تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۰  ، 
شناسه خبر : ۲۳۱۶۰۷
نویسنده: هادى شجاعى این مقاله متضمن بحث از اهداف و راهبردهایى است که سمت و سوى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران را مشخص مى‏سازند. براى این منظور، با رجوع به منابع اصیل اسلامى و بیانات امام راحل و مقام معظم رهبرى و همچنین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، و به روش کتابخانه‏اى، هشت هدف را تحت دو عنوان کلى «اهداف ملّى» و «اهداف فراملّى» براى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران برشمرده است. چکیده: سیاست خارجى، همانند هر سیاستى، در جهت تحقق بخشیدن به اهداف خاصى که دولت‏ها براى خود تعریف مى‏کنند، هدایت مى‏گردد. به ثمر رسیدن این اهداف نیازمند ارائه راهبردهایى است که متناسب با آن اهداف، زمینه شکوفایى آنها را فراهم آورند. این مقاله متضمن بحث از اهداف و راهبردهایى است که سمت و سوى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران را مشخص مى‏سازند. براى این منظور، با رجوع به منابع اصیل اسلامى و بیانات امام راحل قدس‏سره و مقام معظم رهبرى (دام ظله‏العالى) و همچنین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، و به روش کتابخانه‏اى، هشت هدف را تحت دو عنوان کلى «اهداف ملّى» و «اهداف فراملّى» براى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران برشمرده و در ادامه به ذکر راهبردهاى دست‏یابى به آن اهداف پرداخته است. کلیدواژه‏ها: اهداف سیاست خارجى، اهداف ملّى، اهداف فراملّى، امت واحده، راهبرد، جمهورى اسلامى ایران. مقدّمه: «یک پایه مهم دولتمردى، همیشه فهم سیاست بیرون از مرزها بوده است. دولتمردان بزرگ تاریخ، آنان بوده‏اند که میان واقعیات داخل مرزها و تحولات بیرون تعادل و انطباق ایجاد کرده‏اند.»1 انواعى از حکومت‏ها در طول تاریخ حیات سیاسى ـ اجتماعى بشر، با جهان‏بینى‏هاى متفاوت، اهداف گوناگونى را براى خود تعریف کرده و در پى آن، به دنبال راهبردها و راه‏کارهایى براى عملى کردن آنها بوده‏اند. در حقیقت، آنچه که سیاست دولت‏ها را از یکدیگر متفاوت کرده و سیاستى را علوى و دیگرى را اموى مى‏سازد، همین اهدافى هستند که در متن جهان‏بینى پذیرفته‏شده آن حکومت معنا یافته و سمت و سوى فعالیت سیاسى آن را مشخص مى‏سازند. اکنون پس از هزار و چند صد سال از شهادت امیرالمؤمنین علیه‏السلام و پایان حکومت کوتاه‏مدت آن حضرت، شکل حقیقى حکومت اسلامى مبتنى بر اسلام ناب محمدى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، بار دیگر با انقلاب اسلامى ایران به عرصه حیات سیاسى ـ اجتماعى بشر بازگشته است و داعیه‏دار ارائه طرحى بدیع و جامع از حکومت، مبتنى بر ارزش‏هاى الهى و انسانى است. به گفته آقاى محمدى: به جرئت مى‏توان گفت: اهمیت آثار و عوارضى که این حادثه در طول دو دهه در ایران، منطقه و جهان بر جاى گذارده است از عوارض دو جنگ جهانى قرن اخیر کمتر نبوده و نیست و به همین دلیل انقلاب اسلامى ایران را مى‏توان نقطه عطفى در تاریخ تحولات جهانى دانست.2 انقلاب اسلامى، سیاست خارجى ایران را همانند دیگر عرصه‏هاى اجتماعى، دستخوش تغییر و تحولات بنیادین ساخت و جهان‏بینى توحیدى، افقى بسیار گسترده، فراروى حکومت اسلامى گشود و مسئولیت جمهورى اسلامى ایران را بر مبناى اهداف جدید، در وراى مرزهاى جغرافیایى آن تعریف و تعیین کرد. از این‏رو، سربلندى نظام مقدس جمهورى اسلامى در این حوزه، نیازمند تحقیقات و پژوهش‏هاى مبنایى و اجتهادى در مورد کلیه مسائل مرتبط با این عرصه مى‏باشد؛ امرى که متأسفانه در حوزه راهبردها و راه‏کارها و به تعبیر دیگر، جنبه عملیاتى اهداف و اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران با کمبودهاى جدى مواجه است. منابع منتشرشده در باب مسائل اساسى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، از جمله اصول، اهداف و راهبردهاى سیاست خارجى، را مى‏توان به یک اعتبار به دو بخش تقسیم کرد: الف. برخى از پژوهش‏هاى منتشرشده در این حوزه، طیف وسیعى از مسائل سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران را به بحث گذاشته و تنها در بخشى از مطالب خود، به اختصار به اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران پرداخته‏اند؛ مانند: کتاب سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، نوشته دکتر علیرضا ازغندى و کتاب سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، تألیف دکتر بیژن ایزدى. ب. دسته دوم از منابع منتشرشده در این حوزه، که البته از فراوانى چندانى برخوردار نیستند، تمرکز خود را بر اصول و اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران و یا عنوان کلى «دولت اسلامى» قرار داده و اصول و اهداف مختلفى را براى سیاست خارجى بیان کرده‏اند، اما توجه خاصى به مبحث راهبردها نداشته‏اند؛ مانند: کتاب اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، توشته دکتر منوچهر محمدى و کتاب مبانى، اصول و اهداف سیاست خارجى دولت اسلامى، تألیف سید صادق حقیقت. این تحقیق در نظر دارد با نظر به منابع اصیل اسلامى و بیانات امام خمینى قدس‏سره و مقام معظم رهبرى (دامت برکاته) و همچنین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران و واقعیت‏هاى موجود در نظام بین‏الملل، به بررسى اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران و راهبردهاى اجرایى کردن آنها بپردازد. در این زمینه، ابتدا اهداف، به دو بخش ملّى و فراملّى تقسیم گردیده و در ذیل هریک از آنها، چهار هدف سیاست خارجى جمهورى اسلامى مورد بررسى قرار گرفته است و در ادامه با ارائه شانزده راهبرد براى نیل به این اهداف، راه‏کارهایى نیز بیان گردیده است.

اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران
هر نظام سیاسى ایدئولوژیک، اهداف سیاست خارجى خود را در چارچوب باورها و آرمان‏هاى خویش تعریف مى‏کند. در حقیقت، «ایدئولوژى یک چارچوب ذهنى به وجود مى‏آورد تا بر اساس آن سیاست‏گذاران، واقعیت‏ها را درک نمایند. در این روند اطلاعات و پیام‏هاى واصله از محیط معنا و مفهوم پیدا کرده و در طبقه‏بندى خاصى مورد تبیین و تفسیر قرار مى‏گیرد.»3
هر دولتى مى‏تواند با توجه به خواست‏ها و نیازهاى خود، اهداف متنوعى را براى سیاست خارجى خود ترسیم کند. اهداف سیاست خارجى در نظام سیاسى اسلام، به یک اعتبار به دو بخش تقسیم مى‏گردند: بخشى از این اهداف، منافع حیاتى و ضروریات اولیه دولت اسلامى، مانند عمران و آبادانى، استقلال و...، را پوشش مى‏دهند که از آن به «منافع ملّى» تعبیر مى‏گردد. «منافع و ارزش‏هاى حیاتى غالبا با حفظ موجودیت یک واحد سیاسى بیشترین ارتباط را دارند. این منافع و ارزش‏ها، هدف‏هاى کوتاه‏مدت، به شمار مى‏روند.»4 بخش دیگرى از اهداف سیاست خارجى نظام جمهورى اسلامى ایران به عنوان یک نظام ایدئولوژیک، متوجه مسئولیت‏هاى فراملّى نظام سیاسى اسلام مى‏باشد که جنبه جهانى دین مبین اسلام را پوشش مى‏دهد.
