به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری شام نیوز، غاده الیافی، نویسنده جهان عرب در مقالهای ضمن تبیین سیاستهای اتخاذ شده در برابر سوریه تلاش میکند، پاسخهایی منطقی به تمام سوالات مطرح شده درباره اینکه چرا ترکیه و قطر به دشمنان سوریه تبدیل شدند و اینکه راز نهفته در پس خاورمیانه جدید چیست و راز کودتای امیر قطر علیه پدرش و اردوغان علیه معاونش نجم الدین اربکان چه بود و اینکه دلایل حوادث سوریه و اینکه این حوادث روی به کدام سو دارد و چه آیندهای در انتظار سوریه است و راز اسناد ویکیلیکس چیست، پاسخ دهد.
- جنگ علیه سوریه
شاید کسانی این سوال را مطرح کنند که تعداد شرکت کنندگان در تظاهرات لبنان در مقایسه با جمعیت این کشور (یک میلیون در برابر چهار میلیون) بیشتر از نسبت تعداد شرکت کنندگان در تظاهرات مصر بود که نسبت آن به دو میلیون در برابر هشت میلیون میرسید؛ در لبنان ارتش و مقاومت اسلامی تحت سلطه نخست وزیر سابق این کشور "فواد سنیوره" نبودند، پس چگونه است که تظاهرات در لبنان برای براندازی نظام به جایی نمیانجامد، درحالیکه در مصر منجر به سقوط رژیم سی ساله "حسنی مبارک" میشود، واقعا چه اسراری در پس بهار عربی نهفته است و چرا فقط ترکیه و قطر به نوک پیکان جنگ علیه سوریه تبدیل شدند.
داستان از سال 1992 آغاز میشود، هنگامیکه "توافقنامه کیوتو" برای کاهش گازهای گلخانهای و جلوگیری از گرم شدن زمین امضا شد و در سال 1994 اروپا ملزم به اجرای این توافقنامه شد و به تبع آن گاز بیش از نفت اهمیت یافت؛ گازی که ایران و روسیه منابع سرشاری از آن را در اختیار داشتند و اروپا به دنبال اجرای توافقنامه کیوتو نیاز مبرمی به آن پیدا میکرد، اما آیا آمریکا به روسیه اجازه میداد، نفوذ خود را در اروپا افزایش دهد.
در سال 1995 قراردادی در قطر منعقد شد که کودتای پسر بر پدر را به دنبال داشت، از دیگر بازتابهای این کودتا تعیین و رسم مرزها با ایران بود و پس از آن بود که استخراج گاز قطر برای برآوردن نیازهای گاز اروپا آغاز شد، در حالیکه عمان و بحرین گاز مورد نیاز خود را از کشورهای دور دستتر خریداری میکردند، چون گاز قطر فقط به برآوردن نیازهای اروپا و برای مقابله با نفوذ روسیه در آن اختصاص یافته بود؛ اما آمریکا به این اکتفا نکرد و برای اینکه از هر حیث مانع نفوذ روسیه در اروپا شود، آتش جنگ در یوگسلاوی و چچن و بواسطه سعودیها در افغانستان را برافروخت.
در سال 1996 در حالیکه اوضاع در چچن آشفته مینمود، پوتین قدرت را به دست گرفت و شرکت "گاز پروم" تاسیس شد تا عملا به حاکم بلامنازع بر روسیه تبدیل شود.
- طرح خاورمیانه جدید
واشنگتن از نقشه گاز موجود در منطقه خاورمیانه که ترکمنستان و آذربایجان و ایران و مصر را در برمیگرفت، به خوبی آگاه بود، منابع گازی که آمریکا از آن سخن میگفت، در سواحل دریای مدیترانه مابین فلسطین و لبنان و قبرس متمرکز بود و کاخ سفید به خوبی دریافته بود که تنها استیلا بر این منابع کافی است تا آمریکا را به عنوان تنها قطب حاکم بر جهان سرپا نگهدارد و به این وسیله به رقابت با گاز روسیه بپردازد.
