مبانی نظری
تهدید، مفهومی انتزاعی است که در هم تنیدگی عمیقی با مفهوم امنیت ملی دارد. تهدیدهای امنیت ملی را میبایست از تهدیدهای روزمره حاصل کارهای عادی زندگی در جو رقابتآمیز بینالمللی تفکیک کرد. تعریف دقیق از تهدید به دلیل چندوجهی بودن و ارتباط آن با امنیت ملی، منافع ملی، اهداف و راهبرد ملی، پیچیده و مشکل است. به دلیل انتزاعی بودن مفهوم تهدید، تعریف تصمیمگیرندگان و مردم هر کشور از امنیت ملی، بر درک آنها از تهدید تأثیر دارد. همچنین عوامل متعددی بر ادراک از تهدید موثر است. (درویشی سه تلانی، 1374، ص 145)
تهدید نرم نیز همانند خلیل از مفاهیم دیگر، ویژگیهایی دارد که به ابزارها و اهداف مورد هجوم در تهدید نرم مربوط میشود. از جمله: تهدید نرم در شرایطی شکل میگیرد که کسانی که به آن تن در میدهند اساساً احساس و ادراک تهدید از آن نداشته باشند (کالبرایت، 1371). همچنین: تهدید نرم در مراحل تکوین به دلیل ماهیت ذهنی و انتزاعی آن چندان جلب توجه نمیکند و بر این اساس، تهدید نرم به صورت خفته و مستور پیشروی میکند (فروعینیا، بیتا). براساس آنچه گفته شد، تهدید نرم را میتوان هرگونه اقدام غیر خشونتآمیزی دانست که ارزشها و هنجارها را مورد هجوم قرار میدهد و در حد نهایی، منجر به تغییر در الگوهای رفتاری و خلق الگوهای جدیدی میشود که با الگوهای رفتاری نظام حاکم تعارض دارند(آذر و مون، 1379، ص 122-121). در این تعریف، دو واژه «الگوهای رفتاری» و «غیرخشونتآمیز» نیز نیاز به تعریف دارند تا براساس آن، تعریف تهدید نرم به وضوح مشخص شود.
الگوی رفتاری: به مجموعهای نظامیافته از رفتار گفته میشود. در تفسیر و تشریح این تعریف میتوان آن را مجموعهای از اقدامات عملی و گفتاری اقتصادی دانست که در چارچوب یک هدف خاص یا موضوع مشخص، از سوی بازیگری مشخص خود را به نمایش گذاشته و اهداف خود را تعقیب میکند.
غیرخشونتآمیز: به اقدامات گفتاری و عملی گفته میشود که از جهت فنون، ابزار، اشکال و واژهها، متکی به روشهای القا یا اقناع همچون: فریب، علمیات روانی، تبلیغ، ترویج، آموزش، پیامهای دیداری و شنیداری، اینترنت و بستههای نرمافزاری است. (آر.بی آستر، 1379، ص 55-17)
اگرچه تهدید نرم نیز همانند تهدید سخت در ابعاد مختلفی میتواند شکل گیرد؛ با وجود این، تجلی و نمود آن در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بیشتر است. تهدید نرم در حوزه اقتصادی، هرگونه اقدام رسانهای، فرهنگی و تبلیغی از جانب دشمن است که عدم توانایی دولت را در تأمین نیازها و رفاه اقتصادی مردم القا کند و نیز اقداماتی است که الگوی توسعه غیربومی را حاکم ساخته یا فرهنگ حاکم بر اقتصاد را به گونهای مغایر با مبانی ارزشی تغییر دهد یا موجب رسوخ نظریههای جدید اقتصادی مبتنیبر لیبرالیسم شود. همانند آنچه در خصوص امنیت نرم گفته شده است، «حکومت»، «جامعه مدنی» و «شهروند»، سه بازیگر اصلی در تهدیدهای نرم اقتصادی هستند. جامعه مدنی به مجموعه احزاب، سازمانهای غیردولتی و تشکلهای صنفی و سیاسی گفته میشود که به صورت سازماندهی شده واسطه میان مردم و دولت هستند.
تهدید نرم اقتصادی در عصر حاضر در قالب استعمار فرانو در صحنه جهانی ظاهر شده است. همانطور که میدانیم، استعمار و سلطهگری در پانصد سال گذشته، متناسب با شرایط زمانی و توسعه علمی و فنی، سه دوره متفاوت را پشتسر گذاشته است. در اوایل قرن بیستم، استعمار کهن جای خود را به استعمار نو داد و امپریالیسم شکل گرفت. استعمار نو نیز در اوایل قرن بیست و یکم، جای خود را به استعمار فرانو سپرد. استعمار فرانو زمینهساز و بستر مهم شکلگیری تهدیدهای نرم اقتصادی در کشورهای هدف است و بر جهانیسازی اقتصاد، فرهنگ و هویت، پایهگذاری شده است. برنامهریزی برای ایجاد ساختارهای لازم، به منظور استحاله نامحسوس و تبدیل کارگزاران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، آموزشی و امنیتی کشورهای دیگر به عامل پیشبرنده اهداف و برنامههای غرب، مهمترین ویژگی استعمار فرانو است. استعمار فرانو بر مبنای سلطهگری نامریی پایهگذاری شده و تخریب هویتهای فردی و ملی از طریق یکسانسازی فرهنگی و جهانیسازی اقتصاد و فرهنگ با ادغام بنگاههای بزرگ در یکدیگر، از ابزارهای آن است. سست کردن پایههای وحدت ملی، تشدید اختلافات داخلی، بیتفاوت ساختن مردم نسبت به فرهنگ و هویت ملی و خیرخواه جلوه دادن استعمارگران در افکار عمومی، از مهمترین محورهای القایی استعمار فرانو است (واعظی، 1387، ص 62-61). امروزه مخالفان امپریالیسم، جهانیشدن را در جهت استعمار فرانو تلقی میکنند و هدف آن را استیلای همهجانبه بازیگران قدرتمند جهانی بر دیگران میدانند. (امیدی، 1387، ص 22)
از جمله مفاهیم کاملاً مرتبط با تهدیدهای نرم اقتصادی، موضوع الگوی توسعه است. اندیشه نوسازی نیز از منظر تهدیدهای نرم اقتصادی با مفهوم توسعه، مشترکات تاریخی زیادی دارد. از جمله اینکه آنها هر دو روندهایی دردناک و محنتزا هستند که با استثمار، امپریالیسم، آسیبهای اجتماعی قابل توجه، دوگانگی بینالمللی و نیز دوگانگی در درون ملل همراه بودهاند. (دیوب، 1386، ص 18-17)
شکاف بین وعده و عمل نوسازی و توسعه، طی سه دهه گذشته، ناامیدی شدیدی را دامن زده که به نوبه خود به دروننگری و خودیابی منجر شده است. در عین حال، هنوز رهیافت مناسب و پایداری به چشم نمیخورد (همان، ص 18). نظریه توسعه به مجموعهای نامنسجم از رهیافتهای مخالف هم تبدیل شده و تنوع و گوناگونی موقعیتهای جهان سوم نیز علوم اجتماعی و از جمله مباحث توسعه را به چالش کشیده است. نظریه توسعه که یک پدیده پس از جنگ بود، ماهیتاً به طور ضمنی هنجاری است، اما تنها در دهه 1970 به طور صریح و روشن هنجاری شد. این معمولاً همان چیزی است که به عنوان هنجارگرایی3 مورد اشاره قرار میگیرد. (هتنه، 1388، ص 312-311)
