همگان به یاد داریم که مجلس هفتم در فضایی مملو از آرزوهای دیرینه دینی، اخلاقی، انقلابی، تحول خواهی، عدالت طلبی، ساده زیستی و صداقت محوری در بستری از نقادی و انبساط روشنفکری در رجعت به آرمانها و اندیشههای اصیل انقلاب اسلامی و امام راحل(ره) شکل گرفت. مردم خسته و بیزار از مناقشات بی ثمر، ناسازگار و ناهمخوان با هویت تاریخی و با نیازها و حقوق واقعی و جامع خود و انزجار از نگرش های ماکیاولیستی وحضور پی در پی گفتمانهای کلیشه ای وغربی اقتصاد زده و سیاست زده غیر فرهنگی، یک سویه و شتابان و مشاهده رفتارهای کودکانه، احساسی و شالوده شکنانه برخی از رجال سیاسی در قالب تحصنها ،نامه نگاریها،استعفاهای دسته جمعی وشعارتغییر قانون اساسی وبرگزاری رفراندوم ، به کسانی رأی دادند که حقیقت گرایانه و در قالب گفتمان انقلاب اسلامی دو وظیفه تقنینی و نظارتی را در راستای تحقق بخشیدن به نیازها و حقوق همه جانبه خود به خوبی ادا کنند.
آنان به طور طبیعی توقع سلامت و پاکی، قناعت وساده زیستی، شجاعت و مقاومت، استقلال رای وعدم ورود در بازیها و لابیهای بی حاصل سیاسی و اقتصادی حقیقت سوز، فهم عمیق و جامعه نگری در مسائل را از نمایندگان خود داشته اند. به طور قطع ملت شریف ایران بیش از آنکه به ما رأی داده باشند به این آرمانها و شعارها رأی داده اند و با کسی نیز عقد اخوت نبسته اند. اصول گرایی حقیقی که محصور در این فراکسیون و آن فرکسیون نیست، به کسی اطلاق می شود که عملا" پای بند به این شعارها و آرمانهای متعالی باشد. اما بگذارید تا ملاکها و معیارها و سنجشهای برخاسته از این معیارها با ما سخن بگویند.
بگذارید تا مردم از نزدیک ببینند و داوری کنند که آیا مجلس در تحقق آرمان های آنان موفق بوده است یا خیر ؟ بگذارید تا پردهها کنار رود و مردم از سلامت نفس و ساده زیستی و قناعت ونظارت حق طلبانه نمایندگان خود مطمئن شوند. بگذارید به دور از فضای سنگین و ریزش همه جانبه مصلحت و مصلحت اندیشیهای کاذب و جناحی، حقایق در قالب نقدی شفاف، آشکار شود وعشق و علاقه مردم نسبت به نمایندگان اصول گرای خود دو چندان شود. همواره از برخوردها و بازگشت برخی از صاحب منصبان سیاسی سالهای گذشته نگرانیم و در این زمینه به مردم هشدار می دهیم و حتی بانقادیهای حق طلبانه برخی از نمایندگان اصول گرا با انگ هایی از قبیل همسویی با رقیب، ریختن آب در آسیاب دشمن، به مصلحت نبودن و غیره مقابله می کنیم و بدین وسیله و تا حدودی باتغافل از مسئولیتهای حال و گذشته خود فراکنی می کنیم.
