* در حال حاضر مسئله بزرگترین اختلاس در تاریخ این کشور به ضعف نظارتی برمی گردد. هرچقدر اطرافیان رئیسجمهور بیشتر رصد میشوند، حاشیههای داغ انحرافی آنها بیشتر دیده میشود. فکر نمیکنید این جریان انحرافی کمکم از حد تحمل مردم بالاتر میرود وچه قدرت عجیب و غریبی پشت این جریان انحرافی است که تا این حد سرشاخهها و حلقههایش مانند یک غده سرطانی رشد کرده است؟
** این واقعیت و سؤالی برای همه و دغدغهای است که رهبر فرزانه انقلاب در هفته دولت و در سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر هم در مورد آن فرمودند. مسائلی که توسط ایشان مطرح شد به تعبیر برخی از دوستان تلنگر و از دید من مشتی بود که ایشان به این جریان زدند. رهبر معظم انقلاب درآن جلسه اعلام کردند شعارهایی که دادید و آن سادهزیستی و عدالتمحوری که از آن صحبت کردید جزو ارزشهای انقلاب بود که نشان میدهد حضرت آقا در این زمینه کاملاً دغدغه داشته و نگران هستند و طبیعتاً اینها جزو مواردی است که مردم آن را درک میکنند.
* فکر میکنید تأثیراتی که میگویید مردم آن را درک میکنند، در آینده سیاسی و بقای اصولگرایان تا چه اندازه مؤثر است؟
** صددرصد مؤثر است. ما در حال حاضرآثار این مسئله را به خوبی درک میکنیم. برخی از نمایندگان استان ما به واسطه حمایتهای استاندار به راحتی مهرهچینی کرده و هر آنچه را که بخواهند جابهجا میکنند و افراد را به ناحق تغییر میدهند. یعنی یک شبه تصمیم میگیرند یک نفر را بردارند و این کار را هم انجام میدهند و فکر هم نمیکنند که این فرد عمری ۲۰ یا ۲۸ ساله صادقانه به مردم خدمت کرده و تجربه اندوخته است. حال به خواست فلان نماینده یک شبه یا یک ساعت قبل از عزل به ایشان میگویند که شما دیگر مسئول نیستید. مردم این مسائل را به خوبی میفهمند.
* این جریان در استان شما تا این حد قدرتمند است؟
** بله و به راحتی همه این کارها را با آمار و به واسطه ارتباطاتی که دارند، در استان انجام میدهند. من بارها به رئیسجمهور در این زمینه گزارشات مستندی داده ام اما ایشان میگوید که یک ذره صبر کنید.
* مصلحتاندیشیهای رئیسجمهور در زمینههای مربوط به جریان انحرافی به چه معناست؟
** نگاه ایشان نگاه درستی نیست. در جایی که آقای مشایی از یک طرف صدای همه مراجع را در میآورد و از سوی دیگرجریان منتسب به ایشان در استانها پشت یک روحانی دیگر پناه میگیرند، جزء بدیهیترین و روشنترین مسائل است.
* چرا این موارد را نمایندگان به صورت واضح و روشن مطرح نمیکنند؟دانستن حق مردم است.
** به این علت که گفتن این مسائل و آگاهی از آن نیز درد بسیاری برای مردم دارد. دولتی که ادعای عدالت میکند یا جریان فکری که ادعای اصولگرایی میکند نباید دارای چنین حاشیه هایی باشد. تنها وزیر روحانی دولت احمدینژاد آقای مصلحی بود که با وی چنان برخوردی صورت گرفت. مشاور ایشان آقای ثمری نیز امام جماعت محله شهید محلاتی تهران بودکه اخیرا کنار گذاشته شد که مسئول گزینشها بود. تمام بزرگانی که برای آقای احمدینژاد کار میکردند، یکی پس از دیگری در مقابل آقای احمدینژاد وارد بحث شدند. آقایان علم الهدی، مصباح، صدیقی، ثمری، منصور ارضی، سعید حدادیان و بسیاری دیگر. در واقع از مداح تا خطیب و سخنران تا سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران همه وارد اختلاف شدهاند. البته در استانها نیز وضعیت به همین صورت است.
