مهدی سعیدی
بهزاد نبوی مذاکره را مساوی با از دست دادن حقیقت انقلاب ارزیابی می کرد:
انقلاب ما که مورد پذیرش آمریکا نیست، فروپاشی اتحاد شوروی تجربه خوبی در این مورد است. آنها که پس از فروپاشی، کشورشان را در اختیار آمریکا گذاشتند چه کردند؟و چه بدست آوردند؟ما اگر با آمریکا رابطه برقرار کنیم حقیقت انقلاب از دست می رود. آنها فقط برای عوض کردن رفتارها و عقاید ما می آیند. 1
همچنین سید محمد موسوی خوئینی ها درگذشته با تندترین موضع سیاسی، مخالفت خود را با ایجاد رابطه باآمریکا ابراز می کرد. او در جریان ماجرای خفت بار مک فارلین آمریکایی که در خرداد ماه 1365 با هدف فراهم کردن مذاکره با ایران صورت گرفت، فریاد می زند:
از آغاز انقلاب، به دلیل مبارزه با آمریکا اگر درگیری ایران با آمریکا را کنار بگذاریم، اصلاً انقلابی نیست، جوهره ی این انقلاب ضدیت با آمریکاست. پیداست که آمریکا هیچ وقت نمی آید به ملت ایران پیشنهاد بدهد که شما بیایید در این نظام حکومتی تان، ولایت فقیه، حکومت اسلامی و رهبری را رها کنید بلکه از یک نقطه کور وارد می شود. برای او مهم است که اراده انقلاب را بشکند. مهم این است، یک ملتی که پرچم دار مبارزه با آمریکاست ولو یک آن، این پرچم را به زمین بگذارد. همین برای او کافی است. ای همه آنهایی که می خواهید آدم و انسان مستقلی باشید و زیر بار ذلت نروید، بدانید که این پیمان را انقلاب اسلامی بسته است که هرگز تسلیم آمریکا نشویم، هرگز فریب آمریکا را نخوریم، هرگز آمریکا را دوست خود ندانیم. به هر نیرویی که در شعاع وسوسه های آمریکا قرار می گیرد، اجازه ندهیم که نقطه کور ورود آمریکا باشد. 2
میرحسین موسوی نیز در مقام نخست وزیری، رابطه و مذاکره با آمریکا را دور از شأن انقلاب اسلامی دانسته و در آبان ماه1365در روزنامه جمهوری اسلامی معتقدبود:
ما در سطح جهان با کشورهای متعددی سروکار داشته و با آنها صحبت و مذاکره می کنیم، منتها به فرموده حضرت امام، روابط آمریکا با ایران به مثابه رابطه گرگ و میش است و دلیل آن، جنایاتی است که آمریکا تاکنون در رابطه با انقلاب اسلامی مرتکب شده یا می شود. ما به هیچ وجه با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد.
سؤال مهم در ذهن مردم این است که چه اتفاقی رخ داده است که افرادی نظیر بهزاد نبوی، سید محمد موسوی خوئینی ها ومیرحسین موسوی و انقلابیون دوآتشه دهه اول انقلاب این گونه دچار دگردیسی کامل گشته و در یک چرخش کاملاً مرعوبانه در اواخر دهه سوم انقلاب اسلامی ایران و اوایل دهه چهارم به عنوان جلوداران تزفروپاشی نظام اسلامی و پیاده نظام دشمن نظام قرار می گیرند. در پاسخ باید گفت ریزش و رویش از خصوصیات انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود و عناصری که در اندیشه خود دچار توهم و دودلی هستند و به ویژه خواص، درمسیرحرکت انقلاب اگر مواظب مواضع و عملکردخود نباشند، سقوط آن ها حتمی است.
برخی از این مواضع سیاسی درمطبوعات تا بدانجا پیش رفت که اقدامات اشغال گری آمریکا در جهان در جهت حذف حکومت های خودکامه را بشر دوستانه تحلیل کرده و درک نکردن این مطلب را نوعی عدم شناخت از آمریکا می دانستند تا جایی که در برخی از نشریات تبلیغ می کردند که مردم ایران خواستار بازگشت آن ها هستند.