بنده نیزدر این نگرانی با شما هم عقیده ام و اگر به یاد داشته باشید در اولین نطق خود از این دسته از افراد به عنوان اباحه گرایان دولتی یاد کرده ام، اما اولااین نوع ازیابیها با همه اهمیتش، ثانوی، بالعرض و غیر ماهوی و تا حدودی سلبی است و طبعا" ما را از ارزیابیهای دقیق و ایجابی موضوع عطف به ملاکهای اصلی، یعنی ارزیابی مربوط به انجام مسئولیتها و وظایف خود، باز میدارد، ثانیا"از باب یادآوری، هیچ از ریشههای پیدائی این جریان پرسیده اید ؟ آیا در ظهور این جریان و ریشههای آن در مورد نقش خود به کنکاش نشسته اید ؟ آیا به نظر شما اگر عمل گرایی مفرط، البته غالبا"بدون توجیهات دینی و در قالب مدیریت علمی پس از جنگ و برخی فاصله گیریها از آرمانها و حقایق تعریف شده انقلاب اسلامی، از یک سو و سکوت توجیه، تطهیر و حتی تقدیس شما، از سوی دیگر نبود، نوبت به این گفتمان می رسید؟ ای کاش بازگشت به گذشته و نمایش اتفاقات، فراز و فرودها، گلایههاو خون دل خوردنها و رویت مواضع گروهها وجریانات مختلف سیاسی میسور بود تا به راحتی نتوانیم با غفلت از حافظه تاریخی مردم و با نا آگاه پنداشتن آنان تغییر موضع دهیم، هر چند اسناد و مدارک به حد کافی گویای بسیاری از حقایق تاریخی اند و آیا هم اکنون و در شرایط نسبتا" مشابه به این گستره عمل گرایی با توجیهات دینی و سکوت مصلحت اندیشانه و رفتارهای یک جانبه و مغایر با حقوق همه جانبه و جامع مردم، ظاهر گرایی و مخالفت با آزاد اندیشی و محتوا گرایی وتداوم فرمالیسم درعلم ،اغواگرایی وتصویر سازی کاذب از واقعیات، توهم گرایی و سمبولیسم رفتاری، بسط جمود و قشری گری و عوام زدگی و ایجاد فضای عمومی خودسانسوری و محدود کننده حس آزادی و شجاعت بیان آزادانه اندیشه و تقویت کننده روحیه ستایش، مصانعه، مداهنه و تملق دامن نمی زنید ؟ و آیا این شما نیستید که بر سر شاخ نشسته و بن میبرید؟باز هم تغافل؟! آیا زیبنده مجلس به ما هو مجلس است که اسیر نگاههای ذره ای و جزئی نگرشود و در فقدان یک نگاه ساختاری و فرآیندی زمینه را برای گفتمانهایی فراهم کند که هیچ سنخیتی با انقلاب و فرهنگ و تاریخ این زاد و بوم ندارد ؟ چرا نباید از فرصت به دست آمده در جهت بسط و نشر نقد درون گفتمانی کمال بهره را برد ؟ اتفاقا" وظیفه ما در حاکمیت بیش از قوای دیگر، به نظارت و نقادی نزیک است.
آیا عدم توجه گسترده به این وظیفه، در نهایت بی توجهی از وظیفه اصلی و جفا در حق مردم نیست ؟ آیا زمینه سازی برای تعامل گرایی یک سو و ایجاد دولت گرایی پارلمانی، به ویژه در بخش نظارتی، زمینه سازی برای غلبه گفتمانهایی نیست که هم اکنون ما را از آن میترسانید ؟ آیا میتوان با ادامه برخی رفتارهای نا موجه و با لاپوشانی و عدم آگاهی مردم، با هر عمل و توجیهی، جلوی این رخداد را گرفت؟ بدون تردید انجام وظیفه نظارتی مجلس، تا حدودی در گروی وجود یک روحیه نقاد و یک نقد از درون مجلس است. مجلس هفتم تا کنون چند جلسه غیر علنی به ارزیابی عملکرد تقنینی و نظارتی خود و استفاده از نقادیها و راه حلها و پیشنهادات نمایندگان اختصاص داده است. متأسفانه محدود کردن تذکر نمایندگان، بنا به تفسیری خاص، به نحوه اداره جلسه، نه تنها به بسط وظیفه نمایندگانی در جامعه کمک نکرده است، بلکه عملا" و احتمالا" به نام هدر ندادن وقت و اداره قاطعانه مجلس، او را از منش نقد از درون نیز محروم کرده است. داوری بنده این است که به دلیل عدم نقش نظارتی و عدم پاسداشت شأن مجلس از سوی هیأت رئیسه محترم، نظارتها و پی گیریهای نمایندگان و حتی کمیسیونها به ثمر نمی نشیند.
