ماده 75 - سرزمین اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سرزمین واحدی است و سرزمینهای جمهوریهای متحده را در بر میگیرد. حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سراسر سرزمین را شامل میشود.
نویسنده برای ازدیاد معرفت خود به نحوه اساسنامه یا مقررات اساسی و قانونی استانهای خودمختاری دولت اتحاد جماهیر شوروی و ارائه آن بخوانندگان جهت الگوبرداری انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی مراجعه نمودم ولی موفق بخواسته خود نه بزبان فارسی و نه بزبان انگلیسی و نه بزبان فرانسه نشدم تا لااقل ترجمه نموده در اختیار خوانندگان بگذارم و حتی دایرهالمعارف بزرگ شوروی نیز چیزی که موجب مزید معلومات کلی این اجانب از این حیث باشد در بر نداشت.
اسامی استانهای خودمختار موجود در اتحاد جماهیر شوروی از این قرار است: «آدیگیا، آسیتی، التای کوهستانی، یهودیه، قرهچای، چرکس، هاکاس، قرهباغ کوهستانی و بدخشان کوهستانی که برای هیچکدام تاکنون قانون منظور وضع نشده.
پراکندگی اقوام کرد
1- بنابر تحقیقات پرفسور مینورسکی مستشرق روسیالاصل در مقدمه کتاب (تذکره الملوک) ایلات سهگانه کرد باسامی زعفرانلو، استاجلو و شادلو توسط شاه عباس جهت جلوگیری از نفوذ ازبکها (تک آخال) از قفقاز بمناطق قوچان و بجنورد و سرخس در خراسان کوچانیده شدهاند و باقیماندگان آنها در حدود صدهزار نفر هماکنون بین تفلیس و ایروان زندگانی میکنند که تاکنون به فوز عظیم حق خودمختاری در داخل اتحاد شوروی نائل نشدهاند در صورتی که اقلیت اسیتی که آریائینژاد و فارسیزبان هستند در داخل جمهوری خودمختار گرجستان استان خودمختار اسیتیا را تشکیل دادهاند و نیز تعداد کثیری کرد در جمهوری متحده ترکمنستان شوروی زندگانی میکنند. و نیز ایل شبانکاره در فارس و ایل جلیلوند در اطراف قزوین پراکنده هستند. بدون اینکه منادیات تشکیل حکومت مستقل کرد، یادی و نامی از آنها ببرند یا در رسائل تبلیغاتی خود به فکر آنها هم باشند.
اعلامیه بافور کوو کجاست؟ در اسناد و مدارک تاریخی چیزی بچشم نمیخورد جز نوشته لرد کرزن وزیر امور خارجه بریتانیا، در کتاب (ایران و قضیه ایران) که میگوید: «اگر زمامداری قوی و دادگر بر کردها فرمانروا شود هیچ دلیلی در میان نیست که مردم باانضباطی نشوند و در مقاصد عالی نظامی منشاء اثر نباشند و در اینصورت دیگر بجان هیئتهای مذهبی نخواهند افتاد و روزنامهخوانهای لندن از بیم و واهمه کردار ایشان راحت خواهند شد.»
فرض بفرمائید جنایت تاریخ تکرار بشود و موطن قومی کرد بصورتی اوتوپی حکومت مستقل کرد متشکل از کردهای پراکنده در 4 کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه روزی نه چندان دور تحقق پیدا کند، در اینصورت بعلت بسته بودن از هر طرف و نداشتن راه ترانزیت. چیزی نخواهد بود، مگر یک مغولستان خارجی دیگر آنهم در قلب خاورمیانه. که برای نفس کشیدن و راه ترانزیت چارهای ندارد جز اینکه حدود خود را به مرزهای آذربایجان شوروی برساند و سپس طبق ماده 72 قانون اساسی اتحاد شوروی تقاضای الحاق بدولت اتحاد جماهیر شوروی را بنماید که با استقبال گرم شورویها پذیرفته خواهد شد ولی یگانه اثر منفی چنین پدیدهای تبدیل قفقاز است از جمهوری متحده به جمهوری خودمختار و چنین دولت فرضی اسرائیل دومی خواهد بود آلت اجرای مقاصد اتحاد شوروی بر علیه کشورهای منطقه.
در حال حاضر شواهد و قرائن نشاندهنده صدق نظریه حزب کمونیست عراق است دایر بر اینکه مسئله قومی کرد در دست رهبران فئودالی ـ بورژوازی کرد تاکنون چون ورق برندهای بسود امپریالیسم آمریکا ببازی گرفته شده است. که در درازمدت برنده واقعی اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود.
