والاستریت خیابان معروفی در محلة منهتن نیویورک در امریکاست که بازار بورس نیویورک، یعنی بزرگترین بورس جهان، و بزرگترین مراکز اقتصادی این کشور در آن قرار دارند. واژة والاستریت در فرهنگ سیاسی امریکا تداعیکنندة مکان فعالیت افراد دارای نفوذ اقتصادی فراوان در امریکاست، اما «والاستریت را اشغال کنید» (Occupy Wall Street) شعار نمادین اعتراضها و گردهماییهای خیابانی است که با الهام از خیزشهای مردمی منطقه، بهویژه تجمعات میدان تحریر و انقلاب ۲۰۱۱م، در مصر برانگیخته شده است.
خواستة اشغالکنندگان والاستریت عمدتاً رفع نابرابریهای اقتصادی، مبارزه با فرهنگ اقتصادی سرمایهداری و کاهش نفوذ شرکتهای چندملیتی و غولهای پولی در دولت امریکاست. آنچه در این میان مهم به نظر میرسد شیوة عمل پلیس کشوری است که ادعا میکند مهد آزادی و دموکراسی و صادرکنندة آن به کشورهای دارای حکومت استبدادی با محمل جنگ ــ ابزاری ناهمخوان با دموکراسی ــ است.
وجه تسمیة والاستریت یا همان «خیابان دیوار» این است که در قرن هفدهم، مهاجران هلندی و آلمانی برای جلوگیری از حملة مهاجران انگلیسی یا سرخپوستان در این خیابان دیواری احداث کردند. قضیه از این قرار بود که هلندیها موفق شدند بخش شمالی سرزمینی را که امروز شهر نیویورک نامیده میشود بخرند. آنها نام این بخش را «نیو آمستردام» گذاشتند و از بیم حملة قبایل سرخپوستان و دیگر همسایگان خود، که بخش مهمی از آنها مهاجرانی از شبهجزیرة بریتانیا بودند، ابتدا حصارهایی میان خود و «بیگانگان» احداث کردند، اما با گذشت زمان و بالا گرفتن اختلافات میان ساکنان اولیة امریکا و هلندیها، دیوار قطور و قطورتر شد.
جنبشی که طی چند روز گذشته تلاش میکند خیابان والاستریت را «اشغال» کند این خیابان تاریخی را به منزلة نمادی از اختلاف طبقاتی میان مرفهها و مردم عادی هدف قرار داده است؛ خیابانی که نماد اقتصاد امریکا و به نوعی پیشانی بازار بورس این کشور در جهان است. معترضان میگویند در والاستریت دوباره «دیواری» بنا شده است که پشت آن مرفهها شادکاماند و این طرف ۹۹ درصد مردم عادی هستند که هر روز زندگی به کامشان تلختر میشود.
معترضان معتقدند که بانکداران و بانفوذان اقتصاد جهان، که اغلب در والاستریت ردپایی از آنها یافت میشود، به شکل «ناعادلانه» میخواهند تمام دردسرهای این کسادی را بر دوش ۹۹ درصد مردم عادی بگذارند. افزون بر این، آنها اعتقاد دارند عوامل قدرتمندی مانند شرکتهای بزرگ و پولهای کلان جناح محافظهکار حزب جمهوریخواه هستند که مسیر جامعه را تعیین میکنند.
رشد اختلاف طبقاتی
براساس آمار موجود، در سال گذشته، حدود ۸,۴۰۰,۰۰۰ خانوار در امریکا درآمدی بیش از یکمیلیون دلار داشتهاند. این در حالی است که یکسوم میلیاردرهای دنیا نیز در امریکا زندگی میکنند؛ افرادی مانند بیل گیتس، بنیانگذار شرکت مایکروسافت، مارک زاکربرگ، مؤسس فیسبوک، و وارن بافت، سرمایهدار مشهوری که میگوید مالیات ثروتمندان باید افزایش یابد.