* چرا چنین موضعگیریهایی در مقابل رئیسجمهور از سوی حامیان قدیمی ایشان صورت میگیرد؟
** میگویند فلاپی آقای مشایی در سینه ایشان است که ما هم همین را قبول داریم، پس نباید به همان شیوه قبل از وی حمایت شود. ما میگوییم اگر این مسائل از سوی آن فرد مورد نظر به رئیسجمهور دیکته شده و وی نیز آنها را تکرار میکند که باید فاتحه را خواند. مثلاً این چه حرفی است که هر آنچه خدا خلق کرده انسان هم میتواند خلق کند؟ یعنی انسان میتواند خالق هستی هم باشد؟ یعنی خدا شریکی برای خودش قائل شده است؟ من نمیدانم که این حرفها از سینه کدام آدمی بیرون میآید که با نص صریح قرآن مخالف است؟
* اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را هم به جریان انحرافی ربط میدهند. چرا همه چیز به جریان انحرافی مرتبط میشود؟
** جریانات زیادی به هم ربط دارند. در حال حاضر چشمان تیز بین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی است که باید این مسائل را کشف کند و بیرون بیاورد. آقای پورمحمدی وزیرکشور، آقای متکی وزیر امور خارجه، آقای فتاح وزیر نیرو همه از افراد نزدیک به رئیسجمهور بودند و شخص آقای فتاح رئیس ستاد آقای احمدینژاد بود. آقایان لنکرانی و محصولی نیز به همین شکل میتوانند مورد ارزیابی قرار بگیرند که از دولت کنار گذاشته شدند. سیستمی که دردولت حاکم شد و این همه اختیار به آقای مشایی داد و تا این حد نیز روی وی پافشاری کرد جای سؤال پرسیدن دارد.
* چرا دولت نهم و دهم با وجود اینکه تا این حد در مظان اتهام قرار گرفته است در مورد بسیاری مسائل از جمله اختلاس اخیر از جوابگویی مصون است. دلیل عدم جوابگویی دولت و اینکه دولت بسیار راحت این مسئله را به گردن قوه مجریه یا قضائیه میاندازد، چیست؟
** من این را خطاب به دکتر احمدینژاد میگویم. آن روزی که شما فریاد زدید اجازه نخواهم داد که زیاده خواهها بخواهند برای چنگ اندازی به بیتالمال سوء استفاده کنند، آن روز کجاست؟آقای احمدینژاد شعارهای قبلی شما به کجا رفت؟ حرف هایی که قبلاً میزدید و میگفتید که حق ملت را از حلقومشان بیرون میکشیم کجا رفته است؟ آقای احمدینژاد مولی امیرالمؤمنین فرمود که اگر خلخال از پای زن یهودی کشیده وکابین زنشان یا درحلقوم بچه هایشان کرده باشند آن را باز میستانم. ما پیرو چنین امامی هستیم که توصیه و سفارشاتش به مالک اشتر امروز در سازمان ملل به عنوان منشور مدیریت شناخته میشود. ما فکر میکنیم که رفتهرفته شعارها و افکار ایشان در یک پروسه زمانی دچار یک نوع استحاله شده و دشمن با مطالعه و دقت و هوشیاری هر چه بیشتر نفوذ را انجام داده است.
* به نظر شما چه باوری نسبت به آقای رئیسجمهور درمیان طرفدارانش به وجود آمده است؟
** به نظر من مشایی توانسته است آرام آرام محبوبیت آقای احمدینژاد را در بین اصولگرایان کاهش دهد و این اتفاق واقعاً نیزافتاده است. من به آقای احمدینژاد با چشم گریان در شبی که در منزلشان در روز دهم یا یازدهم آنچه به دور کاری مشهور شد، گفتم که ما در وجود ایشان چه دیده بودیم و حالا چه میبینیم که امروز ایشان این گونه با نظر رهبرمان مقابله میکند. قطعاً طرفداران ایشان نیز نگاه دیگری در مورد این مسائل پیدا کردهاند.
* پس موضوع دورکاری نبود؟
** نه اساساً ایشان مسائل را توجیه میکردند. من به احمدینژاد گفتم شما دلایلی را بیان کردید و با این وضعیت معلوم میشود در استراتژی با رهبر عزیز انقلاب زاویه ندارید بنابر این بنده میگویم چه بسا در بحث تاکتیک و روش کاملاً اشتباه میکنید. اگر شما دراستراتژی، خود را منطبق با رهبری میدانید و میگویید که من دلسوزانه این حرفها را میزنم و اگر استراتژی یکی است پس دلیل مخالفت شما چیست؟شما بیایید و بگویید آقای مصلحی تا به امروز وزیر من بوده از امروز به بعد به دلیل توصیه رهبرم نه تنها میگویم این فرد وزیر من است بلکه وزیر رهبر من نیز میباشد. اگر این موضع را گرفتید درجامعه همه شما را به دید قبلی نگاه میکنند. یعنی نگاهها عوض میشوند اما در حال حاضر بسیاری از کسانی که دعا کردند شما پیروز انتخابات شوید، دعا میکنند که شما به وضعیت سابق خودتان برگردید.