ماهنامه آفتاب به نقل ازحسین رفیعی می نویسد: «رویکرد جدید آمریکا در مبارزه با نظام های دیکتاتوری و دفاع از دموکراسی و مردم سالاری در کشورهای فاقد نظام های دموکراتیک مانند میلوسویچ در یوگسلاوی، طالبان در افغانستان، صدام در عراق و بخشی از حاکمیت در ایران، ایجاد نوعی بد فهمی از ماهیت آمریکا کرده است. »3
این ماهنامه همچنین باچاپ گفتاری از علی بهرام پور، تنها راه نجات ملت ایران و رهایی از حاکمیت ولایت فقیه را دخالت آمریکا و بیگانگان برشمرده و می نویسد:
نظر سنجی ها نشان می دهد که مردم کم کم دارند نگاه شان را به سمت آمریکا بر می گردانند و برای اولین بار بعد از انقلاب، حداقل بخشی از مردم منتظر کمک و دخالت بیگانگان برای رهایی از دست بخشی از حاکمیت می شوند و بدین سان بزرگ ترین دستاورد انقلاب اسلامی، یعنی استقلال هم در آستانه از دست رفتن است. 4
روزنامه یاس نو سخنان بهزاد نبوی، نایب رئیس مجلس ششم را چاپ می کند که او به جای دفاع از حقوق مردم و انقلاب در برابر زیاده خواهی قدرت های زورگو در موضعی منفعلانه و مرعوبانه می نویسد:
تمام کسانی که با حمله آمریکا به هر کجای دنیا مخالفند، در صورت رخداد این حمله از کوچک ترین کاری عاجزند. در واقع هیچ منطق و عقل سلیمی حکم نمی کندکه یک کشور جهان سومی حتی اگرهمه ملت پشتیبان حکومتش باشند و همه این ملت مسلح، به جنگ نظامی با آمریکای ابر قدرت جهان بروند، در واقع خدا و تاریخ سردمداران ملتی که آن کشور را به جنگ با ابر قدرت جهان بکشاند، نخواهند بخشید. اینجانب از آمریکای تا بن دندان مسلح می ترسم. چرا که من شخصی عمل نمی کنم، به خاطر مصالح و منافع، ازآمریکای تا بن دندان مسلح و تنها ابر قدرت دنیا به کشورم می ترسم. قطع رابطه با آمریکا جزو اصول انقلاب ما نبود. اگر موقعیتی پیش بیاید، به آمریکا می روم و با نمایندگان آمریکا دست می دهم و مذاکره می کنم و نیازی هم نمی بینم از کسی اجازه بگیرم. 5
ماهنامه گزارش در مطلبی از بهزاد نبوی می نویسد:
مسلم است که می ترسم!کیست که از یک آمریکای تا بن دندان مسلح که در عراق خود را چنین نشان داد و هیچ احترامی برای استقلال دولت ها قائل نیست، نترسد. بله، من می ترسم، ظاهراً آمریکایی ها هر کاری بتوانند، می کنند، برای آن ها سازمان ملل متحد یا حتی افکار عمومی غرب هم اهمیت ندارد. 6
روزنامه یاس نو اقدام به چاپ مطلبی از احمد شیرزاد، نماینده اصلاح طلب مجلس ششم نمود که در آن باتوهین به شعور بالای سیاسی مردم، حضرت امام، مقام معظم رهبری، دلایل هراس خود و جریان های همسو با خود از آمریکا را توان نظامی او بیان می کند و مدعی است:
برای ترسیدن، شعور ترس لازم است. بعضی ها ممکن است نترسند، چون شعور درک خطر را ندارند. شواهد نشان می دهد، عده ای، اطلاع درست و دقیقی ازتوان تسلیحاتی پیشرفته و سیطره ی اطلاعاتی آمریکاودیگر کشور هاونقاط واقعی قوت وضعف طرف مقابل را ندارند. این بی اطلاعی عمدتاً به دلیل سیطره ی تئوری های ذهنی و تحلیل های به اصطلاح ارزشی است که صاحبان آن را، اسیرعینک خاص پیش داوری های تنگ نظرانه و کورکننده کرده است. 7