باراک اوباما این روزها در سخنرانیهایش شرکتهای بزرگ و میلیونرها را هدف گرفته و با مردمی که سه هفته است در والاستریت نیویورک، قلب اقتصادی ایالات متحده، دست به اعتراض زدهاند، همدردی میکند. درواقع دموکراتها خواهان اخذ مالیات اضافی از میلیونرها هستند. اما جمهوریخواهان با این طرح مخالفاند و اعتقاد دارند با این کار وضعیت شکنندة اقتصاد امریکا بدتر خواهد شد. این حزب به جای افزایش مالیات ثروتمندان، راهکار تشویق افراد به سرمایهگذاری را پیشنهاد میکند.
معترضان از قشرهای گوناگون اجتماعی در این حرکت حضور دارند؛ بعضی با لباس کار، بعضی با کت و شلوار، عدهای با روپوش مدرسه و عدهای دیگر با لباسهای مندرس، بعضی امریکایی و بعضی غیرامریکایی، عدهای جوان و عدهای پیر، همه و همه از سراسر امریکا دور هم جمع شده و برای رسیدن به هدفی واحد به اعتراض دست زدهاند. این افراد دربرگیرندة ائتلاف غیرمنسجمی از گروههای متفاوت به نام «والاستریت را اشغال کنید» هستند که به وضع اقتصادی و سیاسی امریکا، آزمندی شرکتهای سهامی بزرگ، بانکها و تسلط آنها بر سیاستمداران، بیکاری بالا و جنگهای عراق و افغانستان اعتراض میکنند. این اعتراضها، یک حرکت هرجومرجطلبانة مهندسیشده نیست و بهرغم سازماندهی ضعیف، به جنبشی تبدیل شده که نه فقط ائتلافی علیه طمعورزی شرکتهای بزرگ، بلکه حرکتی مردمی در مقابل نظام تبعیضآمیز اقتصادی امریکاست.
نقض حقوق بشر در مقابله با معترضان والاستریت
در روزهای گذشته پلیس امریکا رفتار خشونتآمیزی با معترضان به سیاستهای اقتصادی امریکا داشته و در مواردی موازین حقوق بشر را نادیده گرفته است. همین مسئله خود به محور دیگری از انتقادات معترضان تبدیل شده است، بهگونهایکه آنها از طریق مصاحبهها یا یادداشتهای خود در اینترنت از نوع رفتار پلیس امریکا با تجمع مسالمتآمیز آنها انتقاد میکنند؛ ازاینرو حوادث مربوط به تجمعات اخیر در امریکا نمونة دیگری از نقض حقوق بشر از سوی دولت این کشور بهشمار میآید. در کل بعضی از مصادیق و موارد مهم نقض حقوق بشر از سوی امریکا در اعتراض موسوم به جنبش والاستریت را میتوان به شرح زیر برشمرد:
۱. بازداشت معترضان به سیاستهای اقتصادی آمریکا در نیویورک
دو هفته پس از آغاز اعتراضهای صلحآمیز در نیویورک علیه سیاستهای اقتصادی دولت امریکا، گروهی از معترضان امریکایی، از تاریخ ۲۶ شهریورماه برای ابراز نارضایتی خود از سیاستهای اقتصادی دولت امریکا و بیکاری میلیونها نفر، تجمع خود را در نزدیکی خیابان وال استریت، نبض بورس امریکا، آغاز کردند، اما پلیس نیویورک نیز بیش از هفتصد تن از آنها را دستگیر کرد.
پلیس مدعی است که این افراد در رفت و آمد خودروها اختلال ایجاد کردهاند. این در حالی است که معترضان به سمت پل بروکلین حرکت کردند که تجمع این افراد به مسدود شدن مسیر عبور و مرور خودروها و درنهایت بسته شدن چند ساعتة این پل از سوی نیروهای پلیس انجامید. پیشتر در ۲۵ سپتامبر نیز پلیس نیویورک هشتاد نفر از معترضان را بازداشت کرده بود.
