تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۲۴۲۷۸۸
گفت‌وگو با سردار اصانلو فرمانده قرارگاه شمال غرب کشور
مقدمه: اوایل سال گذشته بود که نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سلسله عملیات هایی را در منطقه شمال غرب کشور، به منظور پاکسازی منطقه از لوث ضدانقلاب آغاز کرد. این عملیات ها با جانفشانی رزمندگان این مرز و بوم، بار دیگر پس از هشت سال دفاع مقدس، اقتدار و ایثار سبزپوشان سپاه را به نمایش گذاشت و برگ زرین دیگری بر کارنامه نظام در تامین و تعمیق امنیت، به عنوان ضروری ترین نیاز هر کشور و ملتی، افزود. آنچه می خوانید گفت و گو با سردار سرتیپ پاسدار محمدتقی اصانلو، فرمانده قرارگاه حمزه (شمال غرب) است که به طور اختصاصی از سوی روابط عمومی نیروی زمینی در اختیار کیهان قرار گرفته است.

* بفرمایید با گذشت چند ماه از عملیات نیروی زمینی سپاه در شمال غرب، الان وضعیت عمومی امنیت در آن منطقه به چه شکل است؟
** حدوداً بیش از هفت ماه از پایان عملیات ما می گذرد. قطعا آن تأثیری که باید آن عملیات ها روی ضد انقلاب می گذاشت، گذاشته و در کل منطقه تأثیر خودش را داشته است. الان در منطقه به خاطر آن تحمیل اراده ای که به دشمن شد این تأثیر کاملا ملموس است. قبل از اجرای این عملیات ها وضعیت منطقه طوری بود که اگر یک شرکت مهندسی می خواست یک جایی کار کند، دائم شکایت می کردند که می آیند ما را اذیت می کنند، می آیند از ما پول می خواهند، با ما برخورد می کنند و از این قبیل مسائل.
بعد از این عملیات‌ها، ما سفر 9 روزه حضرت آقا به کرمانشاه را داشتیم. در طول این 9 روز همه جا هم رفتند. یعنی مریوان رفتند، پاوه رفتند، جوانرود رفتند؛ جاهای بسیار کلیدی و مهمی که برای ضد انقلاب مهم بود. قبلا منطقه ناامن بود. آقا به همه این مناطق سفر کردند، بدون کوچک ترین مشکل امنیتی. این اقتدار نظام جمهوری اسلامی را می رساند و اینکه تحمیل اراده شد به دشمن که نباید منطقه را ناامن کند و اگر کوچک ترین تکانی بخورد و ناامنی ایجاد کند، به شدت با آن برخورد می شود و دشمن این را کاملا لمس کرده است.
نشانه لمس کردنش هم اینکه تقریبا 500 نفر از نیروهای زبده خودش را در این عملیات ها از دست داده است. بیش از 300 نفر مجروح شدید و بیش از 200 نفر کشته داده است. این 500 نفر، نیروهایی بودند که در طول سالیان متمادی این ها را جذب کرده بودند، آموزش داده بودند، آماده کرده بودند، آموزش های بسیار سنگین روی اینها انجام داده بودند.
* شرایط جوی منطقه گویا سخت است. در این شرایط چطور از ارتفاعات حفاظت می‌کردید و می‌کنید؟
** ما برای اولین بار امسال در زمستان پس از سالیان متمادی، روی آن ارتفاعات حضور داریم. خیلی ها می گفتند که نمی‌شود حضور پیدا کنید ولی الحمدلله ما حضور پیدا کردیم . ضد انقلاب هم مجبور شد به خاطر ما در بعضی از جاها حضور پیدا کند که این باعث شد که تلفات هم بدهد. حدود 22 نفر تلفات داده است در زمستان، همین جور زیر برف مانده اند، از سرما کشته شده اند. این هم در زمستان برای ما خیلی خوب بود ولی خب برای ما هم خیلی سخت بود. استقرار در ارتفاعاتی که برف بالای هفت متر است و سرمای سوزناکی دارد، کار ساده ای نیست.
بعضی از وقت ها مثلا من خودم رفتم پایین ارتفاعات قندیل، دما 30 درجه زیر صفر بود. تازه این دمای هوا در ساعت 11 روز بود و این دما در شب خیلی کمتر از اینها می شود. در حال حاضر هم ارتفاعات پوشیده از برف است.
جاهای دیگر کشور که باران می آید، آنجا ها برف می آید. هنوز بارندگی آن جا تمام نشده است سرما هم که به شدت آن جا هست، ولی خب از شدت سرما کاسته شده است. از آن شدت 30 درجه 35 درجه زیر صفرکاسته شده و دور و بر 10 تا 15 درجه زیر صفر است.