بدین ترتیب، باید سیر حرکتى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران را به گونه‏اى هدف‏گذارى کرد که هم نیازهاى مادى و معنوى ملت و ضروریات اولیه، مانند امنیت و استقلال و...، را تأمین کند و هم مسئولیت‏هاى فراملّى که بخش انفکاک‏ناپذیر اندیشه سیاسى اسلام را تشکیل مى‏دهند، مورد غفلت قرار نگیرند.
با این وصف، اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران به طور کلى، به دو بخش تقسیم مى‏گردند:
الف. اهداف ملّى
1. تحکیم و توسعه قدرت ملّى: اهداف به یک اعتبار به دو بخش واسط و نهایى تقسیم مى‏گردند. اهداف واسط، در حقیقت ابزارى براى تحقق غایات نهایى مى‏باشند. پس اصالت با هدف نهایى است و چون محقق شدن آن، بدون زمینه مناسب امکان‏پذیر نیست، پاى این اهداف مقدمى به میان مى‏آید.
تحکیم و توسعه قدرت ملّى از مواردى است که در نظام سیاسى اسلام از ارزش ذاتى برخوردار نیست، بلکه تنها بستر لازم و ابزار مناسب را فراهم مى‏آورد تا دولت اسلامى در سایه آن بتواند اهداف متعالى خود را تحقق ببخشد.
قدرت ملّى در یک تعریف، عبارت است از: توان به فعلیت رساندن تمامى امکانات مادى و معنوى کشور در جهت تأمین حداکثرى منافع ملّى و ایجاد زمینه‏هاى مناسب، براى انجام مسئولیت‏هاى الهى و انسانى نظام.
مؤلفه‏هاى مؤثر در قدرت ملّى یک کشور، مواردى همچون فرهنگ غنى، توان اقتصادى بالا، جمعیت، سرزمین و... را شامل مى‏شود. دین مبین اسلام نیز اهتمام ویژه‏اى به اقتدار مسلمانان در تمامى حوزه‏هاى اقتصادى، سیاسى و... دارد. قرآن کریم به مسلمانان توصیه مى‏کند: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ» (انفال: 60)؛ و هرچه در توان دارید آماده کنید. و در این جهت سازوکار لازم را نیز براى پیشرفت همه‏جانبه جامعه اسلامى فراهم آورده است؛ چراکه بدون قدرت کافى، حیات جامعه اسلامى در نظام ناعادلانه و ظالمانه جهانى با چالش جدى مواجه خواهد شد؛ چه رسد به اینکه به دنبال تحقق رسالت‏هاى خویش در عرصه جهانى نیز باشد. امام راحل در این‏باره مى‏فرمایند:
ملت ما با قدرت اسلامى با قواى نظامى و انتظامى، با مجاهدین اسلام و با همه قدرت‏هاى مسلح و غیرمسلح با هم هستند و کسى نمى‏تواند به این مملکت تعدى کند.5
اصل سوم قانون اساسى نیز در چندین بند، دولت را ملزم مى‏کند سازوکار لازم را براى توسعه قدرت ملّى فراهم آورد.6
2. حفظ استقلال کشور: از ابتداى تاریخ و با شکل‏گیرى حکومت‏هاى اولیه، اولین دوره‏هاى وابستگى کشورها آغاز گردید. کشورهاى قدرتمندتر با هدف کسب منافع بیشتر، کشورهاى ضعیف‏تر را با زور سرنیزه و یا در اشکال جدیدتر آن با روش‏هاى سیاسى و فرهنگى، به اطاعت از خود وامى‏دارند. نقطه مشترک در اشکال مختلف استعمار وابستگى کشور مغلوب، در تمام یا برخى از شئون اجتماعى خود، به کشور غالب است؛ و میزان وابستگى نیز، بسته به قدرت سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و... کشور وابسته تفاوت مى‏کند.
اندیشه دینى با صراحت و به طور مؤکد، با هرگونه وابستگى جامعه اسلامى به بیگانگان مخالف است و تأکید مى‏کند که عملکرد مسلمانان و مسئولان حاکم باید به گونه‏اى باشد که هرگونه راه نفوذ اجانب را سد کند: «وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» (نساء: 141)؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطى نداده است.
امام خمینى قدس‏سره در این زمینه مى‏فرمایند:
ما مى‏خواهیم مردم ما آزاد باشند، تحت فشار و تحت سلطه دیگران در داخل و خارج نباشند، ما مى‏خواهیم مملکتمان از خودمان باشد، مستقل باشد، تحت رهبرى دیگران نباشد.7
اصل 153 قانون اساسى نیز «هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعى و اقتصادى، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد»8 را ممنوع مى‏سازد.
از این‏رو، دستگاه سیاست خارجى کشور وظیفه دارد از لحاظ نرم‏افزارى، با تدوین سیاست‏ها و برنامه‏هاى کوتاه و بلندمدت، زمینه استقلال و عدم وابستگى کشور در حوزه‏هاى مرتبط با سیاست خارجى را فراهم آورده، و از سوى دیگر، با تزریق روحیه خودباورى و نهادینه کردن آن در جزء جزء بدنه دیپلماسى کشور، در دفاع از آرمان‏هاى مقدّس ملت ایران بکوشد.
3. تأمین امنیت: امنیت از جمله ابتدایى‏ترین شرایط و ملزومات، تشکیل یک اجتماع پویا و قدم اول حرکت به سمت پیشرفت و تعالى است که بدون آن ادامه حیات انسان با دشوارى‏هاى جدى روبه‏رو خواهد بود. امنیت به معناى «اطمینان‏خاطر آحاد ملت، نسبت به اینکه سلامت، محرمانه بودن (اسرار شخصى) و تسلط آنها در قبال جان، مال، آبرو، مسکن، ناموس و شغل خود، در چارچوب قانون رعایت شود»9 مى‏باشد. نظام سیاسى هر قدر که از لحاظ پشتوانه‏هاى فرهنگى غنى باشد، قطعا در صورت عدم تأمین امنیت مناسب، در روند حرکتى خود با مشکل مواجه خواهد شد.