به گفتة پلیس نیویورک، بعضی از این معترضان پس از چند ساعت بازداشت آزاد شدهاند، درحالیکه احتمال میرود عدهای دیگر برای یک روز در بازداشت باشند یا حتی به دادگاه احضار شوند. اما گروه «والاستریت را تصرف کنید» که سازماندهی تجمعهای نیویورک را برعهده دارد، میگوید تجمعشان در نزدیکی والاستریت، «حرکت سمبلیکی است برای ابراز نارضایتی از وضعیت فعلی اقتصادی و فضای سیاسی» در امریکا.
همزمان با دستگیریها در نیویورک، در بوستون نیز ۲۴ معترض به اقدامات «بَنک آو امریکا»، که به منظور جلوگیری از فروش زودهنگام و اجباری داراییهای این بانک در مقابل یکی از ساختمانهای آن در بوستون تجمع کرده بودند، از سوی پلیس بازداشت شدهاند.
۲. اعمال سانسور و ارائه ندادن آماری روشن از معترضان
دربارة تعداد معترضان و اینکه این اعتراضها تا چه حد گسترده شده، آمار متناقضی در دست است. درحالیکه پلیس در مورد شمار معترضان رقمی ارائه نکرده، گروههای تدارکدهندة تجمع بوستون این تعداد را «حدود سههزار تن» اعلام کردهاند. در ادامة این اعتراض، تعداد معترضان والاستریت دست کم به پنجهزار نفر افزایش یافته است، اما برگزارکنندگان این تظاهرات شمار شرکتکنندگان را بین هشت تا دوازدههزار نفر اعلام کردهاند.
۳. اعمال خشونت علیه معترضان
تجمع معترضان در نیویورک بدون حادثه نبوده و گزارشها حاکی است که روز ۲ مهرماه نیز «نزدیک به هشتاد تن» بازداشت شدند و پلیس در مواردی از گاز اشکآور و گاز فلفل استفاده کرده است.
اقدام پلیس امریکا در رویارویی با این اعتراضها عکسالعملهای متفاوتی را به دنبال داشته است. سخنگوی پلیس نیویورک با دفاع از عملکرد پلیس در بازداشت هفتصد نفر بر روی یک پل گفت: پلیس از قبل به آنها هشدار داده بود در پیادهرو باقی بمانند و از ورود به خیابان خودداری کنند، اما عدهای وارد خیابان گردیدند و مانع عبور خودروها شدند.
درعینحال تظاهرکنندگان میگویند: از پیش با پلیس هماهنگیهای لازم را انجام داده بودند و اقدام پلیس در بازداشت تظاهرکنندگان غیرمنتظره بوده است.
به عقیدة تحلیلگران، رفتار دولت امریکا با معترضان به نظام سرمایهداری شاخص خوبی برای ارزیابی میزان اعتقاد و الزام عملی واشنگتن به شعار آزادی بیان است؛ شاخصی که تاکنون تطابق چندانی با این شعار نداشته است.
براساس بعضی گزارشها، پلیس نیویورک از اسپری فلفل در برابر تظاهرکنندگان استفاده کرده است. جان استوارت، طنزپرداز امریکایی، در یک برنامة تلویزیونی با اشاره به این موضوع گفت: قرار بوده است که پلیس از اسپری با طعم ملایم خیار استفاده کند، اما به اشتباه اسپری فلفل در اختیار پلیس قرار داده شده است.
۴. نگاه تبعیضآمیز به سیاهپوستان
بررسی گفتههای معترضان نشان میدهد که دلایل این اعتراضها، افزون بر اعتراض به «طرح نجات بانکها» و «بحران وام مسکن»، «اعدام تروی دیویس» سیاهپوست امریکایی است که در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۱م، با حکم دستگاه قضایی امریکا اعدام شده است.
گسترش جنبش اعتراضی
جنبش اعتراضی «والاستریت را اشغال کنید» پس از بوستون، شیکاگو، لسآنجلس و سانفرانسیسکو به شهر سیراکیوز در ایالت نیویورک رسید تا همبستگی مردم برای اشغال والاستریت و مبارزة آنها علیه فشارهای واردشده بر کارگران و مردم فقیر را نشان دهد.