تفکر توسعه بدیل با جهتگیری به سوی نیازهای مادی و غیرمادی، بومی، خوداتکا، از نظر بومشناختی سالم و بیخطر، مدیریت خودگردان و مشارکت در تصمیمگیری، راه جدیدی را پیش آورده است (همان، ص 211). با این حال، در دنیای واقعی هیچ کشوری وجود ندارد که کاملاً مستقل و خود اتکا باشد، بلکه گونههای مختلفی از وابستگی، هم در نوع و هم در درجه وجود دارد. این واقعیت، اغلب به عنوان وابستگی متقابل توصیف شده است؛ مفهومی که خود در معرض تفسیرهای مختلف قرار دارد. در مجموع، وابستگی متقابل، نوآوری مفهومی مبهمی است که سودمندی نظری نسبتاً محدودی دارد (همان، ص 161-160). نظریه خوداتکایی نیز به یک راهبرد توسعه دلالت دارد که آگاهانه برای ارتقای نوع خاصی از توسعه اتخاذ شده است. این امر در برگیرنده قطع پیوندها (قطع وابستگی) به سیستم بزرگتر، تقسیم کار به منظور اجتناب از خوداتکایی تحمیلی و یافتن چیزی بهتر از خودبسندگی است (همان، ص 234). خوداتکایی ملی بر منافع متقابل حاصل از تجارب و همکاری و یک توزیع مجدد عادلانهتر منابع تأمینکننده نیازهای اساسی دلالت دارد که وابستگی به قدرتهای خارجی را که میتواند تبدیل به فشار سیاسی شود، رد میکند. (همان، ص 235)
در مجموع، علوم اجتماعی غربی کمتر از آنچه به طور معمول توسط سنگربانان عقل و دانایی متعارف ادعا میشود، عام و همگانی هستند. فرایند بومیسازی علوم اجتماعی در جوامع غیرعربی حاکی از نوعی رهایی و آزادسازی فکری و نیز ارزیابی مجدد بنیادی الگوی غربی است. این امر به نوبه خود، سبب ظهور ایستاری خود سنجانهتر در میان بسیاری از محققان غربی شده که به واسطه مسائل توسعه در حال ظهور، در خود کشورهای صنعتی بیشتر تقویت شده است. (همان، ص 320)
در کشورهای توسعهیافته با ثروت و وفور حاصل از نرخهای اعجابآور بالای رشد GNP، همه چیز به خوبی پیش نرفته است. ناتوانی آنها در حل تناقضات درونی جامعه، هماهنگی و عدم تعامل رقتانگیز است. حفرههای فقر مزمن پابرجا هستند. خشونت همچنان رو به افزایش است و تخریب ارزشهای اخلاقی دیگر بیش از این موجب تنفر و انزجار نمیشود. فساد، یک شیوه زندگی شده و در حال عقلانی شدن است (دیوب، 1386، ص27). در جهان سوم نیز برنامهریزی توسعه همچنان به نفع نخبگان است. بخش عمدهای از فعالیت توسعه، همچنان به نفع اقلیت متمکن کوچکی سنگینی میکند. اهداف و فرایندهای برنامهریزی همچنان تقلیدی و برونزا و لذا، فاقد جهتگیری صحیح هستند. (همان، ص 113)
از جمله سیاستهایی که در دهههای پایانی قرن بیستم به ویژه برای کشورهای در حال گذار، مقبولیتی فراگیر پیدا کرد، سیاستهای تعدیل اقتصادی در قالب الگوهای توسعه بود. کشورهایی که برنامههای توسعه اقتصادی را در دستور کار خود قرار دادهاند، عموماً با ناپایداری و بیثباتی سیاسی روبهرو شدهاند (مصلینژاد، 1384، ص 12). از جمله آفتهای دیگر فرایند توسعه در کشورهای به اصطلاح در حال گذار که در عمل مشاهده شده، گسترش پدیده فساد اقتصادی است. اگرچه همه میپذیرند که هدف اساسی توسعه، انسانها هستند و برنامههای توسعه برای بهبود فضای زندیگ مردم تنظیم میشوند، اما بسیار دیده شده است که در عمل، مردم فراموش میشوند و از این طریق، نظام حاکم با مشکل بحران مشروعیت روبهرو میشود (همان، ص 30). سیاست آزادسازی اقتصادی و همچنین اجرای سیاست تعدیل، مخاطرات و مشکلات خاصی را برای کشورها ایجاد میکند. از نظر اجتماعی، رشد اقتصادی به تنهایی کافی نیست. هنوز راهحلی برای مسئله نابرابری پیدا نشده و سیاست تعدیل در بسیاری از کشورها منجر به گسترش فقر و نابرابری شده است. طبقه متوسط بیش از سایر طبقات میبایست هزینههای ناشی از افزایش تورم را پرداخت کنند. از سوی دیگر، خصوصیسازی منجر به افزایش تولید نشده، بلکه در نتیجه آن، مکانیزم توزیع ثروت تغییر پیدا کرده و گروههای اجتماعی جدیدی به موقعیت اقتصادی نایل شدهاند. (همان، ص 31)
در ایران نیز ساختار اقتصادی در دوران توسعه اقتصادی، زمینه را برای افزایش فساد فراهم آورد. در روند خصوصیسازی، بخش عمدهای از امکانات دولتی در اختیار گروههای جدید قرار گرفت (همان، ص 23-22). افزایش روزافزون تورم و گسترش بیکاری، ناتوانی دولت در حل بحران توزیع درآمدها، گسترش فقر و محرومیت، رشد مقطعی تولید ناخالص ملی و کاهش سرمایهگذاری، ناکارامدی سیاست صنعتی را افزایش داد (همان، ص 59). بعد از سال 1368 که حرکت تغییر ارزشها از ابعاد مختلف صورت گرفت، ابتدا ارزشهای مذهبی تضعیف و آثار جنگ زدوده و همزمان و به موازات آن، ارزشهای قشر بالا و مادی تقویت شدند؛ تا حدی که ارزشهای مادی، ارزشهای انقلابی- مذهبی را تهدید و گاه به نظر میرسد بر آنها غلبه کردند. (رفیعپور، 1387، ص 256)
چارچوب مفهومی تحقیق
نشانهشناسی تهدیدهای نرم اقتصادی در ج.ا ایران مستلزم دو کار عمده است:
نخست اینکه، با مطالعه ارزشها و آرمانهای اقتصادی نظام ج.ا. ایران میباید وضعیت مطلوب، ترسیم و آنچه باید در پی وقوع انقلاب اسلامی در این کشور پدیدار میشد مشخص شود. این مرحله به شناخت هدف میانجامد که خود بهترین معیار ارزیابی برای مقایسه با وضعیت موجود است. نقطه آغاز بررسی، جایگاه انسان در جهانبینی اسلامی و نیز هدف آفرینش انسان است؛ زیرا در نگرش اسلامی؛ انسان، محور خلقت و انسان کامل، هدف خلقت است. فلسفه تشکیل حکومت در اسلام و جایگاه حکومت اسلامی و هدف اساسی حکومت اسلامی که معنویت و عدالت است، نقشه راه حرکت کلی جامعه اسلامی را که همان راه انبیای الهی در طول تاریخ بوده است ترسیم میکند.
کار دوم، آسیبشناسی وضعیت موجود است. با عنایت به اینکه بازیگران تهدیدهای نرم شامل عناصر سهگانه دولت، مردم و جامعه مدنی میباشند، مطالعه وضعیت فعلی هر یک از عناصر سهگانه دولت، مردم و نخبگان در ج.ا. ایران، جهت نشانهشناسی تهدیدهای نرم اقتصادی علیه کشورمان لازم خواهد بود.