از این‏رو، خداوند متعال در قرآن کریم، در کنار بیان حاکمیت نهایى مؤمنان بر زمین، به آنان وعده مى‏دهد که ترسشان را به امنیت تبدیل خواهد نمود:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»(نور: 55)؛ خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد که قطعا آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان‏گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل مى‏کند، آنچنان‏که تنها مرا مى‏پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
محدوده فعالیت سیاست خارجى کشور در عرصه بین‏الملل و حوزه امنیتى مرتبط با آن، طبعا امنیت سیاسى مى‏باشد، اما دیگر حوزه‏هاى امنیتى نیز مستقیم یا غیرمستقیم در حوزه فعالیت سیاست خارجى وارد شده و نمى‏توان نسبت به آنها بى‏توجه بود و از زیر مسئولیت آنها شانه خالى کرد. براى مثال، اگرچه متولى امنیت اقتصادى در وهله اول، وزراتخانه‏ها و سازمان‏هاى مالى، اقتصادى و صنعتى دولت هستند که وظیفه دارند وضعیت اقتصادى کشور را به حدى ارتقا دهند که تهدیدهاى اقتصادى بین‏المللى نتواند به امنیت اقتصادى کشور لطمه وارد کند؛ با این حال، در همین حوزه تخصصى نیز دستگاه دیپلماسى کشور، به دلیل آنکه رابط دولت با اعضاى جامعه بین‏المللى مى‏باشد، مى‏تواند از طریق یافتن شرکا و دوستان جدید در محیط بین‏الملل، و از آن طریق، گشودن بازارهاى جدید و... تأثیر بسزایى در ارتقاى امنیت اقتصادى کشور داشته باشد. بندهاى
1،2،3، 11، 12،13 و 14 از اصل سوم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، دولت را ملزم مى‏کند که سازوکار لازم را براى تأمین امنیت فرهنگى، نظامى، اقتصادى و... فراهم آورد.10
4. ارتقاى جایگاه منطقه‏اى و بین‏المللى نظام: جمهورى اسلامى ایران، پس از انقلاب بهمن 1357، به عنوان یک نظام سیاسى برخاسته از متن دین، اذهان بسیارى را به خود معطوف کرد. انقلاب ایران و نظام سیاسى که پس از آن بر مبناى اندیشه ناب اسلامى بنا گردید، فصل جدیدى از تاریخ حیات سیاسى ـ اجتماعى بشر را رقم زد؛ و در دورانى که مارکسیسم و لیبرالیسم خود را یکه‏تاز میدان مدیریت جامعه انسانى دانسته و انتظار ظهور رقیب جدى دیگرى را نداشتند، داشته‏هاى خود را به عنوان مکتبى ذوابعاد که توان مدیریت عرصه‏هاى مختلف زندگى فردى و اجتماعى انسان را داراست، به جهانیان عرضه داشت.
اکنون و پس از گذشت سى سال از پیروزى انقلاب اسلامى و پس از سى سال مبارزه بى‏امان قدرت‏هاى سلطه‏گر، نظام جمهورى اسلامى ایران مقتدر و با صلابت به راه خود ادامه داده و خط بطلانى بر توهّمات کسانى کشید که مى‏پنداشتند دین دو روز هم نمى‏تواند اجتماع مدرن را مدیریت کند. امروز نظام اسلامى، پس از گذر از پیچ و خم‏هاى صعب‏العبور زندگى در عرصه بین‏الملل، که اقتضائات خاص خود را دارد، جایگاه درخور توجهى در میان کشورهاى مستقل و ملت‏هاى دنیا به دست آورده و نگاه‏هاى بسیارى را به خود جلب کرده است. این جایگاه آسان به دست نیامده است که آسان از دست برود. از این‏رو، دستگاه سیاست خارجى کشور باید تمام همّ و غمّ خود را، صرف ارتقاى این جایگاه در میان کشورهاى مسلمان و همسو و در کل جامعه بین‏الملل کند.
ب. اهداف فراملّى
1. جهانى‏سازى اسلام: امروز و پس از خرد شدن استخوان‏هاى مکاتب دست‏ساز بشرى در زیر فشار پیچیدگى و گستردگى مسائل زندگى فردى و اجتماعى انسان، زمان آن فرا رسیده است که دین اسلام به عنوان یگانه مکتبى که هم داعیه‏دار اداره جامعه انسانى است و هم سازوکار مناسب آن را در اختیار دارد، و هم توان خود را در اداره نظامى که از ابتداى تولدش هدف مرگبارترین تهاجم‏هاى نظامى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و... بوده است به اثبات رسانده است، به پیشگاه ملت‏هاى جهان عرضه شود تا همه بشر در اقصا نقاط عالم از این موهبت الهى بهره‏مند گردند.
قرآن کریم درباره رسالت پیامبران الهى مى‏فرماید: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبا» (احزاب: 39)؛ (پیامبران) پیشین کسانى بودند که تبلیغ رسالت‏هاى الهى مى‏کردند و (تنها) از او مى‏ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش‏دهنده اعمال آنها) است.
یکى از اساسى‏ترین اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، که در اندیشه‏هاى امام راحل قدس‏سرهنیز تحت عنوان «صدور انقلاب» مطرح گردید، جهانى‏سازى اسلام است.
البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین‏الملل اسلامى‏مان بارها اعلام نموده‏ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهان‏خواران بوده و هستیم.11
این تعبیر اگرچه ممکن است به مذاق برخى خوش نیاید، چنان‏که طرح مسئله صدور انقلاب امام را به مصلحت نمى‏دانند، اما شجاعت و خودباورى نیروهاى انقلابى، ایجاب مى‏کند با مسلح شدن به سلاح فکر و اندیشه، به آوردگاه علم و دانش وارد گردیده و این درّ گران‏بها، یعنى اسلام عزیز را، در برابر دیدگان منتظر جامعه جهانى به نمایش بگذارند تا همه با حقانیت این مکتب بیش از پیش آشنا گردند. «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» (حج: 41)؛ همان کسانى که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مى‏دارند، و زکات مى‏دهند، و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند، و پایان همه کارها از آنِ خداست.
2. بسط و گسترش ارزش‏هاى الهى و انسانى: عدالت، آزادى، مساوات و... از مفاهیم مقدسى هستند که همواره قربانى مطامع زورگویان عالم گردیده‏اند. سنت دیرینه سلطه‏گران، آنجا که فضا را براى لگدکوب کردن این آرمان‏هاى مقدس الهى ـ انسانى، مهیا دیده‏اند، بر زیر پا نهادن این اصول و ارزش‏ها مقرّر گردیده و آنجا که شرایط را مساعد ندیده‏اند تحت پوشش همین آرمان‏هاى مقدس، نیات پلید خود را محقق کرده‏اند، که نمونه‏هاى فراوان آن صدر تا ذیل تاریخ حیات بشرى را فراگرفته است. از این‏روست که خداوند متعال یکى از اهداف مهم رسولان خویش را بسط و توسعه این ارزش‏ها معرفى مى‏کند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...» (حدید: 25)؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
قبح نادیده گرفتن و زیر پا نهادن ارزش‏هاى الهى ـ انسانى در اندیشه اسلامى به حدى است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام به عنوان فرمانرواى مسلمانان حتى حاضر نیست آنچه را از این جهان متصور است به او بدهند و در برابر آن به اندازه گرفتن پوست جویى از مورى، ظلم روا دارد. حضرت در پاسخ به اشعث بن قیس که براى درخواست نابجایى با هدیه حلوا به در خانه حضرت آمده بود، فرمود:
مادرت در سوگ تو بگرید! آیا از راه دین آمده‏اى (با عنوان هدیه) مرا بفریبى؟ آیا مى‏فهمى یا دیوانه‏اى یا بیهوده مى‏گویى؟ به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمان‏هاى آن است به من دهند تا با ربودن پوست جویى از مورچه‏اى، خدا را نافرمانى نمایم (بى‏عدالتى کنم) هرگز نمى‏کنم.12
در این آشوب زمانه، نظام جمهورى اسلامى، که خود بر پایه همین ارزش‏ها شکل گرفته و در تعاملات منطقه‏اى و بین‏المللى همواره پایبندى خود به این ارزش‏ها را نشان داده است، وظیفه‏اى دوچندان در بسط و گسترش این ارزش‏ها در جهان از راه‏هاى گوناگون دارد. قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، یکى از وظایف دولت را بسط و گسترش ارزش‏هاى انسانى و ایجاد محیط مناسب براى رشد فضایل اخلاقى مى‏داند.13
3. مبارزه با قدرت‏هاى سلطه‏گر و حمایت از مستضعفان: مبارزه با قدرت‏هاى سلطه‏گر و حمایت از مستضعفان جهان، همان‏گونه که یکى از اصول سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران مى‏باشد، از اهداف آن نیز به شمار مى‏رود.
