدمات ایران در عراق و منطقه ندارد، و اینجاست که مجال برای رسیدن به توافق با غرب مشابه توافق غرب با ژاپن فراهم می شود. با توجه به آن که در یکی از جدیدترین گزارش های البرادعی آمده است که ایران تا سال 2015 یا 2020 قادر به ساخت سلاح هسته ای نیست، فرصت کافی را برای توافق با آمریکا فراهم می آورد. (12)
13- نشست با بزرگان ایران (لویه جرگه ایرانی)
ایده نشست با نخبگان ایرانی به این معناست که دولت ‌ایران نخبگان داخل و خارج کشور را فرا بخواند و یک گردهمایی با موضوع چاره اندیشی برای بحران هسته ایی برگزار کند. طراحان این ایده توصیه می کنند تعدادی از دعوت شدگان به این نشست از اعضای حاکمیت ایران باشند از جمله هشت مرجع کثیرالمقلد، روسای رییس‌جمهوران ‌پیشین و دو نماینده از خانواده های دو شخص اول پیشین کشور. در این صورت ظرفیت راه کار مذکور برای ایجاد همبستگی ملی افزایش می یابد و امکان دستیابی به راه حل اجماعی را تسهیل می کند. اگر دولت ایران از برگزاری این نشست امتناع بورزد، خود نخبگان ایرانی داخل و خارج به این کار مبادرت ورزند. در این صورت، نشست بزرگان ایران زمین، پیام صلح ایرانیان را بهتر از دولت ایران به جهانیان صادر خواهد کرد. حتی به‌کارگیری این راه کار از سوی نیروهای بیرون از حاکمیت به صدور شعار سیاسی پیام صلح خواهدانجامید و جهانیان را متقاعد می کند که ایرانی ها به دنبال صلح اند و نباید از ناحیه آنان احساس خطر نمایند. البته هرچه دایره این نشست بزرگتر باشد امکان نیل به راه حل ملی برای حل و فصل بحران هسته ایی ایران بیشتر خواهد بود. نیازی نیست که نشست بزرگان ایران زمین به آشتی ملی منجر شود اما اجماع آنان در باره راه حل بیرون رفت از بحران هسته ایی ایران ضرورت دارد. این اجماع باید بین نیروهای داخل با هم و این نیروها با دیگر نیروهای نخبه خارج از کشور صورت گیرد. فرض اساسی ایده نشست با بزرگان ایرانی آن است که همه ایرانیان چه مخالف نظام و چه موافق آن در مسأله هسته ایی ایران وحدت نظر دارند و همه آن ها خواهان یک ایران قدرتمند اند. (13)
14- تداوم تحریم اقتصادی علیه ایران
این گزینه دامنه گسترده ای از تحریم محدود در حوزه های نظامی، هسته ای و موشکی تا تحریم همه جانبه و هوشمند تجاری، اقتصادی و بانکی را در بر می گیرد و البته از سوی مخالفان هسته ایی ایران مطرح و دنبال می شود. انتهای این گزینه راه حل کره شمالی است. برآیند آراء در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سیاست مسلط در آمریکا و اسرائیل آن است که تحریم اقتصادی فزاینده و تدریجی را ابزاری موثر برای انصراف ایران از بلند پروازی های هسته ای می دانند. تحریم ها اگر در سطح کنونی باشد تاثیر چندانی بر اقتدار حکومت نخواهد گذاشت اما با تشدید مشکلات اقتصادی در داخل کشور می تواند به صورت غیرمستقیم نارضایتی ها را گسترش دهد و شکاف بین ملت و دولت ایران را عمق بخشد. اصولا اگر تحریم های اقتصادی کوتاه مدت بوده و یا چشم انداز روشنی را در آینده نوید دهد، می تواند با تحمل و صبر مردم همراه شود اما اگر این تحریم ها جنبه فرسایشی و طولانی مدت پیدا کند در کنار تضعیف حکومت، زیر ساخت های اقتصادی و صنعتی را نیز نابود می سازد. نتایج ویران گر این نوع تحریم ها، واکنش اعتراضی مردم را بر خواهد انگیخت و نیاز امنیت و معیشت را در سبد عمومی بر دموکراسی و آزادی برتری خواهد داد. گسترش دامنه تحریم های اقتصادی به ممانعت از فروش و خرید انرژی از سوی ایران به شرطی که لطمه ای به ترانزیت انرژی در دنیا نزند و بازار انرژی از نظر جهش قیمت ها مهار شود، تاثیری مهلک و کوبنده بر حکومت ایران خواهد داشت. در مجموع تحریم هدفمند اقتصادی فی نفسه هم حکومت و هم مردم را تحت فشار قرار خواهد داد.