* چقدر احتمال این بازگشت وجود دارد؟
** چون آقای احمدینژاد به شخصه فرد سالمی است ما هنوز به وی امیدوار هستیم و و سلامتنفس و سادهزیستی ایشان بر ما اثبات شده است. وقتی ما به خانه ایشان رفتیم خودشان شخصاً پذیرایی میکرد و چای میآورد. این در دنیا بینظیر و چنین وضعیتی ارزشمند است. ارزشهای انقلاب به همین چیزهاست. اما اگر رجایی را به آن شکل ترورکردندشخصیت احمدینژاد که زمانی به ایشان رجائی دوم گفته میشد نیز به وسیله برخی اطرافیانش درحال ترور شدن است.
* در حال حاضر هم همین باور را دارید که ایشان رجایی دوم است؟
** احمدینژاد میتوانست رجائی دوم باشد. عامه مردم به عنوان رجائی دوم به ایشان نگاه و اعتماد کرده و رأی دادند. رجایی را که یک نفوذی شهید کرد. اما ویژگیهای احمدینژاد را چه کسی ترور کرد؟ باید به دنبال یک نفوذی بگردیم.
* به گفته یکی از تاریخ نویسان مشهور حافظه نظامی- تاریخی مسئولان ما ضعیف است، قبول دارید؟
** (خنده) اول باید مسئولان را دسته بندی کنیم و ببینیم منظور شما چه کسانی هستند. من به طور قاطع میگویم نگاه تیزبینانهای که رهبر عزیزمان دربسیاری مسائل داشته و ۲۰ سال در مورد جنگ نرم و شبیخون فرهنگی صحبت کردند اماکسی باور نکرد، این باور را که مسئولان ما حافظه تاریخی ضعیفی دارند بر هم میزند. ایشان ۲۰ سال است که در مورد خودی، غیرخودی، عوام و خواص و استحاله گفتهاند تا به این جا و قضیه فتنه رسیدیم. مسئله بصیرت، مسئله مهمی است که ایشان مطرح کردند و باید به خاطرتیزبینی مقام معظم رهبری، خداوند را هزاران بارخالصانه سجده کرد.
* جریان انحرافی در بسیاری از بخشهای کشور ریشه دوانده و در حال فعالیت گسترده برای انتخابات آینده هستند. بسیاری از مردم هم آنها را نمیشناسند؟ سکوت رئیسجمهور هم در مورد این جریان همچنان ادامه دارد.
** روشنگری و افشای ماهیت جریان انحراف و فتنه که تقریباً درحال پیوند خوردن با یکدیگر هستند و آثارش را عملا مشاهده میکنیم، نشان دهنده این است که رابطهای بین آنها وجود دارد. خدا را شکر میکنیم که از ابتدای امسال ماهیت جریان انحرافی به مردم نشان داده شد و اگر این اتفاق رخ نداده بود، قطعاً خطر بزرگی برای انتخابات آینده به وجود میآمد.
* وظیفه اصولگرایان در این روشنگری چیست؟
** قطعاً در اوج مسئله انتخابات اصولگرایان واقعی و نه وصولگرایان به ظاهر و به لباس اصولگرا برای این روشنگری تلاش میکنند.
* منظورتان از وصولگرایان چیست؟ تا به حال این کلمه را نشنیده بودم.
** مردم اصولگرایان را در مجلس هشتم به خوبی شناختند. وصولگرایان کسانی هستند که برای منافع فردی و خانوادگی و همچنین قومی چه باند بازیها و خیانت هایی که به مردم نکردند.
* مصداقهای آن چیست؟
** مصداق آن روی گردانی مردم است که در استان ما هم به وجود آمده است. عزل و بازداشت بسیاری از افراد مرتبط با مسائل فساد اداری و اقتصادی مصداقهای آن است. طبیعی است که مردم، جریان انحراف را به این شکل به خوبی شناخته و در آن زمان به درستی انتخاب خواهند کرد.