اسلام، سعادت انسان در کل جامعه بشر را یکى از اهداف خود برمى‏شمارد و استقلال، آزادى و عدالت اجتماعى را حق همه انسان‏ها مى‏داند. بر همین اساس، هیچ مسلمانى نمى‏تواند نسبت به تجاوز به حقوق انسان‏ها، مظلومیت بى‏گناهان و ظلم ظالمان بى‏تفاوت باشد. قرآن کریم مسلمانان را این‏گونه مورد خطاب قرار مى‏دهد:
«وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرا»(نساء: 75)؛ چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده‏اند، پیکار نمى‏کنید؟ همان افراد (ستمدیده‏اى) که مى‏گویند: پروردگارا ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما.
دوران پر فراز و نشیب پس از انقلاب، نشان مى‏دهد که سیاست کلى نظام جمهورى اسلامى ایران بر حمایت از مظلومان و مبارزه با مستکبران عالم مقرّر گردیده است. امام راحل قدس‏سره و خلف صالح او نیز، همواره بر این مسئله تأکید داشته‏اند. امام خمینى قدس‏سره در این زمینه مى‏فرمایند:
ملت آزاده ایران، هم‏اکنون از ملت‏هاى مستضعف جهان در مقابل آنان که منطقشان توپ و تانک و شعارشان سرنیزه است کاملاً پشتیبانى مى‏نماید. ما از تمام نهضت‏هاى آزادى‏بخش در سراسر جهان که در راه خدا و حق و حقیقت و آزادى مبارزه مى‏کنند، پشتیبانى مى‏کنیم.14
اصل 154 قانون اساسى نیز در مورد حمایت از مستضعفان عالم مى‏گوید:
جمهورى اسلامى ایران سعادت انسان در کل جامعه بشرى را آرمان خود مى‏داند و استقلال و آزادى و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مى‏شناسد. بنابراین، در عین خوددارى کامل از هرگونه دخالت در امور داخلى ملت‏هاى دیگر، از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت مى‏کند.15
نکته مهم در این‏باره این است که نباید توجیهات سست و بى‏پایه موجب گردد مسئولان نظام از این هدف اساسى غفلت کرده و تحت عناوینى همچون تنش‏زدایى، که البته در جاى خود نیکوست، خود را به بى‏خیالى زده و نسبت به ستم ستمگران و آه مظلومان عالم بى‏تفاوت شوند، که اگر این‏گونه شود باید فاتحه نظام و انقلاب را خواند.
4. تشکیل امت واحده اسلامى: اسلام روح برادرى را بر جامعه اسلامى حاکم دانسته و مسلمانان را، اگرچه از لحاظ جغرافیایى از هم دور باشند، عضو یک جامعه مى‏داند. قرآن کریم مى‏فرماید: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ»(انبیاء: 92)؛ این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امّت واحدى بودند (و پیرو یک هدف) و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش کنید.
شاید اولین بارى که مسلمانان با اصطلاح «امت واحده» آشنا گردیدند، هنگام تدوین منشور مدینه توسط رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهبود. منشور با این جملات آغاز مى‏گردید: «بسم اللّه الرحمن الرحیم، هذا کتاب من محمد النبى بین المؤمنین والمسلمین، من قریش و یثرب و من تبعهم فلحق بهم و جاهد معهم. انهم امه واحده من دون الناس»؛16 این نوشته‏اى است از محمّد پیامبر میان مؤمنان و مسلمانان از قریش و مردم یثرب و کسانى که از آنان پیروى کرده و به آنان ملحق شده‏اند و با آنان در جهاد شرکت نموده‏اند. اینان جداى از سایر مردم، امت واحد مى‏باشند.
در این منشور، پیامبر مسلمانان را «امت واحد» معرفى مى‏کنند و مبناى تشکیل آن را، نه زبان و رنگ و نژاد، بلکه افکار و باورهاى مشترک اسلامى مى‏دانند. امام صادق علیه‏السلام درباره برادرى امت اسلامى مى‏فرمایند:
مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم روا نمى‏دارد و او را وانمى‏گذارد و به او خیانت نمى‏کند. و بر مسلمانان سزاوار است در همبستگى و همیارى، با عطوفت و مواسات براى نیازمندان تلاش نمایند و در عطوفت با یکدیگر چنان باشند که خداوند عزوجل ـ به شما دستور داد: با یکدیگر مهر مى‏ورزند ـ با هم مهربان‏اند و نسبت به امرى که مربوط به آنهاست و فوت شده، اندوهگین هستند، به همان روشى که گروه انصار در زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بودند.17
تشکیل امت واحده اسلامى لزوما و در ابتداى امر، به معناى این نیست که مرزهاى جغرافیایى حذف گردیده و همه سرزمین‏هاى اسلامى با مرکزیت واحد اداره گردند، بلکه به این معناست که همه مسلمانان، که قریب یک سوم جمعیت دنیا را تشکیل مى‏دهند، بر مبناى نقاط مشترک خود، در عمل اجماع کرده و هماهنگ با هم، در جهت عملیاتى کردن آرمان‏هاى قرآن کریم و رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به حرکت درآیند.
امام خمینى قدس‏سره در وصیت‏نامه سیاسى ـ الهى خود در این‏باره خطاب به مسلمانان جهان مى‏فرمایند:
و شما اى مستضعفان جهان، و اى کشورهاى اسلامى و مسلمانان جهان، به سوى یک دولت اسلامى با جمهورى‏هاى آزاد و مستقل به پیش بروید.18
ظرفیت عظیم دنیاى اسلام و غناى تفکر و اندیشه اسلامى اگر با اتحاد مسلمانان همراه گردد، قطعا فضاى بین‏المللى را دستخوش دگرگونى‏هاى عمیق خواهد کرد.
راهبردهاى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران
راهبرد یا استراتژى به طرح عملیاتى دراز مدتى گفته مى‏شود که به منظور دست‏یابى به یک هدف مشخص، طراحى شده باشد. در حقیقت، راهبردها مسیر تحقق اهداف را مشخص مى‏سازند.
در این بخش، راهبردهاى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، با نگاه به بیانات و رهنمودهاى امام راحل قدس‏سره و مقام معظم رهبرى (حفظه‏اللّه) و قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران مورد بررسى قرار مى‏گیرند.
پیش از هر چیز تذکر این نکته ضرورى است که ذکر چند راهبرد به معناى انحصار آنها در این موارد نمى‏باشد، بلکه بیانگر نقص عمده‏اى است که از این ناحیه متوجه پژوهش‏هاى سیاست خارجى مى‏باشد. به بیان دیگر، و با کمال تأسف، اغلب کارهایى که در این حوزه صورت مى‏گیرد، نظرى بوده و نسبت به ارائه راهبردها و راه‏کارهاى عملیاتى مناسب، توجه چندانى صورت نگرفته است، در حالى که اساسا بدون ارائه راهبردها و راه‏کارهاى مناسب، انتظار تحولى جدى در روند حرکتى نظام اسلامى، بیهوده و عبث خواهد بود. از این‏رو، این پژوهش، بدون اینکه قصد داشته باشد راهبردهاى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران را به صورت مورد به مورد و جزئى مورد بررسى قرار دهد، تنها به استخراج این راهبردها از بیانات امام خمینى قدس‏سره و مقام معظم رهبرى (دامت برکاته) و قانون اساسى بسنده کرده، به این امید که پژوهشگران و محققان این عرصه با ورود به این مباحث، هریک از آنها را به صورت تفصیلى مورد تجزیه و تحلیل عالمانه قرار دهند.
1. راهبرد ایرانِ ابرقدرت
ایرانِ ابرقدرت، ایرانى است که با تکیه بر ایمان به خدا، قله‏هاى پیشرفت را به سرعت پیموده و به عنوان یک نظام پویا و قدرتمند در همه عرصه‏هاى سیاسى، اقتصادى، نظامى و... خود را به جهانیان معرفى کرده باشد. تحقق این راهبرد اساسى، نیازمند طراحى استراتژى کلان و هدفمند و مجاهدت بى‏امان مى‏باشد.
