تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۲۲۶۱۹۲
نگاهی به مبانی اقتصاد اسلامی

محمدداوود محمدی mdm313110@yahoo.com
‎کارشناس ارشد معارف اسلامی و اقتصاد، دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشگر اقتصاد اسلامی‎
دین اسلام (دین خاتم)؛ کاملترین دین است1. لذا مسئول هدایت انسانها در تمامی اعصار می باشد. این مسئولیت خطیر برنامه‌ای دقیق، اصول راهبردی در قالب مدل و چهارچوب می خواهد تا بتواند پیروانش را در مسیر درست هدایت نماید و دین اسلام نیز با منابع غنی(قرآن و سنت، عقل و اجماع) می تواند این الگوی مطلوب و اصول راهبردی را ارائه نماید و هنجارها و روابط اثباتی گذاره های این مدل را تعریف نماید. لذا در فضای گفتمان دین و اقتصاد و تعامل بین آنها، کشف اصول راهبردی اقتصاد در پرتو تعالیم الهی میسر می شود که ثمره بحث و بررسی آن مباحثی چون بانکداری اسلامی، بورس اسلامی، توسعه عدالت محور، رفاه اسلامی و... می باشد.‏
پس در جامعه اسلامی، تنها مدل اقتصادی که بر خواسته از فرهنگ دینی(اقتصاد اسلامی) باشد توان پاسخگویی تمام خواسته های مسلمانان را دارد و هر گونه تغییر و تحول روابط اقتصادی نیز باید بر اساس مبانی مدل اقتصاد اسلامی باشد. بر این اساس؛ جهاد اقتصادی در جامعه اسلامی سازوکارهای اقتصادی-اسلامی می خواهد و نمی توان در جامعه ای خواستار جهاد اقتصادی شد اما رویکردها و سازوکارهای غیر متناسب اتخاذ کرد.‏
هر نظام اقتصادی رویکردها و سازوکارهای خاص خود را -که بر خواسته از اهداف و اجزای آن است- در حل مسائل اقتصادی دارد. بر اساس نیاز و رویکرد مقاله در اینجا، اقتصاد اسلامی را بر اساس سه مشخصه مذکور از بین سایر نظامها مورد بررسی قرار می دهیم2.‏
الف- اهداف:‏
‏ به رغم اهمیت اهداف اقتصادی در چگونگی شکل گیری و چینش صحیح عناصر آن و نحوه فعالیتهای اقتصادی آن، هنوز در ادبیات اقتصاد اسلامی اختلاف نظرهایی است. عده‌ای چنین بیان کرده اند: حاکمیت سیاسی اسلام، تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی، برپایی عدالت اجتماعی، عدم وابستگی اقتصادی، خود کفایی و اقتدار اقتصادی، توسعه و رشد و رفاه عمومی3. ویژگی مشترک اهداف ذکر شده، رضایت الهی، قرب خداوند مقام عبودیت برای بندگان او می باشد.‏
ب-اجزا:‏
اجزای اصلی پیکره نظام اقتصادی اسلام شامل مبانی اعتقادی، مبانی ارزشی و اصول راهبردی می باشد که در ذیل معرفی می شوند.‏
‏1 - مبانی اعتقادی:‏
مبانی اعتقادی، آموزه هایی هستند که حاکم بر رفتارهای اقتصادی و زیر بنا و تکیه گاه فکری و نظری درباره آموزه های اقتصادی را بیان
می کنند. موضوع این آموزه ها، خدای متعالی و صفات او، جهان هستی، انسان و جامعه است. آن دسته از آموزه هایی که در رفتارهای اقتصادی تاثیر داشته باشد اعم از ایدئولوژی و جهان بینی، در اقتصاد مورد توجه قرار می گیرد.‏
خداوند:‏
خالق جهان هستی و انسانها است. او مالک و پروردگار است. هدایت تکوینی خداوند دائم ومستمر بوده وجهان تحت احاطه و قیومت او است.‏
جهان:‏
گزاره هایی از این قبیل را شامل می شود: همه جهان هستی رو به سوی خدا دارند. همه هستی برای انسانها آفریده شده، جهان شامل دنیا و آخرت است. دنیا محل کشت و آزمایش و آخرت محل درو و پاداش است.‏
انسان:‏
گزاره هایی از این نوع مطرح می شوند: انسان دارای دو بعد روح و جسم است. هدف از خلقت انسان، تکامل روح و جسم او است. جسم انسان در مسیر تکامل، ابزاری در خدمت تکامل روح قرار می گیرد. انسان خلیفه خدا روی زمین و مسئول در برابرخدای تعالی است. انسان برای تکامل خود افزون بر عقل به وحی نیز نیاز دارد. ‏
جامعه:‏
گزاره هایی مطرح شده از این قبیل هستند: هم جامعه و هم فرد اصالت دارد. بر جوامع انسانی سنت های الهی حاکم است که توجه به آنها تاثیر فراوانی در جهت گیری های اقتصادی دارد.‏
‏2 - مبانی ارزشی
مقصود از مبانی ارزشی مفاهیم مبنایی دارای ماهیت ارزشی، فرهنگ ساز، جهت دهنده و تاثیر گذار بر رفتارهای اقتصادی انسانها است. دیدگاه ارزشی هر مکتب اجتماعی درباره مفاهیمی مانند زهد و قناعت، توکل به خدا، تقدیر الهی و رزق مقدر و دنیا و آخرت سازنده پیکره اصلی فرهنگ اقتصادی آن مکتب است که به دنبال آن، رفتارهای اقتصادی خاصی در عرصه های گوناگون اقتصادی به مردم رهنمون شده و برنامه و سیاست های ویژه اقتصادی را به مسئولان اقتصادی القا می کند.‏
‏3 - اصول‏
مقصود رویکرد های حاکم و جهت دهنده تدابیر و رفتار های اقتصادی است. این اصول، مبتنی بر مبانی اعتقادی جهت دستیابی به اهداف اقتصادی و حل مشکلات و معضلات اقتصادی هستند. همانند اصل آزادی مسئولانه، اصل رقابت مسئولانه، اصل توزیع عادلانه، اصل حضور مسئولانه دولت در اقتصاد.4
ج- سازوکارها: ‏
سه ساز و کار مهم که مصرف منابع در جوامع مختلف و سیستم های اقتصادی، آنها را تعیین می نمایند عبارتند از : ‏
تصفیه سازی، انگیزشی و تغییر ساختار سیاسی. به عبارتی با توجه به اهداف و مبانی بیان شده، این
سازو کارهای کلی هستند که درصدد دخیل کردن ارزشهای اخلاقی در روابط اقتصادی می باشند.5