* به عنوان اولین سوال از شما میپرسم؛ نقش دیپلماسیای که ایران اتخاذ میکند، در روابط اقتصادی با سایر کشورها چگونه تعیینکننده خواهد بود؟
** در اصل کشورهای مختلف برای توسعه روابط و نیز پیگیری سیاست خارجی خودشان در جامعه بینالمللی، اهدافی را در نظر میگیرند که به طور معمول یکی از اولویتهای اصلی، منافع ملی هر کشوری است.
منافع ملی در موقعیتهای مختلف، ممکن است تعاریف مختلفی را پیدا کند. اما در شرایط عادی توسعه روابط اقتصادی، ارتباط مستقیمی با منافع ملی هر کشوری دارد. به ویژه اینکه در دنیای امروز به دلیل رقابت اقتصادی بین کشورها، اصولا سیاست خارجی، در جهت تقویت و گسترش روابط اقتصادی قرار میگیرد و روابط اقتصادی، اثر مستقیمی بر هم میگذارند.
بر همین مبنا، دستگاه سیاست خارجی ما هم یکی از وظایف خودش را تسهیل روابط بین دستگاههای اقتصادی داخل کشور با دستگاههایی میداند که خارج از کشور قرار دارند. از همینرو برای ایجاد تسهیلاتی برای بخشهای خصوصی کشور که بتوانند راحتتر به فعالیتهای اقتصادی، تجاری خودشان بپردازند، فکر شده است. برای اینکه بتوانیم این کمک را در بخشهای مختلف در بخشهای اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاری فراهم کنیم، یک ساختار در وزارت خارجه به عنوان وظیفهاش این مهم را پیگیری میکند و در سفارتخانهها هم یک بخش مهم کار آنها به عنوان پیگیری فعالیتهای اقتصادی، تعریف شده است.
بنابراین ما معتقدیم وزارت امور خارجه به عنوان نیمهبیرونی نظام جمهوری اسلامی ایران، وظیفه ارتباط با سازمانها و دستگاههای مختلف را دارد و در کمک به بخشهای مختلف اقتصادی برای ارتباط بیشتر و توسعه همکاریها با سایر کشورها، تلاش خودش را انجام میدهد.
* از این همه اهداف خوبی که دیپلماسی ایران برای منافع اقتصادی کشور در نظر گرفته است، تاکنون چه نفعی بردهایم؟ درواقع میخواهم بپرسم، با این دیپلماسی که اتخاذ کردهایم چه بهرهای نصیب اقتصاد ایران شده است؟
** خب ببینید؛ یکی از مهمترین نکاتی که در توسعه و پیشرفت یک کشور میتواند مورد توجه قرار بگیرد، انتقال دانش فنی روز است که میتواند بخشهای اقتصادی کشور را هم فعالتر کند. دستگاه سیاست خارجی در زمینه انتقال دانش فنی، تلاش جدی داشته و توفیقات زیادی هم به دست آمده است. اینکه ما بتوانیم با همکاری سایر کشورها و مشارکتی که بخشهای مختلف انجام میدهند، به دانش روز مسلط شویم، یک مقدمه جدی برای جهش اقتصادی در داخل است.
نکته دوم مربوط به جذب سرمایهگذاری خارجی است. ما باید بتوانیم ظرفیتهای اقتصادی کشور را خوب معرفی کنیم و آنها را به سایر کشورها خوب نشان دهیم تا آنها مایل به سرمایهگذاری در کشور شوند.
* موفق بودیم؟
** به هر حال هر چیزی نسبی است. شما نمیتوانید یک تعریف مشخص یا یک شاخص را از موفقیت اعلام کنید. مثلا عدد ندارد که بگوییم اگر به صد رسیدیم خیلی خوب هستیم و اگر زیر 50 باشیم، بد بودهایم.
* به هر حال همین که اعداد، پیشرفتی نسبت به گذشته داشته باشند نشانگر موفقیت است.
** همین که در دستگاه سیاست خارجی این احساس تقویت شود که فعالیتهای وزارت امور خارجه در تقویت روابط اقتصادی کشور نقش مهمی ایفا میکنند، اتفاق مهمی رخ داده است. البته این مساله در ادبیات اقتصادی ما باید به یک فرهنگ تبدیل شود.