امام خمینى قدس‏سره درباره خودکفایى و قدرت همه‏جانبه ایران چنین مى‏فرماید: «من یک جمله با آقایان صحبت کنم: ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح‏ها خودکفا باشیم. امکان ندارد که استقلال به دست بیاید، قبل از اینکه استقلال اقتصادى داشته باشیم. اگر ما بنا باشد که در اقتصاد احتیاج داشته باشیم، در چیزهاى دیگر هم وابسته خواهیم شد. و همین طور اگر در فرهنگ، ما وابستگى داشته باشیم، در اساس مسائل وابستگى پیدا مى‏کنیم. اگر ما بخواهیم مستقل باشیم، باید از همه جهات خودمان را مستغنى کنیم، و از حالا درصددش برآییم. از حالا باید؛ حالایى که مملکت شده است مال خودتان و دست اجانب کوتاه شده است، و امید است تا آخر کوتاه باشد، و این خیانتکارها هم رفتند و این ریشه‏هاى گندیده‏شان مانده است. ما باید به این مملکت که مال خودمان شده است حالا مثل خانه خودمان باید خدمت کنیم. و از الآن درصدد این برآییم که خودمان را مستغنى کنیم از این غرب و شرق.»19
بند یازدهم اصل سوم قانون اساسى نیز دولت را به «تقویت کامل بنیه دفاعى ملّى از طریق آموزش نظامى عمومى براى حفظ استقلال و تمامیت ارضى و نظام اسلامى کشور»20 ملزم مى‏کند.
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. پیشرفت همه‏جانبه و در تمام سطوح؛
2. حضور قدرتمند در سازمان‏هاى منطقه‏اى و بین‏المللى؛
3. یافتن شرکا و دوستان جدید در نقاط مهم دنیا؛
4. به چالش کشیدن نظام امپریالیستى بین‏المللى؛
5. قدرت‏نمایى هدفمند به طرق مختلف نظامى، علمى، سیاسى و...؛
6. شبکه‏سازى گسترده در کشورهاى منطقه و نقاط حساس جهان.
2. صدور انقلاب
پیروزى انقلاب به معناى صدور پیام و ارزش‏هاى آن و به حرکت درآمدن موجى از خیزش‏هاى رهایى‏بخش در کشورهاى اسلامى و جهان سوم بود. پیام انقلاب اسلامى، جنبش‏هاى استقلال‏طلبانه را در جهان بیدار کرد، و رژیم‏هاى وابسته بسیارى را با چالش جدى مواجه نمود.
امام خمینى قدس‏سره درباره مفهوم صدور انقلاب مى‏فرماید: «ما که مى‏گوییم "انقلابمان را مى‏خواهیم صادر کنیم"، مى‏خواهیم این را صادر کنیم، مى‏خواهیم این مطلب را، همین معنایى که پیدا شده، همین معنویتى که پیدا شده است در ایران، همین مسائلى که در ایران پیدا شده، ما مى‏خواهیم این را صادر کنیم. ما نمى‏خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم. عراق با ما الآن مدت‏هاست دارد حمله مى‏کند و ما هیچ حمله‏اى به آنها نمى‏کنیم. آنها حمله مى‏کنند ما دفاع مى‏کنیم. دفاع لازم است. ما مى‏خواهیم که این انقلابمان را، انقلاب فرهنگى‏مان را، انقلاب اسلامى‏مان را به همه ممالک اسلامى صادر کنیم. و اگر این انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود این انقلاب، مشکل حل مى‏شود.»21
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. سرمایه‏گذارى در امور رسانه‏اى و هنرى (تولید فیلم و..) با هدف صدور آرمان‏هاى انقلاب اسلامى؛
2. هدف‏گیرى افکار عمومى دنیا؛
3. گسترش سطح تعامل با نخبگان جهان، بخصوص کشورهاى همسو؛
4. تسهیل ورود دانشجویان خارجى و سرمایه‏گذارى در جهت مدیریت فکرى آنها؛
5. طرح آرمان‏هاى انقلاب در مجامع جهانى و دیدارهاى دیپلماتیک؛
6. گسترش مدار فعالیت نمایندگى‏ها و رایزنان فرهنگى جمهورى اسلامى ایران؛
7. ظهور و نمود آرمان‏هاى انقلاب، در عملکرد جمهمورى اسلامى ایران.
3. امت واحده اسلامى
امام راحل قدس‏سره در وصیت‏نامه سیاسى ـ الهى خود، دولت‏ها، ملت‏ها، و نخبگان جوامع اسلامى را این‏گونه توصیه مى‏کنند:
وصیت من به ملت‏هاى کشورهاى اسلامى است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسى به شما در رسیدن به هدف، که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند؛ خود باید به این امر حیاتى که آزادى و استقلال را تحقق مى‏بخشد قیام کنید. و علماى اعلام و خطباى محترم کشورهاى اسلامى دولت‏ها را دعوت کنند که از وابستگى به قدرت‏هاى بزرگ خارجى خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند؛ در این صورت، پیروزى را در آغوش خواهند کشید. و نیز ملت‏ها را دعوت به وحدت کنند و از نژادپرستى که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند و با برادران ایمانى خود در هر کشورى و با هر نژادى که هستند دست برادرى دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده. و اگر این برادرى ایمانى با همت دولت‏ها و ملت‏ها و با تأیید خداوند متعال روزى تحقق یابد، خواهید دید که بزرگ‏ترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل مى‏دهند. به امید روزى که با خواست پروردگار عالم این برادرى و برابرى حاصل شود.22
بندهاى 15 و 16 اصل سوم قانون اساسى نیز، دولت جمهورى اسلامى را، ملزم به توسعه و تحکیم برادرى اسلامى مى‏کند؛ و در اصل یازدهم مى‏گوید: «به حکم آیه کریمه «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ»(انبیاء: 92) همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است سیاست کلى خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامى قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى جهان اسلام را تحقق بخشد.»23
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. فعال شدن سازمان کنفرانس اسلامى؛
2. استفاده از ظرفیت سازمان کنفرانس اسلامى، براى حل مشکلات دنیاى اسلام؛
3. تشکیل اتحادیه سیاسى، امنیتى و اقتصادى فراگیر، در میان کشورهاى اسلامى؛
4. مدیریت اختلافات عقیدتى موجود در بین کشورهاى اسلامى؛
5. تدوین استراتژى مدیریت افکار عمومى جهان اسلام؛
6. فعال شدن نمایندگى‏هاى جمهورى اسلامى و افزایش رایزنى‏ها در جهت کسب اجماع نسبى کشورهاى مسلمان در مسائل مختلف منطقه‏اى و بین‏المللى؛
7. مقابله با پروژه ایران‏هراسى؛
8. تلاش براى حل و فصل اختلافات و سوءتفاهم‏هاى موجود میان کشورهاى اسلامى با رعایت منافع ملّى و فراملّى؛
9. همکارى با کشورهاى معتدل‏تر و مستقل‏تر اسلامى، براى کنترل و مدیریت کشورهاى افراطى و غیرمستقل (مانند عربستان)؛
10. حضور فعال در همه کشورهاى اسلامى؛
11. تمرکز بیشتر بر گسترش تعاملات اقتصادى و تکنولوژیک با کشورهاى اسلامى؛
12. تأکید بر نقاط مشترک در تعامل با کشورهاى اسلامى؛
13. سرمایه‏گذارى در جهت طراحى یک برنامه دقیق، گسترده و همه‏جانبه براى سوق دادن افکار عمومى ملت‏ها و دولت‏هاى مسلمان به سمت ایده امت واحد اسلامى؛
14. گسترش شعاع فعالیت بانک توسعه اسلامى با هدف کمک به حل مشکلات داخلى کشورهاى اسلامى.