* نظر مردم منطقه نسبت به حضور سپاه و این عملیات هایی که انجام داده است، چیست؟
** ببینید ما اصلا کار صرفاً نظامی انجام ندادیم. ما همراه کار نظامی که انجام دادیم و آن اقتداری که در اصل نظام باید نشان می داد به دشمن، نشان داد، در کنار آن کار مردم یاری داشتیم. مثلاً ما بیمارستان صحرایی داشتیم برای مردم. حتی بعضی از جاها مثلا مجروحین ضد انقلاب که قبلا جزو این روستاها بودند و رفته بودند پنهان شده بودند، به بیمارستان های صحرایی ما مراجعه کرده اند و اتفاقاً پزشک ما هم شناخته و آمده است به ما گفته است. ما هم کاری نداشتیم. یعنی باز هم به مجروحیتش رسیدگی کردیم. اینها بعداً آمدند خودشان گفتند که شما فهمیدید ولی کاری نکردید! با وجود اینکه فهمیدید کاری نکردید.
سالهای گذشته معمولا میانگین جذب نیروی ضد انقلاب از مردم مثلا سالانه دور و بر 150 نفر در گروه های مختلف بود. امسال در کل سال بیشتر از سه نفر نتوانستند جذب کنند. حتی آموزشگاهشان هم تعطیل شد. آموزشگاهی که آن طرف در عراق دارند، آن آموزشگاهشان تعطیل شد چون نیرویی نداشتند که آموزش بدهند. نیروی جدیدی جذب نشده است. این نشان دهنده همراهی مردم با ما و بدبینی مردم نسبت به ضد انقلاب است.
در انتخابات های گذشته مثلا در بعضی از شهرها 22 درصد حتی 16 درصد مشارکت بود ولی امسال آذربایجان غربی حدود 75 درصد رأی دادند. بعضی از آن شهرهایی که کمترین رأی را می دادند امسال 64 درصد رأی دادند در همین انتخابات مجلس. خب این نشانگر اعتماد مردم به نظام است. این هم بعد از این عملیات ها اتفاق افتاده است . یعنی این نیست که سالهای گذشته هم همچین اتفاقی افتاده باشد . بیشترین مشارکت در انتخابات مربوط به آخرین دوره ریاست جمهوری بوده است ولی هیچ وقت به این سقف نرسید. یعنی مشارکت اخیر رکورد انتخابات ها را شکسته است.
این هم نشانگر اعتماد مردم ، علاقه مردم نسبت به نظام است که بعد از این عملیات ها رخ داده است. نه این عملیات نظامی، بلکه عملیات های مردم یاری ما، عملیات های نرم ما، عملیات هایی که ما به همراه مردم بودیم، حتی ضد انقلاب خودش اعتراف کرده است. فرمانده پژاک خودش اعتراف کرده است که مردم با ما همراهی نکردند، ما انتظار داشتیم که مردم همراه ما علیه سپاه بجنگند که مردم با ما همراهی نکردند. این خیلی مهم است این اعتراف دشمن است.
* برنامه شما برای مشارکت بیشتر مردم در تامین و حفظ امنیت منطقه چیست؟
** این کاری که ما انجام دادیم نمی توانیم بگوییم از خودمان ابداع کردیم، این دستور آقا بود. آقا فرمودند که در منطقه باید امنیت پایدار و مردمی ایجاد شود، نه اینکه فقط امنیت ایجاد شود. امنیت باید باشد و پایدار هم باشد و مردمی هم باشد. در حال حاضر این را به صورت صد درصد می توانیم بگوییم که امنیت بسیار خوبی در منطقه حاکم است و تا به امروز هم پایدار بوده است. ولی این پایداری باید تداوم داشته باشد.
این هم نمی شود الا اینکه ما در دل مردم جابگیریم، عمق داشته باشیم. یعنی آن مأموریت عمق بخشی سپاه باید در اینجا اجرا شود. خب ما داریم تلاش می کنیم که مأموریت عمق بخشی هم در کنار کارهایمان صورت بگیرد . برنامه هایی که ما داریم در منطقه قطعا رو به آن سمت هست که دستور آقا بود.
همین امنیت پایدار مردمی را ایجاد کنیم که این هم نیاز است که همه دست اندرکاران منطقه، همه شان در کنار هم باید وارد عمل شوند و بیایند در صحنه که بتوانند این دستور آقا را به نحو احسن اجرا کنند. یکی از مشکلات مثلا بیکاری مردم منطقه است. خب باید برای این چاره اندیشیده شود. ما به سهم خودمان کار می کنیم، نهادهای دیگر هم باید به سهم خودشان کار خودشان را انجام دهند. البته صحبت کردیم. جلسات متعددی داشتیم که الحمدلله نتایج خوبی داشته است. الان وضعیت رو به رشد است. یعنی همکاری ها نسبتا خوب است و امیدواریم که ان شاالله هر روز بهتر شود و نتایج بهتری داشته باشد.