این روزنامه در این تاریخ همچنین پیشنهاد رجبعلی مزروعی دیگر نماینده اصلاح طلب مجلس ششم را به چاپ می رساندکه مدعی است با دفاع عقیدتی نمی توان در برابر قدرت نظامی آمریکا ایستاد. او اظهار می دارد: این جانب معتقدم، تمسک به سیاست بازدارندگی نظامی در مقابل تهدیدات خارجی، به دلیل عقیده، راهگشای کشور ما در عرصه سیاست خارجی و دفاع نیست، منابع محدود درآمدی ومشکلات فراوان اقتصادی نیز به ما این اجازه را نمی دهد و حتی احتمال قطعی حمله نظامی هم نباید وسوسه روآوری به این سیاست را دامن بزند. تجربه فروپاشی شوروی سابق و اخیراً سقوط رژیم صدام پیش روی ماست. 8
تبلیغ و انتشار در بزرگ نمایی قدرت آمریکا و مشغول کردن اذهان عمومی جامعه در برخی مطبوعات با گرایش دوم خردادی، چنان حیرت انگیز و تاسف بار بود که روزنامه شرق مطلبی را ازمحسن آرمین، از دیگر نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم، می آورد که او در یک موضع گیری همراه با وحشت و ترس از قدرت نظامی آمریکا، تنها راه جلوگیری از حمله به ایران را مذاکره با آن کشور می داند: «ما قدرت گذشته را نداریم و در مقابل، آمریکا قوی تر و گستاخ تر شده و اگر جایی را نشان کرد، به هر بهانه ای حتماً به آن جا حمله می کند. بله ما روزی قصد رویارویی با آمریکا را داشتیم، اما امروز باید با او مذاکره کنیم، زیرا شعار دادن، منافع ما را تأمین نمی کند. »9
تبلیغ همراه با ترس از قدرت آمریکا در برخی مطبوعات با گرایش دوم خردادی چنان گسترده بود که حتی شعار مرگ بر امریکا را خلاف عرف سیاست خارجی کشورها دانسته و خواستار حذف این شعار بودند. روزنامه ایران سخنرانی رئیس جمهور دولت اصلاحات را منتشر کرد که در قسمتی از آن، واکنش رئیس جمهور وقت در برابرشعارهای دانشجویان در مورد مرگ بر آمریکا آمده است: «شعار مرگ ندهید از زندگی بگویید.»10
روزنامه خرداد در نوشتارعباس عبدی، از شرکت کنندگان در تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا درسیزدهم آبان1358 که پس ازاستحاله فکری وعدول ازمواضع گذشته خود، ازاقدام انقلابی دانشجویان اظهارپشیمانی می کند ، با تاکید برلزوم ایجاد ارتباط با آمریکا، مردم انقلابی و استکبارستیزایران را تعدادی اوباش لقب می دهد. او می نویسد: «رابطه با آمریکا در شرایطی که منافع ملی را تأمین کند، اشکال ندارد و دفاع ازانقلاب، امروز با شعار دادن، محکوم کردن ومرگ برگفتن ها، معنا ندارد. آنهایی که شعار مرگ بر آمریکا می دهند، بدانند این شعار با اتکاء به تعدادی اوباش محقق نمی شود. »11
روزنامه نشاط نیز نظرات محسن امین زاده، معاون وزیر امورخارجه وقت اصلاحات را منتشرکرد که کاربرد شعار مرگ برآمریکا را از دست رفته می دانست و معتقد بود: «شعار مرگ برآمریکا، کاربردش را از دست داده است. حتماً باید باب بررسی رابطه با آمریکا را باز بگذاریم، در یک دوره، شیوه برخورد آمریکایی ها با ما ساده بود و ما به تندی سخن می گفتیم و آنها نمی توانستند علیه ما تبلیغ کنند. »12
روزنامه شرق با انتشار بیانیه ی سازمان مجاهدین انقلاب، به بهانه ارسال مقداری غذا و دارو ازطرف آمریکا به زلزله زدگان بم، مدعی می شود، آمریکا به دنبال اقدامات بشر دوستانه است و پاسخ ایران در قبال آن را، خارج از نزاکت سیاسی می داند. درقسمتی از این بیانیه آمده است:
تحولات ماه های اخیر از جمله دستگیری صدام، اعلام پیوستن جمهوری اسلامی ایران به پروتکل الحاقی پیمان ان پی تی، تصمیم شورای حکومت موقت عراق مبنی بر محدودیت منافقین و اخراج آنها از عراق، که با تأیید آمریکا صورت پذیرفت و نیز اعزام نیروهای امداد و بشردوستانه امریکا در زلزله اخیر بم، باردیگرفضای مناسبی برای طرفین ایجادکرده است، امکانی را برای آمریکا فراهم آورد تا گام عملی اولی و مهم را برای تنش زدایی بردارد، پاسخ ایران متأسفانه درخور و همسنگ اقدامات طرف مقابل نبود. موشک های آمریکا که تا پیش از حماسه دوم خرداد به یاد ماندنی، خاک ایران را نشانه رفته بود، تغییر جهت داد. وزیر امور خارجه آمریکا رسماً از مداخله گذشته این کشور در کودتای 28 مرداد1332 اظهار تأسف کرد. 13
در حالی که مردم مظلوم افغانستان وعراق زیربمباران موشک و بمب های شیمیایی و میکروبی ممنوعه توسط آمریکا به خاک و خون کشیده می شدند؛ این مواضع درحالی تئوریزه می شد که آمریکا درطول پیروزی انقلاب و به ویژه در جنگ تحمیلی هشت ساله وحمایت از صدام ، کودتا و حرکت مسلحانه منافقین در خرداد ماه 1360 و دهها فتنه و آشوب در ایران اسلامی، در دوران به قدرت رسیدن همین جریان های سیاسی با گرایش دوم خرداد طرفدار مذاکره، ایران را محور شرارت نامید.
جرج بوش پس از واقعه مشکوک یازدهم سپتامبر2001( بیستم شهریور1380) و انفجار برج های دوقلو در آمریکا با زبانی تهدید آمیز، ایران را در کنار عراق و کره شمالی به عنوان محورهای شرارت در جهان معرفی کرد: «این سه کشور یک محور شیطانی تشکیل داده اند. البته اینک زمان مناسب برای حمله نیست. اما احتمالاً ایران به دلیل حمایت از تروریست و تلاش برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی، هدف بعدی ما پس از افغانستان در این جنگ خواهد بود. »14
او در یک موضع پرخاشگرانه و گستاخانه، نگرانی اصلی خود را ولایت فقیه دانسته و برای ملت ایران دلسوزانه می گوید: «امروز گروهی غیر منتخب در ایران، امید مردم ایران را برای دستیابی به آزادی، نابود کرده اند. »15
این اظهارنظرغیرکارشناسانه به حدی مضحک بودکه عکس العمل سیاسیون آمریکایی را نیز به دنبال داشت. آلبرایت، وزیر امور خارجه دوران کلینتون، در واکنش به این سخنان می گوید: «از این پس، مردم آمریکا فکر می کنند که جرج بوش به مرض جنون گرفتار شده است. »16
مقام معظم رهبری در واکنش به زیاده خواهی آمریکا با شجاعت و قدرت، بلافاصله در اظهار نظری شفاف و صریح فرمودند: «آمریکا، منفورترین شیطان جهان است. جمهوری اسلامی افتخار می کند که مورد خشم منفورترین شیطان های دنیا قرار گرفته است. ما نه سلطه می پذیریم و نه طالب سلطه ایم. عکس العمل ملت ایران در مقابل آمریکا تند و پشیمان کننده خواهد بود. »17
این در حالی بود که در برخی از مطبوعات به لزوم پیوستن به آمریکا برای مبارزه با تروریسم تبلیغ می شد. روزنامه نوروز اقدام به انتشار سخنان یدالله اسلامی کرد که معتقد بود ایران باید تا دیر نشده به اتحاد با آمریکا علیه تروریسم بپیوندد: «مخالفت های اولیه با آمریکا در حال فروکش کردن است. الان لبنان اعلام آمادگی کرده است که حاضر است به ائتلاف ضد تروریسم بپیوندد که بسیار مهم است. سوریه نیز اعلام کرده است با پلیس بین المللی همکاری خواهیم کرد. بسیاری از مناسبات درحال دگرگونی است. »18
این روزنامه همچنین مطلبی را از احمد زیدآبادی در لزوم این اتحاد منتشر کرد: «روابط آینده ایران و آمریکا در حال شکل گیری است و از این رو مسئولین کشورمان باید به این ائتلاف ضد تروریست به رهبری آمریکا بپیوندد. »19