4. بیدارى اسلامى
امام خمینى قدس‏سره در باب بیدارى اسلامى مى‏فرمایند: «این‏جانب، براى اداى وظیفه اسلامى، در هر فرصت فریاد دل محرومان و مظلومان منطقه را به جهانیان، از آن جمله دولت‏هاى کشورهاى اسلامى، رسانده‏ام. و پس از این نیز، اگر فرصتى رخ دهد، ان‏شاءاللّه خواهم رساند. شاید در حکومت‏هاى این کشورها، که بعضى سرگرم عیاشى و بعضى نزاع و جدال با برادران خویش و بعضى از ترس آمریکا خود را باخته‏اند، اثر کند و این خواب غفلت به یک بیدارى اسلامى ـ انسانى تبدیل گردد، و به این وضع فلاکت‏بار خویش خاتمه دهند، و همانند ایران قهرمان دست رد به سینه تمام ابرقدرت‏ها زنند.»24
مقام معظم رهبرى نیز، با توجه به پیشرفت‏هاى انکارناپذیر ملت ایران در عرصه‏هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، علمى و دیگر عرصه‏ها، بر این باورند که: در جهان اسلام هم بیدارى اسلامى، فرو ریختن ترس ملت‏ها از ابرقدرت‏ها و احساس هویت توده‏هاى مسلمان ازآثارگران‏قدرانقلاب‏اسلامى‏وپایدارى ملت‏ایران است.25
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. طرح اندیشه‏هاى بنیادین و پویاى اسلامى در مناسبت‏هاى مختلف منطقه‏اى و بین‏المللى با تأکید بر نقاط مشترک؛
2. تسهیل شرایط جذب نخبگان مسلمان در مراکز آموزش عالى کشور؛
3. برگزارى هم‏اندیشى‏هاى مختلف و کارآمد در مورد مسائل منطقه‏اى و بین‏المللى و با حضور نخبگان مسلمان؛
4. تدوین و اجراى پروژه مدیریت افکار عمومى دنیاى اسلام؛
5. تأسیس و گسترش فعالیت شبکه‏هاى رادیویى و تلویزیونى در حوزه منطقه‏اى اسلام؛
6. به کارگیرى مؤثر امکانات دنیاى وب و فضاى مجازى براى تعامل بیشتر با افکار عمومى مسلمانان؛
8. ارائه الگویى مناسب از کشور اسلامى با مبارزه بى‏امان و شجاعانه با نظام سلطه و دفاع از مستضعفان عالم.
5. حمایت از انتفاضه فلسطین
امام راحل قدس‏سره در مورد حمایت از انتفاضه فلسطین، ملت‏هاى مسلمان را خطاب قرار داده و مى‏فرمایند:
تا کى سرزمین قدس، فلسطین، لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در زیر سلطه جنایتکاران به سر برند و شما تماشاچى باشید، و بعضى حکام خائن شما آتش بیار آنان باشند؟ تا کى قریب یک میلیارد مسلمان در جهان و قریب صد میلیون عرب با کشورهاى وسیع و ذخایر بى‏پایان، شاهد چپاولگرى‏هاى شرق و غرب و ستمگرى‏ها و قتل‏عام‏هاى غیرانسانى آنان و تفاله‏هاى آنان باشند؟ تا کى به جاى مقابله با دشمنان اسلام و براى نجات قدس، از اسلحه گرم و قدرت نظامى و الهى غفلت نموده و با کارهاى سیاسى و برخوردهاى سازشکارانه با ابرقدرت‏ها وقت گذرانده و به اسرائیل مهلت جنایت‏هاى بى‏امان داده و شاهد قتل‏عام‏ها باید بود؟ باید براى آزادى قدس از مسلسل‏هاى متکى بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازى‏هاى سیاسى را که از آن بوى سازشکارى و راضى نگه داشتن ابرقدرت‏ها به مشام مى‏رسد کنار گذاشت.26
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. طرح دائمى مسئله فلسطین در مجامع جهانى؛
2. فعال کردن سازمان کنفرانس اسلامى در مسئله فلسطین؛
3. حمایت سیاسى، مالى و فکرى از انتفاضه فلسطین؛
4. هماهنگ کردن گروه‏هاى فلسطینى و رفع اختلافات آنها؛
5. سرمایه‏گذارى در جهت تهییج و هدایت افکار عمومى ملت‏هاى مسلمان و نخبگان دنیاى اسلام براى حمایت از انتفاضه؛
6. افزایش رایزنى‏ها و درگیر کردن کشورهاى بزرگ اسلامى (ترکیه، پاکستان‏و...) در قضیه فلسطین.
6. اعمال تدابیر بازدارنده
بازدارندگى «مجموعه‏اى از تدابیر است که هدف آن، اقناع دشمن نسبت به این امر است که اگر بخواهد وارد جنگ شود، ضرر خواهد کرد و یا دست‏کم دریابد که خسارت این کار، از سود احتمالى آن بیشتر است.»27
اصل سوم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، در بندهاى 11، 12، 13و 14 دولت را ملزم مى‏کند تا با توسعه همه‏جانبه کشور در بخش‏هاى نظامى، اقتصادى و... موجبات بازدارندگى و از آن طریق، حفظ تمامیت ارضى کشور و نظام اسلامى را فراهم آورد.28
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. افزایش قدرت نظامى، اقتصادى، سیاسى و...؛
2. بالا بردن هزینه تعرض به منافع ایران؛
3. قدرت‏نمایى نظامى، سیاسى و...؛
4. یافتن شرکا و دوستان جدید در اقصا نقاط عالم؛
5. مدیریت نیاز کشورهاى سلطه‏گر به ایران، براى حل مشکلاتشان در منطقه؛
6. بردن خطوط درگیرى به خارج از مرزهاى جغرافیاى ایران؛
7. شبکه‏سازى از نیروهاى هوادار جمهورى اسلامى ایران در منطقه؛
8. حضور قدرتمند در سازمان‏هاى بین‏المللى.
7. گسترش همکارى‏هاى منطقه‏اى
مقام معظم رهبرى با تأکید بر فرامین حضرت امام خمینى قدس‏سره، مبنى بر تقویت روابط خارجى سالم، دوستانه و محبت‏آمیز با کشورهاى مسلمان و همسایه مى‏فرمایند: «در سیاست خارجى محور اصلى حرکت ما از آغاز انقلاب ایجاد روابط متین و منطقى با همه کشورهایى بوده که مایل بودند انقلاب ما را و کشور ما را و ملت ما را در همان موضع شایسته‏اى که از آن برخوردارند، قرار بدهند و به چشم احترام به این همه نگاه کنند. در سیاست خارجى ما کشورهاى همسایه نقش برجسته‏اى داشتند. کشورهایى که با ما روابط دوستانه و صمیمانه‏اى را از آغاز انقلاب ابراز مى‏کردند نقش ویژه‏اى داشتند. کشورهاى غیرمتعهد و کشورهایى که آماده بودند به صورت مستقل و جدا از تصمیم‏گیرى‏هاى قدرت‏هاى متخاصم با ما درباره ما تصمیم بگیرند نقش ویژه‏اى داشتند. ما در سیاست خارجى خودمان این اولویت‏ها را همواره موردنظر قرار دادیم. در منش سیاست خارجى ما حساسیت در مقابل تجاوز نقش بخصوصى داشته. ما همواره کوشش کردیم از اول انقلاب در هر نقطه‏اى که یک نیروى متجاوز به خودسرى و قلدرى مشغول است آن را عیب و زشت بشماریم.»29
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. تلاس براى گسترش فعالیت سازمان‏هایى مانند اکو و گروه دى 8؛
2. تأسیس اتحادیه‏اى سیاسى، اقتصادى و... که همه یا اکثر کشورهاى منطقه را دربر گیرد؛
3. جلوگیرى از ایجاد منازعات و تلاش براى حل اختلافات در میان کشورهاى منطقه؛
4. شناسایى و در اختیار گرفتن بازارهاى منطقه؛
5. گسترش صنعت توریسم در بین کشورهاى منطقه؛
6. تلاش براى هماهنگ کردن کشورهاى منطقه در جهت مبارزه با تروریسم منطقه‏اى؛
7. افزایش سطح تعاملات تکنولوژیک، در زمینه فناورى‏هاى نو با کشورهاى منطقه؛
8. افزایش رایزنى‏ها با کشورهاى منطقه در مورد مسائل بین‏المللى؛
9. سرمایه‏گذارى بر روى نخبگان و افکار عمومى کشورهاى منطقه.