اما از آنجا که دستیابی به منابع گاز آذربایجان و ترکمنستان به این جهت که در منطقه تحت نفوذ روسیه قرار داشت، مشکل مینمود، بنابراین واشنگتن بر منابع گازی دریای مدیترانه تمرکز کرد تا نیازهای گاز اروپا را از این منطقه تامین و این قاره را از گاز روسیه بینیاز کند، اما مسئله این بود که دستیابی به گاز دریای مدیترانه نیاز به وجود ثبات و استقرار در این منطقه داشت و استقرار و ثبات در منطقه آغاز فروپاشی اسرائیل بود، به همین دلیل آمریکا تصمیم گرفت، خاورمیانه را به کشورهایی کوچک بر اساس طوایف تقسیم کند تا از یکسو تحت نفوذ اسرائیل باشند و از سوی دیگر بتواند، قضیه فلسطینی را به فرجام برساند، اما پیش از ارائه طرح خاورمیانه جدید راهحل آسانتری به نظر دولتمردان کاخ سفید رسید و آن غلبه بر مقاومت در لبنان بود، چراکه غلبه بر مقاومت به معنای با یک تیر دو نشان زدن بود، از یکسو هم بر مقاومت غلبه میکرد و از سوی دیگر بدون درگیر کردن خود به حل قضیه فلسطینی که همواره مانعی برسر راه هر اقدام سیاسی آمریکا مینمود، به منابع گاز دریای مدیترانه دست مییافت؛ به این منظور آمریکا مجموعه اقداماتی را اتخاذ کرد که از جمله آنها جنگ بر علیه لبنان بود.
- جنگ 1996 علیه لبنان
جنگ 1996 علیه لبنان تحت عنوان خوشههای خشم آغاز شد تا هدف مد نظر امریکا یعنی غلبه بر حزب الله و مقاومت را محقق و با برقراری صلح مورد کاخ سفید در آمریکا انتقال گاز به اروپا را تامین کند، اما سرنوشت این تجاوز نه تنها شکست و ناکامی بود، بلکه مشروعیت مقاومت را رقم زد تا برای اولین بار در تاریخ حیات رژیم صهیونیستی این رژیم را ملزم به امضای تفاهمنامه آوریل کند.
پس از آن نوبت به سال 2000 رسید که سال بدبختی و مصیبت برای آمریکا بود، چون در این سال هم جنوب لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی رهایی یافت و هم در روسیه به دنبال مرگ "بوریس یلتسین"، "ولادیمیر پوتین" به قدرت رسید.
- آغاز اجرای طرح خاورمیانه جدید
آمریکا دریافت که گاز قطر از رقابت در بازارهای اروپایی عاجز و ناتوان است و افزایش تقاضا در اروپا افزایش نفوذ روسیه در این قاره را به دنبال داشت، این درحالی است که چرخهای اقتصاد روسیه دوباره به راه افتاده بودند تا روسیه را دوباره به اقتدار گذشته بازگردانند، اینگونه بود که برای گرفتن انتقام شکست اسرائیل در لبنان و رسیدن پوتین به قدرت و نزدیکی بیش از پیش مسکو-پکن و دلایل بسیار دیگر سناریوی حوادث 11 سپتامبر تدارک دیده شد.
در سال 2002 واشنگتن قراردادی با "رجب طیب اردوغان" و "عبدالله گل" امضا کرد که بر آموزگار خویش "اربکان" شوریدند و حزب "عدالت و توسعه" را بنیان نهادند تا عبدالله گل اولین نخست وزیر دولتی اسلامی در ترکیه باشد و همانگونه که دلیل انقلاب در قطر گاز بود، در ترکیه هم عامل انقلاب گاز بود.
با ظهور حزب عدالت و توسعه در ترکیه واشنگتن احداث خط لوله انتقال گاز "نابوکو" را اعلام کرد، نزد آمریکاییها حتی این اسم هم دارای معنا و مفهوم خاصی بود؛ "نابوکو" یکی از آهنگهای معروف "ژوزپه فردی"(1813-1901) آهنگساز معروف ایتالیایی بود که از به اسارت گرفتن یهود به دست "بخت النصر" در عراق که عملا به اشغال این کشور منتهی شد، به زبان موزیک سخن میگفت.