من فکر میکنم این اتفاق افتاده است. زمانی ممکن بود دستگاه سیاست خارجی خودش را بیشتر در قبال مسایل سیاسی مسوول بداند، همانطور که وزارت امور اقتصادی هم تنها به فکر سیاستهای اقتصادی بود. در آن زمان تصمیمات اقتصادی و سیاسی خیلی هم ممکن بود هماهنگی نداشته باشند. برای مثال ممکن بود با یک کشور، روابط سیاسی گستردهای داشته باشیم، اما روابط اقتصادی با همان کشور بسیار محدود بود. که این یک ضعف تلقی میشود. اما در نقطه دیگر دیده میشود، ایران با کشوری روابط سیاسی خیلی بدی دارد، اما همکاریهای اقتصادی خیلی گسترده با همان کشور وجود دارد.
* الان چنین نمونهای وجود دارد؟
** شاید قبلا نمونههای بیشتری میتوانستیم مشاهده کنیم. چون اصولا ارتباط منسجم و یک هماهنگی بین این قسمتها ممکن است، کمتر پیدا شود. اما اکنون وزارت خارجه شاید بیش از نیمی از توان خودش را برای توسعه همکاریهای اقتصادی اختصاص داده است. دستگاههای اقتصادیمان هم خیلی بیشتر خودشان را موظف به همکاری با دستگاه سیاست خارجی میدانند. جایی که ایران روابط خوب سیاسی دارد، باید ظرفیتهای خوب اقتصادی هم برای کشور فراهم شود. در نقطهای هم که روابط سیاسی ایران به دلایل مختلف با رکود مواجه است، شاید به دلیل نوع برخورد سیاسی آن کشور با ملت ما باشد.
* یا شاید برخورد ما با آنها؟
** معمولا ما دنبال توسعه روابط با دیگر کشورها هستیم. چه سیاسی و چه اقتصادی. آنچه ایران در سالهای بعد از انقلاب نشان داده، این نبوده که ما با ملتی خصومت داریم. عموما شاهد خصومت کشورهای غربی به ویژه آمریکاییها با ایران بودیم. دلیل عمده آن هم این بوده که بعد از استقلال ایران، آنها احساس...
* من نمیخواهم وارد مباحث سیاسی شوم برای همین گفتوگو را به مسیر اقتصادی بازمیگردانم؛ فقط یک نکته را پیش از آن مطرح میکنم: آیا واقعا ایران دست دوستی به سمت کشورهای دیگر دراز کرد که آنها دست ایران را رد کنند یا...
** ما در دنیا فقط رژیم صیهونیستی را به رسمیت نمیشناسیم و آن را یک رژیم نامشروع میدانیم. غیر از رژیم صهیونیستی ما محدودیتی با عنوان اینکه با کشور دیگری نباید رابطه داشته باشیم، هیچ وقت در دستور کار به عنوان یک اصل ثابت نداشتیم. جایی که با خصومت یک دولت در تاریخ کشورمان روبهرو شدیم، احساس کردیم که باید در روابطمان با آنها تجدید نظر کنیم.
تنها کشوری که فکر میکنیم به دلیل خصومتهای طولانی هنوز زمینهای برای بهبود روابطمان با آن مشاهده نمیکنیم، آمریکاست.
ما فکر میکنیم آنها پیش از انقلاب به مردم ظلم زیادی کردند؛ در برکناری مصدق و کودتا علیه مردم آن دوران نقش داشتند؛ در حفظ دیکتاتوری زمان شاه نقش جدی داشتند؛ در وابسته نگهداشتن کشورمان نقش جدی داشتند. آنها بعد از پیروزی انقلاب، عصبانیت خودشان را به شکلهای مختلف نشان دادند. در جنگ تحمیلی از دشمنان ما حمایت کردند. در تحریمها نقش جدی داشتند. این خصومتها همچنان ادامه دارد و تا زمانی که احساس کنیم، دولتمردان در آمریکا قصد ندارند، رویهشان را تغییر دهند، به حقوق ملت ما احترام بگذارند و از رفتار گذشتهشان عذرخواهی کنند، هیچ علاقهای برای برقراری رابطه رسمی با دولت آمریکا در کشور ما وجود ندارد.
* به بحث اقتصادی باز گردیم. آقای مهمانپرست! اینکه روابط اقتصادی و البته سیاسی ایران با تمام کشورهای دنیا گسترش پیدا کند، هدف خوبی است و همه نیز آن را قبول دارند. اما آمارها تا حدود زیادی، نشانگر چیز دیگری است. برای مثال تراز تجاری ایران نشاندهنده این است که شرکای تجاری ایران در شش سال گذشته از اروپا به امارات چرخش پیدا کردهاند. درواقع امارات نقش صادرات مجدد را بازی میکند و هزینههای ایران را افزایش میدهد. آیا این خود، نشانگر این نیست که نقش دیپلماسی ایران در برقراری رابطه با اتحادیه اروپا کمرنگ شده است؟
** ما نظر شما را قبول نداریم.
* این نظر من نیست؛ آمارها این را نشان میدهد.