معتقدین به تداوم تحریم های اقتصادی بر این باورند که تصمیم گیران اصلی در تهران به غلط می پندارند که نسبت به تحریم اقتصادی آسیب پذیر نیستند و یا وجود منافع و روابط تجاری گسترده با چین، اتحادیه اروپا و روسیه، مجال گسترش تحریم ها به فاز تجاری را نمی دهد، در صورتی که آمریکا و اسرائیل به صورت مستقل از شورای امنیت سازمان ملل متحد، در مسیر دستیابی ایران به اعتبارات بانکی بین المللی و سرمایه گذاری خارجی در صنایع انرژی و استراتژیک، سنگ اندازی می کنند و تا کنون پیشرفت قابل توجهی در این زمینه داشته اند و برخی از بانک های معتبر جهانی از پذیرش تعهدات اسنادی بانک های ایرانی سر باز می زنند و تولیدکنندگان و تجار داخلی مجبور به پرداخت هزینه های گزاف بیمه های اعتباری هستند که گاها به ده درصد مبلغ معامله می رسد. بدیهی است این افزایش قیمت نابجا، تاثیری مخرب در عملکرد اقتصادی دولت در داخل خواهد داشت. با توحه به شرایط کنونی، احتمال رخداد این گزینه که از سوی کشورهای مخالف فعالیت هسته ایی حمایت می شود، بالا است. (14)
15- جنبش منع سرمایه‌گذاری
در دهه 1980 جریان بین‌المللی منع سرمایه‌گذاری در آفریقای جنوبی نقش بسیار مهمی در روی کارآمدن اکثریت سیاهپوست پس از چندین دهه حاکمیت اقلیت‌های سفیدپوست داشت. در نتیجه، برخی از فعالان سیاسی و اقتصادی معتقدند آمریکا می‌تواند از استراتژی مشابهی برای مهار کشورهای مخالف استفاده کند. آن‌ها این استراتژی را به ویژه در مورد ایران و برنامه هسته‌ایی‌اش کارساز می‌دانند. به اعتقاد شرمن، رئیس کمیته عدم تکثیر و تروریسم مجلس نمایندگان آمریکا، عدم سرمایه‌گذاری باید بخشی از استراتژی‌ آمریکا برای منزوی کردن کشورهای مخالف باشد. برخی از نمایندگان مجلس آمریکا می گویند: به نظر می‌رسد که ما بسیاری از مردان و زنان مان را برای دفاع از کشور تجهیز کرده‌ایم اما هنوز از سلاحی که به مراتب قوی‌تر از نیروی نظامی است، استفاده نکرده‌ایم و آن قدرت بازارهای مالی آمریکاست. آن ها می‌گویند ما می‌توانیم با سلاح سرمایه‌گذاری با دشمنان مان بجنگیم. در واقع، برای پیش بردن جنبش عدم سرمایه‌گذاری برخی از نمایندگان کنگره آمریکا خواستار تدوین قوانین جدید از جمله لایحه‌ای هستند که براساس آن افرادی که ارتباطات تجاری خود را با کشورهایی مثل ایران قطع می‌کنند با بخشش مالیاتی مورد تشویق قرار بگیرند. (15)
16- جنگ محدود