2- حزب دمکرات کردستان ایران چراغ راه و دستور کارش عبارت از مانیفستی است که تمامی علل و عوامل بوجودآورنده آن بکلی منتفی و از روی زمین ریشهکن شده است البته مانیفست میتوانست گناه عقبماندگی فرهنگی قوم کرد را در ردیف ستمهای 3گانه نژادی، مذهبی و طبقاتی معلول ستم چهارمی بنام تفوق فرهنگ ایرانی عنصر فارس برشمرده و با معرفی مفاخر و نخبگان قومی در زمینههای علوم ادبیات ـ ریاضیات ـ فقه و اصول ـ نجوم ـ هیئت ـ فیزیک ـ شیمی ـ موسیقی و هنر از خود رفع ستم نماید!
از سوی دیگر از 34 هدف حزبی که در مرامنامه حزب ذکر گردیده نصف آن با برقراری جمهوری اسلامی هماکنون تحقق یافته و نصفه دیگر هم با اصول و ماهیت جمهوری اسلامی معارضه و تضاد دارد و هم برای یک کشور مستقل قابل تحمل نیست از قبیل شناختن حق دادن پناهندگی سیاسی به کردهای به اصطلاح وطنپرست کشورهای دیگر(!) که دقیقا به مفهوم شناخت دولت در دولت موقت است و در اتحاد شوروی نیز چنین حقی به هیچیک از 15 جمهوری متحده داده نشده چه رسد به استان خودمختار. بنا بمراتب حزب دموکرات کردستان ایران قبل از هر چیز باید با تشکیل کنگره حزبی که 6 سال در تشکیل آن تاخیر بعمل آمده اقدام نماید و در تار و پود مرامنامه و اساسنامه خود تجدیدنظر کلی نموده و با تطبیق خود با تحولات انقلابی و اوضاع جدید کشور موضع و دیدگاه خود را در قبال انقلاب جمهوری اسلامی و ملت ایران و رهبر انقلاب بطور صریح مشخص و معلوم نماید. در غیر اینصورت تضاد حاصله از ایجاد حکومت سوسیالیستی در یک جزء ایران (کردستان) با ایجاد حکومت به سیستم جمهوری اسلامی در کل ایران چگونه قابل جمع است؟
درجه صداقت و صمیمیت حزب دمکرات کردستان ایران نسبت به تمامیت ارضی ایران از میزان تغییراتی که در مرامنامه و نقشههای استراتژک خود بعمل خواهد آورد. روشن خواهدشد نه با اعزام یک یا چند هیئت مکلاو معمم از مهاباد به تهران یا چند مصاحبه و سخنرانی در اینجا و در آنجا. در صورت پذیرش نظام خودمختاری چنین آیندهای برای ایران رقم زده میشود.
الحاق استانهای مرزی به کشورهای همسایه
الف ـ استان خودمختار کردستان از راه ائتلاف حزب دمکرات کردستان ایران با حزب دموکرات کردستان عراق و با اتحادیه ملی کردستان به تشکیل حکومت مستقل کرد موفق گردیده پس از چندی به اقتضاء زمان و با رفراندومی دموکراتیک به کشور اتحاد جماهیر شوروی ملحق خواهد شد گو که در شرایط حاضر با برچیده شدن پایگاههای جاسوسی آمریکا در ایران دولت شوروی به فکر استفاده از چنین ورق کردی به نفع خود نیست.
ب- استان خودمختار ترکمنستان ایران با اتکاء به وحدت زبان و نژاد و مذهب به جمهوری متحده ترکمنستان شوروی متحد شده و با رفراندمی دموکراتیک به اتحاد جماهیر شوروی ملحق خواهد شد.
ج ـ استان خودمختار بلوچستان یا با تجزیهطلبان بلوچستان پاکستان (به رهبری میرولیخان) موتلف شده کشور واحد بلوچستان را به وجود خواهند آورد یا اینکه جداگانه به پاکستان ملحق خواهد شد.
د- استان خودمختار خوزستان به تبع تغییرات و تحولات منطقهای و بینالمللی یا به عراق ملحق خواهد شد. یا تحت حمایت امپریالیستها و کارتلهای 8گانه نفتی در زیر یوغ شیخ خزعل نوعی به صورت کویتی ثانی یا بحرینی ثانی در خواهد آمد. کما اینکه در سال 1325 اتحادیه عشایر خوزستان با اعزام نمایندهای شیخ عبدالله نام به عراق و ملاقات با نایبالسلطنه و ارشدالعمری و دکتر فاضل جمالی وزیر امور خارجه تقاضای الحاق خوزستان را با نام عربستان به عراق نمودند.