** ببینید شما جمله خاصی بیان کردید؛ حتما سوال خودتان را هم درج میکنید دیگر؟
* بله؛ حتما!
** شما اشاره کردید که روابط تجاری اقتصادی ایران از اروپا بر امارات شیفت پیدا کرده. ما این حرف را قبول نداریم؛ شما باید بتوانید چنین سخنی را با آمار اثبات کنید. ما قبول نداریم که امارات واسطه شده تا برای ما صادرات مجدد کند.
* پس شما چه چیزی را قبول دارید؟!
** ما معتقدیم که روابط تجاری و اقتصادیمان از اروپا به آسیا منتقل شد؛ نه امارات. یعنی کشورهای آسیایی نقش جدیتری در همکاریهای اقتصادی ایران بازی کردند. رشد چشمگیرتری در توسعه همکاریها داشتند. چین، هند، ترکیه، ژاپن و... از نمونههای این کشورها هستند.
* این تحریمها نبودند که ایران را ناچار کردند در بازارهای آسیایی متمرکز شود؟
** دو عامل در کنار هم موثر بوده است. هم شرق ظرفیت دارد و هم غرب خودش را محدود و البته محروم کرد و فکر میکرد که با تحریمها به ایران فشار میآورد.
شما اکنون شاهد هستید که در کشورهای اروپایی به دلیل بحرانهای اقتصادی و نیز بدهیهایی که وجود دارد، نارضایتیهای اقتصادی در یونان، ایتالیا، اسپانیا و... اوج میگیرد. در این کشورها بخش خصوصی عمده فعالیت اقتصادی را برعهده دارد. بخش خصوصی ناخودآگاه به دنبال زمینههای بهتر تجاری است و بازارهای جذاب و جدید، تا بتوانند وضعیت خودشان را بهبود بخشند. با این وضعیت سیاسی دولتمردان غربی، بسیاری از این کشورها بازار کشور ایران (که به ایران هم محدود نمیشود) را از دست میدهند.
ایران یک موقعیت سوقالجیشی در منطقه دارد و مرکز تلاقی کریدورهای شمال و جنوب و شرق و غرب است. ایران میتواند نیازهای کشورهایی که در شمال هستند را از راه ترانزیت تامین کند و ما میتوانیم نیازهای انرژی و مواد غذایی را برطرف کنیم. درواقع ایران در یکچهارم راه است که اگر سرمایهگذار بتواند در آن سرمایهگذاری کند، میتواند فضاهای بسیار جدیدی را ایجاد کند. ببینید، اکنون در کشوری مثل یونان به خاطر یکصد و 10 میلیارد دلار وام جدید، هزار و یک اتفاق میافتد. در این کشور به خاطر 110میلیارد دلار وام، حتی یک دولت سرنگون میشود، اما ما در کشوری زندگی میکنیم که در قدم اول حذف یارانههایش 60میلیارد دلار یارانه حذف میشود و در قدمهای بعدی سالانه حدود 110میلیارد دلار از یارانه دولتی حذف خواهد شد. این نشان میدهد که اقتصاد کشور زمینه و ظرفیت بالایی دارد.
* شما به ظرفیتهای اقتصادی ایران اشاره میکنید؛ خب نفت هم یکی از بزرگترین مزیتهای کشور ایران است. میخواهم از شما بپرسم این نفت تا چه حد توانسته به دیپلماسی اقتصادی ایران کمک کند؟ یعنی ایران در چه زمانهایی توانسته از نفت به عنوان یک مزیت استفاده کند؟
** البته نفت و گاز به عنوان منابع عظیمی که میتواند اقتصاد کشورها را به حرکت در آورد، برای ایران یک موهبت الهی است که ما باید هم از این نفت و گاز بهعنوان یک ابزار در سیاستهای خارجی و توسعه روابطمان با دیگر کشورها استفاده کنیم. اما ما معتقدیم که این منابع نفت و گاز محدود است و در آینده دیگر انرژی فسیلی، تاثیرات مهم خودش را از دست میدهد. خیلی از کشورهای دارنده منابع نفت و گاز دیگر قدرت صادرات نخواهند داشت یا خودشان واردکننده خواهند شد یا اینکه منابع آنها صرف نیاز داخلی میشود. بنابراین اگر بخواهیم به فضای اقتصادی کشور یک دید بلندمدت داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که در کنار نفت و گاز، ما باید به فکر منابع دیگری باشیم که در اقتصاد کشور نقشی تعیینکننده داشته باشد.