- چرا نابوکو؟
آمریکا به خوبی میدانست که گاز آسیای میانه دست یافتنی نیست، در ایران نیز برافروختن آتش جنگ امری محال است، اما روسیه از میزان و حجم گاز دریای مدیترانه بیخبر بود و این همان چیزی بود که واشنگتن خواستار آن بود، به همین دلیل وقتی واشنگتن احداث لوله انتقال گاز نابوکو را اعلام کرد، مسکو این طرح را پیشاپیش طرحی شکست خورده میدانست، درحالیکه آمریکا با احداث این خط در تلاش بود، در ابتدا بر گاز مصر و سواحل دریای مدیترانه یعنی فلسطین و لبنان و قبرس دست یابد و بعدها با نابودی سوریه و از پیشرو برداشتن نظام اسد بدون جنگ و خونریزی بر گاز ایران دست مییافت و پس از آن بالطبع مسکو دیگر نمیتوانست گازی از آذربایجان خریداری کند و به این ترتیب مسکو نفوذ خود در دریای مدیترانه و اروپا و آسیای میانه را یکباره از دست میداد تا آمریکا حاکم بلامنازع جهان شود.
- نابوکو رویای اردوغان
نابوکو گاز منطقه را در ترکیه گرد میآورد تا بدون گذر از یونان به اروپا صادر شود و به این ترتیب ترکیه به کشور ثروتمندی از حیث ترانزیت این ماده تبدیل شود و پیشبینیهای اولیه بر صدور 31 میلیارد متر مکعب گاز استوار است تا به تدریج به 40 میلیارد مر مکعب برسد و به همین دلیل اردوغان که از همان ابتدا میدانست دستیابی به گاز آسیای میانه غیرممکن مینماید خود راهی قاهره شد تا این کشور را به امضای توافقنامه نابوکو تشویق و ترغیب کند و حسنی مبارک نمیدانست با امضای این توافقنامه سند سرنگونی خود از قدرت را امضا میکند.
- توافقنامه اردوغان و عبدالله گل و آمریکا
اردوغان و گل حزبی اسلامی تاسیس میکنند و واشنگتن به انها کمک میکنند تا به قدرت برسند.
- این حزب مصر و عراق را به سه و سوریه را به چهار قسمت تجزیه میکند.
- واشنگتن متعهد میشود، نفوذ ترکیه در کشورهای سنی را توسعه و گسترش دهد و ترکیه میپذیرد که نفوذ در مابقی کشورها به اسرائیل سپرده شود.
- واشنگتن متعهد میشود که لوله گاز از یونان عبور نکند تا ترکیه بر تمام قبرس دست یابد و به زیان یونان به عضویت اتحادیه اروپا درآید.
- دربرابر تعهد آمریکا به اینکه ترکیه به کانون صدور گاز به جهان تبدیل شود، اردوغان میپذیرد که بر این کانون نفوذ و استیلای کامل داشته باشد.
- ترکیه قرار بود، به آمریکا در افغانستان و عراق کمک کند. افزون بر اینکه واشنگتن تلاش میکرد، برخی کشورهای منطقه را تقسیم و آنها را به چند کشور تقسیم کند. این کشورها عبارتند از:
- مصر
مصر میبایست باید به چند کشور تقسیم شود؛ کشوری قبطی، کشوری سنی و کشور تازه تاسیس مصر که از مابقی این کشور بزرگ برجای میماند؛ و به همین دلیل است که ملاحظه میکنیم، پس از انقلاب در این کشور فتنههای طایفهای برنامهریزی شدهای به اجرا گذاشته شد تا نقشه مورد نظر به اجرا گذاشته شود، بیتردید انفجارهای روی داده در خطوط لوله گاز سینا چیزی جز اجرای بخشی از این طرخ نبود.
- سوریه
سوریه میبایست به چهار قسمت تقسیم شود. سرآغاز حوادث از "درعا" شروع شد، چون بر اساس طرح میبایست با برافروختن آتش ناارامیها در درعا تمامی ساکنان مناطق جنوبی سوریه کاملا از این منطقه کوچانده و از منطقه تخلیه شوند تا مابقی توطئه بر اساس آنچه واشنگتن طراحی کرده بود، به اجرا درآید.