عنصر اول در مطالعه تهدیدهای نرم اقتصادی، «دولت» است. سؤال اساسی در اینجا این است که دولت چه جایگاهی در شکلگیری تهدیدهای نرم اقتصادی میتواند داشته باشد؟ از آنجا که دولت از یک جهت، خود میتواند هدف تهدیدهای نرم و از جهت دیگر، عامل آن باشد؛ بررسی هریک از این دو جهت ضروری است. آنچه دولت را در نقش هدف تهدیدهای نرم قرار میدهد، به ایدئولوژی دولت برمیگردد. شاخصترین نمود ایدئولوژی دولت در عرصه اقتصاد در هر نظام سیاسی، الگوی توسعه است. الگوی توسعه در اینجا دوگانهای را میتواند در تهدیدهای نرم اقتصادی داشته باشد؛ از یک جهت، نفوذ دیدگاههای غیر خودی در فرایند توسعه با هدایت الگوی توسعه در جهت ارزشهای غیرخودی به شکلگیری تهدیدهای نرم اقتصادی خواهد انجامید. در این صورت، الگوی توسعه هدف و آماج تهدیدهای نرم اقتصادی بوده است. از جهت دیگر، پذیرش الگوهای غیربومی توسعه از جانب دولتها، خود به شکلگیری ارزشهای جدیدی منجر میشود که با تبدیل آنها به هنجار در جامعه، ارزشها و هنجارهای خودی را به چالش خواهد کشید. در این صورت، الگوی توسعه ابزار شکلگیری تهدید نرم اقتصادی شده است.
از طرف دیگر، دولت به عنوان مجموعه کارگزاران حکومتی، هم میتواند مرجع امنیت نرم و نیز ابزار ایجاد تهدید نرم باشد. در یک حالت، کارگزاران حکومتی به عنوان یک مجموعه میتوانند تحت القائات بیگانه قرار گرفته، با تغییر رفتار و نیز باورها مواجه شوند و در حالت دیگر، منشأ این تغییر رفتار میتواند درونی بوده و موجب ایجاد یأس و بدبینی صاحبان اصلی حکومت؛ یعنی مردم، به نظام شود.
با عنایت به آنچه گفته شد، در عنصر دولت، مطالعه الگوی توسعه و نیز رفتار کارگزاران مهم خواهد بود.
عنصر دوم در میان بازیگران تهدیدهای نرم اقتصادی «مردم» هستند. آنچه در اینجا موضوعیت دارد، یکی از رفتارهای اقتصادی مردم و دیگری، باورها و ارزشهای آنهاست که بر رفتار و جهتگیری آنان اثرگذار است و میتواند موضوع تهدیدهای نرم اقتصادی باشد. بنابراین، دو محور باورها و ارزشها و نیز الگوی مصرف (به عنوان شاخصترین جنبه رفتار اقتصادی مردم) مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
عنصر سوم در مبحث تهدیدهای نرم اقتصادی که رأس سوم مثلث است، به جامعه برمیگردد. اما از آنجا که مردم نیز خود بخشی از جامعه هستند که در عنصر دوم معرفی شدند، در عنصر جامعه باید به نقش «نخبگان» به عنوان تأثیرگذاری اصلی بر جهتگیریهای جامعه بپردازیم. نخبگان هر جامعه، جلوداران قافله فرهنگی آن جامعه هستند. نقش نخبگان اعم از نخبگان مذهبی، نخبگان سیاسی و نخبگان فرهنگی در شکل دادن به ذهنیت و رفتار مردم جامعه و در هدایت آنها در مسیرهای درست یا غلط، بسیار اساسی است. بعلاوه، معمولاً نخبگان جامعه در رأس امور آن جامعه هم هستند و از این جهت، در تصمیمگیریهای مهم آن جامعه نقش دارند و به نوعی تعیینکننده سرنوشت مردم نیز هستند. این نخبگان در دانشگاهها تربیت نسل جوان جامعه را به عهده دارند و در مشاغل کلیدی سیاستگذاری و نیز اجرایی راهبردی کشور یا در رأس احزاب و رسانههای جمعی حضور دارند. وابستگی این نخبگان به بیگانگان میتواند منشأ همه وابستگیهای کشور بوده، ملت را با تقلید از الگوهای فکری و رفتاری بیگانه برای زمانی طولانی رو به قهقرا ببرد. از طرف دیگر، چنانچه این قشر دارای استقلال فکری و روحیه خودباوری بوده، با اندیشه و عمل نوآورانه به مشکلات و مسائل ملت و کشور خود بیندیشد و از تقلید کردن بپرهیزد، میتواند منشأ تحول و تعالی ملت و جامعه شود. بیجهت نیست که همه ملتهای پیشرفته در تاریخ خود، انسانهای بزرگ و اندیشمندی را داشتهاند. لذا در بحث نخبگان توجه به مؤلفههای خودباوری (و در مقابل آن وابستگی فکری) و نوآوری (و در مقابل آن تقلیدگرایی) از اهمیت اساسی برخوردار است.
روششناسی تحقیق
هدف عمده انقلاب عبارت است از ساختن کشوری نمونه که در آن، رفاه مادی همراه با عدالت اجتماعی و توأم با روحیه و آرمان انقلابی، با برخورداری از ارزشهای اخلاقی اسلام تأمین شود. هریک از این چهار رکن اصلی، ضعیف یا مورد غفلت باشد، بقای انقلاب و عبور آن را مراحل گوناگون ممکن نخواهد شد. عدالت اجتماعی، بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداریهای نابحق و محرومیتها از میان برود و مستضعفان و پابرهنگان که همواره مطمئنترین و وفادارترین مدافعان انقلابند، احساس و مشاهده کنند که حرکتی جدی و صادقانه به سمت رفع محرومیت آنها انجام میگیرد. فوریترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است. اگر انقلاب در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.
در این تحقیق، جهت نشانهشناسی تهدیدهای نرم اقتصادی، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. در این رابطه، توجه داریم که مفهوم تهدید به واسطه انتزاعی بودنش، همواره با میزانی از ابهام همراه است. پدیدهها (تهدیدهای نرم) در حال تکوین هستند و اساساً تهدیدهای نرم دارای هویت نامحسوس و متحولند و چیزی به عنوان تهدید عینی وجود ندارد. شبکه روابط علّی در حوزه تهدیدهای نرم نیز پیچیده است و متغیرهای واسط متعددی وجود دارند که جا برای مداخله را فراهم میکنند؛ لذا کشف روابط در این مرحله، بسیار مشکل و سخت است.
از این جهات، شناخت و حتی نشانهشناسی تهدیدهای نرم اقتصادی چندان ساده نیست و میتواند مسئله را با پیچیدگی مواجه سازد و نتیجه را موضوع مناقشات صاحبنظران قرار دهد؛ به طوری که هیچگاه توافق و وفاق جمعی پیرامون موضوعات تهدید نرم اقتصادی حاصل نشود. لذا مشکل مهم تشخیص تهدیدهای نرم اقتصادی ما را بر آن داشت تا از روشی دیگر به این مسئله نگاه کنیم و آن، تهدیدشناسی از نگاه رهبران است. رهبران هر نظام، شایستهترین مرجع برای تعیین آرمانها و اهداف آن نظام و نیز تشخیص تهدیدهای آن نظام هستند. بر این اساس، با استفاده از روش تحلیل محتوا میباید به فرمایشهای امام راحل و مقام معظم رهبری توجه کنیم و هشدارهای این بزرگان را در زمینههای اقتصادی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. بعلاوه، زمینههای مختلف تهدیدهای نرم اقتصادی در عناصر مرتبط با هریک از بازیگران؛ یعنی دولت، مردم و نخبگان، قابل تشخیص بوده و در پایان میتوانیم به جمعبندی کاملی در این زمینه دست یابیم. چارچوب مفهومی معرفی شده در پایان بخش سوم مقاله، راهنمای عمل ما خواهد بود که در پایان امید میرود به یک الگوی مفهومی کاملتر در مبحث تهدیدها نرم اقتصادی علیه ج.ا.ایران دست یابیم.
تحلیل یافتهها
در این بخش، پاسخ سؤالات فرعی چهارگانه تحقیق را میآوریم. این پاسخها در مجموع، پاسخ سؤال محوری تحقیق (یعنی ماهیت تهدیدهای نرم اقتصادی علیه ج.ا.ایران) را روشن خواهند ساخت.
1. تهدید نرم اقتصادی چیست و چگونه شکل میگیرد؟
تهدید نرم اقتصادی همانند هر تهدید نرم دیگری، ویژگیهایی دارد که مهمترین آنها مرتبط با ابزار و اهداف مورد هجوم است. مشکل بودن درک تهدید نرم اقتصادی در مراحل اولیه، زمانبر بودن شکلگیری زمینهها و بسترهای آن و اینکه کسانی که به آن تن در میدهند اساساً احساس و ادراک تهدید از آن ندارند، از جمله ویژگیهای آن است.