به نظر ما دنیای آینده، متعلق به فناوریهای روز خواهد بود؛ یعنی همانطور که در گذشته کشورها برای ایجاد سلطه بر دیگران یا حفظ نفوذ و برتریشان از لشکرکشیهای نظامی استفاده میکردند، در دوره معاصر از ابزارهای اقتصادی خودشان استفاده میکنند و هرکس که در این مسابقه اقتصادی دست بیشتری داشته باشد، میتواند از قدرت نفوذ بیشتری برخوردار باشد. خیلی از دانشهای پیشرفته روز میتواند برای جهش اقتصادی هم کاملا موثر باشد. مثال آن هم انرژیهای جایگزین است.
* و یا هستهای؟ نانو و یا...؟
** خیلی از رشتهها که این دو، نمونههای مهم آن هستند. البته بحث مربوط به انرژی هستهای، مهمترین بحثی است که در آینده وجود خواهد داشت.
* در واقع از یک سو ذخایر انرژی فسیلی رو به کاهش و منابعش محدود است. از سوی دیگر، مباحث مربوط به محیطزیست صدای بسیاری را درآورده است. در اجلاسهای بزرگ بینالمللی هم، همه به این فکر میکنند که چه کاری میتوان انجام داد که محیطزیست نجات پیدا کند؟
** پس هم کمبود ذخایر و هم نگرانیهای محیطزیستی همه را به آنجا رسانده که به منابع جایگزین فکر کنند. در بخش انرژیهای جایگزین، مهمترین آنکه پاکترین آنها و نیز بهصرفهترین از نظر اقتصادی، انرژی هستهای است.
* آقای مهمانپرست من کاملا با شما موافقم؛ حرف شما درست، یعنی در آینده نفت ما قطعا تمام خواهد شد و ما نیاز به انرژی جایگزین داریم؛ اما نکتهای که اینجا وجود دارد این است که شما دارید حال را فدای آینده میکنید. میخواهم بگویم، همانطور که انرژی هستهای حق مسلم ماست، نفت هم حق مسلم مردم ماست. پرداختن ایران به انرژی هستهای باعث شده که ملت و دولت ایران تحت یکسری تحریمهای بینالمللی قرار بگیرند و در نتیجه همین تحریمها هم میزان تولید نفت کشور به گواه آمارهای رسمی نزدیک به یک میلیون بشکه کم شده است. آیا این خود، نشانگر آن نیست که با این آیندهنگری بیش از حد، استفاده از دیپلماسی اقتصادی ایران کاهش پیدا کرده است؟
** نه. این موضوع جنبههای مختلفی دارد و شما در یک بحث کارشناسی باید همه جنبههای آن را درست بیان کنید. زمانی هست که تولید کاهش پیدا نکرده بلکه مصرف داخلی افزایش پیدا کرده. یعنی تولید تغییری نکرده و صادرات کاهش یافته است.
* تولیدمان کم شده و این آماری است که خود شرکت ملی نفت هم به آن اعتراف میکند.
** تا جایی که میدانم اگر تولید نفت هم کاهش پیدا کرده باشد مربوط به استخراج نفت و گاز بر مبنای دانستهها علمی و عمر ذخایر است.
* اینها کاملا درست. اما اینجا بحث تحریمها مطرح است.
** خب باید همه جنبههایش را گفت. به تحریمها هم میرسیم. یک بخش دیگر آن ممکن است مربوط به آیندهنگری در مورد حفظ چاهها و ذخایر آن باشد. بخش دیگر مربوط به افزایش استفاده از نفت در عمران داخلی بوده که ممکن است موجب کاهش صادرات شود. مساله بعدی که مطرح میشود، تحریمهاست که این هم یک عامل جدی است. ببینید در این بحث باید به دو نکته اشاره کرد. مثلا فرض کنید طرف مقابل ایران، تهدید میکند که اگر خواستههای ما را اجرا نکنید، ما بنزین را برای فروش به شما تحریم میکنیم؛ چرا میگوید بنزین؟ چون احساس میکند، همه مردم با بنزین سروکار دارند و اگر بنزین ممنوع شود، این میتواند به یک نارضایتی عمومی در داخل ایران منجر شود. غربیها بهویژه آمریکاییها در سخنانشان شعار زیاد میدهند که منظورمان ملت ایران نیست و میخواهیم به دولت فشار بیاوریم؛ اما در واقع، همانطور که هیلاری کلینتون هم در آخرین سخنان خود به آن اشاره کرد، منظور این است که اگر به مردم فشار نیاید، مردم اعتراض نمیکنند. خودشان هم اعتراف کردند که فشار را بر مردم گذاشتهاند.
