مدیریت از جمله مدیریتهای اقتصادی در جهان امروز فوقالعاده پیچیده است، به همین دلیل بالاترین دستمزدها در اقتصاد جهانی به مدیران خلاق و آگاه تعلق میگیرد، چرا که تصمیمات آگاهانه آنان میتواند میلیاردها دلار را نصیب مؤسسه کند و برعکس تصمیمات غیر علمی آنان خسارات فراوانی وارد کند؛ اما اندازهگیری نتایج حاصل از تصمیمات مدیران در بسیاری از موارد مغفول واقع میشود. در نتیجه یک سوءاستفاده میلیون دلاری موضوع افکار عمومی میشود، اما یک تصمیم غلط که میلیاردها دلار خسارت وارد میکند، مورد توجه قرار نمیگیرد.
خساراتی که در کشور ما به دلیل سوءمدیریت به اقتصاد کشور وارد میشود صدها برابر خساراتی است که ناشی از سوءاستفاده افراد و اشخاص است. ولی ظاهراً فرصت پرداختن به این مسأله چندان فراهم نمیشود. از اینرو پرداختن یکی از روزنامههای مخالف اصلاحات به این مسأله را غنیمت شمرده و به ماهیت این سوءمدیریت اشاره میشود.
براساس ادعای این روزنامه بر اثر سوءمدیریت پولی کشور یک میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شده است. این ادعا بر این اساس عنوان شده که به علت افزایش قدرت واحد پول اروپا (یورو) در ماههای اخیر در برابر دلار، ارزش و قدرت خرید ذخایر ارزی ایران به میزان یک میلیارد دلار کاهش یافته است، چرا که درآمدهای ایران براساس دلار است و چون عمده خریدهای ما از اروپا و براساس یورو است، بنابراین قدرت خرید ما یک میلیارد دلار کم شده است و اگر مسئولان پولی این وضع را پیشبینی میکردند میتوانستند قبل از کاهش ارزش دلار، آنها را تبدیل به یورو کنند و از کاهش قدرت خرید آن کم نمایند و این سوءمدیریت به کشور یک میلیارد دلار ضرر زده است.
اولاً: از هنگامی که واحد پول اروپا یعنی یورو وارد بازار معاملات کلان شد، تا مدتی قبل ارزش آن در برابر دلار حدود 30 درصد کاهش یافت و اگر مدیریت پولی از ابتدا ذخایر ارزی کشور را براساس یورو قرار میداد، طی این مدت میلیاردها دلار ضرر کرده بودیم به همین دلیل طی چهار سال گذشته به دلیل کاهش ارزش یورو بیش از ده میلیارد دلار به نفع اقتصاد ایران در خرید کالاهای خارجی با منشأ اروپا شده است.
ثانیاً: اگر گفته شود که بانک مرکزی باید قدرت پیشبینی کاهش ارزش دلار را میداشت و ذخایر خود را تغییر میداد، باید گفت که چنین کاری صحیح نیست و بندرت و فقط در شرایط خاصی انجام میشود. اما این به معنای آن نیست که کاهش ارزش دلار موجب ضرر خواهد شد، زیرا هنگامی که دلار ارزان میشود، معنای آن این است که کالاهای وارداتی ما از منشأ کشورهایی که واحد دلار بر معاملات آنها حاکم است، ارزانتر میشود و واردکنندگان میتوانند به جای کشورهای اروپایی از این کشورها واردات کالا را انجام دهند.
حال اگر به هر دلیل مدیریت کشور این آزادی را از واردکننده سلب کند و عملاً او را محدود به واردات از کشورهای خاصی نماید، در این صورت ضرر حاصل از این امر ناشی از این سیاست است و ربطی به تغییر نوع پول ذخایر ارزی ندارد. ریشه سوءمدیریت اقتصادی در اینگونه تصمیمات و محدودیتهای غلط است. هیچ ارز بدون خطری در دنیا وجود ندارد که ذخایر ارزی خود را بر آن پایه استوار کنیم. یورو بیش از دلار متزلزل است و یک اقتصاد فعال میتواند از این تفاوتها و بالا و پایین رفتن قیمتها حداکثر سود را ببرد و یک اقتصاد متمرکز و محدودکننده معمولاً از این اوضاع متضرر میشود، مگر آن که شانس با آن همراه باشد. سیاستمداران و سیاستها به میزانی که آزادی عمل اهل اقتصاد را محدود میکنند، به همان میزان به اقتصاد لطمه میزنند، این است سوءمدیریت.