* به نظر شما رئیسجمهور چه زمانی باید به این تشخیص برسد که جریان انحرافی وجود خارجی دارد و به ایشان نزدیک یا منتسب به نزدیکان ایشان هستند. چه زمانی به نظرشما زمان تشخیص است؟ اگر دکتر احمدینژاد به این تشخیص نرسند به نظر شما دردایره اصولگرایی درکجا قرار میگیرند؟
** وقتی که رئیسجمهور در حال حاضر میگوید که انتساب انحراف به ما خود ناشی از یک جریان انحرافی است و از بیخ و بن مسئله را انکار میکنند، طبیعی است که هنوز به این نتیجه نرسیدهاند. من در قالب یک مثال گفته بودم که ما آقای احمدینژاد را به مثابه رجایی دوم نام نهاده ایم و مردم نیز به همین خاطر واقعا به ایشان اقبال نشان دادهاند. به خصوص اینکه رهبر فرزانه انقلاب یک سری شاخصها، خصوصیات و ویژگی هایی را مطرح کردند که ما آنها را درایشان دیدیم. اما در شرایط فعلی احساس ما این است که جریان انحراف از درون همین دولت به صورت تخریب و ترور شخصیتی به ایشان حمله کرده است. باید این نکته را همین جا مطرح کنم برخی از کسانی که برای احمدینژاد ستاد زده بودند در حال حاضر از نوع عملکرد، نگاه، رفتار و نوع گفتمان امروز وی به ویژه در خصوص جریان انحراف ناراحت هستند.
* اما برخی از این گفتمانهای ناراحتکننده از سوی دفتر ایشان است؟
** یک سری گفتمانها از طرف رئیس دفتر ایشان از مدتها پیش مطرح شده که در جامعه و بین مراجع عظام تقلید و بزرگان ایجاد حساسیت کرده است اما مسئله مهمتر این است که احمدینژاد هنوز این مسئله را باور ندارد که رئیس دفتر ایشان یکسری مسائل چالشی را وارد جریان جامعه کرده است. وقتی که رئیسجمهور میگویند، زمان لازم است تا مردم قدر مشایی را بدانند من فکر میکنم که فعلا ایشان به این باور و تغییر نگاه نخواهند رسید، زیرا هرچه بیشتر به ایشان میگویند بیشتر حساس شده و بیشتر نیز از مشایی دفاع میکند.
وقتی مشایی رئیس میراث فرهنگی بود، خود من در کمیسیون امنیت ملی دو نطق در مورد آقای مشایی داشتم که یکی برای بیان ملت اسرائیل و دیگری در خصوص آن مورد آوردن قرآن با دف و حرکاتی ناشایسته در آن جشن و مسائلی که در مورد مردم ترک، لر و کرد گفته بود. البته وی بعدا گفت که روزنامههای زنجیرهای دو خردادی غلو کردهاند و من هزار بار میگویم مرگ بر اسرائیل که به نظر ما این توجیه وجواب درستی برای اینکه ایشان آن زمان یک حرفی را بزند و مسئلهای را ایجاد کند و سپس به آن شکل شاخ و برگ بدهد، نمیشود.
* آقای کرمی راد، انتخابات آینده مجلس نهم را از نظر چینش جریانات سیاسی کشور چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما رقابت میان اصولگرایان و دولت گرایان است یا اصولگرایان و اصلاح طلبان؟
** عجب تفکیک و صف بندی جدیدی ما تا که به حال این مسئله را نشنیده بودیم.
* به نظر میرسد از این به بعد خبرهای زیادی در این زمینه بشنویم.
** انشاءالله اصولگرایان با توجه به محوریت دو بزرگوار، آقایان یزدی و مهدوی کنی و همچنین تعیین سه بزرگوار دیگر یعنی حداد عادل، ولایتی و عسگر اولادی که محور قرار گرفتند و ۷+۸ شدند، این وحدت به وجود میآید. البته امروز بحث هایی برای ورود دو نفر دیگر به این حوزه وجود دارد.
* چه گروه هایی؟
** احتمالاً جبهه پایداری وارد میشود. ما مطمئن هستیم که نقطه آغازین بسیار خوبی برای وحدت اصولگرایان در ۲۰ روز یا یک ماه آینده به وجود میآید تا بتوانیم شاهد ارائه لیستهای واحدی درهمه استانها باشیم و اصولگرایان برنده انتخابات آینده باشند.