پس از بازداشت هفتصد نفر در ارتباط با این جنبش در نیویورک، توجه جهان به این جنبش جلب شده است. به همین دلیل بعضی از تحلیلگران، اقدام پلیس امریکا در بازداشت این عده را اشتباهی بزرگ دانستهاند.
جنبش والاستریت بدون داشتن اهداف و منافع سیاسی و فقط به منظور اعتراض به نظام اقتصادی کنونی امریکا برپا شده است. این جنبش نه حرکتی وابسته به کمونیسم است و نه وامدار کارتلهای بزرگ اقتصادی؛ تظاهرات امریکاییهای ناراضی از وضعیت اقتصادی است.
میزان تأثیرگذاری جنبش اعتراضی والاستریت در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۲م امریکا هنوز روشن نیست، اما ظهور این جنبش، بهمنزلة جنبشی پوپولیستی، میتواند معادلات قدرت را در ایالات متحده برهم زند و سبب ظهور تمایلات ترقیخواهانة چپ در گفتمان سیاسی امریکا گردد.
بر این اساس میتوان گفت اگر وضعیت اقتصاد بهتر نشود، فرصتهای شغلی افزایش نیابد، اعتماد مصرفی بازنگردد و درآمدهای مردم بیشتر نشود، موضوع والاستریت به عاملی تعیینکننده در انتخابات آتی ریاستجمهوری امریکا تبدیل خواهد شد.
جنبش اعتراضی والاستریت به پدیدهای ملی تبدیل شده است و بسیاری از اتحادیهها ازجمله اتحادیههای کارگری نیز اعلام کردهاند که به جمع معترضان خواهند پیوست. آنها خواستار ارتقای سطح زندگی خود هستند و سرمایهداران بانکی و نهادهای مالی را مقصر اصلی وضعیت نامطلوب زندگیشان میدانند.
در بحران مالی سال ۲۰۰۷م، دولت امریکا طی دو برنامة نجات ۱۵۰۰ میلیارد دلار کمک مالی در اختیار بانکهای این کشور قرار داد. این مبلغ، که از جیب مالیاتدهندگان امریکایی پرداخت شده، هیچ تأثیری در بهبود سطح زندگی مردم عادی نداشته است، بلکه در مقابل، نرخ بیکاری در این کشور افزایش یافته و به بالای ۹ درصد رسیده است.
نتیجه
دولت امریکا همراه اتحادیة اروپا، با سیاستها و استانداردهای دوگانه در برابر نقض حقوق بشر در جهان، همواره ایران و بعضی از کشورهای مخالف با نظم هژمونیک را کشورهایی معرفی کرده است که در آنها حقوق بشر نقض میشود. آنها در چهارچوب این نظام هژمونیک، حتی سازمانهای بینالمللی را نیز با خود همراه کردهاند. بااینحال آنچه در این میان نادیده گرفته میشود نقض فاحش حقوق بشر در خود این کشورها و متحدانشان مانند رژیم صهیونیستی و حتی بعضی از کشورهای عربی است.
درواقع کشتار زنان و کودکان بیگناه در فلسطین اشغالی، رفتار خشونتآمیز پلیس انگلیس با کودکان زیر هیجده سال، کشتار مردم بیگناه بحرین، نداشتن حقوق اولیه و اساسی بشر در عربستان، و نداشتن حق رأی در این کشورها با وجود اینکه متن صریح قوانین حقوق بشری بینالمللی است، نقض حقوق بشر بهشمار نمیآید. پیشتر نیز در موارد متعدد نقض حقوق بشر، بهویژه تضییع حقوق رنگینپوستان، در امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی را شاهد بودیم؛ حوادث مربوط به جنبش والاستریت هم مهر تأییدی است بر معیارها و سیاستهای دوگانة قدرتهای غربی نسبت به موضوع حقوق بشر.