* از طرف حکومت اقلیم کردستان عراق چه تضمین هایی داده شده است؟ برخوردشان با اینها چیست که نگذارند دوباره شرارت بکنند در منطقه؟ نسبت آن ها با این گروه ها چیست؟ بالاخره حامی اینها هستند یا نمی توانند این ها را کنترل بکنند؟
** گروه هایی که الان در منطقه فعالند، پژاک و پ.ک.ک هستند. از لحاظ هویتی، هویت کردی دارند. منطقه اقلیم کردستان هم که کرد است. اولا که از این هویت این گروه ها سوء استفاده می کنند. اقلیم کردستان دوست ماست. نمی خواهد ما را از دست بدهد و ما هم نمی خواهیم آنها را از دست بدهیم. بالاخره دوست ما هستند. از قدیم هم با ما همکار بودند، با ما کار کردند علیه صدام. تلاش می کنند که به شکلی اینها را آرام بکنند، نه اینکه بیرون بکنند. توصیه هایی می کنند که کنترلشان کنند تا مسلحانه کار نکنند. ولی این نیست که این توصیه ها خیلی تأثیر داشته باشد در برنامه های گروه های آنجا.
اینها دارند تلاش می کنند ولی آن که تأثیر اصلی را دارد ما خودمان هستیم. ما باید کار خودمان را درست انجام دهیم. جایی که لازم باشد با قدرت و قوت وارد شویم، در جایش به صورت نظامی باید وارد شویم، جایی هم که لازم باشد صحبت کنیم، باید صحبت کنیم، جایی هم که لازم باشد کارهای فرهنگی و جذب مردم و اینها را انجام دهیم. همه این کارها را هم در منطقه داریم انجام می دهیم. مجموعه ای از این عوامل جمع می شود و الان این امنیتی که ما می بینیم بر اساس همین مجموعه عوامل است. ما مثلا در سال گذشته بسیاری از جاهایی که اصلا جاده نداشتند جاده کشیدیم.
روستاهایی بودند که جاده برایشان کشیدیم و الان آسفالت هم کردیم جاده ها را. مردم اصلا باور نمی کردند اینجا یک روزی آسفالت شود. خودشان می گفتند 15 سال است دائم می آیند این جا دوربین می گذارند، یک هفته بعد می گویند اعتبارمان تمام شده است و می روند. سپاه آمداینجا در عرض دو ماه هم دوربین گذاشت، هم جاده اش را کشید. آسفالت هم کرد و رفت. این خیلی مهم است و برای مردم ارزش دارد این کارها.
یک جایی مثلا در منطقه ی بورالان یک زمانی ما می خواستیم به روستایی برویم، با دوشکا و گردان و اینها می رفتیم. بعد از اینکه آنجا ما رفتیم هم کار نظامی کردیم، هم جاده کشیدیم -در وسط آن سنگ های آذرین جاده کشیدیم- هم کار فرهنگی کردیم و هم کار مردم یاری انجام دادیم، وقتی ضد انقلاب تلفات داده بود، مجروح داده بود، از مردم روستاها ماشین می خواستند، اینها ماشین در اختیارشان نمی گذاشتند. در صورتی که قبلا همه چیز در اختیار اینها بود، خانه شان هم در اختیار این ها بود. ماشین در اختیار اینها نگذاشتند که مجروحشان را حمل کنند. علتش این است که ما قبلا حضورمان حضور موقت بود.
این حضور موقت تأثیر نداشت. ما باید حضور مداوم داشته باشیم . از خود مردم استفاده کنیم و خود مردم هم آمدند پای کار. عشایر منطقه آمدند پای کار، مسلح شدند. خودشان گفتند که ما خودمان دفاع می کنیم از منطقه خودمان. اینها را سازماندهی کردیم، آوردیم پای کار. الحمدلله هم ایجاد اشتغال شده و از طرفی هم خودشان منطقه خودشان را بهتر می شناسند و بهتر هم می توانند محافظت کنند.
* منطقه عشایری است؟
** بله. عمدتاً عشایری است.
* یکی از به یادماندنی ترین خاطراتتان را از عملیات شمال غرب بفرمایید.
** قبلاً در منطقه شمال غرب من معمولا به منطقه بوسینا می رفتم، یک پاسگاه نیروی انتظامی بود در منطقه مرز ارومیه .این پاسگاه قبلا توسط ضد انقلاب تخریب شده بود. وقتی قبلا می رفتیم آنجا ضد انقلاب چندین بار مین گذاشته بود و بچه ها شهید شده بودند. از بچه های منطقه، شهید یزدانی که فرمانده گردان بود در همان جا شهید شد . من دائم می گفتم کاش بتوانیم اینجا را جاده بکشیم و احیا کنیم تا دیگر مشکلی پیش نیاید.