بی توجهی به طرح مصوب تسهیل ازدواج جوانان توسط دولت و تقلیل آن به وام ازدواج و غفلت از مواد چند گانه آن، به ویژه احداث و واگذاری موقت مسکن ، عدم ارائه پاسخ به گزارش مکتوب کمیسیون فرهنگی درباره عملکرد سازمان میراث فرهنگی، گردش گری و صنایع دستی دراین مورد به خصوص، به رغم یادداشت به رئیس جمهور محترم، و غیر قانونی بودن آیین نامه ساماندهی فعالیت سایتهای اینترنتی از سوی دولت و نادیده انگاشتن نقش قوه قضاییه و حتی مجلس در تصویب آن و در سطح کلان رواج بیاخلاقی و ماکیاولیسم مذهبی یا استفاده ابزاری از دین، از موارد فرهنگی این نظارتهای بی ثمر است. به هر حال، شایسته است که مجلس، حداقل در جلسات داخلی خود به نقد و ارزیابی تمامی وعده ها و آرمانهایی که از دل آن برخاسته است بپردازد و میزان موفقیت خود را در تمام زمینههای تقنینی و نظارتی مربوط به عرصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گزارش دهد. اشتباه نشود منظور حجم کمی مصوبات نیست، منظور میزان موفقیت و کارایی این مصوبات در جامعه است. برای نمونه، آیا گرانی مهار شده است و قدرت خرید مردم افزایش یافته و عدالت اقتصادی مستقر و یا در حال استقرار است ؟ در این بین عملکرد اقتصادی مجلس و به طور خاص در تصویب بودجه و متمم آن چه نقشی در افزیش نقدینگی و تبعات آن داشته است ؟ میزان تحقق برنامه پنج ساله چهارم و در راستای سند چشم انداز در چه وضعیتی است. آیا برنامههای اقتصادی دولت وحتی مجلس در راستای این سند، این برنامه و رئوس سیاستهای ابلاغی اصل 44 از سوی مقام معظم رهبری است ؟ مجلس تاکنون در راستای وظایف نظارتی خود، چند گزارش فرآیندی در اختیار نمایندگان گذاشته است ؟ پر واضح است که بنده نیز به فرازها ونقاط قوت و مستمر این مجلس در وجه استقلال طلبی و عزت مداری در روابط بین الملل و سیاست خارجی و پرهیزاز مناشقات بی ثمر و بی بنیاد و همچنین نقاط قوت نظارتی آن، به طور عمده در دو سال اول، به ویژه جلسات مربوط به رأی اعتماد به دولت نهم واقفم.
اما همانگونه که اشاره شد، بتدریج این وجه فعال نظارتی، پیش پای تعامل گرایی یک سویه رنگ باخته است و طبعا" زنگ خطری را به صدا در آورده است. یک سال باقی مانده از عمر مجلس فرصت خوبی برای این باز نگریها و نقدهای از درون و فعال کردن بخش نظارتی آن است. طبعا یکی از بهترین اشکال کمک به دولت همسو نیز انجام همین وظیفه نظارتی است. آیا مجلس مراقبتی در خصوص بهره مندی مستقیم و غیر مستقیم نمایندگان خود از رابطه ساختاری قدرت ـ ثروت و سرمایههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در پس این رابطه و همچنین میزان تنعم آنها از امکانات و امتیازات مختلف نمایندگی به دست داده است. از ذکر مثالها وموارد صرفنظر وان را به وقت دیگر موکول می کنم و همچنین از افشائ حقایقی در مورد مسببان اصلی جعل شبنامه علیه خودنیز بنا به مصلحت نظام خودداری وآن را به مجالی دیگر موکول میکنم. اما امیدوارم قوه قضاییه با فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری در خصوص برخورد با کسانی که به طرق مختلف از جمله شبنامه، پیا مهای کوتاه، سایتها ،وبلاگها و .... مبادرت به هتک حرمت و حیثیت افراد میکنند، اقدام جدی تر و قاطع تری در مقایسه در مقایسه با گذشته انجام دهد و بتواند با همکاری نهادهای ذی ربط ریشه این مسأله غیر اخلاقی را بخشکاند و زمینه را برای ویاروییها و رقابتهای سالم و اخلاقی و جوانمردانه فراهم کند. البته جای این سؤال باقی است که چرا دولت باوجود آیین نامه مربوط به انضباط سایتهای اطلاع رسانی مصوب خود نسبت به سایتهایی که ظاهرا" به گونه ای به دولت وصل بوده و همواره به هتک حرمت افراد و زدن انگهایی از قبیل خیانت، نفاق و غیره مبادرت میورزند، بر خلاف فیلتر کردن سایتهای دیگر، سکوت اختیار کرده است.بدون تردید جواب این سوال در غیر قانونی بودن همان ایین نامه مستتر است.