این راه حل همان حالتی است که در عراق پس از اشغال کویت در سال 1991 روی داد. نابودی تاسیسات زیربنایی اقتصادی، صنعتی و نظامی، ایجاد بحران اقتصادی، گسترش فقر و تولید ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی، تعطیلی فضای آزاد سیاسی، تشدید اختناق، گسترش اقدامات تروریستی علیه ایران و در یک کلام پاشیده شدن خاک مرگ بر جامعه ایران.پیامد های تباه کننده این حالت خواهد بود که تصویری تمام منفی را برای منافع مردم ایران مجسم می کند. در این حالت، دنیا با صرف هزینه ای گزاف، مهر پایان بر ماجراجویی هسته ای ایران خواهد زد. باید توجه داشت که در صورت پافشاری مقامات ایران بر غنی سازی اورانیوم و عبور سریع و رشد فزاینده برنامه های هسته ای ایران از آستانه تحمل شورای امنیت، امکان وقوع جنگ محدود علیه ایران افزایش می یابد. البته تاریخ ثابت کرده ایران یک کشور شجاع و دلاوراست. یعنی پیشینیه ایران نشان می‌‌ دهد که این کشور به شدت در برابر جنگ خارجی مقاوم بوده است لذا چنانچه به این کشور حمله ای صورت گیرد، ریسک های غیرمنتظره ای دامن طرفین دعوا را خواهد گرفت. جنگ محدود علیه ایران گاه به معنای حمله به تأسیسات هسته ایی ایران خواهد بود مشابه همان اقدامی که در دهه 1980 از سوی اسرائیل علیه تأسیسات هسته ایی عراق صورت گرفت. هم اینک نیز اسرائیل با پشتوانه چنین تجربه ایی، گاه و بی گاه طرح حمله مشابه ایی را برای انهدام تأسیسات هسته ایی ایران مطرح می کند. (16)
17- جنگ براندازانه
این راه حل که مشابه تجربه افعانستان و عراق است، مهار برنامه هسته ای ایران را با استفاده از خشونت دنبال می کند. اگرچه نظریه پردازان دموکراسی، گذار دمکراتیک از طریق جنگ و خشونت را منتفی نمی دانند و نمونه هایی چون ژاپن و آلمان غربی را به عنوان شاهد، طرح می کنند، منتهی هزینه های سنگین جنگ، تجربه تاریخی مقاومت ایران در برابر اشغال نظامی، هراس از تجزیه ایران و کشیده شدن شعله های آتش تروریسم و بی ثباتی در ایران، چشم انداز روشنی برای بهبود اوضاع را پس از جنگ براندازانه به تصویر نمی کشد، اما از سوی دیگر، امکان چنین راه حل و رویکردی منتفی نیست. با توجه به تبلیغات مدافعان آمریکایی جنگ عراق و افعانستان، واهمه اکثر کشور های منطقه و جهان در مورد نقش مخرب حکومت ایران در دامن زدن به آشوب و تنش آفرینی، شدت یافتن نارضایتی از حکومت در میان مردم، حساس شدن جامعه یهودی های دنیا به خاطر انکار مستمر هولوکاست از سوی ایران و شعار نابودی اسرائیل از سوی محمود احمدی نژاد، بعید نیست که ادعای تهدید بودن حکومت ایران برای صلح و امنیت جهانی همه گیر شود و حالتی هژمونیک در عرصه بین المللی پیدا کند. در این صورت، گزینه جنگ همه جانبه از جمله جنگ براندازانه در دستور کار قرار خواهد گرفت.