خط سازش در برخی مطبوعات در کشور بدون توجه به لیست هایی که از سوی دستگاه دیپلماسی آمریکا به عنوان تروریست معرفی می شدند، درحالی خواستار پیوستن ایران به آمریکا درجنگ ضد بشری می شوند که مقصود آمریکا از تروریست تنها گروه های جهادی فلسطین، حزب الله لبنان و هسته های مبارزاتی آزادی بخش در سراسر جهان بود. حمله آمریکا به عراق و افغانستان، زمینه ای ایجادکرد تا برخی جریان های سیاسی، مرعوبانه با این توجیه که حفظ منافع ملی و امنیت کشور در گرو مذاکره با طرف های درگیر در جنگ و از جمله آمریکاست، در مطبوعات به تبلیغ وشکستن قبح رابطه و مذاکره بپردازند.
روزنامه دولتی ایران به نقل از محسن آرمین، نایب رئیس دوم مجلس ششم، پیشنهاد مذاکره حتی با طالبان را داد و نوشت: «مذاکره با کلیه طرفداران درگیر، در بحران منطقه از جمله آمریکا نه تنها مفید بلکه ضروری است. ما به هر حال در جهت تحقق مصالح خود، نیازمند سطحی از تماس با طرف های درگیر حتی طالبان و آمریکا هستیم که می تواند در قالب های تعریف شده و مشخص صورت پذیرد20».
روزنامه شرق نظرات عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت اصلاحات، درباره این موضوع را این چنین عنوان می کند: «به دلیل عدم ارتباط با آمریکا، اگر خود را به انزوا بکشانیم، نقش تعیین کننده خود را در تحولات امروز و آینده افغانستان و منطقه از دست خواهیم داد و این منطقی نیست. »21
روزنامه نوروز در مطلبی از حمیدرضا جلایی پور، روزنامه نگار و از گردانندگان روزنامه های زنجیره ای، در تأکید این موضوع می نویسد:
در این حادثه، ایران باید بحث اختلاف خود با آمریکا را از بحث مبارزه جهانی با تروریسم جدا کند و باید با در دست گرفتن ابتکار عمل، در ائتلاف جهانی ضد تروریسم شرکت کند. ایران به عنوان منادی گفتگوی تمدن ها باید نقش برجسته ای را در این زمینه ایفا کند و حتی در صورت ضرورت، با آمریکا پای میز مذاکره بنشیند. 22
این روزنامه پیشنهاد محسن میردامادی، رئیس کمیسیون امنیت ملی در مجلس ششم را بدین صورت منتشرکرد: «می توان از فرصت به دست آمده، برای تأمین منافع ملی خود درآینده استفاده کرد. ولی نمی توان به دلیل حضورآمریکا دراین مساله، صرفاً یک تماشاچی بود. »23
خط سیاست فریب در برخی مطبوعات با گرایش دوم خردادی با واکنش مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ودلسوزان اصول و مبانی انقلاب اسلامی روبرو شد. مقام معظم رهبری ضمن رد پیشنهادهای مرعوبانه کسانی که بدون اعتقاد به آرمان امام و نظام در پی ایجاد مذاکره با آمریکا هستند را اشغال کنندگان پست های کشور نامیدند و فرمودند:
ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه های کشور خود و همسایه و با مشورت با صاحب نظران عمده و دارای رای به این نتیجه می رسیم که نه فقط رابطه بلکه مذاکره با آمریکا، امروز به خلاف مصالح ملی و منافع ملت است. مذاکره با آمریکا چه در قضایای کنونی بحران افغانستان و چه در مسائل دیگر به معنای باز کردن باب توقعات و طلبکاری های آمریکا است. چون او مستکبر است و تسلیم نمی شود. اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی، در مسوولیتی، مشغول کار است، ولی آرمان های نظام جمهوری اسلامی را آن طور که امام بزرگوار ترسیم کرده است، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست حرام شرعی است. 24
ه) نامهنگاری رابطه