در این تحقیق، تهدید نرم اقتصادی به الگوهای رفتاری اقتصادی یا اقدامات اقتصادی غیر خشونتآمیزی گفته میشود که از سوی بازیگر یا بازیگرانی مشخص علیه بازیگر یا بازیگران مشخص دیگری از طریق اقناع یا القا به کار گرفته شده، امنیت ملی آنان را با خطر مواجه کند. لذا، در حوزه اقتصادی هرگونه اقدام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از جانب دشمن که عدم توانایی دولت در تأمین نیازها و رفاه اقتصادی مردم را القا کند و نیز اقداماتی که الگوی توسعه غیربومی را حاکم ساخته یا فرهنگ حاکم بر اقتصاد را به گونهای مغایر با مبانی ارزشی تغییر دهد یا موجب رسوخ نظریههای جدید اقتصادی مبتنیبر لیبرالیسم شود و نیز منجر به تأثیرگذاری منفی بر انواع سرمایههای ملی مانند سرمایه اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی شود، در زمره تهدیدهای نرم حوزه اقتصاد محسوب میشود.
در تهدیدهای نرم اقتصادی، تفکیک و تمایز میان اهداف و ابزار، این نتیجه را به دست میدهد که چنانچه تنها اهداف یا ابزار تهدیدهای نرم از جنس اقتصادی باشند، برای شکلگیری یک تهدید نرم اقتصادی کفایت خواهد کرد. به عبارت دیگر؛ تهدیدهای نرم اقتصادی به تهدیدهایی گفته میشود که هدف یا ابزار آن اقتصادی باشد. بنابراین، انواع تهدیدهای نرم اقتصادی را بر اساس شکل شماره 2 در پاسخ به سؤال اول تحقیق خواهیم داشت.
2. زمینههای اصلی تهدید نرم اقتصادی کدام است؟
مخاطبشناسی در تهدید نرم اقتصادی از جانب بازیگر مهاجم از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیق، مردم، نخبگان و دولت، به عنوان مخاطبان اصلی تهدید نرم اقتصادی انتخاب شدهاند که کاملاً قابلیت تطبیق با بازیگران سهگانه در حوزه تهدید نرم را دارند. آنگاه، با مرور ادبیات تحقیق، ابتدا عناصر مرتبط با هریک از بازیگران به دست آمده که شامل الگوی توسعه و رفتار کارگزاران (در حوزه دولت)، الگوی مصرف و باورها و ارزشها (در حوزه مردم) و خودباوری و نوآوری (در حوزه نخبگان) است. در ضمن، در ارتباط نخبگان و دولت، مفهوم انسجام ملی؛ در ارتباط دولت و مردم، مفهوم اعتماد ملی و در ارتباط مردم و نخبگان، مفهوم هویت ملی به عنوان زمینههای تهدیدهای نرم اقتصادی شناسایی شدهاند. از آنجا که رهبران هر نظام شایستهترین مرجع برای تعیین آرمانها و اهداف آن نظام و نیز تشخیص تهدیدهای آن نظام هستند، با استفاده از روش تحلیل محتوا به فرمایشهای امام راحل(قدس سره) و مقام معظم رهبری(دام عزّه) توجه کرده و هشدارهای این بزرگان را در زمینههای اقتصادی مورد بررسی و تحلیل قرار داده و در نهایت، تحلیل محتوای نظرات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(دام عزه)، اولویت و اهمیت زمینههای مورد اشاره را به شرح جدول 1 مشخص کردهایم.
3 و 4. ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی کدام است؟
با توجه به پژوهش انجام شده، موارد ذیل را که مستقیماً از کلام امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری استخراج شدهاند، میتوان به عنوان بخشی از مصادیق ابزارها و اهداف تهدیدهای نرم اقتصادی معرفی کرد. تلاش بر این بوده است که موارد مشابه در کنار هم قرار گیرند.4
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه الگوی توسعه
الف) ابزارها
1. ایجاد تمایل به غرب و شرق در مسئولان و مردم.(1)/ وابستگی به غرب و اروپا و آمریکا.(6)/ دلبسته به اجنبی. (14)/ ایجاد مراکز انحصاری و چندملیتی.(8)
2. سیاستهای اقتصاد سرمایهداری و اشتراکی در جامعه. (8) و (27)/ به کارگیری الگوهای رایج دنیا. (161)/ تدوین اقتصاد کشور براساس نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول.(99)/ آزادیبخش خصوصی به صورتی چون گذشته.(45)/ سلب آزادی مردم در فعالیت کشاورزی، صنعت و تجارت و حاکمیت دولت بر اقتصاد به جای نظارت.(42)/ کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت.(45)
3. نظام سلطه؛ یعنی امپراتوری قدرت.(195)/ وارد شدن استکبار به کشور و مسلط شدن آن.(95)/ وابستگی و تسلط یک قدرت بر یک کشور.(98)/ عقب نگهداشتن ملتهای ستمدیده زیر سلطه در همه چیز.(54)/ باوراندن به تودههای محروم که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده و الّا راهی برای ادامه حیات پابرهنهها، جز تن دادن به فقر باقی نمانده است.(8)/ ترساندن ملتها از پیشرفتهای خود (ابرقدرتها) و قدرتهای شیطانیشان.(54)
4. رخنه مخالفان اسلام و کشورهای اسلامی که همان ابرقدرتان چپاولگر بینالمللی هستند، با تدریج و ظرافت در کشور ما و کشورهای اسلامی دیگر.(62)/ سیطره فرهنگی و اقتصادی و سیاسی کامل دشمن...«زرسالاران اقتدارطلب».(74-70)
5. فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب.(8)/ ورود کالاهای مصرفساز و خانه برانداز.(59)/ جهانیسازی که در خدمت این مجموعه طبقاتی (زرسالاران اقتدارطلب) است.(72)
6. امتیاز یافتن صاحبان مال و منال بر فقرا در حکومت اسلام.(8)/ نفوذ ثروتمندان به خاطر تمکن مالی خود در حکومت و حکمرانان.(8)/ خطر بزرگتر، خطر نفوذ (افراد مخالف عدالت اجتماعی.(184)/ کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب و جایگزین کردن وابستگان فکری.(16)
7. به فراموشی سپرده شدن ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجه دو (کم کم در مقابل ارزشهای دیگر) در نظام ما. (89) و (183)/ به عنوان تندروی، عدالت را متهم و محکوم کنند.(144)/ دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت. (91)/ سازندگی بدون عدالت اجتماعی.(160)/ تقدم رشد بر عدالت اجتماعی.(172)/ ضعیف شدن جهتگیری عدالت اجتماعی در کشور.(179)/ سیاستگذاریای که عدالت و توزیع عادلانه ثروت را در جامعه ندیده بگیرد.(188)/ همان چیزی که امروز در کشورهای سرمایهداری مشاهده میکنیم (کسانی از گرسنگی و از سرما و گرما بمیرند).(91)/ فاصله زیاد و شکاف میان دو قشر فقیر و غنی. (196)
8. جذب سرمایههای خارجی بدون توجه به همه جهات آن.(99)/ وابستگی اقتصادی کشور به نفت.(143)/ سه دشمن بزرگ فقر، ناامنی و بیسوادی.(155)/ غفلت از هریک از اهداف اصلی: رفاه مادی، عدالت اجتماعی، روحیه و آرمان انقلاب، برخورداری از ارزشهای اخلاقی اسلام.(163)/ در جهت تحقق آرمانها پیش نرفتن.(175)/ غفلت از مبانی اقتدار ملی و موجبات پایههای اصلی اقتدار ملی.(207)
9. نشستن نیازهای موهوم و ساخته دست تبلیغاتچیهای بیگانه و بدخواه به جای خواستههای حقیقی (اشتغال، مبارزه با فساد مالی، زدودن محرومیت از مناطق محروم، مهار تورم و مقابله با گرانی، روان شدن چرخه خدمترسانی، گسترش و اعتلای فرهنگ و اخلاق، رونق یافتن علم و تحقیق، مسئولیتپذیری و پاسخگویی مسئولان).(189)
ب) اهداف
1. وابستگی ایران اسلامی به شرق یا غرب.(1)/ لانه کردن شیاطین کوچک و بزرگ به خصوص آمریکا در ممالک اسلامی.(7)/ وابسته کردن کشورهای اسلامی به اردوگاه استکباری غرب و استثمار منابع مادی آن.(167)