هـ - استان خودمختار آذربایجان با همجواری که با جمهوری متحده آذربایجان شوروی دارد طالعش را حزب دموکرات آذربایجان برهبری پیشهوری در پیشانیش نوشتهاند. گو که در حال حاضر تمایل آذربایجانیها به مرکز از هر وقت دیگری در گذشته بیشتر است ولی بازماندگان فرقه دموکرات آذربایجان در تهران با انتشار روزنامههای پنجگانه یولداش، اولدوز و.... و.... بذر خودمختاریخواهی و تجزیهطلبی را در آذربایجان میکارند که خوشبختانه در آذربایجان کالاشان خریداری ندارد.
و ـ قسمت شمال شرقی خراسان با ذخایر غنی گاز طبیعی در سرخس الحاق به جمهوری متحده ازبکستان شوروی در طالعش نوشته شده است.
بالکانیزه شدن به معنای تجزیه یک واحد جغرافیائی مستقل با اجزاء کوچک متخاصم همانطور که پس از جنگ جهانی اول منجر به تجزیه شبهجزیره بالکان و ایجاد کشورهای متخاصم رومانی، بلغارستان، یوگسلاوی و یونان گردید و همانطور که پس از جنگ جهانی دوم منجر به تجزیه شبهقاره هند به هندوستان و پاکستان متخاصم گردید دورنمائی است که آینده ایران را ترسیم میکند.
4- رهبران حزب دموکرات کردستان ایران اعم از سیاسی و روحانی و روشنفکر و اعم از شناختهشدگان چون دکتر عبدالرحمن قاسملو یا علامه عزالدین حسینی و شناختهنشدگان که در پشت پرده مانده و کارگردانهای واقعی قضیه هستند چنانچه پس از تغییر رژیم از سلطنت به جمهوری اسلامی و اعطاء حق خودمختاری محدود و نسبی از طرف دولت مرکزی به تمام استانها تحت فرمول واحد و بدون تبعیض بعض دون و بعض و بدون ترجیح بلامرجح یک استان بر استان دیگر و بدون بلندپروازیهای جاهطلبانه بخواهند بر منوال سابق دواعی سالارجافها ـ بارزانیها ـ طالبانیها را در مخیله بپرورند و حزب دمکرات کردستان را بصورت مسئله حلنشده برای دولت مرکزی باقی نگاه دارند هر آینه مسئولیت تاریخی تمامی ضایعات و مصائب ناشیه از تجزیه و تلاشی تمامیت ارضی ایران و الحاق اجزاء جدا نشده از مام وطن بیک واحد جغرافیائی دیگر دور یا نزدیک هر وقت بوقوع بهپیوندد برعهده ایشان است و تاریخ از ایشان همانطور یاد خواهد کرد که از فتحعلیشاه در جنگهای قفقاز و از حاج میرزا آغاسی در شیرین کردن کام دوست با آب شور دریا و از آریامهر در تن دادن به رفراندوم بحرین.
ته جهنم با حسننیت سنگفرش شده است
بگذار بجای اصطلاح مستهجن «ورق کردی» که حزب کمونیست عراق در رابطه سرنوشت و قوم کرد با منافع ابرقدرتها بکار برده اصطلاح (غال چاق کردن) را از (عهد عتیق) عاریه بگیریم و بگوئیم کسانیکه با مسئله نژادی کرد غال چاق میکنند خواه سران قبیلهای ـ عشیرهای چون سالارجافها، طالبانیها و بارزانیها، خواه رهبران بورژوازی ـ روحانی چون دکتر قاسملوها ـ علامه عزالدین حسینیها، خواه مارکسیستها و کمونیستها بطور اعم همه بیک اندازه و با یک هدف به راه کج و ناصواب میروند یعنی ارضاء حس جاهطلبیهای فردی در لفاف احیاء منافع قومی خلق کرد.