انتشار نامه نگاری ها و پناه بردن به دامن غرب و آمریکا از دیگر شیوه های مرسوم در برخی مطبوعات با گرایش دوم خردادی بود. در پی رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم و عناصرهمسو با آنها توسط شورای نگهبان در آستانه انتخابات مجلس هفتم، عده ای از جریان های سیاسی با گرایش دوم خردادی به جای پی گیری قانونی و حرکت در مسیر قانون، اعتراض خود را نزد دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی ایران برده و دست خود را نزد کشور های غربی درازکردند که می توان به عنوان نمونه به نامه دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه به اتحادیه اروپا اشاره کرد. در بخشی از این نامه که روزنامه شرق، آن را منتشر کرد، آمده است:
مطمئناً شما و همکارانتان در اتحادیه اروپا نیزمبنای مشروعیت یک حکومت در جهان امروز را در پایبندی آن به قراردادها و تعهدات بین المللی و پذیرش حق حاکمیت مردم از سوی آن حکومت می دانید. انگیزه ما از نوشتن این نامه، ابراز نگرانی از سکوت و نحوه ی عمل کشورهای اروپایی در وقایع جاری ایران است که گونه ای حمایت تلویحی و موافقت ضمنی نسبت به عملکرد شورای نگهبان در نقض حق انتخاب کاندیداهای انتخاباتی هفتمین دوره مجلس نموده اند. مطمئناً موضع اتحادیه اروپا در این مقطع تاریخ، از جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران در اذهان و حافظه تاریخی مردم و جنبش دانشجویی ایران ثبت خواهد شد و در صورت سکوت، شما را نخواهند بخشید. 25
همچنین مجمع نمایندگان ادواری مجلس و با حضور یکصد نماینده از مجلس ششم، در اقدامی خارج ازعرف سیاسی، نامه ای را به کنگره آمریکا ارسال کردند. در این نامه از نمایندگان آمریکا عاجزانه درخواست می شود که به تحریم های این کشور علیه ایران پایان دهند. در روزنامه ایران بخشی از این نامه به چاپ رسید: احتراماً با آرزوی برقراری صلح و عدالت در سراسر جهان و رفع نابرابری ها در مناسبات اجتماعی و سیاسی بین ملت ها و دولت ها، همان طور که اطلاع دارید، ملت بزرگ و تمدن ساز ایران در جهت کسب استقلال و آزادی یکی از بزرگترین انقلاب های قرن بیستم را سامان داد.
سیاست تنش زدایی در سطح جهانی و گسترش مناسبات بین المللی دولت مردمی ریاست محترم جمهوری جناب سید محمد خاتمی، از پشتیبانی وسیع افکار عمومی داخل وخارج از ایران برخوردار است، انتظار آن است که نمایندگان مجالس کنگره و سنای آمریکا از هر اقدامی که موجب بدبین شدن افکار عمومی شده و بر دشمنی ها بیفزاید، خودداری ورزند. مجمع نمایندگان ادواری مجلس شورای اسلامی ایران، نمایندگان محترم مجلس سنا و کنگره را به بازنگری جدی در سیاست ادامه تحریم ها فرا می خواند. 26
نکات مهم و قابل تأمل در این روش غیر مرسوم در دوران انقلاب اسلامی این است که اولاً کسانی که این نامه ها را تنظیم کرده بودند، یا شناختی نسبت به ماهیت آمریکا و غرب نداشتند، در حالی که آنها دشمنان سرسخت انقلاب اسلامی ایران، نظام و ملت ایران محسوب می شدند. ژنرال پاول، وزیر امورخارجه وقت آمریکا در دولت بوش کوچک در ایام نگارش این نامه ها، معتقد بود که ما باید ریشه ملت ایران را قطع کنیم. بر این اساس با چنین شناختی، نوشتن نامه هیچ تاثیری نمی توانست داشته باشد. واینان تنها از موضع ضعف و مرعوبانه اقدام به نوشتن نامه کرده بودند.