2. فساد و استثمار و حقارت مسلمین.(7)/تحمیل بردگی جدیدی بر همه ملتها در عمل.(8)/ سلب حق تصمیمگیری در مسائل اقتصاد جهان از ملتها.(8)/ پیوند خوردن اکثریت جوامع بشری در زندگی روزمره خود به اربابان زر و زور.(8)/ فقر و درماندگی ملتها علیرغم داشتن منابع سرشار.(8)/ در دست گرفتن نبض اقتصاد جهان (توسط استکبار جهانی).(8)/ جلوگیری از شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوب شده پابرهنگان.(8)/ غارت مظلومان.(15)/ به غارت بردن ذخایر غنی بلاد و دسترنج مظلومان کشورهای اسلامی.(15)
3. پیاده شدن احکام و مقررات کفر در ممالک اسلامی.(7)/ تحمیل افکار و خواستههای ثروتمندان بر حکومت.(8)/ جلوگیری از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان.(10)/ بودن سرمایهها در خدمت طبقات مرفه و بالانشین.(15)/ مستمندان و کوخنشینان در فقر و محرومیت.(15)/ سلطه تعدادی از خدا بیخبر در تمام امور تجاری و مالی مردم.(45)
4. منتهی کردن همه راههای صدور استخراج و توزیع و عرضه و تقاضا و حتی نرخگذاری و بانکداری و شریان حیات اقتصاد جهان به خود (توسط استکبار).(8) و (28)/حاکم کردن سیستم ناصیحیح اقتصاد بر جهان اسلام (توسط استکبار).(8)/ عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهیا تحت سلطه.(60)/محروم کردن مردم جهان از رسیدن به کمترین حقوق حقه خود.(28)/ به یغما بردن حاصل عرق جبین و زحمات شبانهروزی محرومان.(28)
5. غلتاندن انقلاب به سوی غرب یا شرق. (16)/ انحراف حکومت. (175)/ پشت کردن به آرمان مکتب اسلام.(6)/ گوش و چشم بسته و در بست به خدمت خود گماردن حکومتها.(21)/ عدم پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز.(49)/ باز کردن راه برای چپاولگران.(53)/ سرازیر شدن تمام ذخایر ملت در جیب آنان.(53)/ کشورها را مصرفی بار آوردن.(54)
6. چاپیدن ذخایر شما. (59)/ به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان.(59)/ کشور را عقبمانده و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند.(59)/ آوردن کشور ثروتمند ایران در مشت دشمن.(68)/ با دست افراد خود ملتها، کشورها را به دام استثمار کشاندن.(62)/ سیطره بر منابع حیاتی و مالی همه دنیا.(71)/ (کامل شدن سیطره دشمن) سرآغاز و دهلیز یک استعمار تعریف نشده.(73)
7. گرسنه بودن ملتها بر روی ثروت خدادادی، به آلاف و الوف دست پیدا کردن کمپانیهای بیگانه در داخل سرزمینهای آنها.(93)/ دچار مسئولانی شدن که همّ و غمشان مالاندوزی و جمعآوری ثروت و سرگرمی به شهوات حیوانی است.(93)/ جذب تحصیلکردهها به سمت پول قدرتهای بزرگ یا در حقیقت ربودن مغزها.(94)
8. چپاول منافع مادی آنها.(98)/ سرنوشت اقتصاد کشور در دست یک تاجر فرنگی بودن.(99)/ ملتها پائین بمانند، دستشان به سمت آنها دراز باشد، همیشه ضعیف و ذلیل باشند تا آنها بتوانند هرکاری میخواهند، سر ملتها درآورند.(100)/ قیمتگذاری (نفت) در دست دیگران. (143)
9. مزاحمت برای حرکت عظیم ملی برای ایستادن ایران در قله کشورهای جهان و الگو شدن. (148)
10. فراموش کنیم الگوی حکومت ما امیرالمؤمنین است. (161) تبدیل حکومت معرفت به حکومت جهالت. (161)/ تبدیل حکومت مبتنیبر نادیده گرفتن منافع شخصی به حکومت منفعتطلبها(161)/ کمرنگ شدن توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه.(89)/ همان چیزی که امروز در کشورهای سرمایهداری مشاهده میکنیم (برخی از گرسنگی و از سرما و گرما بمیرند). (91)/ عدهای از تمکن بیشتری برخوردار شوند و عدهای فقیرتر شوند. (160) و (174)/ تفاوت و فاصله طبقاتی. (172)/ فقر و محرومیت. (172)/ انجام کارها در کشور، به زیان طبقات ضعیف و عامه مردم و به سود یک عده معدود زرنگها و گردنکلفتها. (179)
11. به عنوان ارزشگرایی با هرگونه تحولی مخالفت کردن؛ به عنوان تغییر و تحول و پیشرفت، با اساس ارزشها و با اصل اسلام و با اصل تدین مردم و با اصل عدالت اجتماعی مخالف بودن.(184)
12. زیر سؤال رفتن کارامدی نظام اسلامی در نگاه جهانی.(42)/ ضعف در کارامدی نظام و جهتگیری کارامدی. (198)
13. سلب حق حیات و ابتکار عمل از عامه مردم. (8)/ عدم مشارکت مردم. (42)/ عمق نیافتن باور دینی، ایمان انقلابی و باورهای ملی (خلاصه شدن عدالت اجتماعی در حرف و سخن). (201)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه رفتار کارگزاران
الف) ابزارها
1. پشت کردن به دفاع از محرومان و رو آوردن به حمایت از سرمایهدارها. (10)/ مقدم شدن مصلحت متمکّنین و مرفّهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی بر مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین. (29)/ غفلت از مبانی اقتدار ملی و موجبات پایههای اصلی اقتدار ملی. (207)
2. غفلت روحانیت نسبت به مسئولیت پناهگاه محرومان بودن. (10)/ به مسئولیتهای کلیدی تکیه کردن مرفّهین بیخبر از خدا. (29)/ محرومیتها، نابسامانیها، تبعیضها و بیکاریها. (148)/ ترویج فرهنگ اشرافیگری و تجمل. (121)/ دنبال تجملات و تشریفات رفتن مسئولان. (125)/ بیانضباطی اقتصادی و مالی. (130)
3. بزرگترین خطر برای نظام، به کارگیری الگوهای رایج دنیا. (161)/ کهنه جلوه دادن شعارهای انقلاب (عدالت، شعار جهاد، شعار دین، شعار استقلال، شعار خودکفایی). (199)
ب) اهداف
1. مسئولان گرایش و توجه بیشائبه محرومان به انقلاب و حمایت بیدریغ آنان از اسلام را فراموش کنند. (10)/ گرایش مسئولان به اشرافیگری. (67)/ در دوران بازسازی، آدمهایی که اهل دنیا هستند، دستشان باز است برای اینکه بتوانند خدای نکرده به سمت اشرافیگری و زراندوزی و جمع مال و منال و سوءاستفاده بروند. (115)/ گسیخته شدن پیوند (نماینده مجلس) با مردم.(121)/ جوان بسیجی مؤمن با اخلاص را- که هیچچیز نمیخواهد جز میدانی برای مجاهدت در راه خدا- در انزوا انداختن و آن آدم پرروی افزونخواه پرتوقع بیصفای بیمعنویت را مسلط کردن. (129)
2. خدشهدار شدن چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب. (29)/ فروختن یکشبه انقلاب و بر باد دادن حاصل همه زحمات ملت ایران. (29)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه الگوی مصرف
الف) ابزارها
1. امتیاز یافتن صاحبان مال و منال بر فقرا در حکومت اسلام. (8)/ نفوذ ثروتمندان به خاطر تمکن مالی خود در حکومت و حکمرانان و ادارهکنندگان کشور اسلامی. (8)
2. فرهنگهای پوسیده شرق و غرب. (20)/ فرهنگ مصرفی. (25)/ فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی، کهنهپرستی و عقب افتادگی بودن. (55)
3. وارد کردن کالاها از هر قماش. (56)/ ورود کالاهای مصرفساز و خانهبرانداز. (59)/ روحیه مصرفگرایی و تجمل در جامعه. (119)/ شایع کردن رسم تجملگرایی و اسراف و ولخرجی. (125)
ب) اهداف
1. تحمیل افکار و خواستههای ثروتمندان بر حکومت. (8)/ ارزشهای انسانی را تحتالشعاع ارزش طلا و پول قرار دادن. (114)/ تبدیل شدن روش اسرافآمیز و تجملآمیز به یک فرهنگ. (114)
2. وابسته مصرفی و خدمتگزار قدرتها کردن ملت. (20)/ به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بار آوردن هرچه بیشتر. (56)/ هجوم کالاهای تزئینی مبتذل و اسباببازیها و اجناس مصرفی. (24)/ سرگرم کردن بانوان و مردان به خصوص طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتی. (56)