در این عملیات اولین چیزی که من آنجا گفتم این بود که باید این کار را بکنیم. اتفاقا خیلی برایم شیرین بود که بلافاصله شروع کردیم پایگاه ها را زدیم و جاده را درست کردیم و بلافاصله هم آسفالت کردیم.
نیروهایمان دوباره آنجا مستقر شدند. زمستان هم آنجا بودند. اتفاقا امسال عید رفته بودم آنجا. از روز دوم آنجا بودم. سرکشی می کردم به پایگاه ها. پایگاه هایی بودند که شش متر آنجا برف هست ولی بچه ها آنقدر روحیه داشتند که آدم کیف می کرد. این در حالی بود که حتی دستشویی رفتن و یا شستن دست و صورت به خاطر سرمای شدید ، سخت بود.
برای آب باید برف را آب می کردند می ریختند در یک تانکر، مقداری تصفیه می شد بعد می ریختند در یک تانکر دیگر تا می توانستند استفاده کنند. با این سختی اینجا زندگی می کردند. ولی وقتی من از آنها می پرسیدم چطورید، وضعتان چه جور است، می دیدم که خیلی خوشحال اند. اصلا بعضی هایشان می گفتند آن یکی پایگاه که تخلیه کردیم آن را پس کی می خواهیم پر کنیم. وقتی این روحیه ها را می دیدم، غبطه می خوردم به حال آنها. که چطور در آن سختی، چند ماه آنجا می مانند ولی این روحیه را دارند.
* می خواهم که مشاهدات خودتان را از آن روزی که ضد انقلاب منطقه جاسوسان را بالاجبار ترک می کرد بفرمایید.
** یک روز قبلش تسلیم شده بودند و گفته بودند ترک می کنیم.ما دیدیم دارند بازی در می آورند . چیزی که گفتند اصلا این نیست و دارند معطل می کنند. آمده بودند پایین که تحویل بدهند، نماینده هایشان آمده بودند اما دیدیم دارند بازی در می آورند. ما سریع نیروها را حرکت دادیم به بالا گفتیم که همین الان تصرف می کنیم. به شدت وحشت کرده بودند. التماس می کردند این کار را نکنید، یک فرصتی به ما بدهید. خلاصه خیلی التماس می کردند که ما این عملیات را انجام ندهیم.
یک فرصتی به آنها داده شد که ساعت دوازده شب باید جواب می دادند، ساعت یازده شب جواب دادند که تخلیه می کنیم. آن روزی که داشتند تخلیه می کردند خب خیلی روز به یادماندنی ای بود.آنجا خیلی تلفات داده بودند و رویش خیلی حساس بودند. جاسوسان جایی است که حداقل پنجاه سال است در بین این گروه ها دست به دست می شود. حساسیت ویژه ای برایشان دارد و به آن «دل سیاست» می گویند. یعنی محل تصمیم گیری سیاست های شمال عراق همان جا بوده است.
وقتی که آنجا را از دست می دادند خیلی برایشان سنگین بود . وقتی که می خواستند آنجا را تخلیه کنند و بروند، همه شان دستشان را گذاشته بودند روی سرشان، نشسته بودند و سیگار می کشیدند و گریه می کردند. وسایلشان را جمع کرده بودند، منتظر بودند که بردارند بروند ولی پایشان به رفتن نمی آمد. این در حالی بود که بچه های ما آنجا بالای سرشان بودند.
وقتی که بالا رفتیم من ابتدا رفتم سمت راست ارتفاع، چون یک تعدادی هنوز آنجا بودند و می خواستیم آنها را تخلیه کنیم. سردار پاکپور (فرمانده نیروی زمینی) رفت آنجایی که بچه ها شهید شده بودند. جاسوسان از لحاظ دید و تیر منطقه خیلی مهمی است و تسلط بر آن لازمه تسلط بر منطقه است.
* نکته پایانی؟
** در مورد شمال غرب مخصوصا این عملیات ها موضوعات بسیار زیادی هست که نیاز است که روی آنها بحث شود. فقط ساعت ها می توان درباره یک منطقه، مثلاً بورالان صحبت کرد.
خوب است از این مناطق و صحنه ها فیلم برداری شود، مخصوصاً در زمستان تا مردم بدانند وضعیت چطور است و بچه ها با این همه سختی چطور با تدبیر خود بر مشکلات غلبه کردند و الحمدلله توانستند در آنجا حضور موثر داشته باشند.