8. اتحاد و ائتلاف با دولت‏هاى همسو
جمهورى اسلامى ایران نه تنها در عرصه دوجانبه‏گرایى، بلکه در عرصه چندجانبه‏گرایى به موفقیت‏هاى چشمگیرى نایل آمده است.
امام خمینى قدس‏سره روابط خارجى جمهورى اسلامى ایران را بر پایه احترام متقابل مى‏داند و مى‏فرماید: «اسلام با همه کشورهایى که در جهان هستند مى‏خواهد دوست باشد و دولت اسلامى با همه ملت‏ها، با همه دولت‏ها مى‏خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد، در صورتى که آنها متقابلاً احترام دولت اسلامى را مراعات کنند.»30
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. یافتن شرکا و دوستان جدید؛
2. حضور در مناطق حساس جهان (آمریکاى لاتین، آسیاى جنوب شرقى و...)؛
3. افزایش سطح تعاملات فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و... با کشورهاى دوست؛
4. تأسیس اتحادیه‏اى با حضور دولت‏هاى دوست و همسو در نقاط مختلف جهان؛
5. افزایش رایزنى‏هاى دیپلماتیک.
9. حضور در مناطق حساس جهان
مقام معظم رهبرى در دیدار با سفرا و متولیان سیاست خارجى با تأکید بر این نکته مى‏فرمایند:
... ما تقویت روابط با اروپا را باید جدى بگیریم. البته من تقویت روابط با آسیا را هم یک اصل بسیار مهمى مى‏دانم.... ما باید به آسیا یک نگاه جدى بکنیم. البته این هم سیاست امروز ما نیست، این سیاست اواخر زمان امام(رضوان‏اللّه علیه) است که ما بارها بر آن تأکید کرده‏ایم... ما باید به اروپایى‏ها تفهیم کنیم که غرب مساوى با آمریکا نیست، که اگر چنانچه آمریکا حذف شد، ما با غرب قهریم؛ نه، خود اروپایى‏ها هم قبول ندارند.31
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. شناسایى مناطق استراتژیک و نقاطى که در چشم‏انداز آینده دنیا اثرگذار خواهند بود؛
2. تهیه چند طرح جامع، با تمرکز بر نقاط مهم جهان، براى حضور همه‏جانبه در آن مناطق؛
3. تأسیس و گسترش فعالیت نمایندگى‏هاى سیاسى جمهورى اسلامى در مناطق مهم جهان؛
4. افزایش سطح تعاملات اقتصادى.
10. ایجاد بلوک‏هاى جدید قدرت
امام خمینى قدس‏سره درباره بر هم خوردن نظم بین‏المللى حاکم و تولد نظام بین‏المللى و بلوک‏هاى قدرت جدید، توسط انقلاب اسلامى ایران مى‏فرماید:
ما معادله جهانى و معیارهاى اجتماعى و سیاسى‏اى که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده مى‏شده است را شکسته‏ایم. ما خود چارچوب جدیدى ساخته‏ایم که در آن عدل را ملاک دفاع، و ظلم را ملاک حمله گرفته‏ایم. از هر عادلى دفاع مى‏کنیم و بر هر ظالمى مى‏تازیم؛ حال شما اسمش را هرچه مى‏خواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانى پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شوراى امنیت و سایر سازمان‏ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایه‏داران و قدرتمندان که هر موقعى که خواستند هر کسى را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند.32
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. افزایش سطح همکارى‏هاى سیاسى، اقتصادى و... با کشورهاى مستقل و همسو؛
2. تأسیس اتحادیه‏اى فراگیر از کشورهاى نیرومند و همسو در آمریکاى لاتین، آسیاى جنوب شرقى، آفریقا؛
3. تبلیغ و نهادینه کردن تفکر ایجاد بلوک جدید قدرت در میان کشورهاى دوست و همسو؛
4. درگیر کردن کشورهاى همسو در مسائل بین‏المللى موردنظر؛
5. تلاش در جهت تقویت سیاسى، اقتصادى و تکنولوژیک کشورهاى مستقل و همسو؛
6. حضور فعال و همه‏جانبه در منطقه آمریکاى لاتین، آسیاى جنوب شرقى و آفریقا؛
7. حمایت از کشورهاى مستقل در مقابل نظام سلطه.
11. حمایت از جنبش‏هاى آزادى‏بخش و ملت‏هاى مستضعف
در دیدگاه مقام معظم رهبرى، مخالفت با سلطه‏گرى و سلطه‏پذیرى، و حمایت از مظلومان و طرف‏دارى از اسلام، از جمله اصول مستحکم سیاست خارجى است: «دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایى است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمى‏شود. اینها را باید دنبال کنیم. اصول اینهاست.»33
در اصل 154 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز چنین آمده است:
جمهورى اسلامى ایران سعادت انسان در کل جامعه بشرى را آرمان خود مى‏داند و استقلال و آزادى و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مى‏شناسد. بنابراین، در عین خوددارى کامل از هرگونه دخالت در امور داخلى ملت‏هاى دیگر، از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت مى‏کند.34
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. حمایت از فعالیت‏هاى انسانى و حق‏طلبانه و جنبش‏هاى آزادى‏بخش در سازمان‏هاى بین‏المللى؛
2. کمک‏هاى سیاسى، اقتصادى، فکرى و... به ملت‏هاى مستضعف و جنبش‏هاى آزادى‏بخش با توجه به توان ملّى؛
3. سرمایه‏گذارى رسانه‏اى در جهت حمایت از ملت‏هاى محروم و جنبش‏هاى آزادى‏بخش؛
4. افزایش سطح تعاملات با کشورهاى مستضعف؛
5. دفاع از حقوق ملت‏هاى مستضعف در مقابل کشورهاى سلطه‏گر.
12. عدم تعهد به عنوان الگویى ثالث در نظام بین‏الملل
امام خمینى قدس‏سره شعار «نه شرقى نه غربى» را از اصول انقلاب اسلامى مى‏شمرند:
شعار «نه شرقى و نه غربى» ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیم‏کننده سیاست واقعىِ عدم تعهد کشورهاى اسلامى و کشورهایى است که در آینده نزدیک و به یارى خدا اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت مى‏پذیرند و ذره‏اى هم از این سیاست عدول نخواهد شد.35
اصل 152 قانون اساسى، اصل عدم تعهد را در سرلوحه سیاست خارجى جمهورى اسلامى برمى‏شمرد: «سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، بر اساس نفى هرگونه سلطه‏جویى و سلطه‏پذیرى، حفظ استقلال همه‏جانبه و تمامیت ارضى کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‏هاى سلطه‏گر و روابط صلح‏آمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار است.»36
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. تلاش براى ایجاد بلوک‏هاى جدید قدرت؛
2. افزایش قدرت ملّى؛
3. پایبندى به آرمان‏هاى امام راحل قدس‏سره؛
4. حضور قدرتمند در مجامع بین‏المللى و طرح دیدگاه‏هاى کشور؛
5. افزایش رایزنى‏هاى دیپلماتیک با کشورهاى مستقل و همسو.