3. به سمت اشرافیگری و زراندوزی و جمع مال و منال و سوءاستفاده رفتن. (115)/ در دوران بازسازی، خطر دنیاطلبی. (115)/ روحیهی مصرفگرایی و تجمل (که نمیگذارد دست کسانی که توانایی کمک دارند، به یاری فقرا دراز شود). (119)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه باورها و ارزشها
الف) ابزارها
1. وابسته و دلبسته به اجنبی. (15)/ باوراندن به تودههای محروم که باید تحت نفوذ قدرتها زندگی کنند و الّا راهی برای ادامه حیات پابرهنهها، جز تن دادن به فقر باقی نمیماند. (8)/ خطر بزرگتر، خطر نفوذ کسانی که با ارزشها مخالف هستند.(184)
2. فخرفروشی و مباهات ثروتمندان بر فقرا و مستمندان و زحمتکشان. (8)/ کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب و جایگزین کردن وابستگان فکری. (16)/ به مسئولیتهای کلیدی تکیه کردن مرفّهین بیخبر از خدا. (29)/ مقدم شدن مصلحت متمکّنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی بر مصلحت پابرهنهها. (29)/ فاصله زیاد و شکاف میان دو قشر فقیر و غنی. (196)/ ترویج فرهنگ اشرافیگری و تجمل. (121)/ عدم سادهزیستی و زهدگرا نبودن علما و روحانیت متعهد اسلام. (12)/ عدم توجه دستاندرکاران در خدمت به محرومان و شریک نبودن در غم و شادی و مشکلات آنان.(11)
3. فرهنگهای پوسیده شرق و غرب. (20)/ تسخیر پایگاههای فرهنگی در کشور. (113)/ فرنگی مآبی. (55)/ تبلیغات دامنهدار... اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمیتواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند. (50)/ شایعههای وسیع... بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. (52)/ بزرگنمایی نسبت به مسائل اقتصادی کشور. (141)
4. در هر مرض و کسالتی ولو جزیی و قابل علاج در داخل به خارج رفتن. (55)/ رفتن به انگلستان و فرانسه و آمریکا و مسکو موجب افتخار بودن و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه را کهنهپرستی و عقبماندگی دانستن. (55)/ وارد کردن کالاها از هر قماش. (56) در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه میخواهند انجام دهند. (60)/ تحقیر شخصیت جوانها توسط دشمن و گرفتن هویت جوان ایرانی از او. (68)/ تزریق و القای احساس عقبماندگی و ناتوانی. (76)/ گرفتن جرئت اقدام از مدیران. (101)
5. مسئله جهانیسازی که امروز در تجارت، پول، فرهنگ و شبکههای فرهنگی- مثل اینترنت و مانند آن- مطرح است، همه دانسته و نادانسته در خدمت این مجموعه طبقاتی (زرسالاران اقتدارطلب) است. (72)/ توطئه فسادانگیزی. (108)/ یک «تهاجم فرهنگی»، بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی»، یک «غارت فرهنگی» و یک «قتلعام فرهنگی». (110)/ تزریق لاابالیگری و اباحیگری و کشاندن به هرزگی و بیاعتنایی به اخلاق منضبط دینی و اسلامی. (66)/ باورهای اسلامی و انقلابی را که اصلیترین عامل ایستادگی ملت ایران در برابر نظام سلطه استکباری است، از ذهنها و دلها بزدایند. (111)
ب) اهداف
1. وابستگی فکری و سیاسی به بیگانگان. (5)/ غلتاندن انقلاب به سوی غرب یا شرق. (16)/ پشت کردن به آرمان مکتب اسلام. (6)/ حاکم کردن سیستم ناصحیح اقتصاد بر جهان اسلام. (8)/ جلوگیری از رشد انسانی و ابتکار صنعتی کشورهای مظلوم. (21)/ ملتها دستشان به سمت آنها دراز باشد، ملتها همیشه ضعیف و ذلیل باشند. (100)/ اهداف را از بین ببرد و افقها را تیره کند. (68)/ کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند. (60)/ کمک به عقبماندگی علمی. (66)
2. عدم گرایش مردم به اخلاق کریمه و ارزشهای متعالی. (8)/ رواج تملقگوییها. (8)/ آلوده شدن آمال بلند و الهی مردم به مسائل مادی. (11)/ از میدان به در رفتن مردم با کمبودها. (11)
3. خدشهدار شدن چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب. (29)/ جلوگیری از گرایش ملتهای جهان به اسلام. (10)/ فروختن یکشبه انقلاب و بر باد دادن حاصل همه زحمات ملت ایران. (29)/ خدشهدار کردن چهره روحانیت و لطمه وارد شدن به اعتبار آنان. (12)/ مأیوس کردن ملتها و به خصوص ملت فداکار ایران از اسلام. (50)/ اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. (52)
4. کشانیدن جوانان به فساد. (20) و (108)/ گسترش روزافزون فحشا و فساد و اعتیاد. (20)/ کنار رفتن انسانیت و اخلاق. (20)/ کشیدن نسل جوان فعال به فساد و بیتفاوتی در پیشامدهای خائنانه. (49)/ ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوههای شهوانی و مادی ندارد، تبدیل کند. (111)
5. چسبانیدن لکه ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا بر دامن مسئولان. (29)/ این دید و ذهنیت را در مردم به وجود آوردن که این (اشرافیگری) چیز خوبی است و ارزش است. (67)/ گرایش مردم به اشرافیگری. (67)
6. آنها میخواهند فرهنگ ملت را از گرایش به ایمان، ارزشها و گرایش به اصول اسلامی و استقلال هویت ملی برگردانند. (101)/ آنها میخواهند افق مقابل چشم نسل جوان ما را تیره و مبهم و وهمآلود جلوه بدهند. (101)/ ضعیف و کمرنگ کردن آرمانها و معنویات و اهداف انقلاب. (149)
7. وقتی معنویت در جامعه وجود ندارد، رفاه اقتصادی هم فایدهای نمیبخشد؛ تبعیض را برطرف نمیکند، عدالت اجتماعی به وجود نمیآورد، گرسنگی را ریشهکن نمیکند و فساد را از بین نمیبرد. (173)/ از این خطرناکتر، این طرف قضیه است؛ به عنوان تغییر و تحول و پیشرفت، کسانی بیایند که با اساس ارزشها و با اصل اسلام و با اصل تدیّن مردم و با اصل عدالت اجتماعی مخالفند؛ دچار همان سرمایهسالاری غربیاند؛ دنبال کیسه دوختناند. (184)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه خودباوری
الف) ابزارها
1. دانشگاههای مبتلا به غرب و شرقزدگان ضد اسلامی و ضد ملی. (17)/ بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای ما نسخه بنویسند و ما هم طبق همان نسخه، اقتصاد خودمان را تدوین کنیم. (99)/ فرهنگهای پوسیده شرق و غرب. (20)/ جلوگیری از شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوبشده پابرهنگان. (8)/
2. از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانیشان ترساندن. (54)/ تزریق و القای احساس عقبماندگی و ناتوانی. (76)/ جرئت اقدام را از اینها بگیرند. (101)
3. فرنگی مآبی. (55)/ در هر مرض و کسالتی ولو جزیی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت. (55)/ رفتن به انگلستان و فرانسه و آمریکا و مسکو افتخاری پرارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه، کهنهپرستی و عقبماندگی است. (55)
ب) اهداف
1. در خدمت غرب و احیاناً شرق قرار دادن دانشگاهها. (20)/ وابستگی هرچه بیشتر و اتکای روزافزون به غرب و شرق. (21)/ یک ملت ضعیف، یک ملت توسریخور، یک ملت وابسته و دنبالهرو. (207) تحمیل بردگی جدیدی بر همه ملتها در عمل. (8)/ حاکم کردن سیستم ناصحیح اقتصاد بر جهان اسلام. (8)/ مدیران ارشد سیاسی کشور را از اقدام شجاعانه در مسائل گوناگون منصرف کنند. (101)