* رقابت بین چه گروههایی است؟ اصلاحطلبها میتوانند وارد گود رقابت شوند؟
** نه نمیتوانند.
* بنابراین رقابت را بین چه کسانی میدانید؟ آیا جریان انحرافی با فعالیت گستردهای که در سراسر کشور در حال انجام دارد، میتواند وارد رقابت شود؟
** اگر بحث ورود جریان فتنه را داشته باشیم که مردم بیزاری خود را از آنها در ۹ دی ماه و تشییع جنازه آن را در ۲۲ بهمن ۸۸ نشان دادند. رویکرد مردم در انتخابات مجلس نهم قطعاً به شکل دیگری خواهد بود. در مورد اصلاح طلبهای فتنهگر که خط قرمز نظام را شکستند و مسائل مختلف را به کف خیابانها آوردند نیز باید گفت که جایگاهشان در میان مردم به گونهای دیگر رقم خواهد خورد و به همین علت اصولگرایان رقیبی جدی نخواهند داشت.
* اصولاً فکر میکنید اصلاحطلبها بتوانند با انسجام وارد رقابت شوند؟
** انسجام اینها بستگی به عملکرد رأس آنها در ۲۰ روز آینده خواهد داشت. ممکن است در برخی از شهرها برخی از نمایندگان فعلی به لحاظ قومی و قبیلهای، تعصبات منطقهای یا خط سیاسی و فکری مورد اقبال مردمشان باشند اما در کل به دلیل اینکه جریان اصلاح طلب با فضای فتنه برای مردم نوعی آگاهی ایجاد کرد، قطعاً نمیتوانند رقیب سرسختی برای اتحاد اصولگرایان باشند. این قضیه تقریباً مشخص است.
* آقای کرمیراد؛ ایران چطور میتواند از جریان بیداری اسلامی و همچنین جنبش بیداری وال استریت امریکا به نفع خود و صدور دستاوردهای انقلاب استفاده کند؟
** ما در بحث بیداری کشورهای اسلامی و اینکه استقامت مردم ایران در ۳۲ سال گذشته تأثیر بسزایی در روحیه کشورهای عربی و افریقایی گذاشته، شکی نداریم. مردم ایران در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا محکم ایستادند و کم نیاوردند و این مسئله بسیار مهم و تأثیر گذاری در این بیداریهای اسلامی بود. درزمان انقلاب اسلامی ایران نظام دو قطبی از هم پاشید و امام راحل در مورد شوروی سابق فرمود که صدای خرد شدن استخوان سوسیالیسم میآید و همه وعدههای ایشان و مقام رهبری یکی پس از دیگری تحقق یافت. تأثیر این مسئله به ویژه در ایامی مانند مناسک حج به خوبی مشخص است و در روشنگری سایر کشورها نقش مهمی داشتند.
* در مورد بیداری کشورهای غیر اسلامی چطور؟
** باید شخصیتها، NGOها و مخصوصاً گروهای فعال سیاسی روی موضوع بیداری کشورهای غیراسلامی مانند امریکا و برخی دیگر ازکشورهای غربی که این جنبش در آنها شکل گرفته به خوبی کارکنند. در عین حال دستگاه سیاست خارجی کشور نیز میتوانند از این جریان به نحوه شایستهای استفاده کنند.
* این استفاده شایسته به چه معناست؟
** یک کار فرهنگی منسجم باید در این رابطه شکل بگیرد. اندیشمندان و نویسندگان نظریه پرداز باید اشکالاتی را که در نظام لیبرال میبینند به سرعت مطرح کنند ودیدگاههای اسلام و راهکارهایی را که در این ۳۲ سال طی کردیم و موفق هم بودیم، ارائه کنند. دراین صورت آنها از مواضع اسلام که مبتنی بر آموزههای دینی وآیات قرآن و روایات متعددی در بحث حکومت داری است، اطلاع وآگاهی پیدا میکنند. البته ما نمیگوییم آنها مسلمان شوند، ایراداتی را که ما در مورد نظام سرمایه داری داریم به آنها انتقال میدهیم و فضیلتها و برتریهای نظام حکومت داری اسلامی را بیان کنیم، ولی انتخاب با خودشان است.
در بعد تئوریک درست است، اما در این یک سال اخیر که بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و افریقایی پیش آمد و به کشورهای غیراسلامی نیز تسری پیدا کرد، از دستگاه دیپلماسی مان کار خاصی ندیدیم، یعنی احساس میشد که موضع منفعلی در این زمینه وجود دارد. یک علت این مسئله نیز پیچیدگی مسائل داخلی و جریان انحرافی و مسائلی از این دست عنوان شد که مسئولان ما را به خود مشغول کرده بود.
