روز دوم اسفندماه سال 1357، معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت موقت در مصاحبۀ مطبوعاتی اعلام کرد: براساس تصمیم هیأت دولت، گارد ملی به وجود خواهد آمد تا برادرانی که در انقلاب شرکت داشتند در این تشکیلات جدید و با انضباط لازم و لباس مخصوص به پاسداری ادامه دهند.
این سخنان در حالی اظهار میشود که سپاه پاسداران توسط گرایشهای مختلف انقلابی مذهبی و خارج از کنترل دولت موقت در حال شکلگیری است و تا حدودی فعالیت خود را آغاز کرده است. از جمله همین امروز اطلاعیهای با امضای ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خطاب به کلیه پاسداران انقلاب اسلامی مستقر در مساجد، اماکن دولتی، پادگانها، کاخها و مراکز حساس منتشر شد که محتوای آن در راستای حفظ اسلحه و مواد منفجره، خودرو و بیسیم موجود در اختیار پاسداران بود...
دولت موقت که از استقلال عمل کمیتههای انقلابی دل خوشی نداشت و نیز به علت فروپاشی قوای انتظامی و نظامی، فاقد ابزار لازم جهت اعمال حاکمیت بر کشور بود، قصد داشت تا نیروی مسلح در چهارچوب نظریه "گارد ملی" بوجود آورد، به همین منظور حجتالاسلام لاهوتی حکمی از امام برای تشکیل این نیرو دریافت کرد. وی ساختمان ساواک در خیابان سلطنتآباد سابق (پاسداران فعلی) نگارستان هشتم را مقر اصلی خود قرار داد و در مراکزی چون هنگ جوانان سابق (دانشگاه امام حسین فعلی) و پادگان سعدآباد، با کمک عدهای از جمله برخی تکاوران تیپ 23 نوهد و در رأس آنان سرهنگ شهید حسن آبشناسان (وی به فرماندهی لشکر 23 نوهد منصوب شد)، به جذب و آموزش سیاسی، عقیدتی و نظامی داوطلبان پرداختند. این گروه به دلیل گرایشهای فکری حزباللهی اکثر اعضای آن، تقریبا به طور کامل جذب جریان کلی تحت عنوان رسمی (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) شد.
تشکیلات دوم پاسداران مربوط است به گروهی از عناصر مسلمان و انقلابی از جمله عدهای از زندانیان سیاسی نظام پیشین که در رژیم گذشته معتقد به تشکیلات و مبارزۀ مسلحانه و مخفی بودند. اینان برای حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و مقابله با توطئههای مسلحانۀ احتمالی، مستقل از جریان اول، با استقرار در پادگان جمشیدیه اقدام به ایجاد تشکلی با عنوان "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" کردند. گروه سوم مربوط به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است، این سازمان که در ارتباط با آیتالله مطهری و برخی از اعضای جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه هم بود، با ادغام هفت گروه مذهبی ـ انقلابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد، سپس به طور علنی و رسمی اعلام موجودیت کرد. این سازمان که یک تشکل سیاسی و نظامی بود، بخش نظامی خود را در اختیار سپاه قرار داده بود، اما پس از قوت یافتن سپاه و تثبیت نظام و مطابق نظر امام مبنی بر اینکه عناصر و اعضای گروههای اسلامی یکی از دو تشکل سپاه یا سازمان خود را بایستی انتخاب میکردند، سرانجام حساب سپاه بکلی از سازمان مزبور جدا شد.
چهارمین گروه قابل ذکر با عنوان "پاسا" تحت کنترل و نظارت حجتالاسلام محمد منتظری قرار داشت که اعضای اصلی آن شیخ محمد منتظری، سروان یوسف کلاهدوز و سرهنگ موسی نامجو بودند.
پایان کار هر سۀ اینان شهادت بود. آنها به دور از غوغا و جنجال گروههای مختلف در طرفداری از ارتش و نیز مستقل از تلاشهای دولت موقت برای سازماندهی یک "گارد ملی" در پی تشکیل نیروی مسلحی بودند که از انقلاب اسلامی و نه انقلاب ایران پاسداری کند و فیالواقع نقش یک ارتش و بینالمللی اسلامی را برای سپاه قائل بودند. این عزیزان به کمک آیتالله موسویاردبیلی و با نظر مساعد شورای انقلاب اقدام به ایجاد این تشکیل نمودند.