بالطبع این تقسیمات منطقهای پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس و عراق و حتی ترکیه را نیز دربرمیگرفت و اینگونه به نظر میرسد که اردوغان با این طرح موافقت کرده باشد، یعنی ترکیهای کوچک و بسیار ثروتمند به جای کشوری بزرگ و بدون نفوذ.
آمریکا حمله دوم خود را به اجرا میگذارد: اردوغان به قدرت رسید و آمریکا میبایست همپیمانان خود را قانع میکرد که به خط گاز بپیوندد؛ مرحله دوم طرح با اجرای انقلاب پرتقالی در اکراین که لولههای گاز روسیه در آنجا امتداد داشت، به اجرا گذاشته و فتنهانگیزی در روسیه سفید نیز آغاز شد و پس از آن ترور "رفیق حریری" به اجرا گذاشته شد تا فشار بر دمشق آغاز شود، جنگ 2006 علیه لبنان آغاز میشود، اما به جای مهاجرت دادن اهالی جنوب بهطور عام و شیعیان جنوب به شکل خاص به عراق، اسرائیل جنگ را میبازد تا واشنگتن خود را در برابر زلزله بزرگی ببیند و شکوه و هیبتش در هم بشکند.
واشنگتن به متحدان جدیدش در اکراین روی میآورد تا بر گاز روسیه فشار اورد و به این ترتیب آمریکا حمایت اروپا از طرح آینده خود را تضمین کند، چون واشنگتن همواره طرحهای جایگزینی را در سر داشت و عملا روسیه برای دو هفته صدور گاز به اروپا را قطع کرد؛ واشنگتن به اروپا پیام داد که نباید به هیچوجه بر گاز روسیه تکیه کند و روسیه نیز در پاسخ تاکید کرد، اگر گاز از جایی دیگر برای اروپا ارسال شود، منفجر کردن این لولههای انتقال گاز برای روسیه کار بسیار آسانی خواهد بود.
- خشم روسیه
واکنش مسکو سریع و خشونتبار بود، پس از اعلام تاسیس خط نابوکو شرکت روسی "گاز پروم" اعلام میکند که در طرحهای گاز آمریکای لاتین و آفریقا و آسیا سرمایهگذاری میکند و چنان سرمایهگذاریهای خود را توسعه میدهد که آمریکا را مجبور میکند، گاز خود را از روسیه بخرد و تامین کند و در همان ابتدا مسکو اعلام کرد که کار بر روی احداث 4 خط لوله انتقال گاز را آغاز کرده است.
1- سل شمالی که گاز شمال روسیه را از طریق دریا و بدون عبور از باروس به آلمان انتقال میداد.
2- سل جنوبی که گاز روسیه را از دریای سیاه به بلغارستان انتقال میداد تا از آنجا راهی رومانی و اتریش و از گذر یونان به ایتالیا انتقال دهد.
3- سل آبی که پس از گذر از ترکیه و اردن گاز را به اردن و اسرائیل برساند.
4- کشیدن لولهای از نیجریه به نیجر و از آنجا به الجزایر تا الجزایر انتقال گاز به اروپا را تسهیل کند.
غیر از آن شرکت پروم گاز نیمی از سهم شرکت ایتالیایی "اینی" در لیبی را خرید و سرمایهگذاری در سودان را آغاز کرد و پوتین به مصر سفر کرد تا زمینه سرمایهگذاری روسیه در این کشور را نیز فراهم کند، اما تمام این اقدامات با آغاز بهار عربی همراه شد.
در قبال این اقدامات مسکو، واشنگتن نیز از خود واکنش نشان داد و باید گفت، اسناد ویکیلیکس سرآغاز حمله جدید آمریکا به منطقه بود، بیشک این اسناد به عمد ارائه شدند و پیام آنها این بود که هرکه با آمریکا در خاورمیانه همگام و همراه نشود، اسناد پشت پردهاش برملا میشود و در این میان هر از چندگاهی اسنادی از دیگر کشورها و موضوعات دیگر ارائه میشدند.