به هر حال ما همه تلاشمان را بر این میگذاریم که تحریمها کمترین اثر را بر اقتصاد ایران بگذارند.
* اما چه کاری میتوانیم بکنیم که اصلا تحریم نشویم؟ بهجای آنکه تلاش کنیم اثر تحریمها کمرنگ شود؟
** به وقتش توضیح میدهم. اما نکتهای که میخواهم بگویم این است که اصلا درباره انرژی، تحریم کار بیموردی است. چون نیاز جدی همه کشورها برای توسعه به انرژی است و آثار کمبود منابع انرژی بر افزایش قیمت نفت کاملا مشهود است و حتی تهدید لفظی کشورهای دارنده ذخایر انرژی باعث بالا رفتن قیمت نفت و گاز میشود. وقتی قیمت نفت و گاز گران میشود، باید مطمئن باشیم که صنایع جهانی به سرعت تحتتاثیر قرار میگیرند و ممکن است با یک بحران مواجه شوند.
* اما در این میان نکته مهمی وجود دارد. اکنون عربستان بهخوبی توانسته کاهش تولید نفت را پوشش دهد.
** به هر حال یک ظرفیتی وجود دارد، مثلا برخی کشورهای غربی ذخایری از نفت و گاز درست میکنند که در مقاطعی، هنگامی که احساس میکنند، میخواهند قیمت را کنترل کنند، از آن ذخایر استفاده میکنند یا به قول شما کشورهایی مثل عربستان شاید بتوانند یک مقدار تولید را افزایش دهند که خواستند یک کشور را تحت فشار بگذارند، از این روش بتوانند. اما اینها همه و همه موقت است؛ چون ظرفیت منابع انرژی محدود است و از سوی دیگر عطش استفاده از انرژی بسیار بالاست. اکنون دیگر کشورهای بزرگ به دنبال آن نیستند که هر روز و مقطعی نیازشان را به انرژی تامین کنند؛ کشوری که یک برنامه 20 ساله برای خودش تنظیم میکند، نیاز به منابع مطمئن و پایدار انرژی دارد.
* الان عربستان ظرفیت تولیدش را به 5/9میلیون بشکه در روز رسانده است. عربستان با وجود ذخایر نفتیاش یک تولیدکننده پایدار خواهد بود.
** آمار غیررسمی تولید نفت عربستان حتی ممکن است از این هم بیشتر باشد اما شما باید بدانید که ایران وارد یک جنگ نابرابر شده است. یک زمان ممکن است گفته شود که اگر تحریم نبود بهتر بود؛ بله درست است، هیچکس از تحریم استقبال نمیکند، ما که میدانیم تحریم مانع ایجاد میکند؛ اما میخواهم بگویم ما این موانع را برطرف میکنیم. ما عنوان میکنیم که به چه دلیل تحریم میشویم؟ اگر میشود کاری کرد که تحریم نشویم، بسیار عالی است. اما آنها ایران را به چه جرمی تنبیه و تحریم میکنند؟ جرم ملت ایران چیست؟ شما میگویید بحث انرژی هستهای. چون ایران بحث انرژی هستهای را دنبال میکند، این اتفاق میافتد، اما معتقدم بحث انرژی هستهای واقعا یک بهانه است. من اعتقاد ندارم که به دلیل بحث انرژی هستهای تحت تحریم قرار گرفتهایم.