این گروه عمدتاً عدهای از عناصر مبارز را که در لبنان آموزش چریکی دیده بودند در بر میگرفت. بخشی از این گروه پس از ادغام آن با هسته پاسداران جمشیدیه، با عنوان ساتجا (سازمان انقلابی تودهای جمهوری اسلامی) مستقلاً ادامه حرکت داد.
مسئله ادغام این چهار گروه مسلح و مستقل که با هدف یکسان حراست از انقلاب اسلامی و مشی تقریباً مشابه بوجود آمده بودند و هریک برای خویش تعهد و رسالت پاسداری از انقلاب اسلامی را قائل بوده و تعدادی نیروی مسلح مردمی تحت عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اختیار داشتند در شورای انقلاب مطرح شد و سرانجام تصمیم گرفته شد که آقای هاشمیرفسنجانی با هماهنگ کردن این گروهها و یکپارچه کردن آنها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را شکل دهد. وی برای تحقق این هدف یک گروه دوازده نفره را از اعضای اصلی گروههای فوق به وجود آورد.
در این گروه دوازده نفره از طرف آقای لاهوتی (نمایندۀ وقت امام برای تشکیل سپاه) آقایان محسن سازگارا، محمد غرضی، اصغر صباغیان و محسن رفیقدوست و از طرف گروه مستقر که قبلاً با گروه محمد منتظری «پاسا» ادغام شده بود.
در جمشیدیه آقایان یوسف کلاهدوز، عباس دوزدوزانی، جواد منصوری و عباس آقازمانی و از طرف سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آقایان محمد بروجردی، مرتضی الویری، یوسف فروتن و محسن رضایی شرکت داشتند. از این گروه دوازده نفره، سه نفر یعنی آقایان محسن رضایی، محسن رفیقدوست و عباس دوزدوزانی به عنوان نماینده گروههای سهگانه فوق در اواخر فروردین 1358 در قم به دیدار حضرت امام رفتند تا حکم تعیین تکلیف سپاه را از ایشان بگیرند. به گفته حاضران در این دیدار امام برخلاف جهتگیری موردنظر دولت موقت ـ که نیروی مسلحی زیر نظر دولت مضمون «گارد ملی» را دنبال میکردند ـ جهتگیری دیگر، یعنی ایجاد یک نیروی مسلح مکتبی مستقل از دولت موقت برای پاسداران از انقلاب اسلامی را مورد تأیید و تأکید قرار دادند و خطاب به حاضران عملاً دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را زیر نظر شورای انقلاب صادر کردند.
در پی این فرمان گروه دوازده نفره اساسنامهای را در 9 ماده، و 9 تبصره تهیه کردند که به تصویب شورای انقلاب رسید. به دنبال آن، شورای فرماندهی سپاه تشکیل گردید و اعضای آن احکام خود را از شورای انقلاب دریافت کردند. به این ترتیب در تاریخ 2 اردیبهشت 1358 مقارن با 24 جمادیالثانی سال 1399 و مصادف با 22 آوریل 1979 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با انتشار بیانیهای رسماً اعلام موجودیت کرد.
16 اردیبهشت 1358 برابر با 9 جمادیالثانی و مصادف با 6 مه 1997: سرانجام بعد از مدتها تلاش چند گروه مذهبی و پس از تشکیل چند سپاه متفاوت، امروز با اعلامیۀ رسمی شورای انقلاب، به طور قطعی مشخص شد که سپاه پاسداران انقلاب زیر نظارت دولت موقت یا دیگر نهادها نیست و نخواهد بود و یگانه سپاه پذیرفته شدۀ قانونی سپاهی است که شورای فرماندهان آن منتخب و مورد تأیید شورای انقلاب است و تنها از امام و شورای انقلاب دستور میگیرد.
در این باره، و همزمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روزنامۀ اطلاعات چنین نوشت:
شورای انقلاب اسلامی ایران با صدور اطلاعیهای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تحت نظارت شورای انقلاب رسماً اعلام کرد. متن اطلاعیه شورای انقلاب به شرح زیر است:
بسمهتعالی؛ حسبالامر رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی امام خمینی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت نظارت شورای انقلاب تشکیل شده و شورای فرماندهی آن به تأیید و تصویب این شورا رسیده است. مسئولین منتخب و افراد ذیصلاح به یاری خداوند متعال و براساس ضوابط مصوبه، در یاری و پیشبرد امر عظیم انقلاب اسلامی کوشا و به انجام وظایف محوله موفق گردند.