13. مبارزه با نظام سلطه
مقام معظم رهبرى یکى از اهداف سیاست خارجى نظام جمهورى اسلامى را نشان دادن چهره متعرض و سازش‏ناپذیر نظام اسلامى نسبت به متعرضان مى‏دانند و تأکید مى‏کنند: «آن نظامى که به نام اسلام و به نام قرآن است، ولى در مقابل دشمنان خدا تسلیم مى‏شود، دیگر جمهورى اسلامى نیست؛ جمهورى اسلامى آمریکایى است. مکتب قرآن و راه انبیا نیست. آن چیزى که در راهش، جوانى‏ها از بین رفت، جان‏هاى طیب و طاهر از تن‏ها خارج گردید، خون‏ها ریخته شد، برایش زحمت‏ها کشیده شد، این دیگر آن نخواهد بود. چهره جمهورى اسلامى نسبت به دشمنان خدا و متعرضان به حریم ملت‏ها و شرف انسانیت و استقلال ملت‏ها، چهره متعرض و عدم تسلیم است. ما بى‏اعتماد و معارض بودیم و هستیم و خواهیم بود.»37
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. افزایش قدرت ملّى در تمام سطوح؛
2. مقابله فکرى با ایدئولوژى نظام سلطه؛
3. سرمایه‏گذارى گسترده رسانه‏اى براى مقابله با سیاست‏هاى سلطه؛
4. تلاش براى عدم تصویب طرح‏هاى امپریالیستى در سازمان‏هاى بین‏المللى؛
5. ایجاد بلوک‏هاى جدید قدرت، ضد نظام سلطه؛
6. استفاده از ظرفیت‏هاى سازمان کنفرانس اسلامى، عدم تعهد و... براى مقابله با سیاست‏هاى امپریالیسم.
14. مدیریت افکار عمومى ملت‏هاى دنیا
با توجه به استقلال عمل و تصمیم‏گیرى جمهورى اسلامى ایران و ارتقاى جایگاه و حیثیت آن در عرصه بین‏المللى و منطقه‏اى، بدون پذیرش تحمیل‏هاى قدرت‏هاى فرامنطقه‏اى، جمهورى اسلامى ایران توانسته است نسبت به هنجارسازى براى جهت‏دهى به افکار عمومى منطقه‏اى و بین‏المللى مبادرت نماید. در این زمینه، مى‏توان به مواردى از قبیل مخالفت با سیاست‏هاى یک‏جانبه‏گرایانه آمریکا، مخالفت با گسترش موج خشونت و تروریسم در فلسطین اشغالى، و موارد بسیارى از این دست اشاره کرد.
مقام معظم رهبرى، خطاب به مسئولان وزارت خارجه مى‏فرمایند:
باید سعى کنید که همه در دنیا بدانند که ملت و دولت ایران انگیزه و هدفش این است که مى‏خواهد با فکر خود، با نیروى خود، با اراده خود، در راه سعادت خود قدم بردارد؛ این آن چیزى است که ما به عنوان یک ملت دنبالش هستیم.38
بنابراین، دولت باید با اجراى راه‏کارهایى مناسب و البته سرمایه‏گذارى گسترده، جایگاه مناسب خود را در راهبرى و مدیریت افکار عمومى ملت‏هاى دنیا بیابد.
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. سرمایه‏گذارى در جهت گسترش پوشش رسانه‏اى به تمام نقاط عالم؛
2. تهیه و تدوین طرح «مدیریت افکار عمومى» با توجه به ویژگى‏هاى خاص هر منطقه؛
3. تولید آثار هنرى (فیلم و...) با هدف هدایت افکار عمومى ملت‏ها به سمت نقطه دلخواه؛
4. درگیر کردن افکار عمومى دنیا در منازعات و مناقشات جمهورى اسلامى با کشورهاى سلطه‏گر؛
5. گسترش صنعت توریسم همراه با طراحى یک استراتژى دقیق درجهت‏ارتباط‏مؤثروهدفمند با توریست‏ها؛
6. فعال کردن و توسعه فعالیت‏هاى نمایندگى‏ها و رایزنان فرهنگى جمهورى اسلامى با هدف حضور حداکثرى در جامعه، با هدف‏هاى گوناگون.
15. مدیریت مناقشات و تنازعات بین‏المللى
شرایط پیچیده بین‏المللى و معادلات حاکم بر روابط بین‏الملل، اقتضا مى‏کند که براى جلوگیرى از تحمیل هزینه‏هاى سنگین سیاسى و... دولت در مناقشات و تنازعات میان جمهورى اسلامى ایران و دیگر اعضاى جامعه بین‏الملل، به مدیریت مناقشات و تنازعات بین‏المللى روى آورده و از حداکثر ظرفیت‏هاى کشور و اعتبار بین‏المللى نظام براى حل و فصل مشکلات کشور، به روشى هوشمندانه بهره‏بردارى کند.
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. افزایش قدرت ملّى؛
2. تمرکز بیشتر بر رایزنى‏هاى دیپلماتیک؛
3. ایجاد تقابل بین کشورهاى قدرتمند دنیا با هدف جلوگیرى از اجماع آنها؛
4. استفاده از ظرفیت گروه‏هایى همچون عدم‏تعهد، دى 8 و سازمان کنفرانس اسلامى؛
5. استفاده همزمان از تبلیغات و فعالیت دیپلماتیک (با هدف راندن حریف به گوشه‏رینگ‏وواردکردن ضربه نهایى)؛
6. قراردادن کشور متخاصم در مقابل عمل انجام‏شده.
16. گفت‏وگو به جاى درگیرى
مقام معظم رهبرى خطاب به سفرا مى‏فرمایند: «باید سعى کنید که همه در دنیا بدانند که ملت و دولت ایران، انگیزه و هدفش این است که مى‏خواهد با فکر خود، با نیروى خود، با اراده خود، در راه سعادت خود قدم بردارد؛ این آن چیزى است که ما به عنوان یک ملت دنبالش هستیم ... ما با ملت‏هاى دنیا با دولت‏هاى گوناگون عالم، بناى همکارى و تفاهم داریم؛ البته نه با زورگوها و کسانى که مى‏خواهند همه مسائل را با تکیه بر قدرت خودشان حل بکنند؛ مثل آمریکا. با اینها آبمان در یک جوى نمى‏رود.»39 ایشان در جاى دیگرى درباره حضور فعال ایران در عرصه ارتباطات جهانى مى‏فرمایند: «باید در عرصه ارتباطات دوجانبه و منطقه‏اى و مجامع جهانى حضور کاملاً فعال داشته باشیم و با شناخت مؤلفه‏هاى ضرورت نظام اسلامى اهدافمان را دنبال کنیم.»40
برخى از راه‏کارهاى این راهبرد عبارتند از:
1. تمرکز بر فعالیت‏هاى دیپلماتیک؛
2. استفاده از ظرفیت گروه‏هایى مانند، عدم تعهد و...؛
3. یافتن شرکاى جدید در جهان.
نتیجه‏گیرى
در ضمن این پژوهش، به طور خلاصه مشخص شد که اهداف سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، به دو بخش اهداف ملّى و فراملّى، و در هشت زیر شاخه تقسیم مى‏گردد که شامل تحکیم و توسعه قدرت ملّى، حفظ استقلال کشور، جهانى‏سازى اسلام و... مى‏گردند. در بخش دوم مقاله نیز با بررسى بیانات امام راحل قدس‏سره، مقام معظم رهبرى و قانون اساسى، شانزده راهبرد سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران استخراج گردید.