2. جلوگیری از رشد انسانی و ابتکار صنعتی کشورهای مظلوم. (21)/ جرئت دست زدن به هیچ ابتکاری نداشتن. (54)/ در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکردن و تقلید کورکورانه از شرق و غرب. (54)/ نشناختن کشور و ملت و سرمایههای داخلی. (99)/ اتکا به نفس جوانان را از بین بردن. (101)
3. پنداشتن اینکه عدالت در اردوگاه چپ و سوسیالیستی است و رفاه و پیشرفت مادی در اردوگاه راست. (202)/ به یغما بردن حاصل عرق جبین و زحمات شبانهروزی محرومان. (21)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه نوآوری
الف) ابزارها
1. از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانیشان ترساندن (54)/ فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار (خودی) را به باد انتقاد و مسخره گرفتن. (54)
2. حالت خواب رفتگی و تن دادن به آنچه در جریان عمومی سیاسی و اقتصادی دنیا دارد میگذرد و تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه ماست. (68)/ ملتها وابسته باشند. (100)
ب) اهداف
1. سلب حق حیات و ابتکار عمل را از عامه مردم. (8)/ جلوگیری از شکوفایی و پرورش استعدادهای خفته و سرکوبشده پابرهنگان. (8)/ ندادن مجال تفکر برای استقلال و ابتکار. (21)
2. همه چیز خود را تسلیم آنان کردن و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپردن و چشم و گوش بسته مطیع فرمان بودن. (54)/ در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکردن و تقلید کورکورانه از شرق و غرب. (54)/ سرکوب فکر و قدرت بومی. (54)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه هویت ملی
الف) ابزارها
1. غربزدگی و شرقزدگی و خودباختگی. (7)/ وابسته و دلبسته به اجنبی. (15)/ سیاستهای اقتصاد سرمایهداری و اشتراکی. (8)/ فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب. (8)/ فرهنگ مصرفی. (25)
2. غفلت و بیخبری علما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامی از اینکه دنیا امروز تشنه حقایق و احکام نورانی اسلام است.(7)/ عدم سادهزیستی و زهدگرا نبودن علما و روحانیت متعهد اسلام. (12)/ عدم توجه دستاندرکاران در خدمت به محرومان و شریک نبودن در غم و شادی و مشکلات آنان. (11)/ کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب و جایگزین کردن وابستگان فکری. (16)
ب) اهداف
1. وابستگی فکری و سیاسی به بیگانگان. (5)/ غلتاندن انقلاب به غرب یا شرق.(16)/ وابسته مصرفی و خدمتگزار قدرتها کردن ملت. (20)/ مصرفیبار آوردن ملتها. (24)/ هجوم کالاهای تزئینی مبتذل و اسباببازیها و اجناس مصرفی. (24)
2. پیاده شدن احکام و مقررات کفر در ممالک اسلامی. (7)/ سلب حق تصمیمگیری در مسائل اقتصاد جهان از ملتها. (8)/ فساد و استثمار و حقارت مسلمین. (7)/ کمک به عقبماندگی علمی. (66)/ هویت ملی آن ملت را انکار میکند (95)/ آنها میخواهند فرهنگ ملت را از گرایش به ایمان، ارزشها و گرایش به اصول اسلامی و استقلال هویت ملی برگردانند. (101)/ واهمه از مطرح کردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن کریم. (7)/ خدشهدار کردن چهره روحانیت و لطمه وارد شدن به اعتبار آنان. (12)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه انسجام ملی
الف) ابزارها
1. متهم کردن مسئولان به عدول از مواضع گذشته و شرقگرایی یا غربگرایی. (2)/ ایجاد اختلاف به واسطه عمّال و رسانههای گروهی و تبلیغات تفرقهافکن. (21)/ در مقابل چشم مردم، فضای یأس آلودی نسبت به اصلاحاتی که باید انجام بگیرد، ایجاد کردن. (92)
2. دانشگاههای مبتلا به غرب و شرقزدگان ضداسلامی و ضدملی. (17)/ فرهنگهای پوسیده شرق و غرب. (20)
ب) اهداف
1. ایجاد شکاف و اختلاف میان طرفداران انقلاب اسلامی. (2)/ وحدت ملی را از بین بردن؛ اتکا به نفس جوانان را از بین بردن. (101)
2. در خدمت غرب و احیاناً شرق قرار دادن دانشگاههای ما. (20)/ در اسارت کشیدن همه دولتها و ملتهای اسلامی. (21)
ابزارها و اهداف تهدید نرم اقتصادی در زمینه اعتماد ملی
الف) ابزارها
1. متهم کردن مسئولان به عدول از مواضع گذشته و شرقگرایی یا غربگرایی. (2)
2. فخرفروشی و مباهات ثروتمندان بر فقرا. (8)/ نفوذ ثروتمندان به خاطر تمکن مالی خود در حکومت و حکمرانان. (97)/ مقدم شدن مصلحت متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی بر مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین. (29)/ به مسئولیتها کلیدی تکیه کردن مرفهین بیخبر از خدا. (29)/ پشت کردن به دفاع از محرومان و رو آوردن به حمایت از سرمایهدارها. (10)/ غفلت روحانیت نسبت به مسئولیت پناهگاه محرومان بودن. (10)/ کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب و جایگزین کردن وابستگان فکری.(16)/ وابسته و دلبسته به اجنبی. (15)
3. سلب آزادی مردم در فعالیت کشاورزی، صنعت و تجارت و حاکمیت دولت بر اقتصاد به جای نظارت. (42)
ب) اهداف
1. نبود تعاون و دخالت نیافتن مردم در امور. (8)/ (عدم مشارکت مردم) بیماری مهلکی که باید از آن احتراز شود. (42)/ تحمیل افکار و خواستههای ثروتمندان بر حکومت. (8)/ روحیه مردم را تضعیف کنند. (141)/ از میدان به در رفتن مردم با کمبودها.(11)
2. گسترش فقر و تهیدستی در جامعه. (9)/ مستمندان و کوخنشینان در فقر و محرومیت. (15)/ مسئولان گرایش و توجه بیشائبه محرومان به انقلاب و حمایت بیدریغ آنان از اسلام را فراموش کنند. (10)/ ناتوان ساختن دولت و دستاندرکاران کشور از محرومیتزدایی. (10)/ سلب اعتماد مردم به دستاندرکاران نظام. (2) و (127)/ هم دلهای مردم را نسبت به مسئولان، بیاعتماد میکند. (142)
3. به دست گرفتن مراکز حساس. (16)/ فروختن یک شبه انقلاب و برباد دادن حاصل همه زحمات ملت ایران. (29)/ خدشهدار شدن چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب. (29)
نتیجهگیری: مدل مفهومی تهدیدهای نرم اقتصادی
براساس آنچه در ادبیات تحقیق گفته شد، بازیگران اصلی در حوزه تهدیدهای نرم شامل مردم، دولت و نخبگان جامعه هستند. شناخت تهدید نرم به دلایلی که اشاره شد، از مقولههای دشوار و بعضاً اختلافبرانگیز است که به راحتی نمیتوان در مورد آن به قطعیت لازم دست یافت. به دلیل این ویژگی، ترجیح داده شد که با مطالعه نظرات و هشدارهای امام راحل(ره) و رجوع مستقیم به فرمایشهای ایشان و نیز مقام معظم رهبری، مصادیق تهدیدهای نرم اقتصادی را مشخص کنیم. تحلیل محتوایی این مصادیق نشان داد که آنها را میتوان بر محور بازیگران اصلی؛ یعنی مردم، دولت و نخبگان، در قالب عناصر نهگانه، شامل الگوی توسعه و رفتار کارگزاران (در حوزه دولت)، الگوی مصرف و باورها و ارزشها (در حوزه مردم)، خودباوری و نوآوری (در حوزه نخبگان)، هویت ملی (در ارتباط میان مردم و نخبگان)، انسجام ملی (در ارتباط میان دولت و نخبگان) و اعتماد ملی (در ارتباط میان دولت و مردم) در قالب مدل مفهومی ذیل نشان داد. (شکل شماره 3)
پیشنهاد تحقیق