«شورای انقلاب اسلامی»
روزنامۀ اطلاعات در ادامه، نوشته است: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شد و هماکنون بیش از شش هزار عضو دارد. پاسداران انقلاب با برنامهای مدون و فشرده از چندی پیش زیر نظر فرماندهان خود به تعلیم نظامی و ایدئولوژی پرداختهاند و پیش از این نیز گروههایی از افراد تعلیمدیدۀ این سپاه مأموریتهای موفقیتآمیزی داشتهاند.
همچنین ستاد فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بمناسبت فوق اطلاعیهای دربارۀ جایگاه، اهداف و وظایف خویش انتشار داد. در این اطلاعیه ضوابط مدون سپاه از لحاظ هدف و وظایف به شرح زیر اعلام شد:
1- هدف: هدف این سپاه، پاسداری از انقلاب اسلامی در ایران و گسترش جهانی آن مبنی بر ایدئولوژی اسلامی اصیل میباشد.
2- پارهای از وظایف کلی سپاه:
الف: کمک به اجرای امور انتظامی، امنیتی و کنترل، تعقیب و دستگیری عناصر ضدانقلاب.
ب: مبارزۀ مسلحانه علیه جریانهای مسلحانۀ ضدانقلاب اسلامی.
ج: دفاع در برابر حملات و اشغالگریهای عوامل یا قوای بیگانه در داخل کشور.
ح: همکاری و هماهنگی مؤثر با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مطابق آییننامههای مربوط.
ز: تربیت و آموزش اخلاقی، ایدئولوِژیکی، سیاسی و نظامی کادرهای سپاه.
د: کمک در اجرای دستورات دادگاه انقلاب اسلامی و دادگستری دولت جمهوری اسلامی.
و: حمایت از نهضتهای رهاییبخش و حقطلبانه مستضعفان جهان تحت نظارت رهبری انقلاب و مشورت دولت.
هـ: استفاده از نیروهای انسانی و تخصص افراد سپاه به هنگام بروز بلا و حوادث غیرمترقبه و کمک به پیشبرد طرحهای عمرانی دولت جمهوری اسلامی، به منظور استفاده هرچه بیشتر از نیروی پاسداران.
در پایان این اطلاعیه سپاه اعلام گردید که بزودی مشروح ضوابط عضوگیری اعلام خواهد شد.
بدینترتیب مؤثرترین و انقلابیترین نهاد انقلاب اسلامی آغاز به کار کرد. نهادی که طی مدت کوتاهی پس از تاریخ تأسیس تبدیل به بازوی نظامی توانمند انقلاب اسلامی و یکی از ارکان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران گردید و به راستی تاریخ شاهد بر مدعای حضرت امام(ره) است که فرمود: «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود.»
ایجاد تشکیلات مستعد سیاسی ـ نظامی از نظر جذب نیروهای با استعداد و بهرهگیری از توان انقلابی جوانان کشور اهمیت بسیاری داشت و اگر این قدرت جذب از ابتدا گسترده و وسیع بود، بسیاری از جوانان مذهبی به جای اینکه در اوایل پیروزی انقلاب جذب منافقین شوند، همانطور که بعد از شکل گرفتن سپاه و مشخص شدن هویت انقلابی آن، فعالترین نیروهای کادرها جذب سپاه شدند و سپاه عملاً مرکزی برای کادرسازی و تحویل آن به بخشهای مختلف نظام اسلامی گردید.
انسانهای والایی از درون این سپاه محمدی برخاستند و طی سالهای دفاع مقدس و مقابله با ضدانقلاب و توطئههای دشمنان قسمخورده این مرز و بوم حماسهها آفریدند و نامشان با رنگ سرخ در تاریخ انقلاب اسلامی، بلکه در تاریخ ایران زمین به ثبت رسید.
حقایقی بر گونۀ اساطیر که تحت لوای علمدار کبیر اسلام در قرن بیستم و بزرگ پاسدار مرزهای دین محمدی، حضرت روحالله، فریاد «یالثاراتالحسین» سر دادند از تقدیم جان خود نیز در این راه دریغ ننمودند، سبکبالانی چون؛ محمد بروجردی، ناصر کاظمی، علی گنجیزاده، محمود کاوه، احمد متوسلیان، محمدابراهیم همت، علیاصغر محراب، مهدی باکری، مهدی زینالدین، سیدمحمدعلی جهانآرا، حسین بصیر، حسین خرازی، سیدکاظم کاظمی، علی موحددانش، کاظم رستگار، علی غیوریاصل، سیدعبدالرضا موسوی، مجید بقایی، سیدرضا حسینی، کمیل میرزازاده و...
روحشان شاد خونهاشان همواره در تلاطم و خروش باد.