ثانیاً بر اساس اصل110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سیاست های کلی نظام توسط رهبری نظام ترسیم می شودکه از سرگیری رابطه با آمریکا از جمله این سیاست ها و اختیارات ایشان بوده که در یک فرآیند قانونی و با اعمال نظر ملت با همه پرسی عمومی صورت می گیرد، در حالی که ملت ایران با شناختی که از آمریکا دارند در مناسبت های مختلف انزجار خود را از دولتمردان آمریکا بارها اعلام کرده اند. ترویج وتبلیغ رابطه در برخی از مطبوعات در دهه سوم انقلاب، برخلاف منافع ملی و نقض آشکار یکی از صریح ترین اصول قانون اساسی بود.
تا زمانی که آمریکا بر خصلت گردنکشی پافشاری نماید، به فرموده حضرت امام خمینی (ره) بنیان گذارانقلاب اسلامی، ایران دستش را پیش آمریکا تا ابد دراز نخواهد کرد، ولو اینکه فانی شود. لازم به ذکراست که یک هفته پس از نامه نگاری این نمایندگان«کمیته روابط بین المللی مجلس نمایندگان آمریکا، لایحه تمدید قانون تحریم ایران و لیبی را به رای گذاشته و با اکثریت مطلق آراء تصویب کردند و بر اساس آن تحریم علیه ایران برای مدت پنج سال دیگر توسط کنگره و سنای آمریکا تمدید گردید.»27
از دیگر مواضع سیاسی برخی مطبوعات با گرایش دوم خردادی می توان به اقدام آنها در ایجاد جنگ روانی با حربه شایعه سازی پیرامون مذاکره بین ایران و آمریکا و شکستن قبح مذاکره اشاره کرد. روزنامه نوروز در یک اقدام شارلاتانیزم مطبوعاتی، با انتشار یک خبر مجعول مبنی بر تشکیل کمیته بررسی سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا در شورای عالی امنیت ملی ایران، این چنین مطرح کرد: در پیگیری های نمایندگان مجلس مشخص شده است که شورای عالی امنیت ملی به تازگی مصوبه ای را درباره ضرورت گفتگو با آمریکا داشته است و افرادی نیز در این زمینه انتخاب شده اند، اما از این موضوع، مجلس بی خبر است و علاوه بر آن، نمایندگان رئیس جمهور هم در آن حضور ندارند. 28
دامن زدن به شایعه پراکنی و دروغ در برخی مطبوعات در حالی دنبال می گردید که این گونه نشریات، هیچ توجهی به ساختار و اعضای تشکیل دهنده شورای عالی امنیت ملی کشور نداشته اند، چرا که رئیس جمهور به عنوان دومین شخصیت سیاسی، ریاست این شورا را بر عهده دارد. دبیر خانه شورای عالی امنیت ملی کشور روز بعد از چاپ شایعه این روزنامه اقدام به تکذیب خبر کرد. 29
شایعه دیدار چهل و پنج نفر از نمایندگان مجلس ششم با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و ادعای این که ایشان مانعی برای مذاکره نمی بینند، شایعه تشکیل انجمن مذاکره مخفی بین ایران وآمریکا و مذاکره دو ایرانی وابسته به دولت اصلاحات با مقامات آمریکایی در قبرس، حتی با حضور مسجدجامعی، وزیر وقت ارشاد اصلاحات، از جمله شایعات دروغینی بود که با هدف قبح زدایی رابطه و مذاکره ایران و آمریکا و التهاب جو سیاسی داخلی در برخی مطبوعات به آن دامن زده می شد.