من به این شکل مسئله را قبول ندارم. دستگاه سیاست خارجی کشور فعالیتهای خاصی را دنبال میکند. طبیعی است که در دیپلماسی عمومی کشور باید نقش تعیینکنندهای برای فعالیت هایمان در هر حوزهای ترسیم کرده باشیم اما این به معنی منفعل بودن نیست. ممکن است دردیپلماسی پنهان کشورنتوانیم اقدامات، فعالیتها و روابط با سران، احزاب و گروههای فعال درصحنههای مختلف را بیان کنیم و البته ضرورتی نیز بر رسانهای کردن آن وجود ندارد. بنابراین رسانهها، خبرگزاریها، سایتها و روزنامههای ما به خطا روی این موضوع به صورت یک جانبه قضاوت میکنند و توجهی به عمق دیپلماسی پنهان ما ندارند.
* آقای کرمی، تابعیت دوگانه اصولاً غیرقانونی است. یا مسئولان ما از این موضوع اطلاع ندارند یا اطلاع دارند و خلاف میکنند. اگر دارند و کار خلاف انجام میدهند که یک بحث جداست و اگر اطلاع ندارند چرا در یک کشوری که به صراحت قانون عدم تابعیت دوگانه وجود دارد، مسئولان کشوری از آن بیاطلاع هستند؟
** این طور نیست. مثالی در این مورد میزنم. من با وزیر امور خارجه سفرهای زیادی کرده ام. خبرنگارهای خارجی عربی و انگلیسی از تسلط آقای صالحی به زبانهای عربی و انگلیسی تعجب میکردند. یک بار خبرنگاری قطری از دکتر صالحی پرسید شما که به این زیبایی عربی صحبت میکنید، اهل کجا هستید؟ آقای صالحی متولدکربلا است. ممکن است برخی از مسئولان متولد کشورهای دیگر باشند. این جای اشکال نیست. آقای لاریجانی نیز متولد کربلا است یا علمای بزرگ ما هم در گذشته همین وضعیت را داشتند و خود و فرزندانشان به علت حضور درحوزههای علمیه نجف متولد همان جا بودند.
* این به معنی داشتن تابعیت آن کشورهاست؟
** خیر، یک وقت مسئولی چنین شرایطی دارد که فاقد اشکال است. اما گاهی فردی با اینکه ایرانی است تابعیت کانادا یا انگلیس یا جای دیگری را داشته است. مهم این است که نباید به چنین افرادی مسئولیت داده شود، حتی اگر فرد بسیار قوی و درستی هم باشد. یک فرد چطور قوی میشود؟ اگر در کشور روی افراد مطمئن سرمایهگذاری شود میتوان به تربیت نیروهای قوی امیدوار بود و آنها را به این نقطه رساند.
* چطور وزارت اطلاعات مسئله تابعیت برخی مسئولان را نمیداند؟
من در این مورد خبر ندارم. کمیسیون امنیت ملی باید این موضوع را مورد سؤال قرار دهد.
* در حال حاضر این طرح در چه مرحلهای قرار دارد؟
** بحثهای اولیه در کمیته مربوطه و بعد داخل کمیسیون و بعد به هیئت رئیسه ارجاع میشود وبالاخره به صحن میآید.
* این بحث تا کجا پیش رفته است؟
** بحثهای اولیه در کمیته مربوطه در حال پیگیری است.
* آقای کرمی مجلس هشتم رو به پایان است. طرح کاهش روابط با انگلیس در این دوره بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفت و رسانهای هم شد اما نتیجهای نداشت.
** این درست نیست. دربحث تحریمها واردات کشور ما از انگلیس به ایران ۱۲ یا ۱۵ درصد کاهش پیدا کرده است. مخصوصاً در مورد کالاهایی که دو وجهی یا چند وجهی هستند یا کالاهایی که ممکن است ازآن به عنوان مواد اولیه استفاده شود. برعکس این مسئله سطح صادرات از ایران به این کشور ۵۵ درصد افزایش داشته است. ایراد اصلی بنده نیز درمورد طرح کاهش روابط با انگلیس شاید به هیئت رئیسه مجلس باشد، زیراکمیسیون امنیت ملی این طرح را تصویب و به هیئت رئیسه تقدیم کرده است ولی هنوز به صحن علنی نیامده و حقیقتاً این سؤال از هیئت رئیسه مجلس وجود دارد.