اکنون چند سال است که بحث انرژی هستهای در ایران جدی شده است؟ 10سال؟ 15سال؟ اما چند سال است که تحریم میشویم؟ 30سال... . مگر هواپیمای مسافربری، چه ارتباطی با انرژی هستهای داشت؟ یا مثلا قطعات یدکی؟ رآکتور تحقیقاتی تهران را آمریکاییها پیش از انقلاب در ایران ساختند. لابد فکر میکردند لازم است که آن را ساختند. تولیدات این رآکتور هم رادیو ایزوتوپها بوده که برای بیماران سرطانی مناسب است. در آن زمان هم ساخت این رآکتور به دست آمریکاییها بوده و سوختش را هم خودشان تامین میکردند. بعد از انقلاب هم در دهه 60 یکبار ایران سوخت کم داشت که ایران این سوخت را از آرژانتین خرید اما الان چرا دیگر به ما سوخت نمیفروشند؟ مگر از رآکتور تحقیقاتی تهران موشک میتوان هوا کرد؟ خودشان میدانند که چی ساختهاند. میخواهم بگویم که هدف آنها چیز دیگری است. اگر همین الان ایران بیاید و اعلام کند که تمام موضوعهایی که درباره فعالیتهای هستهای رویشان کار میکرده کنار میگذارد، شما فکر میکنید تحریمها قطع میشود؟
* بله. من اینطور فکر میکنم. روند تحریمها متوقف میشود.
** من میگویم نمیشود. میدانید چرا؟
* چرا؟
** چون وقتی در مورد انرژی هستهای کوتاه بیاییم، میگویند، خب! حالا باید برویم سر موضوع حقوقبشر. میپرسیم حقوقبشر چیست؟میگویند چرا شما اعدام میکنید؟ میگوییم که یک نفر قتل انجام داده این حقالناس است و خانواده مقتول باید رضایت دهند. میگویند: نه! اینکه ما میگوییم را باید اجرا کنید تا مشکل حقوقبشر در کشور شما حل شود. فرض کنید که اصلا ما اعلام کنیم در مورد حقوقبشر هم همان چه را که شما میگویید اجرا میکنیم؛ دیگر چه؟ تمام است؟ آنها اعلام میکنند: نه... باید بحث دموکراسی را هم در کشورتان حل کنید. آنها دموکراسی را هم میخواهند به شکل کشور خودشان در بیاورند.
* اصلا شاید در همین نقطه است که نقش دیپلماسی خارجی، رایزنیها و لابیهایش مطرح میشود؟
** نه؛ آنها میخواهند بهانه بگیرند.
* آخر چرا باید بهانه بگیرند؟
** شما استقلالتان را میخواهید. مثلا ما در مورد کشور فلسطین یک نظر اعلام میکنیم. اگر ایران بیتاثیر است، اگر کشور کم اهمیتی است، بگذارید نظرش را بگوید. شما 30 طرح سازش را در خاورمیانه دنبال کردید، ما هم تنها یک نظر اعلام میکنیم. خلاصه اینکه اگر در مورد دموکراسی هم بگوییم، همان که شما میگویید سر کار بیاید، تمام است؟ میگویند: مساله همجنسگرایی را حل کنید. خواستههای آنها تمام نشدنی است.
* اجازه بدهید آخرین سوالم را مطرح کنم که در مورد بحث تحریم بانکمرکزی است. پس از انتشار آخرین گزارش آژانس انرژی اتمی هم گویا جدیتر در حال پیگیری است. سوال من این است که وزارت امور خارجه ایران برای پیشگیری از تحریم بانکمرکزی تصمیم به طی کردن چه روندی گرفته است؟
** اولا که خود افرادی که در بحث تحریم به بانک مرکزی اشاره میکردند اکنون اعلام میکنند که نه! دیگر بانکمرکزی در دستور کارمان نیست.
* جدی؟
** تحریم خود بانک مرکزی که اثری ندارد. مگر اینکه شما بخواهید نفت و گاز را تحریم کنید که میشود سرمایه اصلی بانک مرکزی. تحریم نفت و گاز هم در این دوره و زمانه از آن دست تحریمهایی است که اگر فردی بخواهد این کار را بکند، باید تا انتها همه فکرهایش را کرده باشد و بعد وارد میدان شود. فکر نمیکنم شرایط دنیای امروز و به ویژه غرب آنقدرها هم آماده وارد شدن به چنین بحثهایی باشد. به محض اینکه چنین طرحی به شکل جدی مطرح شود، قیمت نفت به بالای 250 دلار در هر بشکه خواهد رسید.
* اما ایران چه میخواهد بکند؟
** ما کاری را که میخواهیم انجام دهیم، اعلام نمیکنیم، همان کاری را انجام میدهیم که نقشه آنها به نتیجه نرسد. همانطور که تا الان هر کاری کردهاند به نتیجه نرسیدهاند.
* اصلا در موردش فکر کردهاید؟ یا تازه میخواهید شورا کنید؟
** فکرهایی شده است.
* یعنی چه فکرهایی؟ جلو تحریمها را میگیرید؟
** بله؛ اجازه نمیدهیم تحریممان کنند.