آیا زیبنده مجلس اصولگراست که یکی از نمایندگان به اصلاح اصولگرای آن در همسویی با یکی از سایتهای دولتی علیه یکی دیگر از نمایندگان اصول گرا مبادرت به انواع هتک هرمتها و حیثیتها و بکار گیری الفاظی از قبیل "ملحد"، "ضد ولایت فقیه " ،"اظهارات گستاخانه "و امثالهم بنماید ؟و احتمالا"از پاداشهایی نیز برخوردار شود و موجب خوشحالی و مسرت زاید الوصف برخی از هم جناهیهای خود شود، اما با او هیچ برخوردی صورت نگیرد ؟ خدایا! کرامت وعزت مؤمنانه به ما می گوید سکوت، اما این بی حرمتیها و ریا کاریها به ما میگوید، فریاد. به کجا می رویم، چرا در اعمال خود بازنگری نمی کنیم. چرا مدام فرا فکنی می کنیم، خود را اهل مصلحت و طرفدار نظام میدانیم و دیگردان را متهم به نادیده انگاشتن مصالح نظام میکنیم و عملا" مصالح جناحی را با مصالح نظام خلط میکنیم. چرا واقعیتها را نمی بینیم. اگر نماینده ای سالم و ساده زیست بود و ندای حق گرایانه و انقلابی سر داد و خود را بر کنار از هر گونه برخورداریهای غیر متعارف طبیعی و غیر طبیعی نمود، به صرف نقد متهم به مصلحت سوزی، الحاد و ضدیت با ولایت فقیه میشود و حقیقت سوزان، منفعت طلبان و هتاکان، مؤمن، طرفدار ولایت فقیه و مصداق حقیقت و صواب میشوند. غافل از اینکه به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری، " اسلام در ذات خود یک حقیقت است نه یک مصلحت " ، ولایت فقیه ابزار توجیه مصلحت و دستیابی به منافع کاذب نیست که ریسمان تحقق حقیقت است.
ره به کدام سوی میبریم. برادران و سروران اصولگرا با شما بر سر اصول و آرمانها پیمان بسته ایم و تاکنون نیز بر سر این پیمان بوده ایم و عهد نشکسته ایم. اما از من نخواهید بدلیل مصلحت سنجیهای کاذب جناحی و یا عدم بهره برداری سیاسی جناحهای رقیب در برابر عهد شکنی ها و سیاستها و رفتارهای غیر اصول گرایانه برخی از به اصطلاح اصول گرایان سکوت اختیار کنیم. چرا که اصول گرایی با اصول گرایان تعریف نمی شود. تا زمانی که بر سر عهد و پیمان باشید، خاک پای شما طوطیای چشم ماست، در غیر این صورت نه تنها با شما نخواهیم بود که با تمام قامت در برابر شما خواهیم ایستاد. خدایا ندای حق طلبانه و عزت مؤمنانه مرا از گزند مصانعه و مداهنه، مصلحتهای حقیقت سوز و توجیهات ناروا، جمود و فشارهای کور و متعصبانه، تحریکات عوامانه و فضاهای ریاکارانه، تهدیدها و تطمیعهای اصحاب قدرت، تملقهای دروغین و ستایشهای از یاد برنده است، مصون و محفوظ بدار،خدایا مرا از موهبت درد های بزرگ وشیرین انجام وظیفه در راه اعتلای اسلام،انقلاب وجمهوری اسلامی بهره مند فرما!