تحقیق حاضر شاید اولین تحقیق در نوع خود باشد که به طور خاص، موضوع تهدیدهای نرم اقتصادی را مورد توجه پژوهشی قرار داده است. مفاهیم و مدل مفهومی به دست آمده در این تحقیق به دلیل اینکه مستند به نظریات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری(دام عزّه) است، از شایستگی لازم برای توجه برخوردار است. لذا در ادامه این تحقیق ضروری است هریک از مفاهیم مدل، مورد بررسی تهدیدشناسی و نیز زمینهشناسی ایجاد قدرت نرم قرار گیرند.
شماره استنادات
1 و 2: امام خمینی، سیاستهای کلی نظام اسلامی در دوران بازسازی کشور، 11 مهر 1367/ 21 صفر 1409.
5: امام خمینی، منشور روحانیت، 3 اسفند 1367/15 رجب 1409.
6 تا 12: امام خمینی، برائت از مشرکان، 6 مرداد 1366/1 ذیالحجه 1407.
14: امام خمینی، سخنرانی، 8 آبان 1363/5 صفر 1405.
15 تا 17: امام خمینی، پیام به مناسبت 22 بهمن، 22 بهمن 1363/20 جمادیالاول 1405.
20 تا 24: امام خمینی، پیام اخلاقی، سیاسی و عبادی به حجاج، 25 مرداد 1364/28 ذیالقعده 1405.
25: امام خمینی، سیاستهای کلی نظام اسلامی در دوران بازسازی کشور، 11 مهر 1367/21 صفر 1409.
28 و 29: امام خمینی، پیام برائت از مشرکان، 6 مرداد 1366/1 ذیالحجه 1407.
42: امام خمینی، سخنرانی، 4 شهریور 1363/28 ذیالقعده 1404.
45: امام خمینی، پیام، 22 بهمن 1363/20 جمادیالاول 1405.
49 تا 65: امام خمینی، وصیتنامه سیاسی- عبادی.
66: مقام معظم رهبری، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 03/08/1382.
67: مقام معظم رهبری، پاسخهای رهبر به پرسشهای دانشجویان در دانشگاه صنعتی شریف، 01/09/1378.
68: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای رشت، 02/02/1380.
70 تا 76: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، 11/09/1383.
89 تا 91: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت، 08/06/1384.
92 تا 94: مقام معظم رهبری، سخنرانی در اجتماع بزرگ مردم قم، سالروز میلاد حضرت مهدی(عج)، 30/11/1370.
95: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار دانشجویان و دانشآموزان به مناسبت سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، 12/08/1378.
97: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل، 05/05/1379.
98: مقام معظم رهبری، بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم، 14/07/1379.
99: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار گروه کثیری از اصناف، 10/04/1380.
100: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جوانان اهواز، 08/05/1382.
101: مقام معظم رهبری، بیانات در جمع کارکنان سازمان صدا و سیما، 28/02/1383.
108: مقام معظم رهبری، سخنرانی در اجتماع بزرگ مردم خرمآباد، 30/05/1370.
110: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دستههای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج سراسر کشور، سالروز شهادت امام سجاد(ع)، 22/04/1371.
111: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، «روز کارگر» و «روز معلم»، 15/02/1372.
113: مقام معظم رهبری، پیام به کنگره جامعه اسلامی دانشجویان در مشهد 10/06/1380.
114: مقام معظم رهبری، سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم (بیست و نهم ماه مبارک رمضان)، 26/01/1370.
115: مقام معظم رهبری، بیانات در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینی(ره) مشهد مقدس رضوی، 01/01/1376.
119: مقام معظم رهبری، بیانات در خطبههای نماز عید فطر، 15/09/1381.
121: مقام معظم رهبری، پیام به مناسبت آغاز به کار هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، 06/03/1383.
125: مقام معظم رهبری، سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به همراه حجةالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی، 14/09/1369.
127: مقام معظم رهبری، سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 23/05/1370.
129: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دستههای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج سراسر کشور، سالروز شهادت امام سجاد(ع)، 22/04/1371.
130: مقام معظم رهبری، پیام نوروزی به مناسبت حلول سال جدید، 01/01/1374.
141 تا 143: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با زائران حضرت رضا(ع) در صحن حضرت امام خمینی، 01/01/1378.
144: مقام معظم رهبری، بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر محمود احمدینژاد، 12/05/1384.
148: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار گروه کثیری از پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانشآموزان، 11/08/1379.
149: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با حجةالاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور و هیئت وزیران، به همراه حجةالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی به مناسبت آغاز فعالیت کابینه، 08/06/1368.
155: مقام معظم رهبری، سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانه یازدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، 09/11/1368.
160: مقام معظم رهبری، پیام به مناسبت حلول سال 1372 هجری شمسی، 01/01/1372.
161: مقام معظم رهبری، بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) در روز عید سعید غدیرخم، 12/12/1380.
163: مقام معظم رهبری، پیام به ملت شریف ایران در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، 23/04/1368.
167: مقام معظم رهبری، پیام به حجاج بیتالله الحرام، 13/03/1371.
172: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با رئیسجمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفته دولت، 08/06/1374.
173: مقام معظم رهبری، بیانات در اولین روز ورود به ساری، 22/07/1374.
174: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار رئیسجمهور و هیئت وزیران، به مناسبت هفته دولت 08/06/1375.
175: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید سعید مبعث، 19/09/1375.
179: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل نیروی انتظامی، 25/04/1376.
183: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار کارگران و معلمان به مناسبت روز جهانی کارگر و روز معلم، 14/02/1379.
184: مقام معظم رهبری، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 23/02/1379.
188: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 15/05/1372.
189: مقام معظم رهبری، پیام به مناسبت آغاز به کار هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، 06/03/1383.
195 و 196: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مسئولان نظام، 06/08/1383.
199: مقام معظم رهبری، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، 15/08/1383.
201: مقام معظم رهبری، بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمان، 11/02/1384.
202: مقام معظم رهبری، بیانات در اجتماع بزرگ مردم رفسنجان، 18/02/1384.
207: مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 08/08/1384.