* دکتر احمدینژاد بنا به چه دلایلی در برابر این هجمه سنگین از فشارها، توهینها و تهمتها سکوت کرده است؟
** سکوت و مدارای دولت در قبال تخریب گسترده از زمانی به عنوان یک راهبرد در دستور کار قرار گرفت که برای آقای احمدینژاد محرز شد که پروژه زمینگیر کردن دولت، فقط یک پرده از سناریوی دشمن بیرونی برای زدن نظام است. در واقع رئیس جمهور با درایت و فداکاری، این توطئه انگلیسی را خنثی کرده است. با اینکه اسناد و حرفهای زیادی برای اثبات حقانیت احمدینژاد و یارانش و افشای ماهیت پلید دروغپردازان و تخریبگران وجود دارد، اما تحمل پذیرش سکوت قطعاً منافع بیشتری برای کشور و نظام دارد که مهمترین نتایج این سکوت و بردباری، مصون ماندن فرصت خدمتگزاری به مردم و پیشرفت کشور و نیز حفظ محبوبیت رئیس جمهور در جامعه است.
* برخی معتقدند رئیسجمهور باید سکوت خود را بشکند و ماهیت حملهکنندگان به دولت را مشخص کند، نظر شما چیست؟
** دکتر احمدینژاد به عنوان یک چهره علمی، مردمی، پرتلاش، مکتبی و مقاوم نه تنها هیچ احساس نیازی برای تقابل یا انتقامجویی علیه تخریبگران حرفهای نمیکند، بلکه اتفاقاً به تجمیع ارادهها، انگیزهها و تواناییهای پراکنده و دلسوز برای تقویت روند سازندگی و پیشرفتهای کشور علاقهمند و مصمم است.
* اهداف و ماهیت تخریبکنندگان را چگونه ارزیابی میکنید؟ در هر صورت مسئولیت بخش عمدهای از هجمهها علیه دولت با رسانهها و افراد مدعی اصولگرایی است!
** بررسی فرایندی که برای تضعیف و تخریب احمدینژاد صورت گرفته، نشان میدهد اصلیترین عوامل پروژه ضددولت، کسانی بوده و هستند که فهمیدند با رویکردی که احمدینژاد در مدیریت کشور نهادینه کرده، آنها در آینده جایگاهی ندارند. این جماعت چارهای جز پاک کردن صورت مسئله، یعنی تخریب رئیس جمهور و متوقف کردن آهنگ خدمتگزاری در دولت نداشتند و البته هرچه ظلم و بداخلاقی کردند، جز بدنامی و بیآیندگی نصیبشان نشده است.
* اوج عملیات تخریبی علیه دولت احمدینژاد را شاید بتوان در یک سال اخیر جستوجو کرد. محورهای این عملیات را بازگو کنید.
** ارعاب و پروندهسازی علیه بعضی یاران و همکاران رئیس جمهور در سال 90 و تلاش برای تضعیف دولت مکتبی و مردمی در عرصه مناسبات بینالمللی اتفاقی بود که رقم خورد و نه تنها به نفع نظام نبود، بلکه موجب افزایش گستاخی و مطالبات زورگویانه غرب شد و هزینه مقاومت و زمان دستیابی به اهدافمان را نیز زیاد کرد.
در واقع بعضی مجموعهها با اسم رمز متقلبانه «مبارزه با انحراف»، تجارت کردند و میلیاردر شدند. روزی که ماجرای کارشکنیها در پروژه هستهای شدن ایران، هدفمندی یارانهها، بازار سکه و ارز و مبارزه با فساد تشریح شود، معلوم گردد کدام افراد و مجموعهها با انحرافنمایی علیه رئیس جمهور و به اسم مقابله با انحرافات، چه حجم بزرگی از منافع و امنیت ملی را مخدوش کردند و صرفاً به تأمین منافع سیاسی و افزایش منابع مالی خود پرداختند. بعضی مجموعهها بازار ارز و سکه را به هم زدند تا دلارهای احتکار شده خود را در بستههای یک و ده میلیون دلاری در بازار غیررسمی بفروشند و از این راه سود افسانهای به جیب بزنند.
اما روزی که ماهیت این «بعضیها» فاش شود، مردم از این همه نفاق و چندچهرگی و اینکه بعضی مدعیان ارزشمداری چگونه سال جهاد اقتصادی را به سال جنگ سیاسی، اقتصادی و امنیتی علیه دولت تبدیل کرده بودند، حیرتزده خواهند شد. کسانی که از میوهچینی مذاکرات هستهای کشور در سال 89، آن هم در وضعیت اوج اقتدار ملی و بینالمللی کشور جلوگیری کردند و بلافاصله پروژه تخریب گسترده رئیس جمهور و تهدید و ارعاب مدیران دولت احمدینژاد را به اجرا گذاشتند، دقیقاً براساس سناریوی واشنگتن و لندن عمل کردند. بدخواهان میهن و ملت در سال 90 عدهای از عناصر سادهلوح و ماجراجو را به تخریب روزمره و بستن دست و پای دولت تحریک کردند و از این طریق حجم قابل توجهی از سرمایه ایرانی را فراری دادند و بخش بزرگی از سرمایهگذاریهای ایرانی و خارجی را متوقف و معطل کردند.
اینها در اقدامی ضداخلاقی ابتدا بعضی صاحبان صنعت و سرمایه را به انحرافی بودن متهم میکردند و سپس آنان را نسبت به انتقال اموال و سرمایهشان به عناصر و مجموعههای وابسته به خود مجبور میساختند که شرح داستان این باجگیریها تحت لوای مبارزه با انحراف بسیار غمانگیز است. بزرگترین خطر امنیت ملی این است که نظام و ولایت فقیه را طوری تعریف کنیم که فقط چند نفر آدم خاص در آن دایره جای شوند. اگر این رویه را ادامه دهیم، حساب خودمان را به دست خودمان خواهیم رسید و نیازی به عملیات روانی، سیاسی و نظامی دشمن بیرونی نیست.
* با توجه به باقی بودن زمانی حدوداً یکساله از عمر دولت دهم، پیشبینی شما از حجم فشارها و تخریبها در مدت باقیمانده چیست؟
** همه مجموعههایی که موجی از فشار و تخریب و خفقان را علیه احمدینژاد و دولت به راه انداختند و مدیریت کردند، در جدیدترین نظرسنجیهای خود به این نتیجه رسیدهاند که درصد محبوبیت رئیس جمهور، علیرغم آنهمه بداخلاقی و عملیات روانی، بسیار بالاتر از چهرههای مدعی است.
پیشبینی ما توقف تخریبها نیست، زیرا کسانی که در سال 90 یکسره به موضعسازی خصمانه و سندسازیهای حرفهای علیه خدمتگزاران ملت مشغول بودند، به تکاپوی خود ادامه میدهند تا اتهامات و دروغهای خود را علیه احمدینژاد و همکارانش درست جلوه دهند و آبروی خود را در جامعه حفظ نمایند.
جماعت دیگری هم هستند که همکاری با دولت را برای پیشبرد شعار تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، موجب ادامه توفیقات دولت و افزایش محبوبیت احمدینژاد و امری خطرناک برای آینده سیاسی خود ارزیابی میکنند.