دست تطاول ایام 7 تا 10 میلیون نفر از نژاد کاردوچی را که به پنج لهجه گوناگون تکلم میکنند با پنج مذهب مختلف شافعی ـ شیعی ـ علیاللهی ـ یزیدی و شیطانپرستی در پانصد هزار میل مربع بدون سرحدات طبیعی و در میان چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه با مرزهای سیاسی مشخص و معین طبق مقاولهنامههای سیاسی و نیز پانصد هزار نفر دیگر را در مناطقی چون قفقاز و ترکمنستان و خراسان پراکنده ساخته است که در کنفرانس بیستم خردادماه سنندج به آوارگی یهود تشبیه گردیده و گاه به گاه رقم 5 درصد معروف سرنوشت 95 درصد باقیمانده را با این دستاویز به بازی گرفته غال کردی چاق و تمنیات فردی خود را تشفی میبخشد!؟
آری در کنفرانس خردادماه سنندج پراکندگی قوم کرد به آوارگی یهود تشبیه گردید ولی مسئله نژادی و آوارگی یهود در لهستان و چکسلواکی با راهحل سوسیالیستی (تمتع متساوی از مزایای اکثریت به تناسب جمعیت) حل شده است چرا همین فرمول با راهحل اسلامی پس از یک سرشماری دقیق پیاده نشود؟ و این پیراهن عثمان از دست ماجراجویان سیاسی گرفته نشود؟
چند بیوگرافی از سران حزب دموکرات کردستان
بعدالتحریر: در این موقع که چاپ مقاله نزدیک به پایان بود چاپ دوم رسالهای تحت عنوان: «درباره مبارزات کردستان» تالیف فدائی شهید (حمید مومنی) از انتشارات شباهنگ بدستم رسید که از جمعبندی مطالب معلوم میشود چاپ اول آن در سالهای قبل از انقلاب جمهوری اسلامی بطور غیررسمی انجام شده است.
این رساله با ژرفنگری ویژهای تاریخچه مبارزات کردستان ایران و عراق و نقش احزاب گوناگونی از قبیل هیوا ـ شورش ـ ژ ک ـ کوموله ـ ک ژ ک ـ حزب دموکرات کردستان ایران و حزب کمونیست عراق را منعکس میکند. همچنین نقش بارزانیها ـ طالبانیها را در رابطه متقابل با شوروی و آمریکا نشان میدهد منجمله اینکه در سال 1324 جعفر باقر اف رئیسجمهور و دبیر حزب کمونیست آذربایجان شوروی عدهای از فئودالها و سران عشایر و متنفذین منطقه را مثل قاضی محمد، عمرآغای شکاک و قاسمآغا و حاج میرزا بایزآغا را به باکو دعوت نموده و به آنها پیشنهاد نمود که در مهاباد حزبی بنام دموکرات کردستان ایران با شعار خودمختاری از روی الگوی فرقه دموکرات آذربایجان بوجود آورند.
اینک برای تکمیل رساله در شناخت رهبران حزب دموکرات کردستان ایران به نقل چند بیوگرافی از ردیف 15 تا 17 از صفحات 83 تا 85 جزوه مذکور میپردازم به شرح زیر:
15- غنی بلوریان در سال 1334 جزو محصلینی بود که از طرف حزب به شوروی رفت آنها یکنفر از اعضای خود را در ساواک داشتند.
اسد خدایاری بعد از لو رفتن حزب دموکرات دوم به عراق گریخت و در عراق عدهای چون او را واقعا ساواکی میدانستند ترورش کردند به قولی 000، 10 نفر عضو یا سمپات پیشرفتهای که بنحوی به آنها مربوط بوده داشته است.
طریقه لو رفتن: عزیز یوسفی که میخواست به عراق برود و طرح اساسنامهای را همراه داشت در تهران تحتنظر قرار گرفت و در راه عراق بیرون شهر مهاباد در لباس چوپانی دستگیر شد. او رابط خود را با اسماعیل قاسملو معرفی کرد به این امید که چون اسماعیل قاسملو عضو حرفهای بود ساواک به او دستیابی نخواهد داشت. بقولی اسماعیل قاسملو در لباس گدائی در دهات میگشت که او را لو دادند و ژاندارمری دستگیرش کرد که 120 نفر را خائنانه معرفی کرد.
قرار بود قاسملو به چکسلواکی برود. اسماعیل قاسملو برادر رحمن قاسملو است که رحمان قاسملو به ساواک تعهد سپرد ولی بعد باروپا فرار کرد و گویا فعلا در شوروی در دستگاه تبلیغاتی آنجا کار میکند. در ضمن اسماعیل قاسملو مامور ساواک شد و در ماشینسازی تبریز کار میکند و چندی قبل محفل بهروز ثابت را لو داد.
16- احمد توفیق رابطه حزب دموکرات با جریانهای خارج از کشور بوده که در چکسلواکی زیر کنترل رهبری حزب توده قرار گرفت و بهمین وسیله از حزب دموکرات اخراج شده بود (جانشین او رحمان قاسملو بود که او نیز سرنوشت مشابهی داشت).
17- بقولی در عراق شریفزاده و سراجی با سازمان انقلابی در اروپا تماس برقرار کرده و سازمان انقلابی درصدد پیاده کردن استراتژی خود در کردستان برآمد. ادامه دارد...