بالطبع حمله به سوریه نیز دستاویزهای چندی داشت که یکی از آنها لبنان بود که اسرائیل نتوانست، آن را اشغال داشت، همچنین تروریستها و اموال عربستان که به دلیل برخی مشکلات داخلی دیگر آمریکا تکیه چندانی بر آن نداشت و قطر را جایگزین آن کرده بود و سپس نوبت به پای گذاشتن ترکیه در کنار قطر در منطقه بود.
در این میان از جمله اسنادی که توسط ویکیلیکس منتشر شد، از فساد حاکم بر تونس سخن میگفت که تامل برانگیز بود، اینکه "زین العابدین بن علی" در آخرین روزهای زمامداری خود مانع انتشار روزنامه "الجریده" شد تا تونسیها از آمادگی آمریکا برای برافروختن آتش جنگ در لیبی و پس از آن الجزایر برای بستن راه نفوذ فزاینده روسیه و چین در آفریقا و همچنین خلاص شدن از "حسنی مبارک" به دلیل احساس لزوم تقسیم مصر آگاه نشوند.
اما پیش از پرداختن به بهار عربی باید نگاهی به سیر حوادث جاری در کشورهایی چون یمن و سومالی و سودان داشته باشیم که بر حوادث جاری در خاورمیانه و بهویژه بهر عربی تاثیر بسزا داشتند و در ابتدا نگاهی به سودان خواهیم داشت.
- سودان
در کنار گاز تقاضای اروپا به سوختهای اساسی نیز افزایش یافت که از یک درصد به 7 درصد و پس از آن به 10 درصد افزایش یافت تا نزاع روسیه و آمریکا به غیر از گاز سوختهای اساسی را دربرگیرد. به همین دلیل واشنگتن بدون اعلام پیشین و به شکلی غافلگیر کننده صادرات گندم به مصر بزرگترین وارد کننده این ماده را قطع کرد تا مسکو را از فروش بیش از پیش سوختهای اساسی در بازارهای اروپایی منع کند و همه بحران گندم مصر را به یاد دارند که طی آن سوریه و سودان به مصر در تامین نیاز گندم مورد نیازش کمک کردند.
در این حین واشنگتن قرارداد تاسیس شرکت نفتی "کافاک" را امضا و قطر به سود آمریکا در سودان شروع به سرمایهگذاری کرد؛ به عبارت دیگر آمریکا با تاسیس پایگاهی نظامی در قطر استخراج گاز و سوختهای اساسی را آغاز کرد و سودان جولانگاه نزاع مخفیانه آمریکا و چین و روسیه بود که از دهههای گذشته به شکلی مخفیانه وجود داشت و هم اکنون علنی شده بود و کار به انجا کشید که "عمر البشیر" توسط شکایت آمریکا به دادگاه جنایی بین المللی فراخوانده شد و پس از آن آمریکا به حمایت از شورشیان چاد برخواست که در ایجاد اخلال و ناامنی در سودان عاملی اساسی به شمار میآمدند.
پس از آن نوبت به سومالی رسید تا با نفوذ در آن مانع نفوذ بیش از پیش چین در آن شود، اما دخالتها و ورود آمریکا به سومالی با مقابله جبش الشباب در این کشور مواجه شد و چون بقای آمریکا در این کشور با وجود الشباب غیر ممکن و بسیار مشکل مینمود، پس قطر بار دیگر به سود آمریکا وارد سومالی شد و پس از آن پدیده دزدیهای دریایی آغاز شد تا پس از آن شاهد حوادث جاری در یمن باشیم، یعنی حوثیها در شمال و جدایی طلبان در جنوب و اینگونه بود که روسیه و چین برای حمایت کشتیها از دزدان دریایی وارد منطقه شدند و جالب آنکه همانطور که پدیده دزدان دریایی یکباره پای به عرصه منطقه گذاشته بود، از منطقه محو شد، بیآنکه آمریکا بتواند مانع نفوذ چین در سودان و استفاده آن از نفت این کشور شود.