حمله نظامى گسترده آمریکا به زیرساخت هاى هسته اى ایران مى تواند صدمات قابل توجهى به برنامه هاى هسته ایی ایران وارد آورد. طراحان جنگ براندازانه ادعا می کنند راه اندازی جنگ براندازانه علیه ایران، براى دولت مردان محافظه کار ایرانى گران تمام خواهد شد و شهروندان ایرانى در این صورت، تصویرى از این دولت مردان محافظه کار به عنوان افرادى که در ایجاد تعادل روابط خود ناتوان هستند و کشور را هدف حملات نظامى آمریکا قرار داده اند، خواهند داشت. انتخاب این گزینه البته مستلزم آن است که ایالات متحده به این یقین برسد که هیچ گزینه دیگرى جز اعلان جنگ به ایران وجود ندارد. در این شرایط، بدیهى است که اقدام آمریکا به صورت فراگیرى در سطح جهان محکوم خواهد شد. با توجه به اثبات نادرستى اطلاعات آمریکا در مورد عراق و تسلیحات کشتارجمعى این کشور، اثبات دست یافتن ایران به بمب هسته اى از سوی آمریکا بسیار دشوار است مگر اینکه تهران خود با انجام اقدامى چون آزمایش هسته اى این امر را تسهیل کند. باید این احتمال را نیز در نظر داشت که هر چند حمله به ایران مى تواند به برنامه هاى هسته اى ایران صدمه بزند، اما در نهایت به مصمم تر شدن این کشور براى دستیابى به تسلیحات هسته اى منجر خواهد شد. خسارات نظامی حمله بر ایران برای آمریکا هم زیاد خواهد بود. حمله یک جانبه به ایران آسیب بیشتری به مواضع و جایگاه ایالات متحده در جهان وارد خواهد ساخت. در نهایت، چنین حمله ای دستاویزی برای افرادی در جهان اسلام، از جمله افرادی در ایران خواهد بود که آن را جنگ صلیبی کنونی بوسیله مسیحیان- یهودیان غرب علیه شرق تلقی کنند. دولت ایران همواره تهدید کرده است که در پی چنین حمله ای، شبه نظامیان عراق و لبنان و سایر نقاط خاورمیانه را برای حمله به نیروهای آمریکایی و منافع این کشور درجهان و از جمله در عراق بسیج خواهد کرد. تردیدی وجود ندارد که این امر می تواند شامل افغانستان گردد. (17)
18- جنگ داخلی برای تغییر رژیم
این راه حل، گزینه بسیار افراطی و تندی است که از سوی برخی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی ارائه شده و آن عبارت است از تغییر رژیم از طریق خشونت و درگیری و از طریق حمله یک نیروی مبارز خارجی مورد حمایت، مانند سازمان مجاهدین خلق که از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران حمایت می کند. ایده دیگر، حمایت از جنبش های لیبرال ملی یا اقلیت های قومی است. این گروه ها فاقد هرگونه ظرفیت برای سرنگون کردن رژیم ایران هستند. این سناریوها نامعقول و مضحک به نظر می رسند. همچنین غیرممکن است که بتوان چنین حمله ای را از نظر اخلاقی یا قانونی توجیه کرد. تداوم تهدید به حمله نظامی برای سرنگونی رژیم ایران، تنها سبب تقویت تندروهای هوادار رژیم ایران خواهد شد. هیچ نیرویی در این کشور آماده به دست گرفتن سلاح برای این هدف نیست. در حقیقت فعالان دموکراسی و گروه های حقوق بشر از پذیرش حمایت های مالی از سوی دولت آمریکا، حتی از سازمان های غیردولتی آمریکا اکراه دارند. آنها از این که به آنها برچسب آلت دست آمریکا زده شود نگران هستند. شرایط داخلی که کمک های خارجی را به نیروهای مخالف در صربستان، گرجستان و اوکراین طی انقلاب های رنگین سالهای 2000 تا 2004 میلادی اعطا کرد، در ایرانِ امروز وجود ندارد. (18)           ادامه دارد...